Do you really need to live in an English-speaking country to get fluent?

Do you really need to live in an English speaking country, if

اگر می‌خواهید واقعاً مسلط باشید، آیا واقعاً نیاز به زندگی در یک کشور انگلیسی زبان دارید

you want to get really fluent?

؟

This is the question of all questions.

این سوال همه سوالات است.

I often hear from my students that the reason why they're not yet

من اغلب از دانش آموزانم می شنوم که دلیل اینکه آنها هنوز

fluent or they don't have a way to practice is because they don't live

مسلط نیستند یا راهی برای تمرین ندارند این است که

in an English speaking country.

در یک کشور انگلیسی زبان زندگی نمی کنند.

And also, I find a lot of articles and blogs that talk about the fact that if you

و همچنین، من مقالات و وبلاگ های زیادی پیدا کردم که در مورد این واقعیت صحبت می کنند که اگر

really wanna immerse yourself in English, you have to surround yourself with English

واقعاً می خواهید خود را در زبان انگلیسی غرق کنید، باید اطراف خود را با انگلیسی

speakers – native English speakers.

زبانان - انگلیسی زبانان بومی احاطه کنید.

Which means that you have to relocate or go for a summer camp or anything

این بدان معناست که شما باید نقل مکان کنید یا به یک کمپ تابستانی بروید یا هر چیز

else they're trying to promote.

دیگری که آنها می خواهند تبلیغ کنند.

But the question is, is it really true?

اما سوال اینجاست که آیا واقعا درست است؟

Do you have to live in an English speaking country to get fluent?

آیا برای مسلط شدن باید در یک کشور انگلیسی زبان زندگی کنید ؟

If you answered 'yes', then I wanna examine and explore this idea today,

اگر پاسخ شما «بله» است، من می‌خواهم امروز این ایده را بررسی و بررسی کنم

and see if this is really true.

و ببینم آیا این واقعاً درست است یا خیر.

And then I'm gonna also share with you my own experience when I was living in the

و سپس می‌خواهم تجربیات خودم را در زمانی که

US for five years, and then when I wasn't living in the US, and the impact it had on

به مدت پنج سال در ایالات متحده زندگی می‌کردم، و سپس زمانی که در ایالات متحده زندگی نمی‌کردم، و تأثیر آن بر

my English and my ability to communicate; and if there was a difference.

زبان انگلیسی و توانایی من در برقراری ارتباط را با شما به اشتراک بگذارم. و اگر تفاوتی بود

So I'm going to tell you from my own personal experience, if this is

بنابراین من از تجربه شخصی خودم به شما می گویم که آیا این

something that has worked for me or not.

چیزی است که برای من کار کرده است یا نه.

But first, I wanna talk about the fact that if we believe that this

اما ابتدا، می خواهم در مورد این واقعیت صحبت کنم که اگر باور کنیم که این

is true, meaning that the only way to get really fluent and confident

درست است، به این معنی که تنها راه برای تسلط و اعتماد به نفس واقعی

in English is to live in an English speaking country, if this is the belief

به زبان انگلیسی این است که در یک کشور انگلیسی زبان زندگی کنید ، اگر این اعتقادی است

that you have, the question is...

که شما دارید، سوال این است که

is this serving you?

آیا این به شما خدمت می کند؟

Whether it's right or not, whether it's true or false, is this the right thought

چه درست باشد یا نه، چه درست باشد چه نادرست، آیا این الگوی فکری درستی است

pattern that you should have and own if you wanna get fluent in English?

که باید داشته باشید و اگر می خواهید به زبان انگلیسی مسلط باشید؟

Let me explain.

بگذار توضیح بدهم.

When we have a certain thought and a certain limitation, right, like this

وقتی ما یک فکر خاص و یک محدودیت خاص داریم، درست است، مانند این

thought: "Okay, it's not possible for me if I don't live it in English speaking

فکر: "خوب، برای من ممکن نیست اگر آن را در کشور انگلیسی زبان زندگی نکنم

country", the reality that you create for yourself is based on that thought.

"، واقعیتی که برای خود ایجاد می کنید بر اساس آن فکر است. .

So that means that you won't even try or won't even do things that will help you.

بنابراین این بدان معنی است که شما حتی تلاش نمی کنید یا حتی کارهایی را انجام نمی دهید که به شما کمک کند.

Because you have this belief that it doesn't matter what you're gonna

از آنجا که شما این باور را دارید که مهم نیست که چه کاری انجام می دهید

do – it's still not gonna work for you.

