10 ways to DESTROY your English Fluency

Hey! It's Hadar.

سلام! هادر است.

Welcome to my channel.

به کانال من خوش آمدید

This is the end of 2019 and today we are going to talk about the things

این پایان سال 2019 است و امروز قصد داریم در مورد کارهایی صحبت کنیم

that you have to stop doing if you

که اگر

want to reach a breakthrough in English in 2020.

می‌خواهید در سال 2020 به پیشرفتی در زبان انگلیسی برسید، باید از انجام آن‌ها دست بکشید.

Now, if you happen to watch it not at the end of 2019, this is still relevant

حالا، اگر اتفاقاً در پایان سال 2019 آن را تماشا نکردید، این

if you want to reach a breakthrough in the next 12 months.

اگر می خواهید در 12 ماه آینده به پیشرفتی دست یابید، همچنان مرتبط است.

Now, you already know all the things that you do need to do in order to improve your

اکنون، شما از قبل همه کارهایی را که باید انجام دهید تا

fluency and your confidence.

تسلط و اعتماد به نفس خود را بهبود بخشید، می دانید.

But, what about all those things that you need to stop doing

اما،

if you really want to reach a breakthrough?

اگر واقعاً می‌خواهید به پیشرفتی دست پیدا کنید، باید از انجام آن‌ها دست بردارید؟

And this is exactly what we're gonna talk about today.

و این دقیقاً همان چیزی است که امروز در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

Now, this video is for you whether you're just a beginner starting to learn English

حالا، این ویدیو برای شماست، چه تازه شروع به یادگیری زبان انگلیسی

and to communicate in English,

و برقراری ارتباط به زبان انگلیسی کرده باشید، چه

or whether you are an advanced speaker and you're looking to really reach the next level.

یک سخنران پیشرفته و واقعاً به دنبال رسیدن به سطح بعدی هستید. در

Wherever you are at, this is a must watch for you.

هر کجا که هستید، تماشای آن برای شما ضروری است.

The first thing you need to stop doing is - stop judging other people.

اولین کاری که باید انجامش دهید این است که از قضاوت دیگران دست بردارید.

As speakers of English as a second language sometimes we find ourselves listening to other

به عنوان سخنرانان انگلیسی به عنوان زبان دوم، گاهی اوقات خودمان را در حال گوش دادن به سایر

speakers of English as a second language, and judging them in our head.

گویشوران انگلیسی به عنوان زبان دوم می بینیم و در ذهن خود درباره آنها قضاوت می کنیم.

Am I right, or am I right?

راست میگم یا درست میگم؟

So, for example, you may hear someone that makes a mistake, and you were able to pick up on it.

بنابراین، برای مثال، ممکن است کسی را بشنوید که مرتکب اشتباهی می‌شود، و شما می‌توانید آن را متوجه شوید.

And you're like: 'oh, they made a mistake', 'oh, they sound so funny', 'oh, their accent is so thick'.

و شما مانند: "اوه، آنها اشتباه کردند"، " اوه، آنها خیلی خنده دار به نظر می رسند"، "اوه، لهجه آنها خیلی غلیظ است".

'Why do they sound like that?', 'they don't speak English well',

«چرا این‌طور صدا می‌کنند؟»، «آنها انگلیسی را خوب صحبت نمی‌کنند»، «

'they should have been better by now'.

تا الان باید بهتر می‌شدند».

All of those thoughts that you direct towards other people are dangerous,

همه آن افکاری که شما به سمت دیگران هدایت می کنید خطرناک هستند،

because that critic in your head criticizing other people is the same critic

زیرا آن منتقدی که در ذهن شما از دیگران انتقاد می کند همان منتقدی است

that will show up when you speak.

که وقتی صحبت می کنید ظاهر می شود.

When you direct your judgement towards other people that judgment is going to be reflected

وقتی قضاوت خود را به سمت دیگران هدایت می کنید، آن قضاوت

and projected onto you.

بر شما منعکس می شود.

And this judgment is something that is definitely holding us back

و این قضاوت چیزی است که قطعاً ما را عقب نگه می‌دارد،

as we're trying to communicate clearly and fluently.

زیرا در تلاش برای برقراری ارتباط شفاف و روان هستیم.

So, even if you recognize that someone has just made a mistake, instead of judging them

بنابراین، حتی اگر متوجه شدید که شخصی اشتباه کرده است، به جای اینکه او را

for not being perfect or clear, appreciate them.

به خاطر کامل نبودن یا واضح نبودن قضاوت کنید، از او قدردانی کنید.

Replace judgment with appreciation.

قدردانی را جایگزین قضاوت کنید.

