Learn English Phrases: 10 Things You'll Hear on Thanksgiving Day and Black Friday

- Hello, this is Jack from to fluency.com

- سلام، این جک از سایت fluency.com است

and in this English lesson,

و در این درس انگلیسی،

I'm going to go over 10 phrases,

من قصد دارم به بیش از 10 عبارت

or 10 things that you'll likely hear

یا 10 موردی که احتمالاً

on Thanksgiving Day and on Black Friday.

در روز شکرگزاری و جمعه سیاه خواهید شنید، بپردازم.

Thanksgiving is one of the most important holidays

روز شکرگزاری یکی از مهم ترین تعطیلات

here in America, and it is celebrated

اینجا در آمریکا است و

on the fourth Thursday in November.

در چهارمین پنجشنبه ماه نوامبر جشن گرفته می شود.

It's a holiday that you do your best

تعطیلاتی است که تمام تلاش خود را می کنید

to spend time with family, you have a nice dinner

تا وقت خود را با خانواده بگذرانید، شام خوبی می خورید

and everything is peaceful.

و همه چیز آرام است.

Black Friday, on the other hand,

از سوی دیگر جمعه سیاه

is all about shopping.

همه چیز در مورد خرید است.

And this is when, most stores or all stores,

و این زمانی است که اکثر فروشگاه‌ها یا همه فروشگاه‌ها

offer discounts and deals on certain items.

، تخفیف‌ها و معاملاتی را در مورد اقلام خاص ارائه می‌کنند.

And people go out, and try to find the best deal

و مردم بیرون می‌روند و سعی می‌کنند بهترین معامله

on whatever they want to get.

را برای هر چیزی که می‌خواهند پیدا کنند.

If you want to learn more

اگر می‌خواهید

about this holiday and Black Friday,

درباره این تعطیلات و جمعه سیاه بیشتر بدانید

I'll leave a link to wikipedia in the description,

، پیوندی به ویکی‌پدیا در توضیحات می‌گذارم،

but let's look at phrase number one.

اما اجازه دهید به عبارت شماره یک نگاه کنیم.

(music)

(موسیقی)

Imagine that you're in the kitchen

تصور کنید که در آشپزخانه هستید

and somebody takes the turkey out of the oven.

و کسی بوقلمون را از فر بیرون می آورد.

You can say, that looks delicious.

می توان گفت، به نظر خوشمزه می رسد.

That looks delicious.

به نظر خوشمزه میاد

What you're doing is using the word 'look'

کاری که شما انجام می دهید استفاده از کلمه "نگاه"

to describe appearance.

برای توصیف ظاهر است.

You could also say, that looks amazing,

شما همچنین می توانید بگویید، که به نظر شگفت انگیز است،

that looks awesome.

به نظر عالی می رسد. با استفاده از این فعل

We can talk about people's appearance too,

می توانیم در مورد ظاهر افراد نیز صحبت کنیم

using this verb.

.

For example, she looks tired.

به عنوان مثال، او خسته به نظر می رسد.

He looks happy.

او خوشحال به نظر می رسد.

She looks like Katy Perry.

او شبیه کیتی پری است.

He looks like George Clooney.

او شبیه جورج کلونی است.

Going back to food, let's say the brussel sprouts

اگر به غذا برگردیم، فرض کنید که کلم بروکسل

come out and they're black,

بیرون می‌آید و سیاه است،

because somebody left them in the oven too long.

زیرا کسی آنها را برای مدت طولانی در فر گذاشته است.

You can say, they don't look very good.

می توان گفت، آنها خیلی خوب به نظر نمی رسند.

The second thing you'll probably hear on Thanksgiving Day is

دومین چیزی که احتمالاً در روز شکرگزاری خواهید شنید این

what time does the game start?

است که بازی در چه ساعتی شروع می شود؟

What time does the game start?

بازی ساعت چند شروع میشه؟

We're talking about American football here,

ما در اینجا در مورد فوتبال آمریکایی صحبت می کنیم،

because there is always a game on Thanksgiving Day.

زیرا همیشه یک بازی در روز شکرگزاری وجود دارد.

I don't know too much about American football,

من اطلاعات زیادی در مورد فوتبال آمریکایی

but I know this is important on Thanksgiving.

ندارم، اما می دانم که این در روز شکرگزاری مهم است.

But do you notice, the way I ask this question.

اما آیا متوجه شدید، روشی که من این سوال را می پرسم؟

What time does the game start?

بازی ساعت چند شروع میشه؟

Now, which tense is that?

حالا کدام زمان است؟

It is, the present simple, because we use the present simple

زمان حال ساده است، زیرا ما از زمان حال ساده

to talk about events in the future,

برای صحبت در مورد رویدادهای آینده استفاده می کنیم،

something that is on a schedule.

