How to Talk about Shopping in English: Everyday Phrases, Phrasal Verbs, & Idioms (Everyday English)

- Hello, this is Jack from tofluency.com.

- سلام، این جک از سایت tofluency.com است.

And welcome to this English lesson where you're going to learn English phrases related to

و به این درس انگلیسی که در آن عبارات انگلیسی مربوط به خرید را یاد می گیرید خوش آمدید

shopping.

.

And be sure to stay until the end because I'm going to share three idioms that I just

و حتما تا آخر بمانید چون سه اصطلاحی را که فقط

love related to this topic, too.

دوستشان دارم در رابطه با این موضوع به اشتراک بگذارم.

So, we're going to talk about shopping in grocery stores.

بنابراین، ما قصد داریم در مورد خرید از فروشگاه های مواد غذایی صحبت کنیم.

Shopping at shops where you can buy clothes, and also online shopping, too.

خرید از مغازه هایی که می توانید لباس بخرید و همچنین خرید آنلاین.

Now these phrases are very useful because they are commonly used in everyday English.

اکنون این عبارات بسیار مفید هستند زیرا معمولاً در زبان انگلیسی روزمره استفاده می شوند.

And if you go to an English-speaking country, they're going to be very helpful for you.

و اگر به یک کشور انگلیسی زبان بروید، آنها برای شما بسیار مفید خواهند بود.

But you can also just use these in everyday conversation with your friends.

اما شما همچنین می توانید از آنها در مکالمه روزمره با دوستان خود نیز استفاده کنید.

So let's start with a key difference between two common phrases.

پس بیایید با یک تفاوت کلیدی بین دو عبارت رایج شروع کنیم.

Do you know the difference between to go shopping and to do the shopping?

آیا تفاوت بین خرید و خرید کردن را می دانید؟

To go shopping and to do the shopping?

برای رفتن به خرید و انجام خرید؟

Well, generally speaking, to do the shopping relates to food.

خوب، به طور کلی، انجام خرید به غذا مربوط می شود.

To do the shopping.

برای انجام خرید

Whereas to go shopping is more of a general term.

در حالی که رفتن به خرید بیشتر یک اصطلاح کلی است .

That's just a subtle, a small difference between two commonly used phrases.

این فقط یک تفاوت ظریف و کوچک بین دو عبارت رایج است.

Let's now look at some phrases you can use if you go to a clothes store.

حال بیایید نگاهی به عباراتی بیندازیم که در صورت رفتن به یک فروشگاه لباس می توانید از آنها استفاده کنید.

Now let's just imagine you are in the UK.

حالا بیایید تصور کنیم شما در بریتانیا هستید.

You go into a shop with a friend.

با یکی از دوستانت به مغازه می روی.

Now the first question the person is going to ask you, the person who works there, is

حالا اولین سوالی که قرار است از شما بپرسد، شخصی که در آنجا کار می کند،

this.

این است.

Can I help you find anything?

آیا می توانم به شما کمک کنم چیزی پیدا کنید؟

Can I help you find anything?

آیا می توانم به شما کمک کنم چیزی پیدا کنید؟

99% of the time I'll say, no thank you, I'm just browsing.

99% مواقع می گویم نه متشکرم، فقط دارم مرور می کنم .

I am just browsing.

من فقط دارم مرور میکنم

So to browse means to look around the store at the different items, but you don't really

بنابراین مرور به معنای نگاه کردن به فروشگاه در مورد اقلام مختلف است، اما شما واقعاً

have an idea of what you want to buy.

ایده ای از آنچه می خواهید بخرید ندارید.

So just to brows around the store.

بنابراین فقط برای ابرو در اطراف فروشگاه.

But if you do need help with something and you've gone there for something specific,

اما اگر در مورد چیزی به کمک نیاز دارید و برای چیز خاصی به آنجا رفته اید،

you can say, yes, I'm looking for a new cotton sweater.

می توانید بگویید، بله، من به دنبال یک ژاکت نخی جدید هستم .

