Learn English Intonation & rhythm with Bill Murray

Hey, everyone! It's Hadar, it's Christmas Eve,

هی همه! این هادار است، شب کریسمس است،

and whether you celebrate Christmas or not you are going to love this video.

و چه جشن کریسمس داشته باشید یا نه، این ویدیو را دوست خواهید داشت.

Because today we are going to talk about intonation and analyze a speech by Bill Murray

چرا که امروز قصد داریم در مورد لحن صحبت کنیم و سخنرانی بیل موری

in the movie Scrooged.

در فیلم Scrooged را تحلیل کنیم.

Scrooged. Scrooged. Scrooged.

اسکروگ. اسکروگ. اسکروگ.

It's kind of hard to say it, but it's not a 'how to pronounce' video. It's an intonation video.

گفتن آن به نوعی سخت است، اما این یک ویدیوی «نحوه تلفظ» نیست. این یک ویدیوی لحنی است.

So, let's begin. If you have seen my previous videos about intonation you know that there

بنابراین، بیایید شروع کنیم. اگر ویدیوهای قبلی من در مورد لحن را دیده باشید، می دانید که

is a difference between stressed words and unstressed words, important words

تفاوت بین کلمات تاکید شده و کلمات بدون تاکید، کلمات مهم

and less important words.

و کلمات کمتر مهم وجود دارد.

And Americans just love to tell you what are the important words in a sentence,

و آمریکایی ها فقط دوست دارند به شما بگویند کلمات مهم در یک جمله چیست،

and the way they do it they are so committed to it that they do it with their whole body,

و روشی که آنها این کار را انجام می دهند آنقدر به آن متعهد هستند که با تمام بدن،

their whole heart, their whole voice.

تمام قلب و صدای خود این کار را انجام می دهند.

Stressed words are longer, louder, higher in pitch. Unstressed words are reduced, short,

کلمات تاکید شده بلندتر، بلندتر و بلندتر هستند . کلمات بدون تاکید کاهش می یابد، کوتاه،

soft, inexistent almost.

نرم، تقریبا وجود ندارد.

And the message is delivered clearly through those stressed words because they move the idea forward.

و پیام به وضوح از طریق آن کلمات تاکید شده ارائه می شود زیرا آنها ایده را به جلو می برند.

Words like 'on' and 'in' and 'could' and 'should' and 'has' and had' are important but they

کلماتی مانند «روی» و «در» و «می‌توانست» و «باید» و « دارا» و داشت» مهم هستند اما

don't drive the message forward, okay?

پیام را به جلو هدایت نمی‌کنند، خوب؟

Now, this speech from the movie 'Scrooged' - Scrooged - is a perfect example.

حال، این سخنرانی از فیلم 'Scrooged' - Scrooged - یک نمونه کامل است.

In the speech he's really passionate, and you can see how expressive he is when he stresses words,

در سخنرانی او واقعاً پرشور است، و می‌توانید ببینید که وقتی روی کلمات تأکید می‌کند چقدر بیانگر است

and how he basically slurs words when he gets to the less important parts.

و وقتی به بخش‌های کمتر مهم می‌رسد، اساساً چگونه کلمات را بدگویی می‌کند.

Oh, by the way, I've also prepared for you a script, if you want to practice with a script

راستی من یه فیلمنامه هم براتون آماده کردم ، اگه میخوای با اسکریپت تمرین کنی

where you can see the reduced words, where the stress words are bigger and in bold, and

که بتونی لغات کم شده رو ببینی، جایی که کلمات استرس بزرگتر و پررنگ هستند و

the sizes of the words are different according to how the words are stressed.

اندازه کلمات متفاوته. با توجه به نحوه تاکید کلمات

So, it's a lot of fun. It's a visual representation of what we're doing here.

بنابراین، بسیار سرگرم کننده است. این یک نمایش بصری از کاری است که ما در اینجا انجام می دهیم.

I'm not crazy. It's Christmas Eve. It's the one night of the year when we all act a little nicer.

