This person criticized my English… This is my response.

Are you concerned about being criticized for your English, being judged for

آیا نگران این هستید که به خاطر انگلیسی خود مورد انتقاد قرار بگیرید، به دلیل

your pronunciation, grammar, and maybe made fun of your cute little accent?

تلفظ، گرامر خود مورد قضاوت قرار بگیرید و شاید لهجه کوچک زیبای خود را مسخره کنید؟

If that's the case for you, then I want you to know that I totally get you.

اگر برای شما اینطور است، پس من می خواهم بدانید که من کاملاً شما را درک می کنم.

As a non-native speaker of English, and a public one, teaching English and teaching

به عنوان یک فرد غیر بومی انگلیسی، و یک فرد عمومی که به تدریس زبان انگلیسی و آموزش

pronunciation, I can tell you that I've had my share of comments from people

تلفظ می پردازم، می توانم به شما بگویم که نظرات خود را از افرادی داشته ام

who think that I simply don't do a good enough job teaching and speaking English.

که فکر می کنند من به اندازه کافی کار تدریس را خوب انجام نمی دهم و انگلیسی حرف زدن.

And they made a point of telling me what I'm doing wrong.

و آنها به من گفتند که چه اشتباهی انجام می دهم.

Now, I'm not talking about kind generous feedback from people who

در حال حاضر، من در مورد بازخورد مهربانانه سخاوتمندانه از افرادی که

want to share with me their knowledge.

می خواهند دانش خود را با من به اشتراک بگذارند صحبت نمی کنم.

Because those comments helped me become a better communicator,

زیرا آن نظرات به من کمک کرد تا ارتباط بهتری داشته باشم،

and I'm very grateful for those.

و از این بابت بسیار سپاسگزارم.

No, I'm talking about the mean, nasty comments that are meant

نه، من در مورد کامنت های بد و زننده ای صحبت می کنم که به منظور

to make me feel bad and small.

ایجاد احساس بد و کوچک در من است.

Now, in the past I used to let those comments affect me and I would get hurt,

حالا قبلا می گذاشتم این نظرات روی من تاثیر بگذارد و صدمه ببینم،

but these days, these comments just make me laugh and I just keep going.

اما این روزها این کامنت ها فقط من را می خنداند و فقط به راهم ادامه می دهم.

Sometimes I comment something funny on them.

گاهی اوقات من یک چیز خنده دار در مورد آنها نظر می دهم.

But recently I received this comment that I decided not to move on and to

اما اخیراً این نظر را دریافت کردم که تصمیم گرفتم ادامه ندهم و

bring it here and discuss it here.

آن را اینجا بیاورم و در اینجا بحث کنم.

Because, first of all, to show you that even I get negative comments and

چون اولاً برای اینکه به شما نشان دهم که حتی من نظرات منفی می‌گیرم و

I get judged for my English, so you should feel good about yourself and see

به خاطر انگلیسی‌ام مورد قضاوت قرار می‌گیرم، پس باید احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید و ببینید

that it really isn't the reason why we should stop doing what we want to do.

که واقعاً دلیل این نیست که ما از انجام کاری که می‌خواهیم دست بکشیم. .

And it should definitely not stop us from creating and speaking

و قطعا نباید ما را از خلق و بیان

and expressing our thoughts.

و بیان افکارمان باز دارد.

Especially if you are a business owner or an entrepreneur, and you're thinking

به خصوص اگر صاحب کسب و کار یا کارآفرین هستید و به

about starting a YouTube channel or showing up on video, on social, and

راه‌اندازی یک کانال یوتیوب فکر می‌کنید یا در ویدیو، در شبکه‌های اجتماعی نمایش داده می‌شوید، و می‌ترسین

you're afraid because you're afraid that people are going to make fun of your

زیرا می‌ترسید مردم انگلیسی شما را مسخره کنند.

English and question your authority.

و اقتدار شما را زیر سوال ببرید

So, this is definitely not the reason why you should not do what you want to do.

بنابراین، قطعاً این دلیلی نیست که شما نباید کاری را که می خواهید انجام دهید.

