English Listening Practice: Our Camping Trip in Spain 🇪🇸 - Learn New Phrases!

- Hello, this is Jack from tofluency.com.

- سلام، این جک از سایت tofluency.com است.

Welcome to this English lesson where I'm going to tell

به این درس انگلیسی خوش آمدید، جایی که من قصد دارم داستان

you the story of our camping trip to Spain so that

سفر کمپینگ خود به اسپانیا را برای

you can learn new words and phrases

شما تعریف کنم تا بتوانید کلمات و عبارات جدید را

in a fun way hopefully, and also so that you can get

به روشی سرگرم کننده یاد بگیرید و همچنین بتوانید

some good listening practice.

تمرین شنیداری خوبی داشته باشید.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)

So in 2010, my wife and I decided to move to America

بنابراین در سال 2010، من و همسرم تصمیم گرفتیم به آمریکا مهاجرت

and we had been living in Spain for two years.

کنیم و دو سال بود که در اسپانیا زندگی می کردیم .

So we decided to say goodbye to Spain by taking

بنابراین تصمیم گرفتیم با انجام

this amazing camping trip.

این سفر کمپینگ شگفت انگیز از اسپانیا خداحافظی کنیم.

So we packed up all of our things, including our dog,

بنابراین ما همه وسایلمان از جمله سگمان

into this blue rental car and drove

را در این ماشین کرایه آبی جمع کردیم و

from Valencia to Salamanca.

از والنسیا به سمت سالامانکا حرکت کردیم.

We had never been there before.

ما قبلاً آنجا نرفته بودیم.

We had heard great things.

چیزهای بزرگی شنیده بودیم.

So we spent the night there and part of the next day.

بنابراین شب و بخشی از روز بعد را در آنجا گذراندیم.

Now one thing is this, the tent that we had was tiny

حالا یک چیز این است، چادری که ما داشتیم کوچک بود

and I didn't really fit into it, so that was uncomfortable

و من واقعاً در آن جا نمی‌شدم ، بنابراین ناراحت‌کننده بود

and it also got really cold at night.

و همچنین شب‌ها خیلی سرد می‌شد.

And if you've been camping without a good sleeping bag

و اگر

when it gets cold, you'll know how miserable

زمانی که هوا سرد می شود بدون کیسه خواب خوب کمپینگ کرده اید، می دانید که

this can be.

این چقدر می تواند بدبخت باشد.

So we didn't sleep much on this trip, but we had

بنابراین ما در این سفر زیاد نخوابیدیم، اما خیلی به ما

so much fun, and you don't really remember the bad parts

خوش گذشت و به هر حال شما واقعاً قسمت های بد

of a trip anyway.

یک سفر را به یاد نمی آورید.

The first morning in Salamanca was great.

اولین صبح در سالامانکا عالی بود.

It was very relaxing and we used our camping stove

خیلی آرامش بخش بود و از اجاق کمپینگمان

to make some tea.

برای درست کردن چای استفاده کردیم.

We really enjoyed using this throughout our trip,

ما واقعاً از استفاده از آن در طول سفرمان لذت بردیم،

but we had some tea.

اما چای خوردیم.

We went to the main plaza, got some coffee.

رفتیم میدان اصلی ، قهوه خوردیم.

Then we had a walk around the old town

سپس در اطراف شهر قدیمی

and the cathedral.

و کلیسای جامع قدم زدیم.

Salamanca is beautiful and it was really quiet

سالامانکا زیباست و آن

that morning, so we had the streets to ourselves

روز صبح واقعاً خلوت بود، بنابراین ما خیابان ها را برای خودمان نگه

and we took our dog with us too.

داشتیم و سگ خود را نیز با خود بردیم.

He really enjoyed it.

او واقعاً از آن لذت برد.

There were a lot of things to sniff.

چیزهای زیادی برای بو کردن وجود داشت.

Anyway, after lunch we made our way to Asturias.

به هر حال بعد از ناهار به سمت آستوریاس حرکت کردیم.

Now this is where we stayed in a beautiful valley

حالا اینجا جایی است که ما در یک دره زیبا

and we took this amazing hike which I'm going to talk

ماندیم و این پیاده روی شگفت انگیز را انجام دادیم که

about in a second, but we had a bit

در یک ثانیه در مورد آن صحبت خواهم کرد، اما

of a problem getting there.

برای رسیدن به آنجا کمی مشکل داشتیم.

I took a right turn onto a very narrow road

به سمت راست به یک جاده بسیار باریک

and Kate said, "I don't think this I the right road,"

رفتم و کیت گفت: "به نظر من این جاده درست نیست"

but I'm quite stubborn, so I said, "Well, let's go

اما من کاملاً سرسخت هستم، بنابراین گفتم: "خب، بیایید

"a little bit more and see what happens."

"کمی بیشتر برویم و ببینیم" چه اتفاقی می‌افتد."

Well, what happened was this road wasn't a road.