من دیوانه نیستم. شب کریسمس است. این یک شب از سال است که همه ما کمی زیباتر رفتار می کنیم.

We, we, we smile a little easier, we, we, we we cheer a little more for a couple of hours

ما، ما، کمی راحت تر لبخند می زنیم، ما، ما، چند ساعت

out of the whole year.

از کل سال را کمی بیشتر تشویق می کنیم.

We are the people that we always hoped we would be.

ما افرادی هستیم که همیشه امیدوار بودیم باشیم.

It's a miracle. It's really a sort of a miracle, because it happens every Christmas Eve.

این یک معجزه است. این واقعاً نوعی معجزه است، زیرا هر شب کریسمس اتفاق می افتد.

And if you waste that miracle you're gonna burn. I now what I'm talking about.

و اگر آن معجزه را هدر بدهی، خواهی سوخت. من الان در مورد چیزی که دارم صحبت می کنم

Okay. Getting you into that Christmas spirit? I hope so! Let's begin.

باشه. شما را وارد آن روح کریسمس می کنید؟ امیدوارم! شروع کنیم.

It's Christmas Eve, so he kinda like stresses everything except for 'it'.

شب کریسمس است، بنابراین او به هر چیزی به جز «آن» استرس دارد.

It's Christmas Eve! So the 'it's' is really reduced.

شب کریسمس است! بنابراین "آن" واقعا کاهش یافته است.

It's, it's, it's Christmas Eve. Christmas Eve, so he's connecting them together.

شب کریسمس است، همین است. شب کریسمس، بنابراین او آنها را به هم متصل می کند.

Christmas. Notice the pronunciation of the word 'Christmas'.

کریسمس. به تلفظ کلمه "کریسمس" توجه کنید.

It's a relaxed 'i'. Chris, Chris, and then it's a schwa. Christmas - it's not the same sound.

این یک "من" آرام است. کریس، کریس، و سپس آن یک شوا است. کریسمس - این همان صدا نیست.

'Christma sEve'. When he connects it to the next word it feels like the 'S' begins the next word.

'شب کریسمس'. هنگامی که او آن را به کلمه بعدی متصل می کند، احساس می کند که "S" کلمه بعدی را شروع می کند. به

So as if it's 'Christma sEve'.

طوری که انگار 'کریسمس sEve' است.

'seeve'. This is a high 'E'. So it's not the same sound: 'Chris' - 'ee'. Christmas Eve.

"دیدن". این یک 'E' بالا است. بنابراین صدا یکسان نیست: 'کریس' - 'ee'. شب کریسمس.

It's Christmas Eve.

شب کریسمس است.

Now he goes really high in pitch for that because he's stressing those both words almost the same.

اکنون او در این زمینه بسیار بالاست زیرا روی هر دو کلمه تقریباً یکسان تأکید می کند.

It's Christmas Eve. It's a one night of the year where we all...

شب کریسمس است. این یک شب از سال است که در آن همه ما...

It's a one night of the year where we all...

این یک شب از سال است که در آن همه ما...

So, 'it's the'. He's not even pronouncing the 'th'. This is how he reduces it.

بنابراین، "این همان است". او حتی "th" را تلفظ نمی کند. اینطوری کم می کند.

It's a, it's a, it's a, it's a.

این یک، آن یک، آن است، آن است.

It's a one night of the year.

این یک شب از سال است.

'One night' - stressed - stressed. Pushed up 'one night', 'of the' - so he goes down.

"یک شب" - استرس - استرس. "یک شب"، "از" را فشار داد - بنابراین او پایین می رود.

One night of the year - so he goes a little lower for 'of the'.

یک شب از سال - بنابراین او برای "از" کمی پایین تر می رود.

He's not saying the 'V' sound of the 'of' - 'ov the year', 'ov the year'. Is a one night of the year.