And appreciate for what they're doing, and what they have to say,

و از کارهایی که انجام می دهند، و چیزهایی که می خواهند بگویند

and what they want to share with you.

و آنچه می خواهند با شما به اشتراک بگذارند قدردانی کنید.

Appreciate the fact that they're communicating with you.

قدردان این واقعیت باشید که آنها با شما در ارتباط هستند.

Appreciate the fact that they're trying.

قدر این واقعیت را بدانید که آنها تلاش می کنند. از

Appreciate the fact that they are doing their best even if it's not up to your standards

این واقعیت قدردانی کنید که آنها تمام تلاش خود را انجام می دهند حتی اگر مطابق با استانداردهای شما

or up to the standards of spoken English, or native speakers.

یا مطابق با استانداردهای مکالمه انگلیسی یا زبان مادری نباشد.

We are just communicating as people, so replace judgment with appreciation

ما فقط به عنوان مردم در حال ارتباط هستیم، بنابراین قدردانی را جایگزین قضاوت کنید

and respect the people around you who speak.

و به افرادی که در اطرافتان صحبت می کنند احترام بگذارید.

Because when you judge other people that judgment sooner than later will turn around

چون وقتی دیگران را قضاوت می‌کنید، قضاوت زودتر برمی‌گردد

and hit you right up your... bottom.

و به شما ضربه می‌زند.

The second thing you need to stop doing is stop waiting for the right opportunity to come.

دومین کاری که باید انجامش دهید این است که منتظر فرصت مناسب نباشید.

A lot of people say to themselves: 'okay, I will start really improving my English when

بسیاری از مردم با خود می گویند: "باشه، زمانی که یک پیشنهاد شغلی دریافت کنم، واقعاً شروع به بهبود زبان انگلیسی خود خواهم کرد

I get a job offer'.

".

Or 'I will start really improving my English when I buy that ticket to travel to the US'.

یا « وقتی بلیط سفر به ایالات متحده را بخرم، واقعاً شروع به بهبود زبان انگلیسی خود خواهم کرد».

Or 'I'll start really improving my English when I need to apply to the university'.

یا «زمانی که نیاز به درخواست برای دانشگاه داشته باشم، واقعاً شروع به بهبود زبان انگلیسی خود خواهم کرد ».

Why wait?

چرا صبر کنیم؟

The opportunity will come and then you will not be ready.

فرصت پیش خواهد آمد و آن وقت شما آماده نخواهید بود. اگر می‌دانید که این چیزی است که باید در مقطعی به آن دست پیدا کنید،

Stop waiting for a good enough reason to start really focusing on your English,

منتظر یک دلیل کافی برای شروع تمرکز بر زبان انگلیسی خود نباشید

or really working towards improving your English,

یا واقعاً برای بهبود زبان انگلیسی خود تلاش کنید

if you know that this is something that you should achieve at some point.

.

Because when you wait for the right opportunity it's already too late.

چون وقتی برای فرصت مناسب منتظر می مانید دیگر خیلی دیر شده است.

And let me tell you this: if you're not ready, it's very likely that the opportunity will never come.

و بگذارید این را به شما بگویم: اگر آماده نباشید، به احتمال زیاد این فرصت هرگز نخواهد آمد.

Opportunities come our way when we are ready for them, when we know we can do it.

فرصت ها زمانی به سراغ ما می آیند که برای آنها آماده باشیم، زمانی که بدانیم می توانیم آن را انجام دهیم.

Stop waiting for the opportunity to come that will motivate you to start learning English.

منتظر فرصتی نباشید که به شما انگیزه می دهد تا شروع به یادگیری زبان انگلیسی کنید.

Start now.

الان شروع کن.

The third thing you need to stop doing is stop avoiding.

سومین کاری که باید انجامش دهید این است که اجتناب کنید.

Stop avoiding opportunities that do come your way.

از دوری از فرصت هایی که برایتان پیش می آید دست بردارید.

Let's say, a meeting that is supposed to take place in English.

فرض کنید، جلسه ای که قرار است به زبان انگلیسی برگزار شود.

And you're like 'I'm not gonna join', or 'I'm not gonna speak,

و شما مانند «نمی‌خواهم بپیوندم» یا « نمی‌خواهم صحبت کنم،

because I'm not ready yet'. Okay.

چون هنوز آماده نیستم» هستید. باشه.

So the opportunity has already come, but instead of you just like jumping into it and speaking

بنابراین فرصت از قبل فرا رسیده است، اما به جای اینکه شما دوست داشته باشید به آن بپرید و

as much as you can (even if it's not perfect),

تا جایی که می توانید صحبت کنید (حتی اگر کامل نباشد)،

you're saying to yourself 'I better not attend cuz I'm not ready'.

