English Intonation: How To Use Stressed Words, Pitch, And Pauses To Make An Impact When You Speak

Hey everyone, it's Hadar.

سلام به همه، این هادر است.

Thank you so much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم

Today we are going to watch and analyze a TED talk by America Ferrera.

امروز می خواهیم سخنرانی TED توسط America Ferrera را تماشا و تحلیل کنیم.

America is an actor, director, and a social activist.

آمریکا یک بازیگر، کارگردان و یک فعال اجتماعی است.

And in her TED talk, that is very inspirational - and I highly recommend

و در سخنرانی TED خود، این بسیار الهام‌بخش است - و من

for you to watch it afterwards - she talks about her journey going from

به شما توصیه می‌کنم که بعداً آن را تماشا کنید - او در مورد سفر خود از

a young girl, aspiring to become an actor, and how she faced all these

یک دختر جوان، آرزوی بازیگر شدن، و نحوه مواجهه با این همه

different obstacles and challenges.

موانع و چالش‌های مختلف صحبت می‌کند.

Because when she grew up, people like her were not seen

چون وقتی بزرگ شد امثال او

in important roles in Hollywood.

در نقش های مهم هالیوود دیده نمی شدند.

America is an American Latina, and she used to only get offers to play

آمریکا یک آمریکایی لاتین است و برای بازی در

roles or characters that are very stereotypical, like the poor immigrant

نقش‌ها یا شخصیت‌هایی که بسیار کلیشه‌ای هستند، مانند مهاجر فقیر

or someone with broken English.

یا فردی با انگلیسی شکسته، پیشنهاد می‌شد.

And she did not want that.

و او این را نمی خواست.

She wanted it to portray a real character, like the people that we

او می خواست که این کاراکتر واقعی را به تصویر بکشد، مانند افرادی که

are in real life, no matter what our skin color or background is.

در زندگی واقعی ما هستیم، صرف نظر از رنگ پوست یا پس زمینه ما.

And she wanted to do something meaningful and interesting.

و او می خواست کاری معنادار و جالب انجام دهد.

So, in her TED talk, she tells her story and how she went from thinking that her

بنابراین، در سخنرانی خود در TED، او داستان خود را تعریف می کند و اینکه چگونه از فکر اینکه

identity is an obstacle and preventing her from reaching her dreams, to this

هویت او مانعی است و مانع رسیدن او به رویاهایش می شود، به این

point where she understands that her identity is in fact, her superpower.

نقطه رسیده است که می فهمد هویت او در واقع ابرقدرت اوست.

Now, when it comes to English, what we're going to listen to is how she builds her

اکنون، وقتی صحبت از زبان انگلیسی به میان می‌آید، چیزی که می‌خواهیم به آن گوش کنیم این است که او چگونه

speech, how she uses operative words.

سخنرانی خود را می‌سازد، چگونه از کلمات عملی استفاده می‌کند.

Operative words are the keywords that drive the meaning forward.

کلمات عامل کلیدواژه هایی هستند که معنا را به جلو می برند.

So, we're going to listen and see how she emphasizes those operative

بنابراین، ما می‌خواهیم گوش کنیم و ببینیم که او چگونه بر آن کلمات عملی تأکید می‌کند

words, how she's using them.

، چگونه از آنها استفاده می‌کند.

How she's using her voice to make you understand something about the text

چگونه او از صدای خود استفاده می کند تا شما را در مورد متن

and how she feels about the text.

و احساس او نسبت به متن درک کند.

And of course, we're going to talk about intonation, and stress, and rhythm, and

و البته، ما در مورد لحن، و استرس، و ریتم صحبت خواهیم کرد، و اینکه

how all of that is played out in a very good speech and an excellent delivery.

چگونه همه اینها در یک سخنرانی بسیار خوب و یک ارائه عالی اجرا می شود.

Let's listen to the first few seconds of the talk.

بیایید به چند ثانیه اول صحبت گوش کنیم.

On the red tiles in my family's den I would dance and sing to the made-for-TV

روی کاشی‌های قرمز لانه خانواده‌ام برای

movie "Gypsy," starring Bette Midler.

فیلم تلویزیونی «کولی» با بازی بت میدلر می‌رقصیدم و آواز می‌خواندم.

(Singing) "I had a dream.

(آواز خواندن) "من یک خواب دیدم.

A wonderful dream, papa."

یک رویای شگفت انگیز، بابا."

I would sing it with the urgency and the burning desire of a nine-year-old

من آن را با اضطرار و اشتیاق سوزان یک کودک نه ساله

who did, in fact, have a dream.

که در واقع رویایی دیده بود، می خواندم.

Okay.

باشه.

So let's just listen a little closer to that last sentence.

پس بیایید کمی نزدیک تر به جمله آخر گوش کنیم.

