Essential Technology Vocabulary in English: Advanced Vocabulary Lesson

Vanessa: Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.

ونسا: سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.

Do you have some technology?

آیا شما یک فناوری دارید؟

Let's talk about it.

بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

Do you have a smartphone?

آیا شما گوشی هوشمند دارید؟

Do you look at your smartphone every day, five times a day, 20 times a day, 200 times

آیا هر روز، پنج بار در روز، 20 بار، 200

a day?

بار در روز به گوشی هوشمند خود نگاه می کنید؟

Today, we're going to be talking about some important words to describe technology in

امروز قصد داریم در مورد چند کلمه مهم برای توصیف فناوری در

your life, but not only these items, we'll also be talking about some important phrases

زندگی شما صحبت کنیم، اما نه تنها این موارد، بلکه در مورد برخی از عبارات و عبارات یا اصطلاحات مهم نیز صحبت خواهیم کرد

and expressions or idioms that you can use to talk about your relationship to technology.

که می توانید از آنها برای صحبت در مورد رابطه خود استفاده کنید. فن آوری.

To help you with this, I have created a free PDF that you can download in the link below

برای کمک به شما در این زمینه، من یک PDF رایگان ایجاد کرده ام که می توانید در لینک زیر

this video.

این ویدیو دانلود کنید.

This PDF includes all of the phrases, sample sentences and proverbs that we are talking

این PDF شامل تمام عبارات، جملات نمونه و ضرب المثل هایی است که

about today.

امروز در مورد آنها صحبت می کنیم.

You can review it, download it, print it, study it, put it under your pillow to sleep

می توانید آن را مرور کنید، دانلود کنید، چاپ کنید، مطالعه کنید، زیر بالش بگذارید تا

on.

روی آن بخوابید.

I hope it will be a helpful tool to you.

امیدوارم ابزار مفیدی برای شما باشد.

All right, let's get started by talking about some common technology that you might have

بسیار خوب، بیایید با صحبت در مورد برخی از فناوری های رایجی که ممکن است

in your life, in your house.

در زندگی خود، در خانه خود داشته باشید، شروع کنیم.

Maybe you're using it right now.

شاید در حال حاضر از آن استفاده می کنید.

Let's start.

بیا شروع کنیم.

A computer.

یک کامپیوتر.

I do a lot of work on the computer.

من خیلی کارها را روی کامپیوتر انجام می دهم.

This is a desktop computer.

این یک کامپیوتر رومیزی است.

Actually, my husband, Dan, built this desktop computer and we have a screen to go with it.

در واقع، شوهرم، دن، این رایانه رومیزی را ساخته است و ما یک صفحه نمایش برای همراهی با آن داریم.

Or maybe you have a laptop, a laptop.

یا شاید شما یک لپ تاپ، یک لپ تاپ دارید.

We usually don't call this a notebook.

ما معمولا به این یک دفترچه یادداشت نمی گوییم.

I think this can be a common mistake a lot of English learners make is they say, "I need

فکر می‌کنم این اشتباه رایجی است که بسیاری از زبان‌آموزان انگلیسی مرتکب می‌شوند این است که می‌گویند، "من باید

to get my notebook," or, "Let me write that on my notebook."

دفترچه‌ام را بگیرم" یا، "اجازه دهید آن را روی دفترچه‌ام بنویسم."

But really a notebook is with paper in English, this is a laptop, a laptop.

اما واقعا یک نوت بوک با کاغذ به زبان انگلیسی است، این یک لپ تاپ است، یک لپ تاپ.

Sometimes I take my laptop to a coffee shop to do some work.

گاهی لپ تاپم را برای انجام کارهایی به کافی شاپ می برم.

A tablet.

یک تبلت.

I don't have a tablet, but a lot of people like to play games on their tablet.

من تبلت ندارم، اما خیلی ها دوست دارند روی تبلت خود بازی کنند.

What about this?

در مورد این چی؟

This is a phone, a cell phone or a smartphone.

این یک تلفن، یک تلفن همراه یا یک تلفن هوشمند است.

Sometimes the opposite of this, we call a dumb phone.

گاهی اوقات برعکس این، به یک تلفن گنگ می گوییم.

Do you remember those days?

آن روزها را به خاطر می آورید؟

Maybe you still have a dumb phone.

شاید شما هنوز یک گوشی گنگ دارید.

It's like a flip phone.

مثل یک گوشی تاشو است.

It can't access the internet.

نمی تواند به اینترنت دسترسی داشته باشد.

All it can do is call and maybe send a text message.

تنها کاری که می تواند انجام دهد تماس و شاید ارسال پیامک است .

But a smartphone can do almost everything.

اما یک گوشی هوشمند تقریباً همه چیز را می تواند انجام دهد.

So, you might say I rely on my smartphone a little too much sometimes.

بنابراین، ممکن است بگویید من گاهی اوقات بیش از حد به تلفن هوشمند خود اعتماد می کنم .

A TV.

یک تلویزیون

Sometimes we call this a smart TV.

گاهی اوقات به این تلویزیون هوشمند می گوییم.

I guess the other old TVs were dumb TVs, I don't know.

من حدس می زنم تلویزیون های قدیمی دیگر تلویزیون های گنگ بودند، من نمی دانم.

But we could say that I use a smart TV to stream TV shows and movies, this can be a

اما می توان گفت که من از تلویزیون هوشمند برای پخش برنامه های تلویزیونی و فیلم ها استفاده می کنم، این می تواند یک

very useful feature for learning English.