به خودتان می گویید "بهتر است شرکت نکنم زیرا آماده نیستم". از این

Stop thinking like you will be ready one day.

فکر نکن که انگار روزی آماده خواهی شد.

You have to start before you're ready.

قبل از اینکه آماده شوید باید شروع کنید.

And you have to jump on every opportunity that comes your way to speak, and communicate,

و شما باید از هر فرصتی که برای صحبت کردن، برقراری ارتباط

and advance yourself in English.

و پیشرفت خود در زبان انگلیسی به دست می آید، استفاده کنید.

When you avoid, that's when you signal to the world and to yourself

وقتی اجتناب می کنید، آن موقع است که به دنیا و به خودتان علامت می دهید

that your English is not good enough.

که انگلیسی شما به اندازه کافی خوب نیست.

And then, you actually don't have the right opportunities to practice.

و سپس، شما در واقع فرصت مناسبی برای تمرین ندارید.

Let's say, there is a meeting, and you need to speak up and say something in English.

فرض کنید، یک جلسه وجود دارد، و شما باید صحبت کنید و چیزی به زبان انگلیسی بگویید.

And you're like 'I'm not gonna do it'.

و شما مانند "من این کار را نمی کنم".

Or, maybe, there is a big presentation, and someone offers you to present in English.

یا، شاید، یک ارائه بزرگ وجود دارد، و کسی به شما پیشنهاد می دهد که به زبان انگلیسی ارائه دهید.

And you're like 'I'm not gonna do it, because I'm not ready yet'.

و شما مانند "من این کار را انجام نمی دهم، زیرا هنوز آماده نیستم".

You have to always start before you ready.

همیشه باید قبل از اینکه آماده شوید شروع کنید.

Start the sentence before you know how it's going to end.

قبل از اینکه بدانید قرار است چگونه تمام شود جمله را شروع کنید .

Or start speaking, say 'yes' to presenting, say 'yes' to participating,

یا شروع به صحبت کنید، به ارائه "بله" بگویید، به شرکت کردن "بله"

say 'yes' to meeting new people.

بگویید، برای ملاقات با افراد جدید "بله" بگویید.

Because you will never feel ready.

زیرا هرگز احساس آمادگی نخواهید کرد.

That's the truth - we never feel ready.

این حقیقت است - ما هرگز احساس آمادگی نمی کنیم.

We are born perfectionists, and we always want to be prepared.

ما کمال گرا به دنیا آمده ایم و همیشه می خواهیم آماده باشیم.

So if the opportunity has already come - take it!

بنابراین اگر فرصت از قبل آمده است - از آن استفاده کنید!

#4 - stop with the ridiculous expectations.

شماره 4 - انتظارات مضحک را متوقف کنید.

Why are you expecting yourself to speak perfectly - like a native speaker - in English?

چرا از خودتان انتظار دارید که کاملاً - مانند یک زبان مادری - به زبان انگلیسی صحبت کنید؟

And when that doesn't happen, you feel horrible, and bad, and stupid.

و وقتی این اتفاق نمی افتد، احساس وحشتناک، بد، و احمق می کنید.

How can you expect yourself to speak like a native speaker, if you are not a native speaker?

چگونه می توانید از خودتان انتظار داشته باشید که مانند یک زبان مادری صحبت کنید، اگر یک زبان مادری نیستید؟

I'm not a native speaker, and I don't expect my English to sound like a native speaker.

من یک زبان مادری نیستم و انتظار ندارم زبان انگلیسی من شبیه یک زبان مادری باشد.

And if you constantly expect yourself to perform perfectly,

و اگر دائماً از خود انتظار دارید که عملکرد عالی داشته باشید

and to speak with no mistakes without getting stuck,

و بدون هیچ اشتباهی بدون گیر کردن صحبت کنید،

I mean, those expectations are crippling, and it causes you to freeze and not take action,

منظورم این است که این انتظارات فلج کننده هستند و باعث می‌شوند که دست از کار بکشید و اقدامی نکنید

or to avoid (we talked about that in #3).

یا اجتناب کنید (ما در مورد آن در شماره 3 صحبت کردیم. ).

You have to stop with the ridiculous expectations, and accept yourself with mistakes,

باید از توقعات مضحک دست بکشی، و خودت را با اشتباهات،

with getting stuck, as you are.

با گیر افتادن، همانطور که هستی بپذیری.

At least, you are communicating.

حداقل شما در حال برقراری ارتباط هستید.

At least, you're speaking.

حداقل تو داری حرف میزنی

The good news, the more you do that - the better you become.

خبر خوب، هر چه بیشتر این کار را انجام دهید - بهتر می شوید.

The more fluent you become - the less mistakes you make, and the less times again stuck.

