English Vocabulary: Having a BABY

Hi. Welcome back to www.engvid.com. I'm Adam.

سلام. به www.engvid.com بازگردید. من آدام هستم.

Today's lesson is a special one.

درس امروز یک درس خاص است.

We're going to talk about having a baby. Everybody loves babies, everybody wants to know:

ما در مورد بچه دار شدن صحبت می کنیم. همه بچه ها را دوست دارند، همه می خواهند بدانند:

How does this happen? Well, maybe not how it happens, but what happens along the way.

چگونه این اتفاق می افتد؟ خوب، شاید نه این که چگونه اتفاق می افتد، بلکه آنچه در طول مسیر اتفاق می افتد.

So, we're going to talk about having a baby, we're going to talk from the beginning right till you're

بنابراین، ما در مورد بچه دار شدن صحبت خواهیم کرد، از ابتدا تا زمانی که شما

ready to take the baby home.

آماده باشید کودک را به خانه ببرید، صحبت خواهیم کرد.

So, what happens first? You "conceive" a baby. "Conceive" is the verb. What happens is "conception".

بنابراین، اول چه اتفاقی می افتد؟ شما "باردار" می شوید. "تصور" فعل است. آنچه اتفاق می‌افتد «تلقین» است.

At this stage, the "sperm", the male sperm goes into the female "egg". Okay? You're on

در این مرحله، "اسپرم"، اسپرم مرد به "تخمک" ماده می رود. باشه؟ شما در

a vacation somewhere, you don't... You know, you're having fun on your anniversary, you're

یک جایی تعطیلات هستید، نه... می دانید، در سالگرد خود به تفریح ​​می پردازید،

celebrating, and you conceive a baby. It happens.

جشن می گیرید، و بچه دار می شوید. اتفاق می افتد.

A cold winter night, too cold to go outside,

یک شب سرد زمستانی، خیلی سرد برای بیرون رفتن،

nothing on TV, you don't know what to do

چیزی در تلویزیون، نمی دانید چه کاری انجام دهید

- you conceive a baby. It happens this way, too.

- بچه دار می شوید. اینجوری هم اتفاق میفته

So, most people don't know when they conceive their baby, but they know roughly when.

بنابراین، اکثر مردم نمی دانند چه زمانی بچه خود را باردار می شوند، اما تقریباً می دانند چه زمانی.

Eventually, the woman will miss her period, you know, which happens every month, and then

بالاخره زن قاعدگی اش را از دست می دهد، می دانید که هر ماه این اتفاق می افتد و بعد

she will take a pregnancy test with one of those sticks, or she will go to the doctor,

با یکی از آن استیک ها آزمایش بارداری می دهد یا می رود دکتر

and she will find up... Find out that she was "knocked up".

و متوجه می شود ... او "در زمین زده شد".

"Knocked up" is a very slang

"تقوع" یک عبارت بسیار عامیانه

expression to mean pregnant. Or, you could say: "She has a bun in the oven." Okay? So,

به معنای حامله است. یا می توانید بگویید: "او یک نان در فر دارد." باشه؟ بنابراین،

these are two idioms, slang, for "pregnant".

این دو اصطلاح، عامیانه، برای "باردار" هستند.

So, the woman is pregnant, what happens next? So, now, she has... She goes to the doctor.

بنابراین، زن باردار است، بعد چه اتفاقی می افتد؟ خب الان داره... میره دکتر.

The doctor, by the way, is the "OBGYN" for short. "OBGYN, that's what most people say."

اتفاقاً دکتر به اختصار "OBGYN" است . "بیماری، این چیزی است که بیشتر مردم می گویند."

The "OB" is the obstetrician; the GYN is the gynecologist. These are female doctors. Not...

