20 Essential English Phrases for Daily Conversation

Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.  Oh, what should I say? Let's talk about it. 

سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com. اوه چی بگم بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

Sometimes I'm surprised because my English  students don't use expressions that I hear a  

گاهی اوقات تعجب می‌کنم زیرا دانش‌آموزان انگلیسی من از عباراتی که

lot around me in daily life. Even some advanced  English learners miss some of these expressions  

من در زندگی روزمره زیاد در اطرافم می‌شنوم استفاده نمی‌کنند. حتی برخی از زبان‌آموزان پیشرفته انگلیسی برخی از این عبارات را

that we use commonly. But today I want to help you  learn some common English expressions for daily  

که معمولاً استفاده می‌کنیم از دست می‌دهند. اما امروز می‌خواهم به شما کمک کنم برخی از عبارات رایج انگلیسی را برای زندگی روزمره بیاموزید

life. Especially since the pandemic began,  our interactions have been a lot different.  

. به خصوص از زمان شروع همه‌گیری، تعاملات ما بسیار متفاوت بوده است.

There have been more online meetings, Zoom calls,  these type of interactions where there might be  

جلسات آنلاین بیشتری وجود داشته است، تماس‌های زوم، این نوع تعاملات که ممکن است

some communication problems due to bad internet  or wifi or some kind of misunderstandings,  

برخی مشکلات ارتباطی به دلیل اینترنت بد یا وای فای یا نوعی سوء تفاهم وجود داشته باشد،

so I hope that today's expressions will help you  to have smoother interactions in these situations. 

بنابراین امیدوارم عبارات امروز به شما کمک کند در این شرایط تعاملات نرم‌تری داشته باشید.

These 20 phrases fit into four categories:  asking someone for information, making sure that  

این 20 عبارت در چهار دسته قرار می‌گیرند: درخواست اطلاعات از شخصی، اطمینان از

you understand something politely interrupting  a conversation, and finally, politely agreeing  

اینکه   چیزی را که مودبانه یک مکالمه را قطع می‌کند، می‌فهمید، و در نهایت، مودبانه موافقت

or disagreeing with someone. Let's start  with our first category. When you're asking  

یا مخالفت با کسی. بیایید با اولین دسته خود شروع کنیم. وقتی اطلاعاتی را می‌خواهید

for information, yeah, you can say, "What's that?  What's this?" But this is really basic, and there  

، بله، می‌توانید بگویید: " این چیست؟ این چیست؟" اما این واقعاً اساسی است، و

are a lot of more common expressions that we use.  Do you happen to know what time the meeting is?  

عبارات رایج تری وجود دارد که ما از آنها استفاده می کنیم. آیا می دانید جلسه چه ساعتی است؟

Beautiful. Do you happen to know? This is  a little bit indirect, but it is beautiful. 

زیبا. تو ممکنه که بدونی؟ این کمی غیر مستقیم است، اما زیباست.

Do you have any idea if Katie is coming to dinner  tomorrow? Do you have any idea? This is simply  

آیا می‌دانی کیتی فردا به شام ​​می‌آید ؟ نظری داری؟ این به سادگی

asking, do you know if Katie is coming, but we  can use this word idea. Do you have any idea  

می‌پرسد، آیا می‌دانید کیتی می‌آید یا نه، اما ما می‌توانیم از این ایده کلمه استفاده کنیم.

if Katie's coming to dinner tomorrow? I'd  like to know if Katie is coming to dinner.  

آیا می‌دانی کیتی فردا برای شام بیاید؟ می‌خواهم بدانم آیا کتی برای شام می‌آید یا نه.

I'd like to know if. This doesn't seem like a  question, right? There's not a question mark,  

من می خواهم بدانم اگر. این سوال به نظر نمی رسد ، درست است؟ علامت سؤالی وجود ندارد،

but you're asking for more information without  it being a direct question. Oh, I'd like to know  

اما شما بدون اینکه سؤال مستقیم باشد، اطلاعات بیشتری می‌خواهید. اوه، می‌خواهم بدانم

if Katie's coming tomorrow for dinner. Maybe I'll  have to send her a message. I'd like to know if. 