And I am a living example of that.

و من نمونه زنده آن هستم.

And even though you may get negative comments, it means nothing.

و حتی اگر ممکن است نظرات منفی دریافت کنید، اما هیچ معنایی ندارد.

And the second reason why I wanted to bring this comment here is

و دومین دلیلی که من می خواستم این نظر را اینجا بیاورم این است

because I wanted to show you what native speakerism looks like.

که می خواستم به شما نشان دهم زبان مادری چگونه است.

Native speakerism is an ideology in the ELT industry - English Language Teaching

زبان مادری یک ایدئولوژی در صنعت ELT - صنعت آموزش زبان انگلیسی

industry - that suggests that native speakers or people who're characterized

- است که نشان می‌دهد که افراد بومی یا افرادی که به‌عنوان زبان مادری شناخته می‌شوند، از

as native speakers are superior to non-native speakers - pedagogically,

نظر آموزشی،

culturally, and linguistically.

فرهنگی و زبانی نسبت به افراد غیر بومی برتری دارند.

Now, it's broader than just the English teaching industry, because if

اکنون، این فراتر از صنعت آموزش انگلیسی است، زیرا اگر

you've ever tried to apply for a job and the requirements stated that it's

تا به حال سعی کرده‌اید برای شغلی درخواست دهید و شرایط ذکر شده است که

for native speakers only - regardless of their skills or expertise - that

فقط برای افراد بومی زبان - صرف نظر از مهارت‌ها یا تخصص‌شان - می‌باشد، این

is native speakerism as well.

نیز زبان مادری است.

Preferring a certain group simply because of their linguistic background.

ترجیح دادن یک گروه خاص صرفاً به دلیل پیشینه زبانی آنها.

So let's go into the story.

پس بیایید وارد داستان شویم.

There is a video that I created called 'The Single Most Effective

یک ویدیو وجود دارد که من ایجاد کردم به نام "موثرترین

Way To Improve Your English'.

راه برای بهبود زبان انگلیسی شما".

And in the video, I start talking about all the possible things that you can do.

و در ویدیو، من شروع به صحبت در مورد تمام کارهای ممکنی می کنم که می توانید انجام دهید.

And then at some point I say, "You do you boo", which is a slang word

و سپس در نقطه ای می گویم "تو بو می کنی" که یک کلمه عامیانه است

to "you do whatever you want."

به "هر کاری می خواهی بکن".

And this video has been up and running for a while, but recently

و این ویدیو مدتی است که در حال اجرا بوده است اما اخیراً

I saw a comment on this video.

نظری را در مورد این ویدیو دیدم.

And in the comment J R says:

و در کامنت J R می‌گوید:

"When I was first learning Hebrew, I was advised never - as a nonNative

"وقتی برای اولین بار عبری را یاد می‌گرفتم، به من توصیه می‌شد هرگز - به‌عنوان یک

speaker - to use very slangly phrases.

فرد غیربومی - از عبارات بسیار عامیانه استفاده نکنم.

It sounds awful - as in “You do you, boo”.

افتضاح به نظر می‌رسد - مانند "You do you, boo".

Nah, bad.

نه، بد.

Also, Hadar - your word “English” sounds much more like “Englesh”.

همچنین ، هادار - کلمه "انگلیسی" شما بیشتر شبیه "انگلیسی" به نظر می رسد.

Just sayin’.

فقط بگویید.

Don’t say that, though."

اما این را نگویید."

Okay.

So let's break it down, my friends, let's break it down.

باشه.

پس بیایید آن را تجزیه کنیم، دوستان من، بیایید آن را تجزیه کنیم.

Now, to be honest, when I first read it, I got all fired up by the

حالا، راستش را بخواهید، وقتی برای اولین بار آن را خواندم، از جسارت همه ی من به آتش کشیده شد

audacity, and I comment something funny and witty and mean, but then

، و یک چیز خنده دار، شوخ و خنده دار نظر دادم، اما بعد

I decided to do something different.

تصمیم گرفتم کار متفاوتی انجام دهم.

