Learn English Conversation

hey what have you been up to lately if I asked you this question would you go oh uh oh no

سلام، اخیراً چه کاری انجام داده‌اید، اگر این سؤال را از شما بپرسم، آیا می‌روید اوه اوه اوه نه

how do I respond I'll never fear today I have some good news in the next 30 minutes you

چگونه پاسخ بدهم.

are going to learn my top tips for having a successful conversation in English so that

داشتن یک مکالمه موفق به زبان انگلیسی به طوری که

you can breathe easy and never fear having an English conversation again hi I'm Vanessa

بتوانید نفس راحتی بکشید و هرگز از داشتن دوباره مکالمه انگلیسی نترسید سلام من ونسا هستم

from speak English with vanessa.com and like always I have created a free pdf worksheet

از صحبت انگلیسی با vanessa.com و مانند همیشه یک کاربرگ pdf رایگان

for you with all of today's amazing tips so that you can print it out put it under your

با تمام نکات شگفت انگیز امروز برای شما ایجاد کرده ام. برای اینکه بتوانید آن را چاپ کنید، آن را زیر

pillow sleep on it and dream about beautiful English conversations and feel confident the

بالش خواب خود قرار دهید و رویای مکالمات زیبای انگلیسی را ببینید و در

next time that you need to speak in English you can click on the link in the description

دفعه بعد که نیاز دارید به زبان انگلیسی صحبت کنید احساس اطمینان کنید، می توانید

to download this free pdf worksheet today in today's lesson you will learn how to start

برای دانلود این کاربرگ pdf رایگان امروز روی لینک موجود در توضیحات کلیک کنید. در درس امروز شما یاد خواهید گرفت که چگونه

a conversation in English some easy small talk tips in English and some bonus tips about

یک مکالمه را به زبان انگلیسی شروع کنید، چند نکته ساده در مورد گفتگوهای کوچک به زبان انگلیسی و چند نکته اضافی در مورد

having amazing conversations yes this lesson is for free for you can you believe it here

داشتن مکالمات شگفت انگیز بله، این درس برای شما رایگان است، می توانید باور کنید اینجا

it is all right let's get started with my top tips to help you start a conversation

همه چیز درست است، بیایید با من شروع کنیم. نکات مهم برای کمک به شما برای شروع مکالمه

in English in life there are two kinds of people people you know and people you don't

به زبان انگلیسی در زندگی، دو نوع از افراد وجود دارد که می‌شناسید و افرادی که نمی‌شناسید،

know we call those strangers so it makes sense to have two different types of conversation

ما آن‌ها را غریبه خطاب می‌کنیم، بنابراین منطقی است که دو نوع شروع کننده مکالمه متفاوت داشته باشید،

starters of course there's some overlap but it's helpful to separate them let's start

البته مقداری همپوشانی وجود دارد، اما جدا کردن آنها مفید است، بیایید

with people you know imagine that you're in the grocery store you're pushing your car

با افرادی که می شناسید شروع کنیم، تصور کنید که در خواربارفروشی هستید و ماشین خود را به

looking for some spinach and you see your co-worker and you want to say hi what can

دنبال اسفناج هل می دهید و همکار خود را می بینید و می خواهید به او سلام کنید.

you say well here are four great questions that you can ask in that situation or that

چهار سوال عالی که می‌توانید در آن موقعیت بپرسید یا

they might ask you so you need to understand them and how to respond the first two questions

ممکن است از شما بپرسند، بنابراین باید آنها را درک کنید و نحوه پاسخ دادن به دو سوال اول

are about the past let's take a look

مربوط به گذشته است.

hi Dan Hi how are you pretty good what have you been up to lately oh not much just went

تا این اواخر آه نه خیلی فقط

to see my family yesterday what about you hi Dan Hi how are you pretty good what were

دیروز رفتم خانواده ام را ببینم چه در مورد تو سلام دن سلام چطوری خوب هستی

you up to this weekend oh not much just went to see my family yesterday what about you

این آخر هفته چه کاری انجام دادی آه نه خیلی فقط دیروز به دیدن خانواده ام رفتم

these questions asked about sometime in the past you can change the words to say lately

این سوالات در مورد شما پرسیده شد. گذشته را که می‌توانید اخیراً

today last weekend for a recent holiday you can switch that up depending on the situation

امروز آخر هفته گذشته برای تعطیلات اخیر تغییر دهید، می‌توانید بسته به موقعیت آن را تغییر دهید،

but it's great to ask about the past the next questions are going to ask about the present