او صدای "V" از "of" - "ov the year"، "ov the year" را نمی گوید. یک شب از سال است

We all, we all, we all. Listen to how he reduces it. But at the same time 'all' is dragged and stressed.

همه ما، همه ما، همه ما. گوش کنید که چگونه آن را کاهش می دهد. اما در همان زمان "همه" کشیده شده و تحت فشار قرار می گیرد.

Is a one night of the year when we all act a little nicer... we

یک شب از سال است که همه ما کمی زیباتر رفتار می کنیم...

Act a little nicer. So 'act' has the A as in cat. Drop your jaw, pull the lips to the

کمی زیباتر عمل می کنیم. بنابراین "عمل" مانند گربه دارای A است . فک خود را رها کنید، لب ها را کمی به طرفین بکشید

sides a bit: 'act a little' - lower in pitch, 'nicer' - it goes up in pitch that means something

: "کمی عمل کنید" - گام پایین تر، "زیباتر" - با گام بالا می رود که به این معنی است که چیز

else is coming up. It's like a comma, right.

دیگری در راه است. درست مثل کاما است.

When there is this rising rising intonation. Sounds like a question but it also indicates

وقتی این آهنگ فزاینده در حال افزایش وجود دارد. سوالی به نظر می رسد، اما همچنین نشان می دهد

that something else is coming up really really soon, so wait.

که چیز دیگری واقعاً به زودی در راه است، پس صبر کنید.

We smile a little easier.

کمی راحت تر لبخند می زنیم.

We smile a little easier. So he goes really fast in 'little', 'little'. '

کمی راحت تر لبخند می زنیم. بنابراین او در "کم"، "کم" بسیار سریع می رود. "

Little' is a content word, but it's not that important because he uses it as the filler word here.

کوچک" یک کلمه محتوایی است، اما آنقدر مهم نیست زیرا او در اینجا از آن به عنوان کلمه پرکننده استفاده می کند.

We smile a little easier. A lot of 'L's here. Let's practice it.

کمی راحت تر لبخند می زنیم. بسیاری از "L" اینجا هستند. بیایید آن را تمرین کنیم.

We smile a little. We smile a little. We smile a little.

کمی لبخند می زنیم. کمی لبخند می زنیم. کمی لبخند می زنیم .

Now, you have to cut yourself some slack here because it's a tricky phrase. So my recommendation

حالا، شما باید در اینجا کمی خود را سست کنید زیرا این یک عبارت پیچیده است. بنابراین توصیه من

is you can just like reduces it, and and invest very little energy in those sounds.

این است که شما می توانید آن را کاهش دهید و انرژی بسیار کمی را روی آن صداها سرمایه گذاری کنید.

And it's okay if it's not perfect.

و اگر کامل نباشد اشکالی ندارد.

Smile a little easier.

کمی راحت تر لبخند بزنید

We smile a little easier. We share a little more

کمی راحت تر لبخند می زنیم. ما کمی بیشتر به اشتراک می گذاریم

We-we-we, like he's thinking what would the next verb is - we-we-we we share a little more,

We-we-we، مثل اینکه او فکر می کند فعل بعدی چیست - we-we-we we share a little more،

so he remembers it. So it's again higher in pitch, longer - ta TA da ta ta ta.

بنابراین او آن را به خاطر می آورد. بنابراین باز هم در زیر و بم بالاتر، طولانی تر - تا تا تا تا تا تا.

It's the one out of the year where we all act a little nicer. We-we we smile a little easier,

این سالی است که همه ما کمی زیباتر عمل می کنیم. ما - ما کمی راحت تر لبخند می زنیم،

we-we we share a little more.

ما - کمی بیشتر به اشتراک می گذاریم.

We share a little more, right. ta TA da ta, ta Ta da ta.

ما کمی بیشتر به اشتراک می گذاریم، درست است. تا تا دا تا، تا تا دا تا.

And every time he stresses a word there is escalation, so not all words are stressed the same.

و هر بار که او بر کلمه ای تاکید می کند، تشدید می شود، بنابراین همه کلمات یکسان نیستند.