- هنوز هم برای شما مفید نیست.

You're not gonna be fluent.

شما قرار نیست مسلط باشید

So whether it's true or not – and I hope that by the end of the video, you'll have

بنابراین چه درست باشد یا نه – و امیدوارم تا پایان ویدیو،

a pretty solid idea whether or not it's true – the most important thing is that

ایده کاملاً محکمی داشته باشید که آیا درست است یا خیر – مهمترین چیز این است که

you need to decide how you think about it.

باید تصمیم بگیرید که در مورد آن چگونه فکر می کنید.

Because if this is your reality and you can't move to an English

زیرا اگر واقعیت شما این است و نمی توانید به یک کشور انگلیسی زبان مهاجرت کنید،

speaking country, it does not matter.

مهم نیست.

And you should not settle for less than fluent or even limitless fluency.

و نباید به تسلط کمتر از روان یا حتی بی حد و حصر بسنده کنید.

Right?

And if you believe that it's possible for you, you are more likely to do things

درست؟

و اگر باور دارید که این کار برای شما امکان پذیر است، به احتمال زیاد کارهایی انجام می دهید

that will get you closer to that goal.

که شما را به آن هدف نزدیک می کند.

Now, to continue this conversation, I want you to ask yourself two

حالا برای ادامه این گفتگو از شما می خواهم دو سوال از خود بپرسید

questions, and to see if this belief that you have is rooted in reality.

و ببینید آیا این اعتقادی که دارید ریشه در واقعیت دارد؟

The first question that I would want you to ask yourself is, Do you know of people

اولین سوالی که می‌خواهم از خود بپرسید این است که آیا افرادی را می‌شناسید

who have moved to an English speaking country, and yet they don't feel fluent,

که به یک کشور انگلیسی زبان نقل مکان کرده‌اند ، اما احساس مسلط ندارند و

they haven't been able to reach fluency?

نتوانسته‌اند به تسلط برسند؟

Because I can tell you that I've had a lot of students who have been living

زیرا می توانم به شما بگویم که من دانش آموزان زیادی داشته ام که

in the US or Canada or Australia or the UK for 5, 10, 15 and even 20 years,

به مدت 5، 10، 15 و حتی 20 سال در ایالات متحده یا کانادا یا استرالیا یا انگلیس زندگی می کنند

and they still don't feel fully fluent.

و هنوز هم احساس مسلط کامل ندارند.

And there are many reasons for that.

و دلایل زیادی برای آن وجود دارد.

One of the reasons is that in many cases, when you move or when you immigrate, you

یکی از دلایل این است که در بسیاری از موارد، هنگام مهاجرت یا مهاجرت،

might find yourself in an environment that still speaks your first language.

ممکن است خود را در محیطی بیابید که هنوز به زبان اول شما صحبت می کند.

Maybe you still speak your first language at home and you

شاید هنوز در خانه به زبان اول خود صحبت می کنید و

don't get to interact a lot.

نمی توانید زیاد تعامل داشته باشید.

And maybe sometimes you're afraid so you avoid communicating in English,

و شاید گاهی اوقات می ترسید که از برقراری ارتباط به زبان انگلیسی اجتناب کنید

and then you don't use your English.

و سپس از انگلیسی خود استفاده نکنید.

And that means that you will not improve.

و این بدان معنی است که شما پیشرفت نخواهید کرد.

And that is the case for a lot of people, a lot of immigrants.

و این در مورد بسیاری از مردم، بسیاری از مهاجران صادق است.

So, living in an English speaking country does not guarantee fluency.

بنابراین، زندگی در یک کشور انگلیسی زبان تسلط را تضمین نمی کند.

And another reason for that is that it does not matter if you do have

و دلیل دیگر آن این است که مهم نیست که

a lot of opportunities to practice English and to speak English.

فرصت های زیادی برای تمرین انگلیسی و صحبت کردن به زبان انگلیسی داشته باشید.

If you don't take advantage of these opportunities, if you don't focus

اگر از این فرصت‌ها استفاده نکنید ، اگر

on what you really need to learn, again, the result is that you're

روی چیزهایی که واقعاً باید یاد بگیرید تمرکز نکنید، نتیجه این است که

not going to see the impact, or you're not gonna reach your goals.

تأثیر آن را نخواهید دید یا به اهداف خود نخواهید رسید. .