I'm going to share with you what I commented at the end.

من قصد دارم آنچه را که در پایان نظر دادم با شما به اشتراک بگذارم.

Now, here is the thing.

حالا موضوع اینجاست.

First of all, it seems like this person knows me.

اول از همه، به نظر می رسد که این شخص من را می شناسد.

So they were using English - and I'm going to say they, cause I don't know if it's

بنابراین آنها از انگلیسی استفاده می‌کردند - و من می‌خواهم بگویم که آنها، چون نمی‌دانم این

a he or a she, so I'm going to use they.

یک او یا او است، بنابراین من از آنها استفاده خواهم کرد.

Now, that person knows me, otherwise they wouldn't be using the word Hebrew

اکنون، آن شخص مرا می شناسد، وگرنه از کلمه عبری

or to describe their Hebrew journey.

یا برای توصیف سفر عبری خود استفاده نمی کرد.

Now, I don't know if this person actually learns Hebrew.

حالا من نمی دانم که آیا این شخص واقعاً عبری را یاد می گیرد یا خیر.

I kind of doubt it, but whatever.

من به نوعی شک دارم، اما هر چه باشد.

Let's just agree that that person learns Hebrew and someone else,

بیایید قبول کنیم که آن شخص عبری را یاد می گیرد و شخص دیگری

who is that person anyway, told them that they should never use

که به هر حال آن شخص است به آنها گفته است که هرگز نباید از

slangley words because it sounds bad.

کلمات عامیانه استفاده کنند زیرا بد به نظر می رسد.

First of all, who cares what someone said to you about your Hebrew, right?

اول از همه، چه کسی اهمیت می دهد که کسی در مورد عبری شما چه گفته است، درست است؟

I don't care about what they think about your Hebrew and you should

برایم مهم نیست که آنها در مورد عبری شما چه فکر می کنند و شما نباید

not be sharing that with me.

آن را با من در میان بگذارید.

Because my English journey and your Hebrew journey are not the same.

چون سفر انگلیسی من و سفر عبری شما یکی نیست.

So don't compare and don't give me notes, you are not my teacher.

پس مقایسه نکن و به من یادداشت نده، تو معلم من نیستی.

Second, when someone says "You should never use it as a non-native speaker", it

دوم، وقتی کسی می‌گوید « هرگز نباید از آن به‌عنوان یک زبان مادری استفاده کنید»،

suggests that they, as native speakers, are entitled to use certain words in

نشان می‌دهد که آنها، به‌عنوان زبان مادری، حق دارند برخی از کلمات را به‌گونه‌ای استفاده کنند

a way that non-native speakers are not entitled to use because it sounds bad

که افراد غیربومی حق استفاده از آن را ندارند، زیرا به نظر می‌رسد. بد

- oh, God forbid, it butchers the language.

- اوه خدای نکرده زبان را قصاب می کند.

So we cannot use a certain set of words because we are not culturally

بنابراین ما نمی‌توانیم از یک مجموعه خاص از کلمات استفاده کنیم زیرا

immersed, like slang words.

مانند کلمات عامیانه غرق در فرهنگ نیستیم.

Now that, my friends, is native speakerism - the assumption that only a select group

اکنون، دوستان من، زبان مادری است - این فرض که فقط گروه منتخبی

of people can use the language fully, and others cannot because it sounds bad.

از مردم می توانند به طور کامل از این زبان استفاده کنند، و دیگران نمی توانند زیرا بد به نظر می رسد.

Now, it doesn't sound bad because I pronounced it wrong.

حالا بد نیست چون من اشتباه تلفظ کردم.

It sounded bad to him because it was culturally inappropriate

برای او بد به نظر می رسید زیرا از نظر فرهنگی نامناسب بود

because I did not grow up in the US.

زیرا من در ایالات متحده بزرگ نشدم.

Does that make any sense to you?

آیا این برای شما منطقی است؟

Because to me it doesn't.

چون برای من اینطور نیست.

I dunno.

Now, honestly, if I were to see someone who is trying to use slang

نمیدونم.