He's not saying 'act a little nicer, smile a little easier, share a little more', no.

او نمی گوید "کمی خوب تر رفتار کن، کمی راحت تر لبخند بزن، کمی بیشتر به اشتراک بگذار"، نه.

There's escalation, otherwise it would be repetitive, and boring.

تشدید وجود دارد، در غیر این صورت تکراری و کسل کننده خواهد بود.

Smile a little nicer. We share a little more.

کمی زیباتر لبخند بزنید کمی بیشتر به اشتراک می گذاریم.

For a couple of hours out the whole year we are the people that we always hoped we would be.

برای چند ساعت در طول سال ما افرادی هستیم که همیشه امیدوار بودیم باشیم.

Oh, this is a good one.

اوه، این یکی خوب است.

For a couple of hours out of the whole year... Out of the. Out-of-the. Out-of-the.

برای چند ساعت از کل سال... خارج از. بیرون از. بیرون از.

See how quick it is, barely noticeable. Out-of-the. Out-of-the whole year. For a couple of hours

ببینید چقدر سریع است، به سختی قابل توجه است. بیرون از. خارج از کل سال برای چند ساعت

out of the whole year.

از کل سال.

And he slows down on those stressed words.

و از آن کلمات تاکیدی کند می کند.

Couple hours. Whole year.

چند ساعت. کل سال.

We are the people that we always hoped we would be.

ما افرادی هستیم که همیشه امیدوار بودیم باشیم.

And now it's his main point. And notice how he slows down here. Even on the function words.

و حالا این نکته اصلی اوست. و توجه کنید که او چگونه سرعتش را در اینجا کاهش می دهد. حتی در کلمات تابع.

We are the people that we always hoped we would be.

ما افرادی هستیم که همیشه امیدوار بودیم باشیم. در

There is weight on every single word here, so there are less reductions.

اینجا وزن تک تک کلمات وجود دارد، بنابراین کاهش کمتری وجود دارد.

Because every word is important, and it also helps me as a listener

زیرا هر کلمه مهم است و همچنین به من به عنوان یک شنونده کمک می کند تا

understand that oh! - there's an important part here.

بفهمم آه! - یک بخش مهم اینجا وجود دارد.

He changes the rhythm, and that's a tactic of speakers.

او ریتم را تغییر می دهد و این یک تاکتیک بلندگوها است.

They would start creating a pattern and a certain rhythm.

آنها شروع به ایجاد یک الگو و یک ریتم خاص می کردند.

Dada Dada... pause. And then they speak really slow. So if you zoned out as they were speaking

دادا دادا... مکث. و سپس آنها واقعا آهسته صحبت می کنند. بنابراین، اگر زمانی که آنها صحبت می‌کردند، منطقه را ترک کردید،

you will come back to them because I'll recognize that something has changed. The rhythm.

به آنها باز می‌گردید زیرا من متوجه می‌شوم که چیزی تغییر کرده است. ریتم.

But you won't be able to tell why that happened, you'll just come back and listen to them.

اما نمی‌توانید بگویید چرا این اتفاق افتاد، فقط برمی‌گردید و به آنها گوش می‌دهید.

And that is the important point.

و این نکته مهم است.

So, here's again how he says it: we are the people that we always hoped we would be.

بنابراین، دوباره اینطور می گوید: ما مردمی هستیم که همیشه امیدوار بودیم باشیم.

It's a miracle. It's really a sort of a miracle.

این یک معجزه است. این واقعاً یک جور معجزه است.

It's a... miracle. A statement. Everything is stressed here. Everything is separated.

این یک معجزه است. بیانیه. اینجا همه چیز استرس دارد. همه چیز جداست.

Then he's building up on that statement: it's a really sort of a miracle. A lot of filler words here, huh?

سپس او در حال ساختن این جمله است: این واقعاً یک معجزه است. بسیاری از کلمات پرکننده در اینجا، نه؟

Really, sort of a - because people do that. That makes it sound more natural, like he's simplifying the idea.

