5 things I wish I knew about English Fluency when I was 20

Hey everyone, it's Hadar.

سلام به همه، این هادر است.

Thank you so much for joining me.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم

Today I'm going to share with you the five ways of being that are the secret

امروز قصد دارم پنج روش وجودی که راز

to your success in English and in life.

موفقیت شما در زبان انگلیسی و زندگی است را با شما در میان بگذارم.

Now listen, no one ever talks about these things because it's

حالا گوش کن، هیچ کس هرگز در مورد این چیزها صحبت نمی کند زیرا

not necessarily related to English.

لزوماً به انگلیسی مربوط نمی شود.

But let me tell you this, without these five behaviors, it is going to

اما اجازه دهید این را به شما بگویم، بدون این پنج رفتار،

be impossible for you to reach your goals in English and in anything

رسیدن به اهداف خود در زبان انگلیسی و هر چیزی

that you want to achieve in life.

که می خواهید در زندگی بخواهید برای شما غیرممکن خواهد بود.

I wish I knew these things when I was 20, before I embarked on my English journey.

ای کاش این چیزها را در 20 سالگی می دانستم، قبل از اینکه سفر انگلیسی ام را آغاز کنم.

This is part two of the 'year in review' video series, where we reflect back

این قسمت دوم از مجموعه ویدیویی «سال در بازبینی» است که در آن

on the past and plan for the future.

به گذشته فکر می کنیم و برای آینده برنامه ریزی می کنیم.

So, I'm going to share with you these five behaviors now, and then we're going

بنابراین، اکنون این پنج رفتار را با شما به اشتراک می‌گذارم ، و سپس

to set goals for the next 12 months.

اهدافی را برای 12 ماه آینده تعیین می‌کنیم.

And it doesn't matter when you're watching this video - whether it's the beginning of

و مهم نیست که چه زمانی این ویدیو را تماشا می کنید - چه ابتدای

the year or the middle of the year - it is always important to reflect back and plan

سال باشد چه وسط سال - همیشه مهم است که به گذشته فکر کنید و

for the future, so you are intentional and you are getting your goals, focusing

برای آینده برنامه ریزی کنید، بنابراین شما عمدی هستید و می خواهید نتیجه بگیرید. با تمرکز

on the five key behaviors that I'm going to share with you today in this episode.

بر پنج رفتار کلیدی که امروز در این قسمت با شما به اشتراک می گذارم.

If you're new to my channel, then welcome.

اگر تازه وارد کانال من هستید، خوش آمدید.

My name is Hadar.

اسم من هادر است.

I'm a non-native speaker of English and I am here to help you feel confident, free,

من زبان مادری زبان انگلیسی نیستم و اینجا هستم تا به شما کمک کنم

and proud when communicating in English.

هنگام برقراری ارتباط به زبان انگلیسی احساس اعتماد به نفس، آزادی و افتخار کنید.

You can also follow me on Instagram at @hadar.accentsway.

همچنین می توانید من را در اینستاگرام به آدرس @hadar.accentsway دنبال کنید.

I hope to connect with you there.

امیدوارم در آنجا با شما ارتباط برقرار کنم.

So let's begin with the five ways of being, or behaviors, that are responsible

پس بیایید با پنج روش بودن یا رفتاری که مسئول

for your English success and breakthrough.

موفقیت و پیشرفت انگلیسی شما هستند شروع کنیم.

The first one is 'commitment'.

اولین مورد "تعهد" است.

Now, it might seem a little obvious to you, but I want to go a little

حالا ممکن است برای شما کمی بدیهی به نظر برسد ، اما من می‌خواهم در

deeper here, so stay with me.

اینجا کمی عمیق‌تر بروم، پس با من بمانید.

When you say to yourself, "Okay, I want to do X" or "I want to do Y",

وقتی به خود می گویید "خوب، من می خواهم X را انجام دهم" یا "من می خواهم Y را انجام دهم"،

we are more likely to be committed to beginning, but we're less likely

ما بیشتر متعهد به شروع هستیم، اما کمتر

to be committed to finishing.

متعهد به پایان دادن هستیم.

Let me ask you this, how many times have you started

بگذارید این را از شما بپرسم، چند بار کاری را شروع کرده اید که

something without completing it?

آن را کامل نکرده اید؟

We're all really good at starting things, we get motivated and we get started.

همه ما در شروع کارها واقعاً خوب هستیم، انگیزه می گیریم و شروع می کنیم.

We're committed to making change, but we're not committed to completing things.

