When you're not where you want to be…

If you are an English learner and you feel like your fluency and your

اگر شما یک زبان آموز انگلیسی هستید و احساس می کنید که تسلط شما و

English are not where you want them to be, then this episode is for you.

انگلیسی شما در جایی که می خواهید نیست ، پس این قسمت برای شما مناسب است.

Because as a speaker of a second language, there's always a gap – there is a gap

از آنجا که به عنوان یک متکلم به زبان دوم، همیشه یک شکاف وجود دارد -

between the English that you know and the English that you're able to speak.

بین انگلیسی که می دانید و انگلیسی که می توانید صحبت کنید فاصله وجود دارد.

But there is also a gap sometimes for some people between where you want

اما گاهی اوقات برای برخی افراد بین جایی که می خواهید

to be and where you actually are.

باشید و جایی که واقعا هستید فاصله وجود دارد.

When it comes to the first gap, it's really natural and in a way

وقتی نوبت به شکاف اول می رسد، واقعاً طبیعی است و به نوعی

we just need to accept it and do whatever we can to minimize that gap.

ما فقط باید آن را بپذیریم و هر کاری که می توانیم انجام دهیم تا این شکاف را به حداقل برسانیم.

And I have a lot of videos teaching you how to do that.

و من ویدیوهای زیادی دارم که به شما نحوه انجام این کار را آموزش می دهند. به هر حال

The reason why that happens, by the way, is because we are

، دلیل این اتفاق این است که ما

exposed to English a lot more in a passive way than in an active way.

بیشتر به صورت غیرفعال در معرض انگلیسی هستیم تا فعال.

And this is why this gap is created.

و به همین دلیل این شکاف ایجاد می شود.

Also, when we actually use the language, there are a lot of other components that

همچنین، هنگامی که ما واقعاً از زبان استفاده می کنیم، بسیاری از مؤلفه های دیگر

get in the way, like fear and lack of speaking practice that will interfere

مانند ترس و عدم تمرین صحبت کردن مانع ایجاد زبان می شوند که در

with your ability to produce the language.

توانایی شما برای تولید زبان اختلال ایجاد می کند.

As for the gap between where you were hoping to be and where

در مورد شکاف بین جایی که امیدوار بودید باشید و جایی که

you actually are, well, that we actually really need to talk about.

واقعا هستید، خوب، واقعاً باید در مورد آن صحبت کنیم.

Because having this feeling is definitely not productive and is not

زیرا داشتن این احساس قطعاً سازنده نیست و

motivating, and it's not gonna get you excited about your English practice.

انگیزه‌بخش نیست، و شما را در مورد تمرین انگلیسی خود هیجان زده نخواهد کرد.

You're just going to feel not good enough and as if this is not working

شما فقط احساس می کنید که به اندازه کافی خوب نیستید و انگار این

for you, and you might even give up.

برای شما کار نمی کند، و حتی ممکن است تسلیم شوید.

And I wanna break it down and show you why it's okay to feel like that,

و من می‌خواهم آن را بشکنم و به شما نشان دهم که چرا چنین احساسی اشکالی ندارد،

and also what you can do about it to improve and start minimizing that gap.

و همچنین برای بهبود و به حداقل رساندن این شکاف چه کاری می‌توانید انجام دهید.

First thing is expectations.

اولین چیز انتظارات است.

Because maybe your expectations were a little too high for what you

زیرا شاید انتظارات شما نسبت به آنچه که در این دوره از زندگی خود

were able to achieve or accomplish in this time in your life.

توانسته اید به دست آورید یا به انجام برسانید کمی بیش از حد بالا بوده است .

As I'm recording this, this is the end of 2022, and maybe you look back at the

در حالی که دارم این را ضبط می کنم، این پایان سال 2022 است، و شاید به

beginning of the year and you look at your New Year's resolutions for 2022.

ابتدای سال نگاه کنید و به تصمیمات سال نو خود برای سال 2022 نگاه کنید.

And you say to yourself, "Well, I had a different plan for myself right now".

و با خود می گویید، "خب، من برنامه متفاوتی داشتم. برای خودم همین الان».

And that could be discouraging and defeating, and I don't

و این می تواند دلسرد کننده و شکست دهنده باشد، و من نمی

want you to go there.