And I want you to pay attention to the words that stick out the most.

و من از شما می خواهم که به کلماتی که بیشتر به چشم می آیند توجه کنید.

Right?

I want you to think about what words pop up when you listen to her speak.

درست؟ می

خواهم به این فکر کنید که وقتی به صحبت های او گوش می دهید چه کلماتی ظاهر می شوند.

I would sing it with the urgency and the burning desire of a nine-year-old

من آن را با اضطرار و اشتیاق سوزان یک کودک نه ساله

who did, in fact, have a dream.

که در واقع رویایی دیده بود، می خواندم.

I'm sure it was pretty clear.

مطمئنم خیلی واضح بود

And let's listen to the first part again.

و دوباره قسمت اول را گوش کنیم.

Listen.

گوش بده.

I would sing it with the urgency and the burning desire.

من آن را با اضطرار و اشتیاق سوزان می خواندم.

'I would sing it with the urgency and burning desire'.

"من آن را با اضطرار و میل سوزان می خوانم".

'sing', 'urgency', 'burning', right?

"آواز"، "اضطرار"، "سوزاندن"، درست است؟

Every time she emphasizes one of those words, she goes higher in pitch:

هر بار که او بر یکی از آن کلمات تأکید می کند، صدایش را بالاتر می برد:

'I would sing it with the urgency'.

«با فوریت آن را می خوانم».

Right?

درست؟

She goes higher in pitch, but she also adds this emphasis, right?

او در زمین بالاتر می رود، اما این تاکید را نیز اضافه می کند، درست است؟

More volume, more intensity in her voice, especially when she

حجم بیشتر، شدت بیشتر در صدای او، به خصوص زمانی که او

gets to the word 'burning'.

به کلمه "سوزاندن" می رسد.

It feels like the word is almost exploding out of her mouth.

احساس می کند کلمه تقریباً از دهانش منفجر می شود.

'And burning desire'.

"و میل سوزان".

This is how we use consonants to express how we feel and think

اینگونه است که ما از صامت ها برای بیان احساس خود و تفکر

about what it is that we're saying.

درباره آنچه می گوییم استفاده می کنیم.

Right?

درست؟

It's not just the choice of words that we choose to say.

این فقط انتخاب کلمات نیست که برای گفتن انتخاب می کنیم.

It's also how we say them and how we use our voice and our pronunciation

همچنین نحوه بیان آنها و نحوه استفاده از صدا و تلفظ خود

to express our attitude and thoughts and feelings about what we're saying.

برای بیان نگرش و افکار و احساسات خود در مورد آنچه می گوییم نیز است.

So let's it together.

پس بیایید با هم این کار را انجام دهیم.

'I would sing it with the urgency' - even higher in pitch - 'and

«من آن را با اضطرار می‌خوانم» - حتی با صدای بلندتر - «و

burning desire of a nine-year-old'.

میل سوزان یک بچه نه ساله». بیا

Let's listen to it again.

دوباره گوش کنیم

'I would sing it with the urgency and the burning desire of a nine-year-old

"من آن را با اضطرار و اشتیاق سوزان یک کودک نه ساله

who did, in fact, have a dream'.

که در واقع رویایی داشته است بخوانم."

Okay.

So that second part: 'who did, in fact, have a dream'.

باشه.

بنابراین بخش دوم: "چه کسی در واقع رویایی داشت". در اینجا بر

A lot of words are stressed here: did, fact, have, dream.

بسیاری از کلمات تأکید می شود : انجام دادم، واقعیت داشت، رویا داشتم.

Right?

درست؟

So, first of all, the words that she chooses to stress, they emphasize her

بنابراین، اول از همه، کلماتی را که او برای تاکید انتخاب می‌کند، بر روی حرف او تأکید می‌کنند،

point, or they deliver the point of, you know, yes, that girl had a dream.

یا نکته را بیان می‌کنند، می‌دانید، بله، آن دختر خواب دیده است.

But she could have easily said, "who had a dream".

اما او می توانست به راحتی بگوید: "چه کسی رویایی دیده است".

But she chose to say, "who did, in fact, have a dream", right?

اما او تصمیم گرفت که بگوید، " در واقع چه کسی رویایی داشته است"، درست است؟

So she added the word 'did' to emphasize the action, and she added

پس کلمه «کرد» را برای تأکید بر عمل اضافه کرد، و

the word 'in fact', and stressed it too, to emphasize the action.

کلمه «در واقع» را اضافه کرد و برای تأکید بر عمل نیز بر آن تأکید کرد.

Which is a clue to me, as a listener, that this is an important

که برای من به عنوان یک شنونده سرنخی است که این نکته مهمی است

point and I need to pay attention.

و باید به آن توجه کنم.