ما متعهد به ایجاد تغییر هستیم، اما متعهد به تکمیل کارها نیستیم.

If you don't complete what you start, you're less likely to see

اگر کاری را که شروع کرده اید کامل نکنید ، احتمال کمتری دارد که

the results that you're after.

نتایجی را که دنبال می کنید ببینید.

You're not going to see the impact that it has on your English.

شما تأثیری را که بر زبان انگلیسی شما می گذارد، نخواهید دید.

So, let's say, you say to yourself, "Okay.

بنابراین، فرض کنید، شما به خود می گویید: "خوب.

I want to practice every day for 15 minutes."

من می خواهم هر روز به مدت 15 دقیقه تمرین کنم."

So you get started.

بنابراین شما شروع کنید.

And you start and you do it for the first week and the second

و شما شروع می کنید و آن را برای هفته اول و

week, and the third week.

هفته دوم و هفته سوم انجام می دهید.

And then the fourth week something happens, and you don't stick with

و سپس هفته چهارم اتفاقی می افتد، و شما به آن پایبند نیستید

it, even though you've committed to doing it for three months.

، حتی اگر سه ماه متعهد شده باشید که آن را انجام دهید.

Let's say, you sign up for a program, or a course, and you get

فرض کنید برای یک برنامه یا دوره ثبت نام می کنید و شروع می کنید

started, but you don't finish it.

، اما آن را تمام نمی کنید.

If you don't finish something, how will you see the results, right?

اگر کاری را تمام نکنید، نتایج را چگونه خواهید دید، درست است؟

I mean, it's always great to start new things - the next shiny object, right?

منظورم این است که شروع کارهای جدید همیشه عالی است - شیء درخشان بعدی، درست است؟

"Oh, this is a good thing for me."

"اوه، این برای من چیز خوبی است."

Or "I should do this.

یا "من باید این کار را انجام دهم.

I should do that."

باید آن کار را انجام دهم."

And then you keep getting distracted from where you're at and you keep doing

و سپس از جایی که در آن هستید حواس‌تان پرت می‌شود و به انجام

different things because it all looks better than what you're doing right now.

کارهای مختلف ادامه می‌دهید، زیرا همه چیز بهتر از آن چیزی است که در حال حاضر انجام می‌دهید.

But here's the truth: if you keep starting new things, you're never completing them.

اما حقیقت اینجاست: اگر به شروع کارهای جدید ادامه دهید، هرگز آنها را کامل نمی کنید.

And if you're never completing them, how will you ever be able to see the results?

و اگر هرگز آنها را کامل نکنید، چگونه می توانید نتایج را ببینید؟

So in the next 12 months, I want to ask you to stay committed to your

بنابراین در 12 ماه آینده، من می خواهم از شما بخواهم که به

English success and English journey and your fluency, and commit to

موفقیت در زبان انگلیسی و سفر انگلیسی خود و تسلط خود متعهد بمانید و متعهد شوید که

finishing more than to starting.

بیشتر از شروع کردن، تمام کنید.

The next one is 'responsibility'.

مورد بعدی «مسئولیت» است.

Now, I'm going to share a little bit of tough love, which means I'm saying

حالا، من کمی عشق سخت را به اشتراک می‌گذارم، یعنی

things that are not going to be easy to hear, but I'm doing it out of love

چیزهایی می‌گویم که شنیدنش آسان نیست ، اما از روی عشق این کار را انجام می‌دهم،

because I know it's going to help you.

زیرا می‌دانم که به شما کمک خواهد کرد.

Okay?

Responsibility means that whatever you're seeing right now in your life,

باشه؟

مسئولیت به این معناست که هر آنچه در حال حاضر در زندگی خود می بینید،

wherever you're at in your English journey is your responsibility.

هر کجا که در سفر انگلیسی خود هستید، مسئولیت شماست.

It's a result of either your behavior, the actions that you decided to

این نتیجه یا رفتار شما، اقداماتی است که تصمیم گرفتید

take or not to take, and the way you think about yourself in English.

انجام دهید یا انجام ندهید، و طرز فکری که در مورد خود به زبان انگلیسی دارید.

A lot of times I see people telling me all these stories about, you know,

خیلی وقت‌ها می‌بینم که مردم این همه داستان را درباره من تعریف می‌کنند، می‌دانی،

"I didn't have this and they didn't have that, and this is happening

"من این را نداشتم و آنها آن را نداشتند، و این

to me and that is happening to me."

برای من اتفاق می‌افتد و آن اتفاق برای من می‌افتد."