آیا کیتی فردا برای شام می‌آید. شاید مجبور شوم به او پیامی بفرستم. من می خواهم بدانم اگر.

You might hear someone say, "I'm wondering  if those reports about the marketing plan  

ممکن است بشنوید که کسی می‌گوید: « می‌خواهم این گزارش‌ها درباره برنامه بازاریابی

are finished." I'm wondering if those reports are  finished. If your boss says this, it means that he  

به پایان برسد یا خیر». نمی‌دانم آن گزارش‌ها تمام شده‌اند. اگر رئیس شما این را می گوید، به این معنی است

or she is trying to be indirect and asking are  they finished yet? But instead of directly asking  

که او سعی می کند غیرمستقیم باشد و می پرسد آیا آنها هنوز تمام شده اند؟ اما به جای اینکه مستقیماً این را بپرسند

that, they kind of indirectly say, "I'm wondering  if they are finished." It doesn't seem like a  

، به نوعی غیرمستقیم می گویند: "من در تعجبم که آیا آنها تمام شده اند." به نظر نمی‌رسد

question, but it is and they're asking for more  information, to know are the reports done? So if  

سؤالی باشد، اما این سؤال است و آنها در حال درخواست اطلاعات بیشتر هستند تا بدانند آیا گزارش‌ها انجام شده است؟ بنابراین،

your boss says to you, "Hey, I'm wondering if  those reports will be done by three o'clock."  

اگر رئیستان به شما بگوید، "هی، من در تعجبم که آیا این گزارش ها تا ساعت سه انجام می شود."

You can say, "Yes, they will be done by  three o'clock," or maybe, "Nope, they  

می‌توانید بگویید، "بله، آنها تا ساعت سه انجام می‌شوند" یا شاید، "نه، آنها

won't." All right, let's go to our next category. The second category is checking for understanding.  

انجام نمی‌دهند." خوب، بیایید به دسته بعدی خود برویم. دسته دوم بررسی برای درک است.

Checking to see if someone else understands you,  or if you understand them correctly. So when  

بررسی اینکه آیا شخص دیگری شما را می‌فهمد، یا اینکه آیا شما آنها را درست می‌فهمید. بنابراین وقتی

someone asks you these questions, you want to make  sure that you respond accurately. Whether you are  

کسی این سؤالات را از شما می‌پرسد، می‌خواهید مطمئن شوید که به درستی پاسخ می‌دهید. چه در حال

giving directions or telling a complex story, you  want to make sure that other people can understand  

دادن مسیر باشید یا یک داستان پیچیده، می‌خواهید مطمئن شوید که دیگران می‌توانند آن را درک کنند،

because you don't want to get to the end of the  conversation and the other person, or you says,  

زیرا نمی‌خواهید به انتهای مکالمه و شخص دیگر برسید، یا

"Huh?" That's quite disheartening. So I  want to make sure that you can use these  

می‌گویید: «ها؟» این کاملاً ناامید کننده است. بنابراین می‌خواهم مطمئن شوم که می‌توانید از این

expressions to check along the way, to  make sure that you are being understood.  

عبارات برای بررسی در طول مسیر استفاده کنید تا مطمئن شوید که درک می‌شوید.

Do you know what I mean? Especially if  you're talking about something that is  

می دونی منظورم چیه؟ به خصوص اگر در مورد چیزی صحبت می کنید که

annoying you or close to your heart. Let's imagine that your child is having problems  

آزاردهنده شما یا به قلب شما نزدیک است. بیایید تصور کنیم که فرزندتان

going to bed at night and it's really frustrating  for you, so you're talking with your husband about  

شب هنگام به رختخواب رفتن مشکل دارد و این برای شما واقعاً ناامیدکننده است ، بنابراین با شوهرتان درباره آن صحبت می‌کنید

it, maybe this is similar to my life, and you say,  "Oh yeah, it's so tough. Why won't he just sleep?  