"who did, in fact, have a dream".

"که در واقع رویایی داشت".

It's also like she's using it to slow down her message right before

همچنین مانند این است که او از آن برای کاهش سرعت پیامش درست قبل از

the main point: 'had a dream'.

موضوع اصلی استفاده می کند: "رویایی داشتم".

Right?

درست؟

Now why is it important?

حالا چرا مهمه؟

First of all, these are clues for us, as listeners, to understand what we need to

اول از همه، اینها سرنخ هایی برای ما به عنوان شنونده هستند تا بفهمیم باید

pay attention to, to get the best out of the experience of listening to someone.

به چه چیزهایی توجه کنیم، تا بهترین نتیجه را از تجربه گوش دادن به کسی ببریم.

But also, it's great for us to see it as speakers.

اما همچنین، دیدن آن به عنوان بلندگو برای ما عالی است.

Because we're all speakers, right?

چون همه ما سخنران هستیم، درست است؟

You don't have to give a TED talk to learn how to use language to get

برای یادگیری نحوه استفاده از زبان برای رسیدن به

what you want or to influence people.

آنچه می خواهید یا تأثیرگذاری بر مردم نیازی به سخنرانی در TED ندارید.

Right?

So it doesn't matter if you're doing it on a TED stage or in the

درست؟

بنابراین مهم نیست که این کار را روی صحنه TED انجام می دهید یا در

doctor's office or when you're speaking to your child's teacher.

مطب دکتر یا زمانی که با معلم فرزندتان صحبت می کنید.

If you want to express something that is important to you, these are

اگر می خواهید چیزی را بیان کنید که برای شما مهم است، اینها

important tools for every conversation.

ابزارهای مهمی برای هر مکالمه هستند.

So, emphasizing the action by saying 'did' and 'in fact' is a

بنابراین، تأکید بر عمل با گفتن «انجام داد» و «در واقع»

great tool to recognize, and then to replicate when you are speaking.

ابزاری عالی برای تشخیص و سپس تکرار هنگام صحبت کردن است. به همین

This is why I love analyzing TED talks, because it gives us all these

دلیل است که من عاشق تجزیه و تحلیل سخنرانی‌های TED هستم، زیرا همه این

new tools to improve our communication abilities and speaking skills.

ابزارهای جدید را برای بهبود توانایی‌های ارتباطی و مهارت‌های گفتاری در اختیار ما قرار می‌دهد. بیا

Let's continue.

"My dream was to be an actress."

ادامه بدهیم.

"رویای من این بود که بازیگر شوم."

So, all the part right before that has led to this point: 'my

بنابراین، تمام بخش درست قبل از آن به این نقطه منتهی شده است: "

dream' - rising-rising intonation, pay attention to what I have to say.

رویای من" - لحن بالارونده، به آنچه می خواهم بگویم توجه کنید.

Pause.

مکث کنید.

Right?

And that pause is really important cause again, it draws back my attention and

درست؟

و این مکث دوباره دلیل بسیار مهمی است ، توجه من را به سمت خود جلب می کند و به

it tells me, "Pay attention because something important is coming."

من می گوید: "توجه کن چون چیز مهمی در راه است."

Something important IS coming.

چیز مهمی در راه است.

"My dream was to be an actress."

"رویای من این بود که بازیگر شوم."

'was to be an actress'.

"قرار بود بازیگر شوم"

And she goes all the way down in pitch, right?

و او تمام راه را در زمین پایین می‌رود، درست است؟

Which shows me that, first of all, there is a period here - and - full stop.

که به من نشان می دهد که اول از همه، یک دوره در اینجا وجود دارد - و - نقطه پایان.

But also, when you go to the bottom of your pitch at the end, and you're not

اما همچنین، هنگامی که در پایان به انتهای زمین خود می روید، و

rising again with your pitch, it gives you a sense of certainty and conviction.

دوباره با زمین خود بالا نمی روید، به شما یک حس اطمینان و اطمینان می دهد.

'was to be an actress', right?

"قرار بود بازیگر شوم"، درست است؟

And she's adding a little bit of passion into her voice to emphasize

و او کمی شور و اشتیاق را به صدایش اضافه می کند تا تاکید کند که

how important that was for her.

چقدر برای او مهم بوده است.

Right?

And again, like, I want you to think of your voice as such a versatile

درست؟

و دوباره، مانند، می‌خواهم صدای خود را به عنوان

tool that you can use, not just in one way, but you can actually

ابزاری همه‌کاره در نظر بگیرید که می‌توانید از آن استفاده کنید، نه فقط به یک روش، بلکه می‌توانید

explore it in so many different ways.

آن را به روش‌های مختلف کشف کنید.

And again, it's not because she's on a TED stage that she's doing it.

