THINK and SPEAK in English: technology

Oh, I didn't hear what you said. Sorry. What was  that? Has that ever happened to you? Have you been  

اوه من نشنیدم چی گفتی متاسف. آن چه بود ؟ که تا به حال برای شما اتفاق افتاده؟ آیا

lost in your phone and you didn't hear what was  going on in the world around you? Unfortunately,  

در تلفن خود گم شده‌اید و نشنیده‌اید که در دنیای اطرافتان چه می‌گذرد؟ متأسفانه

this has happened to me too. But never fear,  today I'm going to help you learn how to  

برای من هم این اتفاق افتاده است. اما هرگز نترسید، امروز من به شما کمک می‌کنم یاد بگیرید چگونه به

think and speak in English while talking about  our tech habits. Are you ready? Let's do it.

انگلیسی فکر کنید و صحبت کنید و در مورد عادات فنی ما صحبت کنید. اماده ای؟ بیایید آن را انجام دهیم.

Hi, I'm Vanessa from speakenglishwithvanessa.com,  and like always, I have created a free PDF  

سلام، من ونسا هستم از speakenglishwithvanessa.com، و مانند همیشه، یک کاربرگ PDF   رایگان

worksheet with all of today's important  vocabulary expressions, sample sentences,  

با تمام عبارات واژگان مهم امروزی، جملات نمونه،   ایجاد کرده ام

and at the bottom of the free worksheet, you  can answer Vanessa's challenge question so  

و در پایین کاربرگ رایگان، می توانید به سؤال چالشی ونسا پاسخ دهید

that you never forget what you've learned  in this lesson. You can click the link in  

تا   هرگز آنچه را که در این درس آموخته اید فراموش نمی کنید . امروز می‌توانید روی پیوند موجود در

the description to download that free PDF  worksheet today. It is my gift to you.

توضیحات کلیک کنید تا کاربرگ PDF رایگان را دانلود کنید . هدیه من به شماست

In this lesson, I'm going to tell you a little  story about my journey with using technology,  

در این درس، می‌خواهم داستان کوچکی درباره سفرم با استفاده از فناوری برای شما تعریف کنم،

and I will explain some key vocabulary  along the way. I hope that you two will  

و برخی از واژگان کلیدی را در طول مسیر توضیح خواهم داد. امیدوارم تا پایان این درس با

feel confident thinking in speaking in  English about the topic of technology  

صحبت کردن به انگلیسی در مورد موضوع فناوری، شما دو نفر با اعتماد به نفس فکر کنید.

by the end of this lesson.  Let's start with this story.

بیایید با این داستان شروع کنیم.

So I need to watch YouTube for work, but I would  oftentimes log on to YouTube for work and end up  

بنابراین من باید YouTube را برای محل کار تماشا کنم، اما اغلب اوقات برای کار به YouTube وارد می‌شوم و در نهایت تعداد زیادی

watching tons of other videos unrelated to work.  It was a timesuck. Can you guess what this word  

ویدیو دیگر غیرمرتبط با کار را تماشا می‌کنم. زمانه ای بود آیا می توانید حدس بزنید که این کلمه

timesuck means? Take a look at this sentence. I  removed all unnecessary apps from my phone because  

Timesuck به چه معناست؟ به این جمله دقت کنید. همه برنامه‌های غیرضروری را از تلفنم حذف کردم، زیرا

they were just a timesuck. We can kind of imagine  a vacuum sucking away your time, and that's what  

آنها فقط یک مشکل زمانی بودند. ما می توانیم به نوعی تصور کنیم که خلاء زمان شما را می گیرد، و همین

it is. It's just something that wastes your time.  I was wasting time on YouTube, it was a timesuck.

است. این فقط چیزی است که وقت شما را تلف می کند. داشتم در یوتیوب وقت تلف می‌کردم.

For me I was developing a reliance on technology  because I felt like it was important for my job.  

برای من در حال توسعه تکیه بر فناوری بودم، زیرا احساس می‌کردم برای شغلم مهم است.

But, was it really? This word reliance is  talking about being dependent on something.  