So, reality shows that living in an English speaking country

بنابراین، واقعیت نشان می دهد که زندگی در یک کشور انگلیسی زبان

does not guarantee fluency.

تسلط را تضمین نمی کند.

On the other hand, do you know of people who don't live in an English

از طرف دیگر، آیا افرادی را می شناسید که در یک کشور انگلیسی زبان زندگی نمی کنند

speaking country, yet they are fluent and confident, and maybe some

، اما مسلط و با اعتماد به نفس هستند و شاید برخی

of them might even teach English?

از آنها حتی ممکن است انگلیسی تدریس کنند؟

I know quite a few.

من تعداد کمی را می شناسم.

For example, my student Katya.

مثلا شاگرد من کاتیا.

Katya lives in Russia, she has always lived in Russia, all her life.

کاتیا در روسیه زندگی می کند، او همیشه در روسیه زندگی کرده است.

And now not only that she is so fluent in English, she is an

و اکنون نه تنها او به زبان انگلیسی بسیار مسلط است، بلکه

ambassador in one of our programs, which means that she's helping our

در یکی از برنامه های ما سفیر است، به این معنی که او به

students get through the program.

دانش آموزان ما کمک می کند تا برنامه را پشت سر بگذارند.

She hosts a lot of conversation groups, she delivers public talks.

او میزبان گروه های گفتگوی زیادی است، او سخنرانی های عمومی را ارائه می دهد.

And sometimes she even confuses her first language, Russian,

و گاهی حتی زبان اول خود یعنی روسی را اشتباه می گیرد

and uses English words because English is so dominant in her life.

و از کلمات انگلیسی استفاده می کند زیرا انگلیسی در زندگی او بسیار مسلط است.

Or Artur, a student of mine from Brazil, who is absolutely fluent.

یا آرتور، دانشجوی برزیلی من که کاملاً مسلط است.

In fact, in one of our previous sessions inside of New Sound, he said that

در واقع، در یکی از جلسات قبلی ما در New Sound، او گفت که

there was a moment where he spoke and he felt so effortless and everything

یک لحظه صحبت می کند و احساس می کند خیلی بی زحمت است و همه چیز

is just pouring out of his mouth.

فقط از دهانش می ریزد.

He has reached this feeling that we usually have only when

او به این احساس رسیده است که معمولاً فقط زمانی که به

we speak our first language or when we reach limitless fluency.

زبان اول خود صحبت می کنیم یا وقتی به تسلط بی حد و حصر می رسیم داریم.

And he has never lived in an English speaking country.

و او هرگز در یک کشور انگلیسی زبان زندگی نکرده است.

So that feeling is possible even without living in an English speaking country.

بنابراین این احساس حتی بدون زندگی در یک کشور انگلیسی زبان امکان پذیر است.

Or Marcela, our coach.

یا مارسلا، مربی ما.

We call her our grammar queen, cuz she is remarkable.

ما او را ملکه دستور زبان خود می نامیم ، زیرا او قابل توجه است.

And she helps our students tremendously, she coaches in Beyond.

و او به شاگردان ما کمک شایانی می کند، او در Beyond مربیگری می کند.

And she has always lived in Argentina.

و او همیشه در آرژانتین زندگی کرده است.

She has not lived in an English speaking country.

او در یک کشور انگلیسی زبان زندگی نکرده است.

Yet not only that she's fluent, she makes an impact in people's

با این حال، او نه تنها مسلط است، بلکه در زندگی مردم تأثیر می گذارد و

lives, teaching English.

انگلیسی را آموزش می دهد.

So as you can see, and as you can hear these stories, it is possible.

بنابراین همانطور که می بینید، و همانطور که می توانید این داستان ها را بشنوید، ممکن است.

And if it is possible for them, there is no reason why it

و اگر برای آنها ممکن است ، دلیلی وجود ندارد که

wouldn't be possible for you.

برای شما ممکن نباشد.

And if it is possible for them, it means that it's not a fact, it's just a thought.

و اگر برای آنها امکان پذیر باشد، به این معنی است که این یک واقعیت نیست، فقط یک فکر است.

It's a belief.

این یک باور است.

It's not rooted in reality because, hey, you have proof for both arguments.

ریشه در واقعیت ندارد زیرا، هی، شما برای هر دو استدلال مدرک دارید.

Now, let me tell you a little bit about my personal experience.

حالا بگذارید کمی از تجربه شخصی خودم برایتان بگویم.

When I moved to the US, I was 20, almost 21.

