Feel Stuck in English? Here's Why (The Illusion of Learning)

Do you feel that you are practicing your English, but you're not seeing

آیا احساس می کنید که انگلیسی خود را تمرین می کنید، اما

the results that you want to see?

نتایجی را که می خواهید ببینید، نمی بینید؟

Do you feel like you've hit a plateau and you don't know how to start

آیا احساس می‌کنید که به یک فلات برخورد کرده‌اید و نمی‌دانید چگونه می‌توانید

seeing a breakthrough, yet again?

دوباره یک پیشرفت را مشاهده کنید؟

If that is the case, then this video is for you because today we're going

اگر اینطور است، پس این ویدیو برای شما مناسب است، زیرا امروز در

to talk about the illusion of learning - when you are practicing and learning

مورد توهم یادگیری صحبت می کنیم - زمانی که در حال تمرین و یادگیری

English and you're not seeing results.

زبان انگلیسی هستید و نتیجه ای نمی بینید.

So, it's the illusion of moving forward, but actually you are stuck.

بنابراین، این توهم حرکت رو به جلو است، اما در واقع شما گیر کرده اید.

If you're new to my channel, then hello.

اگر تازه وارد کانال من هستید، سلام.

My name is Hadar.

اسم من هادر است.

I'm a non-native speaker of English, and I'm a fluency and pronunciation coach.

من زبان انگلیسی غیر بومی هستم و مربی تسلط و تلفظ هستم.

And I'm here to help you speak English with clarity, confidence, and freedom.

و من اینجا هستم تا به شما کمک کنم انگلیسی را با وضوح، اطمینان و آزادی صحبت کنید.

If you want to find out more about how I can help you, you can go to

اگر می خواهید بیشتر بدانید که چگونه می توانم به شما کمک کنم، می توانید به

my website at hadarshemesh.com.

وب سایت من در hadarshemesh.com مراجعه کنید.

You'll have a lot of free resources to get started on your journey.

شما منابع رایگان زیادی برای شروع سفر خود خواهید داشت.

And you can come say hi on Instagram at @hadar.accentsway,

و می‌توانید در اینستاگرام به آدرس @hadar.accentsway سلام کنید،

where we get more personal.

جایی که ما بیشتر شخصی می‌شویم.

Okay.

باشه.

So back to the illusion of learning.

پس به توهم یادگیری برگردیم.

This is something that I think any learner might experience at one point or another.

این چیزی است که من فکر می کنم هر زبان آموزی ممکن است در یک مقطع زمانی آن را تجربه کند.

And I want to distinguish between a plateau - where you are doing the work

و من می‌خواهم بین یک فلات تمایز قائل شوم - جایی که کار را انجام می‌دهی

and you're progressing, but you can't see it right away- but at the same time, all

و پیشرفت می‌کنی، اما نمی‌توانی فوراً آن را ببینی - اما در همان زمان،

of a sudden, you do feel a breakthrough.

ناگهان، یک پیشرفت را احساس می‌کنی.

Because a plateau is a healthy part of the learning process.

زیرا فلات بخش سالمی از فرآیند یادگیری است.

A lot of things are happening in the background, a lot of things are

چیزهای زیادی در پس زمینه اتفاق می افتد ، چیزهای زیادی

happening in your subconscious mind.

در ضمیر ناخودآگاه شما اتفاق می افتد.

And sometimes it just takes time for you to be able to use all of that.

و گاهی اوقات فقط زمان می برد تا بتوانید از همه آن استفاده کنید.

Now, that is one thing.

حالا این یک چیز است.

So, a plateau is not necessarily bad, sometimes it's something very natural.

بنابراین، فلات لزوما بد نیست، گاهی اوقات چیزی بسیار طبیعی است.

But sometimes, it's bad because you are working, but you're not doing the right

اما گاهی اوقات، بد است، زیرا شما در حال کار هستید، اما

things that actually move you forward.