چیزی که در یک زمان بندی است.

Again, I've made a lesson on this.

باز هم در این مورد درسی ساخته ام.

I'll leave a link in the description.

من یک لینک در توضیحات می گذارم.

But you can ask the question, what time does the game start?

اما می توانید این سوال را بپرسید که بازی در چه ساعتی شروع می شود؟

Another question you might ask on Thanksgiving Day

سوال دیگری که ممکن است در روز شکرگزاری بپرسید

is, how long will this take?

این است که چقدر طول می کشد؟

How long will this take?

چه مدت طول خواهد کشید؟

We're talking about food again

ما دوباره در مورد غذا صحبت می کنیم

and what we're asking is,

و چیزی که می پرسیم این است

how long will this take to cook?

که چقدر طول می کشد تا پخته شود؟

So let's say you have a turkey.

بنابراین فرض کنید شما یک بوقلمون دارید.

You know it should go in at a certain temperature.

می دانید که باید در دمای خاصی وارد شود.

I don't know what that is.

من نمی دانم آن چیست.

But, you know the temperature,

اما، شما درجه حرارت را می دانید،

but you don't know how long it's going to take to cook.

اما نمی دانید چقدر طول می کشد تا پخته شود.

So you ask your friends, your family member,

بنابراین از دوستانتان، یکی از اعضای خانواده‌تان می‌پرسید

how long is this going to take to cook?

که پخت این غذا چقدر طول می‌کشد؟

We can use 'will' or 'going to' here.

در اینجا می‌توانیم از «will» یا «going to» استفاده کنیم.

How long will this take?

چه مدت طول خواهد کشید؟

How long is this going to take?

این کار چقدر طول می کشد؟

Another example of using the verb 'take' in this case is,

مثال دیگری از استفاده از فعل 'take' در این مورد این است

it takes me 10 minutes to get to work.

که 10 دقیقه طول می کشد تا به کار برسم.

It takes me 10 minutes to get to work.

10 دقیقه طول می کشد تا به سر کار برسم.

Okay, now the turkey is in the oven,

خوب، حالا بوقلمون در فر است،

But, you didn't set a timer.

اما، شما تایمر تنظیم نکردید.

You didn't set a timer.

تایمر تنظیم نکردی

And, you take the turkey out.

و شما بوقلمون را بیرون می آورید.

It doesn't look very good.

خیلی خوب به نظر نمیاد

And you say, oh no, I left the turkey in too long.

و شما می گویید، نه، من بوقلمون را خیلی طولانی ترک کردم.

I left the turkey in too long.

من بوقلمون را خیلی طولانی ترک کردم.

We use this phrase of verb, 'leave in'

ما از این عبارت فعل، "ترک در"

for many different things.

برای چیزهای مختلف استفاده می کنیم.

For example, don't leave that bottle of beer

برای مثال، آن بطری آبجو را

in the freezer too long.

زیاد در فریزر نگذارید.

Don't leave that bottle of beer in the freezer too long.

آن بطری آبجو را زیاد در فریزر نگذارید.

Otherwise, it might explode.

در غیر این صورت ممکن است منفجر شود.

Another example is, uggh, I left my keys in the car.

مثال دیگر این است، اوه ، کلیدهایم را در ماشین جا گذاشتم.

I left my keys in the car.

کلیدهایم را در ماشین جا گذاشتم.

Even though we left the turkey in the oven too long,

با وجود اینکه بوقلمون را خیلی طولانی در فر گذاشتیم،

it's still edible.

اما هنوز خوراکی است.

But before we eat it,

اما قبل از اینکه آن را بخوریم،

somebody usually asks the question,

کسی معمولا این سوال را می پرسد که برای

what are you thankful for?

چه چیزی شکرگزار هستید؟

What are you thankful for?

برای چی سپاسگزاری؟

And this is a big part of Thanksgiving.

و این بخش بزرگی از شکرگزاری است.

It's to give thanks, to talk about what you are grateful for

این برای تشکر کردن، صحبت کردن در مورد چیزهایی است که به خاطر آنها سپاسگزار هستید

And it doesn't always happen around the table,

و همیشه

in a formal way, but usually somebody talks about this.

به شکل رسمی پشت میز اتفاق نمی افتد، اما معمولاً کسی در مورد آن صحبت می کند.

And I have been to Thanksgiving dinners before

و من قبلاً به شام ​​های شکرگزاری رفته بودم

where everybody said what they were thankful for.

که در آن همه چیزهایی را که به خاطر آنها سپاسگزار بودند می گفتند.

It's a good time to ask you a question,

زمان خوبی است که از شما سوالی بپرسم، برای

what are you thankful for?

چه چیزی شکرگزار هستید؟

What are you thankful for?