هرچه مسلط‌تر شوید - اشتباهات کمتری انجام می‌دهید و بارها کمتر گیر می‌افتید.

That's a magic cycle.

این یک چرخه جادویی است.

But, you have to start with realistic expectations.

اما، شما باید با انتظارات واقع بینانه شروع کنید.

Ones that you can actually fulfill and feel accomplished.

مواردی که واقعاً می‌توانید آن‌ها را برآورده کنید و احساس موفقیت کنید.

#5 - stop procrastinating.

شماره 5 - تعلل را متوقف کنید.

Let's say, you know that you need to practice.

فرض کنید، می دانید که باید تمرین کنید.

And let's say, that you're really motivated about learning English.

و بیایید بگوییم که شما واقعاً برای یادگیری زبان انگلیسی انگیزه دارید.

But you just can't find the time.

اما شما فقط نمی توانید زمان را پیدا کنید.

Why?

چرا؟

Because it's not high up on your priority list.

زیرا در لیست اولویت های شما قرار ندارد .

Because you are constantly procrastinating your practice,

زیرا شما دائماً تمرین خود را به تعویق می اندازید ،

or what you need to do, or when to take action.

یا کاری را که باید انجام دهید، یا اینکه چه زمانی باید اقدام کنید.

So, you say to yourself, 'I need to improve my English, I'm not waiting for anything.

بنابراین، با خود می گویید، "من باید زبان انگلیسی خود را تقویت کنم، منتظر هیچ چیز نیستم.

I'm ready to do it.

من برای انجام آن آماده هستم.

I'm just really really busy'.

من واقعاً سرم شلوغ است. موضوع این

It's not that you're busy, it's just that you're procrastinating learning it,

نیست که شما مشغول هستید، فقط به این دلیل است که آن را به تعویق می اندازید

and doing the work that you need to do.

و کارهایی را که باید انجام دهید انجام می دهید.

Start doing the work, or start your English practice first thing in the morning.

شروع به انجام کار کنید یا تمرین انگلیسی خود را از اول صبح شروع کنید.

It can be by reading out loud a paragraph, or scheduling a quick call with someone in English.

این می تواند با خواندن یک پاراگراف با صدای بلند، یا برنامه ریزی یک تماس سریع با شخصی به زبان انگلیسی باشد.

But you gotta do it, and you have to stop procrastinating.

اما شما باید این کار را انجام دهید و باید دست از تعلل بردارید.

Because when we do, other things get in the way,

چون وقتی این کار را انجام می‌دهیم، چیزهای دیگر مانع می‌شوند

and then we really don't have time.

و واقعاً وقت نداریم.

So, you've got to make it a priority.

بنابراین، شما باید آن را در اولویت قرار دهید.

And you have to schedule it in a way that all the urgent stuff

و شما باید آن را به گونه ای برنامه ریزی کنید که همه چیزهای فوری

don't get in your way and prevent you from actually doing the work that you had planned to do.

سر راه شما قرار نگیرد و شما را از انجام واقعی کاری که برای انجام آن برنامه ریزی کرده بودید بازدارد.

Stop. Stop. Stop with a negative self-talk.

متوقف کردن. متوقف کردن. خودگویی منفی را متوقف کنید.

We already talked about the judgment you may have towards other people.

ما قبلاً در مورد قضاوتی که ممکن است نسبت به دیگران داشته باشید صحبت کردیم.

But that judgment, of course, exists inside of you.

اما این قضاوت، البته، در درون شما وجود دارد.

That inner critic that raises his or her dirty little head every time you start speaking English.

آن منتقد درونی که هر بار که انگلیسی صحبت می کنید، سر کوچک کثیف خود را بالا می گیرد.

Did you just say that?

همین الان گفتی؟

That sounds funny.

این خنده دار به نظر می رسد.

You have such a thick accent.

اینقدر لهجه غلیظی داری

Oh my god, they're gonna think you're stupid.

اوه خدای من، آنها فکر خواهند کرد که تو احمقی.

You're simply not good enough.

تو به اندازه کافی خوب نیستی

All those sentences that you hear in your head that stop you from communicating confidently,

تمام آن جملاتی که در ذهنتان می شنوید، مانع از برقراری ارتباط با اطمینان،

and freely, and with joy.

آزادانه و با شادی می شود.

Why do you need to feel anxious about speaking up your thoughts? You don't.

چرا باید در مورد بیان افکار خود احساس اضطراب کنید؟ شما این کار را نمی کنید.

So, you can handle those negative thoughts.

بنابراین، شما می توانید آن افکار منفی را کنترل کنید.

Now, I have talked a lot about speaking English with confidence, and about limiting beliefs on my channel.