اما این عالی است که در مورد گذشته بپرسید، سؤالات بعدی درباره زمان حال پرسیده می‌شوند.

what do you have going on today oh not much just going to a friend's house this evening

امروز آه نه زیاد فقط امشب به خانه یک دوست رفتم،

what about you what have you got going on today oh not much just going to a friend's

چه در مورد شما چه اتفاقی افتاد امروز، آه نه زیاد فقط امروز عصر به خانه یک دوست رفتید،

house this evening what about you these questions asked about the present did you notice the

این سوالات در مورد حال شما پرسیده می شود آیا متوجه

beautiful casual verbs that were used here what have you got going on today what have

افعال گاه به گاه زیبایی شده اید که در اینجا مورد استفاده قرار گرفت. امروز چه کاری

you got going on today what are you doing today that's another way to say it but we

انجام دادی،

often say what have you got going on today and it's really casual informal it's great

امروز چه کاری انجام دادی.

for these just passing by situations when you see someone who you already know let's

در مواقعی که کسی را می‌بینید که از قبل می‌شناسید، بیایید

go on to the next questions which talk about the future

به سؤالات بعدی برویم که در مورد آینده صحبت می‌کنند، آیا

do you have anything fun going on this weekend oh not much just going to a friend's house

شما در این آخر هفته چیز جالبی دارید، اوه نه فقط فردا به خانه یک دوست بروید،

tomorrow what about you do you have any plans for Easter oh not much just going to have

چه برنامه‌ای برای آن دارید؟ عید پاک، نه فقط برای صرف

lunch with my family what about you for these questions that ask about the future I want

ناهار با خانواده ام، چه در مورد شما برای این سؤالاتی که در مورد آینده می پرسند، می خواهم

you to be a little bit careful because if you say this with a certain type of intonation

کمی مراقب باشید زیرا اگر این را با یک لحن خاص بگویید،

the other person especially if you're a guy talking to a girl it could feel like you're

طرف مقابل به خصوص اگر پسری هستید که با دختری صحبت می‌کنید، ممکن است این احساس را داشته باشید که می‌خواهید از

trying to ask them on a date or maybe they'll feel a little bit uncomfortable so make sure

آنها برای قرار ملاقات بپرسید یا شاید آنها کمی احساس ناراحتی کنند، بنابراین مطمئن شوید

that when you say oh do you have anything fun going on this weekend make sure you say

که وقتی می‌گویید اوه آیا این آخر هفته چیز جالبی دارید، مطمئن شوید. شما

it with a smile very casually you don't need to look them into the eye and say it seriously

آن را با لبخند خیلی معمولی می گویید، نیازی نیست به چشمان آنها نگاه کنید و

from the bottom of your heart it's just a casual question of course unless you do want

از ته دل به طور جدی بگویید این فقط یک سوال معمولی است البته مگر اینکه بخواهید از

to ask them for a date and then you can say it a little more seriously but if you just

آنها قرار ملاقات بخواهید و سپس بتوانید کمی جدی‌تر بگویید، اما اگر می‌خواهید به

want to casually say something to your co-worker you need to have a light tone don't worry

راحتی چیزی به همکارتان بگویید، باید لحن ملایمی داشته باشید، نگران

about using this just make sure you have a light tone and you say it with a smile oh

استفاده از آن نباشید، فقط مطمئن شوید که لحن ملایمی دارید و آن را با لبخند می‌گویید.

do you have anything fun going on this weekend great like you saw in the sample conversations

آیا چیز جالبی دارید که در این آخر هفته اتفاق بیفتد، مانند آنچه که در نمونه مکالمات مشاهده کردید،

Dan could have just said not much and then stop the conversation boring boring boring

دن می‌توانست چیز زیادی نگوید و سپس مکالمه را متوقف کند.

but you know what some people do that if you're lucky the person you're talking to might ask

صحبت کردن با شما ممکن است

not much what about you okay at least they're asking a question and you can share some information

زیاد از شما بپرسد خوب حداقل آنها یک سوال می پرسند و شما می توانید اطلاعاتی

about what you're doing or what you did over the weekend so here not everyone is going

در مورد کاری که انجام می دهید یا کارهایی که در آخر هفته انجام داده اید به اشتراک بگذارید، بنابراین در اینجا همه قرار نیست

to give a lot of information but they might give you something and if they don't don't