I am looking for, I'm looking for a new cotton sweater.

من دنبال یک ژاکت نخی نو هستم .

Now the shop assistant will say something like, okay, just go over there, you'll find

حالا فروشنده چیزی می گوید ، خوب، فقط به آنجا بروید، آنها را پیدا خواهید

them.

کرد.

Or, they're at the back of the store.

یا، آنها در پشت فروشگاه هستند.

You can't miss them.

شما نمی توانید آنها را از دست بدهید.

So, you go to the place where the sweaters are.

بنابراین، شما به جایی می روید که ژاکت ها هستند.

And just to note, in British English we say jumper instead.

و فقط باید توجه داشت که در انگلیسی بریتانیایی به جای آن می گوییم جامپر.

A cotton jumper.

یک جامپر پنبه ای.

But you go to the store, you find this jumper, this sweater, and you take a look at it and

اما شما به فروشگاه می روید، این جامپر، این ژاکت را پیدا می کنید و به آن نگاه می کنید

you think, this is good.

و فکر می کنید، این خوب است.

But there's a problem.

اما یه مشکلی هست

You wear medium sweaters but there's only large and small.

شما ژاکت های متوسط ​​می پوشید اما فقط بزرگ و کوچک وجود دارد.

So this is what you can ask.

بنابراین این چیزی است که می توانید بپرسید.

Do you have this in medium?

آیا شما این را در حالت متوسط ​​دارید؟

Do you have this in medium?

آیا شما این را در حالت متوسط ​​دارید؟

Or if you want a different color, do you have this in blue?

یا اگر رنگ دیگری می خواهید، این رنگ آبی را دارید؟

Do you have this in blue?

آیا این رنگ آبی را دارید؟

So the store assistant helps you.

بنابراین دستیار فروشگاه به شما کمک می کند.

They find you a medium blue sweater.

آنها برای شما یک ژاکت آبی متوسط ​​پیدا می کنند.

And now it's time to see if it's going to fit you.

و اکنون زمان آن رسیده است که ببینیم آیا برای شما مناسب است یا خیر.

If it's going to fit you.

اگر قرار است برای شما مناسب باشد.

And this means if it's going to be the right size.

و این بدان معناست که اگر قرار است اندازه مناسبی داشته باشد.

Now, you can also say, if it's going to suit you, which just means if it looks good on

حالا، شما همچنین می توانید بگویید، اگر قرار است برای شما مناسب باشد ، که فقط به این معنی است که آیا برای شما خوب به نظر می رسد

you.

.

So there is a difference there.

بنابراین در آنجا تفاوت وجود دارد.

If it fits you, it means the size is correct.

اگر برای شما مناسب است، به این معنی است که اندازه آن درست است.

If it suits you, it means it looks good on you.

اگر برای شما مناسب است، به این معنی است که به نظر شما خوب است .

But you need to know this.

اما شما باید این را بدانید.

You need to try it on, to try it on.

شما باید آن را امتحان کنید، تا آن را امتحان کنید.

So, you ask the assistant, where are the changing rooms?

بنابراین، از دستیار می‌پرسید، رختکن‌ها کجا هستند ؟

Or, can I try this on?

یا، آیا می توانم این را امتحان کنم؟

Can I try this on?

میتوانم این یکی رو امتحان کنم؟

So you go to the changing rooms, you try on the sweater, and you look at yourself in the

بنابراین به رختکن می روید، ژاکت را امتحان می کنید و خود را در

mirror.

آینه نگاه می کنید.

But you also ask you friend, you say, does this fit?

اما از دوستت هم می پرسی، می گویی آیا این مناسب است؟

Does this fit?

آیا این مناسب است؟

Or, do you think this looks good?

یا، به نظر شما این خوب به نظر می رسد؟

Do you think this suits me?

به نظر شما این به من می آید؟

Your friend might say things like, it's a little big.

دوست شما ممکن است جملاتی از این قبیل بگوید که کمی بزرگ است.

It's a little big.

کمی بزرگ است.