و باز هم به این دلیل نیست که او در یک صحنه TED است که این کار را انجام می دهد.

The reason why she's doing it is because she is bringing her words to life.

دلیل اینکه او این کار را انجام می دهد این است که حرف هایش را زنده می کند.

And this is something that I'm doing right now, as I'm speaking with you,

و این کاری است که من در حال حاضر انجام می‌دهم، در حالی که با شما صحبت می‌کنم،

trying to convince you why it's so important to use your voice and to

سعی می‌کنم شما را متقاعد کنم که چرا استفاده از صدایتان و

have that freedom, and to give yourself this opportunity to express yourself

داشتن این آزادی بسیار مهم است و به خودتان این فرصت را می‌دهم که

more than, you know, the bare minimum.

بیشتر از می دانید، حداقل.

But also again, I think it enhances your experience as a listener when

اما باز هم، فکر می‌کنم وقتی

you pay attention to those nuances and you understand more about the texts.

به آن نکات ظریف توجه می‌کنید و در مورد متون بیشتر می‌فهمید، تجربه شما به عنوان یک شنونده را افزایش می‌دهد.

It's kind of like having an additional reference to the text.

این به نوعی مانند داشتن یک ارجاع اضافی به متن است.

And I think it enhances your experience as a communicator as well.

و من فکر می کنم این تجربه شما را به عنوان یک ارتباط دهنده نیز افزایش می دهد. بیا

Let's continue.

ادامه بدهیم.

"And it's true that I never saw anyone who looked like me in

و این درست است که من هرگز کسی را ندیدم که در

television or in films, and sure, my family and friends and teachers

تلویزیون یا فیلم شبیه من باشد، و مطمئناً، خانواده، دوستان و معلمانم

all constantly warned me that people like me didn't make it in Hollywood."

دائماً به من هشدار می دادند که افرادی مانند من در هالیوود موفق نشدند.

So what happens here?

پس اینجا چه اتفاقی می افتد؟

Notice that something happened to her voice.

توجه کنید که برای صدای او اتفاقی افتاده است.

Notice how she goes up in pitch all of a sudden, her placement changes.

توجه کنید که چگونه او به یکباره در زمین بالا می رود و جایگاهش تغییر می کند. به

It's kind of like her attitude from being this convicted, you know,

نوعی شبیه نگرش او از محکومیت، می‌دانید،

passionate speaker to, "Um, yeah, you know", like you go up in pitch when

سخنران پرشور تا «ام، آره، می‌دانی »، مثل این است که وقتی

something is a little uncertain or maybe it's a little less important.

چیزی کمی نامطمئن است یا شاید کمی کم‌اهمیت باشد، به میدان می‌روی.

Or maybe, "Yeah, I didn't pay attention to it."

یا شاید، "آره، من به آن توجه نکردم."

Right?

درست؟

So we change the voice in accordance to what we're saying.

بنابراین ما صدا را مطابق با آنچه می گوییم تغییر می دهیم.

So here she's saying something like, "Yeah, I saw the

بنابراین اینجا او چیزی شبیه به "آره، من

reality, but I didn't care."

واقعیت را دیدم، اما اهمیتی ندادم."

Right?

So let's listen to it again, a little more closely.

درست؟

پس بیایید دوباره به آن گوش کنیم، کمی دقیق تر.

"And it's true that I never saw anyone who looked like me in television or in film."

و این درست است که من هرگز کسی را ندیدم که در تلویزیون یا سینما شبیه من باشد.

'And it's true that I never saw anyone who looked like me in television or in film'.

و این درست است که من هرگز کسی را ندیدم که شبیه من در تلویزیون یا فیلم باشد.

Right?

درست؟

'true', 'never', 'anyone', 'looked like me', 'television', 'film'

«درست»، «هرگز»، «هیچ کس»، « شبیه من بود»، «تلویزیون»، «فیلم»

- these are the operative words.

- اینها کلمات عملی هستند.

So when you're practicing it, pay attention to that, you're kind

بنابراین وقتی در حال تمرین آن هستید، به آن توجه کنید، به

of like punching those words.

نوعی مانند مشت زدن به آن کلمات هستید.

Now again, we're using that higher placement, that head voice.

اکنون دوباره، ما از آن مکان بالاتر، آن صدای سر استفاده می کنیم.

And by the way, this is a good example of why English doesn't have a particular

و به هر حال، این یک مثال خوب از این است که چرا انگلیسی جایگاه خاصی ندارد

placement, right, if you're trying to go lower in pitch to sound more American.

، درست است، اگر می‌خواهید صدای پایین‌تری داشته باشید تا آمریکایی‌تر به نظر برسید.

No, because placement keeps changing based on what it is that you're saying,

نه، زیرا قرار گرفتن بر اساس آنچه شما می گویید تغییر می کند،

whether you're a man or a woman.