ویژگی بسیار مفید برای یادگیری زبان انگلیسی باشد.

You can stream some English movies or TV shows on a smart TV.

می توانید برخی از فیلم ها یا برنامه های تلویزیونی انگلیسی را در تلویزیون هوشمند پخش کنید.

Do you have a smartwatch?

آیا شما یک ساعت هوشمند دارید؟

I don't, I have a dumb watch.

من ندارم، من یک ساعت خنگ دارم.

It just tells me the time.

فقط زمان را به من می گوید.

But you might track your physical activity and other important notifications on your

اما ممکن است فعالیت بدنی و سایر اعلان‌های مهم را در

smartwatch.

ساعت هوشمند خود ردیابی کنید.

What about a game console?

در مورد کنسول بازی چطور؟

Do you have a game console?

آیا کنسول بازی دارید؟

I don't, otherwise I would show you, but we might say that the teenager thinks he needs

من این کار را نمی کنم، در غیر این صورت به شما نشان می دادم، اما ممکن است بگوییم که نوجوان فکر می

the latest game console to play the latest video games.

کند برای انجام جدیدترین بازی های ویدئویی به جدیدترین کنسول بازی نیاز دارد.

So here we have a game console and video games.

بنابراین در اینجا ما یک کنسول بازی و بازی های ویدیویی داریم.

All right, let's move on to our next category, which are some specific words dealing with

بسیار خوب، اجازه دهید به دسته بعدی خود برویم، که برخی از کلمات خاص در

the phone.

مورد تلفن هستند.

If you want to talk about something that is always around us in English, it's important

اگر می خواهید در مورد چیزی که همیشه در اطراف ما وجود دارد به زبان انگلیسی صحبت کنید، مهم

to be able to describe your phone.

است که بتوانید تلفن خود را توصیف کنید.

So, let's start.

بنابراین، بیایید شروع کنیم.

If you are going into a meeting, it's important to turn off your phone.

اگر به جلسه می روید، مهم است که تلفن خود را خاموش کنید.

So, we say to turn off or to turn on your phone, it makes the screen turn on and you

بنابراین، ما می گوییم گوشی خود را خاموش یا روشن کنید، باعث روشن شدن صفحه نمایش می شود و

can start to get some sounds, which maybe is not good for a meeting or if you're watching

می توانید صداهایی دریافت کنید، که شاید برای یک جلسه خوب نباشد یا اگر در حال

a movie, it's a good idea to turn off your phone during the movie, and then you can turn

تماشای فیلم هستید، ایده خوبی است. گوشی خود را در حین فیلم خاموش کنید و بعداً بتوانید آن را

it on later.

روشن کنید.

Let's talk about some of the different buttons.

بیایید در مورد برخی از دکمه های مختلف صحبت کنیم.

To turn off or turn on your phone, you need to push the power button, the power button,

برای خاموش یا روشن کردن تلفن خود، باید دکمه پاور، دکمه پاور را فشار دهید،

usually it's on the side.

معمولاً در کنار آن قرار دارد.

The other buttons you might have are a volume button to make the volume higher or lower.

دکمه های دیگری که ممکن است داشته باشید یک دکمه ولوم برای افزایش یا کاهش صدا هستند.

And your phone might have a charging port.

و ممکن است گوشی شما دارای پورت شارژ باشد.

What do you put into the charging port?

چه چیزی را در درگاه شارژ قرار می دهید؟

This, you put your charger in the charging port, the charging port.

با این کار شارژر خود را در درگاه شارژ، درگاه شارژ قرار می دهید.

So, this is my charger and I put it in the charging port.

بنابراین، این شارژر من است و آن را در درگاه شارژ قرار دادم.

You might also have some other things here.

ممکن است چیزهای دیگری نیز در اینجا داشته باشید.

Like this is a headphone jack.

مثل اینکه این یک جک هدفون است.

Let me show you how it works.

اجازه دهید به شما نشان دهم که چگونه کار می کند.

I have my headphones here.

هدفونم اینجاست

Can you hear me?

صدای من را می شنوی؟

I plug in my headphones to the headphone jack.

هدفونم را به جک هدفون وصل می کنم.

Some people call this an auxiliary cord or an auxiliary port, but I think most people

برخی از مردم به این سیم کمکی یا پورت کمکی می‌گویند، اما من فکر می‌کنم بیشتر مردم

just say headphone jack, that's the hole and you put your headphones into the headphone

فقط می‌گویند جک هدفون، این سوراخ است و هدفون‌های خود را در جک هدفون قرار می‌دهید

jack.

.

You could say I put it in or I plug it in.

می توان گفت آن را گذاشتم یا وصل کردم.

I plug in my headphones and now the music is coming into my headphones.

هدفونم را وصل می کنم و حالا موسیقی وارد هدفونم می شود.

It's a very useful feature so that you don't annoy other people with whatever you're listening

این یک ویژگی بسیار مفید است به طوری که شما با هر چیزی که گوش می دهید دیگران را آزار نمی دهید

to.

.

It can be private.

می تواند خصوصی باشد.

You can plug in your headphones and listen to it privately.

می توانید هدفون خود را وصل کنید و به صورت خصوصی به آن گوش دهید.