، شاید این شبیه زندگی من باشد و می‌گویید: «اوه، بله، خیلی سخت است. چرا او نمی‌خوابد؟

I'm so annoyed. You know what I mean?" And here  I am asking to see if he understands how I feel.  

من خیلی اذیت شدم. و اینجا می‌پرسم ببینم آیا او احساس من را می‌فهمد.

Did you notice that I cut off the first  question word "do"? The full question is,  

آیا متوجه شده‌اید که اولین کلمه سؤالی «do» را قطع کردم؟ سوال کامل این است،

do you know what I mean? But we often just  say, you know what I mean? And you want the  

آیا می دانید منظور من چیست؟ اما ما اغلب فقط می گوییم، می دانید منظورم چیست؟ و شما می‌خواهید که

other person ideally to say, "Yes, I understand  what you mean. I understand how you're feeling."  

طرف مقابل به طور ایده‌آل بگوید: "بله، منظور شما را می‌فهمم. احساس شما را می‌فهمم."

They might say, "No, I really don't," and then you  realize, okay, I need to explain it a different  

آنها ممکن است بگویند، «نه، واقعاً نمی‌گویم»، و بعد متوجه می‌شوید، بسیار خوب، باید آن را به روش دیگری توضیح دهم

way or we're just on different pages. But this  is a great question to ask, you know what I mean? 

یا فقط در صفحات متفاوتی هستیم. اما این سؤال بسیار خوبی است، می‌دانید منظورم چیست؟

Or you can ask, are you following? Maybe if you're  telling some complex sets of directions about  

یا می توانید بپرسید آیا دنبال می کنید؟ شاید اگر به مجموعه‌ای از دستورالعمل‌های پیچیده درباره

how to fill in this paperwork to get a  visa, and you're telling your friend,  

نحوه پر کردن این مدارک برای دریافت ویزا بگویید، و به دوست خود بگویید،

"First, you got to do this, and then you got to  go over here," and it's quite complex and their  

«اول، شما باید این کار را انجام دهید، و سپس باید به اینجا بروید.» و کاملاً پیچیده است و

eyes start to look like this. We say their eyes  glaze over. You might say, "Are you following?  

چشمان آنها شروع به اینگونه می کند. ما می گوییم چشمانشان خیره می شود. ممکن است بگویید، "آیا دنبال می کنید؟

Are you following these directions?" And they  might say, "Sorry, I lost you a long time ago." 

آیا این دستورالعمل ها را دنبال می کنید؟" و ممکن است بگویند: "ببخشید، مدتها پیش شما را از دست دادم."

Or maybe their eyes are not glazing over. Instead,  they're saying, "Yes. Okay. Okay. All right. All  

یا شاید چشمانشان براق نیست. در عوض، آنها می‌گویند: "بله. باشه. باشه. باشه.

right." But you know that your directions are  pretty complicated, so maybe they should write  

باشه." اما می‌دانید که مسیرهای شما بسیار پیچیده هستند، بنابراین شاید آنها باید

things down, but they're not. You might ask them,  "Got it?" That means, do you understand? Are  

چیزهایی را یادداشت کنند، اما اینطور نیست. ممکن است از آن‌ها بپرسید: «متوجه شدم؟» یعنی میفهمی؟ آیا

you following my directions? Are you getting  it? This is another meaning of the word get,  

شما دستورالعمل‌های من را دنبال می‌کنید؟ آیا آن را دریافت می‌کنید؟ این معنای دیگری از کلمه get است،

which means to understand. I get you. This means  I understand you. I understand how you're feeling.  

