How to Improve Grammar in English [The Lesson You Were Never Taught In School!]

I don't love grammar.

من گرامر را دوست ندارم

I don't like grammar.

من گرامر را دوست ندارم

And I don't love teaching grammar.

و من عاشق آموزش گرامر نیستم.

I don't like grammar in English.

من گرامر انگلیسی را دوست ندارم.

I don't love grammar in Hebrew, I even resent it - Hebrew is my native language.

من دستور زبان عبری را دوست ندارم، حتی از آن متنفرم - عبری زبان مادری من است.

So, when it comes to grammar, I totally understand the struggles

بنابراین، وقتی نوبت به گرامر می‌رسد، من کاملاً مشکلاتی را

that most of my students face.

که اکثر دانش‌آموزانم با آن روبرو هستند، درک می‌کنم.

Because here is the thing, grammar is this entire universe that is

از آنجا که موضوع اینجاست، گرامر کل این جهان است که به نوعی

comprised of many algorithms and rules and equations, in a way.

از الگوریتم ها و قوانین و معادلات بسیاری تشکیل شده است.

And to me, that I find myself to be not very analytical, and

و برای من این است که خودم را خیلی تحلیلگر نمی بینم و

I don't like going into details.

دوست ندارم وارد جزئیات شوم.

So to me, that feels a little overwhelming and it's not

بنابراین، برای من، این احساس کمی طاقت‌فرسا به نظر می‌رسد و

aligned with how my brain works.

با نحوه عملکرد مغز من همخوانی ندارد.

Right?

I don't like systems, I don't like, you know, paradigms.

درست؟

من سیستم ها را دوست ندارم، می دانید، پارادایم ها را دوست ندارم.

And that's what grammar is about.

و این چیزی است که دستور زبان در مورد آن است.

So, I had to figure out a way to understand grammar intuitively,

بنابراین، باید راهی برای درک شهودی گرامر

and also, to teach it intuitively.

و همچنین آموزش شهودی آن پیدا کنم.

I don't teach grammar, you know this.

من گرامر تدریس نمی کنم، شما این را می دانید.

I always tell you that if you have grammar questions for

من همیشه به شما می گویم که اگر برای من سؤالات گرامری دارید

me, I'm not the right person.

، من فرد مناسبی نیستم.

But, sometimes, I get a subject, and I'm able to explain it because

اما، گاهی اوقات، موضوعی را دریافت می‌کنم، و می‌توانم آن را توضیح دهم، زیرا

I have found an intuitive way to understand it and to teach it.

راهی بصری برای درک آن و آموزش آن پیدا کرده‌ام.

So, this episode is not going to be about a specific rule or tense, but what

بنابراین، این قسمت قرار نیست در مورد یک قاعده یا زمان خاص باشد، اما کاری که

I want to do here is to offer you a new way to look at grammar, and to learn

من می‌خواهم در اینجا انجام دهم این است که راه جدیدی را برای نگاه کردن به گرامر، و یادگیری

grammar, and to understand grammar.

گرامر، و درک گرامر به شما پیشنهاد کنم.

The same thing that has helped me over the years, and even till this day.

همان چیزی که در طول سال ها و حتی تا به امروز به من کمک کرده است.

Because even till this day, if you were to ask me something specific about

چون حتی تا به امروز، اگر بخواهید چیز خاصی در مورد گرامر از من بپرسید،

grammar, I'd be like, "Hmm, I don't know.

می گویم: "هوم، نمی دانم.

I just use it that way."

من فقط از آن استفاده می کنم."

and sometimes it's correct, and sometimes it is not.

و گاهی درست است و گاهی هم درست نیست.

And I'm okay with it.

و من با آن مشکلی ندارم.

So, first of all, let's talk about the problem, the real problem.

بنابراین، اول از همه، اجازه دهید در مورد مشکل، مشکل واقعی صحبت کنیم.

The real problem is first, what I described, you know, this

مشکل واقعی اول این است که آنچه من توضیح دادم، می دانید، این

resistance from all the rules and structures, for some people.

مقاومت از همه قوانین و ساختارها، برای برخی افراد است. منظورم این است که

I mean, I know that there are grammar lovers out there and if you're a grammar

من می دانم که عاشقان گرامر هستند و اگر شما

lover, let me know in the comments, and I'm going to send you hugs and ask you

عاشق گرامر هستید، در نظرات به من اطلاع دهید، و من شما را در آغوش می گیرم و از شما می خواهم

to send me some of your grammar energy.

که مقداری از انرژی گرامر خود را برای من بفرستید.

But a lot of people are like me, where they get a little overwhelmed with all

اما بسیاری از مردم مانند من هستند، جایی که آنها کمی غرق در همه

the rules and paradigms and systems.

قوانین و پارادایم ها و سیستم ها می شوند.

So that's the first challenge.

پس این اولین چالش است.

The second challenge is the gap between the grammar that we know.

چالش دوم شکاف بین دستور زبانی است که ما می دانیم.

So, when it comes to reading and writing, yes, that could be super easy for us.

بنابراین، وقتی نوبت به خواندن و نوشتن می رسد، بله، این می تواند برای ما بسیار آسان باشد.

Right?

درست؟

I know it.

من آن را می دانم.

I need some time to process it.

من به مدتی برای پردازش آن نیاز دارم.

I can think about it.

من می توانم در مورد آن فکر کنم.

There is Grammarly, or Wordtune - I'm going to link to both in the comments

Grammarly یا Wordtune وجود دارد - من قصد دارم به هر دو در نظرات پیوند دهم

- that are great tools to help you with your grammar and your writing.

- که ابزارهای عالی برای کمک به شما در گرامر و نوشتن شما هستند.