در حال حاضر، من در مورد صحبت کردن با اعتماد به نفس انگلیسی و در مورد محدود کردن باورها در کانال خود صحبت کرده ام.

And I'm gonna link to all those videos in the description below.

و من به همه آن ویدیوها در توضیحات زیر پیوند خواهم داد.

But, I want you to, now, just recognize those negative thoughts and sentences

اما، من از شما می‌خواهم که افکار و جملات منفی را

that come up every time you try to communicate, and flip them around.

که هر بار که می‌خواهید ارتباط برقرار کنید، به ذهنتان خطور می‌کنند، بشناسید و آن‌ها را برگردانید.

So, instead of dwelling in this negative self-talk, turn each sentence into something positive

بنابراین، به جای ساکن شدن در این خودگویی منفی، هر جمله را به چیزی مثبت

and empowering.

و نیروبخش تبدیل کنید.

For example, you speak with a thick accent.

مثلاً با لهجه غلیظ صحبت می کنید.

You can turn it into -> 'I communicate clearly in English'.

می توانید آن را به -> "من به وضوح به زبان انگلیسی ارتباط برقرار می کنم" را تبدیل کنید.

You sound stupid -> I'm a great speaker, and people love talking to me.

شما احمقانه به نظر می رسید -> من سخنران خوبی هستم و مردم دوست دارند با من صحبت کنند.

You make mistakes -> I'm smart, and I'm confident, and I know what I'm saying.

شما اشتباه می کنید -> من باهوشم، و اعتماد به نفس دارم، و می دانم چه می گویم.

Whatever works for you, whatever motivates you - a positive sentence that,

هر چیزی که برای شما مفید است، هر چیزی که به شما انگیزه می دهد - جمله مثبتی که

every time that negative thought comes up, will replace it.

هر بار که آن فکر منفی مطرح می شود، جایگزین آن می شود.

Now, I actually prepared for you a list with affirmations to help you speak English with confidence

اکنون، من در واقع برای شما فهرستی با جملات تاکیدی آماده کردم تا به شما کمک کند

every time that negative self-talk is starting. Okay?

هر بار که خودگویی منفی شروع می شود، با اعتماد به نفس انگلیسی صحبت کنید. باشه؟

So, this is actually going to help you stop with a negative self-talk.

بنابراین، این در واقع به شما کمک می کند تا از خودگویی منفی خودداری کنید.

You can download it by clicking the link right below,

شما می توانید آن را با کلیک بر روی لینک سمت راست زیر،

or clicking one of the links here.

یا کلیک کردن بر روی یکی از لینک های اینجا دانلود کنید.

Stop consuming too much content.

مصرف بیش از حد محتوا را متوقف کنید.

A lot of learners are trapped in this feeling, like they just don't know enough,

بسیاری از یادگیرندگان در این احساس گرفتار شده‌اند، مثل اینکه به اندازه کافی نمی‌دانند،

and they need to know more, and more, and more.

و باید بیشتر، و بیشتر، و بیشتر بدانند.

But knowledge without application of that knowledge is lost.

اما دانش بدون استفاده از آن دانش از بین می رود.

You can't do anything with it.

شما نمی توانید با آن کاری انجام دهید.

The more you learn without putting it to practice, the more you'll feel incompetent.

هر چه بیشتر بیاموزید بدون تمرین، بیشتر احساس بی کفایتی خواهید کرد.

Like, you have no idea why English doesn't work for you.

مثلاً نمی دانید که چرا انگلیسی برای شما کار نمی کند.

Because we tend to forget things.

چون تمایل داریم چیزها را فراموش کنیم.

So, you may have clarity, but clarity without putting it to action is meaningless.

بنابراین، شما ممکن است وضوح داشته باشید، اما وضوح بدون انجام آن بی معنی است.

It's not going to help you

این به شما کمک نمی کند که

speak better, or speak confidently, or speak fluently.

بهتر صحبت کنید، یا با اعتماد به نفس صحبت کنید، یا روان صحبت کنید.

All those things that you want to feel when you communicate in English.

همه چیزهایی که می خواهید در هنگام برقراری ارتباط به زبان انگلیسی احساس کنید.

And a lot of times we're just sucked into watching more and more videos on YouTube,

و بسیاری از اوقات ما فقط به تماشای ویدیوهای بیشتر و بیشتر در YouTube،

or listening to podcasts,

یا گوش دادن به پادکست ها،

or reading more books.

یا خواندن کتاب های بیشتر مشغول می شویم.

Feeling like this is what's going to make us speak better, and speak fluently.

این احساس باعث می شود که بهتر صحبت کنیم و روان صحبت کنیم.

But the honest truth is that it's not.

اما حقیقت صادقانه این است که اینطور نیست.