"OB" متخصص زنان و زایمان است. GYN متخصص زنان است. اینها پزشکان زن هستند. نه

The doctors themselves are not necessarily female. They're doctors for women. Okay? The

... خود دکترها لزوما زن نیستند. آنها پزشک زنان هستند. باشه؟

obstetrician is the one who delivers the baby;

متخصص زنان و زایمان کسی است که نوزاد را به دنیا می آورد.

the gynecologist is the one who checks the woman's body,

متخصص زنان کسی است که بدن زن را بررسی می کند،

makes sure everything's okay, the baby's okay, the woman's okay, everything

مطمئن می شود که همه چیز خوب است، بچه خوب است، زن خوب است، همه

is set to go. After the visit to the doctor, you will... The woman will get, or the couple

چیز آماده است. پس از مراجعه به پزشک، شما ... زن می گیرد، یا زن و

will get a "due date". So, the baby is due, generally, roughly nine months later. Okay?

شوهر "سررسید". بنابراین، به طور کلی، نوزاد تقریباً نه ماه بعد به دنیا می آید. باشه؟

Nine months later, the woman will "give birth" to the baby, or she will "deliver" the baby.

نه ماه بعد، زن بچه را «به دنیا می‌آورد» یا بچه را «به دنیا می‌آورد».

Just before that happens, she will "go into labour". So, all of these... All these expressions

درست قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، او "به زایمان می رود ". بنابراین، همه اینها... همه این

are basically the same time. She goes into labour... I forgot to mention a word, here.

عبارات اساساً یک زمان هستند. او شروع به زایمان می کند ... فراموش کردم یک کلمه را در اینجا ذکر کنم.

She has "contractions".

او "انقباضات" دارد.

This is when she feels that pain in the stomach or wherever it happens,

این زمانی است که او آن درد را در معده یا هر جایی که اتفاق می‌افتد احساس می‌کند،

that it's very quick, very sharp pain. It comes, it goes. The closer the contractions,

این درد بسیار سریع و بسیار شدید است. می آید، می رود. هر چه

the closer she is to giving birth.

انقباضات نزدیکتر باشد، به زایمان نزدیکتر می شود .

So, she goes into the... Into labour, she goes to

بنابراین، او به زایمان می رود، او به بیمارستان می رود

the hospital, and that's where the OBGYN will help deliver the baby.

، و آنجاست که OBGYN به زایمان نوزاد کمک می کند.

Now, over the course of the nine months, there are three "trimesters".

اکنون، در طول این نه ماه، سه "سه ماهه" وجود دارد.

Now, this might sound familiar. Maybe you know "semester" from high school, you have semesters;

اکنون، این ممکن است آشنا به نظر برسد. شاید شما "ترم" را از دبیرستان می دانید، ترم دارید.

one's fall semester, winter semester, and then summer vacation.

یک ترم پاییز، ترم زمستان ، و سپس تعطیلات تابستانی.

In a pregnancy, you have a "trimester", so

در بارداری، شما یک "سه ماهه" دارید، بنابراین

about three months, three months, three months. During that time, the...

حدود سه ماه، سه ماه، سه ماه. در طی آن زمان

The sperm and the egg, basically they come together, and then they start developing. The first stage is

، اسپرم و تخمک اساساً با هم می آیند و سپس شروع به رشد می کنند. مرحله اول

called a "zygote", the baby or the zygote is, like, tiny, tiny. Then it becomes an "embryo",

"زیگوت" نامیده می شود، نوزاد یا زیگوت، مانند، کوچک، کوچک است. سپس به یک "جنین" تبدیل می شود،

this is another stage of the development process. Then it becomes a "fetus", another stage.

این مرحله دیگری از روند توسعه است. سپس تبدیل به "جنین" می شود، مرحله ای دیگر.

And finally, it comes out as a "baby". Okay.

و در نهایت به صورت «بچه» بیرون می آید. باشه.

So, now, the OBGYN will have to help deliver the baby. It could be a "natural birth", and

بنابراین، اکنون، OBGYN باید به زایمان نوزاد کمک کند. این می تواند یک "تولد طبیعی" باشد و

in which case everything just happens naturally. Maybe the woman will want an "epidural". Okay?