If you don't have those fancy noise-canceling headphones, you might have just simple earbuds,

اگر آن هدفون های فانتزی فانتزی حذف نویز را ندارید، ممکن است فقط هدفون های ساده و هدفون های هدفون داشته باشید

earbuds.

.

These earbuds have a wire, but nowadays a lot of people have wireless earbuds to listen

این هدفون ها دارای سیم هستند، اما امروزه بسیاری از مردم هدفون های بی سیم برای گوش دادن

to music.

به موسیقی دارند.

I think that's a lot more convenient.

من فکر می کنم که خیلی راحت تر است.

You don't have to have a cord dangling around everywhere, but I just have the old-fashioned

لازم نیست که همه جا طناب آویزان داشته باشید ، اما من فقط سیم های قدیمی

ones with a cord.

را با بند ناف دارم.

These are ear buds for listening to music or whatever you'd like.

اینها جوانه های گوش برای گوش دادن به موسیقی یا هر چیزی که دوست دارید هستند.

Some other features of my phone is that I have a screen protector on my phone.

برخی از ویژگی های دیگر گوشی من این است که یک محافظ صفحه روی گوشی خود دارم.

Right now, it looks like there are some scratches on my phone, but actually it's the screen

در حال حاضر، به نظر می رسد که روی گوشی من خراش هایی وجود دارد ، اما در واقع محافظ صفحه است

protector.

.

The screen protector did its job, it protected my screen from getting a scratch.

محافظ صفحه کار خود را انجام داد، از صفحه نمایش من در برابر خط و خش محافظت کرد.

Also, my phone case protects my phone, so we could call this just the case, my phone's

همچنین، قاب گوشی من از گوشی من محافظت می کند، بنابراین می توانیم این را فقط قاب، قاب گوشی من

case, or we could say the case, the phone's case, this is for protecting my phone.

، یا می توانیم بگوییم قاب، قاب گوشی ، این برای محافظت از گوشی من است.

It's the case and the screen protector.

این مورد و محافظ صفحه است.

In my opinion, this is essential for every phone, because you are going to drop it, someone

به نظر من، این برای هر گوشی ضروری است ، زیرا شما آن را رها می کنید، شخص

else is going to drop it, something's going to happen.

دیگری آن را رها می کند، اتفاقی قرار است بیفتد.

And no one wants to pay a crazy amount to have their screen fixed.

و هیچ کس نمی خواهد برای تعمیر صفحه نمایش خود مبلغی دیوانه وار بپردازد.

Just get a screen protector, simple, easy way to protect your phone.

فقط یک محافظ صفحه تهیه کنید، روشی ساده و آسان برای محافظت از تلفن خود.

I guess this would be a good time if I was sponsored by a special screen protector company,

حدس می‌زنم اگر توسط یک شرکت محافظ صفحه‌نمایش حمایت می‌شدم، این زمان خوبی باشد ،

but I'm not.

اما من اینطور نیستم.

I just think it's a good idea to get a screen protector.

فقط فکر می کنم خرید محافظ صفحه ایده خوبی است .

All right, let's talk about some other features.

بسیار خوب، اجازه دهید در مورد برخی از ویژگی های دیگر صحبت کنیم.

You might hear this sound.

ممکن است این صدا را بشنوید.

What's that mean?

این یعنی چی؟

It means that you have a notification.

یعنی شما یک نوتیفیکیشن دارید.

Personally, I hate notifications.

من شخصا از نوتیفیکیشن متنفرم.

I have every single notification turned off on my phone.

من تک تک اعلان ها را روی گوشیم خاموش کرده ام.

Every sound turned off and I have to look at my phone to see if my family has messaged

همه صداها خاموش می شود و من باید به تلفنم نگاه کنم تا ببینم خانواده ام به من پیام داده اند یا خیر

me, that is the only notification that appears on my phone.

، این تنها اعلانی است که روی تلفن من ظاهر می شود.

For every other, Facebook, social media notification, I have to go to the desktop computer because,

برای هر اعلان دیگر، فیس بوک، رسانه های اجتماعی ، باید به رایانه رومیزی بروم، زیرا

personally, I think that's one of the negatives, we'll talk about that in a minute, of social

شخصاً فکر می کنم این یکی از نکات منفی است، ما در یک دقیقه در مورد آن صحبت خواهیم کرد، در مورد

media and of phones is that it's always disrupting our moment.

رسانه های اجتماعی و تلفن ها این است که همیشه لحظه ما را مختل می کند

It's disrupting where we really are in life and making us go somewhere else in the phone.

این وضعیت واقعاً در زندگی ما را مختل می‌کند و باعث می‌شود به جای دیگری در تلفن برویم.

So, for me, I like to turn off my notifications.

بنابراین، برای من، دوست دارم اعلان‌هایم را خاموش کنم.

What about you?

تو چطور؟

Let me know in the comments.

در نظرات به من اطلاع دهید.

All right, now let's go on and talk about some computer words.

خوب، حالا بیایید ادامه دهیم و در مورد چند کلمه کامپیوتری صحبت کنیم.

These words also apply to a laptop, but we're going to be just looking at the computer here.

این کلمات در مورد لپ تاپ نیز صدق می کند، اما ما در اینجا فقط به کامپیوتر نگاه می کنیم.

This is the screen, the screen.

این صفحه نمایش است، صفحه نمایش.

Your laptop has a screen.

لپ تاپ شما صفحه نمایش دارد.

Your tablet also has a screen.

تبلت شما هم صفحه نمایش دارد.