کارهای درستی که در واقع شما را به جلو می برد، انجام نمی دهید.

And I want to talk about that today - the illusion of learning.

و من می خواهم امروز در مورد آن صحبت کنم - توهم یادگیری.

Now, there are two pitfalls that learners usually fall into.

در حال حاضر، دو دام وجود دارد که زبان آموزان معمولا در آن گرفتار می شوند.

I talk about it a lot, and this video is designed to help you understand

من در مورد آن زیاد صحبت می‌کنم، و این ویدیو برای کمک به شما طراحی شده است که بفهمید

what questions you need to ask yourself, but I want to review those

چه سوالاتی باید از خود بپرسید، اما من می‌خواهم این

pitfalls, so you have a better idea as to what we're talking about here.

مشکلات را مرور کنم، بنابراین شما ایده بهتری در مورد آنچه در اینجا صحبت می‌کنیم داشته باشید.

The two main pitfalls that learners fall into are, one: consuming content

دو دام اصلی که یادگیرندگان در آن گرفتار می شوند عبارتند از: یکی: مصرف محتوا

and thinking that this content is going to move them forward - meaning, just

و فکر کردن به اینکه این محتوا آنها را به جلو می برد - یعنی فقط

watching videos, listening to podcasts, watching television, and not putting

تماشای فیلم، گوش دادن به پادکست، تماشای تلویزیون و

it into practice - is still learning.

عملی نکردن آن - هنوز هم یادگیری است.

Now, this is not learning, this is content consumption.

حالا این یادگیری نیست، مصرف محتواست.

You are a passive learner.

شما یک یادگیرنده منفعل هستید.

And while it has its advantages, especially for listening skills and

و در حالی که مزایای خود را دارد، به خصوص برای مهارت های شنیداری و

comprehension, you cannot expect yourself to consume something and to be

درک مطلب، شما نمی توانید از خودتان انتظار داشته باشید که چیزی را مصرف کنید و

able to use it right away only thanks to the fact that you've heard it.

بتوانید فوراً از آن استفاده کنید فقط به این دلیل که آن را شنیده اید.

You've heard someone using a certain word, you've heard someone explaining

شما شنیده اید که شخصی از یک کلمه خاص استفاده می کند، شنیده اید که کسی

a certain tense, or grammar rule, or preposition, and then you, you know,

زمان خاصی، یا قاعده دستوری یا حرف اضافه را توضیح می دهد، و سپس، می دانید،

you'd be able to use it right away.

می توانید بلافاصله از آن استفاده کنید.

It doesn't happen that way.

اینطوری نمی شود.

If you want to use something that you learn, the learning part,

اگر می‌خواهید از چیزی که یاد می‌گیرید استفاده کنید، بخش یادگیری،

the content consumption is only probably 5% of the actual work.

مصرف محتوا تنها احتمالاً 5 درصد از کار واقعی است.

Once you have the knowledge and you have gained the knowledge, the work

هنگامی که دانش را به دست آوردید و دانش را به دست آوردید، کار این

is to put it into practice: to use it, to implement it, to try it again

است که آن را عملی کنید: از آن استفاده کنید، اجرا کنید، بارها و بارها آن را امتحان کنید،

and again, and again, first of all, on your own, and then with other people.

و دوباره، اول از همه، به تنهایی، و سپس با دیگران.

And it has to be out loud.

و باید با صدای بلند باشد.

Now, if you want to practice your reading and writing - yes, download

حالا، اگر می‌خواهید خواندن و نوشتن خود را تمرین کنید - بله،

tests from the internet and answer those tests, or handouts, or exercises.

تست‌ها را از اینترنت دانلود کنید و به آن تست‌ها، جزوه‌ها یا تمرین‌ها پاسخ دهید.

But if you want to get better at speaking, you got to put it

اما اگر می‌خواهید در صحبت کردن بهتر شوید، باید آن را در

into practice while speaking.