اما آیا واقعا اینطور بود؟ این کلمه تکیه درباره وابستگی به چیزی صحبت می کند.

It's good to be dependent on some things. I am  dependent on my family or I rely on my family.  

وابستگی به برخی چیزها خوب است. من به خانواده‌ام وابسته هستم یا به خانواده‌ام متکی هستم.

But the way that I just used it, a reliance  on technology, you kind of get the sense that  

اما روشی که من به تازگی از آن استفاده کردم، با تکیه بر فناوری، شما به نوعی این حس را پیدا می کنید که

I don't want to be reliant on technology.  Have you ever said something like this? I  

نمی خواهم به فناوری متکی باشم. آیا تا به حال چنین چیزی گفته اید؟

realized that I have a reliance on technology  when I use Google Maps to get anywhere. Google  

وقتی از Google Maps برای رسیدن به هر جایی استفاده می‌کنم متوجه شدم که به فناوری تکیه می‌کنم. Google

Maps has saved me so many times. I have  a reliance on Google Maps technology.

Maps من را بارها نجات داده است. من به فناوری Google Maps اعتماد دارم.

All right. Let's go to the next part of  the story. But the thing was I couldn't  

خیلی خوب. بیایید به قسمت بعدی داستان برویم. اما مسئله این بود که نمی‌توانستم

stay focused using the apps that  I thought I needed for work. There  

با استفاده از برنامه‌هایی که فکر می‌کردم برای کار به آن‌ها نیاز دارم، متمرکز بمانم.

were too many distractions. Let's take a  look at this fun expression, the thing is,  

حواس پرتی بسیار زیاد بود. بیایید نگاهی به این عبارت سرگرم‌کننده بیندازیم.

or the thing was. I love expressions like  this because advanced English speakers and  

من عاشق عباراتی از این دست هستم، زیرا انگلیسی زبانان پیشرفته و

native English speakers use these all the time,  but I feel like English learners don't really  

انگلیسی زبانان بومی همیشه از این عبارات استفاده می‌کنند، اما احساس می‌کنم زبان‌آموزان انگلیسی واقعاً

integrate these into daily conversation. So  here's your chance to be able to use this.

آنها را در مکالمه روزانه ادغام نمی‌کنند. بنابراین اینجا شانس شماست که بتوانید از آن استفاده کنید.

We use the thing is, or the thing was to give  an introduction to a topic or maybe like a  

ما از چیزی استفاده می‌کنیم یا چیزی برای ارائه مقدمه‌ای برای یک موضوع یا شاید مانند

summary of a topic. So let me give you another  example. I know that I need to get healthier,  

خلاصه‌ای از یک موضوع بود. بنابراین اجازه دهید مثال دیگری برای شما بزنم . می‌دانم که باید سالم‌تر شوم،

but the thing is I don't like to work out.  So we're kind of narrowing the topic here.  

اما نکته اینجاست که دوست ندارم ورزش کنم. بنابراین ما به نوعی موضوع را در اینجا محدود می کنیم.

I know I need to get healthy, but the thing  is, here's my introduction to the problem,  

من می‌دانم که باید سالم باشم، اما مسئله اینجاست که مقدمه من برای مشکل،

the summary of the problem, I don't like to work  out. And that's how I used it when I was talking  

خلاصه مشکل، من دوست ندارم کار کنم . و وقتی در مورد فناوری صحبت می‌کردم، اینگونه از آن استفاده کردم

about technology. The thing is, my summary or my  introduction of the problem, the thing is I just  

. نکته این است که خلاصه من یا معرفی من از مشکل، مسئله این است که من فقط

couldn't stay focused. And why? Because, the  next word, there were too many distractions.

نمی‌توانم متمرکز بمانم. و چرا؟ زیرا، کلمه بعدی، حواس‌پرتی‌های زیادی وجود داشت.

This is the problem with the internet, right?  There are too many distractions. If you've ever  

این مشکل از اینترنت است، درست است؟ حواس پرتی خیلی زیاد است. اگر تا به حال به‌صورت

worked online, I'm sure that distractions have  been a problem for you. What are distractions?  

