Do you like me, or do you LIKE-like me?(What’s the difference?)

"Wait a minute.

You like him or you like-like him?"

"یک دقیقه صبر کن.

دوستش داری یا دوستش داری؟"

"Excuse me.

"ببخشید.

Is this vegan chocolate or is this chocolate-chocolate?"

این شکلات وگان است یا این شکلات شکلاتی است؟"

"Mom, I'm up.

"مامان، من بیدارم.

I'm just not up-up.

فقط سرحال نیستم.

Let me get my coffee and I'll call you back.

بگذار قهوه ام را بیاورم و دوباره بهت زنگ می زنم.

Okay?"

باشه؟"

What is this thing where we take one word and we reduplicate it?

این چیست که یک کلمه را می گیریم و آن را تکرار می کنیم؟

Does it change the meaning of the sentence or the meaning of the word?

آیا معنای جمله را تغییر می دهد یا معنای کلمه را؟

Well, sort of.

خب، یه جورایی به

This thing is called lexical cloning, or reduplication.

این چیز شبیه سازی واژگانی یا تکثیر می گویند.

And it happens when a single word may have a broader meaning than the

و زمانی اتفاق می‌افتد که یک کلمه ممکن است معنای گسترده‌تری نسبت به

initial original meaning of the word.

معنای اصلی اولیه کلمه داشته باشد.

For example, the word "like": "I like you as my friend", "I like

به عنوان مثال، کلمه "لایک": "من تو را به عنوان دوست خود دوست دارم"، "من دوست دارم

eating ice cream", "I hit 'like' on Facebook, or on this video".

بستنی بخورم"، " در فیس بوک یا در این ویدئو "لایک" را زده ام.

And that is the meaning of "like".

و این همان معنای «مثل» است.

But "like" can also mean to have a crush on someone or to be

اما «لایک» همچنین می‌تواند به معنای دلبستگی به کسی یا

slightly in love with someone.

کمی عاشق شدن باشد.

Right?

درست؟

So when I say like-like, I indicate that I mean the narrow

بنابراین وقتی می‌گویم مانند، نشان می‌دهم که منظورم

specific definition of the word.

تعریف محدود کلمه است.

Another example that I used is "chocolate-chocolate", right?

مثال دیگری که من استفاده کردم "شکلات-شکلات" است، درست است؟

"Chocolate-chocolate" is the real chocolate as we all know

"شکلات-شکلات" همان شکلات واقعی است که همه ما آن را می شناسیم

it - milk chocolate, right?

- شکلات شیری، درست است؟

Not bittersweet, not almond chocolate, and not vegan chocolate.

نه تلخ شیرین، نه شکلات بادام و نه شکلات وگان.

So I was comparing vegan chocolate versus chocolate-chocolate, which is the real

بنابراین من شکلات وگان را با شکلات-شکلات مقایسه کردم، که

basic definition of the word chocolate.

تعریف اصلی واقعی کلمه شکلات است.

When I use lexical cloning - or reduplication - I put the stress

وقتی از شبیه‌سازی واژگانی استفاده می‌کنم - یا تکرار کردن -

on the first word and I say it's significantly higher in pitch.

روی کلمه اول تاکید می‌کنم و می‌گویم که به طور قابل‌توجهی از نظر آهنگ بالاتر است.

I mean, higher-in-pitch higher-in-pitch, not just like slightly higher in pitch.

منظورم این است که صدای بلندتر در زمین، نه فقط مانند کمی بالاتر در زمین.

I used it as well with up-up, right.

من از آن با up-up نیز استفاده کردم، درست است.

"I'm up.

I'm just not up-up".

"من بالا هستم.

من فقط سرحال نیستم".

That means I'm up, I'm physically up, but mentally I'm still asleep.

یعنی بیدارم، از نظر بدنی سرحالم، اما از نظر روحی هنوز خوابم. برای

That's why I need to get my coffee.