حین صحبت کردن عملی کنید.

Unfortunately, there is no way around it.

متاسفانه هیچ راهی برای دور زدن آن وجود ندارد.

Because it's not going to be available to you, you will not have developed

از آنجایی که قرار نیست در دسترس شما باشد،

the speaking habit, whether it's grammar, vocabulary or pronunciation.

عادت صحبت کردن، خواه گرامر، واژگان یا تلفظ را ایجاد نخواهید کرد.

And therefore you won't be able to use it freely and spontaneously,

و بنابراین شما نمی توانید آزادانه و خود به خود از آن استفاده کنید،

which is ultimately what we want.

که در نهایت همان چیزی است که ما می خواهیم.

And then we feel stuck.

و بعد احساس می کنیم گیر کرده ایم.

So, content consumption is not the work.

بنابراین، مصرف محتوا کار نیست.

If most of your learning has to do with content consumption, my friend, you

اگر بیشتر یادگیری شما به مصرف محتوا مربوط می شود، دوست من، شما

are stuck in the illusion of learning.

در توهم یادگیری گیر کرده اید.

Because while you are learning things, you are unable to use

زیرا زمانی که در حال یادگیری چیزهایی هستید، نمی توانید

them quickly and effortlessly.

به سرعت و بدون زحمت از آنها استفاده کنید.

And for that we need implementation.

و برای آن نیاز به اجرا داریم.

So, to practice it out loud, to use it intentionally when speaking.

بنابراین، آن را با صدای بلند تمرین کنید، هنگام صحبت از آن عمدا استفاده کنید.

And I have a lot of videos that talk about how to do that.

و من ویدیوهای زیادی دارم که در مورد نحوه انجام این کار صحبت می کنند.

And I'm going to link to them in the description.

و من در توضیحات به آنها لینک خواهم داد.

But right now I want you to understand this concept.

اما در حال حاضر از شما می خواهم که این مفهوم را درک کنید.

The next obstacle that learners face is the fact that they're

مانع بعدی که فراگیران با آن روبرو هستند این واقعیت است که آنها در حال

learning a lot of things.

یادگیری چیزهای زیادی هستند.

And some of the things are not even important for them to put into practice.

و برخی از چیزها حتی برای آنها مهم نیست که آنها را عملی کنند. به

Meaning, you might be learning all these fancy future perfect tenses,

این معنی که شما ممکن است تمام این زمان‌های فانتزی آینده کامل را یاد بگیرید،

but you're still struggling with the simple past, or the present

اما هنوز با گذشته ساده یا زمان حال

perfect, that is a lot more common.

کامل دست و پنجه نرم می‌کنید، که بسیار رایج‌تر است.

So, sometimes spending your time practicing and learning has to do with

بنابراین، گاهی اوقات صرف وقت خود برای تمرین و یادگیری به

doing the things that you actually need.

انجام کارهایی مربوط می شود که واقعاً به آنها نیاز دارید.

And this is where I often talk about the Pareto principle in English - the 20%.

و این جایی است که من اغلب در مورد اصل پارتو به زبان انگلیسی صحبت می کنم - 20٪.

What is the 20% that you need to learn and put into practice, that

20 درصدی که باید بیاموزید و به کار ببندید چقدر است که

will get you 80% of the results?

80 درصد نتیجه را برای شما به ارمغان می آورد؟

The Pareto principle is that 20% of the causes lead to 80% of the results.

اصل پارتو این است که 20 درصد علل منجر به 80 درصد نتایج می شود.

And it's the same thing with English.

و در مورد انگلیسی هم همینطور است.

You don't need to learn all the sounds in American English.

شما نیازی به یادگیری همه صداها در انگلیسی آمریکایی ندارید.

You don't need to learn all the tenses.

نیازی نیست همه زمان ها را یاد بگیرید.