واقعاً، به نوعی - چون مردم این کار را می کنند. این باعث می‌شود که این موضوع طبیعی‌تر به نظر برسد، مثل اینکه او ایده را ساده‌تر می‌کند.

It's a really sort of a miracle. It's a really sort of a miracle.

این واقعاً یک جور معجزه است. این واقعاً یک جور معجزه است.

But he's still stressing every single word here because that's his main point - it's a miracle.

اما او هنوز بر تک تک کلمات اینجا تاکید می کند زیرا این نکته اصلی اوست - این یک معجزه است.

That's the message of the speech.

این پیام سخنرانی است.

Because it happens every Christmas Eve.

زیرا هر شب کریسمس اتفاق می افتد.

Because it happens every Christmas Eve. So, here he's going back to a faster pace, and

زیرا هر شب کریسمس اتفاق می افتد. بنابراین، در اینجا او به سرعت سریع‌تری برمی‌گردد، و

we start recognizing the stress words more.

ما شروع به تشخیص بیشتر کلمات استرس‌زا می‌کنیم.

'Because it' - reduced, 'happens' - stressed.

"چون آن" - کاهش یافته، "اتفاق می افتد" - تاکید کرد.

Every Christmas Eve. 'Christmas Eve' is stressed.

هر شب کریسمس. "شب کریسمس" تاکید شده است.

Because it happens every Christmas Eve. 'happens'. Drop your jaw for 'ha' - happens.

زیرا هر شب کریسمس اتفاق می افتد. "اتفاق می افتد". فک خود را برای "ها" رها کنید - اتفاق می افتد.

And if you waste that miracle you're gonna burn for it. I know what I’m talking about.

و اگر آن معجزه را هدر بدهی، برای آن می سوزی. من می دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم.

And if you waste that miracle you're gonna burn for it. Gee, I wonder what the stress

و اگر آن معجزه را هدر بدهی، برای آن می سوزی. هی، من تعجب می کنم که

word is here... Let me think.

کلمه استرس اینجا چیست... بگذار فکر کنم.

Yeah. 'burn', it's like a little negative, to my opinion. Little harsh.

آره "سوزاندن"، به نظر من کمی منفی است. کمی خشن

But the pronunciation of the word 'burn', you actually

اما تلفظ کلمه "سوزاندن"، در واقع می

want to shift from the 'B' to the 'R' immediately.

خواهید بلافاصله از "B" به "R" تغییر دهید.

Burn. Burn. You're gonna burn for it. You're gonna burn for it.

بسوزانید. بسوزانید. تو برایش می سوزی تو برایش می سوزی

Now if you had a visual representation of the sentence which, by the way you do, because

حالا اگر شما یک نمایش بصری از جمله داشتید که اتفاقاً این کار را انجام می دهید، زیرا

I created a script - a phonetic script of this speech, so you can actually see the visual

من یک خط نوشتم - خط آوایی این گفتار را ایجاد کردم، بنابراین می توانید در واقع

representation of the intonation. So you can download it for free.

نمایش بصری لحن را ببینید. بنابراین می توانید آن را به صورت رایگان دانلود کنید.

You're gonna burn for it.

تو برایش می سوزی

Now, something interesting here. So, of course, he reduces that the 'you are going to', so

حالا یک چیز جالب اینجاست. بنابراین، البته، او «تو می‌روی» را کاهش می‌دهد، بنابراین

he's not saying 'you're going to burn for it': you're gonna, you're gonna, you're gonna.

نمی‌گوید «برای آن می‌سوزی»: می‌خواهی، می‌خواهی، می‌خواهی.

So the vowel that reduces to a schwa: you're gonna burn - higher in pitch, longer.

بنابراین مصوتی که به schwa کاهش می‌یابد: شما می‌خواهید بسوزید - بلندتر، طولانی‌تر.

So he stretches the word, and then 'fr -it'.