آنلاین کار کرده‌اید، مطمئن هستم که حواس‌پرتی‌ها برای شما مشکل‌ساز بوده است. حواس پرتی چیست؟

Well, there are things that are trying to take  your attention away from what you need to be  

خوب، چیزهایی وجود دارد که سعی می کنند توجه شما را از چیزی که باید روی آن

focusing on. Right now you need to be focusing on  this English lesson on YouTube. But do you know  

تمرکز کنید، دور کنند. در حال حاضر باید روی این درس انگلیسی در YouTube تمرکز کنید. اما آیا می دانید

what? There are recommended videos. There  are other things online. Everything might  

چی؟ ویدیوهای پیشنهادی وجود دارد. چیزهای دیگری به صورت آنلاین وجود دارد. همه چیز ممکن است

be popping up and moving. There are so many  distractions that it's hard to stay focused  

ظاهر شود و حرکت کند. حواس‌پرتی‌های زیادی وجود دارد که تمرکز کردن

and learn English. I know. It's hard to stay  focused. But, we need to push aside distractions  

و یادگیری زبان انگلیسی دشوار است. میدانم. متمرکز ماندن سخت است . اما، ما باید حواس‌پرتی‌ها را کنار بگذاریم

and I'm going to give you a solution for this  in just a minute telling you about what I did.

و من می‌خواهم در عرض یک دقیقه راه‌حلی برای این موضوع به شما ارائه کنم و درباره کاری که انجام دادم به شما بگویم.

Let's move on to the story. Even worse,  my bad tech habits were making me miss  

بریم سراغ داستان. حتی بدتر از آن، عادت‌های بد فناوری من باعث می‌شد

out on real life interactions with  my friends and family. This word,  

تعامل واقعی با دوستان و خانواده‌ام را از دست بدهم. این کلمه،

real life interactions. Notice the pronunciation  here, interactions. The T has been completely cut  

تعاملات زندگی واقعی است. به تلفظ اینجا، تعاملات توجه کنید. T کاملاً

out. Real life interactions. This is talking  about connecting with people in real life. The  

بریده شده است. تعاملات زندگی واقعی این صحبت درباره برقراری ارتباط با مردم در زندگی واقعی است.

people who are at the table with you. The people  who are in your classroom. These are the people,  

افرادی که با شما سر میز هستند. افرادی که در کلاس شما هستند. اینها افراد،

tangible people around you, not the things  that are going on online. It's a problem.

افراد ملموس در اطراف شما هستند، نه چیزهایی که به صورت آنلاین در جریان هستند. این یک مشکل است.

Whenever I heard a notification on my phone,  ring, I felt like I needed to check it, but the  

هر زمان که اعلانی را در تلفنم شنیدم که زنگ می‌خورد، احساس می‌کردم باید آن را بررسی کنم، اما

problem was I wasn't being present and I needed  to do something about it. This word notification  

مشکل اینجا بود که حضور نداشتم و باید کاری برای آن انجام می‌دادم. این اعلان کلمه

is highly linked to technology nowadays. We get  lots of notifications on our phone all the time.  

امروزه به شدت با فناوری مرتبط است. همیشه اعلان‌های زیادی در تلفن خود دریافت می‌کنیم.

Such a pain. What about this? Being present.  Well, you probably know what a present is,  

چنین دردی در مورد این چی؟ حضور داشتن. خب، احتمالاً می‌دانید که هدیه چیست،

like a gift I gave a present to my friend on their  birthday, but that's not what we're talking about.  

مانند هدیه‌ای که در روز تولد دوستم به او هدیه دادم ، اما این چیزی نیست که درباره آن صحبت کنیم.

We are talking about your body and your mind  being physically there in the moment. You are  

ما در مورد جسم و ذهن شما صحبت می کنیم که از نظر فیزیکی در آن لحظه وجود دارند. شما

being present. You're not thinking about  something else, you're not worrying about  

حضور دارید. شما به چیز دیگری فکر نمی کنید ، نگران

something else. You are being present.  And that's the problem with our phones,  

چیز دیگری نیستید. شما حضور دارید و این مشکل تلفن‌های ماست،

it's hard to be present when we are  looking at our phones and technology.