You need to start with the sounds that are critical for you, so you can sound clear.

باید با صداهایی که برای شما حیاتی هستند شروع کنید تا بتوانید صدایی واضح داشته باشید.

The tenses that are important for you, so you can convey your message

زمان هایی که برای شما مهم هستند ، بنابراین می توانید پیام خود را

clearly and communicate confidently.

به وضوح منتقل کنید و با اطمینان ارتباط برقرار کنید.

Even if it's not accurate 100% of the time, but you have the

حتی اگر 100٪ مواقع دقیق نباشد ، اما شما

most frequent, popular tenses.

پرتکرارترین زمان ها را دارید.

You have it done, because you have practiced it and implemented it.

شما آن را انجام داده اید، زیرا آن را تمرین کرده اید و اجرا کرده اید.

And you haven't just watched videos that teach you more and more and more

و شما فقط ویدیوهایی را تماشا نکرده‌اید که زمان‌های بیشتر و بیشتر و بیشتر

tenses, and how they would use it.

و نحوه استفاده از آن را به شما آموزش می‌دهند.

And, you know, you just keep on listening without putting it into practice.

و، می دانید، شما فقط به گوش دادن ادامه می دهید بدون اینکه آن را عملی کنید.

Okay?

باشه؟

So these are the two pitfalls.

پس این دو دام هستند.

Now, how would you know whether or not you are falling into those pitfalls, or

حال، چگونه می‌دانید که آیا در آن دام‌ها گرفتار شده‌اید یا نه، یا

you are on the right track and you're not trapped in the illusion of learning?

در مسیر درستی هستید و در توهم یادگیری گرفتار نشده‌اید؟

And this is why I have three questions that you need to ask yourself every

و به همین دلیل است که من سه سوال دارم که باید هر

time you're learning something new.

بار که چیز جدیدی یاد می‌گیرید از خود بپرسید.

The first one is, do I need it?

اولین مورد این است که آیا به آن نیاز دارم؟ به

Meaning, that if you come across a new topic, or you are really obsessed

این معنی که اگر به موضوع جدیدی برخورد کردید یا واقعاً

with phrasal verbs or conditionals or conjunctions, then you need to

به افعال عبارتی یا شرطی یا ربط وسواس دارید، باید

ask yourself, do I really need it?

از خود بپرسید که آیا واقعاً به آن نیاز دارم؟ آیا

Will I use it today, this week, this month when I'm in conversation?

امروز، این هفته، این ماه که در حال مکالمه هستم از آن استفاده خواهم کرد؟

Do I know how to use it?

آیا می دانم چگونه از آن استفاده کنم؟

Do I feel like I'm missing it when I'm communicating with other people right now?

آیا در حال حاضر وقتی با دیگران ارتباط برقرار می‌کنم احساس می‌کنم آن را از دست می‌دهم؟

If the answer is 'yes', then this is definitely something that you need to

اگر پاسخ «بله» است، پس این قطعاً چیزی است که باید

spend time practicing and focusing on.

زمانی را صرف تمرین و تمرکز روی آن کنید.

If the answer is 'no, I actually don't know when I would use it', for example,

اگر پاسخ این است که "نه، من در واقع نمی دانم چه زمانی از آن استفاده کنم"، به عنوان مثال،

learning business idioms that, you know, you probably don't even know

یادگیری اصطلاحات تجاری که، می دانید، احتمالاً حتی نمی دانید که

if you would need it at some point, then maybe you need to take that time

آیا زمانی به آن نیاز خواهید داشت یا نه، شاید شما باید آن زمان را صرف کنید

and spend it wisely, practicing other things that are going to help you.

و آن را عاقلانه صرف کنید و چیزهای دیگری را تمرین کنید که به شما کمک می کند.

The next question you want to ask yourself is, am I willing to invest

سوال بعدی که می خواهید از خود بپرسید این است که آیا حاضرم

the time necessary to integrate that new concept, new sound, new

زمان لازم را برای ادغام آن مفهوم جدید، صدای جدید،

rule into my day-to-day speech?