I'm not an affiliate, don't worry.

من وابسته نیستم، نگران نباش.

I'm just using both.

من فقط از هر دو استفاده میکنم

And there is the grammar that you actually use.

و دستور زبانی وجود دارد که در واقع از آن استفاده می کنید.

Right?

درست؟

And all of a sudden, you discover that you make all those

و ناگهان متوجه می شوید که

silly mistakes when speaking.

هنگام صحبت کردن، تمام آن اشتباهات احمقانه را مرتکب می شوید.

You know, you skip the article - the 'a' or the 'the', or, you know,

می دانید، شما از مقاله صرفنظر می کنید - "الف" یا "the"، یا، می دانید،

you say 'these' instead of 'this'.

به جای "این" می گویید "اینها".

And sometimes it just like slips out of your mouth, even though you know it's

و گاهی اوقات درست مثل اینکه از دهانتان بیرون می‌رود ، حتی اگر می‌دانید

not right, you know that according to English grammar, it needs to be different.

درست نیست، می‌دانید که طبق دستور زبان انگلیسی، باید متفاوت باشد.

Yet, you don't know how to bridge that gap, no matter how much you're learning.

با این حال، شما نمی دانید چگونه این شکاف را پر کنید ، مهم نیست چقدر در حال یادگیری هستید.

So, that's the second problem.

بنابراین، این مشکل دوم است.

And the third is, how do I know how to improve and advance?

و سوم اینکه چگونه می توانم پیشرفت و پیشرفت کنم؟

Because I'm sure that a lot of you are like, "Okay, I

زیرا مطمئن هستم که بسیاری از شما اینگونه می گویید "خوب، من

need to improve my grammar."

باید گرامر خود را بهبود بخشم."

And then you're like, "What should I do?

و بعد می گویید "چه کار کنم؟

Should I buy a book about English grammar?"

آیا باید کتابی در مورد دستور زبان انگلیسی بخرم؟"

And then you get a book this thick, with all the different forms and irregular

و سپس کتابی به این ضخامت می گیرید، با تمام اشکال مختلف و افعال بی قاعده

verbs and all the exceptions, and all the different situations where you

و همه استثناها، و همه موقعیت های مختلف که در آن

would or would not use a certain tense.

زمان خاصی را استفاده می کنید یا نمی خواهید.

And you're like, "Ugh...

و شما می گویید: "اوه...

How do we even start improving?"

چطور می توانیم شروع به بهبود کنیم؟"

So, if that resonated with you, let me know in the comments as well,

بنابراین، اگر با شما همخوانی داشت، در نظرات نیز به من اطلاع دهید

that this is your biggest challenge.

که این بزرگترین چالش شماست.

So, hopefully, in this episode, I will help you organize in your head what

بنابراین، امیدوارم در این قسمت به شما کمک کنم تا آنچه را که

you need to learn, and offer you a method that has helped me and helped

باید یاد بگیرید در ذهن خود سازماندهی کنید و روشی را به شما پیشنهاد کنم که به من کمک کرده و به

many of my students to improve the grammar that you know but you don't use.

بسیاری از دانش آموزانم کمک کرده است تا دستور زبانی را که می دانید اما استفاده نمی کنید بهبود بخشند. .

By the way, if you are new to my channel, then hello and welcome.

در ضمن اگر تازه وارد کانال من هستید سلام و خوش آمدید.

I'm super thrilled to have you here.

من بسیار هیجان زده هستم که شما را اینجا دارم.

My name is Hadar Shemesh.

من هادر شمش هستم.

You can find my website at hadarshemesh.com with a lot of exciting

می‌توانید وب‌سایت من را در hadarshemesh.com با چیزهای هیجان‌انگیز زیادی پیدا کنید

things for you to get started with me.

تا با من شروع کنید.

And I'm a non-native speaker of English.

و من غیر بومی انگلیسی هستم.

But I am still here to help you feel confident, proud, authentic, and

اما من هنوز اینجا هستم تا به شما کمک کنم هنگام برقراری ارتباط به زبان انگلیسی احساس اعتماد به نفس، افتخار، معتبر و

free when communicating in English.

آزاد داشته باشید.

And I'm all about learning strategies and all about making the language your own.

و من همه در مورد یادگیری استراتژی ها و همه چیز در مورد ساختن زبان خود هستم.

So, if this is something that you struggle with, not feeling like yourself

بنابراین، اگر این چیزی است که با آن دست و پنجه نرم می‌کنید، در زبان انگلیسی احساس نمی‌کنید که خودتان را شبیه به خود می‌دانید

in English and not feeling that you're fulfilling your potential in English,

و احساس نمی‌کنید که پتانسیل‌های خود را در زبان انگلیسی انجام می‌دهید،

then I think that if you subscribe to this channel, you'll discover how you

فکر می‌کنم اگر در این کانال مشترک شوید، متوجه خواهید شد که چگونه

can actually overcome that and do that.

می‌توانید بر آن غلبه کنید. آن را انجام دهید و آن را انجام دهید.

You can also follow me on Instagram at @hadar.accentsway.

همچنین می توانید من را در اینستاگرام به آدرس @hadar.accentsway دنبال کنید.

All right.

خیلی خوب.

So, we already talked about the biggest challenges when

بنابراین، ما قبلاً در مورد بزرگترین چالش ها در

it comes to learning grammar.

مورد یادگیری گرامر صحبت کردیم.

I'm sure there are more.

مطمئنم بیشتر هم هست.

If you want to share them, I'm inviting you to do that in the comments.

اگر می‌خواهید آن‌ها را به اشتراک بگذارید، از شما دعوت می‌کنم این کار را در نظرات انجام دهید.