همین باید قهوه ام را بیاورم.

So I'm up, I'm just not up-up.

پس من بلند هستم، فقط سرحال نیستم.

Okay?

باشه؟

And notice how I go higher in pitch.

و توجه کنید که چگونه در زمین بالاتر می روم. بیا

Let's try it together.

با هم امتحانش کنیم

"Up-up".

"بالا بالا".

To say it higher in pitch means to use a higher note than the

گفتن آن با صدای بلندتر به معنای استفاده از نت بالاتر از

note that you regularly use.

نتی است که به طور منظم استفاده می کنید.

Up-up.

بالا بالا.

Chocolate-chocolate.

شکلات-شکلات.

Like-like.

مانند مانند.

Now, it's like a lot of fun and you may have it in your native language as well.

در حال حاضر، آن را مانند بسیاری از سرگرم کننده است و شما ممکن است آن را به زبان مادری خود نیز داشته باشد.

If you do, let us know in the comments below.

اگر دارید، در نظرات زیر به ما اطلاع دهید.

Now, the reason why I want to share this phenomenon with you is because

حالا دلیل اینکه من می خواهم این پدیده را با شما به اشتراک بگذارم این است که

it's really cool and fun, and it helps you understand the nuances of

واقعاً جالب و سرگرم کننده است و به شما کمک می کند تفاوت های ظریف

a conversation better, especially if English is not your native language.

یک مکالمه را بهتر درک کنید، به خصوص اگر انگلیسی زبان مادری شما نباشد.

But also I want you to see if you have it in your native language, and

اما همچنین از شما می‌خواهم که ببینید آیا آن را در زبان مادری خود دارید یا نه، و

if you do, do you stress both words as we do stress them in English?

اگر دارید، آیا همانطور که ما در انگلیسی به آن‌ها تاکید می‌کنیم، روی هر دو کلمه تاکید می‌کنید؟

Let's look at a few more examples.

بیایید به چند نمونه دیگر نگاه کنیم.

And when I say these examples, try to think what it means

و وقتی این مثال ها را می گویم، سعی کنید فکر کنید

when I use this reduplication.

وقتی از این تکرار استفاده می کنم به چه معناست.

Okay?

باشه؟

Let's try it out.

"So, are you friends-friends, or are you nice-to-see-you-again kind of friends?"

بیایید آن را امتحان کنیم.

"بنابراین، آیا شما دوستان-دوستان هستید، یا دوست دارید که دوباره شما را ببینم؟"

Or I can also say, "Are you friends-friends, or

یا می‌توانم بگویم: "آیا شما دوستان-دوستان هستید یا

are you Facebook friends?"

دوستان فیس بوک هستید؟"

Which means, not really friends - and close friends.

یعنی نه واقعاً دوستان - و دوستان نزدیک.

Right?

So I can actually ask you if you can ask him to do me a favor.

درست؟

بنابراین من واقعاً می توانم از شما بپرسم که آیا می توانید از او بخواهید که به من لطفی کند.

Let's look at another example.

بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم.

"Yeah, I talked to her last week.

"آره، من هفته گذشته با او صحبت کردم.

But I didn't talk-to-her talk to her, so I had no idea what was going on."

اما من با او صحبت نکردم، بنابراین نمی دانستم چه اتفاقی دارد می افتد."

So when I say it like that, it means that, yeah, I talked to her, meaning

پس وقتی اینطوری میگم یعنی آره باهاش ​​حرف زدم یعنی

I only exchanged with her a few words.

فقط چند کلمه باهاش ​​رد و بدل کردم.

I didn't talk to her-talk to her, so I didn't have the opportunity of

من با او صحبت نکردم و با او صحبت نکردم، بنابراین فرصتی نداشتم که

going deep in the conversation and to ask her what was really going on.

در گفتگو عمیق شوم و از او بپرسم واقعاً چه خبر است.

Right?

So to talk to someone has several different meanings.