قانون جدید در گفتار روزانه خود صرف کنم؟

Am I willing to spend that time?

آیا حاضرم آن زمان را صرف کنم؟

And how much time am I willing to invest into learning this thing?

و چقدر حاضرم برای یادگیری این چیز وقت بگذارم؟

So this question also helps you identify if this is something

بنابراین این سوال همچنین به شما کمک می کند تشخیص دهید که آیا این چیزی است

that you're into learning.

که شما در حال یادگیری آن هستید یا خیر.

Because sometimes the answer for the first question is going to be, 'Yes, I

زیرا گاهی اوقات پاسخ سوال اول این خواهد بود که «بله، من به

need this', but the answer for the second question is going to be, 'No, I hate it.

این نیاز دارم»، اما پاسخ سؤال دوم این است که «نه، من از آن متنفرم».

I'm not interested in it.

من به آن علاقه ای ندارم.

It drives me crazy, it freaks me out.

این مرا دیوانه می کند، من را به وحشت می اندازد.

I get all stressed out.

کلی استرس دارم

I don't want to practice it'.

من نمی خواهم آن را تمرین کنم.

And then, again, it would be pointless to learn it unless you find a

و سپس، دوباره، یادگیری آن بیهوده خواهد بود، مگر اینکه

fun and exciting way to learn it.

راه سرگرم کننده و هیجان انگیزی برای یادگیری آن پیدا کنید.

And we don't want that.

و ما این را نمی خواهیم.

Right?

Like, the idea is to also make your learning experience joyful and effective.

درست؟

مانند، ایده این است که تجربه یادگیری خود را نیز شاد و مؤثر کنید.

And it's not effective, if you're suffering.

و اگر رنج می برید موثر نیست.

Let me tell you this.

بذاراینو بهت بگم.

It doesn't enter into your brain.

وارد مغزت نمیشه

Okay?

باشه؟

So, "Am I willing to invest the time needed to use it freely and

بنابراین، "آیا حاضرم زمان مورد نیاز را برای استفاده آزادانه و

spontaneously when speaking?"

خود به خود در هنگام صحبت کردن صرف کنم؟"

It's like this exchange that you're willing to make: time versus

مانند این مبادله است که شما مایل به انجام آن هستید: زمان در مقابل

owning that new thing in English.

داشتن آن چیز جدید به زبان انگلیسی.

And you need to decide on how much time you're willing to invest.

و شما باید تصمیم بگیرید که چقدر زمان می خواهید سرمایه گذاری کنید.

So instead of learning more, right, and just spending time watching more videos,

بنابراین به جای یادگیری بیشتر، درست، و صرف وقت صرف تماشای ویدیوهای بیشتر،

or going to more classes learning it, ask yourself how can I implement it?

یا رفتن به کلاس های بیشتر برای یادگیری آن، از خود بپرسید چگونه می توانم آن را پیاده سازی کنم؟

How can I put it into practice?

چگونه می توانم آن را عملی کنم؟

I love repeating things out loud, again and again, especially when

من عاشق تکرار مطالب با صدای بلند، بارها و بارها هستم، به خصوص وقتی صحبت

it comes to grammar or vocabulary.

از دستور زبان یا واژگان می شود.

So when you're trying to learn a new word, you want to say it out loud many

بنابراین هنگامی که در تلاش برای یادگیری یک کلمه جدید هستید ، می خواهید آن را بارها با صدای بلند بگویید،

times, so you build that pronunciation confidence, you build this new habit.

بنابراین اعتماد به نفس تلفظ را ایجاد می کنید، این عادت جدید را ایجاد می کنید.

But you do whatever works for you.

اما شما هر کاری که برای شما مفید است انجام می دهید.

Again, the most important thing is that you turn it into an active practice.