اطلاعات زیادی ارائه دهند، اما آنها ممکن است چیزی به شما بدهند و اگر

worry about it it's not your fault you tried your best what about the second kind of people

نگران آن نباشند، تقصیر شما نیست، شما تمام

people you don't know strangers in the US we sometimes strike up a conversation with

تلاش خود را کردید.

strangers but it depends where you are for example in the south of the US where I live

اما بستگی به جایی دارد که مثلاً در جنوب ایالات متحده، جایی که من زندگی می کنم،

it's pretty common that when you pass by a stranger you make eye contact and you might

بسیار معمول است که وقتی از کنار غریبه ای رد می شوید، تماس چشمی برقرار می کنید و ممکن است

say hi but if you're in Manhattan in New York if you did that to every stranger who you

سلام کنید، اما اگر در منهتن نیویورک هستید، اگر این کار را کردید. به هر غریبه‌ای که

passed by hi hi hi uh people would think you were a little bit strange so it depends on

از کنارش رد می‌شوید، سلام، سلام، مردم فکر می‌کنند که شما کمی عجیب و غریب هستید، بنابراین بستگی به این دارد که در

where you are in the US but it's certainly common to strike up a conversation with someone

کجای ایالات متحده هستید، اما مطمئناً در صورت ملاقات با کسی

who you don't know if you visit the US I recommend visiting a grocery store called Trader Joe's

که نمی‌شناسید، صحبتی معمول است. ایالات متحده توصیه می کنم از یک فروشگاه مواد غذایی به نام Trader Joe بازدید کنید،

because it's a requirement for working there that every employee is amazing at having small

زیرا برای کار در آنجا لازم است هر کارمندی در

talk conversations with strangers and it's part of their job to talk with customers so

گفتگوهای کوچک با غریبه ها شگفت انگیز باشد و این بخشی از کار آنها است که با مشتریان صحبت کنند، بنابراین

if you have ever visited a trade Trader Joe's you know exactly what I mean these employees

اگر تا به حال از یک معامله گر بازدید کرده اید، Trader Joe's شما دقیقاً منظورم را می دانید که این کارمندان

are known for being so kind and so friendly and if you go there be prepared with some

به این همه مهربان و دوستانه معروف هستند و اگر به آنجا رفتید با برخی

of these questions and be prepared to answer them because they'll definitely ask you them

از این سؤالات آماده باشید و برای پاسخ دادن به آنها آماده باشید زیرا آنها قطعاً از شما خواهند پرسید.

let's think about a scenario where you might talk with a stranger we can imagine you're

بیایید در مورد سناریویی فکر کنیم که شما ممکن است با غریبه‌ای صحبت کنیم، می‌توانیم تصور کنیم که

in the park you're walking your dog and like dogs do your dog is sniffing and going towards

در پارک هستید و سگتان را راه می‌اندازید و مانند سگ‌ها سگتان بو می‌کشد و به سمت چاه

another dog well you'd like to strike up a conversation with the owner of that dog what

سگ دیگری می‌رود، شما دوست دارید با صاحب آن سگ صحبت کنید.

can you say

می توانی بگویی

Vanessa: Hey, what have you been up to lately?

ونسا: هی، اخیراً چه کار کرده ای؟

If I asked you this question, would you go, "Oh, no, how do I respond?"

اگر این سوال را از شما بپرسم، می‌گویید: "اوه، نه، چگونه پاسخ دهم؟"

Well, never fear, today I have some good news.

خوب، هرگز نترسید، امروز یک خبر خوب دارم.

In the next 30 minutes, you are going to learn my top tips for having a successful conversation

در 30 دقیقه آینده، نکات برتر من برای داشتن یک مکالمه موفق

in English so that you can breathe easy and never fear having an English conversation

به زبان انگلیسی را می آموزید تا بتوانید نفس راحتی بکشید و دیگر از مکالمه انگلیسی نترسید

again.

.

Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com, and like always, I have created a free PDF

سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com و مانند همیشه، یک کاربرگ PDF رایگان

worksheet for you with all of today's amazing tips so that you can print it out, put it

با تمام نکات شگفت انگیز امروز برای شما ایجاد کردم تا بتوانید آن را چاپ کنید،

under your pillow, sleep on it, and dream about beautiful English conversations and

زیر بالش بگذارید، روی آن بخوابید و رویاپردازی کنید. در مورد مکالمات زیبای انگلیسی صحبت کنید و

feel confident the next time that you need to speak in English.