وقتی به ایالات متحده نقل مکان کردم، 20، تقریباً 21 ساله بودم.

And I think that living in the US has definitely helped me improve.

و فکر می کنم که زندگی در ایالات متحده قطعاً به من کمک کرده تا پیشرفت کنم.

So for me, it was a big part of why I was able to reach fluency.

بنابراین برای من، این بخش بزرگی از این بود که چرا توانستم به تسلط برسم.

But wait, because there is a twist in the story.

اما صبر کنید، زیرا یک پیچ در داستان وجود دارد.

I did decide that once I'm there, I only connect with English speakers – not

من تصمیم گرفتم که وقتی آنجا هستم، فقط با انگلیسی زبانان ارتباط برقرار کنم – نه

just native speakers, but English speakers, because I wanted to immerse

فقط با زبان مادری، بلکه انگلیسی زبانان، زیرا می‌خواستم

myself in English, in the culture.

خودم را در زبان انگلیسی و فرهنگ غرق کنم.

And in a way, I also wanted to move away from my own, you

و به نوعی می خواستم از

know, language and culture.

زبان و فرهنگ خودم دور شوم.

Because I was going through my own things and trying to discover

چون داشتم از چیزهای خودم می گذشتم و سعی می کردم

like this new identity of mine.

این هویت جدید خودم را کشف کنم.

So, I was talking in English, I was working in English, I

بنابراین، من انگلیسی صحبت می کردم، من انگلیسی کار می کردم،

only had friends in English.

فقط دوستان انگلیسی داشتم.

And definitely that helped me gain fluency.

و قطعا این به من کمک کرد تا تسلط داشته باشم.

But when I moved back to Israel when I was 25, it definitely had an impact

اما زمانی که در ۲۵ سالگی به اسرائیل بازگشتم ، قطعاً

on my fluency, flow, and confidence.

بر تسلط، جریان و اعتماد به نفس من تأثیر داشت.

I stopped using English.

من از زبان انگلیسی استفاده نکردم.

I was not teaching in the first few years that I was living there.

من در چند سال اولی که آنجا زندگی می کردم تدریس نمی کردم.

And my English definitely became rusty.

و انگلیسی من قطعا زنگ زده شد.

I felt more stuck, I felt like my pronunciation was deteriorating.

احساس می کردم بیشتر گیر کرده ام، احساس می کردم تلفظم بدتر شده است.

I did not feel comfortable in English, I felt artificial.

من در انگلیسی احساس راحتی نمی کردم، احساس مصنوعی می کردم.

And it didn't feel like English was my ally anymore, like it used to feel.

و دیگر احساس نمی‌کردم که انگلیسی متحد من است، مثل سابق.

Now at that point, I only lived in Israel.

اکنون در آن زمان، من فقط در اسرائیل زندگی می کردم.

Like I was not using English, I was not speaking English.

مثل اینکه از انگلیسی استفاده نمی کردم، انگلیسی صحبت نمی کردم.

And that is when I thought about this idea of teaching people.

و این زمانی بود که به این ایده آموزش دادن به مردم فکر کردم.

Because to be honest, how I started was because I was looking for an extra income.

چون صادقانه بگویم، نحوه شروع من به این دلیل بود که به دنبال درآمد اضافی بودم.

And I was like, What can I do to make more money and to feel more fulfilled?

و من می گفتم، چه کاری می توانم انجام دهم تا پول بیشتری به دست بیاورم و احساس رضایت بیشتری داشته باشم؟

And I was like, Oh, I know pronunciation!

و من مثل اوه، من تلفظ را بلدم!

And that's when I started teaching pronunciation.

و آن موقع بود که آموزش تلفظ را شروع کردم.

But like I said, my English was pretty rusty.

اما همانطور که گفتم، انگلیسی من بسیار زنگ زده بود.

So I don't know if you know the story about me, but when I

بنابراین نمی‌دانم داستان من را می‌دانید یا نه، اما زمانی که

started teaching pronunciation, I started teaching in Hebrew.

آموزش تلفظ را شروع کردم، شروع به تدریس به زبان عبری کردم.

And only when I had to make the sounds, I would switch to English.

و فقط زمانی که مجبور بودم صداها را در بیاورم، به انگلیسی تغییر می کردم.

But even though I did not move back to an English speaking country, I started

اما با وجود اینکه به کشوری انگلیسی زبان برنگشتم،

gradually building my confidence.

به تدریج شروع به ایجاد اعتماد به نفس کردم.