که به معنای فهمیدن است. میفهممت این به این معنی است که شما را درک می کنم. میفهمم چه حسی داری

And an answer to this, if someone says, "Got it,"  you might say, "Got it." So you can just respond  

و پاسخ به این، اگر کسی بگوید، "فهمیدم"، ممکن است بگویید، "فهمدم." بنابراین می‌توانید

with the same phrase. If someone's telling you  something complicated and at the end, they say,  

با همان عبارت پاسخ دهید. اگر کسی چیز پیچیده‌ای را به شما می‌گوید و در پایان می‌گوید:

"Did you understand?" Or they say,  "Got it?", you can say, "Yep. Got it." 

«فهمیدی؟» یا می گویند، " فهمیدم؟"، می توانید بگویید "بله. متوجه شدم."

Let's go back to my previous example about my  son having difficulties falling asleep. Well,  

بیایید به مثال قبلی خود در مورد مشکل پسرم در به خواب رفتن برگردیم. خوب،

when I'm talking to my husband about it, I might  say, "Well, we need to make some changes in his  

وقتی با شوهرم در مورد آن صحبت می‌کنم، ممکن است بگویم: «خب، باید تغییراتی در

nighttime routine to help him sleep better or  maybe changes in our daily routine to help him  

برنامه شبانه‌اش ایجاد کنیم تا به او کمک کنیم بهتر بخوابد یا شاید در برنامه روزانه‌مان تغییراتی ایجاد کنیم تا به او کمک کنیم

wind down and feel more tired at the end of the  day." I could ask him, "Are we on the same page?"  

آرام شود و احساس بیشتری داشته باشد. در پایان روز خسته هستم." می‌توانم از او بپرسم: "آیا ما با هم یکی هستیم؟"

We're not reading something, but this just means,  do we have the same ideas? Do you agree with me  

ما چیزی نمی خوانیم، اما این فقط به این معنی است که آیا ما همان ایده ها را داریم؟ آیا با من موافقید

that we need to change something so that he  can sleep? Do you understand what I'm saying?  

که باید چیزی را تغییر دهیم تا او بتواند بخوابد؟ آیا می فهمی من چی میگم؟

Are we on the same page? This is very important  for relationships. You absolutely need to be on  

آیا ما در یک صفحه هستیم؟ این برای روابط بسیار مهم است .

the same page as your partner for a lot of  stuff, but you can even use this at work. 

برای بسیاری از چیزها باید کاملاً با شریک زندگی خود در همان صفحه باشید ، اما حتی می توانید از آن در محل کار استفاده کنید.

If you're talking about a project that  you're working on, you want to make sure  

اگر در مورد پروژه‌ای صحبت می‌کنید که  روی آن کار می‌کنید، می‌خواهید مطمئن

that everyone in the team is on the same page,  understands the same thing. So you might say,  

شوید   همه اعضای تیم در یک صفحه هستند، یک چیز را می‌فهمند. بنابراین ممکن است بگویید،

"All right, everyone, are we on the same page?  Everyone understands what we're doing now.  

"خوب، همه، آیا ما در یک صفحه هستیم؟ همه می‌دانند که اکنون چه می‌کنیم.

Are we on the same page? All right, let's do it." Our next category are polite interruptions. This  

آیا ما در یک صفحه هستیم؟ بسیار خب، بیایید انجامش دهیم." دسته بعدی ما وقفه های مؤدبانه است. این

could be in real daily life conversations where  you need to interrupt someone, or it could be on  

می‌تواند در مکالمات واقعی زندگی روزمره باشد، جایی که  لازم است صحبت شخصی را قطع کنید، یا می‌تواند

a Zoom call when someone's internet cuts out and  you need to tell them something, but you want to  

در  تماس زوم زمانی باشد که اینترنت شخصی قطع می‌شود و  باید چیزی به او بگویید، اما می‌خواهید

tell them it politely, or maybe they say something  and they got some information wrong about your  

مودبانه آن را به او بگویید، یا شاید او چیزی بگوید. و برخی اطلاعات را درباره جلسه بازاریابی شما اشتباه دریافت کردند

marketing meeting. So you need to interrupt  them before they continue. You want to do that  

. بنابراین باید قبل از ادامه حرف آنها را قطع کنید. می‌خواهید این کار را مودبانه انجام دهید

politely. What can you say? Here's some ideas. You might say, "Excuse me, may I have a word?"  