باز هم، مهمترین چیز این است که آن را به یک تمرین فعال تبدیل کنید.

And you decide on how much time you're willing to invest.

و شما تصمیم می گیرید که چقدر زمان می خواهید سرمایه گذاری کنید.

And you have this agreement with yourself, whether or not it's worth it.

و شما این توافق را با خودتان دارید، چه ارزشش را داشته باشد یا نه.

The last question that is going to help you know whether or not you are trapped

آخرین سوالی که به شما کمک می کند بدانید که آیا

in this illusion of learning - or you are into real learning that gets your

در این توهم یادگیری گرفتار شده اید یا نه - یا در یادگیری واقعی هستید که نتیجه شما را می گیرد

result - is, "Will I be able to teach it?"

- این است که "آیا می توانم آن را آموزش دهم؟"

So, after you're done learning and practicing something new, ask

بنابراین، پس از پایان یادگیری و تمرین چیزهای جدید، از

yourself, "Can I teach it to someone?"

خود بپرسید: "آیا می توانم آن را به کسی آموزش دهم؟"

"Is it clear enough in my head, that I can actually find someone

"آیا در ذهن من به اندازه کافی واضح است که بتوانم کسی را پیدا کنم

who struggles with this topic, and I can explain it in a clear way?"

که با این موضوع دست و پنجه نرم می کند و بتوانم آن را به روشی واضح توضیح دهم؟"

Why is that?

First of all, because I believe that teaching is one of the best ways to learn.

چرا اینطور است؟

اول از همه به این دلیل که معتقدم تدریس یکی از بهترین راه های یادگیری است.

Because you need to organize it for yourself in your head in a way that

زیرا شما باید آن را برای خودتان در ذهنتان سازماندهی کنید،

is different when it's just about you.

زمانی که فقط در مورد شما باشد، متفاوت باشد.

When you make it about someone else and about explaining it, you need to

هنگامی که آن را در مورد شخص دیگری و توضیح آن می سازید، باید

organize it differently in your head.

آن را به گونه ای متفاوت در ذهن خود سازماندهی کنید.

You need to clarify it to yourself on a deeper level.

شما باید آن را در سطح عمیق تری برای خود روشن کنید.

It's not this, "Yeah, I sort of know what this is about."

این نیست، "آره، من تا حدودی می دانم این درباره چیست."

No, it has to be super clear so you can explain it to others.

نه، باید خیلی واضح باشد تا بتوانید برای دیگران توضیح دهید.

And when you teach it to others, it becomes even more ingrained

و وقتی آن را به دیگران یاد می دهید،

in you, and clearer for you.

در شما ریشه دوانده و برای شما واضح تر می شود.

So, if you feel like you'd be able to teach it to others, then it means

بنابراین، اگر احساس می کنید که می توانید آن را به دیگران آموزش دهید، به این معنی است

that you have really learned it.

که شما واقعا آن را یاد گرفته اید.

If you're saying to yourself.

اگر با خود می گویید

"Hmm, not really", then it means that it's still not clear in your head.

"هوم، نه واقعا"، پس این بدان معناست که هنوز در ذهن شما روشن نیست.

And if it's not clear in your head, don't expect yourself to

و اگر در ذهن شما واضح نیست ، از خودتان انتظار نداشته باشید که

use it when speaking freely.

هنگام صحبت آزادانه از آن استفاده کنید.

And if you say to yourself, "Yes, I can teach it to someone", then I challenge

و اگر به خود بگویید: "بله، من می توانم آن را به کسی آموزش دهم"، من شما را به چالش می کشم

you and encourage you to actually offer someone who needs that help to teach them.

و تشویق می کنم که در واقع به کسی که به آن کمک نیاز دارد پیشنهاد دهید تا به او آموزش دهد.

Because it will enhance your experience learning that thing.

زیرا تجربه شما از یادگیری آن چیز را افزایش می دهد.