خوب، اتفاقی که افتاد این بود که این جاده یک جاده نبود.

It was just this farm track

فقط این مسیر مزرعه بود

and the stone walls got closer

و دیوارهای سنگی به هم نزدیک‌تر

and closer together until I thought the car was going

و نزدیک‌تر می‌شدند تا اینکه فکر کردم ماشین قرار

to get stuck.

است گیر کند.

We couldn't go any further, so I had to reverse backwards

ما نمی‌توانستیم بیشتر از این پیش برویم. بنابراین من مجبور شدم به

and reversing backwards downhill

عقب برگردم و

when you are very close

وقتی که شما

to two stone walls is very difficult.

به دو دیوار سنگی بسیار نزدیک هستید عقب نشینی به سمت پایین بسیار دشوار است.

I think it took me about half an hour in total

فکر می کنم در کل حدود نیم ساعت طول

to get out of that mess.

کشید تا از آن آشفتگی خلاص شوم.

But luckily I did it without scratching the car

اما خوشبختانه این کار را بدون خراش انجام دادم.

ad we found the campsite.

آگهی ماشین کمپینگ را پیدا کردیم

Like I said, this campsite was in this beautiful valley

همانطور که گفتم این کمپینگ در این دره زیبا بود

and the next day, we took a long hike

و روز بعد پیاده روی طولانی

to one of the lakes and along the hike, you saw

به یکی از دریاچه ها رفتیم و در طول مسیر پیاده روی

all these different huts and these are the huts

این همه کلبه های مختلف را دیدید و این ها کلبه

that farmers use when they bring their cattle

هایی هستند که کشاورزان زمانی که گاوهای خود

from their farms to graze the fields up in the mountains.

را از مزارع خود می آورند برای چرای مزارع در کوهستان استفاده می کنند.

The campsite also told us to watch out for bears,

یا خرس،

but fortunately or unfortunately, we didn't see any.

اما خوشبختانه یا متأسفانه هیچ کدام را ندیدیم.

We then spent some time swimming in the lake.

سپس مدتی را به شنا در دریاچه گذراندیم.

We made some lunch, we hiked back to our tent.

ناهار درست کردیم و به چادر برگشتیم.

We then packed up our tent and went to the next stop,

سپس چادرمان را جمع کردیم و به ایستگاه بعدی رفتیم

which, again, was in Asturias.

که باز هم در آستوریاس بود.

And we had heard about this hike because we were actually

و ما در مورد این پیاده روی شنیده بودیم زیرا در واقع

using this guidebook for most of the recommendations

از این کتاب راهنما برای بیشتر توصیه ها استفاده می کردیم

and it talked about this hike and it said what you can do

و در مورد این پیاده روی صحبت می کرد و می گفت آنچه می توانید انجام دهید

is this, you can hike one way, get to the village

این است، می توانید از یک طرف پیاده روی کنید، به روستای

on the other side, and then get a taxi back

آن طرف بروید، و سپس با تاکسی

to the camping site or back to the start of the hike.

به محل کمپینگ یا شروع پیاده روی برگردید.

So that's what we decided to do and along the hike,

بنابراین این همان کاری بود که ما تصمیم گرفتیم انجام دهیم و در طول پیاده روی،

we saw these mountain goats and I took this great picture

این بزهای کوهی را دیدیم و من این عکس عالی

of a goat inside this tunnel looking at people

از یک بز را در داخل این تونل گرفتم که به مردم نگاه

like he's going to pounce on them.

می کند که انگار قرار است روی آنها بپرد.

There was beautiful scenery along the hike too

مناظر زیبایی نیز در طول پیاده روی وجود داشت

and then we got to the end and ordered some beers

و سپس به پایان رسیدیم و

at this pub, sat out on the patio and thought

در این میخانه مقداری آبجو سفارش دادیم، در پاسیو نشستیم و فکر کردیم که

this is so relaxing.

این بسیار آرامش بخش است.

I'm glad we're taking a taxi home because we can just

خوشحالم که با تاکسی به خانه می رویم زیرا می توانیم برای مدتی بیشتر

enjoy this moment

از این لحظه لذت ببریم

for a little while longer.

.

Then we asked about taxis and they quoted us 130 euros

سپس در مورد تاکسی ها پرسیدیم و آنها 130 یورو

to get back to the campsite.

برای بازگشت به کمپ از ما نقل کردند.

And the reason why it was so expensive

و دلیل گرانی

is because they have to drive

آن این است که آنها باید

all the way around the mountain.

تمام مسیر کوه را با ماشین طی کنند.

You can't just go directly back along that hike.

شما نمی توانید مستقیماً در طول آن پیاده روی به عقب برگردید.

And the road that takes you back to the campsite

و جاده ای که شما را به کمپینگ برمی گرداند

is a long way, it takes a long time to get there.

، راه طولانی است، زمان زیادی طول می کشد تا به آنجا برسید.

So I said to Kate, "We have to just go back now.

بنابراین به کیت گفتم: "الان باید به عقب برگردیم.