. چی میتونی بگی؟ در اینجا چند ایده وجود دارد. ممکن است بگویید "ببخشید، ممکن است یک کلمه صحبت کنم؟"

Excuse me, great way to introduce this, may  I have a word? This is not just one word.  

ببخشید، روشی عالی برای معرفی این موضوع، ممکن است یک کلمه صحبت کنم؟ این فقط یک کلمه نیست.

This means, can I say something? Can I interrupt  you and say something? So you might say, "Excuse  

یعنی میشه چیزی بگم؟ آیا می توانم حرف شما را قطع کنم و چیزی بگویم؟ بنابراین ممکن است بگویید، "

me, may I have a word?" You can use this when you  knock on your boss's door and you want to tell him  

ببخشید، ممکن است یک کلمه داشته باشم؟" وقتی درب رئیس خود را می‌کوبید و می‌خواهید چیزی به او بگویید، می‌توانید از این استفاده

something. Knock, knock knock. Excuse me. May I  have a word? Great. That means you got to tell him  

کنید. در زدن، تق تق. ببخشید. می‌توانم حرفی بزنم ؟ عالی. یعنی باید چیزی به او بگویید

something. Usually something brief and short. Do you mind if I jump in her?,  

. معمولاً چیزی مختصر و کوتاه است. آیا اشکالی ندارد که من در او بپرم؟،

Jump in means interrupting. You're not literally  jumping, but we can imagine that idea that someone  

پرش به معنای قطع کردن است. شما به معنای واقعی کلمه نمی‌پرید، اما می‌توانیم این تصور را تصور کنیم که شخص

else is talking and you are jumping or cutting or  interrupting in the middle of what they're saying,  

دیگری در حال صحبت کردن است و شما می‌پرید یا قطع می‌کنید یا حرفش را قطع می‌کنید،

but this is very polite. Do you mind if I  jump in there? Do you mind if I jump in here?  

اما این بسیار مؤدبانه است. اشکالی ندارد که من به آنجا بپرم؟ آیا اشکالی ندارد که من اینجا بپرم؟

I want to say something that is important  right now. Do you mind if I jump in here? 

من می خواهم چیزی را بگویم که در حال حاضر مهم است . آیا اشکالی ندارد که من اینجا بپرم؟

Sorry, I didn't catch that. Is it possible to  repeat that last point? This this especially if  

ببخشید من متوجه نشدم آیا می توان آن نکته آخر را تکرار کرد؟ این به خصوص

it's something organized where someone is giving  a presentation or they're trying to tell you some  

اگر چیزی سازمان‌دهی شده باشد که در آن شخصی در حال ارائه یک ارائه است یا می‌خواهد چند مرحله را به شما بگوید

steps and you missed the last thing they said,  you could use this whole phrase, sorry, I didn't  

و شما آخرین چیزی را که گفته‌اند از دست داده‌اید، می‌توانید از کل این عبارت استفاده کنید، متأسفم، من متوجه

catch that, means I didn't understand that. Can  you repeat that last point? Or you can shorten  

نشدم، یعنی من این را نفهمید آیا می‌توانید آن نکته آخر را تکرار کنید؟ یا می‌توانید

this even further and just say, "I'm sorry."  Notice my head here. It's tilting. I'm sorry.  

این را حتی بیشتر کوتاه کنید و فقط بگویید «متاسفم». اینجا به سرم توجه کن در حال کج شدن است. متاسفم.

That means I didn't get it, but this is really  polite because you're apologizing for not  

این بدان معناست که من متوجه نشدم، اما این واقعاً مودبانه است، زیرا شما از اینکه متوجه نشدید عذرخواهی می

understanding. And you can just say, "I'm sorry,"  and they'll be able to repeat what they said. 