چه مرد باشید و چه زن.

And this is exactly what she's doing here, going up in pitch.

و این دقیقاً همان کاری است که او اینجا انجام می دهد، بالا رفتن در زمین.

'And it's true that I never saw anyone who looked like me in television or in film'.

و این درست است که من هرگز کسی را ندیدم که شبیه من در تلویزیون یا فیلم باشد.

"Sure, my family and friends and teachers all constantly warned me."

"مطمئنا، خانواده، دوستان و معلمانم همگی دائماً به من هشدار می دادند."

So what happens here?

پس اینجا چه اتفاقی می افتد؟

What is the word that she's emphasizing?

کلمه ای که او بر آن تاکید می کند چیست؟

"Sure, my family and friends and teachers all constantly warned me."

"مطمئنا، خانواده، دوستان و معلمانم همگی دائماً به من هشدار می دادند."

'And it's true that my family and my friends and teachers

و این درست است که خانواده‌ام ، دوستان و معلمانم

constantly warned me.' Right?

مدام به من هشدار می‌دادند.» درست؟

'constantly' - three syllables.

"به طور مداوم" - سه هجا.

She's like chewing on every single syllable here.

او مثل جویدن تک تک هجاهای اینجاست.

Because she wants to emphasize the fact that people kept

زیرا او می‌خواهد بر این واقعیت تأکید کند که مردم مدام به

telling her, "Don't do it.

او می‌گفتند: "این کار را نکن.

It's not possible.

این امکان پذیر نیست.

It's not going to work for you."

این کار برای تو مفید نیست."

"People like me didn't make it in Hollywood."

افرادی مثل من در هالیوود موفق نشدند.

So pay attention to the words that people emphasize and pay attention

پس به کلماتی که مردم تاکید می کنند توجه کنید و

to the words that you emphasize.

به کلماتی که تاکید می کنید توجه کنید.

Right?

درست؟

And how does she do it?

و چگونه این کار را انجام می دهد؟

She goes higher in pitch.

او در زمین بالاتر می رود.

Listen again.

دوباره گوش کن.

"Sure, my family and friends and teachers all constantly warned me that people

مطمئناً، خانواده، دوستان و معلمانم دائماً به من هشدار می دادند که افرادی

like me didn't make it in Hollywood."

مانند من در هالیوود موفق نشدند.

'that people like me' - pause - 'didn't make it to Hollywood'.

"این که مردم من را دوست دارند" - مکث - "به هالیوود نرسیدند".

Right?

درست؟

And then she goes back to her low pitch, like from that, "Yeah, yeah, yeah,

و سپس او به زمین پایین خود برمی گردد، مانند آن، "آره، آره، آره، می

you know, like this is not possible.

دانید، چنین چیزی امکان پذیر نیست.

And actually, wait a minute, they didn't make it to Hollywood."

و در واقع، یک لحظه صبر کنید، آنها به هالیوود نرسیدند."

Right?

So here, she's closing again with that rising-falling intonation,

درست؟

بنابراین در اینجا، او دوباره با آن لحن صعودی-افتی بسته می‌شود،

and going all the way down in her pitch on the word 'Hollywood'.

و با کلمه «هالیوود» تا انتها پایین می‌رود.

'Didn't make it to Hollywood'.

"به هالیوود نرسیدم".

ta-da-TA-ta ta-TA-da-ta.

تا-دا-تا-تا تا-تا-دا-تا.

Right?

درست؟

Pay attention to the rhythm, it keeps changing.

به ریتم توجه کنید، مدام در حال تغییر است.

It's like drums or, you know, jazz music.

مثل درام یا موسیقی جاز است.

You keep hearing the changing sounds or the changing rhythm.

شما مدام صداهای در حال تغییر یا تغییر ریتم را می شنوید.

'Didn't make it to Hollywood'.

"به هالیوود نرسیدم".

"But I was an American."

اما من یک آمریکایی بودم.

'But I was an American'.

اما من یک آمریکایی بودم.

Listen to what happens to her voice here.

اینجا گوش کن چه بلایی سر صدایش میاد

All of a sudden, it becomes this really passionate, you know, enthusiastic

ناگهان این صدای واقعاً پرشور می شود، می دانید،

voice with more air, right, what makes this tone of voice sound enthusiastic.

صدای پرشور با هوای بیشتر، درست است، چه چیزی این لحن صدا را مشتاق می کند.

All of a sudden, there is a lot of air, right?

ناگهان هوا زیاد می شود، درست است؟ حتی

It's a little breathy or raspy even: 'But I was an American'.

کمی نفس گیر یا خشن است : «اما من یک آمریکایی بودم».

Right?

'I', 'American'.

درست؟

"من"، "آمریکایی".