وقتی به تلفن‌ها و فناوری خود نگاه می‌کنیم، سخت است که حضور داشته باشیم.

So what's the solution? Well, I decided to  read a book called Digital Minimalism and  

پس راه حل چیست؟ خوب، تصمیم گرفتم کتابی به نام مینیمالیسم دیجیتال بخوانم و

it inspired me to add a block on my phone so  that I could only use YouTube for a specific  

این کتاب به من انگیزه داد که یک بلوک به تلفنم اضافه کنم تا بتوانم فقط برای

amount of time at a specific amount of  time per day. I like this expression,  

مدت زمان مشخصی در یک زمان خاص در روز از YouTube استفاده کنم. من این عبارت را دوست دارم،

inspired me. It gave you some inspiration to  make some change in your life. This book inspired  

الهام بخش من شد. این به شما الهام داد تا تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنید. این کتاب الهام بخش

me. It really made me want to make a change. His  descriptions were great, his analogies were great,  

من شد. واقعاً باعث شد که بخواهم تغییری ایجاد کنم. توصیفاتش عالی بود، تشبیهاتش عالی بود،

his story was great. And reading this  book inspired me, to what? Add a block.

داستانش عالی بود. و خواندن این کتاب الهام بخش من شد، برای چه؟ یک بلوک اضافه کنید.

You might also hear this called blocker, add  a blocker on my phone. There are certain apps  

همچنین ممکن است این را بشنوید که مسدودکننده نامیده می‌شود، یک مسدودکننده به تلفن من اضافه کنید. برنامه‌های خاصی وجود دارد   که

I use AppBlock, but there are plenty of others  that will have you set a type of plan. I want  

من از AppBlock استفاده می‌کنم، اما بسیاری از برنامه‌های دیگر وجود دارند که شما را مجبور می‌کنند یک نوع برنامه تنظیم کنید. من می‌خواهم هر روز

to only use YouTube from 9:00 AM to 10:00  AM each day. Maybe this is something that  

فقط از ساعت 9 صبح تا 10 صبح از YouTube استفاده کنم . شاید این چیزی است که

you need for work like me. So this is my  working time and I only can watch YouTube  

شما برای کار مانند من به آن نیاز دارید. بنابراین این زمان کار من است و فقط

during that time. So it makes me focus because  the block is restricting my access. And also  

در این مدت می‌توانم YouTube   را تماشا کنم. بنابراین باعث می‌شود تمرکز کنم زیرا بلوک دسترسی من را محدود می‌کند. و همچنین

9:00 AM is when my new YouTube videos  come out, so you're able to focus and  

9:00 صبح زمانی است که ویدیوهای جدید YouTube من منتشر می شود، بنابراین شما می توانید

study English at this time each Friday, I hope  so, and not give in to all the distractions.

هر جمعه در این زمان تمرکز کنید و   انگلیسی را مطالعه کنید، امیدوارم چنین باشد، و تسلیم همه مزاحمت ها نشوید.

The most useful thing is that the block turns  off all apps at night so that I don't start  

مفیدترین چیز این است که بلوک همه برنامه‌ها را در شب خاموش می‌کند تا من شروع به

doom scrolling or get sucked into news articles  late at night. Has this ever happened to you?  

پیمایش عذاب نکنم یا در اواخر شب غرق در مقالات خبری نشم . آیا این تا به حال برای شما اتفاق افتاده است؟

You're looking at something and then all of a  sudden the internet shows you terrible things  

شما به چیزی نگاه می کنید و ناگهان اینترنت به شما چیزهای وحشتناکی را نشان می دهد که در

happening around the world. Oh no. Bad, bad,  bad. And you have to click on it. You have  

سراسر جهان اتفاق می افتد. وای نه. بد، بد، بد. و باید روی آن کلیک کنید. شما

to know what it is. So you start reading more  and more bad things. This is doom scrolling,  