"We have to hike it because we can't spend

"

"that amount of money on a taxi."

So we quickly finished our beers, we got our dog,

بنابراین ما به سرعت آبجومان را تمام کردیم، سگمان،

our poor dog, and we hike back as quickly as possible.

سگ بیچاره مان را گرفتیم، و در سریع ترین زمان ممکن به عقب برمی گردیم.

We managed to get there just before sunset, but our dog

درست قبل از غروب آفتاب موفق شدیم به آنجا برسیم ، اما سگ ما

was exhausted after hiking that long.

پس از این مدت طولانی پیاده روی خسته شده بود.

And the next day it took him a little while

و روز بعد کمی طول

to get up and out of the tent, but he soon

کشید تا از چادر بلند شد و از چادر خارج شد، اما به زودی

got moving again.

دوباره حرکت کرد.

We then moved on to Cantabria and found a beach,

سپس به سمت کانتابریا حرکت کردیم و یک ساحل پیدا کردیم و

spent a little bit of time there.

مدتی را در آنجا گذراندیم.

We got a menu of the day where (laughs)

ما یک منوی روز داریم که در آن (می خندد)

I've never eaten so much in my life.

هرگز در عمرم اینقدر غذا نخورده بودم.

And then we stumbled upon this festival

و بعد به طور تصادفی به این جشنواره رسیدیم

and in Spain, they have festivals all the time,

و در اسپانیا، آنها همیشه جشنواره دارند،

especially in the summer.

به خصوص در تابستان.

And each festival seems to be quite unique

و به نظر می رسد هر جشنواره کاملا منحصر به فرد است

and this one was no exception.

و این یکی نیز از این قاعده مستثنی نبود.

It was a lot of fun and we spent a few hours

بسیار سرگرم کننده بود و چند ساعتی را

enjoying this festival.

صرف این جشنواره کردیم.

We then drove to Bilbao.

سپس به سمت بیلبائو حرکت کردیم.

Now Bilbao is a place where we lived

اکنون بیلبائو جایی است که

the first year in Spain.

سال اول در اسپانیا در آن زندگی می کردیم.

And we had missed it.

و دلمان تنگ شده بود

Although we enjoyed the weather in Valencia,

اگرچه از آب و هوای والنسیا لذت می

we still had missed Bilbao because we had so much fun there

بردیم، اما باز هم دلمان برای بیلبائو تنگ شده بود، زیرا در آنجا بسیار سرگرم

and we went back to some great places that we always

بودیم و به مکان های عالی که همیشه می

went to, things like The Cider House where you get

رفتیم برگشتیم، چیزهایی مانند خانه سیب که در آن

amazing meat and you can drink cider there.

گوشت شگفت انگیزی دریافت می کنید و می توانید در آنجا سیب بنوشید. .

And we met up with some friends too, people that we knew

و ما با دوستانی نیز ملاقات کردیم، افرادی که

from our time in Bilbao.

از زمان حضورمان در بیلبائو می‌شناختیم.

And then we went to meet my parents on the border

و سپس به ملاقات پدر و مادرم در

of Spain and France.

مرز اسپانیا و فرانسه رفتیم. ماشین

We dropped off the rental car, moved all of our things

کرایه‌ای را پیاده کردیم، همه وسایلمان

into their car, including Lyle, and then drove

از جمله لایل را داخل ماشینشان بردیم و سپس

to their house in France.

به سمت خانه آنها در فرانسه حرکت کردیم.

And that's where we spent the next two or three months

و این همان جایی است که ما دو یا سه ماه آینده را

before flying to America.

قبل از پرواز به آمریکا گذراندیم.

So that is the story of our camping trip in Spain.

پس این داستان سفر کمپینگ ما در اسپانیا است.

I hope you have enjoyed this and I hope you have learned

امیدوارم از این کار لذت برده باشید و امیدوارم

some new words and phrases too.

کلمات و عبارات جدیدی را نیز یاد گرفته باشید.

I'll leave all the key phrases in the description

تمام عبارات کلیدی را در توضیحات

and what I want to know is when was the last time

می گذارم و چیزی که می خواهم بدانم این است که آخرین باری

you went camping and where did you go?

که به کمپینگ رفتید کی بود و کجا رفتید؟

When was the last time you went camping

آخرین باری که کمپینگ رفتی کی بود

and where did you go?

و کجا رفتی؟

And maybe tell us a little bit about this too.

و شاید کمی هم در این مورد به ما بگویید.

Again, my name is Jack from tofluency.com.

باز هم نام من جک از سایت tofluency.com است.

It's been a pleasure having you here today

خوشحالم که امروز در اینجا حضور

and if you have found this useful,

داشتید و اگر این مطلب برای شما مفید بود،

please share it with your friends.

لطفاً آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

Speak to you all soon.

به زودی با همه شما صحبت می کنم.

Bye for now.

فعلا خداحافظ.

(upbeat music)

(موسیقی شاد)