5 Things that Helped Me To Lose My Accent And Become Fluent In English | American English

Hey it's Hadar and this is the Accent's Way.

هی هادر است و این راه لهجه است.

Today I want to talk about the five

امروز می خواهم در مورد پنج

elements that helped me become

عنصری صحبت کنم که به من کمک کرد تا

a confident and fluent speaker.

یک سخنران مطمئن و روان باشم.

And I'm going to invite you to join

و من از شما دعوت خواهم کرد که به

my challenge that is going to take

چالش من بپیوندید که

you out of your comfort zone and

شما را از منطقه راحتی خود خارج می کند و به

help you become a fluent

شما کمک می کند تا یک

and confident speaker as well.

سخنران روان و مطمئن شوید.

When I moved to New York when I was 20

وقتی 20 ساله بودم به نیویورک نقل مکان کردم،

I had a fairly strong accent and my level

لهجه نسبتاً قوی داشتم و سطح

of English was let's say intermediate.

زبان انگلیسی من فرضاً متوسط ​​بود. می‌توانستم

I could express myself and conduct basic conversations

خودم را بیان کنم و مکالمات اساسی انجام دهم،

but I couldn't go into deeper

اما نمی‌توانستم

conversations without feeling

بدون احساس

self-conscious or insecure.

خودآگاهی یا ناامنی وارد گفتگوهای عمیق‌تر شوم.

And when I'm looking back

و وقتی به گذشته نگاه می‌کنم،

I'm trying to detect the few elements that really helped me become a confident speaker

سعی می‌کنم عناصر معدودی را که واقعاً به من کمک کردند تا در انجام کاری که در حال حاضر انجام می‌دهم، به یک سخنران مطمئن تبدیل شوم

doing what I'm doing right now.

.

that is teaching American pronunciation, coaching English.

که آموزش تلفظ آمریکایی، مربیگری انگلیسی است.

And I discovered five things, five things that were essential in helping me become

و من پنج چیز را کشف کردم، پنج چیز که برای کمک به من برای تبدیل شدن به

who I'm today.

آنچه امروز هستم ضروری بودند.

Now the first one was immersion.

حالا اولین مورد غوطه وری بود.

I immerse myself in an English speaking environment.

من خودم را در یک محیط انگلیسی زبان غوطه ور می کنم.

I surrounded myself with English.

دور خودم را با انگلیسی احاطه کردم.

Now I know this may not be an option

اکنون می دانم که این ممکن است

for many of you.

برای بسیاری از شما گزینه ای نباشد. به

This is why you need to join my challenge to discover how to do

همین دلیل است که شما باید به چالش من بپیوندید تا بفهمید چگونه می توانید

that when you're not living in an English speaking country.

این کار را در زمانی که در یک کشور انگلیسی زبان زندگی نمی کنید انجام دهید.

But for me that was the one thing

اما برای من این تنها چیزی بود

that really helped me own it eventually.

که واقعاً به من کمک کرد تا در نهایت صاحب آن شوم.

I surrounded myself mostly with English.

من خودم را بیشتر با انگلیسی احاطه کردم.

I watched television, I read books, I read the newspaper,

تلویزیون تماشا می کردم، کتاب می خواندم، روزنامه می خواندم،

I had American friends and

دوستان آمریکایی داشتم و

I was working in English.

به زبان انگلیسی کار می کردم.

So all I did was

بنابراین تنها کاری که انجام دادم این بود که

speak English, listen to English.

انگلیسی صحبت کنم، به انگلیسی گوش کنم.

I lived English.

من انگلیسی زندگی می کردم.

The second thing is methodology.

مورد دوم روش شناسی است.

The method and the technique

روش و تکنیک کاری

of what I'm doing today and actually

که امروز انجام می دهم و در واقع

what I'm teaching today.

آنچه را که امروز آموزش می دهم.

I learned it myself when I was an acting school

زمانی که مدرسه بازیگری بودم،

we had speech classes.