Hey, your phone has a screen too.

سلام، گوشی شما هم صفحه نمایش دارد.

This is the screen.

این صفحه نمایش است.

And here I have the keyboard, the keyboard.

و در اینجا من صفحه کلید را دارم، صفحه کلید.

Because my husband Dan and I share an office, it's a little secret, we actually have two

چون من و شوهرم دن یک دفتر مشترک داریم، این یک راز کوچک است، ما در واقع دو

keyboards, a little bit embarrassing to say, I guess, because I prefer one keyboard and

صفحه کلید داریم، کمی خجالت آور است که بگویم، حدس می زنم، زیرا من یک صفحه کلید را ترجیح می دهم و

he prefers the other.

او دیگری را ترجیح می دهد.

So, this is his keyboard.

بنابراین، این صفحه کلید او است.

When he's doing work on this computer, he uses this keyboard.

وقتی او در حال انجام کار بر روی این رایانه است، از این صفحه کلید استفاده می کند.

I think that the keys are too clunky and make too much noise.

من فکر می کنم که کلیدها بیش از حد درهم هستند و صدای زیادی ایجاد می کنند.

So, I have a different keyboard that I like to use and I plug it in and use that one.

بنابراین، من یک صفحه کلید متفاوت دارم که دوست دارم از آن استفاده کنم و آن را وصل می کنم و از آن استفاده می کنم.

A little bit silly, but...

کمی احمقانه، اما...

Oh, well, you got to make some concessions, right?

اوه، خوب، باید کمی امتیاز بدهید، درست است؟

So, we have our screen, the keyboard, we have some speakers.

بنابراین، ما صفحه نمایش، صفحه کلید، چند بلندگو داریم.

You can see the speakers here.

می توانید بلندگوها را اینجا ببینید.

And in order to navigate around, you're going to need a mouse.

و برای حرکت در اطراف، به یک ماوس نیاز دارید.

This is a mouse.

این یک موش است.

There are a couple of buttons on the mouse.

چند دکمه روی ماوس وجود دارد.

We call these the left click and the right click.

ما اینها را کلیک چپ و راست کلیک می کنیم.

So, in the middle, you scroll.

بنابراین، در وسط، شما پیمایش کنید.

So, you might see some directions when you're downloading a program, for example, it might

بنابراین، ممکن است هنگام دانلود یک برنامه، مسیرهایی را مشاهده کنید، به عنوان مثال، ممکن است

say, "Open the program and left click on start, or right click on start."

بگوید: "برنامه را باز کنید و روی start کلیک چپ کنید یا روی start کلیک راست کنید."

And that's what it's talking about.

و این چیزی است که در مورد آن صحبت می کند.

Left click or right click.

کلیک چپ یا راست کلیک کنید.

So, if you know your left and your right, that would help.

بنابراین، اگر چپ و راست خود را بشناسید، کمک خواهد کرد.

But this is the mouse.

اما این موش است.

And we have a mouse pad, helpful for using the mouse.

و ما یک پد ماوس داریم که برای استفاده از ماوس مفید است.

If you are in the technological field, you might have a microphone, or this is an external

اگر در زمینه فناوری هستید، ممکن است یک میکروفون داشته باشید یا این یک میکروفون خارجی است

microphone.

.

You might just use the built-in microphone.

ممکن است فقط از میکروفون داخلی استفاده کنید.

So, on your laptop, for example, there is a built in microphone.

بنابراین، به عنوان مثال، در لپ تاپ شما یک میکروفون داخلی وجود دارد.

You don't need to plug in a microphone for someone to hear you.

برای اینکه کسی صدای شما را بشنود لازم نیست میکروفون را وصل کنید.

On your phone, there's a built-in microphone.

در تلفن شما، یک میکروفون داخلی وجود دارد.

On your tablet, there's a built-in microphone.

در رایانه لوحی شما، یک میکروفون داخلی وجود دارد.

On this desktop, there is not.

در این دسکتاپ، وجود ندارد.

So, I need an external microphone and also for my job to make some beautiful sound recordings

بنابراین، من به یک میکروفون خارجی و همچنین برای کارم نیاز دارم تا صداهای زیبای ضبط شده را

for you.

برای شما انجام دهم.

But there is a built-in microphone or an external microphone.

اما یک میکروفون داخلی یا یک میکروفون خارجی وجود دارد .

All right, let's go on to some TV words.

بسیار خوب، اجازه دهید به چند کلمه تلویزیونی برویم.

Like we have a computer screen, a phone screen, we have the TV screen, a TV screen.

مانند صفحه نمایش کامپیوتر، صفحه نمایش تلفن ، صفحه تلویزیون، صفحه نمایش تلویزیون.

And to turn on the TV screen, you need a remote.

و برای روشن کردن صفحه تلویزیون به یک ریموت نیاز دارید.

Now, some people in the US call this a clicker, I think this might be a Southern word, but

در حال حاضر، برخی از مردم در ایالات متحده به این کلمه کلیک می گویند، من فکر می کنم این ممکن است یک کلمه جنوبی باشد، اما

I say remote.

من می گویم از راه دور.

In my opinion, the majority of people say remote, go get the remote.

به نظر من اکثریت مردم می گویند ریموت برو ریموت را بگیر.

And this word comes from distance.

و این کلمه از دور می آید.