حالا، صادقانه بگویم، اگر بخواهم کسی را ببینم که سعی می کند در هنگام صحبت از کلمات عامیانه استفاده کند،

words when speaking, I would be so incredibly respectful and appreciative.

بسیار محترمانه و قدردانی می کنم.

Not only that they're coming closer to me by communicating with me in the language

نه تنها از طریق برقراری ارتباط با من به زبانی

that I was born into, they're also coming closer to me by using certain cultural

که در آن متولد شده‌ام به من نزدیک‌تر می‌شوند، بلکه با استفاده از عناصر فرهنگی خاصی به من نزدیک‌تر می‌شوند

elements that are meant to bring us even closer, and to make the conversation

که قرار است ما را حتی نزدیک‌تر کنند و مکالمه را ایجاد کنند.

more specific and more comfortable.

خاص تر و راحت تر

So, I would be very appreciative of that.

بنابراین، من از آن بسیار قدردان خواهم بود.

So let's just agree that there is no universal law that says that non-native

پس بیایید قبول کنیم که هیچ قانونی جهانی وجود ندارد که بگوید غیر بومی‌ها

speakers cannot use slang words.

نمی‌توانند از کلمات عامیانه استفاده کنند.

And just because someone said that to you does not make it true.

و فقط به این دلیل که کسی این را به شما گفته است آن را درست نمی کند.

So, JR, if I were you, I would do some soul searching to see why other

بنابراین، جی آر، اگر من جای شما بودم، کمی جستجو می‌کردم تا ببینم چرا

people's ideas and voices are so dominant that are preventing you from

ایده‌ها و صدای دیگران آنقدر غالب است که مانع از

communicating confidently and fluently.

برقراری ارتباط مطمئن و روان شما می‌شود.

Because I'm assuming that having all these ideas about how you should or

زیرا من فرض می‌کنم که داشتن همه این ایده‌ها در مورد اینکه چگونه باید یا

shouldn't communicate in a second language, probably affect your

نباید به زبان دوم ارتباط برقرار کنید ، احتمالاً بر

fluency in Hebrew, if that indeed is a language that you are pursuing.

تسلط شما به زبان عبری تأثیر می‌گذارد، اگر واقعاً زبانی است که شما دنبال می‌کنید.

Anyway, let's move on to the second part.

به هر حال بریم سراغ قسمت دوم.

The second part says: "Also, Hadar - your word "English"

قسمت دوم می گوید: "همچنین هادار - کلمه "انگلیسی" شما خیلی

sounds much more like "Englesh".

بیشتر شبیه "انگلیسی" به نظر می رسد. به

So, JR didn't feel like it was enough to let me know that

I shouldn't be using slang.

He also wanted to hurt me at a place where I feel very confident and

من صدمه بزند در جایی که من احساس اطمینان و

comfortable, and that his pronunciation.

راحتی می کنم و تلفظ او.

So he decided to let me know that my pronunciation is not accurate.

بنابراین تصمیم گرفت به من بگوید که تلفظ من دقیق نیست.

It doesn't matter that the 'i' sound in English is unstressed and

مهم نیست که صدای "i" در انگلیسی بدون استرس و

oftentimes the 'i' turns into a schwa, and that's called an allophone.

اغلب اوقات باشد. "i" به یک schwa تبدیل می شود و به آن آلوفون می گویند.

But let's set that aside.

اما بیایید آن را کنار بگذاریم.

The way it was said was meant to hurt.

روشی که گفته شد برای صدمه زدن به آن بود.

And I'm saying that because I want you to be able to recognize it when

و من این را می گویم زیرا می خواهم شما بتوانید وقتی دریافت کردید آن را تشخیص دهید.

you get negative or mean feedback.

بازخورد منفی یا بد.

Because if the feedback is meant to make you feel small, then you need to

زیرا اگر قرار است بازخورد باعث شود شما احساس کوچکی کنید، پس باید

make a decision and say to yourself that you are not going to let it affect you.

تصمیم بگیرید و به خودتان بگویید که اجازه نمی‌دهید روی شما تأثیر بگذارد.