And I want you to ask yourself, "Maybe I had really, really high expectations

خواهم شما به آنجا بروید.

و می‌خواهم از خود بپرسید، "شاید من واقعاً انتظارات زیادی

about where I wanna be in my fluency, but I didn't take into consideration that I'm

در مورد جایی که می‌خواهم در تسلطم باشم، داشتم، اما در نظر نگرفتم که

going to give birth to a new baby, or I'm going to start a new job, or I'm going to

بچه جدیدی به دنیا می‌آورم، یا من. من قصد دارم کار جدیدی را شروع کنم، یا

relocate to a new country", or 110 other reasons why this was not possible for you.

به کشور جدیدی نقل مکان می کنم، یا 110 دلیل دیگر که چرا این امکان برای شما وجود نداشت.

And maybe these were objectively just high expectations and almost impossible for a

و شاید اینها از نظر عینی فقط توقعات بالایی بوده و تقریباً غیرممکن است که یک

human being to accomplish within one year.

انسان در عرض یک سال به انجام برساند.

Only you will know that.

این را فقط شما خواهید دانست.

But this is an important question that I want you to ask yourself,

اما این سوال مهمی است که می خواهم از خودتان بپرسید

and try to be honest with yourself.

و سعی کنید با خودتان صادق باشید. آیا

Was it too much to ask of yourself to accomplish within one year,

درخواست از خودتان برای انجام دادن در عرض یک سال

or based on where you are today?

یا بر اساس جایی که امروز هستید، خیلی زیاد بود؟

The second thing I want to talk about, and the second question you need to

دومین موردی که می خواهم در موردش صحبت کنم و سوال دومی که باید از

ask yourself, Did you do the work?

خود بپرسید، آیا کار را انجام دادید؟

Maybe you had certain expectations, but you didn't build the necessary

شاید انتظارات خاصی داشتید، اما عادت‌های لازم را ایجاد نکردید

habits that allowed you to show up and practice your English daily.

که به شما اجازه می‌داد ظاهر شوید و روزانه انگلیسی خود را تمرین کنید.

As you know, to be able to work on your second, third, or fourth

همانطور که می دانید برای اینکه بتوانید روی زبان دوم، سوم یا چهارم خود

language, a foreign language, and to be able to get fluent, you have

، یک زبان خارجی کار کنید و برای اینکه بتوانید مسلط شوید، باید

to show up, you have to practice.

حاضر شوید، باید تمرین کنید.

Whether it's working on your pronunciation or speaking as much as possible, or

چه بر روی تلفظ خود کار کنید یا تا حد امکان صحبت کنید، یا

understanding the knowledge gaps that you might have and learning the things

درک شکاف های دانشی که ممکن است داشته باشید و یادگیری چیزهایی

that you need to learn to build that confidence and build that fluency.

که برای ایجاد اعتماد به نفس و ایجاد آن روانی باید یاد بگیرید.

Maybe you did it sporadically.

شاید شما این کار را به صورت پراکنده انجام دادید.

Maybe you did it just at the beginning of the year, and then you kind

شاید درست در ابتدای سال این کار را انجام دادید و بعد به

of left it and you felt like you were regressing or becoming rusty.

نوعی آن را رها کردید و احساس کردید که در حال پسرفت یا زنگ زدگی هستید.

It is all legit, but you cannot expect of yourself to be at a certain place

همه چیز قانونی است، اما شما نمی توانید از خودتان انتظار داشته باشید که در یک مکان خاص باشید

without doing the work to get there.

بدون اینکه کار برای رسیدن به آنجا انجام دهید.

So, that is another thing that I want you to be honest with yourself

بنابراین، این چیز دیگری است که می خواهم با خود صادق باشید

and ask yourself, Was this me?

و از خود بپرسید، آیا این من بودم؟

Did I want to improve, but I didn't put in the work, or I didn't

آیا می‌خواستم پیشرفت کنم، اما کار را انجام ندادم، یا

follow through with what I had said that I'm gonna follow through?

آنچه را که گفته بودم که قرار است انجام دهم، انجام ندادم؟

Maybe you didn't have the self-integrity to keep that promise and keep doing the

شاید شما آن انصاف را نداشتید که به آن قول وفا کنید و

things that you said that you're gonna do.

کارهایی را که گفتید انجام دهید ادامه دهید.