So, to make sure that you are not stuck in the illusion of learning and that you're

بنابراین، برای اطمینان از اینکه در توهم یادگیری گیر نکرده اید و در

actually learning and making progress, ask yourself these three questions.

واقع در حال یادگیری و پیشرفت هستید، این سه سوال را از خود بپرسید.

One - "Do I really need it?

یک - "آیا واقعاً به آن نیاز دارم؟

And will I be using it this week or this month?"

و آیا این هفته یا این ماه از آن استفاده خواهم کرد؟"

The second question, "How much time am I willing to invest in learning this thing?

سوال دوم، "چقدر حاضرم برای یادگیری این موضوع سرمایه گذاری کنم؟

And am I willing to invest the time needed?"

و آیا حاضرم زمان لازم را صرف کنم؟"

Because time is needed to practice something.

زیرا برای تمرین چیزی به زمان نیاز است.

And three, once you're done learning it, "Will I be able

و سه، هنگامی که یادگیری آن را تمام کردید، "آیا می توانم

to teach it to someone else?"

آن را به شخص دیگری آموزش دهم؟"

If the answer is yes, you are ready to move onward, my friend, to the next thing.

اگر پاسخ مثبت است، دوست من، شما آماده هستید تا به مرحله بعدی بروید.

That's it.

I hope this was helpful.

خودشه.

امیدوارم این مفید بوده باشد.

Now I want to ask you, what do you think is your 20%?

حالا می خواهم از شما بپرسم به نظر شما 20 درصد شما چقدر است؟

What are the things that you still struggle with that you need to

چه چیزهایی وجود دارد که هنوز با آنها دست و پنجه نرم می کنید و باید آنها را

start integrating into your speech?

در سخنرانی خود ادغام کنید؟ از

I want you to put it in the comments, because that would also give me

شما می‌خواهم آن را در نظرات قرار دهید، زیرا این به من

ideas as to what you need help with.

ایده می‌دهد که در مورد چه چیزی به کمک نیاز دارید.

And maybe I can help you by creating videos about it or directing

و شاید بتوانم با ایجاد ویدیوهایی در مورد آن یا هدایت

you to existing videos I have.

شما به ویدیوهای موجودی که دارم به شما کمک کنم.

But also, I want you to clarify for yourself, what is your next goal?

اما همچنین، من می خواهم برای خودتان روشن کنید، هدف بعدی شما چیست؟ در مرحله

What are you going to focus on next when learning?

بعد در هنگام یادگیری روی چه چیزی تمرکز خواهید کرد؟

And I want you to practice learning it while asking

و من از شما می خواهم در حالی که

yourself these three questions.

این سه سوال را از خود بپرسید، یادگیری آن را تمرین کنید.

Okay, that's it.

باشه همین.

If you like this video, please like it.

اگر این ویدیو را دوست دارید، لطفا آن را لایک کنید.

And consider subscribing to my channel because every week I share

و عضویت در کانال من را در نظر بگیرید زیرا هر هفته

with you a new video about fluency, pronunciation, mindset, confidence,

یک ویدیوی جدید در مورد تسلط، تلفظ، طرز فکر، اعتماد به نفس،

intonation, and a lot of fun.

لحن و سرگرمی زیاد با شما به اشتراک می گذارم.

And you can also come on over to hadarshemesh.com - my website, where

و همچنین می توانید به سایت hadarshemesh.com بیایید - وب سایت من، که در آن

there are a lot of free resources for you to practice and implement effectively

منابع رایگان زیادی برای تمرین و پیاده سازی مؤثر

everything that you've learned.

همه چیزهایی که آموخته اید وجود دارد.

Thank you so, so much for being here.

خیلی ممنون که اینجا هستید.

And I will see you next week in the next video.

و هفته آینده در ویدیوی بعدی شما را می بینم.

Bye.

خدا حافظ.