باید بدانید که چیست. بنابراین شما شروع به خواندن بیشتر و بیشتر چیزهای بد می کنید. این پیمایش عذاب است،

and unfortunately it's something that  social media does really well because  

و متأسفانه این چیزی است که رسانه های اجتماعی واقعاً به خوبی انجام می دهند زیرا

as humans we want to click on bad things. We  want to find out all of the terrible things  

به عنوان انسان می خواهیم روی چیزهای بد کلیک کنیم. ما می‌خواهیم همه چیزهای وحشتناکی را

that are happening. So it brings a lot of  attention and eyeballs to social media,  

که در حال رخ دادن هستند، دریابیم. بنابراین توجه و چشم‌های زیادی را به رسانه‌های اجتماعی می‌آورد،

but it's not good for us as humans to be  doom scrolling and feel really anxious.

اما برای ما انسان‌ها خوب نیست که در حال پیمایش عذاب باشیم و واقعاً مضطرب باشیم.

The other expression that I used is to  get sucked into something. Here again,  

عبارت دیگری که من استفاده کردم این است که در چیزی غرق شوم. در اینجا دوباره،

we're talking about imagine a vacuum. Our  attention and our brain is being sucked into  

ما در مورد تصور خلاء صحبت می کنیم. توجه و مغز ما به

these news articles or whatever else you  might be looking at and all of a sudden,  

این مقاله‌های خبری یا هر چیز دیگری که ممکن است به آن نگاه کنید جذب می‌شود و ناگهان

three hours passes just like that. And we  haven't really noticed the world around us.  

سه ساعت به همین ترتیب می‌گذرد. و ما واقعاً به دنیای اطرافمان توجه نکرده‌ایم.

We're not being present. This app block was a  game changer. I felt free, finally, from the  

ما حضور نداریم این بلوک برنامه یک تغییر دهنده بازی بود. در نهایت از

pull of unlimited media. I'm more productive  during my workday and I'm more present when  

کشش رسانه های نامحدود آزاد شدم. من در طول روز کاری کارآمدتر هستم و وقتی

it comes to time with my family and friends. And  you know what? I can even sleep better at night.

وقت با خانواده و دوستانم پیش می‌آید، بیشتر حضور دارم. میدونی چیه؟ حتی می توانم شب ها بهتر بخوابم.

I love this word game changer. It's  such a big expression that means  

من عاشق این تغییر کلمه بازی هستم. این یک عبارت بسیار بزرگ است که به این معنی است

everything changed because of someone or  something. So this simple app on my phone,  

همه چیز به خاطر کسی یا چیزی تغییر کرده است . بنابراین این برنامه ساده در تلفن من،

this app block was a game changer. It changed  everything for my experience using media. It  

این بلوک برنامه یک تغییر دهنده بازی بود. همه چیز را برای تجربه من در استفاده از رسانه تغییر داد. این

was a game changer. You might even say that  about my English lessons. Vanessa's English  

یک تغییر دهنده بازی بود. حتی ممکن است این را در مورد درس های انگلیسی من بگویید. درس‌های انگلیسی   ونسا،

lessons were game changer for my English learning  journey. All of a sudden I felt like English was  

بازی را برای سفر یادگیری انگلیسی من تغییر داد . ناگهان احساس کردم که انگلیسی

possible. It was fun. It was enjoyable. I  had a plan. Great. It was a game changer.

امکان پذیر است. سرگرم کننده بود. لذت بخش بود من یک برنامه داشتم. عالی. این یک تغییر دهنده بازی بود.

I also use the word productive. When you are  productive, you can achieve more. So it's great  

من هم از کلمه مولد استفاده می کنم. وقتی مولد باشید، می‌توانید به دستاوردهای بیشتری برسید. بنابراین بسیار خوب است

to be productive at work. When you're trying to  clean your house, you want to be productive and  

در کار سازنده باشید. وقتی می‌خواهید خانه‌تان را تمیز کنید، می‌خواهید سازنده باشید و

not distracted. Of course, you don't need to be  productive all the time, sometimes it's nice to  

حواس‌تان پرت نشود. البته، نیازی نیست همیشه مثمر ثمر باشید، گاهی اوقات خوب است که

just go have a picnic outside and spend time with  friends. You're not creating something and working  