And this is such an important aspect of speaking a second language – being

و این یک جنبه مهم صحبت کردن به یک زبان دوم است – اینکه

able to make a commitment to yourself to do the work and sticking with it.

بتوانید به خودتان متعهد شوید که کار را انجام دهید و به آن پایبند باشید.

The third thing that could be the reason why you are not where you want

سومین موردی که می تواند دلیل این باشد که شما در جایی که می خواهید نیستید

to be is maybe you have done the work, maybe you did show up and you did

این است که شاید کار را انجام داده اید، شاید ظاهر شده اید و تمرین کرده اید

practice, but maybe it wasn't effective.

، اما شاید موثر نبوده است.

Maybe the work that you've done was not exactly what you needed, and

شاید کاری که انجام داده‌اید دقیقاً آن چیزی نبوده است که نیاز داشتید، و

that could be because you didn't know exactly what you needed.

این می‌تواند به این دلیل باشد که دقیقاً نمی‌دانستید به چه چیزی نیاز دارید.

Maybe you enjoyed learning in a certain way, but that way, let's say watching

شاید شما از یادگیری به روش خاصی لذت می‌بردید ، اما به این ترتیب، فرض کنید تماشای

videos or working on certain courses that don't get you anywhere, that don't

ویدیوها یا کار کردن در دوره‌های خاصی که شما را به جایی نمی‌رساند،

get you to get out of your comfort zone, maybe that was not what you needed.

شما را از منطقه امن خود خارج نمی‌کند، شاید این چیزی نبود که مورد نیاز است. می

You know, practicing and learning English is not supposed to be comfortable all

دانید، تمرین و یادگیری زبان انگلیسی قرار نیست همیشه راحت باشد،

the time, it's not supposed to be easy.

قرار نیست آسان باشد.

It is supposed to be fun, don't get me wrong.

قرار است سرگرم کننده باشد، اشتباه نکنید.

We want to have fun, we want to enjoy the practice.

ما می خواهیم سرگرم شویم، می خواهیم از تمرین لذت ببریم.

But it does need to feel uncomfortable almost all the time.

اما تقریباً همیشه نیاز به احساس ناراحتی دارد.

Why?

Because if you're uncomfortable, it means that you're doing something different.

چرا؟

زیرا اگر ناراحت هستید، به این معنی است که کار متفاوتی انجام می دهید.

It means that you're getting out of your comfort zone.

این بدان معنی است که شما از منطقه امن خود خارج می شوید.

Now, not uncomfortable in the sense of, Oh, I need someone to constantly criticize

حالا به این معنا ناراحت نیستم، اوه، به کسی نیاز دارم که مدام از من انتقاد کند

me so that I know what I'm doing wrong.

تا بدانم دارم چه اشتباهی انجام می دهم.

That is not the uncomfortable that I'm talking about.

این ناراحت کننده ای نیست که من در مورد آن صحبت می کنم.

I'm talking about courage.

من در مورد شجاعت صحبت می کنم.

I'm talking about doing things that you don't usually do.

من در مورد انجام کارهایی صحبت می کنم که معمولاً انجام نمی دهید.

I'm talking about speaking as much as possible and making videos and

من در مورد صحبت کردن تا حد امکان و ساختن فیلم و

recording yourself and going to job interviews in English, even if

ضبط از خود و رفتن به مصاحبه های شغلی به زبان انگلیسی صحبت می کنم، حتی اگر

you're not really looking for a job, but just for the sake of practice.

واقعاً به دنبال کار نیستید، بلکه فقط به خاطر تمرین هستید.

So, this is how it's supposed to feel.

بنابراین، این احساسی است که قرار است داشته باشد.

If it gets too comfortable and too repetitive and you keep doing more of the

اگر خیلی راحت و خیلی تکراری شود و شما به انجام کارهای

same, then you might not be improving.

مشابه ادامه دهید، ممکن است پیشرفت نکنید.

I talk about it a lot.

من در مورد آن زیاد صحبت می کنم. به آن

It's called the illusion of learning, where you are actually doing things,

توهم یادگیری می گویند، جایی که شما در واقع کارها را انجام می دهید، یاد می گیرید،

you're learning, you're practicing, you're spending time on it, but

تمرین می کنید، برای آن وقت می گذارید، اما

you stay stuck on the same level so that you're not improving.