دفعه بعد که نیاز دارید به زبان انگلیسی صحبت کنید، مطمئن باشید.

You can click on the link in the description to download this free PDF worksheet today.

برای دانلود این کاربرگ PDF رایگان امروز می توانید روی لینک موجود در توضیحات کلیک کنید.

In today's lesson, you will learn how to start a conversation in English, some easy small

در درس امروز، نحوه شروع یک مکالمه به زبان انگلیسی، چند

talk tips in English, and some bonus tips about having amazing conversations.

نکته ساده برای مکالمه کوچک به زبان انگلیسی و چند نکته برتر در مورد داشتن مکالمات شگفت انگیز را خواهید آموخت.

Yes, this lesson is for free for you.

بله، این درس برای شما رایگان است.

Can you believe it?

می تونی باور کنی؟

Here it is.

ایناهاش.

All right, let's get started with my top tips to help you start a conversation in English.

بسیار خوب، بیایید با نکات برتر من برای کمک به شروع مکالمه به زبان انگلیسی شروع کنیم.

In life, there are two kinds of people, people you know and people you don't know, we call

در زندگی دو نوع آدم وجود دارد، افرادی که می شناسید و افرادی که نمی شناسید، ما به

those strangers.

آن ها غریبه می گوییم.

So it makes sense to have two different types of conversation starters.

بنابراین منطقی است که دو نوع شروع کننده گفتگو داشته باشیم.

Of course, there's some overlap, but it's helpful to separate them.

البته، همپوشانی هایی وجود دارد، اما جدا کردن آنها مفید است.

Let's start with people you know.

بیایید با افرادی که می شناسید شروع کنیم.

Imagine that you're in the grocery store, you're pushing your car, looking for some

تصور کنید که در فروشگاه مواد غذایی هستید، ماشین خود را هل می دهید، دنبال

spinach, and you see your coworker and you want to say, hi, what can you say?

اسفناج می گردید، و همکار خود را می بینید و می خواهید بگویید سلام، چه می توانید بگویید؟

Well, here are four great questions that you can ask in that situation or that they might

خوب، در اینجا چهار سؤال عالی وجود دارد که می توانید در آن موقعیت بپرسید یا ممکن است از

ask you, so you need to understand them and how to respond.

شما بپرسند، بنابراین باید آنها را درک کنید و چگونه پاسخ دهید.

The first two questions are about the past.

دو سوال اول مربوط به گذشته است.

Let's take a look.

بیا یک نگاهی بیندازیم.

Hi, Dan.

سلام دن

Dan: Hi.

دان: سلام.

Vanessa: How are you?

ونسا: چطوری؟

Dan: Pretty good.

دن: خیلی خوبه

Vanessa: What have you been up to lately?

ونسا: اخیراً چه کار کرده ای؟

Dan: Oh, not much.

دن: اوه، نه زیاد.

Just went to see my family yesterday.

همین دیروز به دیدن خانواده ام رفتم.

What about you?

تو چطور؟

Vanessa: Hi, Dan.

ونسا: سلام دن.

Dan: Hi.

دان: سلام.

Vanessa: How are you?

ونسا: چطوری؟

Dan: Pretty good.

دن: خیلی خوبه

Vanessa: What were you up to this weekend?

ونسا: این آخر هفته چه کاره بودی؟

Dan: Oh, not much.

دن: اوه، نه زیاد.

Just went to see my family yesterday.

همین دیروز به دیدن خانواده ام رفتم.

What about you?

تو چطور؟

Vanessa: These questions asked about some time in the

ونسا: این سوالات در مورد زمانی در

past.

گذشته پرسیده شده است.

You can change the words to say lately, today, last weekend, for a recent holiday.

می‌توانید کلماتی را که اخیراً بگویید، امروز، آخر هفته گذشته، برای تعطیلات اخیر تغییر دهید.

You can switch that up depending on the situation, but it's great to ask about the past.

می توانید بسته به موقعیت آن را تغییر دهید، اما پرسیدن در مورد گذشته عالی است.

The next questions are going to ask about the present.

سوالات بعدی در مورد زمان حال پرسیده می شود.

What do you have going on today?

امروز چه اتفاقی داری؟

Dan: Oh, not much.

دن: اوه، نه زیاد.

Just going to a friend's house this evening.

فقط همین امروز عصر به خانه یکی از دوستان رفتم.

What about you?