Consuming more and more content without putting it to practice

مصرف بیشتر و بیشتر محتوا بدون اجرای آن،

is just yet another form of procrastination.

شکل دیگری از اهمال کاری است.

It would benefit you so much more that in a single week you'll learn only one thing.

این برای شما بسیار مفید خواهد بود که در یک هفته فقط یک چیز را یاد خواهید گرفت.

And spend the rest of the days just implementing that one thing,

و بقیه روزها را صرف اجرای آن یک چیز کنید،

every single day, let's say, for 30 minutes each day -

هر روز، فرض کنید، هر روز 30 دقیقه -

then to spend an hour a day learning different things, new things.

سپس یک ساعت در روز را صرف یادگیری چیزهای مختلف، چیزهای جدید کنید.

You won't remember it, and it will just make you feel overwhelmed, and incapable.

شما آن را به خاطر نمی آورید، و این فقط باعث می شود که احساس کنید غرق شده و ناتوان هستید.

Instead of like learning one thing and then implementing it, and applying it,

به جای اینکه دوست داشته باشید یک چیز را یاد بگیرید و سپس آن را اجرا کنید، و آن را به کار ببرید،

and then it will stick with you.

و سپس آن را با شما همراه خواهد کرد.

It is so much easier to learn things and to consume content,

یادگیری چیزها و مصرف محتوا بسیار آسان‌تر است ،

because it doesn't require you to put yourself out there.

زیرا نیازی به این ندارد که خودتان را بیرون بگذارید.

It doesn't require you to actually show up.

این نیازی به حضور شما ندارد.

And it's very safe because you can't make mistakes

و بسیار ایمن است زیرا

when you're watching a video.

هنگام تماشای یک ویدیو نمی توانید اشتباه کنید.

Right?

درست؟

And we want to stay safe, but staying in a safety place, staying in your comfort zone

و ما می خواهیم ایمن بمانیم، اما ماندن در یک مکان امن، ماندن در منطقه آسایش شما

is not the way to reach a breakthrough.

راهی برای دستیابی به موفقیت نیست.

We only reach a breakthrough when we get out of the comfort zone, and we are in our growth zone.

ما تنها زمانی به موفقیت می رسیم که از منطقه آسایش خارج شویم و در منطقه رشد خود هستیم.

That's how you reach a breakthrough.

اینگونه است که شما به یک پیشرفت می رسید.

So, if you're serious about pushing yourself forward, stop consuming content -

بنابراین، اگر در مورد جلو بردن خود جدی هستید ، مصرف محتوا را متوقف کنید -

start applying what you've already learned and what you already know.

شروع به استفاده از آنچه قبلاً آموخته اید و آنچه قبلاً می دانید را به کار ببرید.

#8 - stop making native speakers your North Star.

شماره 8 - از تبدیل شدن سخنرانان بومی به ستاره شمالی خودداری کنید.

Let me explain.

بگذار توضیح بدهم.

A lot of times non-native speakers prefer to only speak with native speakers.

بسیاری از مواقع غیر بومی‌ها ترجیح می‌دهند فقط با افراد بومی صحبت کنند.

And that is a reference that they're actually progressing and practicing well.

و این مرجعی است که آنها در واقع در حال پیشرفت و تمرین خوب هستند.

Practicing with non-native speakers, or fellow speakers of English as a second language

تمرین با افراد غیر بومی یا هم زبانان انگلیسی به عنوان زبان دوم

is as good as speaking with an actual native speaker.

به خوبی صحبت کردن با یک زبان مادری واقعی است.

In fact, I find it that it's sometimes a lot more freeing and easier

در واقع، من متوجه می شوم که گاهی اوقات برقراری ارتباط با افراد غیر بومی بسیار راحت تر و راحت تر است

to communicate with non-native speakers.

.

So that's one thing.

پس این یک چیز است.

Another thing: if you're pursuing a teacher, and your teacher is not a native speaker,

نکته دیگر: اگر شما به دنبال معلمی هستید و معلم شما زبان مادری نیست، به

that does not mean that they're bad teachers.

این معنی نیست که آنها معلمان بدی هستند.

English teachers who're non-native speakers have an insight that native speakers don't.

معلمان انگلیسی که زبان مادری نیستند، بینشی دارند که زبان مادری آن را ندارند.

So don't disregard it, and don't dismiss them just because they are not native speakers.

بنابراین آن را نادیده نگیرید، و آنها را صرفاً به این دلیل که زبان مادری نیستند، رد نکنید.

Being a native speaker is not quality assurance.

زبان مادری بودن تضمین کیفیت نیست.

Find the teacher, find the conversation that you enjoy connecting with.

معلم را پیدا کنید، مکالمه ای را پیدا کنید که از ارتباط با آن لذت می برید.