برای چی سپاسگزاری؟

So after you have said what you are thankful for,

بنابراین بعد از اینکه گفتید برای چه چیزی شکرگزار هستید،

you are sitting down at the table,

سر میز نشسته

and you're eating turkey, but it's a little bit dry

اید و در حال خوردن بوقلمون هستید، اما کمی خشک است

because you left it in the oven too long.

زیرا آن را خیلی طولانی در فر گذاشته اید.

So you want more gravy,

بنابراین شما سس بیشتری می خواهید،

and the way to ask somebody for the gravy is this,

و روش درخواست سس از کسی این است،

could you pass me the gravy please?

لطفاً می توانید سس را به من بدهید؟

Could you pass me the gravy, please?

آیا می توانید سس را از من بگذرانید، لطفا؟

Sometimes, people don't say please at the end,

گاهی اوقات، مردم در پایان نمی گویند لطفا،

but they do say, thank you,

اما می گویند، متشکرم،

once somebody passes the gravy to them.

زمانی که یک نفر سس را به آنها منتقل می کند.

We can also exchange 'could' for 'can' and say this,

ما همچنین می توانیم "می تواند" را با "می توانم" عوض کنیم و این را بگوییم، لطفاً

can you pass me the gravy, please?

می توانید سس را به من بدهید؟

I ask this question a lot, because

من این سوال را زیاد میپرسم، زیرا

I love gravy.

من عاشق آبغوره هستم.

(music)

(موسیقی)

Okay, so you have your dinner.

باشه، پس شما شام خود را می خورید.

You have eaten too much.

شما زیاد خورده اید.

You go to bed.

تو برو بخواب.

And then the next day is Black Friday.

و روز بعد جمعه سیاه است.

What you might hear is this,

آنچه ممکن است بشنوید این است که

Have you seen the line at Walmart?

آیا خط والمارت را دیده اید؟

Or have you seen the line at Best Buy?

یا این خط را در Best Buy دیده اید؟

Walmart and Best Buy are both popular shops

Walmart و Best Buy هر دو فروشگاه‌های محبوبی هستند

to go to on Black Friday,

که می‌توانید در جمعه سیاه به آنجا بروید،

because usually they have a lot of deals.

زیرا معمولاً معاملات زیادی دارند.

And by asking that question, have you seen the line

و با پرسیدن این سوال، آیا

at Best Buy, what you're saying is,

خط Best Buy را دیده اید، چیزی که می گویید این است

there are so many people lining up to get into Best Buy.

که افراد زیادی برای ورود به Best Buy صف می کشند.

In British English, we'll use the word queue here.

در انگلیسی بریتانیایی، در اینجا از کلمه queue استفاده می کنیم.

Have you seen the queue at Best Buy?

آیا صف در Best Buy را دیده اید؟

Or, there are a lot of people queuing up.

یا، تعداد زیادی از مردم در صف هستند.

And I'm sure you've seen one of those videos where,

و من مطمئن هستم که یکی از آن ویدیوهایی را دیده‌اید که در آن،

a shop opens its doors on Black Friday

یک فروشگاه درهای خود را در جمعه سیاه باز می‌کند

and people rush in to get the best deals.

و مردم برای دریافت بهترین تخفیف‌ها هجوم می‌آورند.

Speaking of getting best deals,

در مورد گرفتن بهترین پیشنهادها،

I've mentioned this a couple of times,

من چند بار به این موضوع اشاره کرده‌ام،

and you'll hear people say, I just got a great deal on,

و می‌شنوید که مردم می‌گویند، من به تازگی با این تلویزیون جدید یک معامله عالی دریافت کردم

this new TV.

.

I just got a great deal on this new microwave.

من به تازگی در مورد این مایکروویو جدید چیزهای زیادی بدست آورده ام.

To get a good deal on something means

به دست آوردن یک معامله خوب در مورد چیزی به این معنی است

that you get it for a good price.

که شما آن را با قیمت خوبی دریافت می کنید.

You get it on sale.

شما آن را در فروش دریافت می کنید.

And Americans will say, I just got a great deal.

و آمریکایی ها می گویند، من به تازگی یک معامله بزرگ به دست آوردم.

British people say, I've just got a great deal.

مردم بریتانیا می گویند، من یک معامله بزرگ دارم.

I made a video on this difference

من یک ویدیو در مورد این تفاوت ساختم

which you can watch.

که می توانید آن را تماشا کنید.

There's a link in the description.

یک لینک در توضیحات وجود دارد

If somebody buys something that they regret,

اگر کسی چیزی بخرد که پشیمان شود

they will say, oh, I shouldn't have bought that.

، می‌گوید اوه، من نباید آن را می‌خریدم.

I shouldn't have bought that.

من نباید آن را می خریدم.