And it's all valid.

و این همه معتبر است.

And again, I'm recording this at the end of 2020.

و دوباره، من این را در پایان سال 2020 ضبط می کنم.

So this has been a very challenging year in terms of, you know, staying

بنابراین، از نظر

committed and doing the work.

متعهد ماندن و انجام کار، امسال سال بسیار چالش برانگیزی بوده است.

But I'm not just talking about this year.

اما من فقط در مورد امسال صحبت نمی کنم.

I'm talking about in general, when people think about why their English

من به طور کلی در مورد زمانی صحبت می‌کنم که مردم به این فکر می‌کنند که چرا انگلیسی آن‌ها در

is not where they want it to be.

جایی که می‌خواهند نیست.

I hear things like, "My first language makes it impossible", "I did not

من چیزهایی مانند "زبان اول من غیرممکن می کند"، "من

learn in school", "I don't have a lot of opportunities to practice."

در مدرسه یاد نگرفتم"، "من فرصت زیادی برای تمرین ندارم" می شنوم.

So all of these things, they're true, but they're not the reason

بنابراین همه این چیزها، درست هستند، اما دلیل نمی شوند

why you're not where you want to be.

که شما در جایی که می خواهید نباشید.

Because if you can see people who share the same experience, yet they

زیرا اگر بتوانید افرادی را ببینید که تجربه مشابهی دارند، اما

were able to reach a fluency and English breakthrough, then it means

توانسته‌اند به یک پیشرفت روانی و انگلیسی دست یابند، به این معنی است

that it's not about these facts, it's about what you decided to do about it.

که این حقایق نیست، بلکه به تصمیم شما درباره انجام آن مربوط می‌شود.

And whether or not you realize that you have the power to take

و اینکه آیا متوجه می شوید که قدرت قبول

responsibility and to change those circumstances, or to change how

مسئولیت و تغییر آن شرایط یا تغییر نحوه

you react to those circumstances or respond to those circumstances.

واکنش خود به آن شرایط یا واکنش به آن شرایط را دارید یا نه.

Because if something happens, "Okay, I don't have a lot of opportunities

زیرا اگر اتفاقی بیفتد، "خوب، من فرصت زیادی

to speak with people", and you surrender to it, then you're not

برای صحبت با مردم ندارم" و شما تسلیم آن شوید، پس

taking responsibility of the situation.

مسئولیت موقعیت را به عهده نمی گیرید.

And you're telling yourself, "Okay, there is nothing I can do".

و شما به خود می گویید، "باشه، کاری نمی توانم انجام دهم".

But if you do something about it - you find people online, you ask your friends

اما اگر کاری در مورد آن انجام دهید - افرادی را به صورت آنلاین پیدا کردید، از دوستان خود می خواهید

to talk to you in English, whatever that is - you are taking responsibility of

که به انگلیسی با شما صحبت کنند، هر چه که باشد - مسئولیت

the situation and creating the right circumstances for you to succeed.

موقعیت را بر عهده می گیرید و شرایط مناسبی را برای موفقیت خود ایجاد می کنید.

That what responsibility means.

یعنی مسئولیت

Responsibility means that if you are afraid to communicate in English,

مسئولیت پذیری به این معناست که اگر از برقراری ارتباط به زبان انگلیسی می ترسید،

you have to understand that you have limitations and limiting

باید درک کنید که محدودیت ها و باورهای محدود کننده ای دارید

beliefs that are holding you back.

که شما را عقب نگه می دارد.

And unless you tackle those limitations, it's going to be very

و اگر با این محدودیت ها مقابله نکنید،

hard for you to break through.

شکستن آن برای شما بسیار سخت خواهد بود.

So, if you want a breakthrough, it's your responsibility to change that mindset so

بنابراین، اگر می خواهید پیشرفتی داشته باشید، این مسئولیت شماست که این طرز فکر را تغییر دهید تا

you can finally step into your full power and speak English, and feel as comfortable

در نهایت بتوانید به قدرت کامل خود وارد شوید و انگلیسی صحبت کنید و به همان

as you feel in your native language.

اندازه که در زبان مادری خود احساس می کنید احساس راحتی کنید.

The next thing is 'self-integrity', which means you do what

مورد بعدی "خود یکپارچگی" است، به این معنی که شما آنچه را که می

you say you're going to do.

گویید انجام می دهید انجام می دهید.

And while that sounds obvious, ask yourself, how many times have

و در حالی که این امر بدیهی به نظر می رسد، از خود بپرسید که چند بار

you said, "I'm going to do this.