So, if you live in a remote area, it means that you live far away from everyone else,

بنابراین، اگر در یک منطقه دورافتاده زندگی می کنید، به این معنی است که شما دور از دیگران زندگی می کنید،

far away from a big city, you're in a remote area.

دور از یک شهر بزرگ، شما در یک منطقه دور افتاده هستید .

And when you use a remote, you are far away from the TV.

و وقتی از ریموت استفاده می کنید، از تلویزیون دور هستید .

So, not too long ago, maybe some of you remember, this was before I was born, but you needed

بنابراین، چندی پیش، شاید برخی از شما به یاد داشته باشید، این قبل از تولد من بود، اما شما باید

to walk up to the TV and click the power button to turn it on.

به سمت تلویزیون بروید و روی دکمه پاور کلیک کنید تا آن را روشن کنید.

You couldn't just sit on the couch and use the remote.

نمی توانستید فقط روی مبل بنشینید و از ریموت استفاده کنید .

But now with the remote, you don't even have to leave your couch, how convenient.

اما اکنون با کنترل از راه دور، حتی لازم نیست مبل خود را ترک کنید، چقدر راحت است.

When you turn on your TV, you can either watch certain apps like Netflix or Hulu, or if you

وقتی تلویزیون خود را روشن می‌کنید، می‌توانید برنامه‌های خاصی مانند Netflix یا Hulu را تماشا کنید یا اگر

pay for a TV service, you might have channels.

برای یک سرویس تلویزیونی پرداخت می‌کنید، ممکن است کانال‌هایی داشته باشید.

So, channel one, channel two, channel three, channel four.

پس کانال یک، کانال دو، کانال سه، کانال چهار.

There's certain numbers that are associated with different channels.

اعداد خاصی وجود دارد که با کانال های مختلف مرتبط هستند.

This is also sometimes called stations, but usually it's called a channel.

گاهی اوقات به این ایستگاه نیز می گویند، اما معمولاً به آن کانال می گویند.

On channel four, there's the news, channel four news is a pretty common thing in the

در کانال چهار، اخبار وجود دارد، اخبار کانال چهار یک چیز بسیار رایج در

US and we call that the channel.

ایالات متحده است و ما آن را کانال می نامیم.

Sometimes you can access a channel without paying for a service, like a monthly TV service,

گاهی اوقات شما می توانید بدون پرداخت هزینه برای یک سرویس، مانند یک سرویس ماهانه تلویزیون، به یک کانال دسترسی پیدا کنید،

but most channels you have to pay for in a package.

اما بیشتر کانال ها را باید در یک بسته پرداخت کنید.

In my opinion, this is becoming less common, because of services like Netflix and Hulu.

به نظر من، به دلیل خدماتی مانند Netflix و Hulu، این کمتر رایج می شود.

A lot of people are stopping paying for a monthly TV service and instead they're paying

بسیاری از مردم پرداخت هزینه یک سرویس تلویزیونی ماهانه را متوقف می کنند و در عوض

monthly for Netflix or Hulu, because they have a smart TV.

ماهانه برای Netflix یا Hulu پرداخت می کنند، زیرا آنها یک تلویزیون هوشمند دارند.

So, I'm curious in your country, do people pay for a TV service to have access to 1,000

بنابراین، من در کشور شما کنجکاو هستم، آیا مردم برای دسترسی به 1000 کانال برای یک سرویس تلویزیونی هزینه می

channels or do they just pay for Netflix and Hulu and these types of subscriptions that

کنند یا فقط برای Netflix و Hulu و این نوع اشتراک هایی که

can be shown on their smart TV?

می توانند در تلویزیون هوشمندشان نمایش داده شوند، هزینه می کنند؟

I'm curious what it's like in your part of the world.

من کنجکاو هستم که در قسمت شما از جهان چگونه است.

All right.

خیلی خوب.

Let's go to some common idioms that are great for talking about our positive and negative

بیایید به چند اصطلاح رایج برویم که برای صحبت در مورد رابطه مثبت و منفی ما

relationship with technology.

با فناوری عالی هستند.

Tech-savvy, I'm going to be giving you a sample sentence, and I want you to kind of guess

با دانش فنی، من یک جمله نمونه به شما می‌دهم و می‌خواهم

based on the context what you think it means.

بر اساس زمینه‌ای که فکر می‌کنید معنی آن را حدس بزنید.

Take a look at the sentence, sometimes I think that my seven-year-old niece is more tech-savvy

به جمله نگاه کنید، گاهی فکر می کنم خواهرزاده هفت ساله ام بیشتر از من در زمینه فناوری اطلاعات دارد

than me.

.

This means she is very knowledgeable about technology.

این بدان معناست که او در مورد تکنولوژی بسیار آگاه است.

Are you tech-savvy?

آیا در زمینه فناوری اطلاعات دارید؟

You might say, "I am not tech savvy, but somehow I figured out how to download some programs

ممکن است بگویید، "من در زمینه فناوری اطلاعات کافی ندارم، اما به نوعی متوجه شدم که چگونه برخی از برنامه ها را

onto my phone, it was amazing."

روی تلفن خود دانلود کنم، شگفت انگیز بود."

Or, "My seven-year-old niece is quite tech-savvy, and she helped me to get a new phone and figure

یا، "خواهرزاده هفت ساله من کاملاً با فناوری آشنا است، و او به من کمک کرد تا یک تلفن جدید تهیه کنم و

out how to get it working."

بفهمم چگونه آن را کار کنم."