درست؟

بنابراین صحبت کردن با کسی معانی مختلفی دارد.

And when I double it up, when I duplicate it, it means that I mean

و وقتی آن را دو برابر می‌کنم، وقتی آن را تکرار می‌کنم، به این معنی است که منظورم از

this term in the most specific, enhanced, intense way possible.

این اصطلاح به خاص‌ترین، تقویت‌شده‌ترین و شدیدترین شکل ممکن است.

Okay?

باشه؟

"I talked to her, but I didn't talk to her-talk to her."

من با او صحبت کردم، اما با او صحبت نکردم.

Another example.

مثالی دیگر.

"Gosh, I hate her sometimes.

"خدایا، من گاهی اوقات از او متنفرم.

I mean, I don't hate her-hate her.

یعنی از او متنفر نیستم.

It's just that she can be so annoying."

فقط می تواند آزار دهنده باشد."

I'm using the word "hate" loosely when I say it once in comparison to

من از کلمه "تنفر" استفاده می کنم وقتی یک بار آن را می گویم در مقایسه با

when I use it twice, which is not what I mean - I don't hate her-hate her.

زمانی که آن را دو بار استفاده می کنم، که منظور من نیست - من از او متنفر نیستم - از او متنفرم.

It's not like deep despicable feeling.

مثل احساس عمیق نفرت انگیز نیست.

It's just that, it's a way to say that I'm unhappy with how she's behaving.

فقط همین است، این راهی است برای گفتن اینکه من از رفتار او ناراضی هستم.

"I mean, it's going to be a pretty casual event.

"منظورم این است که این یک رویداد بسیار غیررسمی خواهد بود.

I mean, not casual-casual, but let's just say you don't have to put on the dress

منظورم این است که غیررسمی-کژوال نیست، اما بگذارید فقط بگوییم که مجبور نیستید لباسی را که

you bought for your brother's wedding."

برای عروسی برادرتان خریده اید بپوشید."

So in this case, I compare casual-casual, which probably means shorts and sneakers

بنابراین در این مورد، من کژوال-کژوال را مقایسه می‌کنم، که احتمالاً به معنای شلوارک و کفش‌های کتانی است

versus casual - casual in relation to maybe what we had expected first, for it

در مقابل گاه به گاه - گاه به گاه در رابطه با شاید آن چیزی که ابتدا انتظارش را داشتیم، برای اینکه

to be a black tie event, and it's not.

یک رویداد کراوات مشکی باشد، و اینطور نیست.

So we can be, we can wear something a little more casual, but not

بنابراین می‌توانیم باشیم، می‌توانیم چیزی کمی غیررسمی‌تر بپوشیم، اما نه

casual-casual, not super casual.

کژوال-کژوال، نه فوق‌العاده کژوال.

Slightly casual, casualer, more casual.

کمی معمولی، معمولی تر، معمولی تر.

Okay, that's it.

باشه همین.

But not that's it-that's it, because I want you to write down in the

اما این نیست-همین است، زیرا می‌خواهم در

comments below one example using lexical cloning, or reduplication.

نظرات زیر یک مثال با استفاده از شبیه‌سازی واژگانی یا تکثیر بنویسید.

You can also say the word "reduplication" five times in a

شما همچنین می توانید کلمه "تکرار" را پنج بار پشت

row, that's a great tongue twister.

سر هم بگویید، این یک چرخش زبان عالی است.

I can't wait to read all your comments.

بی صبرانه منتظر خواندن همه نظرات شما هستم.

And if you like this video, click like, and share it with your friends.

و اگر این ویدیو را دوست داشتید، لایک کنید و آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

And I mean share it-share it with your friends.

و منظورم این است که آن را به اشتراک بگذارید - آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

Have a beautiful week, and I will see you next week in the next video.

هفته زیبایی داشته باشید و هفته آینده در ویدیوی بعدی شما را می بینم.

Bye.

خدا حافظ.