گفته اید "من این کار را انجام می دهم. من آن را

I'm going to do that", you put it in your calendar, you schedule a

انجام خواهم داد"، آن را در تقویم خود قرار می دهید، یک جلسه را برنامه ریزی می کنید

meeting, you commit to something, and then you don't do it.

، و به چیزی متعهد می شوید. و سپس آن را انجام ندهید.

Right?

درست؟

That is self-integrity.

یعنی خودکامگی.

Being a person of your word is what you need to be able to commit, to

فردی که حرف خود را می زند، چیزی است که باید بتوانید متعهد شوید، به

accomplish, and to show responsibility.

انجام برسانید و مسئولیت پذیر باشید.

How do you show responsibility?

چگونه مسئولیت پذیری را نشان می دهید؟

You make a decision to do something, and you do what you say you're going to do.

شما برای انجام کاری تصمیم می گیرید و کاری را که می گویید انجام می دهید.

I can tell you from my own personal experience, that I've

من می توانم از تجربه شخصی خودم به شما بگویم که

struggled with that for many years.

سال ها با آن مبارزه کرده ام.

And sometimes, even till today, I say to myself, "Okay, I'm going

و گاهی حتی تا امروز با خودم می گویم: "باشه،

to do this, this and that today."

امروز این کار را می کنم، این و آن را".

And I ended up not doing it, I do other things.

و در نهایت این کار را نکردم، کارهای دیگری انجام دادم.

Now, I know that these three things are going to help me advance, whether it's

حالا، می دانم که این سه چیز به پیشرفت من کمک می کند، چه

in my business or in my personal life.

در تجارت و چه در زندگی شخصی.

And if I don't do those things, I'm hindering my progress.

و اگر آن کارها را انجام ندهم مانع پیشرفتم می شوم.

Yet, for some reason, I wouldn't do these things because other things

با این حال، به دلایلی، من این کارها را انجام نمی دهم زیرا انجام کارهای دیگر

would be easier for me to do.

برای من آسان تر است.

And not only that it stopped my progress, it also started chewing on my

و نه تنها پیشرفت من را متوقف کرد ، بلکه شروع به جویدن

belief in myself and in my abilities.

باور من به خودم و توانایی هایم کرد.

Why?

چرا؟

Because I didn't have the experience of doing something and seeing it

چون تجربه انجام کاری و دیدن

accomplished every single day - the small things and the big things.

انجام آن را در هر روز نداشتم - کارهای کوچک و کارهای بزرگ.

I started having doubt about my ability to accomplish things.

شروع کردم به شک و تردید در مورد توانایی خودم برای انجام کارها.

Because in my head, I'm like, "I don't even get my three things of the day done.

چون در ذهنم اینطور است که "من حتی سه کار روزانه ام را انجام نمی دهم.

How would I ever get those big things done?"

چگونه می توانم آن کارهای بزرگ را انجام دهم؟"

Right?

درست؟

So for you to be able to reach that big goal, you have to be able to reach

بنابراین برای اینکه بتوانید به آن هدف بزرگ برسید، باید بتوانید

the small goals every single day.

هر روز به اهداف کوچک برسید.

If you say that you're going to practice for 10 days and you don't do

اگر بگویید که قرار است 10 روز تمرین کنید و آن را انجام ندهید

it, then you believe that you're not a person of your word, you believe that

، پس معتقدید که اهل حرفتان نیستید، باور دارید که

you're not going to follow through.

قرار نیست آن را دنبال کنید.

So how would you believe that the big things are possible for you?

پس چگونه باور می کنید که چیزهای بزرگ برای شما ممکن است؟

To go to a job interview in English, right, to present in

برای رفتن به مصاحبه شغلی به زبان انگلیسی، درست، برای ارائه به

English, to write a book in English.

زبان انگلیسی، برای نوشتن کتاب به زبان انگلیسی.

Whatever that big goal that you have, you have to understand

هر هدف بزرگی که دارید، باید بدانید

that the small things, the small successes, the small accomplishments

که چیزهای کوچک، موفقیت‌های کوچک، دستاوردهای کوچک

is what's going to get you there.

چیزی است که شما را به آنجا می‌رساند.

Not just because it's the steps that you need to reach, it's because

نه فقط به این دلیل که این مراحلی است که شما باید به آنها برسید، بلکه به این دلیل است که

how you see yourself as a person of integrity, and self-integrity.

چگونه خود را فردی با صداقت و یکپارچگی می بینید.

So, I really want you to reflect on that.