بنابراین او کلمه را گسترش می دهد، و سپس "fr -it".

But, in terms of intonation, he's not dropping down. He's not saying 'you're gonna burn for it', period.

اما، از نظر لحن، او پایین نمی آید. او نمی گوید "شما برای آن می سوزید".

No, it sounds like a warning - you're gonna burn for it.

نه، مثل یک هشدار به نظر می رسد - شما برای آن خواهید سوخت.

He leaves his intonation kinda like up hanging, which means, you know, just wait and see. I know what I’m talking about.

او لحن خود را مانند آویزان می‌گذارد، یعنی می‌دانید، فقط صبر کنید و ببینید. من می دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم.

That's the type of intonation, like you gotta be careful - you're gonna burn for it.

این نوع لحن است، مثل اینکه باید مراقب باشید - برای آن می سوزید.

You're gonna burn for it. I know what I’m talking about.

تو برایش می سوزی من می دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم.

'I know what I'm talking about'. Here he's closing it - know, talking. Stressed words.

من می دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم. در اینجا او آن را می بندد - بدانید، صحبت می کند. کلمات تاکیدی

I know what I'm, what I'm, what I'm - reducing. I know what I'm talking about.

من می دانم که چه هستم، چه هستم، چه هستم - کاهش. من می دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم.

I know what I'm talking about.

من می دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم.

So he's going a little lower in pitch here, cuz he's closing it, he wants to sound certain.

بنابراین او در اینجا کمی پایین‌تر می‌رود، چون در حال بستن آن است، او می‌خواهد مطمئن به نظر برسد.

He sounds confident, and this is the intonation of someone who is completely certain in what

او با اعتماد به نفس به نظر می رسد و این لحن فردی است که کاملاً در آنچه می گوید مطمئن است

he or she is saying.

.

Because if you were to say something like 'I know what I'm talking about', you know,

زیرا اگر بخواهید چیزی مانند «من می‌دانم درباره چه صحبت می‌کنم» بگویید، می‌دانید،

this up-speak - that occurs quite often in the language - then it wouldn't have the same

این حرف زدن - که اغلب در زبان اتفاق می‌افتد -

impact as 'I know what I'm talking about', period. Okay.

تأثیری مشابه «من می‌دانم چه می‌کنم» را نخواهد داشت. "درباره صحبت می کنم"، نقطه. باشه.

So pay attention to your pitch at the end. That if you want to sound certain you might

بنابراین در پایان به زمین خود توجه کنید. اگر می‌خواهید مطمئن به نظر برسید، ممکن است

want to consider going down in pitch, like this example right here.

بخواهید به پایین آمدن در زمین فکر کنید، مانند این مثال در اینجا.

I know what I'm talking about.

من می دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم. به

Telling you - I know what I'm talking about. And I know what I'm talking about, so listen to me.

شما می گویم - می دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم. و من می دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنم، پس به من گوش دهید.

You have to do something, you have to take a chance. You do have to get involved. There

شما باید کاری انجام دهید، باید از فرصت استفاده کنید. شما باید درگیر شوید

are people that are having having trouble making their miracle happen.

افرادی هستند که در انجام معجزه خود مشکل دارند.

You have to do something, you have to take a chance. Now, here he stresses the word 'have'

شما باید کاری انجام دهید، باید از فرصت استفاده کنید. اکنون، در اینجا او بر کلمه "دارا" تاکید می کند،

cuz that is the word that he thinks will push them to take action. And even though he stresses

زیرا این کلمه ای است که فکر می کند آنها را به اقدام وادار می کند. و حتی اگر او در

the word 'have' twice here, notice that he stresses them differently.

اینجا دو بار بر کلمه "داشتن" تاکید می کند، توجه کنید که او آنها را متفاوت تاکید می کند.