کلاس های سخنرانی داشتیم، خودم آن را یاد گرفتم.

In there we broke down

در آنجا

English language into sounds and melodies and elements of speech.

زبان انگلیسی را به صداها و ملودی ها و عناصر گفتار تقسیم کردیم.

That when you understand

که وقتی

every single one of them separately

تک تک آنها را جداگانه درک می کنید،

it's a lot easier.

خیلی راحت تر است.

And you're so much more in control

و

when you put it all back together.

وقتی همه چیز را دوباره کنار هم می گذارید، خیلی بیشتر کنترل می کنید.

So for me it wasn't about what I

بنابراین برای من

learned in school anymore or what I

دیگر چیزی که در مدرسه یاد گرفتم یا چیزی که فکر می کردم می

thought I was hearing.

شنوم نبود.

It was clear and I had an answer

واضح بود و من

for everything.

برای همه چیز جواب داشتم.

And I knew what my weaknesses and

و می دانستم نقاط ضعف و قوت من چیست

strengths are.

.

And I knew what to focus on.

و می دانستم روی چه چیزی تمرکز کنم.

And what to let go of.

و چه چیزی را رها کنیم.

The third thing was challenging myself.

سومین مورد، به چالش کشیدن خودم بود.

Every situation that made me feel

هر موقعیتی که باعث می شد احساس

uncomfortable, every situation

ناراحتی کنم، هر موقعیتی

that I was intimidated by I jumped on it.

که از آن می ترسیدم، روی آن می پریدم.

I took it.

من گرفتمش.

I took any speaking opportunity,

من از هر فرصت سخنرانی استفاده کردم،

I took any part that was

هر بخشی که چالش برانگیز بود را انجام دادم

challenging.

.

I mean at the end of my second year

منظورم این است که در پایان سال دوم،

I played Lady Macbeth in a Scottish accent.

لیدی مکبث را با لهجه اسکاتلندی بازی کردم.

So think about it two years before

پس دو سال قبل از اینکه

I had a foreign accent and I was

من لهجه خارجی داشته باشم و

self-conscious about my English

به زبان انگلیسیم خودآگاه بودم فکرش را بکنید

and there I was getting this offer

و در آنجا این پیشنهاد را

to play a role, a Shakespearean role in a Scottish accent.

برای بازی در نقشی دریافت کردم، یک نقش شکسپیر با لهجه اسکاتلندی.

I was terrified about it.

من در مورد آن وحشت داشتم.

I freaked out but you know what.

من عصبانی شدم اما میدونی چیه

I worked hard.

من سخت کار کردم.

I challenged myself.

خودم را به چالش کشیدم.

And I was actually really good at it.

و من واقعاً در آن خوب بودم.

The fourth thing is practice.

نکته چهارم تمرین است.

I practice.

تمرین میکنم.

I did the work.

من کار را انجام دادم.

So first I had my assignments from school.

بنابراین ابتدا تکالیفم را از مدرسه داشتم.

I had top practice sounds

من صداهای تمرینی عالی داشتم،

So I would drill the words, repeat words

بنابراین کلمات را دریل می کردم، کلمات

and phrases and sentences with the same sounds.

و عبارات و جملات را با همان صداها تکرار می کردم.

I would take my speech book and sit

دفتر سخنرانی ام را می گرفتم و می نشستم و

and read it aloud and record myself

آن را با صدای بلند می خواندم و خودم را

with a tape recorder and play it

با ضبط صوت ضبط می کردم و پخش می کردم

and listen to it and play it again.

و گوش می دادم و دوباره پخش می کردم.

And repeat it again and again.

و بارها و بارها آن را تکرار کنید.

Every single day.

هر روز.

I'm lying cuz it wasn't every day

دروغ می گویم چون هر روز نبود

but I was supposed to do it every day.

اما قرار بود هر روز این کار را انجام دهم. به

Don't tell my speech teacher.

استاد سخنرانی من نگو.