Or, it's a little baggy around the shoulders.

یا دور شانه ها کمی گشاد است.

It's a little baggy around the shoulders, which means there's too much room around the

دور شانه ها کمی گشاد است، به این معنی که فضای زیادی در اطراف

shoulder area.

شانه وجود دارد.

Your friend might also say, I think you would look better in the pink one.

دوست شما همچنین ممکن است بگوید، من فکر می کنم شما در صورتی بهتر به نظر می رسید.

I think you would look better in the pink one.

من فکر می کنم در صورتی بهتر به نظر می رسید.

So you get the pink one, you like it, and now it's time to think about if you're going

بنابراین شما رنگ صورتی را دریافت می کنید، آن را دوست دارید، و اکنون زمان آن است که فکر کنید که آیا

to buy it.

قصد خرید آن را دارید یا خیر.

So then you check the price tag.

بنابراین پس از آن شما برچسب قیمت را بررسی کنید.

You say, I can't afford that.

شما می گویید من نمی توانم آن را بپردازم.

I can't afford that, which means I don't have enough money to buy this.

من نمی توانم آن را بپردازم، یعنی پول کافی برای خرید آن ندارم.

It's not in my budget.

در بودجه من نیست

However, your friend points out to you that it's currently 50% off.

با این حال، دوست شما به شما اشاره می کند که در حال حاضر 50٪ تخفیف دارد.

The sweater is currently 50% off, so you think, okay, I can get this.

ژاکت در حال حاضر 50٪ تخفیف دارد، بنابراین شما فکر می کنید، خوب، من می توانم این را دریافت کنم.

That's fine.

خوبه.

So you take the sweater to the cash register.

بنابراین شما ژاکت را به صندوق صندوق می برید.

But there are other people around the cash register and you're not sure if they're waiting

اما افراد دیگری در اطراف صندوق وجود دارند و مطمئن نیستید که منتظر خرید چیزی هستند یا خیر

to buy something.

.

So you can ask them, are you in line?

بنابراین می توانید از آنها بپرسید که آیا در صف هستید؟

Are you in line?

آیا در صف هستید؟

Or in British English, are you in the queue?

یا به انگلیسی بریتانیایی، آیا در صف هستید؟

Are you in the queue?

تو صف هستی؟

As you buy the sweater, the assistant will say, would you like your receipt in the bag?

هنگام خرید ژاکت، دستیار می گوید، آیا می خواهید رسید خود را در کیف داشته باشید؟

Would you like your receipt in the bag?

آیا می خواهید رسید خود را در کیف داشته باشید؟

And you can simply say, yes please, or no thank you.

و شما می توانید به سادگی بگویید، بله، لطفا، یا نه، متشکرم.

Later that day, you go home, you put on your new sweater, you look in the mirror, and you

بعداً همان روز، به خانه می روی ، ژاکت جدیدت را می پوشی، به آینه نگاه می

think, I'm not sure I like it.

کنی، و فکر می کنی، مطمئن نیستم که دوستش داشته باشم.

I'm not sure I like it.

مطمئن نیستم که دوستش داشته باشم.

So you tell your friend, I think I'm gonna take this back.

پس تو به دوستت بگو، فکر می کنم این را پس می گیرم.

I think I'm going to take this back.

فکر کنم اینو پس بگیرم

Which just means I think I'm going to return it.

که فقط به این معنی است که فکر می کنم آن را برگردانم .

I think I'm going to return it.

فکر کنم برگردمش

Let's talk about shopping in supermarkets now, or in American English they're called

حالا بیایید در مورد خرید در سوپرمارکت ها صحبت کنیم، یا در انگلیسی آمریکایی به آنها خواربارفروشی می گویند

grocery stores.

.

Now, a phrase I love to use is this, to do the big shop.

اکنون، عبارتی که دوست دارم از آن استفاده کنم این است، برای انجام فروشگاه بزرگ.

To do the big shop.

برای انجام مغازه بزرگ.

For example, I'm gonna do the big shop later.