در همان سطح می مانید تا پیشرفت نکنید.

Now, I'm going to link to a few videos that talk just about that so you can

اکنون، من قصد دارم به چند ویدیو که فقط در مورد آن صحبت می کنند پیوند دهم تا

learn more if that is the case for you.

اگر این موضوع برای شما صادق است، بیشتر بدانید.

But here is something important that you also need to know.

اما نکته مهمی وجود دارد که شما نیز باید بدانید.

Sometimes we are stuck in a plateau.

گاهی در یک فلات گیر کرده ایم.

And it does not mean that it's a bad thing.

و این بدان معنا نیست که چیز بدی است.

It does not mean that we're not learning.

این بدان معنا نیست که ما یاد نمی گیریم.

So, even if there is a gap and you feel like you're stuck, if you've been

بنابراین، حتی اگر شکافی وجود دارد و احساس می‌کنید که گیر کرده‌اید، اگر

doing things that you know are helpful and you still cannot see an impact

کارهایی را انجام می‌دهید که می‌دانید مفید هستند و هنوز نمی‌توانید تأثیر

and a difference, know that there are times where you might feel stuck, but

و تفاوتی را ببینید، بدانید که زمان‌هایی وجود دارد که ممکن است احساس کنید گیر کرده‌اید. ، اما

something is working in the background.

چیزی در پس زمینه کار می کند.

Okay?

It's just like in winter when you don't see the flowers on the ground.

باشه؟ درست

مثل زمستان که گل های روی زمین را نمی بینی.

It doesn't mean that the seeds are not inside the ground, growing

این بدان معنا نیست که دانه ها در داخل زمین نیستند، رشد می کنند

and strengthening and waiting for the moment they can come out.

و تقویت می شوند و منتظر لحظه ای هستند که بتوانند بیرون بیایند.

Same thing for you.

برای شما هم همینطور

We do have seasons in our English as well, and it's not always spring.

ما در زبان انگلیسی خود نیز فصل داریم و همیشه بهار نیست.

So, I also want you to acknowledge that when you are considering this question.

بنابراین، من همچنین از شما می خواهم که در هنگام بررسی این سؤال، این را تصدیق کنید.

The last question I want you to ask yourself if you feel like you're not where

آخرین سوالی که می‌خواهم از خودتان بپرسید اگر احساس می‌کنید در جایی که

you want to be, is maybe you have improved a lot and you're just unable to see it.

می‌خواهید نیستید، این است که شاید خیلی پیشرفت کرده‌اید و فقط نمی‌توانید آن را ببینید.

Maybe you haven't set for yourself a way to measure your progress.

شاید برای خود راهی برای سنجش پیشرفت خود تعیین نکرده باشید.

Maybe you're unable to celebrate your achievement, and you always feel like

شاید نتوانید موفقیت خود را جشن بگیرید ، و همیشه احساس می کنید که

you're not enough, so you're not even able to see where you are today, and you just

کافی نیستید، بنابراین حتی نمی توانید ببینید که امروز کجا هستید، و فقط

think that it's not where you want to be.

فکر می کنید که آنجا جایی نیست که می خواهید باشید.

But in fact, looking back, you have made a huge progress.

اما در واقع، با نگاه کردن به گذشته، پیشرفت بزرگی داشته اید.

So, I want you to take a minute, actually, and look back, look at

بنابراین، از شما می‌خواهم که در واقع یک دقیقه وقت بگذارید و به گذشته نگاه کنید، به

where you were a year ago, and ask yourself, Have I improved?

جایی که یک سال پیش بودید نگاه کنید و از خود بپرسید، آیا پیشرفت کرده‌ام؟ آیا

Am I doing things now that were not possible for me before?

اکنون کارهایی را انجام می دهم که قبلاً برایم امکان پذیر نبود؟ آیا

Have I made a lot of connections in English?

ارتباطات زیادی به زبان انگلیسی ایجاد کرده ام؟

Do I have more friends?

آیا من دوستان بیشتری دارم؟

Do I know more people now thanks to English?

آیا اکنون به لطف انگلیسی افراد بیشتری را می شناسم؟

If the answer is yes, then maybe you need to reevaluate where you are today.

اگر پاسخ مثبت است، پس شاید لازم باشد وضعیت امروزی خود را دوباره ارزیابی کنید.