Because it's about them, and it's about them trying to gain power

over you, and it's not about you not doing a good enough job.

بر شما قدرت پیدا کنم، و این مربوط به این نیست که شما به اندازه کافی خوب کار نمی کنید.

Because ultimately, I don't care if I mispronounce the word

کلمه

'English' and say it like 'Englesh'.

"انگلیسی" و آن را مانند "Englesh" بگویید. برام

I don't care.

مهم نیست

The purpose is not to sound exactly like a native.

هدف این نیست که دقیقاً شبیه یک بومی به نظر برسد.

So, this person does not get what it is that I'm talking about.

بنابراین، این شخص متوجه نمی شود که من در مورد آن صحبت می کنم.

Those nuances when I teach, they don't matter, as long as we are

وقتی من تدریس می‌کنم، این تفاوت‌های ظریف مهم نیست، تا زمانی که

all communicating confidently.

همه ما با اطمینان با هم ارتباط برقرار می‌کنیم.

My message in my goal is to simplify pronunciation, and to

پیام من در هدفم این است که تلفظ را ساده کنم و

simplify how spoken English works.

نحوه کار گفتاری انگلیسی را ساده کنم.

In those subtle nuances they don't freaking matter.

در آن ظرایف ظریف آنها اهمیتی ندارند.

Now, to wrap it up, he said: "Just sayin'".

حالا برای جمع بندی گفت: «فقط بگو».

Without a G, with an N - that sounds slangly.

بدون G، با N - این به نظر عامیانه است.

Just sayin', just sayin', right?

فقط گفتن، فقط گفتن، درسته؟

That's how I would pronounce it.

من آن را اینگونه تلفظ می کنم.

And then he said, "Don't say that though".

و سپس گفت: "هرچند این را نگو".

Meaning, I can write it down because I'm a native speaker, but you

یعنی من می‌توانم آن را بنویسم چون زبان مادری هستم، اما شما

can't say that because you are not.

نمی‌توانید این را بگویید چون نیستید.

That is native speakerism.

این زبان مادری است.

When people use language to have power over you, it is your job

وقتی مردم از زبان برای داشتن قدرت بر شما استفاده می کنند، وظیفه شما این است که

not to comply with it, not to participate, not to take part in it.

از آن پیروی نکنید، شرکت نکنید و در آن شرکت نکنید.

You feeling bad, you feeling hurt, you feeling like they might be right is

شما احساس بدی می کنید، احساس ناراحتی می کنید، احساس می کنید که ممکن است حق با آنها باشد

being complacent, is agreeing with that assumption that they are better than you.

از خود راضی بودن، با این فرض موافق هستید که آنها بهتر از شما هستند.

That they have something that you don't.

اینکه آنها چیزی دارند که شما ندارید.

And I'm not speaking out of nowhere.

و من از هیچ جا صحبت نمی کنم.

I have students and teachers in my community that share with me the negative

من دانش‌آموزان و معلمانی در جامعه‌ام دارم که

comments that they receive constantly - on their English and on their accent.

نظرات منفی را که دائماً دریافت می‌کنند - در مورد انگلیسی و لهجه‌شان - با من به اشتراک می‌گذارند.

So, it's not something that I invented and it's not something

بنابراین، این چیزی نیست که من اختراع کنم و چیزی نیست

that just happened to me.

که فقط برای من اتفاق افتاده باشد.

And this is why I'm speaking to those people who get those negative comments.

و به همین دلیل است که من با کسانی صحبت می کنم که این نظرات منفی را دریافت می کنند.

And they need to just not take emotional part in it.

و آنها فقط باید در آن مشارکت عاطفی نداشته باشند.

Because once you are hurt or effected or you are upset because of that,

زیرا هنگامی که شما صدمه دیده اید یا تحت تأثیر قرار می گیرید یا به خاطر آن ناراحت می شوید،

it's like you acknowledge the fact that they are better than you, that

مانند این است که به این واقعیت اذعان می کنید که آنها از شما بهتر هستند،

they have something that you don't.

آنها چیزی دارند که شما ندارید.

And that is absolutely not true.