تو چطور؟

Vanessa: What have you got going on today?

ونسا: امروز چیکار کردی؟

Dan: Oh, not much.

دن: اوه، نه زیاد.

Just going to a friend's house this evening.

فقط همین امروز عصر به خانه یکی از دوستان رفتم.

What about you?

تو چطور؟

Vanessa: These questions asked about the present.

ونسا: این سوالات در مورد حال پرسیده می شود. آیا به

Did you notice the beautiful casual verbs that were used here?

افعال گاه به گاه زیبایی که در اینجا استفاده می شود توجه کرده اید؟

What have you got going on today?

امروز چیکار کردی؟

What have you got going on today?

امروز چیکار کردی؟

What are you doing today?

امروز چکار می کنید؟

That's another way to say it, but we often say, "What have you got going on today?"

این یک راه دیگر برای گفتن آن است، اما ما اغلب می گوییم: "امروز چه کار داری؟"

And it's really casual, informal.

و واقعا غیررسمی و غیررسمی است.

It's great for these just passing-by situations when you see someone who you already know.

برای این موقعیت‌های گذرا وقتی کسی را می‌بینید که از قبل می‌شناسید عالی است.

Let's go on to the next questions which talk about the future.

بیایید به سؤالات بعدی برویم که در مورد آینده صحبت می کنند.

Do you have anything fun going on this weekend?

آیا در این آخر هفته چیز سرگرم کننده ای دارید؟

Dan: Oh, not much.

دن: اوه، نه زیاد.

Just going to a friend's house tomorrow.

فقط فردا میرم خونه یکی از دوستان

What about you?

تو چطور؟

Vanessa: Do you have any plans for Easter?

ونسا: آیا برای عید پاک برنامه ای داری؟

Dan: Oh, not much.

دن: اوه، نه زیاد.

Just going to have lunch with my family.

فقط با خانواده ام ناهار بخورم

What about you?

تو چطور؟

Vanessa: For these questions that ask about the future,

ونسا: برای این سؤالاتی که در مورد آینده می پرسند، می

I want you to be a little bit careful because if you say this with a certain type of intonation,

خواهم کمی مراقب باشید زیرا اگر این را با یک لحن خاص بگویید،

the other person, especially if you're a guy talking to a girl, it could feel like you're

طرف مقابل، به خصوص اگر پسری هستید که با یک دختر صحبت می کنید، ممکن است احساس می کنید که می

trying to ask them on a date or maybe they'll feel a little bit uncomfortable.

خواهید از آنها در یک قرار ملاقات بپرسید یا شاید آنها کمی احساس ناراحتی کنند.

So make sure that when you say, "Oh, do you have anything fun going on this weekend?"

بنابراین مطمئن شوید که وقتی می گویید "اوه، آیا این آخر هفته چیز سرگرم کننده ای دارید؟"

Make sure you say it with a smile very casually.

مطمئن شوید که آن را با لبخند بسیار معمولی بگویید.

You don't need to look them into the eye and say it seriously from the bottom of your heart.

نیازی نیست به چشمان آنها نگاه کنید و آن را جدی از ته دل بگویید.

It's just a casual question.

این فقط یک سوال معمولی است.

Of course, unless you do want to ask them for a date, and then you can say it a little

البته، مگر اینکه بخواهید از آنها برای قرار ملاقات بخواهید، و سپس می توانید آن را کمی

more seriously.

جدی تر بگویید.

But if you just want to casually say something to your coworker, you need to have a light

اما اگر می‌خواهید به راحتی چیزی به همکارتان بگویید، باید لحن ملایمی داشته باشید

tone.

.

Don't worry about using this.

نگران استفاده از این نباشید.

Just make sure you have a light tone and you say it with a smile, "Oh, do you have anything

فقط مطمئن شوید که لحن ملایمی دارید و با لبخند می گویید: "اوه،

fun going on this weekend?"

این آخر هفته چیز جالبی داری؟"

Great.

عالی.

Like you saw in those sample conversations, Dan could have just said, "Not much," and

همانطور که در آن مکالمات نمونه دیدید، دن می توانست فقط بگوید "نه زیاد" و

then stopped the conversation.

سپس مکالمه را متوقف کند.

Boring, boring, boring.

خسته کننده، خسته کننده، خسته کننده.

But you know what?

اما میدونی چیه؟

Some people do that.

بعضی ها این کار را می کنند.

If you're lucky, the person you're talking to might ask, "Not much.