Maybe you have been improving, maybe you have been improving

شاید شما در حال بهبود بوده اید، شاید خیلی در حال پیشرفت بوده اید

a lot, you just can't see it.

، فقط نمی توانید آن را ببینید.

So maybe you need to sit down and list all your achievements

بنابراین شاید لازم باشد بنشینید و تمام دستاوردهای خود را فهرست کنید

to see if that is the case.

تا ببینید آیا اینطور است یا خیر.

So, to conclude, these are the questions that you want to ask yourself if

بنابراین، برای نتیجه گیری، اینها سوالاتی هستند که اگر جایی که می خواهید نیستید، می خواهید از خود بپرسید

you are not where you want to be.

.

The first one is, Have you set high expectations that are unachievable?

اولین مورد این است که آیا توقعات زیادی دارید که دست نیافتنی هستند؟

The second one, Have you showed up for your English and created a practice habit?

مورد دوم، آیا برای انگلیسی خود حاضر شده اید و عادت تمرینی ایجاد کرده اید؟

Three, Have you practiced but haven't seen an improvement because you have

سه، آیا تمرین کرده‌اید اما به دلیل اینکه

fell into the illusion of learning?

در توهم یادگیری افتاده‌اید، پیشرفتی ندیده‌اید؟

Or four, Have you improved but you simply cannot see it?

یا چهار، آیا پیشرفت کرده اید اما به سادگی نمی توانید آن را ببینید؟

Once you know the answers to these questions, you

هنگامی که پاسخ این سوالات را بدانید،

will know how to solve them.

خواهید فهمید که چگونه آنها را حل کنید.

Plus, I have a lot of resources for you for each one of those stages, so

به علاوه، من برای هر یک از این مراحل منابع زیادی برای شما دارم، بنابراین

make sure you check out the description below the video or on the website.

حتماً توضیحات زیر ویدیو یا در وب سایت را بررسی کنید.

All right, that's it.

خیلی خب، همین.

Now, here's the thing.

حالا موضوع اینجاست.

It does not matter if you are where you wanted to be or you're

فرقی نمی کند جایی که می خواستید باشید یا

not where you wanted to be.

جایی که می خواستید نیستید.

The most important thing is that tomorrow you can start over.

مهمترین چیز این است که فردا می توانید از نو شروع کنید.

Heck, you can start over right now.

هک، می توانید همین الان از نو شروع کنید.

And you can make the changes that you've been wanting to make or

و می‌توانید تغییراتی را که می‌خواستید ایجاد کنید یا

that you now know that you need to make, and you can start instantly.

اکنون می‌دانید که باید ایجاد کنید، ایجاد کنید و می‌توانید فوراً شروع کنید.

So it doesn't matter, don't beat yourself up for what was, just focus

بنابراین مهم نیست، خودتان را به خاطر چیزی که بود، سرزنش نکنید، فقط

on what will be and what is right now.

روی آنچه که در حال حاضر خواهد بود و آنچه که هست تمرکز کنید.

And you are here, learning, which means that you're already on the right track.

و شما اینجا هستید و یاد می گیرید، به این معنی که شما در حال حاضر در مسیر درست هستید.

Now, I'm really curious to hear where you are at.

اکنون، من واقعا کنجکاو هستم که بدانم شما در کجا هستید. به

Let me know if you are the person with high expectations or the lack

من اطلاع دهید که آیا شما فردی هستید که توقع زیادی دارید یا کم

of practice, or lack of effective practice, or maybe you are the one

تمرین هستید یا تمرین موثری ندارید ، یا شاید شما کسی هستید

who cannot see their improvements and acknowledge their achievements.

که نمی توانید پیشرفت های آنها را ببینید و دستاوردهای آنها را تصدیق کنید.

Let me know in the comments, and I'm really curious to see what

در نظرات به من اطلاع دهید، و من واقعا کنجکاو هستم که ببینم کدام

is the type that is most common.

نوع رایج است.

Thank you so, so much.

خیلی ممنون.

Have a beautiful, beautiful rest of the day.

بقیه روز زیبا و زیبایی داشته باشید.

Happy holidays if you're celebrating.

اگر جشن می گیرید تعطیلات مبارک.

And I will see you next week in the next video.

و هفته آینده در ویدیوی بعدی شما را می بینم.

Bye.

خدا حافظ.