کنید. و شما فقط می‌توانید بگویید: «متاسفم» و آن‌ها می‌توانند آنچه را که گفته‌اند تکرار کنند.

And finally, our more direct question you  can say is, "Do you mind if I interrupt  

و در نهایت، سؤال مستقیم‌تر ما که می‌توانید بگویید این است: "آیا برایتان مهم نیست که حرف شما را قطع

you?" You're still using this polite expression,  do you mind if, but you're using a clear word  

کنم؟" شما هنوز از این عبارت مودبانه استفاده می‌کنید، اشکالی ندارد، اما از یک کلمه واضح استفاده

interrupt if someone is speaking, speaking,  speaking. Do you mind if I interrupt you?  

می‌کنید   اگر کسی صحبت می‌کند، صحبت می‌کند، صحبت می‌کند. آیا اشکالی ندارد که حرف شما را قطع کنم؟ قبل از اینکه به چیز دیگری برویم،

I want to share something that's relevant to this  exact point before we move on to something else.  

می‌خواهم چیزی را به اشتراک بگذارم که دقیقاً به این نقطه مرتبط است .

Do you mind if I interrupt you? Great. Our final category of common daily phrases for  

آیا اشکالی ندارد که حرف شما را قطع کنم؟ عالی. دسته آخر ما از عبارات رایج روزانه برای

daily conversation are different ways to agree or  disagree with someone. Let's start with agree. For  

مکالمه روزانه، راه‌های متفاوتی برای موافقت یا مخالفت با کسی است. بیایید با موافقت شروع کنیم. برای

one word responses, strong agreement, you can say,  "Totally. Absolutely. Right." Great, you strongly  

پاسخ‌های یک کلمه‌ای، توافق قوی، می‌توانید بگویید: «کاملاً. کاملاً. درست است». عالی است، شما کاملاً

agree. English is the most fun language to learn.  You might say, "Totally. Absolutely. Right." 

موافقید. انگلیسی سرگرم کننده ترین زبان برای یادگیری است. ممکن است بگویید، "کاملاً. کاملاً. درست است."

For partly agreeing with someone, you can use  these slightly longer phrases. I see your point,  

برای موافقت نسبی با کسی، می‌توانید از این عبارات کمی طولانی‌تر استفاده کنید. من منظور شما را می‌بینم،

but... This means, yeah okay, I understand  where you're coming from. I understand your  

اما... این یعنی، بله، خوب، می‌دانم از کجا آمده‌اید. من دیدگاه شما را درک می کنم

point of view, but I disagree. So if someone  says skiing is the best sport in the world,  

، اما مخالفم. بنابراین، اگر کسی بگوید اسکی بهترین ورزش در جهان است

you might say, "Well, I see your point,  but I really would rather play basketball."  

، ممکن است بگویید، "خب، من نظر شما را می‌دانم، اما واقعاً ترجیح می‌دهم بسکتبال بازی کنم."

It's warm outside. It can be on a team. Okay.  You're agreeing with them, that's polite,  

بیرون گرم است می تواند در یک تیم باشد. باشه. شما با آنها موافق هستید، این مودبانه است،

but you're also showing your point of view. Or if someone again says, "Skiing is the  

اما همچنین دیدگاه خود را نشان می دهید. یا اگر کسی دوباره بگوید: «اسکی

best sport in the world," you might  say, "I'm not so sure about that."  

بهترین ورزش دنیاست»، ممکن است بگویید «در این مورد چندان مطمئن نیستم».