بنابراین، من واقعاً از شما می خواهم که در مورد آن فکر کنید.

And I really want you to think about all the things that you say that

و من واقعاً از شما می خواهم به همه چیزهایی که می گویید

you're going to do and you don't do it.

انجام می دهید و انجام نمی دهید فکر کنید.

Remember that if you say that you're going to do it, it means

به یاد داشته باشید که اگر بگویید که قرار است این کار را انجام دهید، به این معنی است

that it's important, so do it.

که مهم است، پس انجامش دهید.

Because it's important and imperative for your success.

زیرا برای موفقیت شما مهم و ضروری است.

But more importantly, this behavior creates the possibility

اما مهمتر از آن این است که این رفتار امکان

of things happening in your life.

وقوع اتفاقاتی را در زندگی شما ایجاد می کند.

Because you'll start trusting yourself and you'll see that you're doing the

زیرا شروع به اعتماد به خود می کنید و خواهید دید که

things that you say you're going to do.

کارهایی را که می گویید انجام می دهید.

And that makes it even more reasonable and more possible to accomplish the big

و این امر انجام

things, as well as the small things.

کارهای بزرگ و همچنین کارهای کوچک را معقول تر و امکان پذیرتر می کند.

The next one is 'consistency'.

مورد بعدی "ثبات" است.

Consistency is the idea that you make English and English

سازگاری این ایده است که شما تمرین انگلیسی و انگلیسی را

practice a part of your life.

بخشی از زندگی خود کنید.

It's not something that you do for three months and then let go of it.

این کاری نیست که شما سه ماه انجام دهید و سپس آن را رها کنید.

It's not something that you do for a year and then you

این کاری نیست که یک سال انجام دهید و سپس

expect it to be there for you.

انتظار داشته باشید که برای شما وجود داشته باشد.

It's something that becomes a part of your life.

این چیزی است که بخشی از زندگی شما می شود.

I always say that English is a lifestyle.

من همیشه می گویم که انگلیسی یک سبک زندگی است.

It's not a project that you do.

این پروژه ای نیست که شما انجام دهید.

Now, yes, granted, sometimes when you invest a lot of times for

حالا، بله، اعطا شده است، گاهی اوقات وقتی چندین سال سرمایه گذاری می کنید

many years, at some point you can rest and say, "I'm good."

، در یک مقطع زمانی می توانید استراحت کنید و بگویید: "من خوبم."

But if you are unhappy with where you're at, with your fluency, you

اما اگر از جایی که در آن هستید، از تسلط خود ناراضی هستید،

have to stop putting deadlines on your English practice or English journey,

باید از تعیین ضرب الاجل برای تمرین انگلیسی یا سفر انگلیسی خود دست بردارید

and understand and embrace the fact that you have to consistently show up for

و این واقعیت را درک کنید و بپذیرید که باید به طور مداوم برای

your English and for yourself to be able to see the results that you're after.

انگلیسی خود و برای خودتان ظاهر شوید. بتوانید نتایجی را که دنبال می کنید ببینید.

That means that you need to create healthy habits around your practice,

این بدان معناست که شما باید عادات سالمی را در اطراف تمرین خود ایجاد کنید،

healthy habits around speaking.

عادات سالمی در مورد صحبت کردن.

You need to eliminate beliefs that prevent you from doing the work.

شما باید باورهایی را که مانع از انجام کار می شوند را حذف کنید.

You need to not let your feelings get into the way of like, "Oh, I

شما باید اجازه ندهید که احساساتتان به این جمله برسد که «اوه، من

don't feel like practicing today."

امروز حوصله تمرین کردن ندارم».

No.

But you show up and you do it anyway.

نه.

اما شما ظاهر می شوید و به هر حال این کار را می کنید.

That is consistency.

این ثبات است.

Because consistency pays off.

زیرا ثبات نتیجه می دهد.

It's the idea of the compound effect.

این ایده اثر مرکب است.

When you're consistent and you show up and you do the work every single

وقتی ثابت هستید و ظاهر می‌شوید و کار را هر روز انجام می‌دهید

day, no matter what, come rain or come shine, whether it's in your

، مهم نیست که چه اتفاقی می‌افتد، باران بیاید یا بدرخشید، چه به

English or your business or your family or your body, if you work out.

انگلیسی‌تان باشد یا کسب‌وکارتان یا خانواده‌تان یا بدنتان، اگر ورزش می‌کنید.

If you do it every single day, first of all, you get used to it,

اگر هر روز این کار را انجام دهید، اول از همه، به آن عادت می کنید،

it's just something that you do.