To be tech-savvy.

دانش فنی بودن

Notice that this word has two Vs.

توجه داشته باشید که این کلمه دو V دارد.

This is very unusual in English, but it is essential for spelling this word correctly,

این در انگلیسی بسیار غیرعادی است، اما برای املای صحیح این کلمه ضروری است

savvy.

.

Screen time, screen time.

زمان نمایش، زمان صفحه نمایش.

I'm trying to limit my screen time and spend more time in nature and with my family.

من سعی می کنم زمان نمایش خود را محدود کنم و زمان بیشتری را در طبیعت و با خانواده بگذرانم.

Screen time, this means time that you spend looking at a screen.

زمان صفحه نمایش، این به معنای زمانی است که شما صرف تماشای صفحه می کنید.

It might be a computer, a phone, a TV, anything that is a screen, screen time.

این ممکن است یک کامپیوتر، یک تلفن، یک تلویزیون، هر چیزی که صفحه نمایش است، زمان صفحه نمایش باشد.

So, often parents will use this expression and say, "My children are allowed to have

بنابراین، اغلب والدین از این عبارت استفاده می‌کنند و می‌گویند: «فرزندان من مجازند

one hour of screen time per day."

هر روز یک ساعت از صفحه نمایش استفاده کنند».

Or, "We really need to limit screen time."

یا "ما واقعا باید زمان نمایش را محدود کنیم."

Or, "During the pandemic, we just threw out all screen time rules and they were allowed

یا، "در طول همه گیری همه گیر، ما همه قوانین زمان نمایش را کنار گذاشتیم و آنها اجازه

to watch more TV than normal, because it was a tough time."

داشتند بیشتر از حد معمول تلویزیون تماشا کنند، زیرا زمان سختی بود."

So, this screen time word can be used to talk about the limits or the amount of time that

بنابراین، این کلمه زمان صفحه را می توان برای صحبت در مورد محدودیت ها یا مدت زمانی

you spend looking at a screen.

که صرف تماشای صفحه می کنید استفاده کرد.

If you work on the computer for your job, and then you come home and also look at a

اگر برای شغل خود روی رایانه کار می کنید و سپس به خانه می آیید و همچنین به صفحه نمایش نگاه می کنید

screen, you probably have a lot of screen time in your life.

، احتمالاً در زندگی خود زمان زیادی از صفحه نمایش دارید .

I recommend downloading some apps that can tell you, they track how much time you spend

توصیه می‌کنم برخی از برنامه‌ها را دانلود کنید که می‌توانند به شما بفهمانند که چقدر زمان صرف

on certain apps on your phone.

برنامه‌های خاص روی تلفنتان می‌کنید.

And it can give you a report at the end of the week, you spent 10 hours on social media,

و می تواند در پایان هفته به شما گزارش بدهد ، شما 10 ساعت را در شبکه های اجتماعی وقت

and then you go, "Oh my goodness.

گذاشتید، و سپس بگویید "خدای من.

I didn't realize it."

من متوجه نشدم."

It's a good way to kind of put it into perspective how much screen time you have.

این یک راه خوب برای به تصویر کشیدن میزان زمان استفاده از صفحه نمایش است.

Maybe it's necessary, maybe it's not, maybe you're wondering, "I have no time for English.

شاید لازم باشد، شاید نباشد ، شاید از خود می پرسید: "من برای انگلیسی

What am I going to do?"

وقت ندارم، چه کار کنم؟"

Maybe you can track your screen time for the week and see if you can find any extra time

شاید بتوانید زمان صفحه نمایش خود را برای هفته ردیابی کنید و ببینید آیا وقتی به آن گزارش نگاه می کنید می توانید زمان اضافی پیدا کنید

when you look at that report.

.

All right, let's go to the next phrase, to be addicted, or you can't live without your

بسیار خوب، به عبارت بعدی برویم ، معتاد شوید، یا شاید بدون گوشی هوشمند خود نتوانید زندگی کنید

smartphone maybe.

.

You might say, "I think that I am addicted to my smartphone.

ممکن است بگویید، "من فکر می کنم که به گوشی هوشمندم معتاد شده ام

I can't stop looking at it.

. نمی توانم از نگاه کردن به آن دست بردارم.

I look at it every five minutes."

هر پنج دقیقه به آن نگاه می کنم."

Or you might say, "I can't live without my smartphone."

یا ممکن است بگویید: "من نمی توانم بدون گوشی هوشمندم زندگی کنم."

A lot of us have said this at one point or another, maybe we were joking, maybe it was

خیلی از ما این را در مقطعی گفته‌ایم، شاید شوخی می‌کردیم،

an exaggeration or maybe not.

شاید اغراق بود یا نه.

It means that maybe you need to step back a little bit and reconsider how much time

این بدان معناست که شاید لازم باشد کمی به عقب برگردید و در میزان زمانی

you spend on your phone.

که صرف تلفن خود می کنید تجدید نظر کنید.

Are you addicted?

آیا شما معتاد هستید؟

Maybe take a moment to think about it.

شاید لحظه ای به آن فکر کنید.

To scroll on social media, or you might say to scroll on Facebook or scroll on Instagram.

برای پیمایش در رسانه های اجتماعی، یا ممکن است بگویید در فیس بوک پیمایش کنید یا در اینستاگرام اسکرول کنید.

I spent two hours scrolling on Instagram looking at cat videos, what am I doing with my life?