So the next thing I want to talk to you about today is

بنابراین موضوع بعدی که امروز می خواهم در مورد آن با شما صحبت کنم این است که

how to know what to focus on.

چگونه بدانید روی چه چیزی تمرکز کنید.

I always talk about essentialism, the 20%.

من همیشه در مورد ذات گرایی صحبت می کنم، 20٪.

What can you work on that will get you the best results?

روی چه چیزی می توانید کار کنید که بهترین نتیجه را به دست آورید؟

So that you don't learn everything and not put into use anything, but you only

به طوری که همه چیز را یاد نگیرید و از چیزی استفاده نکنید، بلکه فقط

learn the things that you actually need and you're more likely to use, because

چیزهایی را یاد بگیرید که واقعاً به آنها نیاز دارید و احتمال استفاده از آنها بیشتر است، زیرا

that will get you significant results.

این کار نتایج قابل توجهی را برای شما به همراه خواهد داشت.

Because the more you learn, the bigger the gap is between the English that you

زیرا هرچه بیشتر یاد بگیرید، شکاف بین انگلیسی که می

know and the English that you speak.

دانید و انگلیسی که صحبت می کنید بیشتر می شود.

And this is why we don't need to learn a lot.

و به همین دلیل است که ما نیازی به یادگیری چیزهای زیادی نداریم.

We need to learn the essential things and spend most of the time not learning more,

ما باید چیزهای ضروری را یاد بگیریم و بیشتر وقت را صرف یادگیری بیشتر نکنیم،

but practicing it and implementing it.

بلکه به تمرین و اجرای آن بپردازیم. می

You know, if there is one thing I want you to take from this video is this idea.

دانید، اگر چیزی باشد که من می خواهم از این ویدیو بگیرید، این ایده است.

And I talk about it a lot - implementing the content that you learn, right?

و من در مورد آن زیاد صحبت می کنم - اجرای محتوایی که یاد می گیرید، درست است؟

Because there is no way in the world that you would learn something new,

زیرا هیچ راهی در دنیا وجود ندارد که بتوانید چیز جدیدی را یاد بگیرید،

whether it's a tense or a word or a sound, and you'd be able to use

خواه زمان یا کلمه یا صدا، و بتوانید

it freely without putting in a lot of practice time, implementing

آزادانه و بدون صرف زمان زیاد از آن استفاده کنید و

that thing that you just learned.

آن چیزی را که دارید اجرا کنید. تازه یاد گرفته

And you expecting yourself to do that is totally unfair and does not create the

و شما انتظار دارید که این کار را انجام دهید کاملاً ناعادلانه است و

best circumstances for you to succeed.

بهترین شرایط را برای موفقیت شما ایجاد نمی کند.

And then you feel bad.

و بعد احساس بدی میکنی

And then you feel incompetent.

و بعد احساس بی کفایتی می کنید.

And you have no reason to feel that.

و دلیلی برای این احساس ندارید.

You have just not created the right circumstances for you to succeed.

شما فقط شرایط مناسبی را برای موفقیت ایجاد نکرده اید.

So, learning something, and that is super easy.

بنابراین، یادگیری چیزی، و آن بسیار آسان است.

Like any basic English blog out there would teach you properly what you need to

مانند هر وبلاگ انگلیسی پایه ای که وجود دارد، آنچه را که باید

know about a certain grammar form, tense, rule, preposition, so on and so forth.

در مورد یک فرم دستوری خاص، زمان، قاعده، حرف اضافه و غیره بدانید، به درستی به شما آموزش می دهد.

Right?

درست؟

There is so much amazing content out there that is absolutely free.

محتوای شگفت انگیز زیادی وجود دارد که کاملا رایگان است.

The question is, what are you going to do with it, right?

سوال این است که قرار است با آن چه کار کنید، درست است؟

So, it's not that you're lacking the resources or the content to learn from.

بنابراین، به این معنا نیست که شما منابع یا محتوای لازم برای یادگیری از آن را ندارید.

You're lacking a plan and an organized system to put it into practice.

شما فاقد یک برنامه و یک سیستم سازماندهی شده برای اجرای آن هستید.

When it comes to grammar, first, the first thing that comes to mind is tenses, right?

وقتی صحبت از دستور زبان می شود، اولین چیزی که به ذهن می رسد زمان ها است، درست است؟

Like all the tenses in English.

مثل تمام زمان های انگلیسی.

The problem is that many of the tenses that we have in English

مشکل این است که بسیاری از زمان هایی که ما در انگلیسی داریم

may not exist in your language.

ممکن است در زبان شما وجود نداشته باشند.

And this is where the clash is, right?

و این همان جایی است که درگیری وجود دارد، درست است؟

When there is something that happens in English, but it doesn't

وقتی اتفاقی در زبان انگلیسی رخ می دهد، اما

happen in your native language.

در زبان مادری شما اتفاق نمی افتد.

Maybe you have more tenses in your native language and you have less

شاید در زبان مادری‌تان زمان‌های بیشتری داشته باشید و

in English, and that is a clash too.

در انگلیسی کمتر، و این هم یک تضاد است.

Because you would want to use the tenses that you have in your native language,

زیرا شما می خواهید از زمان هایی که در زبان مادری خود دارید استفاده کنید

and you won't have the forms to do that.

و فرم های لازم برای این کار را نخواهید داشت.

So the clash is important.

بنابراین برخورد مهم است.

Okay?

باشه؟

Understanding the clash, where your grammar clashes with the

درک تقابل، جایی که گرامر شما با

English grammar, that is important.

گرامر انگلیسی در تضاد است، مهم است.