این فقط کاری است که انجام می دهید.

It's like a part of your life.

مثل بخشی از زندگی شماست.

But it creates the compound effect.

اما اثر مرکب را ایجاد می کند.

You won't see a huge result from yesterday to today.

از دیروز تا امروز نتیجه بزرگی نخواهید دید.

But if you keep showing up, at some point in the future, you will look

اما اگر به حضورتان ادامه دهید، در نقطه‌ای در آینده، به پشت

back and say, "Oh my goodness, I can't believe how far I've come", simply

سر نگاه می‌کنید و می‌گویید: «وای خدای من، باورم نمی‌شود چقدر جلو آمده‌ام»، فقط

by doing the work every single day.

با انجام هر روز کار.

Consistency - showing up every day.

ثبات - هر روز ظاهر می شود.

Responsibility - taking ownership of your life and your English.

مسئولیت - مالکیت زندگی و زبان انگلیسی خود را به دست بگیرید.

Self-integrity - you do what you say you're going to do.

یکپارچگی خود - شما کاری را که می گویید انجام می دهید.

And commitment - commit to finishing and not just to starting; and commit

و تعهد - متعهد به تمام کردن و نه فقط شروع کردن. و

to your journey and to your success.

به سفر و موفقیت خود متعهد شوید.

Because otherwise, no one's going to do that for you.

زیرا در غیر این صورت، هیچ کس این کار را برای شما انجام نخواهد داد.

And that leads me to the last, which is 'giving yourself grace'.

و این من را به آخرین مورد هدایت می کند، که «به خودت فیض بخشیدن» است.

Giving yourself grace is the permission to forgive yourself for your mistakes,

فضل دادن به خود این اجازه را می دهد که خود را به خاطر اشتباهاتت،

for your lack of judgment, for you not being consistent or not being

به خاطر عدم قضاوتت، به خاطر عدم ثبات،

responsible or not being committed.

مسئولیت پذیری یا عدم تعهد ببخشی.

Because while we want all of those things in our lives and we had to

زیرا در حالی که ما همه آن چیزها را در زندگی خود می خواهیم و مجبور بودیم

incorporate these behaviors to see the things and the results that we

این رفتارها را به کار ببریم تا چیزها و نتایجی را که

want to see in our lives, when we mess up and when we don't do the work, we

می خواهیم در زندگی خود ببینیم، زمانی که به هم می خوریم و وقتی کار را انجام نمی دهیم،

have to be able to forgive ourselves.

داریم. تا بتوانیم خودمان را ببخشیم

And to understand that every given moment, it's an opportunity to

و درک این نکته که هر لحظه، فرصتی است برای

start over, and to start again.

شروع دوباره، و شروع دوباره.

And at some point, you will build that muscle and create those behaviors that

و در یک نقطه، شما آن عضله را می سازید و آن رفتارهایی را ایجاد می کنید که

will stick with you for the long run.

برای دراز مدت با شما خواهد ماند.

Because, listen, not everything is black and white, and we are not perfect.

زیرا، گوش کنید، همه چیز سیاه و سفید نیست و ما کامل نیستیم.

So, every now and then we're not going to do things according

بنابراین، هر از گاهی ما قرار نیست کارها را بر اساس

to how they're supposed to be.

آنچه که قرار است انجام دهیم.

The question is how you bounce back.

سوال این است که چگونه به عقب بر می گردی.

If you get hard on yourself and you start beating yourself up and you stop,

اگر به خودت سخت بگیری و شروع کنی به کتک زدن خودت و متوقف کنی،

because "What's the point anyway?', then you are just getting in your own way.

چون "به هر حال چه فایده ای دارد؟"، در این صورت به راه خودت وارد می شوی.

But if you give yourself some grace and you say, "Okay, I tried.

تلاش کرد. طبق

Did not work as planned.

برنامه عمل نکرد.

Okay.

باشه.

I forgive myself.

من خودم را می بخشم.

Let's start over" - this is the secret of your success, my friend.

بیایید از نو شروع کنیم" - این راز موفقیت شماست دوست من.

It is.

این است که

To be able to bounce back and to let go of the past, and the

بتوانید به عقب برگردید و گذشته و

mess-ups, and the mistakes.

آشفتگی ها و اشتباهات را رها کنید.

Because if we keep obsessing with our past, what we've done, how we did it,

زیرا اگر به فکر خودمان ادامه دهیم. گذشته، کاری که انجام داده‌ایم، چگونه انجامش دادیم،

we're going to stay stuck in the past.