اگر خوش شانس باشید، شخصی که با او صحبت می کنید ممکن است بپرسد: "نه زیاد.

What about you?"

شما چطور؟"

Okay, at least they're asking a question and you can share some information about what

خوب، حداقل آنها یک سوال می پرسند و شما می توانید اطلاعاتی در مورد کاری که

you are doing or what you did over the weekend.

انجام می دهید یا در آخر هفته انجام داده اید به اشتراک بگذارید.

So here, not everyone is going to give a lot of information, but they might give you something

بنابراین در اینجا، قرار نیست همه اطلاعات زیادی ارائه دهند ، اما ممکن است چیزی به شما بدهند

and if they don't, don't worry about it.

و اگر ندادند، نگران آن نباشید.

It's not your fault, you tried your best.

تقصیر تو نیست، تمام تلاشت را کردی.

What about the second kind of people, people you don't know, strangers?

در مورد مردم نوع دوم، افرادی که نمی شناسید، غریبه ها چطور؟

In the US, we sometimes strike up a conversation with strangers, but it depends where you are.

در ایالات متحده، ما گاهی اوقات با غریبه‌ها صحبت می‌کنیم، اما بستگی دارد کجا باشید.

For example, in the South of the US where I live, it's pretty common that when you pass

به عنوان مثال، در جنوب ایالات متحده، جایی که من زندگی می کنم، بسیار رایج است که وقتی از کنار

by a stranger you make eye contact and you might say, "Hi."

یک غریبه رد می شوید، تماس چشمی برقرار می کنید و ممکن است بگویید "سلام".

But if you're in Manhattan, in New York, if you did that to every stranger who you passed

اما اگر در منهتن، در نیویورک باشید، اگر با هر غریبه ای که از کنارشان عبور می کردید، این کار را می کردید:

by, "Hi, hi, hi," people would think you were a little bit strange.

«سلام، سلام، سلام»، مردم فکر می کنند که شما کمی عجیب و غریب هستید.

So it depends on where you are in the US, but it's certainly common to strike up a conversation

بنابراین بستگی به این دارد که در کجای ایالات متحده هستید، اما مطمئناً معمول است که

with someone who you don't know.

با فردی که نمی‌شناسید صحبت کنید.

If you visit the US, I recommend visiting a grocery store called Trader Joe's because

اگر به ایالات متحده سفر می‌کنید، توصیه می‌کنم از یک فروشگاه مواد غذایی به نام Trader Joe دیدن کنید، زیرا

it's a requirement for working there that every employee is amazing at having small

برای کار در آنجا لازم است که هر کارمندی در

talk conversations with strangers and it's part of their job to talk with customers.

گفتگوهای کوچک با غریبه‌ها شگفت‌انگیز باشد و صحبت کردن با مشتریان بخشی از وظیفه آنهاست.

So if you have ever visited a Trader Joe's, you know exactly what I mean.

بنابراین اگر تا به حال از یک Trader Joe بازدید کرده اید، دقیقاً منظور من را می دانید.

These employees are known for being so kind and so friendly, and if you go there, be prepared

این کارمندان به مهربانی و دوستانه بودن شهرت دارند ، و اگر به آنجا رفتید،

with some of these questions and be prepared to answer them because they'll definitely

با برخی از این سؤالات آماده باشید و برای پاسخ دادن به آنها آماده باشید، زیرا آنها قطعاً

ask you them.

آنها را از شما خواهند پرسید.

Let's think about a scenario where you might talk with a stranger.

بیایید به سناریویی فکر کنیم که در آن ممکن است با یک غریبه صحبت کنید.

We can imagine you're in the park, you're walking your dog, and like dogs do, your dog

ما می توانیم تصور کنیم که شما در پارک هستید، سگ خود را راه می اندازید، و مانند سگ ها، سگ شما

is sniffing and going towards another dog.

بو می کشد و به سمت سگ دیگری می رود.

Well, you'd like to strike up a conversation with the owner of that dog.

خوب، شما می خواهید با صاحب آن سگ صحبت کنید.

What can you say?

چی میتونی بگی؟

Oh, what a cute dog.

اوه چه سگ نازی

Do you come here often?

آیا شما اغلب اینجا می آیید؟

Dan: Yeah, we try to.

دن: آره، سعی می کنیم.

It's a great place to walk.

این یک مکان عالی برای پیاده روی است.

Vanessa: Aw, what a cute dog.