What's also important is to recognize that, when it comes to tenses in

آنچه همچنین مهم است این است که بدانیم ، وقتی صحبت از زمان‌ها به‌ویژه می‌شود،

particular, there are more popular and frequent tenses - they're more

زمان‌های رایج و مکرر بیشتری وجود دارد - آنها

important - than tenses that are important more in writing than in speaking.

مهم‌تر هستند - تا زمان‌هایی که در نوشتن مهم‌تر از صحبت کردن هستند. به

Meaning, if you make a mistake and not use those tenses properly, probably

این معنی که اگر اشتباهی مرتکب شوید و از آن زمان ها به درستی استفاده نکنید، احتمالاً

no one is going to notice really.

هیچ کس واقعاً متوجه نخواهد شد.

In writing it's more tricky, but right now we're only speaking about speaking.

در نوشتن مشکل تر است، اما در حال حاضر ما فقط در مورد صحبت کردن صحبت می کنیم.

So, here is how I see it.

بنابراین، اینگونه است که من آن را می بینم.

There are the essential tenses and the fancy tenses.

زمان های ضروری و زمان های فانتزی وجود دارد.

I'm not saying you don't need to learn the fancy tenses, but I'm suggesting

نمی‌گویم نیازی به یادگیری زمان‌های فانتزی ندارید، اما پیشنهاد می‌کنم

that the fancy tenses should be dealt with after you feel pretty confident

که زمان‌های فانتزی را بعد از اینکه

about the core tenses - the basic tenses.

نسبت به زمان‌های اصلی - زمان‌های اصلی - کاملاً مطمئن شدید، بررسی کنید.

And after you feel like you're using them without thinking about it,

و بعد از اینکه احساس کردید بدون فکر کردن از آنها استفاده می کنید،

you're using them spontaneously.

خود به خود از آنها استفاده می کنید.

It comes natural to you, you get it in your body.

این برای شما طبیعی است، شما آن را در بدن خود دریافت می کنید.

You know when to use the continuous tense and when to use

شما می دانید که مثلاً چه زمانی از زمان استمراری و چه زمانی از

the simple tense, for example.

زمان ساده استفاده کنید. در

Here are some of the tenses that I believe are really important for

اینجا برخی از زمان‌هایی وجود دارد که من معتقدم برای شما بسیار مهم است که

you to know and to use effortlessly because they're in frequent use.

بدانید و بدون زحمت از آنها استفاده کنید زیرا اغلب استفاده می‌شوند.

And when you don't use them, that might create a challenge in A - your

و هنگامی که از آنها استفاده نمی کنید، ممکن است در A -

clarity, and B - your confidence.

وضوح شما و B - اعتماد به نفس شما چالش ایجاد کند.

Because you would know it's supposed to sound a certain way, but it doesn't.

زیرا می دانید که قرار است به شکل خاصی به نظر برسد، اما اینطور نیست.

Okay?

باشه؟

First, we have all the Simple Tenses, the most frequent ones, the basic ones.

اول، ما تمام زمان‌های ساده را داریم، پرتکرارترین‌ها، و پایه‌ها.

And there, we have the Simple Past, Simple Present, and Simple Future.

و در آنجا، ما گذشته ساده، حال ساده و آینده ساده را داریم.

And within that, you know, we need to know the 'were' versus 'was', right?

و در آن، می دانید، ما باید « بود» در مقابل «بود» را بدانیم، درست است؟

'She walks' versus 'I walk to school every day', right?

"او راه می رود" در مقابل "من هر روز به مدرسه می روم"، درست است؟

Knowing when to put the 's' for the 'he', 'she', and 'it'.

دانستن اینکه چه زمانی باید "s" را برای "او"، "او" و "آن" قرار دهید.

So, that includes the Simple Tense.

بنابراین، این شامل زمان ساده است.

Then we have the Continuous Tense, right?

سپس زمان پیوسته را داریم، درست است؟

Like an action that is ongoing.

مانند اقدامی که ادامه دارد.

And there we have all the 'were/was working' versus 'am

و در آنجا همه «بودند/کار می‌کرد» در مقابل «

working' versus 'will be working'.

کار می‌کردم» در مقابل «کار می‌کردند» را داریم.

Right?

And that is also super frequent.

درست؟

و این نیز بسیار مکرر است.

And within that, we also want to know how they all interact together,

و در آن، ما همچنین می‌خواهیم بدانیم که همه آنها چگونه با هم تعامل دارند،

like what happens if there are two actions in the past: one is longer

مثلاً اگر دو عمل در گذشته وجود داشته باشد، چه اتفاقی می‌افتد: یکی طولانی‌تر

and the other one is shorter.

و دیگری کوتاه‌تر.

Like, 'I was riding my bicycle when I met my friend from school'.

مثلاً «در حال دوچرخه‌سواری بودم که با دوست مدرسه‌ام آشنا شدم».

Right?

درست؟

Past Continuous - Past Simple.

گذشته مستمر - گذشته ساده.

So, these are probably the most important tenses that you

بنابراین، اینها احتمالاً مهم ترین زمان هایی هستند که

need to feel comfortable with.

باید با آن ها احساس راحتی کنید.

You need to be able to use them freely.

باید بتوانید آزادانه از آنها استفاده کنید.

You don't want to think about those tenses when you are

وقتی می‌خواهید

trying to structure a sentence.

یک جمله را ساختار دهید، نمی‌خواهید به آن زمان‌ها فکر کنید.

Now, again, it's easier when you're writing, but it's a little more

اکنون، دوباره، وقتی می نویسید راحت تر است ، اما

challenging when you're speaking.