در گذشته گیر خواهیم کرد.

And you and I are all about the future, and about progressing and moving forward.

و من و شما همه در مورد آینده، و پیشرفت و حرکت رو به جلو هستیم.

So, while we want to stay consistent and we're responsible for the results that

بنابراین، در حالی که می‌خواهیم ثابت قدم بمانیم و ما مسئول نتایجی هستیم که

we see in our lives, and we're committed, and we are self-integral, we should also

در زندگی‌مان می‌بینیم، و متعهد هستیم، و خودمان کاملاً یکپارچه هستیم،

give ourselves grace if we don't follow through all the time, all the time.

اگر همیشه و همیشه دنبال نکنیم، باید به خودمان لطف کنیم

Okay.

So now we're going to move on to a few questions that I want you to answer

.

بنابراین اکنون به چند سوال می‌پردازیم که می‌خواهم

to complete your year-end review and planning the next 12 months.

برای تکمیل بررسی پایان سال و برنامه‌ریزی 12 ماه آینده به آنها پاسخ دهید.

And if you haven't done it, again, the PDF is the same for the previous

episode and this episode, because it's a two-part video series.

قسمت قبلی و این قسمت چون یک سریال ویدیویی دو قسمتی است

And answer the following questions.

و به سوالات زیر پاسخ دهید.

From the five things that I've discussed, what are you going to focus on most

in the next 12 months: responsibility, commitment, self-integrity, giving

او 12 ماه آینده: مسئولیت پذیری، تعهد، یکپارچگی خود، دادن

yourself some grace, and consistency.

مقداری لطف و ثبات به خود.

So, write it down if it's all five or if there's like one or two things

بنابراین، آن را یادداشت کنید اگر همه پنج است یا یک یا دو چیز وجود دارد

that you want to focus on the most.

که می‌خواهید بیشتر روی آن تمرکز کنید.

Because I think it is easier when you focus on one thing.

چون فکر می کنم وقتی روی یک چیز تمرکز می کنید راحت تر است.

So, write it down.

بنابراین، آن را یادداشت کنید.

Again, in the PDF you can fill it in inside the form.

مجدداً در PDF می توانید آن را در داخل فرم پر کنید.

The next question is, in the next 12 months, what would

سوال بعدی این است که در 12 ماه آینده،

your ideal year look like?

سال ایده آل شما چگونه خواهد بود؟

Okay.

When you visualize it, when you envision your year, when it comes to English - and

باشه.

وقتی آن را تجسم می کنید، وقتی سال خود را تصور می کنید، وقتی صحبت از زبان انگلیسی می شود - و

you can also do it when it comes to your personal life and your profession

همچنین می توانید آن را در مورد زندگی شخصی و حرفه خود انجام دهید

- what would your ideal year look like?

- سال ایده آل شما چگونه خواهد بود؟

How would you feel?

چه احساسی دارید؟

What would you do?

شما چکار انجام خواهید داد؟

Who would you be speaking with?

با چه کسی صحبت می کنید؟

What would you be doing?

چه کار می کردی؟

So, write it down, as if there were no limitations.

بنابراین، آن را یادداشت کنید، گویی هیچ محدودیتی وجود ندارد.

And really have a clear idea of how you want to feel in particular.

و واقعاً یک ایده واضح از اینکه می خواهید به طور خاص چه احساسی داشته باشید داشته باشید.

Because I truly believe that when we create that possibility in our head, it

زیرا من واقعاً معتقدم که وقتی این امکان را در ذهن خود ایجاد می کنیم،

is more likely to manifest in our lives.

احتمال بیشتری وجود دارد که در زندگی ما ظاهر شود.

And the final question is, what is your big scary goal for the next 12 months?

و سوال آخر این است که هدف ترسناک بزرگ شما برای 12 ماه آینده چیست؟

Which means that what is one thing that you say to yourself, "Ah, this would

این بدان معناست که وقتی صحبت از انگلیسی می شود، یک چیزی که به خود می گویید، "آه، این

be a dream come true if I could do it in English!", when it comes to English.

یک رویا به حقیقت می پیوندد اگر بتوانم آن را به زبان انگلیسی انجام دهم!".

Like a big, scary thing that you think is not possible for you.

مثل یک چیز بزرگ و ترسناک که فکر می کنید برای شما ممکن نیست.

So I want you to write it down.

پس از شما می خواهم آن را یادداشت کنید.