Anyway but I did it a lot

به هر حال اما من این کار را زیاد انجام دادم

and I felt the change and I felt the difference immediately.

و تغییر را احساس کردم و بلافاصله تفاوت را احساس کردم.

And then I leveraged situations

و سپس موقعیت‌ها را

into practice opportunities.

در فرصت‌های تمرینی مورد استفاده قرار دادم.

So for example if I watch television

به عنوان مثال، اگر من تلویزیون تماشا کنم،

I would speak back to it.

به آن پاسخ خواهم داد.

I used to hear people and I would

من قبلاً مردم را می شنیدم و

repeat them right after I would echo them.

بلافاصله بعد از تکرار آنها آنها را تکرار می کردم.

I would read aloud whenever I could.

هر وقت می توانستم با صدای بلند می خواندم.

I would memorize texts and monologues

متن ها و مونولوگ های

from movie scenes and television series.

صحنه های فیلم و سریال های تلویزیونی را حفظ می کردم.

And I would just go over it

و من فقط در ذهنم از آن عبور می کردم

in my head and I would practice

و تمرین می کردم

and practice and practice.

و تمرین می کردم و تمرین می کردم.

I loved it. I enjoyed it because

من آن را دوست داشتم. من از آن لذت بردم زیرا

every time I did it I felt a little

هر بار که آن را انجام می دادم کمی

better than I did before.

بهتر از قبل احساس می کردم.

And I felt that I'm actually making a change.

و من احساس کردم که در واقع دارم تغییری ایجاد می کنم.

Because those small steps

زیرا آن قدم های کوچکی

that you take they empower you.

که برمی دارید به شما قدرت می بخشد.

And when you feel empowered you feel

و زمانی که احساس قدرت می کنید، احساس

capable and you feel that you can

توانایی می کنید و احساس می کنید که واقعاً می توانید

actually make a change.

تغییر ایجاد کنید.

And that's the one thing you need to remember

و این تنها چیزی است که باید به خاطر بسپارید

When you know that you can do it

وقتی می دانید که می توانید آن را انجام دهید، می

you can do it.

توانید آن را انجام دهید.

If you feel that you can't do it and it's too difficult

اگر احساس می‌کنید که نمی‌توانید این کار را انجام دهید و خیلی سخت است،

then it's going to be really hard to get to that breakthrough.

رسیدن به آن موفقیت بسیار سخت خواهد بود.

The last thing is communication.

آخرین چیز ارتباط است.

I would talk a lot

خیلی حرف می زدم

even if I didn't want to talk, even if I didn't feel comfortable talking

حتی اگر نمی خواستم حرف بزنم، حتی اگر احساس راحتی نمی کردم صحبت می کردم

I talked.

.

I talked with people, I talk to people.

من با مردم صحبت کردم، با مردم صحبت کردم.

I would take any speaking opportunity that I could.

من از هر فرصتی برای سخنرانی استفاده می کنم.

I used to wait tables so I remember

من قبلاً میزهای انتظار را می کشیدم تا به یاد بیاورم

that the introduction and

که معرفی و

talking about the specials was a thing for me.

صحبت در مورد موارد ویژه برای من یک چیز بود.

Because it was an opportunity to practice

چون فرصتی برای تمرین بود

and I would make a big deal out of it in a friendly and fun way.

و به شکلی دوستانه و سرگرم کننده از آن کار بزرگی می کردم.

And I saw what worked and what didn't work.

و من دیدم چه چیزی جواب داد و چه چیزی کار نکرد.

What activated people, what helped people connect to me.

چه افرادی را فعال کرد، چه چیزی به مردم کمک کرد با من ارتباط برقرار کنند.

What motivated people to ask questions

چه چیزی باعث شد مردم سوال بپرسند

and I took all this information and used it

و من تمام این اطلاعات را گرفتم و

again and again every time I communicated.

بارها و بارها از آن استفاده کردم هر بار که ارتباط برقرار می کردم.