'I, American', right?

"من، آمریکایی"، درست است؟

That's the key point.

این نکته کلیدی است.

In America everything's possible.

در آمریکا همه چیز ممکن است.

'But I was an American'.

اما من یک آمریکایی بودم.

"I had been taught to believe that anyone could achieve anything

به من آموخته بودند که باور کنم هر کسی

regardless of the color of their skin."

بدون توجه به رنگ پوستش می تواند به هر چیزی برسد.

Now she's bringing it home.

الان داره میاره خونه

She's really talking about her aspirations.

او واقعاً در مورد آرزوهای خود صحبت می کند.

And let's pay attention to what she's stressing here.

و بیایید به آنچه او در اینجا تاکید می کند توجه کنیم.

'I have been taught to believe that anyone could achieve anything', right?

"به من آموخته اند که باور کنم هر کسی می تواند به هر چیزی برسد"، درست است؟

'anyone', 'anything'.

"هر کسی"، "هر چیزی".

The American dream, right?

رویای آمریکایی، درست است؟

Anyone could achieve anything.

هر کسی می توانست به هر چیزی برسد.

And there's like this gradual escalation in her pitch.

و مانند این تشدید تدریجی در زمین او وجود دارد.

'regardless', until she gets to that next operative word.

"بدون در نظر گرفتن"، تا زمانی که او به آن کلمه عملیاتی بعدی برسد.

'regardless', that's even higher in pitch.

"بدون در نظر گرفتن"، این حتی در زمین بالاتر است.

'of the color of their skin', right?

"از رنگ پوست آنها"، درست است؟

'color', 'skin'.

"رنگ"، "پوست".

So, we really want to pay attention to what words stick out.

بنابراین، ما واقعاً می‌خواهیم به کلماتی که بیرون می‌آیند توجه کنیم.

So let's do it again.

پس بیایید دوباره این کار را انجام دهیم.

'I had been taught to believe that anyone could achieve anything

"به من آموخته بودند که باور کنم هر کسی

regardless of the color of their skin'.

بدون توجه به رنگ پوستش می تواند به هر چیزی برسد".

"The fact that my parents immigrated from Honduras, the fact that I had no money".

"این واقعیت که پدر و مادر من از هندوراس مهاجرت کرده اند ، این واقعیت است که من پول نداشتم."

'The fact that my parents immigrated from Honduras'.

"این واقعیت که پدر و مادر من از هندوراس مهاجرت کرده اند".

Right?

'fact', 'parents', 'immigrated': key words.

درست؟

"واقعیت"، "والدین"، "مهاجرت": کلمات کلیدی.

'The fact that I had' - pause - 'no money'.

"این واقعیت که من داشتم" - مکث - "بدون پول".

'The fact that I had' - again, notice how parts that are repetitive or

"این واقعیت که من داشتم" - دوباره، توجه کنید که چگونه قسمت هایی که تکراری هستند یا به

kind of like swallowed and reduced.

نوعی شبیه هستند بلعیده می شوند و کاهش می یابند.

'The fact that I had' - pause - 'no money' - stress, stress.

"این واقعیت که من داشتم" - مکث - "بدون پول" - استرس، استرس.

She's emphasizing each word here because she is not trying to downplay it.

او در اینجا روی هر کلمه تأکید می کند زیرا سعی نمی کند آن را کم اهمیت جلوه دهد.

She really wants to say that, you know, "I had been taught to

او واقعاً می‌خواهد بگوید که، می‌دانید، "به من آموخته‌اند که

believe that I get a fair chance.

باور کنم که شانس عادلانه‌ای دارم.

I can succeed, even though I didn't have any money growing up."

من می‌توانم موفق شوم، حتی اگر وقتی بزرگ شدم پولی نداشتم."

"I didn't need my dream to be easy, I just needed it to be possible."

"من نیاز نداشتم رویایم آسان باشد، فقط به آن نیاز داشتم که ممکن باشد."

Now, listen to this beautiful sentence.

حالا به این جمله زیبا گوش کنید.

'I didn't need my dream to be easy'.

"نیازی نداشتم رویایم آسان باشد".

And again, she's slowing down here, she's going to this lower placement, right?

و دوباره، او در اینجا کم می کند، او به این مکان پایین تر می رود، درست است؟

More conviction, more certainty.

اعتقاد بیشتر، اطمینان بیشتر.

'I didn't need my dream to be easy'.

"نیازی نداشتم رویایم آسان باشد".

Right?

Because again, it doesn't matter how hard you work.

درست؟

چون بازم مهم نیست چقدر کار میکنی.

If it's not possible, then what's the point?

اگر امکان پذیر نیست پس چه فایده ای دارد؟ به

This is why she needed it to be possible.