I started practicing more, I did a lot of imitation exercises.

شروع کردم به تمرین بیشتر، تمرینات تقلیدی زیادی انجام دادم.

And at some point I forced myself to start only teaching in English.

و در مقطعی خودم را مجبور کردم که فقط تدریس به زبان انگلیسی را شروع کنم.

And that had a big impact on my confidence and my fluency.

و این تاثیر زیادی روی اعتماد به نفس و تسلط من داشت.

Because I started immersing myself in English, regardless

چون بدون توجه

of the environment I was in.

به محیطی که در آن بودم شروع کردم به غوطه ور شدن

I just created for myself a lot of situations where I

was able to speak in English.

در زبان انگلیسی.

So, speaking from my own personal experience – yes, living in the

بنابراین، از تجربه شخصی خودم صحبت می کنم - بله، زندگی در

US has helped my fluency, but I was very, very proactive, and

ایالات متحده به تسلط من کمک کرده است، اما من بسیار بسیار فعال بودم و

I was speaking all the time.

همیشه صحبت می کردم.

And when my English deteriorated, I was able to go back to this feeling of fluency

و وقتی زبان انگلیسی من بدتر شد،

by taking action, even though I wasn't living in an English speaking country.

با اینکه در کشور انگلیسی زبان زندگی نمی کردم، توانستم با اقدامی به این احساس تسلط برگردم.

So to conclude, the way I see it – and again, this is what has

بنابراین، برای نتیجه گیری، روشی که من آن را می بینم – و باز هم، این چیزی است که

worked for me and what I see with my students – it has nothing to

برای من و آنچه که من در مورد دانش آموزانم می بینم کارساز بوده است – هیچ ربطی

do with what's happening outside.

به آنچه در خارج اتفاق می افتد ندارد.

It really has to do with you, how you think, your beliefs,

این واقعاً به شما، نحوه فکر کردن، اعتقادات

and the action that you take.

و عملی که انجام می دهید مربوط می شود.

So as you can see, you do not need to live in an English speaking

بنابراین همانطور که می بینید، برای اینکه بتوانید مسلط شوید، نیازی به زندگی در یک

country to be able to get fluent.

کشور انگلیسی زبان ندارید.

And here are a few things that need to happen for you to get fluent,

و در اینجا چند چیز وجود دارد که باید برای شما اتفاق بیفتد تا مسلط شوید،

no matter where you live, but in particular, if you don't live in an

مهم نیست در کجا زندگی می کنید، اما به ویژه، اگر در

English speaking country and you don't have a lot of opportunities to speak.

کشور انگلیسی زبان زندگی نمی کنید و فرصت زیادی برای صحبت ندارید.

The first one is to create a schedule for yourself, to plan ahead, and to build

اولین مورد این است که یک برنامه برای خود ایجاد کنید، از قبل برنامه ریزی کنید و

a habit of practicing English daily.

عادت به تمرین روزانه انگلیسی را در خود ایجاد کنید.

Especially, again, if you don't encounter English speakers on a

به خصوص، دوباره، اگر به طور منظم و روزانه با انگلیسی زبانان مواجه نمی شوید،

regular basis, on a daily basis, you have to create that for yourself.

باید آن را برای خود ایجاد کنید.

So either you speak to yourself or you find conversation partners, or

بنابراین یا با خودتان صحبت می کنید یا شرکای گفتگو پیدا می کنید، یا

you speak to your family, but you have to create a habit of speaking

با خانواده خود صحبت می کنید، اما باید عادت کنید که

in English, every single day.

هر روز به زبان انگلیسی صحبت کنید.

You also have to create a schedule around what you do and what you practice every

همچنین باید برنامه‌ای در مورد کارهایی که هر هفته انجام می‌دهید و تمرین‌هایی که

week, what you focus on, so you don't fall into the trap of the illusion of learning.

روی آن‌ها تمرکز می‌کنید، ایجاد کنید تا در دام توهم یادگیری نیفتید.

The illusion of learning is where you do a lot of work and you learn a lot, but

توهم یادگیری جایی است که شما کارهای زیادی انجام می‌دهید و چیزهای زیادی یاد می‌گیرید، اما

actually you're not progressing cuz you're not focusing on what you really need.

در واقع پیشرفت نمی‌کنید، زیرا روی چیزی که واقعاً نیاز دارید تمرکز نمی‌کنید.

I have more videos about that for you.

من ویدیوهای بیشتری در مورد آن برای شما دارم.