فقط به یک پیک نیک بیرون بروید و با دوستان وقت بگذرانید . شما چیزی خلق نمی کنید و کار نمی کنید

and being productive. No, you're just enjoying  life. But it's important to be productive when  

و سازنده نیستید. نه، شما فقط از زندگی لذت می برید . اما زمانی که

you want to be productive. And did you notice  that I used the word present again? I could be  

می‌خواهید مولد باشید، مهم است. و متوجه شدید که من دوباره از کلمه حاضر استفاده کردم؟ من می‌توانستم در

present with the people who mattered, that my  friends and family, I was present with them.

کنار افرادی که برایم مهم هستند، دوستان و خانواده‌ام، در کنارشان حضور داشته باشم.

And most importantly, I was able to set a  good example for my kids who are growing up  

و مهمتر از همه، من توانستم الگوی خوبی برای بچه‌هایم باشم که

with more technology than I could ever have  imagined having as a kid. When I was a kid,  

با فناوری‌های بیشتر از آنچه که در کودکی تصور می‌کردم بزرگ می‌شوند. وقتی بچه بودم،

there was a TV and a phone on the wall  and that was it. But kids nowadays are  

یک تلویزیون و یک تلفن روی دیوار بود و تمام. اما بچه‌های امروزی

growing up with the possibility of so  much technology and I think this role  

با امکان فناوری بسیار بزرگ می‌شوند و فکر می‌کنم این

setting is really important. I use the  word most importantly because to me,  

تنظیم نقش واقعاً مهم است. من از کلمه مهم‌تر استفاده می‌کنم زیرا برای من،

I think this is one of the most important things  as a parent that I can do. My habits affect me,  

فکر می‌کنم این یکی از مهم‌ترین کارهایی است که می‌توانم انجام دهم. عادت‌های من روی من تأثیر می‌گذارند،

but most importantly, they also affect the young  people who I'm trying to raise into good adults.

اما مهم‌تر از همه، این عادت‌ها بر روی افراد جوانی نیز تأثیر می‌گذارند که می‌خواهم آنها را به بزرگسالان خوبی تبدیل کنم.

When you're a parent, you try to set a good  example, or even just as a human you try to  

وقتی پدر و مادر هستید، سعی می‌کنید الگوی خوبی باشید، یا حتی به عنوان یک انسان سعی می‌کنید

set a good example. You don't throw your trash  on the ground, you put it in the trash can. Why?  

نمونه خوبی ارائه دهید. زباله‌هایتان را روی زمین نمی‌ریزید، آن‌ها را در سطل زباله می‌گذارید. چرا؟

Of course, to help the earth, but also to set a  good example. You're trying to be a good citizen,  

البته، برای کمک به زمین، و همچنین برای ارائه یک الگوی خوب. شما سعی می کنید شهروند خوبی باشید،

a good parent, a good human. And I  also use this wonderful verb phrase,  

یک پدر و مادر خوب، یک انسان خوب. و من از این عبارت فعل فوق‌العاده استفاده می‌کنم.

could have ever imagined or we can switch it  could ever have imagined. This is obviously  

این بدیهی است   یک

another big full expression. Here I said more  technology than I could ever have imagined.

عبارت کامل دیگر است. در اینجا من بیش از آن چیزی که تصورش را می کردم، فناوری را گفتم.

Maybe you can even use this for your English  learning journey as well. You might say,  

شاید حتی بتوانید از این برای سفر یادگیری انگلیسی خود نیز استفاده کنید. ممکن است بگویید،

when I was taking English classes as a child,  occasionally we watched a VHS in English,  

وقتی در کودکی در کلاس‌های زبان انگلیسی شرکت می‌کردم، گاهی اوقات یک VHS به زبان انگلیسی تماشا می‌کردیم،

but it was so limited. Now there are  more English videos than I could ever  

اما بسیار محدود بود. اکنون ویدیوهای انگلیسی بیشتر از آن چیزی است که

have imagined when I was a kid. Right  now there are really unlimited videos  

در کودکی تصور می‌کردم. در حال حاضر  ویدیوهای واقعاً نامحدود   وجود دارد

that you can watch in English, and I  hope that this one is useful to you.