همین دلیل است که او به آن نیاز داشت تا امکان پذیر شود.

So, again, there was this pause before the main point, before the key point here.

بنابراین، دوباره، قبل از نکته اصلی، قبل از نقطه کلیدی اینجا، این مکث وجود داشت.

'I didn't need my dream to be easy'.

"نیازی نداشتم رویایم آسان باشد".

Pause.

مکث کنید.

'I needed it to be possible'.

من به آن نیاز داشتم تا امکان پذیر باشد.

So let's try it again, one more time.

پس بیایید دوباره آن را امتحان کنیم، یک بار دیگر.

"I didn't need my dream to be easy, I just needed it to be possible."

"من نیاز نداشتم رویایم آسان باشد، فقط به آن نیاز داشتم که ممکن باشد."

'I didn't need my dream to be easy, I just needed it to be possible'.

"من نیاز نداشتم رویایم آسان باشد، فقط به آن نیاز داشتم که ممکن باشد".

So when you're repeating it, I want you to be close attention to

بنابراین وقتی آن را تکرار می‌کنید، می‌خواهم به

the rhythm and the stressed words.

ریتم و کلمات تاکید شده توجه زیادی داشته باشید.

Okay?

And that is the thing about intentional practice.

باشه؟

و این چیزی است که در مورد تمرین عمدی است.

And that is the thing about improving your speaking skills.

و این چیزی است که در مورد بهبود مهارت های صحبت کردن شما است.

Because first, you need to hear the differences or you need to

زیرا ابتدا باید تفاوت ها را بشنوید یا باید

perceive those nuances in the speech.

آن تفاوت های ظریف را در گفتار درک کنید.

Because if you can't hear it, you can't make it.

زیرا اگر نتوانید آن را بشنوید، نمی توانید آن را بسازید.

And then you want to repeat it with intention.

و سپس می خواهید آن را با نیت تکرار کنید.

So you're not going back to old habits.

بنابراین دیگر به عادت های قبلی برنخواهید گشت.

Old habits would keep you safe.

عادات قدیمی شما را ایمن نگه می دارد.

You would probably do the bare minimum, you would probably not

شما احتمالاً حداقل کار را انجام می دهید ، احتمالاً

emphasize the words the way they're used to be emphasized in English.

کلمات را به روشی که در انگلیسی بر آنها تأکید می شود تأکید نمی کنید.

Now, it's not necessarily a bad thing, but when you're speaking a different language,

حالا، لزوماً چیز بدی نیست، اما وقتی به زبان دیگری صحبت می‌کنید، می‌خواهید

then you want to understand what are the elements in that language that make your

بفهمید که چه عناصری در آن زبان وجود دارد که

speech more impactful and convincing, and persuasive, and passionate, and compelling

گفتار شما را تأثیرگذارتر، قانع‌کننده‌تر، و متقاعدکننده‌تر، و پرشورتر و قانع‌کننده‌تر می‌کند.

- all of these great adjectives.

از این صفت های بزرگ

Right?

درست؟

So, you want to understand what gets you to feel things or what

بنابراین، شما می خواهید بفهمید چه چیزی شما را وادار به احساس کردن چیزها می کند یا چه چیزی

gets you to think about things.

شما را وادار می کند در مورد چیزها فکر کنید.

And then gradually start using it when you are speaking.

و سپس به تدریج شروع به استفاده از آن در هنگام صحبت کنید.

So, one of the things that we've seen here in this small part of the

بنابراین، یکی از چیزهایی که ما در این بخش کوچک از

talk is the use of operative words.

صحبت دیدیم، استفاده از کلمات عملی است.

Right?

درست؟

The key words that drive the meaning forward, or at least, they

کلمات کلیدی که معنی را به جلو می برند، یا حداقل،

indicate the attitude of the speaker about what she's speaking about.

نگرش گوینده را در مورد آنچه در مورد آن صحبت می کند، نشان می دهند.

The second thing is pitch and placement, right?

دومین مورد زمین و مکان است، درست است؟

When we're using lower pitch, it shows more conviction and certainty and

وقتی از صدای پایین‌تر استفاده می‌کنیم، اعتقاد و اطمینان بیشتری را نشان می‌دهد و

like serious talk, maybe direct talk.

مانند صحبت جدی، شاید صحبت مستقیم.

And sometimes, when we use our head voice, it's just like we're

و گاهی اوقات، وقتی از صدای سرمان استفاده می‌کنیم، درست مثل این است که داریم

telling a story or it's kinda like a part of what we're trying to

داستانی را تعریف می‌کنیم یا به نوعی شبیه بخشی از چیزی است که می‌خواهیم

say, but it's not the real thing.

بگوییم، اما واقعیت واقعی نیست.