And I'm going to link to it in the description below.

و در توضیحات زیر به آن لینک خواهم داد .

Now, another thing is that you want to surround yourself by people who

حال، یک چیز دیگر این است که شما می خواهید اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که

are like-minded, who also want to strive for limitless fluency, and

همفکر هستند، آنها نیز می خواهند برای تسلط بی حد و حصر تلاش کنند، و

also who would hold you accountable.

همچنین کسانی که شما را مسئول خواهند دانست.

And this is where I invite you to join my online free community called the

و اینجاست که از شما دعوت می‌کنم به انجمن رایگان آنلاین من به نام

InFluency Community, where we practice conversation topics every single week.

انجمن InFluency بپیوندید، جایی که ما هر هفته موضوعات گفتگو را تمرین می‌کنیم.

And there is a beautiful Speaking Club where you can meet with other

و یک Speaking Club زیبا وجود دارد که در آن می توانید با افراد دیگر ملاقات کنید

people and practice speaking.

و صحبت کردن را تمرین کنید.

And we have a lot of fun challenges.

و ما چالش های سرگرم کننده زیادی داریم.

And like I said, it's absolutely free and it's accessible for everyone.

و همانطور که گفتم، کاملا رایگان است و برای همه قابل دسترسی است.

And you can do that no matter where you live in the world, as long as

و شما می توانید این کار را بدون توجه به اینکه در کجای دنیا زندگی می کنید انجام دهید، تا زمانی که به

you have an internet connection.

اینترنت متصل باشید.

So I'm going to link to that in the description below as well.

بنابراین من می خواهم به آن در توضیحات زیر نیز پیوند دهم.

And I highly recommend for you that take advantage of it.

و من به شما به شدت توصیه می کنم که از آن استفاده کنید.

And finally, you wanna set very clear goals and decide for yourself what it

و در نهایت، شما می خواهید اهداف بسیار واضحی را تعیین کنید و خودتان تصمیم بگیرید که

looks like to be fluent, so that you can measure your progress and know when

مسلط بودن چگونه به نظر می رسد، به طوری که بتوانید پیشرفت خود را اندازه گیری کنید و بدانید چه زمانی

you are actually making changes and when you're actually reaching your goals.

واقعاً در حال ایجاد تغییرات هستید و چه زمانی واقعاً به اهداف خود می رسید.

If you wanna find out more, and if you need more help and guidance in learning

اگر می‌خواهید بیشتر بدانید، و اگر در یادگیری

how to immerse yourself in English, no matter where you live in the world.

نحوه غوطه‌ور شدن در زبان انگلیسی، بدون توجه به اینکه در کجای دنیا زندگی می‌کنید، به کمک و راهنمایی بیشتری نیاز دارید.

I also wanna let you know that New Sound, my signature program,

همچنین می‌خواهم به شما اطلاع دهم که New Sound، برنامه امضای من،

is designed to do just that.

برای انجام این کار طراحی شده است.

It offers you the roadmap to reaching limitless fluency, and it tackles all

این نقشه راه رسیدن به تسلط بی حد و حصر را به شما ارائه می دهد و با تمام

the necessary elements: whether it's mindset, building habits, pronunciation,

عناصر لازم مقابله می کند: خواه طرز فکر، ایجاد عادات، تلفظ،

confidence, effective practice, learning strategies, and so much more.

اعتماد به نفس، تمرین موثر، استراتژی های یادگیری و موارد دیگر.

So I'm going to link below to the wait list, and you're invited to sign up to

بنابراین من می‌خواهم در زیر به لیست انتظار پیوند دهم ، و از شما دعوت می‌شود ثبت‌نام کنید تا

be the first to know when we open doors.

اولین کسی باشید که از باز کردن درها مطلع شوید.

Thank you so, so much for being here.

خیلی ممنون که اینجا هستید.

Remember, it does not matter what is around you.

به یاد داشته باشید، مهم نیست که چه چیزی در اطراف شما است.

The most important thing is your attitude towards it, and your

مهمترین چیز نگرش شما نسبت به آن و

willingness to learn and to practice.

تمایل شما به یادگیری و تمرین است.

You've got this!

شما این را دارید!

You really do.

شما واقعا انجام می دهید.

Have a beautiful, beautiful rest of the day.

بقیه روز زیبا و زیبایی داشته باشید.

And I will see you next week in the next video.

و هفته آینده در ویدیوی بعدی شما را می بینم.

Bye.

خدا حافظ.