And when I moved back to Israel and I had less opportunities

و زمانی که به اسرائیل بازگشتم و فرصت کمتری

to communicate in English.

برای برقراری ارتباط به زبان انگلیسی داشتم.

I mean there's a certain amount of

منظورم این است که تعداد معینی از

tourists that come into the city a year.

گردشگران در سال به شهر می آیند.

Then that's when I started teaching

پس از آن بود که من شروع به تدریس کردم

and let me tell you this

و اجازه دهید به شما بگویم که این

Teaching was also a game changer for me

آموزش نیز برای من یک تغییر بازی بود

because that's when I understood everything clearly.

زیرا آن زمان بود که همه چیز را به وضوح درک کردم.

Because to explain something in a clear way you have to be very clear about it

زیرا برای توضیح یک موضوع به روشی واضح، باید در ذهن خود کاملاً در مورد آن صحبت کنید

in your head and I think that's what made the difference for me.

و فکر می کنم این چیزی است که برای من تفاوت ایجاد کرده است.

And of course, speaking in English and teaching in English

و البته، صحبت کردن به زبان انگلیسی و تدریس به زبان انگلیسی به

helped me become the speaker that I am today.

من کمک کرد تا به سخنران امروزی تبدیل شوم.

So that's it.

These were the five elements

پس همین است.

این پنج عنصر بود

that helped me become a confident

که به من کمک کرد تا به یک

and fluent speaker.

سخنران مطمئن و روان تبدیل شوم.

And these are the five elements that

و این پنج عنصری است که

I included in the challenge

من در چالشی

that I prepared for you today.

که امروز برای شما آماده کردم گنجانده ام.

In the challenge which was a free

در چالشی که یک چالش رایگان بود،

challenge you'll have access to

به

LIVE video lessons you'll be able to

درس‌های ویدیویی زنده دسترسی خواهید داشت و می‌توانید

interact with me and ask me questions.

با من تعامل داشته باشید و از من سؤال بپرسید.

You'll receive a daily email with a PDF sheet

شما یک ایمیل روزانه با یک برگه PDF

with instructions for the next day,

با دستورالعمل های روز بعد دریافت خواهید کرد،

You'll receive tasks and assignments.

وظایف و تکالیف را دریافت خواهید کرد.

You'll make videos of yourselves and

از خودتان ویدیو می‌سازید و

you'll communicate with other people.

با افراد دیگر ارتباط برقرار می‌کنید.

We will lay out all the conditions to help you succeed

ما همه شرایط را برای کمک به موفقیت شما

and help you make a change

و ایجاد تغییر در

towards becoming a fluent and confident speaker.

جهت تبدیل شدن به یک سخنران مسلط و مطمئن ارائه خواهیم کرد.

To join the challenge all you need to do is just click on the link below

برای پیوستن به چالش تنها کاری که باید انجام دهید این است که فقط روی پیوند زیر کلیک کنید

and get instructions straight to your email with a link to our private Facebook group.

و دستورالعمل ها را مستقیماً به ایمیل خود با پیوندی به گروه خصوصی فیس بوک ما دریافت کنید.

Look, those five days are going to pass anyway.

ببین، به هر حال آن پنج روز می گذرد.

Question is what are you going to do in those five days

سوال این است که در آن پنج روز

that we'll help you reach your goals.

که ما به شما کمک می کنیم به اهداف خود برسید، چه خواهید کرد.

Don't miss the opportunity and join us for the challenge.

فرصت را از دست ندهید و در چالش با ما همراه باشید.

Also, share this video with your friends If you don't want to do this challenge alone.

همچنین اگر نمی خواهید این چالش را به تنهایی انجام دهید، این ویدیو را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

Have a wonderful week.

هفته فوق العاده ای داشته باشید.

Thank you so much for watching

از تماشای شما بسیار سپاسگزارم

and I'll see you next week in the next video.

و هفته آینده شما را در ویدیوی بعدی می بینم.

Bye.

خدا حافظ.