وقتی صحبت می کنید کمی چالش برانگیزتر است.

So you want to make sure that this does not occur, like you

بنابراین می‌خواهید مطمئن شوید که این اتفاق نمی‌افتد، مثل اینکه وقتی می‌خواهید از این زمان‌های خاص استفاده کنید،

second-guessing yourself or thinking about it too thoroughly, when you

خودتان را دوباره حدس می‌زنید یا خیلی به آن فکر می‌کنید

want to use these specific tenses.

.

Then there's also the Perfect Tense, but not all Perfect

سپس زمان کامل نیز وجود دارد ، اما همه

Tenses are equally important.

زمان‌های کامل به یک اندازه مهم نیستند.

So, the Present Perfect, which actually talks about the past, is

بنابراین، Present Perfect، که در واقع در مورد گذشته صحبت می کند،

probably the most frequent one.

احتمالاً متداول ترین مورد است.

'I've seen that movie'.

من آن فیلم را دیده ام.

'I've been there'.

'من اونجا بودم'.

'I've never had spicy burrito'.

من هرگز بوریتو تند نخورده ام.

Not true, by the way.

اتفاقا درست نیست

So, the Present Perfect Tense is also very frequent and you need to

بنابراین، زمان حال کامل نیز بسیار مکرر است و شما باید

understand how to use it confidently.

نحوه استفاده از آن را با اطمینان بدانید.

And what's the difference between that and the Simple Past.

و چه تفاوتی بین آن و گذشته ساده وجود دارد.

Okay?

باشه؟

And again, I'm going to give you a method to practice in

و باز هم در قسمت سوم ویدیو روشی برای تمرین به شما ارائه می کنم

the third part of the video.

.

But for now, identifying those elements is really important.

اما در حال حاضر، شناسایی آن عناصر واقعا مهم است.

And of course, there are more tenses.

و البته زمان های بیشتری نیز وجود دارد.

And if you feel that you're pretty confident with all these tenses, then of

و اگر احساس می کنید که با تمام این زمان ها کاملاً مطمئن هستید،

course you can start elevating yourself and start working on all the other tenses.

مطمئناً می توانید شروع به بالا بردن خود کنید و شروع به کار روی تمام زمان های دیگر کنید.

Same thing happens with, you know, the use of articles, and the use of

همین اتفاق می افتد، می دانید، استفاده از مقالات، و استفاده از

plural forms, and all the other things that you come across in English.

اشکال جمع، و همه چیزهای دیگری که در انگلیسی با آنها مواجه می شوید.

When it's a challenge, again, it means that it clashes with your native grammar.

وقتی این یک چالش است، دوباره به این معنی است که با گرامر بومی شما در تضاد است.

So the next question you want to ask yourself, whether it's a tense or a

بنابراین سوال بعدی که می خواهید از خود بپرسید، چه فرم زمان یا

different grammar form, you want to ask yourself, "Why is it so confusing to me?

دستور زبان متفاوت باشد، می خواهید از خود بپرسید: "چرا برای من اینقدر گیج کننده است؟

Why don't I get it?

چرا متوجه نمی شوم؟

Why don't I use it intuitively?

چرا از آن استفاده نمی کنم؟ به طور شهودی؟

How is it different in my language?"

در زبان من چه تفاوتی دارد؟"

So, for example, if in your language, 'in', 'at', and 'on' have the same word,

بنابراین، برای مثال، اگر در زبان شما، «in»، «at» و «رو» دارای یک کلمه باشند،

like it's pretty much the case for Hebrew, then of course, you're going to confuse

مانند این که تقریباً در مورد عبری اینطور است، پس مطمئناً

'at' and 'in' when you're talking about place or when you're talking about time.

«در» و «در» را اشتباه می‌گیرید. وقتی در مورد مکان صحبت می کنید یا زمانی که در مورد زمان صحبت می کنید.

Because you translate it to the same word.

چون شما آن را به همان کلمه ترجمه می کنید.

So, first of all, understanding this can be very helpful.

بنابراین، اول از همه، درک این موضوع می تواند بسیار مفید باشد.

So when intuitively you're about to say something that in your head you would use,

بنابراین وقتی می خواهید چیزی را بگویید که در ذهن خود از

you know, that one word in your native language and you're trying to translate

آن یک کلمه در زبان مادری خود استفاده می کنید و می خواهید

it, we should have a light bulb going up saying, "Wait a minute, wait a minute.

آن را ترجمه کنید، باید یک لامپ روشن کنیم که می گوید: "صبر کن یک دقیقه، یک دقیقه صبر کنید.

There's a challenge here.

اینجا یک چالش وجود دارد.

You know this already".

شما این را قبلاً می دانید."

And then you go into your kind of like deeper memory,

و سپس وارد حافظه عمیق تری می شوید و

trying to retrieve the rule.

سعی می کنید قانون را بازیابی کنید.

This is like a middle stage until you start using that form more freely.

این مانند یک مرحله میانی است تا زمانی که شما آزادانه تر از آن فرم استفاده کنید.

So, understanding the clash, if you have it or you don't have it - do you

بنابراین، درک برخورد، اگر آن را دارید یا ندارید - آیا می

have, you know, the past continuous form in your native language?

دانید، شکل گذشته استمراری را در زبان مادری خود دارید؟

If not, then it's going to be challenging for you to use it in English.

اگر نه، پس استفاده از آن در زبان انگلیسی برای شما چالش برانگیز خواهد بود.

And then, you want to understand what is your intuition, what you're like about

و سپس، شما می خواهید بفهمید که شهود شما چیست، چه چیزی می خواهید

to say, and how you can shift that.