در این صورت همه چیز به طور طبیعی اتفاق می افتد. شاید زن "اپیدورال" بخواهد. باشه؟

"Epidural" is a needle, it's a big needle they stick in her spine, basically it relaxes

"اپیدورال" یک سوزن است، یک سوزن بزرگ است که در ستون فقرات او می‌چسبند، اساساً تمام ماهیچه‌ها را شل می‌کند

all the muscles so she has less pain and it's a little bit easier to push the baby out.

، بنابراین درد کمتری دارد و بیرون راندن نوزاد کمی راحت‌تر است.

Sometimes and in some situations, the woman will have a "caesarean" or sometimes called

گاهی و در برخی مواقع، زن «سزارین» می‌شود یا گاهی «سزارین» نامیده می‌شود

a "C-section". This is when the doctor has to cut the stomach and pull the baby out that

. این زمانی است که پزشک باید شکم را بریده و نوزاد را از این

way. Okay? Sometimes it's by choice, sometimes it's by necessity. Now, one other way...

طریق بیرون بکشد. باشه؟ گاهی با انتخاب است، گاهی بر حسب ضرورت. حالا یه جور دیگه...

Another person, by the way, who can help with the baby is a "midwife".

اتفاقا یکی دیگه که میتونه به بچه کمک کنه «ماما»ه.

Some people don't like to go to the hospital to have the baby; they want to have the baby at home. The OBGYN

برخی از مردم دوست ندارند برای بچه دار شدن به بیمارستان بروند. آنها می خواهند بچه را در خانه داشته باشند. OBGYN

will not come to your house, but there are people who are trained to deliver babies at

به خانه شما نمی آید، اما افرادی هستند که آموزش دیده اند تا نوزادان

home naturally, no epidural, no C-section, no medicines, no machines. Just you, your

را به طور طبیعی در خانه به دنیا بیاورند، بدون اپیدورال، بدون سزارین، بدون دارو، بدون ماشین. فقط تو

bed, and the baby coming out. Okay?

، تختت و بچه که بیرون می آیی. باشه؟

Now, once the baby is out of the body, of the woman's body, it is connected to the mother

حالا وقتی بچه از بدن خارج شد، از بدن زن،

by an "umbilical cord". Okay? That tube that feeds the baby.

با «بند ناف» به مادر وصل می شود. باشه؟ آن لوله ای که به کودک غذا می دهد.

So what you have to do then, you have to "cut the cord".

پس کاری که باید انجام دهید ، باید «بند» را قطع کنید.

Now, the reason I put "cut the cord" here is because we also

حالا دلیل اینکه «قطع را قطع کن» را اینجا گذاشتم این است که ما هم

use this as an expression. When it's time to cut the cord, means it's time to disconnect

از این به عنوان عبارت استفاده می کنیم. وقتی زمان قطع بند ناف فرا می رسد، به این معنی است که زمان قطع ارتباط

from your parents or from authority. So when we cut the cord, we set the child free. Okay?

با والدین یا قدرت است. بنابراین وقتی بند ناف را می بریم، کودک را آزاد می کنیم. باشه؟

When we send him off to school, or when we send her off to get married, we are cutting

وقتی او را به مدرسه می فرستیم، یا وقتی او را برای ازدواج می فرستیم

the cord, we are releasing her from the family.

، بند ناف را قطع می کنیم، او را از خانواده رها می کنیم.

Next, you're ready to go home, the baby's healthy and happy, and you know, beautiful,

بعد، شما آماده هستید که به خانه بروید، کودک سالم و شاد است، و می دانید، زیباست،

I assume, because babies are all beautiful. No? Then you have to get ready to take the

فکر می کنم، زیرا بچه ها همه زیبا هستند. نه؟ سپس باید برای بردن

baby home. Before you go home or on your way home, somebody has to go pick up "diapers".

نوزاد به خانه آماده شوید. قبل از رفتن به خانه یا در راه خانه، کسی باید برود "پوشک" را بردارد.

It looks like "dee-appers", but it's "diapers". These are the... Basically, the underwear

به نظر می رسد "دی-اپرز"، اما "پوشک" است. اینها ... اساساً لباس زیر

for the baby. So, he can or she can do whatever needs to be done, and then it is thrown away.