من دو ساعت در اینستاگرام اسکرول کردم و به ویدیوهای گربه نگاه کردم، با زندگیم چه کار می کنم؟

Have you ever thought that?

آیا تا به حال به این فکر کرده اید؟

So here, we're talking about mindlessly, not consciously, I am wanting to look at these

بنابراین در اینجا، ما بدون فکر صحبت می کنیم، نه آگاهانه، من می خواهم به این چیزها نگاه کنم

things.

.

No, you're just mindlessly scrolling through social media.

نه، شما فقط بدون فکر در رسانه های اجتماعی پیمایش می کنید.

You're just looking at one post after another post after another post.

شما فقط به یک پست بعد از پست دیگر نگاه می کنید.

You're scrolling through Facebook or Instagram or TikTok or whatever the latest thing might

شما در حال پیمایش در فیس بوک یا اینستاگرام یا TikTok یا هر چیز

be.

دیگری هستید.

And usually it's not necessarily a good thing, maybe a lot of these are not really a good

و معمولاً این لزوماً چیز خوبی نیست، شاید بسیاری از اینها واقعاً چیز خوبی نباشند

thing, or that might just be my perspective, that it's a mindless activity.

، یا این ممکن است فقط دیدگاه من باشد، که این یک فعالیت بی فکر است.

So, if you scroll on Facebook for five minutes and you can limit yourself, good for you.

بنابراین، اگر پنج دقیقه در فیس بوک اسکرول کنید و بتوانید خودتان را محدود کنید، برای شما خوب است.

Good idea.

ایده خوبی است.

A double-edged sword.

یک شمشیر دو لبه.

I feel like this expression perfectly describes technology.

من احساس می کنم این عبارت کاملاً فناوری را توصیف می کند.

When you use the internet, it's really a double-edged sword.

وقتی از اینترنت استفاده می کنید، واقعاً یک شمشیر دولبه است.

It can be super helpful to help you learn, to help you find information that's useful,

برای کمک به یادگیری، کمک به یافتن اطلاعات مفید و

to help you connect with other people.

کمک به شما در برقراری ارتباط با افراد دیگر، می تواند بسیار مفید باشد.

But at the same time, it can bring you further away from people.

اما در عین حال می تواند شما را از مردم دورتر کند.

It can distract you.

می تواند حواس شما را پرت کند.

It can make you a worst version of yourself.

این می تواند شما را بدترین نسخه از خودتان بسازد.

So, it's a double-edged sword.

بنابراین، این یک شمشیر دو لبه است.

There's lots of things that are a double-edged sword.

چیزهای زیادی وجود دارد که یک شمشیر دو لبه هستند .

So, let me know in the comments, what do you think are some other things that are a double-edged

بنابراین، در نظرات به من بگویید، به نظر شما چیزهای دیگری که یک

sword?

شمشیر دولبه هستند چیست؟

They have lots of benefits, but they also bring with that a lot of negativity.

آنها فواید زیادی دارند، اما منفی زیادی نیز به همراه دارند.

Binge-watching.

تماشای افراطی.

You might say, "I binge-watched the entire show in one night."

ممکن است بگویید: "من کل برنامه را در یک شب به صورت افراطی تماشا کردم."

This is a common expression that kind of came into popularity with Netflix.

این یک عبارت رایج است که به نوعی با نتفلیکس محبوبیت پیدا کرد.

Because with the previous system, you would just get one new show every Wednesday, and

زیرا با سیستم قبلی، هر چهارشنبه فقط یک برنامه جدید دریافت می‌کردید، و

then you had to wait a week and then you'd get the next show on Wednesday.

سپس باید یک هفته صبر می‌کردید و بعد چهارشنبه برنامه بعدی را دریافت می‌کردید.

But with Netflix, you could watch the entire show whenever you wanted, you got access to

اما با نتفلیکس، هر زمان که بخواهید می‌توانید کل برنامه را تماشا کنید، به کل آن دسترسی دارید

the entire thing.

.

So, with it came, the idea of binge-watching.

بنابراین، با آن، ایده تماشای پرخوری به وجود آمد.

That means watching the entire thing.

این یعنی تماشای همه چیز.

Usually it's not a very healthy thing, you need to take a break, not stay up till 5:00

معمولاً چیز خیلی سالمی نیست، باید استراحت کنید، نه اینکه تا ساعت 5 صبح بیدار بمانید

AM.

.

But because of this type of information at our fingertips, we can binge-watch something,

اما به دلیل این نوع اطلاعات در دستان ما، ما می‌توانیم

watch a lot of something at one time.

در یک زمان چیزی را تماشا کنیم، چیزهای زیادی را تماشا کنیم.

All right, for our last two expressions, we have a little guest here.

بسیار خوب، برای دو عبارت آخر ما، یک مهمان کوچک در اینجا داریم.

My baby woke up from his nap.

بچه ام از خواب بیدار شد.

So, he's going to join us.

بنابراین، او به ما ملحق می شود.

Welcome, Freddie.

خوش اومدی، فردی

Hey, he's eating a piece of coconut.

هی داره یه تیکه نارگیل میخوره

So, the next expression is to unplug or disconnect.

بنابراین، عبارت بعدی جدا کردن یا قطع اتصال است.

And you can imagine when you unplug your device, it doesn't work anymore.

و می توانید تصور کنید وقتی دستگاه خود را از برق جدا می کنید، دیگر کار نمی کند.