به عنوان مثال، من می خواهم بعداً فروشگاه بزرگ را انجام دهم.

What do you want?

چه چیزی می خواهید؟

I'm going to do the big shop later, what do you want?

من بعداً می روم مغازه بزرگ را انجام دهم، شما چه می خواهید؟

Now, to do the big shop means to buy lots of food so it's going to last you for the

در حال حاضر، خرید بزرگ به معنای خریدن مقدار زیادی غذا است تا برای شما یک

week or for 10 days, or maybe even two weeks.

هفته یا 10 روز، یا شاید حتی دو هفته دوام بیاورد.

But sometimes you go to the grocery store and you just want to pick up a few things.

اما گاهی اوقات شما به فروشگاه مواد غذایی می روید و فقط می خواهید چند چیز را بردارید.

So I'll often text my wife, I'm just going to nip to the grocery store to pick up a few

بنابراین اغلب به همسرم پیامک می‌دهم، فقط می‌خواهم به خواربارفروشی بروم تا چند

things.

چیز را بردارم.

Do you want anything?

چیزی میخواهی؟

So nip to the grocery store.

پس به فروشگاه مواد غذایی بروید.

This is a British term, and it just means, go quickly.

این یک اصطلاح بریتانیایی است و فقط به این معنی است که سریع برو.

To go to the grocery store quickly and to pick up a few things, to get, to buy a few

سریع به خواربارفروشی بروم و چند چیز را بردارم، بگیرم، چند

things.

چیز بخرم.

If you're looking for soda but you don't know where it is, you can simply ask, excuse me,

اگر به دنبال نوشابه هستید اما نمی دانید کجاست، می توانید به سادگی بپرسید، ببخشید، از

where can I find the soda?

کجا می توانم نوشابه را پیدا کنم؟

Where can I find the soda?

از کجا می توانم نوشابه را پیدا کنم؟

And then when you want to get some meat or anything from the deli counter, you can ask

و سپس وقتی می خواهید مقداری گوشت یا هر چیز دیگری از اغذیه فروشی تهیه کنید، می توانید

this.

این را بپرسید.

Could I get, could I get five steaks and three pounds of ground beef?

آیا می توانم دریافت کنم، آیا می توانم پنج استیک و سه پوند گوشت چرخ کرده بیاورم؟

And then the person will prepare this for you, hand it over, and then ask, anything

و سپس آن شخص این را برای شما آماده می کند، آن را تحویل می دهد و سپس می پرسد، چیز

else?

دیگری؟

Anything else?

چیز دیگری مد نظر دارید؟

Nope, that's all, thanks.

نه، همین است، متشکرم.

That's all I need.

این تمام چیزی است که نیاز دارم.

That's all.

همین.

And then when it's time to check out, this is when you often engage in a little bit of

و پس از آن زمانی که زمان بررسی فرا می رسد، این زمانی است که شما اغلب درگیر

small talk.

صحبت های کوچکی می شوید.

Now, there are certain grocery stores in America where people who work there are very good

اکنون، خواربارفروشی‌های خاصی در آمریکا وجود دارد که افرادی که در آنجا کار می‌کنند در این کار بسیار خوب هستند

at this.

.

They ask you some good questions.

آنها از شما سؤالات خوبی می پرسند.

Just like, how's your day been going so far?

درست مثل اینکه تا الان روزت چطور پیش رفته؟

Or, how's it going?

یا، چطور پیش می رود؟

How's it going?

اوضاع چطوره؟

And then usually you have a little conversation about what you've done that day and if you're

و سپس معمولاً در مورد آنچه در آن روز انجام داده‌اید و اینکه آیا

having a good day or not.

روز خوبی را سپری می‌کنید یا نه، گفتگوی کوچکی دارید.

This is small talk.

این صحبت های کوچک است.

Now, I made a video on small talk, so I'll leave a link to that at the end of this lesson.

در حال حاضر، من یک ویدیو در مورد صحبت های کوچک درست کردم، بنابراین در پایان این درس پیوندی به آن خواهم گذاشت.