و این کاملاً درست نیست.

And you know that, and I know that.

و تو این را می دانی و من می دانم.

It's just don't let that ritual, or that habit, happen to you again next

فقط اجازه ندهید دفعه بعد که با چنین موقعیتی مواجه شدید، آن مراسم یا آن عادت برایتان تکرار شود

time you come across such a situation.

.

And here's another thing.

و اینجا یک چیز دیگر است.

I don't see English as something that belongs to native speakers

من انگلیسی را چیزی نمی‌دانم که متعلق به بومی‌ها

or to non-native speakers.

یا غیر بومی‌ها باشد.

A language does not belong to anyone.

زبان متعلق به کسی نیست.

And no one needs permission to use English one way or another.

و هیچ کس برای استفاده از زبان انگلیسی به هر طریقی نیاز به اجازه ندارد.

English is a language, and as a language, it is fluid and flexible, and it's

انگلیسی یک زبان است، و به عنوان یک زبان، روان و منعطف است، و طوری

designed to be molded into something new by the mouth of the person who uses it.

طراحی شده است که توسط دهان شخصی که از آن استفاده می کند، به چیزی جدید تبدیل شود.

Now, of course, we want to be clear, and of course we want

در حال حاضر، البته، ما می‌خواهیم واضح باشیم و البته می‌خواهیم از

to use English in a certain way that optimizes our communication.

زبان انگلیسی به روشی استفاده کنیم که ارتباطات ما را بهینه کند. به

This is why I'm so passionate about pronunciation.

همین دلیل است که من به شدت به تلفظ علاقه دارم.

But there is a difference between pronunciation and using the

اما بین تلفظ و استفاده

language properly, and using the language to belong somewhere because

صحیح از زبان و استفاده از زبان برای تعلق داشتن به جایی تفاوت وجود دارد زیرا

I already feel like I belong.

از قبل احساس می‌کنم به آن تعلق دارم.

And I don't need anyone telling me that I sound like a native or that

و من نیازی ندارم که کسی به من بگوید که من بومی به نظر می‌رسم یا

I don't sound like a native, or giving me permission to use slang

بومی نیستم، یا به من اجازه استفاده از

words or approving my pronunciation.

کلمات عامیانه یا تایید تلفظ من را بدهد.

And neither should you.

و شما نیز نباید.

Oh, and by the way, here's what I responded to him:

اوه، و اتفاقا، این چیزی است که من به او پاسخ دادم:

"Here's what you don't understand.

"این چیزی است که شما نمی فهمید.

I'm not trying to get into your team.

من سعی نمی کنم وارد تیم شما شوم.

I AM the team."

من تیم هستم."

Okay, that's it.

باشه همین.

I can't wait to hear what you guys think.

من نمی توانم صبر کنم تا نظر شما را بشنوم.

Let me know in the comments.

در نظرات به من اطلاع دهید.

And if you want to connect with me even more, come on over to Instagram

و اگر می‌خواهید بیشتر با من ارتباط برقرار کنید ، به اینستاگرام بیایید

and follow me at @hadar.accentsway.

و من را در @hadar.accentsway دنبال کنید.

And if you want to get a lot of free resources to help you become your best

و اگر می خواهید منابع رایگان زیادی به دست آورید تا به شما کمک کند

self in English and unlock your full potential when communicating in English,

در زبان انگلیسی بهترین خود شوید و در هنگام برقراری ارتباط به زبان انگلیسی، پتانسیل کامل خود را باز کنید، از

then visit my website hadarshemesh.com.

وب سایت من hadarshemesh.com دیدن کنید.

And there's a lot of great stuff that I've prepared for you.

و چیزهای عالی زیادی برای شما آماده کرده ام.

And I can't wait for you to get your hands on it.

و من نمی توانم منتظر بمانم تا شما دستان خود را به دست آورید.

Thank you so much for watching.

از اینکه تماشا کردید خیلی متشکریم.

And I'll see you next week in the next video.

و هفته آینده در ویدیوی بعدی شما را می بینم.

Bye.

خدا حافظ.