We also noticed how pauses are used to help us get to the main point and

ما همچنین متوجه شدیم که چگونه مکث ها برای کمک به ما برای رسیدن به نکته اصلی و

create anticipation when we're speaking.

ایجاد پیش بینی در هنگام صحبت استفاده می شوند.

And usually, we use pauses before, you know, getting to the

و معمولاً قبل از رسیدن به

main operative word or the most important part in the sentence.

کلمه عامل اصلی یا مهم ترین قسمت جمله از مکث استفاده می کنیم.

And also, we noticed how the rhythm keeps changing, and how that keeps

و همچنین، ما متوجه شدیم که چگونه ریتم مدام تغییر می‌کند، و چگونه

the conversation interesting and in motion, and not monotone and repetitive.

مکالمه را جذاب و در حرکت نگه می‌دارد، نه یکنواخت و تکراری.

I have created for you a PDF with the script and intonation notes.

من برای شما یک PDF با اسکریپت و یادداشت های لحن ایجاد کرده ام.

So, I marked the stressed words and the reduced words, and organized

بنابراین، کلمات تاکید شده و کلمات کاهش یافته را علامت گذاری کردم و

it in a way that would be easy for you to practice it effectively.

آن را به گونه ای سازماندهی کردم که تمرین موثر آن برای شما آسان باشد.

So if you want, it's totally free.

بنابراین اگر می خواهید، کاملا رایگان است. می

You can click the link and download it.

توانید روی لینک کلیک کرده و آن را دانلود کنید.

And I also included a part from the end that I think is extremely powerful.

و همچنین قسمتی از پایان را قرار دادم که فکر می کنم فوق العاده قدرتمند است.

We didn't get to do it today.

امروز نتونستیم انجامش بدیم

So, I recommend for you to download it and even memorize it, and think about

بنابراین، من به شما توصیه می کنم آن را دانلود کنید و حتی آن را حفظ کنید و به

the words that she's saying there.

کلماتی که او در آنجا می گوید فکر کنید.

Cause I think that especially for speakers of English as a second language,

چون فکر می‌کنم به‌ویژه برای افرادی که به زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم صحبت می‌کنند،

understanding that who you are and your identity is indeed your superpower.

درک این موضوع که شما چه کسی هستید و هویت شما واقعاً ابرقدرت شماست.

And your story is so important, even if you don't sound like

و داستان شما بسیار مهم است، حتی اگر به نظر شما

what power sounds like, right?

چیزی شبیه به قدرت نباشد، درست است؟

Like what people on YouTube or in Hollywood or on TV

مانند صدایی که مردم در یوتیوب یا هالیوود یا تلویزیون

or in the news sound like.

یا اخبار به نظر می رسند.

It doesn't mean that you're less worthy, it doesn't mean that your

این به این معنی نیست که شما لیاقت کمتری دارید، به این معنی نیست که

voice doesn't deserve to be heard.

صدای شما لیاقت شنیده شدن را ندارد.

And I want to encourage you to understand that your story is important.

و من می خواهم شما را تشویق کنم که بفهمید داستان شما مهم است.

And again, your identity is your superpower.

و باز هم هویت شما ابرقدرت شماست.

So, once you download the PDF and practice it a bit, I highly encourage

بنابراین، هنگامی که PDF را دانلود کردید و کمی آن را تمرین کردید، شدیداً به

you to send me a message on Instagram at @hadar.accentsway and share with me what

شما پیشنهاد می‌کنم که در اینستاگرام به آدرس @hadar.accentsway برای من پیام ارسال کنید و با من درمیان بگذارید که چه

you think and how that made you feel.

فکر می‌کنید و چه احساسی در شما ایجاد کرده است.

And if you're really courageous, then you can post it to your stories

و اگر واقعا شجاع هستید، پس می توانید آن را در استوری های خود پست کنید

and tag me, so I can see it and even share it on my stories as well.

و من را تگ کنید، تا من آن را ببینم و حتی در استوری هایم نیز به اشتراک بگذارم.

Okay, that's it.

You can download the PDF right below this video.

باشه همین.

شما می توانید پی دی اف را درست در زیر این ویدئو دانلود کنید.

And if you want more resources and practice your intonation even more, go

و اگر می‌خواهید منابع بیشتری داشته باشید و آهنگ خود را بیشتر تمرین کنید، به

check out my website at hadarshemesh.com.

وب‌سایت من در hadarshemesh.com مراجعه کنید.

It has a ton of resources for you to get started and improve your

منابع زیادی برای شروع و بهبود

communication skills in English.

مهارت های ارتباطی خود در زبان انگلیسی وجود دارد.

Have a beautiful day.

روز خوبی داشته باشید.

And I'll see you next week in the next video.

و هفته آینده در ویدیوی بعدی شما را می بینم.

Bye.

خدا حافظ.