Again, you always want to create variation because when you use the repetitive melody,

باز هم، شما همیشه می خواهید تنوع ایجاد کنید، زیرا وقتی از ملودی تکراری

or a repetitive melody, then people just tune out. They just think that they, they, they've

یا یک ملودی تکراری استفاده می کنید، مردم فقط کوک می کنند . آنها فقط فکر می کنند که آنها، آنها،

already got what you're trying to tell them.

قبلاً آنچه را که شما می خواهید به آنها بگویید دریافت کرده اند.

But when you keep changing it's a lot more interesting, a lot more engaging, and it feels

اما وقتی مدام تغییر می‌دهید، بسیار جالب‌تر، بسیار جذاب‌تر می‌شود، و به نظر می‌رسد

like they want to stay and find out what else you have to say.

که آنها می‌خواهند بمانند و بفهمند شما چه چیز دیگری برای گفتن دارید.

You have to do something, you have to take a chance. Right? In comparison to, if I were

شما باید کاری انجام دهید، باید از فرصت استفاده کنید. درست؟ در مقایسه با، اگر بخواهم

to say something like 'you have to do something, you have to take a chance'. Less effective.

چیزی مانند "تو باید کاری انجام دهی، باید از فرصت استفاده کنی" بگویم. کمتر موثر است.

You do have to get involved.

شما باید درگیر شوید

You do have to get involved.

شما باید درگیر شوید

When you use 'do' in a sentence - 'you do have to get involved',

وقتی از «do» در یک جمله استفاده می‌کنید - «باید درگیر شوید»،

then the 'do' is usually stressed because it is there to begin with, to stress the verb.

«انجام» معمولاً تأکید می‌شود زیرا برای شروع، برای تأکید بر فعل وجود دارد.

Okay?

باشه؟

Because you could have just said 'you have to get involved', but 'you do have to get involved'.

زیرا می‌توانستید بگویید "باید درگیر شوید"، اما "باید درگیر شوید".

The 'do' is more important here. It's kinda like double emphasis,

"انجام" در اینجا مهمتر است. این به نوعی مانند تاکید مضاعف است،

So he triple emphasizes it by stressing the 'do'. I hope that makes sense.

بنابراین او با تاکید بر "انجام" آن را سه برابر می کند. امیدوارم منطقی باشد.

I hope that makes sense. I really hope that makes sense.

امیدوارم منطقی باشد. من واقعا امیدوارم که منطقی باشد.

So now, because it's Christmas Eve, and you probably have a lot of things to do,

بنابراین اکنون، چون شب کریسمس است، و احتمالاً کارهای زیادی برای انجام دادن دارید، به

I'm not going to keep on analyzing the rest of the speech.

تحلیل بقیه سخنرانی ادامه نمی دهم.

But I'm going to play it for you. And I just want you to listen to the last part of this monologue,

اما من می خواهم آن را برای شما بازی کنم. و من فقط از شما می خواهم که قسمت آخر این مونولوگ را گوش کنید

and identify the stressed words, and listen to it with a different awareness.

و کلمات تاکید شده را شناسایی کنید و با آگاهی متفاوت به آن گوش دهید. از

I want you to notice the reductions. I want you to notice the stressed words. I want you

شما می خواهم به کاهش ها توجه کنید. من می خواهم به کلمات تاکید شده توجه کنید. می‌خواهم

to notice the rhythm when he slows down, or when he goes a little faster.

وقتی سرعتش کم می‌شود، یا وقتی کمی تندتر می‌رود، متوجه ریتم آن شوید. می‌خواهم

I want you to notice if he takes pauses in certain places, and how he finishes his sentences

متوجه شوید که آیا او در مکان‌های خاصی مکث می‌کند یا خیر، و چگونه جملات خود را به پایان می‌رساند،

whether it's going up in pitch or down in pitch. Okay?

چه در بالا رفتن یا پایین‌تر از زمین. باشه؟

So let's listen to it together. And, again, if you download the PDF then you can actually

پس بیایید با هم به آن گوش دهیم. و دوباره، اگر PDF را دانلود کنید، در واقع می توانید

see the script and practice with it.