که می‌توانید به زبان انگلیسی تماشا کنید، و امیدوارم این یکی برای شما مفید باشد.

And finally, I want to show my kids and anyone  else that technology is a great tool that you can  

و در نهایت، می‌خواهم به بچه‌هایم و هر کس دیگری نشان دهم که فناوری ابزاری عالی است که می‌توانید

use when you establish boundaries. This phrase,  establish boundaries, is the key for pretty much  

هنگام تعیین مرزها از آن استفاده کنید. این عبارت، تعیین مرزها، کلید تقریباً

everything in life. You need to establish  boundaries with technology, with your work,  

همه چیز در زندگی است. شما باید با فناوری، کارتان، و

with your relationships with yourself. It is  important to establish boundaries. This means  

روابطتان با خودتان مرزهایی ایجاد کنید. تعیین مرزها مهم است. این بدان معناست

that you're setting limits or guidelines. You are  not just saying everything's okay. No, instead,  

که شما محدودیت‌ها یا دستورالعمل‌هایی را تعیین می‌کنید. شما فقط نمی‌گویید همه چیز درست است. نه، در عوض،

you are establishing boundaries in a relationship.  Maybe your relationship with technology. And  

شما در حال ایجاد مرزها در یک رابطه هستید. شاید رابطه شما با تکنولوژی و

for me, it was really useful to have this  AppBlock that was able to help me establish  

برای من، داشتن این AppBlock که می‌توانست به من کمک کند

boundaries with technology. So now I feel a lot  healthier and I'm able to use it in a better way.

مرزهای فناوری را ایجاد کنم، واقعاً مفید بود. بنابراین اکنون احساس می‌کنم بسیار سالم‌تر هستم و می‌توانم از آن به روشی بهتر استفاده کنم.

So now I want to know for you, do you have healthy  boundaries around technology and your technology  

بنابراین اکنون می‌خواهم برای شما بدانم، آیا مرزهای سالمی در مورد فناوری و استفاده از فناوری خود دارید

use? Or do you need to establish more boundaries  with technology like I did? Let me know in the  

؟ یا آیا باید مانند من با فناوری مرزهای بیشتری ایجاد کنید؟ در نظرات به من اطلاع دهید

comments. And don't forget to download the free  PDF worksheet for today's lesson with all of  

. و فراموش نکنید که کاربرگ PDF رایگان برای درس امروز را با همه

today's great tech vocabulary, definitions, sample  sentences and these concepts to help you really  

واژگان عالی فناوری امروز، تعاریف، جملات نمونه و این مفاهیم دانلود کنید تا به شما کمک کند واقعاً

be able to level up your English vocabulary  so that you can think and speak in English.  

بتوانید دایره لغات انگلیسی خود را ارتقا دهید تا بتوانید به انگلیسی فکر کنید و صحبت کنید. .

You can click on the link in the description  to download that free PDF worksheet today.

برای بارگیری کاربرگ PDF رایگان امروز می‌توانید روی پیوند در توضیحات کلیک کنید.

Well, thanks so much for learning  English with me and I'll see you  

خوب، از اینکه با من انگلیسی را یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم و

again next Friday for a new lesson  here on my YouTube channel. Bye.

جمعه آینده دوباره شما را برای یک درس جدید اینجا در کانال YouTube من می بینم. خدا حافظ.

But wait, do you want more? I recommend  watching this video where you will learn  

اما صبر کنید، آیا بیشتر می خواهید؟ توصیه می‌کنم این ویدیو را تماشا کنید که در آن یاد می‌گیرید

to think and speak in English about your morning  routine, including learning about something that  

درباره برنامه صبحگاهی خود به انگلیسی فکر کنید و صحبت کنید، از جمله درباره چیزی که

I never do in my morning routine. Watch that  video to find out and I'll see you there.

هرگز در برنامه صبحگاهی‌ام انجام نمی‌دهم. آن ویدیو را تماشا کنید تا متوجه شوید و من شما را آنجا خواهم دید.