ونسا: اوه، چه سگ بامزه ای. آیا

Have you ever been here before?

قبلاً اینجا بوده اید؟

Dan: Yeah, a lot.

دن: آره، خیلی.

It's a great place to walk.

این یک مکان عالی برای پیاده روی است.

Vanessa: Aw, what a cute dog.

ونسا: اوه، چه سگ بامزه ای.

Dan: Yeah, he's a sweetie.

دن: آره، او یک نازنین است.

Vanessa: Have you been in Asheville for a while?

ونسا: مدتی در آشویل بودی؟

Dan: Just two years.

دن: فقط دو سال.

What about you?

تو چطور؟

Vanessa: Oh, what a cute dog.

ونسا: اوه، چه سگ بامزه ای.

Dan: Yeah, he's a sweetie.

دن: آره، او یک شیرینی است.

Vanessa: Do you live nearby?

ونسا: آیا شما در نزدیکی زندگی می کنید؟

Dan: Yeah, we live just down the street.

دن: آره، ما همین پایین خیابان زندگی می کنیم.

What about you?

تو چطور؟

Vanessa: Like with the previous set of questions, it's

ونسا: مانند مجموعه سوالات قبلی،

important to have a light attitude.

مهم است که نگرشی سبک داشته باشید.

If you ask someone, "Do you come here often?"

اگر از کسی بپرسید "آیا اغلب به اینجا می آیی؟"

The other person might feel a little bit uncomfortable like, "Are they following me?

طرف مقابل ممکن است کمی احساس ناراحتی کند، مانند: "آیا آنها مرا دنبال می کنند؟

Are they a scary person?"

آیا آنها یک فرد ترسناک هستند؟"

So make sure you just say it lightly, "Oh, do you come here often?"

بنابراین مطمئن شوید که آن را به آرامی بگویید: "اوه، آیا اغلب به اینجا می آیی؟"

No problem.

مشکلی نیست

This is a great question to ask, and I ask this all the time when I go to the park and

این یک سوال عالی برای پرسیدن است، و من همیشه وقتی به پارک می روم و

I'm playing with my toddler and he ends up playing with another kid and I ask the parent,

با کودک نوپایم بازی می کنم این را می پرسم و او در نهایت با بچه دیگری بازی می کند و از والدین می پرسم:

"Oh, do you come here often?"

"اوه، می آیی اینجا؟ غالبا؟"

It's just a way to start a conversation.

این فقط راهی برای شروع مکالمه است.

Okay, now it's special notice time.

خوب، اکنون زمان اطلاع رسانی ویژه است. می‌خواهم به

I want to let you know that not everyone is a great conversationalist.

شما اطلاع دهم که همه اهل گفتگو نیستند.

You have to try your best and practice this.

شما باید تمام تلاش خود را بکنید و این را تمرین کنید.

So if you ask these questions to someone and they don't respond and you don't have an amazing

بنابراین اگر این سؤالات را از کسی بپرسید و او پاسخی ندهد و مکالمه شگفت انگیزی نداشته باشید، می

conversation, you know what?

دانید چیست؟

Maybe they're just not a good conversationalist.

شاید آنها فقط یک مکالمه گر خوب نیستند.

Maybe they haven't practiced this skill, so I want you to be able to try your best and

شاید آنها این مهارت را تمرین نکرده باشند، بنابراین من از شما می خواهم که بتوانید بهترین تلاش خود را بکنید و

then it's really up to the other person.

سپس واقعاً به شخص دیگر بستگی دارد.

It's their choice if the conversation continues.

اگر گفتگو ادامه پیدا کند، انتخاب آنهاست.

You might be thinking, "Vanessa, you seem like a good conversationalist, what do you

ممکن است با خود فکر کنید: "ونسا، به نظر می‌رسد که شما یک مکالمه‌گر خوبی هستید، چه می‌دانید

know about being worried about what to say or not knowing what to say?"

که نگران چه بگویید یا ندانید چه بگویید؟"

Let me tell you a little story.

بگذارید یک داستان کوچک برای شما تعریف کنم.

Well, Dan and I lived in South Korea for three years, so that means that for three years,

خب، من و دن سه سال در کره جنوبی زندگی کردیم ، به این معنی که به مدت سه سال،

every time that I had small talk or started a conversation with someone, it was in Korean.

هر بار که صحبت های کوچکی داشتم یا با کسی صحبت می کردم، به کره ای بود.