بگویید، و چگونه می توانید آن را تغییر دهید.

You're starting to make new connections in your brain.

شما شروع به ایجاد ارتباطات جدید در مغز خود می کنید.

I know it feels hard, but it is possible.

می دانم که احساس سختی است، اما ممکن است.

So, that leads us to the last part of how do you make those new connections?

بنابراین، این ما را به بخش آخر راهنمایی می کند که چگونه آن ارتباطات جدید را ایجاد می کنید؟

So, learning the rule is great, but that's just like the starting point, right?

بنابراین، یادگیری قانون عالی است، اما این دقیقاً مانند نقطه شروع است، درست است؟

You haven't solved the problem by understanding the rule.

شما با درک قانون مشکل را حل نکرده اید.

Understanding the rule is just, "Oh, okay.

درک این قانون فقط این است: "اوه، باشه.

This is where I'm at", just like locating yourself on the map.

اینجا جایی است که من هستم"، درست مانند مکان یابی خود روی نقشه.

But it's not going to help you get to the next place.

اما این به شما کمک نمی کند تا به مکان بعدی بروید.

You need the vehicle, you need GPS, you need the directions, right?

شما به وسیله نقلیه نیاز دارید، به GPS نیاز دارید، به مسیرها نیاز دارید، درست است؟

Knowing where you are on the map is just the starting point.

دانستن اینکه در کجای نقشه قرار دارید فقط نقطه شروع است.

And that's the case with learning a certain grammar rule or tense or

و این در مورد یادگیری یک قاعده گرامر یا زمان یا

form, whatever you want to call it.

شکل خاص است، هر چه می خواهید آن را بنامید.

So then you want to make it more intuitive and you want to build

بنابراین می‌خواهید آن را شهودی‌تر کنید و می‌خواهید

Pronunciation Confidence, which is the method I've developed, that is

اعتماد به نفس تلفظ را ایجاد کنید، که روشی است که من توسعه داده‌ام، که

all about using new ideas or things that you don't have in your native

همه چیز در مورد استفاده از ایده‌های جدید یا چیزهایی است که در زبان مادری خود

language spontaneously and intuitively.

به طور خودجوش و شهودی ندارید.

It's basically all about building new speaking habits.

اساساً همه چیز در مورد ایجاد عادات جدید صحبت کردن است.

And grammar is all about speaking habits.

و دستور زبان همه چیز در مورد عادات صحبت کردن است.

I actually have a video about it, that I'm going to link to it below.

من در واقع یک ویدیو در مورد آن دارم که در زیر به آن لینک خواهم داد.

So, this is what you want to do.

بنابراین، این چیزی است که شما می خواهید انجام دهید.

First, like I said, identify the challenges, like the mental challenges.

ابتدا، همانطور که گفتم، چالش ها را شناسایی کنید، مانند چالش های ذهنی.

Why is it so hard for you to get it?

چرا به دست آوردن آن برای شما سخت است؟

Then you want to learn it, right?

سپس می خواهید آن را یاد بگیرید، درست است؟

So go to a decent resource and learn about that tense.

بنابراین به یک منبع مناسب بروید و در مورد آن زمان یاد بگیرید.

For example, the Past Perfect Tense, learn when to use it just

به عنوان مثال، زمان گذشته کامل، یاد بگیرید که چه زمانی از آن استفاده کنید

so you have the outline of it.

تا طرح کلی آن را داشته باشید.

Then you want to look at existing examples - Google or YouGlish are excellent

سپس می‌خواهید به نمونه‌های موجود نگاه کنید - Google یا YouGlish منابع بسیار خوبی

resources for providing you with a bunch of sentences with that specific tense.

برای ارائه مجموعه‌ای از جملات با آن زمان خاص هستند.

You just need to write it on YouGlish, or just Google example sentences of

شما فقط باید آن را در YouGlish بنویسید، یا فقط جملات مثالی از

sentences with the Past Perfect Tense.

جملات با زمان گذشته کامل را گوگل کنید.

And then you want to look at these existing examples that were created

و سپس می خواهید به این نمونه های موجود نگاه کنید که

by someone else that is not you, yet.

توسط شخص دیگری که هنوز شما نیستید ایجاد شده اند.

You actually want to say them quite a few times out loud.

در واقع می خواهید آنها را چند بار با صدای بلند بگویید.

And you want to say it again and again.

و شما می خواهید آن را بارها و بارها بگویید.

Right?

درست؟

It's kind of like you're creating the illusion of using it without you

مثل این است که شما در حال ایجاد توهم استفاده از آن هستید بدون اینکه

actually producing that sentence.

واقعاً آن جمله را تولید کنید.

And in a way, your mouth gets used to it, you get used to it.

و یه جورایی دهنت عادت میکنه، عادت میکنی.

You feel more comfortable using that strange new speaking

شما با استفاده از عادات گفتاری جدید

habits/tense/grammar form.

/زمان/فرم دستوری جدید احساس راحتی بیشتری می کنید.

And then, also, the back of the brain is always working.

و سپس، همچنین، پشت مغز همیشه در حال کار است.

So the back of the brain, right, like your subconscious mind is hearing the

بنابراین، پشت مغز، درست، مانند ضمیر ناخودآگاه شما که

sentence, is understanding the context, is recognizing the new rule and it starts

جمله را می شنود، در حال درک زمینه است، قانون جدید را تشخیص می دهد و شروع به

processing what it is that you're saying.

پردازش آنچه شما می گویید می کند.

But repetition is important and abundance is important.

اما تکرار مهم است و فراوانی مهم است.

So you need to say a bunch of different sentences in many

بنابراین شما باید یکسری جملات مختلف را در

different times, not just once.