The checkout person might ask you, would you like paper or plastic?

ممکن است فرد صندوق‌دار از شما بپرسد که کاغذ می‌خواهید یا پلاستیک؟

Would you like paper or plastic?

آیا کاغذ می خواهید یا پلاستیک؟

Now in America, they still use plastic bags in a lot of grocery stores.

در حال حاضر در آمریکا، آنها هنوز از کیسه های پلاستیکی در بسیاری از فروشگاه های مواد غذایی استفاده می کنند.

Now I know in the UK, this isn't as common, and most people take reusable bags.

اکنون می‌دانم که در بریتانیا، این امر چندان رایج نیست و بیشتر مردم کیسه‌های قابل استفاده مجدد را مصرف می‌کنند.

But in America, it's still quite common here.

اما در آمریکا، اینجا هنوز کاملاً رایج است.

So, if they say, would you like paper or plastic?

بنابراین، اگر آنها بگویند، آیا کاغذ می خواهید یا پلاستیک؟

They're talking about the type of bag to give you.

آنها در مورد نوع کیفی که به شما می دهند صحبت می کنند.

And when you go back home, your wife, your husband, your partner, whoever it is will

و وقتی به خانه برمی‌گردی، همسرت، شوهرت، شریک زندگیت، هر کسی که هست

ask you, did you get the coffee creamer I asked for?

از تو می‌پرسد، آیا کرم قهوه‌ای را که درخواست کردم، گرفتی؟

And I always forget something.

و من همیشه چیزی را فراموش می کنم.

There's always one thing that I forget.

همیشه یک چیز هست که فراموش می کنم

So then I'll say with this intonation, no, I forgot.

پس با این لحن می گویم، نه، فراموش کردم.

I'm sorry.

متاسفم.

I forgot it.

من آن را فراموش کرده.

Now before I share my idioms, I also want to briefly discuss online shopping.

اکنون قبل از اینکه اصطلاحات خود را به اشتراک بگذارم، می خواهم به طور خلاصه درباره خرید آنلاین صحبت کنم.

Most of the things here, looking around, I have bought online.

بیشتر چیزهایی که اینجاست، با نگاه کردن به اطراف، آنلاین خریده ام.

This light, the camera, the tripod, this light, the microphone, this microphone, my computer.

این نور، دوربین، سه پایه، این نور ، میکروفون، این میکروفون، کامپیوتر من.

No, the computer I bought in a shop.

نه، کامپیوتری که از یک مغازه خریدم.

But most things I buy online these days, including flight tickets, hotel reservations, clothes,

اما بیشتر چیزهایی که این روزها به صورت آنلاین خریداری می کنم، از جمله بلیط هواپیما، رزرو هتل، لباس،

shoes, business stuff.

کفش، چیزهای تجاری.

And if you want to tell someone that you've bought something online, you can just say,

و اگر می خواهید به کسی بگویید که چیزی را آنلاین خریده اید، فقط می توانید بگویید،

I bought it online.

من آن را آنلاین خریدم.

I bought it online.

من آن را آنلاین خریدم.

Or, I got it online.

یا، من آن را آنلاین دریافت کردم.

I got it online.

من آن را آنلاین دریافت کردم.

Another phrase you might hear related to this is, have you checked the prices online?

عبارت دیگری که ممکن است در این رابطه بشنوید این است که آیا قیمت ها را آنلاین بررسی کرده اید؟

Have you checked the prices online?

آیا قیمت ها را آنلاین چک کرده اید؟

So this is when you do a little search to see if the item you want to buy is cheaper

بنابراین این زمانی است که شما کمی جستجو می کنید تا ببینید کالایی که می خواهید بخرید ارزان تر است یا خیر

online.

.

And then also, this is something I quite often say.

و همچنین، این چیزی است که من اغلب می گویم.

Are you online shopping again?

آیا دوباره خرید آنلاین دارید؟

Are you online shopping again?

آیا دوباره خرید آنلاین دارید؟

Okay, it's idiom time, and the first one is this.