So, you can also unplug.

بنابراین، شما همچنین می توانید برق را جدا کنید.

We might say one of my favorite things about camping is just unplugging and disconnecting.

ممکن است بگوییم یکی از چیزهای مورد علاقه من در مورد کمپینگ این است که فقط دوشاخه و جدا کردن آن باشد.

That means you are not looking at your phone.

یعنی شما به گوشی خود نگاه نمی کنید.

You're not keeping up with the news.

شما در جریان اخبار نیستید

You're not looking at your notifications.

شما به اعلان های خود نگاه نمی کنید.

You are unplugging.

شما در حال قطع برق هستید.

You're disconnecting from all of the chaos that happens online or on the internet.

شما در حال قطع ارتباط با همه هرج و مرجی هستید که آنلاین یا در اینترنت رخ می دهد.

The last expression is quite similar and it is to go off the grid.

آخرین عبارت کاملاً مشابه است و خروج از شبکه است.

The grid is this technological electricity that connects everything.

شبکه همان برق تکنولوژیکی است که همه چیز را به هم متصل می کند.

If the grid goes down, that means the grid doesn't work anymore.

اگر گرید پایین بیاید، به این معنی است که شبکه دیگر کار نمی کند.

It means all of the electricity for your entire city, maybe your whole country, stops working.

این بدان معناست که تمام برق کل شهر شما، شاید کل کشور شما، کار نمی کند.

Not really a good thing, but if you personally go off the grid, you might say, "I'm going

واقعاً چیز خوبی نیست، اما اگر شما شخصاً از گرید خارج شوید، ممکن است بگویید، "

to go camping this weekend so that I can go off the grid."

این آخر هفته به کمپینگ می روم تا بتوانم از گرید خارج شوم."

It means that you are disconnecting.

یعنی داری قطع می کنی

You're unplugging from all of the hubbub that is happening online.

شما در حال جدا شدن از همه هجومی‌هایی هستید که آنلاین در حال وقوع است.

So, sometimes it's a good thing to disconnect, to just go off the grid and unplug for a bit

بنابراین، گاهی اوقات خوب است که اتصال را قطع کنید ، فقط از شبکه خارج شوید و برای مدتی آن را

of time.

جدا کنید.

Maybe if you're feeling a lot of anxiety, this could be a good first step is to try

شاید اگر اضطراب زیادی احساس می‌کنید، این می‌تواند اولین قدم خوبی باشد این است که سعی

to unplug and really disconnect yourself from all of the other world problems and just focus

کنید خود را از برق بکشید و واقعاً ارتباط خود را با تمام مشکلات دنیای دیگر قطع کنید و فقط

on some calm moments with your family, with your baby, who's trying to pet a cat, one

روی لحظاتی آرام با خانواده‌تان ، با کودکتان تمرکز کنید. تلاش برای نوازش یک گربه، یکی

of those lovely things in life.

از آن چیزهای دوست داشتنی در زندگی.

But there you have it, some wonderful expressions that you can use to talk about technology

اما شما آن را دارید، عبارات شگفت انگیزی که می توانید برای صحبت در مورد فناوری

and your relationship to technology.

و ارتباط خود با فناوری استفاده کنید.

Don't forget to check out the link below this video and download the free PDF to go with

فراموش نکنید که لینک زیر این ویدیو را بررسی کنید و PDF رایگان را برای همراهی با

this lesson.

این درس دانلود کنید.

You can download all of the expressions that we talked about, the sample sentences, and

شما می توانید تمام عباراتی که در مورد آنها صحبت کردیم، جملات نمونه را دانلود کنید و

really review them and use them yourself.

واقعا آنها را مرور کنید و خودتان از آنها استفاده کنید.

This type of document is an excellent way to level up your English.

این نوع سند یک راه عالی برای بالا بردن سطح زبان انگلیسی شماست.

I can't wait to share it with you and thank you so much for learning English with me.

من نمی توانم صبر کنم تا آن را با شما به اشتراک بگذارم و از شما برای یادگیری زبان انگلیسی با من بسیار سپاسگزارم.

Let me know in the comments what device are you using to watch this video?

در نظرات به من بگویید از چه دستگاهی برای تماشای این ویدیو استفاده می کنید؟

A desktop, laptop, tablet, phone TV?

دسکتاپ، لپ تاپ، تبلت، تلویزیون تلفن؟

Let me know in the comments what device you're using, and I will see you again next Friday

در نظرات به من اطلاع دهید که از چه دستگاهی استفاده می کنید، و من جمعه آینده دوباره شما را

for a new lesson here on my YouTube channel.

برای یک درس جدید در اینجا در کانال YouTube من می بینم.

Bye.

خدا حافظ.

The next step is to download the free PDF worksheet for this lesson.

مرحله بعدی دانلود کاربرگ PDF رایگان این درس است.

With this free PDF, you will master today's lesson and never forget what you have learned.

با این PDF رایگان، بر درس امروز تسلط خواهید داشت و هرگز آموخته های خود را فراموش نمی کنید.

You can be a confident English speaker.

شما می توانید یک انگلیسی زبان با اعتماد به نفس باشید.

Don't forget to subscribe to my YouTube channel for a free English lesson every Friday.

فراموش نکنید که هر جمعه برای یک درس انگلیسی رایگان در کانال یوتیوب من مشترک شوید.

Bye.

خدا حافظ.