And it doesn't matter if there are native speakers or non-native speakers.

و فرقی نمی کند که زبان مادری وجود داشته باشد یا غیر بومی.

Also, you may want to stop focusing on trying to speak like a native, or sound like a native.

همچنین، ممکن است بخواهید تمرکز بر تلاش برای صحبت کردن مانند یک بومی یا صدای بومی را متوقف کنید.

Because that takes us back to having ridiculous expectations.

زیرا این ما را به سمت داشتن انتظارات مضحک برمی گرداند.

It's not that it's impossible, but it's just that 'why?'.

نه این که غیرممکن است، بلکه فقط «چرا؟» است.

I mean, you need to sound truly like yourself, like who you are.

منظورم این است که شما باید واقعاً شبیه خودتان باشید، شبیه آنچه هستید.

What is the sound of a native speaker anyway?

به هر حال صدای یک زبان مادری چیست؟

There are so many dialects in English.

لهجه های زیادی در زبان انگلیسی وجود دارد.

There is American English, and British English, and Australian English.

انگلیسی آمریکایی، انگلیسی بریتانیایی، و انگلیسی استرالیایی وجود دارد.

And within British English, or American English there's so many different dialects anyway.

و به هر حال در انگلیسی بریتانیایی، یا انگلیسی آمریکایی، گویش های بسیار متفاوتی وجود دارد.

And sounds, and voices...

و صداها، و صداها...

I mean, there is no one quality of voice, or one accent that you want or may want to imitate.

منظورم این است که هیچ کیفیت صدا یا یک لهجه وجود ندارد که بخواهید یا بخواهید از آن تقلید کنید.

So that idea, or ideal, of the native speaker needs to be shattered a bit

بنابراین اگر واقعاً می خواهید در سال 2020 به پیشرفت خود برسید، ایده یا ایده آل زبان مادری باید کمی از بین برود.

if you really want to reach your breakthrough in 2020.

Because I don't think it's necessarily pushing you forward.

زیرا فکر نمی کنم لزوماً شما را به جلو سوق دهد.

It might just be holding you back.

ممکن است فقط شما را عقب نگه دارد.

Stop with the lists, the scripts, and the books.

به فهرست ها، فیلمنامه ها و کتاب ها بسنده کنید.

Stop passive learning of English.

یادگیری غیرفعال انگلیسی را متوقف کنید.

If you want to practice you have to focus more on speaking,

اگر می خواهید تمرین کنید، باید بیشتر روی صحبت کردن،

and reading out loud, and hearing your voice.

خواندن با صدای بلند و شنیدن صدای خود تمرکز کنید.

Rather then consuming English - reading books, watching videos.

به جای مصرف انگلیسی - خواندن کتاب، تماشای فیلم.

So, you can do something very simple as reading out loud,

بنابراین، می‌توانید کاری بسیار ساده مانند خواندن با صدای بلند،

or reading something and then talking about it to yourself.

یا خواندن چیزی و سپس صحبت در مورد آن با خودتان انجام دهید.

Or just, like, finding opportunities to speak with other people as many opportunities as possible.

یا فقط، مانند یافتن فرصت هایی برای صحبت با افراد دیگر تا حد امکان.

But focus more on active English rather than passive English.

اما بیشتر روی انگلیسی فعال تمرکز کنید تا انگلیسی منفعل.

Because that's the only way to improve your spoken English.

زیرا این تنها راه برای بهبود مکالمه انگلیسی شماست.

When you read, when you watch television - it's great for comprehension.

وقتی می خوانید، وقتی تلویزیون تماشا می کنید - برای درک مطلب عالی است.

But if your focus is to become

اما اگر تمرکز شما بر این است که

fluent and reach a breakthrough in the next 12 months, then it's definitely all about

در 12 ماه آینده مسلط شوید و به پیشرفتی دست یابید ، قطعاً همه چیز در مورد

speaking English as much as possible.

صحبت کردن به زبان انگلیسی تا حد امکان است.

Just turn passive opportunities into active opportunities, and you will see

فقط فرصت های غیرفعال را به فرصت های فعال تبدیل کنید ، و خواهید دید

that it has immediate impact on your fluency.

که تاثیر فوری بر تسلط شما دارد.

The last thing that you need to stop doing if you want to reach a breakthrough is

آخرین کاری که برای دستیابی به موفقیت باید انجامش دهید این است که

stop comparing yourself to others.

خودتان را با دیگران مقایسه نکنید.

You might have seen that or felt that: you watched a video of someone on Facebook,

ممکن است این را دیده باشید یا احساس کرده باشید: ویدیویی از شخصی را در فیس بوک،

or on YouTube, or on Instagram, and you're like

یوتیوب یا اینستاگرام تماشا کرده اید و می گویید

"Oh, my god, their English is so great.