خوب، زمان اصطلاح است، و اولین مورد این است.

This is a perfect fit for you.

این برای شما مناسب است.

This is a perfect fit for you.

این برای شما مناسب است.

Now before, we talked about how if something fits you, it means it's the right size, but

اکنون قبلاً در مورد این صحبت کردیم که اگر چیزی برای شما مناسب است، به این معنی است که اندازه آن مناسب است، اما

we can also use this for different situations.

می‌توانیم از آن برای موقعیت‌های مختلف نیز استفاده کنیم.

For example, that job is a perfect fit for you, which just means, everything about that

به عنوان مثال، آن شغل برای شما مناسب است ، یعنی همه چیز در مورد آن

job suits you or is suitable for you.

شغل برای شما مناسب است یا برای شما مناسب است.

The next one is to be like a kid in a candy shop.

مورد بعدی این است که مثل یک بچه در مغازه شیرینی فروشی باشید.

To be like a kid in a candy shop.

مثل یک بچه در مغازه شیرینی فروشی.

Now if you think about children who go to the candy shop or the sweets store, in the

حالا اگر به کودکانی فکر کنید که در انگلستان به آبنبات فروشی یا شیرینی فروشی می روند

UK, they're very excited.

، بسیار هیجان زده می شوند.

They have all this energy.

این همه انرژی دارند.

They're very enthusiastic.

آنها بسیار مشتاق هستند.

So, if you say, you're acting like a kid in a candy shop, it means that this person is

بنابراین، اگر می گویید، مانند یک بچه در یک مغازه شیرینی فروشی رفتار می کنید، به این معنی است که این شخص

acting very excitable.

بسیار هیجان انگیز عمل می کند.

They are very enthusiastic about something.

آنها در مورد چیزی بسیار مشتاق هستند.

And my favorite, which I think is from the UK, is to be all over the shop.

و مورد علاقه من، که فکر می کنم از انگلستان است، این است که در سراسر مغازه باشم.

To be all over the shop, which just means to be disorganized.

در سراسر مغازه بودن، که فقط به معنای بی نظمی است.

So you might say, this presentation is all over the shop.

بنابراین ممکن است بگویید، این ارائه در سراسر فروشگاه است.

There's no structure to it.

هیچ ساختاری برای آن وجود ندارد.

I don't know what it's about.

من نمی دانم در مورد چیست.

This presentation is all over the shop.

این ارائه در سراسر فروشگاه است.

Okay, so those are the commonly used phrases and idioms related to shopping.

خوب، پس این عبارات و اصطلاحات رایج مربوط به خرید هستند.

What I want you to do now is firstly, like this video, and also share it with your friends.

کاری که اکنون از شما می خواهم این است که اولاً این ویدیو را لایک کنید و همچنین آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.

And then leave me a comment with more phrases related to shopping.

و سپس برای من یک نظر با عبارات بیشتر مربوط به خرید بگذارید.

So more idioms, commonly used phrases, anything that you might hear someone say when they're

بنابراین اصطلاحات بیشتر، عبارات پرکاربرد، هر چیزی که ممکن است وقتی کسی در

talking about this subject.

مورد این موضوع صحبت می کند، بشنوید.

And then, while you're here, why not watch another one of my videos?

و بعد، وقتی اینجا هستید، چرا یکی دیگر از ویدیوهای من را تماشا نمی کنید؟

I'll leave the small talk video on your screen, as well as one of my recent videos, too.

ویدیوی گفتگوی کوچک و همچنین یکی از ویدیوهای اخیرم را روی صفحه شما می گذارم.

And if you don't have my book, The 5-Step Plan for English Fluency, go to the description

و اگر کتاب من، طرح 5 مرحله ای برای تسلط به زبان انگلیسی را ندارید، به توضیحات بروید

and download it for free now.

و هم اکنون آن را رایگان دانلود کنید.

Okay, thanks again for watching.

باشه، بازم ممنون که تماشا کردی

Bye bye.

خداحافظ.