زمان های مختلف بگویید، نه فقط یک بار.

So it really is like building muscles, right?

پس واقعاً مثل عضله سازی است، درست است؟

It's like, you're going to take a weight and you're going to do this once, great.

مثل این است که شما یک وزنه بردارید و یک بار این کار را انجام دهید، عالی است.

It's not going to build any muscle.

قرار نیست هیچ عضله ای بسازد.

You're just going to learn how to do it properly.

شما فقط می خواهید یاد بگیرید که چگونه آن را به درستی انجام دهید.

But if you do it again and again, and again, and again, and again, a few times

اما اگر این کار را بارها و بارها و بارها و بارها و بارها، چند بار

a day, it's going to build the muscle.

در روز انجام دهید، عضله سازی می شود.

So, that's the same thing.

بنابراین، این همان چیزی است.

Now, after you've repeated it quite a few times, then you want

حالا، بعد از اینکه چندین بار آن را تکرار کردید ، می خواهید

to create your own sentences.

جملات خود را بسازید.

You want to start producing sentences.

شما می خواهید شروع به تولید جملات کنید.

What I love doing is to take one existing sentence and just change the

کاری که من دوست دارم انجام دهم این است که یک جمله موجود را در نظر بگیرم و فقط

names or change the content words.

نام ها را تغییر دهم یا کلمات محتوا را تغییر دهم.

So, if one of the sentences you find on YouGlish is 'I'd booked the ticket before

بنابراین، اگر یکی از جملاتی که در YouGlish پیدا می‌کنید این است که «قبل از اینکه متوجه

I realized that I lost my passport', 'I'd booked (had booked) the ticket before

گم شدن پاسپورتم شده باشم، بلیط را رزرو کرده بودم»، « قبل از اینکه متوجه گم شدن پاسپورتم شده باشم، بلیط را رزرو کرده بودم (رزرو کرده بودم

I realized that I lost my passport'.

).

So, if this is the sentence that you use as an example, and then you want

بنابراین، اگر این جمله ای است که به عنوان مثال استفاده می کنید، و سپس می خواهید

to start creating your own sentences, you can say 'I'd booked', maybe 'I'd

شروع به ایجاد جملات خود کنید، می توانید بگویید «من رزرو کرده بودم»، شاید «

lost my ticket', maybe my hat, right?

بلیتم را گم کرده بودم»، شاید کلاهم، درست است. ?

So you're just like replacing the words.

بنابراین شما دقیقاً مانند جایگزین کردن کلمات هستید.

'I'd lost my hat'.

"کلاهم را گم کرده بودم".

And then the second part: 'before I realized I'm allergic to wool'.

و سپس قسمت دوم: "قبل از اینکه بفهمم به پشم حساسیت دارم".

Right?

درست؟

So, you're like just changing or replacing the verbs and the nouns,

بنابراین، شما مانند این هستید که فقط افعال و اسم ها را تغییر دهید یا جایگزین کنید،

but the structure is the same.

اما ساختار یکسان است.

So it's like, you understand that there is this paradigm and you just

پس مثل این است که می‌فهمید این پارادایم وجود دارد و فقط

need to change things up a little bit.

باید کمی اوضاع را تغییر دهید.

And that helps you understand it better.

و این به شما کمک می کند آن را بهتر درک کنید.

And then you want to create that new sentence and repeat it again and

و سپس می خواهید آن جمله جدید را ایجاد کنید و آن را بارها و بارها و بارها و

again and again and again and again.

بارها و بارها تکرار کنید.

And then you want to create a completely new sentence using that new tense.

و سپس می خواهید با استفاده از آن زمان جدید یک جمله کاملاً جدید ایجاد کنید.

Okay?

باشه؟

So that is the work that you do on your own with yourself.

پس این همان کاری است که شما به تنهایی با خودتان انجام می دهید.

And try to do it by heart and not write everything down.

و سعی کنید این کار را از روی قلب انجام دهید و همه چیز را یادداشت نکنید.

Because again, the idea is to produce, you know, sentences freely.

چون دوباره، ایده این است که، می دانید، جملات آزادانه تولید شود.

Then, what I want you to do is to think about that tense and to use

سپس، کاری که از شما می‌خواهم انجام دهید این است که به آن زمان فکر کنید و

it intentionally in a conversation.

عمداً از آن در یک مکالمه استفاده کنید.

So it doesn't matter if it's a work meeting and it doesn't matter

بنابراین مهم نیست که این یک جلسه کاری باشد و مهم نیست

if it's a speaking club online.

که یک باشگاه صحبت آنلاین باشد.

You want to have that tense in mind, so you want to be focused

شما می خواهید آن تنش را در ذهن داشته باشید ، بنابراین می خواهید

on it, it's on your radar.

روی آن متمرکز شوید، این در رادار شماست.

And then when you're speaking, see how you can organize your sentences

و سپس هنگامی که در حال صحبت هستید، ببینید چگونه می توانید جملات خود را سازماندهی کنید

or what it is that you're saying so that you can use that new tense,

یا چه چیزی را می گویید تا بتوانید از آن زمان جدید استفاده کنید،

let's say that Perfect Tense.

فرض کنید آن زمان کامل.

Or use the articles differently, or use the prepositions that you're

یا از مقالات متفاوت استفاده کنید، یا از حروف اضافه ای استفاده کنید که

struggling with, or use phrasal verbs in a way that is helpful for you.

با آنها دست و پنجه نرم می کنید، یا از افعال عبارتی به گونه ای استفاده کنید که برای شما مفید باشد.

Right?

So, that is the idea.

درست؟

بنابراین، این ایده است.