Go crazy: I want to become the president; I want to give a TED

دیوانه شو: من می خواهم رئیس جمهور شوم. من می خواهم یک سخنرانی در TED ارائه کنم

talk; I want to create my own business and make videos in English.

. من می خواهم کسب و کار خود را ایجاد کنم و به زبان انگلیسی ویدیو بسازم.

Whatever that is, write it down no matter how scary it is, no matter how, you

هر چه که هست، هر چقدر هم که ترسناک است، یادداشتش کن، مهم نیست که چگونه، می‌دانی

know, all the negative voices that are in your head saying, "Are you kidding?

، تمام صداهای منفی که در سرت می‌گویند، "شوخی می‌کنی؟

It's not possible."

I want you to write it down.

این امکان ندارد." از

شما می خواهم آن را بنویسید.

Remember, when you make the impossible possible, even if it's on a piece of

به یاد داشته باشید، وقتی غیرممکن را ممکن می‌کنید، حتی اگر روی یک تکه

paper, you create the possibility in your brain, and you're more likely to

کاغذ باشد، این امکان را در مغز خود ایجاد می‌کنید و به احتمال زیاد

take positive action towards that goal.

نسبت به آن هدف اقدام مثبتی انجام خواهید داد.

And it doesn't matter if you achieve it or not.

و مهم نیست که به آن برسید یا نه.

That's not the point.

مساله این نیست.

The point is that you are moving in that direction.

نکته این است که شما در آن مسیر حرکت می کنید.

And that direction is like reaching something that right now feels scary

و این جهت مانند رسیدن به چیزی است که در حال حاضر ترسناک

or impossible, but at least it would move you in the right direction and

یا غیرممکن به نظر می رسد، اما حداقل شما را در مسیر درست حرکت می دهد و

get you better results than what you are seeing right now in your life.

نتایج بهتری نسبت به آنچه در حال حاضر در زندگی خود می بینید به دست می آورد.

And, who knows, that impossible might become possible for you

و چه کسی می‌داند،

if you stick to the five things that we talked about today.

اگر به پنج موردی که امروز در مورد آن صحبت کردیم پایبند باشید، این غیرممکن ممکن است برای شما ممکن شود.

If you are watching this at the end of 2020, I want to wish you

اگر در پایان سال 2020 این را تماشا می کنید، می خواهم

a year of joy and happiness and health and abundance and prosperity.

سالی سرشار از شادی و شادی و سلامتی و فراوانی و رفاه را برای شما آرزو کنم.

May this be the year where you get to hang out with your family and friends and

باشد که امسال سالی باشد که با خانواده و دوستان خود معاشرت کنید و

do the things that you absolutely love.

کارهایی را انجام دهید که کاملاً دوست دارید.

May this year be your breakthrough year in English.

باشد که امسال سال موفقیت شما در زبان انگلیسی باشد.

Now, I would love to hear about your progress and your journey.

اکنون، من دوست دارم در مورد پیشرفت و سفر شما بشنوم.

So, first, you can answer the questions that I asked, in the comments.

بنابراین، ابتدا می توانید به سوالاتی که من پرسیدم، در نظرات پاسخ دهید.

I'm going to share the questions again in the comments.

من دوباره سوالات را در نظرات به اشتراک می گذارم.

And you can also download the workbook - the year in review workbook.

و همچنین می توانید Workbook - the year in review workbook را دانلود کنید.

And if you fill it out, take a picture of it, upload to your stories, and

و اگر آن را پر کردید، از آن عکس بگیرید ، در استوری های خود آپلود کنید، و

share it with me and tag me so I can respond and reshare it in my stories.

آن را با من به اشتراک بگذارید و من را تگ کنید تا بتوانم پاسخ دهم و دوباره آن را در استوری هایم به اشتراک بگذارم.

Or you can send me a DM.

یا می توانید برای من DM بفرستید.

You can find me at @hadar.accentsway on Instagram.

می توانید من را در @hadar.accentsway در اینستاگرام پیدا کنید.

Again, I can't wait to connect with you.

باز هم نمی توانم صبر کنم تا با شما ارتباط برقرار کنم.

Thank you so much for being you and for being here.

خیلی ممنون که هستید و اینجا هستید.

I am very grateful for that and I do not take it for granted.

من از این بابت بسیار سپاسگزارم و آن را بدیهی نمی دانم.

Have a beautiful, beautiful day, and I'll see you next week

یک روز زیبا و زیبا داشته باشید و من شما را هفته آینده

next year in the next video.

در ویدیوی بعدی می بینم.

Bye.

خدا حافظ.