"اوه، خدای من، انگلیسی آنها بسیار عالی است.

I am so much worse than them.

من خیلی بدتر از آنها هستم.

I'll never be able to sound like them".

من هرگز نخواهم توانست شبیه آنها باشم." از

Stop comparing yourself to others - it doesn't advance you.

مقایسه خود با دیگران دست بردارید - این باعث پیشرفت شما نمی شود.

Other people have other issues, you don't know what their issues are.

دیگران مسائل دیگری دارند، شما نمی دانید مسائل آنها چیست.

And everything looks great on social media.

و همه چیز در رسانه های اجتماعی عالی به نظر می رسد.

So, of course, they're gonna take the perfect take,

بنابراین، مطمئناً، آنها بهترین برداشت را خواهند داشت

and make it look like they just woke up and spoke like that.

و به نظر می‌رسد که تازه از خواب بیدار شده‌اند و اینطور صحبت کرده‌اند.

Like, you don't see the the behind the scenes of every video that they make.

مثلاً، شما پشت صحنه هر ویدیویی را که آنها می سازند، نمی بینید.

You don't know what they've been through, what they have done,

شما نمی‌دانید که آن‌ها چه چیزی را پشت سر گذاشته‌اند، چه کاری انجام داده‌اند،

and maybe they're just simply there because they started a little earlier than you.

و شاید آن‌ها فقط به این دلیل هستند که کمی زودتر از شما شروع کرده‌اند.

They're simply further down the road than you, but you are just about to get there, as well.

آنها به سادگی پایین تر از شما هستند، اما شما نیز در آستانه رسیدن به آنجا هستید.

And again, turn that judgement into appreciation, whether it's towards other people

و دوباره، این قضاوت را به قدردانی تبدیل کنید، چه نسبت به دیگران باشد

or whether it's towards yourself.

و چه نسبت به خودتان.

And, if someone makes you feel bad about yourself, stop following them.

و اگر کسی باعث شد نسبت به خودتان احساس بدی داشته باشید، از دنبال کردن او دست بردارید. از

Stop listening to them.

گوش دادن به آنها دست بردارید.

Do only things that lift you up, that motivate you, and that make you feel good about yourself.

فقط کارهایی را انجام دهید که شما را بالا می برد، به شما انگیزه می دهد و احساس خوبی در مورد خودتان ایجاد می کند.

You've got to give yourself more grace, and you have to acknowledge the work

شما باید به خود لطف بیشتری بدهید، و باید کاری را

that you've already done, and be proud of it.

که قبلا انجام داده اید تصدیق کنید و به آن افتخار کنید.

Okay, that's it.

باشه همین.

Now, I want to hear from you: what is the one thing that you're going to stop doing,

اکنون، می‌خواهم از شما بشنوم: تنها کاری که

as of now, in order to reach a breakthrough in the next 12 months?

از هم‌اکنون برای رسیدن به موفقیت در 12 ماه آینده متوقف می‌شوید چیست؟

Let me know in the comments below.

با گذاشتن کامنت در ادامه به من اطلاع دهید.

And if other things come to mind - things that you are going to stop doing,

و اگر چیزهای دیگری به ذهنتان خطور کرد - کارهایی که قرار است انجامشان را متوقف کنید،

and you're gonna make it a non-negotiable

و آنها را غیرقابل مذاکره کنید

(that means that you're gonna stop doing them and that's it)

(این بدان معناست که انجام آنها را متوقف خواهید کرد و تمام)

- let us know in the comments below, as well.

- در نظرات به ما اطلاع دهید در زیر نیز

Also, don't forget that I have prepared for you a list of affirmations.

همچنین فراموش نکنید که من لیستی از جملات تاکیدی را برای شما آماده کرده ام.

A list of positive sentences that

فهرستی از جملات مثبت که به

will help you speak English with more confidence and joy.

شما کمک می کند با اعتماد به نفس و شادی بیشتری انگلیسی صحبت کنید . می

You can download them and then just pick a few.

توانید آنها را دانلود کنید و سپس فقط چند مورد را انتخاب کنید.

You can add your own, and use them every time you feel

شما می توانید خود را اضافه کنید و هر بار که احساس

insecure or less confident in your English.

ناامنی کردید یا به زبان انگلیسی خود اطمینان کمتری داشتید از آنها استفاده کنید.

Thank you so much!

خیلی ممنونم!

Have a beautiful beautiful week.

هفته زیبایی داشته باشید.

Have a beautiful year, and I will see you next week in the next video.

سال زیبایی داشته باشید و هفته آینده در ویدیوی بعدی شما را خواهم دید.