Identifying your challenges, then knowing exactly the difference between, you know,

چالش‌های خود را شناسایی کنید، سپس دقیقاً تفاوت بین،

how you use it in your native language and then how you would use it in English.

نحوه استفاده از آن را در زبان مادری خود و سپس نحوه استفاده از آن در زبان انگلیسی را بدانید.

You want to create a lot of sentences and look at resources.

شما می خواهید جملات زیادی ایجاد کنید و به منابع نگاه کنید.

And repeat it out loud, repetition is really important.

و آن را با صدای بلند تکرار کنید، تکرار واقعا مهم است.

You want to produce your own sentences and then you want to use

شما می خواهید جملات خود را تولید کنید و سپس می خواهید از

it intentionally when speaking.

آن عمدا در هنگام صحبت استفاده کنید.

So this is how I think the practice can become really effective.

بنابراین من فکر می کنم این روش می تواند واقعاً مؤثر باشد.

And again, like I said, use it only for the essential grammar elements.

و دوباره، همانطور که گفتم، از آن فقط برای عناصر دستوری ضروری استفاده کنید.

Okay?

باشه؟

So, not all tenses, only the tenses that you still haven't implemented or

بنابراین، نه همه زمان‌ها، فقط زمان‌هایی که هنوز آن‌ها را اجرا نکرده‌اید یا

integrated into your speech, that you feel that you're still struggling with.

در گفتارتان ادغام نکرده‌اید، که احساس می‌کنید هنوز با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کنید.

Even if it's just Present Simple because you constantly put the

حتی اگر فقط Present Simple باشد، زیرا شما دائماً

's' in the wrong places, right?

"ها" را در مکان های اشتباه قرار می دهید، درست است؟

But figure that out first before you go into the fancy tenses,

اما قبل از اینکه وارد زمان های فانتزی،

the Future Perfect whatever.

Future Perfect هر چه باشد، ابتدا آن را بفهمید.

Okay?

باشه؟

Good.

So now I have a question for you.

خوب

خب حالا من یک سوال از شما دارم.

What is the most confusing tense for you or grammar element?

گیج کننده ترین زمان برای شما یا عنصر گرامری چیست؟

Don't say phrasal verbs, phrasal verbs, we'll put them in a different

افعال عبارتی، افعال عبارتی را نگویید، ما آنها را در دسته بندی دیگری قرار می دهیم،

category because I know that a lot of people want to say that.

زیرا می دانم که بسیاری از مردم می خواهند این را بگویند.

So, apart from phrasal verbs, what is one of the most challenging

بنابراین، جدا از افعال عبارتی، یکی از چالش برانگیزترین

grammar tenses or rules or forms that you still struggle with?

زمان‌ها یا قواعد یا اشکال دستور زبانی که هنوز با آن مبارزه می‌کنید چیست؟

And then I want you to tell me what was the element that you're skipping

و سپس می‌خواهم به من بگویید چه عنصری

in your work from what I was talking about: focusing on the essentials

در کارتان از آنچه من صحبت می‌کردم صرفنظر می‌کنید : تمرکز بر موارد ضروری

or practicing it effectively.

یا تمرین مؤثر آن.

All right.

So, that's it.

خیلی خوب.

پس همین است.

Thank you so much for watching this.

خیلی ممنون که این را تماشا کردید.

Now, listen, if you have friends or students or colleagues that still

حالا، گوش کنید، اگر دوستان یا دانش‌آموزان یا همکارانی دارید که هنوز

struggle with grammar - honestly, I feel we all struggle with grammar

با گرامر مشکل دارند - صادقانه بگویم، من احساس می‌کنم همه ما گاهی اوقات با گرامر درگیر هستیم

sometimes - so, those who fear the grammar police, like me and maybe you,

- بنابراین، کسانی که از پلیس گرامر می‌ترسند، مانند من و شاید شما،

sent this video to them, because I'm sure that they're going to find it valuable.

این ویدیو را برای آنها ارسال کردند. زیرا مطمئن هستم که آنها آن را ارزشمند خواهند یافت.

And if you haven't yet, consider subscribing to my channel so

و اگر هنوز این کار را نکرده اید، عضو کانال من شوید تا

you can get a new video into your inbox every single day.

بتوانید هر روز یک ویدیوی جدید در صندوق ورودی خود دریافت کنید.

And also, my website has a ton of content for you and free resources so that

و همچنین، وب سایت من حجم زیادی از محتوا و منابع رایگان برای شما دارد تا بتوانید

you can improve your pronunciation and mindset and fluency and even grammar.

تلفظ و طرز فکر و روان و حتی گرامر خود را بهبود ببخشید.

So, check it out.

بنابراین، آن را بررسی کنید.

It's at hadarshemesh.com.

در hadarshemesh.com است.

Thank you so much for being here.

از اینکه اینجایی نهایت تشکر رو دارم.

I really appreciate you.

من واقعا از تو سپاس گزارم.

And remember, there is no such thing as mistakes in English.

و به یاد داشته باشید، چیزی به نام اشتباه در زبان انگلیسی وجود ندارد.

It's just you using the language and learning from everything that

این فقط شما هستید که از زبان استفاده می کنید و از هر کاری که

you're doing and you're saying.

انجام می دهید و می گویید یاد می گیرید.

So don't be afraid, speak up.

پس نترس، حرف بزن

Because the world needs to hear what you have to say.

زیرا دنیا نیاز دارد که آنچه شما برای گفتن دارید بشنود.

Have a beautiful day, and I'll see you next week in the next video.

روز زیبایی داشته باشید و هفته آینده در ویدیوی بعدی شما را می بینم.

Bye.

خدا حافظ.