اسکریپت را ببینید و با آن تمرین کنید.

You have to do something, you have to take a chance. You do have to get involved.

شما باید کاری انجام دهید، باید از فرصت استفاده کنید. شما باید درگیر شوید

There are people that are having having trouble making their miracle happen.

افرادی هستند که در انجام معجزه خود مشکل دارند.

There are people that don't have enough to eat, there are people that are cold.

افرادی هستند که غذای کافی ندارند ، افرادی هستند که سردشان هستند.

You can go out and say hello to these people.

می توانید بیرون بروید و به این افراد سلام کنید.

You can take an old blanket out of the closet and say 'here'.

می توانید یک پتوی قدیمی را از کمد بیرون بیاورید و بگویید "اینجا".

You can make them a sandwich and say, 'oh, by the way, here'. I get it now.

شما می توانید آنها را یک ساندویچ درست کنید و بگویید، "اوه، اتفاقا، اینجا". الان فهمیدم

Okay. I hope that was interesting, and I hope you started noticing things that you haven't noticed before.

باشه. امیدوارم جالب بوده باشد، و امیدوارم که متوجه چیزهایی شده باشید که قبلاً به آنها توجه نکرده اید.

So what I encourage you to do is to start listening to English with an inquisitive ear.

بنابراین آنچه من شما را به انجام آن تشویق می کنم این است که شروع به گوش دادن به زبان انگلیسی با گوش کنجکاو کنید.

Start detecting those things that we've talked about. Because your brain filters out so much

شروع به شناسایی چیزهایی کنید که در مورد آنها صحبت کرده ایم. زیرا مغز شما اطلاعات زیادی را فیلتر می کند

information, and this information is essential.

و این اطلاعات ضروری است.

Because if you can't hear it, you can't make it.

زیرا اگر نتوانید آن را بشنوید، نمی توانید آن را بسازید.

And if you want to improve your performance in English,

و اگر می خواهید عملکرد خود را در زبان انگلیسی بهبود ببخشید،

you have to start becoming aware, you have to start loving it.

باید آگاه شوید، باید شروع به دوست داشتن آن کنید.

And then start doing it when you speak. Okay?

و وقتی صحبت می کنید شروع به انجام آن کنید. باشه؟

And, of course, practice it. Practice it along with different speakers, take a speech and

و البته تمرین کنید. آن را همراه با سخنرانان مختلف تمرین کنید، سخنرانی کنید و

just read it out loud yourself. Do all the imitation exercises, shadowing, whatever works for you.

خودتان آن را با صدای بلند بخوانید. تمام تمرینات تقلید، سایه زدن، هر چیزی که برای شما مفید است را انجام دهید.

But do something. You have to take action. Simply listening is great, but it's not enough.

ولی یه کاری کن شما باید اقدام کنید. گوش دادن به سادگی عالی است، اما کافی نیست.

Okay, that's it. Let me know in the comments below - what is the one thing that you are

باشه همین. در نظرات زیر به من اطلاع دهید - از این به بعد که به زبان انگلیسی گوش می دهید، تنها چیزی که

going to take with you from this video, from now on, as you're listening to English.

از این ویدیو با خود می برید چیست .

And also, if you celebrate Christmas, have a very Merry Christmas.

و همچنین، اگر کریسمس را جشن می گیرید، کریسمس بسیار مبارکی داشته باشید.

And, if you don't celebrate Christmas, or it's no longer Christmas Eve, then just have

و، اگر کریسمس را جشن نمی گیرید، یا دیگر شب کریسمس نیست، پس فقط

a very merry go round. Merry-go-round, and it's a tongue twister.

یک دور بسیار شاد داشته باشید. چرخ و فلک، و آن زبانه می زند.

So here, now you have a tongue twister, too. Merry-go-round.

بنابراین، در اینجا، اکنون شما یک چرخاننده زبان نیز دارید. چرخ و فلک.

I should go. Bye!

من باید بروم. خدا حافظ!