Here, you're just kind of partly agree. Not  100%. Well, I'm not so sure if. You see this kind  

در اینجا، شما تا حدودی موافق هستید. نه 100% خوب، من خیلی مطمئن نیستم. این

of indirect language? I'm not so sure. You could  say, "I'm sure about it. 100%. I'm sure." But here  

نوع زبان غیر مستقیم را می بینید؟ من خیلی مطمئن نیستم. می‌توانید بگویید، "مطمئن هستم. 100%. مطمئنم." اما اینجا

they say, "I'm not so sure about that. I would  really rather play basketball. I'm not so sure  

آنها می‌گویند، "من در این مورد مطمئن نیستم. من واقعاً ترجیح می‌دهم بسکتبال بازی کنم.

about it." Very polite way of partially agreeing. Our final three phrases or for disagreeing. Let's  

در مورد آن چندان مطمئن نیستم." روشی بسیار مودبانه برای موافقت نسبی. سه عبارت آخر ما یا برای مخالفت. بیایید

imagine that you really do like basketball more  than skiing. You could say, "That's not always  

تصور کنیم که شما واقعاً بسکتبال را بیشتر از اسکی دوست دارید. می توانید بگویید: "این همیشه

true. Skiing is dangerous. Skiing is really cold."  Yeah, that's not always true. Or you might say,  

درست نیست. اسکی خطرناک است. اسکی واقعا سرد است." بله، این همیشه درست نیست. یا ممکن است بگویید،

"I don't agree. I don't think so." This is  pretty clear, but you know what? Sometimes  

"من موافق نیستم. فکر نمی کنم." این کاملاً واضح است، اما می دانید چیست؟ گاهی

you just got to get your point across. I don't  agree. Basketball's better. I don't think so.  

شما فقط می‌توانید منظورتان را به همه برسانید. من موافق نیستم بسکتبال بهتره من اینطور فکر نمی کنم.

Basketball is better. This is my opinion.  I disagree. And that's just the way it is. 

بسکتبال بهتره این نظر من است. من مخالفم و این دقیقاً همین طور است.

I hope that your daily English vocabulary  has improved and these phrases will be more  

امیدوارم دایره لغات روزانه انگلیسی شما بهبود یافته باشد و این عبارات

understandable to you as you're listening to  conversations. And also as you're participating  

در حین گوش دادن به مکالمات برای شما قابل درک تر باشد . و همچنین از آنجایی که

in them in daily life or in meetings on Zoom or  online, I hope these will be helpful to you. I  

در زندگی روزمره یا در جلسات زوم یا آنلاین در آنها شرکت می‌کنید ، امیدوارم این موارد برای شما مفید باشد. من

know the 20 expressions is a lot to learn. You  know what I mean? But I hope you got it. Got it?  

می دانم که این 20 عبارت برای یادگیری چیزهای زیادی است. شما می دانید منظورم چیست؟ اما امیدوارم به آن رسیده باشید. فهمیدم؟

Got it. And now I'm wondering if you can use any  of these expressions in the comments below this  

فهمیدم. و اکنون می‌پرسم آیا می‌توانید از هر یک از این عبارات در نظرات زیر این

video. Let me know which one of these you would  like to use. And thank you so much for learning  

ویدیو استفاده کنید. به من اطلاع دهید که مایلید از کدام یک از این موارد استفاده کنید. و از اینکه با من انگلیسی یاد گرفتید بسیار سپاسگزارم

English with me. I'll see you again next Friday  for a new lesson here on my YouTube channel. Bye. 

. جمعه آینده برای یک درس جدید در کانال YouTube من دوباره شما را می بینم. خدا حافظ.

The next step is to download my free ebook, Five  Steps to Becoming a Confident English Speaker.  

گام بعدی دانلود کتاب الکترونیکی رایگان من، پنج قدم برای تبدیل شدن به یک سخنران مطمئن انگلیسی است.

You'll learn what you need to do  to speak confidently and fluently.  

یاد خواهید گرفت که برای صحبت کردن با اعتماد به نفس و روان باید چه کاری انجام دهید.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel  for more free lessons. Thanks so much. Bye.

فراموش نکنید که برای دروس رایگان بیشتر در کانال YouTube من مشترک شوید . خیلی ممنون. خدا حافظ.