Using 'shouldn't have' in the past

استفاده از «نباید داشته باشد» در

is a great way to express a regret.

گذشته راهی عالی برای ابراز پشیمانی است.

So what you're saying is,

بنابراین چیزی که شما می گویید این است که

I didn't need that, I don't want this now.

من به آن نیاز نداشتم، اکنون این را نمی خواهم.

I shouldn't have bought that.

من نباید آن را می خریدم.

There are many things that I regret buying.

چیزهای زیادی هست که از خریدشان پشیمانم.

And I use this all the time.

و من همیشه از این استفاده می کنم.

I shouldn't have bought that.

من نباید آن را می خریدم.

But another example is this.

اما مثال دیگر این است.

Imagine that, you say something,

تصور کنید که چیزی می گویید

that isn't very nice.

که خیلی خوب نیست.

You can say, sorry, I shouldn't have said that.

شما می توانید بگویید، متاسفم، من نباید این را می گفتم.

I shouldn't have said that.

من نباید این را می گفتم.

For people who don't want to line up

برای افرادی که نمی‌خواهند در صف قرار

who don't want to go outside,

بگیرند و نمی‌خواهند بیرون بروند،

what they tend to do, is,

چیزی که تمایل دارند انجام دهند این است

they do their shopping online.

که خرید خود را آنلاین انجام می‌دهند.

So you'll hear them say,

بنابراین می‌شنوید که می‌گویند،

I'm doing all my shopping online this year.

من امسال همه خریدهایم را آنلاین انجام می‌دهم .

I'm doing all my shopping online this year.

من امسال همه خریدهایم را آنلاین انجام می دهم.

This has become more popular now.

این در حال حاضر محبوب تر شده است.

And there's a day, which is Cyber Monday,

و روزی وجود دارد که دوشنبه سایبری است

that focuses on online deals.

که بر معاملات آنلاین تمرکز دارد.

But you'll find Black Friday also has

اما متوجه خواهید شد که جمعه سیاه نیز

lots of deals online too.

معاملات آنلاین زیادی دارد.

So a lot of people prefer to do their shopping online.

بنابراین بسیاری از مردم ترجیح می دهند خرید خود را به صورت آنلاین انجام دهند.

The last one is this.

آخریش اینه

Imagine that I see my wife

تصور کنید که من همسرم را

on her computer, because she does her shopping online.

در رایانه اش می بینم، زیرا او خرید خود را آنلاین انجام می دهد.

And she's buying something else.

و داره یه چیز دیگه میخره

And I ask her the question,

و من این سوال را از او می پرسم

what are you buying now?

که الان چه چیزی می خرید؟

What are you buying now?

الان چی میخری؟

By adding 'now', at the end of the question,

با افزودن «اکنون» در پایان سؤال،

it suggests that my wife has been buying a lot of things.

این نشان می‌دهد که همسرم چیزهای زیادی خریده است.

And I'm surprised that she's buying something else,

و من تعجب می کنم که او چیز دیگری می خرد،

or maybe not surprised.

یا شاید تعجب نکرده است.

So I ask her the question, what are you buying now?

بنابراین از او این سوال را می پرسم که الان چه چیزی می خرید؟

My dad used to say something similar to me,

بابام همچین چیزی به من میگفت

which was, what are you eating now?

که الان چی میخوری؟

And this was usually on a Friday night,

و این معمولاً در یک شب جمعه بود،

when I used to watch wrestling,

زمانی که من کشتی تماشا می‌کردم

and eat packets of crisps, yogurt, cereal, so much stuff.

و بسته‌هایی از چیپس، ماست، غلات، و چیزهای زیادی می‌خوردم.

And when I went into the kitchen to get something else,

و وقتی به آشپزخانه رفتم تا چیز دیگری بیاورم،

he asked me the question, what are you eating now?

از من این سوال را پرسید که الان چه می خوری؟

Okay, so we have covered a lot in this lesson.

خوب، بنابراین ما در این درس موارد زیادی را پوشش داده ایم.

And I have taught many of the phrases

و بسیاری از عبارات را

in different videos before.

قبلا در ویدیوهای مختلف آموزش داده ام.

So, be sure to check out the description

بنابراین، حتماً توضیحات را بررسی

or click on your screen

کنید یا

to watch one of these videos.

برای تماشای یکی از این ویدیوها روی صفحه خود کلیک کنید.

If you have enjoyed this,

اگر از این کار لذت بردید

then please like and share it.

لطفا لایک کنید و به اشتراک بگذارید.

Thank you for being here.

متشکرم که در اینجا حضور دارید.

And I will speak to you soon.

و من به زودی با شما صحبت خواهم کرد.

Bye-bye.

خداحافظ.

(music)

(موسیقی)

I love gravy.

من سس را دوست دارم.