برای کودک است. بنابراین، او می‌تواند هر کاری را که باید انجام شود، انجام می‌دهد و سپس دور انداخته می‌شود.

You need some "formula". If the baby will not "breastfeed", then you have to get formula

شما به یک "فرمول" نیاز دارید. اگر کودک "شیر مادر" نمی کند، پس باید شیر خشک را

in a jar, and give baby food. It's not called "food", because it has... It has special nutrients

در یک شیشه بریزید و غذای کودک بدهید. اسمش «غذا» نیست، چون دارد... مواد مغذی خاصی

in it that are created for babies, that's why it's called a "formula".

در آن وجود دارد که برای نوزادان ایجاد می شود، به همین دلیل به آن «فرمولا» می گویند.

Maybe you want to get a "cradle". A "cradle" is like a little box on the ground, and the

شاید بخواهید «گهواره» بگیرید. "گهواره " مانند جعبه کوچکی روی زمین است و

wheels are shaped like this, so when the baby is inside, you can cradle it. You can cradle

چرخ ها به این شکل هستند، بنابراین وقتی کودک در داخل است، می توانید آن را گهواره کنید. می توانید

the baby in your arms, or you can put it in a box and make the box move back and forth.

کودک را در آغوش خود گهواره کنید، یا می توانید آن را در یک جعبه قرار دهید و جعبه را به جلو و عقب حرکت دهید.

You should probably get a "crib". A "crib" is a baby's bed. It is small, and it has walls

شما احتمالا باید یک "تخت تخت" بگیرید. «تخت» تخت نوزاد است. کوچک است و از

on all the sides so the baby can't roll off and hurt itself.

همه طرف دیوار دارد تا کودک نتواند غلت بخورد و به خودش آسیب برساند.

You can also get a "stroller". A "stroller" is like a little buggy with wheels. You put

شما همچنین می توانید یک "کالسکه" تهیه کنید. "کالسکه " مانند یک کالسکه کوچک با چرخ است.

the baby in, and you go for a walk, you know, with your little stroller.

بچه رو میذاری و با کالسکه کوچولو میری پیاده روی.

And if the baby starts crying, maybe you need to give it formula, or maybe you just need

و اگر کودک شروع به گریه کرد، شاید لازم باشد به او شیر خشک بدهید، یا شاید فقط

to put a "pacifier" in its mouth. A "pacifier" is that little plastic piece with the little

باید یک "پستانک" در دهانش بگذارید. فکر می کنم "پستانک " آن قطعه پلاستیکی کوچکی

knob thing, I think. You just put in its mouth, and it sucks away, and it's happy, because

است که دستگیره کوچکی دارد. شما فقط در دهانش می گذارید و می مکد و خوشحال می شود،

it thinks it's eating something. Right?

زیرا فکر می کند چیزی می خورد. درست؟

So, now, you're all ready to have a baby.

بنابراین، اکنون، همه شما برای بچه دار شدن آماده اید.

How you're going to do it, when you're going to do it, why you're going to do it - that's up to you,

نحوه انجام آن، زمانی که قرار است آن را انجام دهید ، چرا این کار را انجام می دهید - این به شما بستگی دارد،

but you're ready to talk about it whenever the time does come.

اما شما آماده هستید که هر زمان که زمانش رسید در مورد آن صحبت کنید.

I wish you the best of luck with that.

برای شما آرزوی موفقیت دارم.

If you want to find out more about this,

اگر می خواهید در این مورد بیشتر بدانید

go to www.engvid.com. You can ask me questions in the comment section.

، به www.engvid.com مراجعه کنید. می توانید در قسمت نظرات از من سوال بپرسید.

There will be a quiz to test your knowledge of these words.

یک مسابقه برای آزمایش دانش شما از این کلمات وجود خواهد داشت.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel, and I'll see you again soon. Bye.

فراموش نکنید که در کانال یوتیوب من مشترک شوید و به زودی شما را دوباره می بینم. خدا حافظ.