That means that I didn't practice small talk in English for three years.

یعنی من سه سال به زبان انگلیسی تمرین نکردم.

When we moved back to the US, I remember two situations.

وقتی به ایالات متحده بازگشتیم، دو موقعیت را به یاد می‌آورم .

One was when I was getting my driver's license because we had just moved back, so I needed

یکی زمانی بود که داشتم گواهینامه رانندگی می گرفتم چون تازه برگشته بودیم، بنابراین

my driver's license again, and the man at the desk said something to me like, "Have

دوباره به گواهینامه رانندگی نیاز داشتم، و مرد پشت میز چیزی به من گفت: «

you just moved here," or, "How's your day going?"

تازه به اینجا نقل مکان کردی» یا «روزت چطور است». رفتن؟"

Some kind of typical small talk question, and I just stood there and I stuttered and

نوعی سوال معمولی صحبت های کوچک، و من فقط همان جا ایستادم و لکنت زبان زدم و

I didn't really know what to say and then he repeated the question and I said something,

واقعاً نمی دانستم چه بگویم و سپس او سؤال را تکرار کرد و من چیزی گفتم،

probably something silly.

احتمالاً چیز احمقانه ای.

And when I walked away from that conversation, I just laughed and thought, "What happened?

و وقتی از آن مکالمه دور شدم، فقط خندیدم و فکر کردم: "چی شده؟

This is my native language, why can't I respond to him?"

این زبان مادری من است، چرا نمی توانم به او پاسخ دهم؟"

And then I realized, "Oh, I haven't practiced small talk with strangers in English in three

و بعد متوجه شدم، "اوه، من سه سال است که با غریبه ها به زبان انگلیسی تمرین نکرده ام

years.

.

I'm going to need a little bit of practice to get used to speaking like that again."

برای عادت کردن دوباره به اینگونه صحبت کردن، به کمی تمرین نیاز دارم."

Then, a few weeks later, I was at Trader Joe's, the grocery store that I mentioned to you,

سپس، چند هفته بعد، من در Trader Joe، خواربارفروشی که برای شما ذکر کردم، بودم

and I was getting a sample of food from one of the workers and she asked me some typical

و داشتم از یکی از کارگران نمونه غذا می گرفتم و او از من یک سوال معمولی پرسید

question.

.

I don't even remember what it was, but it was some kind of small talk question and my

اصلا یادم نمیاد چی بود، ولی یه جورایی یه سوال کوچولو بود و

brain just went and shut down completely.

مغزم رفت و کاملا خاموش شد.

And I recognized this feeling because it had happened a couple of weeks earlier at the

و من این احساس را تشخیص دادم زیرا چند هفته قبل در

driver's license place, so I thought I should just tell her why I am reacting like this.

محل گواهینامه رانندگی اتفاق افتاده بود، بنابراین فکر کردم باید فقط به او بگویم که چرا اینگونه واکنش نشان می دهم.

So I said, "I'm sorry, I just moved back from Korea and I haven't had small talk in English

بنابراین گفتم: "متاسفم، من تازه از کره برگشتم و مدت زیادی است که صحبت های کوچکی به زبان انگلیسی نداشته ام

for a long time, so I'm sorry about my awkwardness."

، بنابراین برای بی دست و پا بودنم متاسفم."

And you know what?

میدونی چیه؟

She had lived in Korea too.

او در کره نیز زندگی کرده بود.

It was a really unusual circumstance, but we bonded over that and I could kind of loosen

این شرایط واقعاً غیرعادی بود، اما ما به این موضوع وابسته بودیم و من می‌توانستم

up a little bit and feel comfortable because we started talking a little bit and this helped

کمی شل شوم و احساس راحتی کنم، زیرا کمی شروع به صحبت کردیم و این به من کمک کرد

me to get practice and practice and practice.

تا تمرین و تمرین و تمرین کنم.

And repetition is what's going to help you to really improve the skill.

و تکرار چیزی است که به شما کمک می کند تا واقعاً مهارت را بهبود بخشید.

Always remember that a smile is the best tool.

همیشه به یاد داشته باشید که لبخند بهترین ابزار است.

Sometimes when we feel nervous, our face gets really serious and we forget to smile, but

گاهی اوقات وقتی عصبی می‌شویم، چهره‌مان واقعاً جدی می‌شود و فراموش می‌کنیم که لبخند بزنیم، اما

something happens when you smile, you start to loosen up, you start to feel a little more

وقتی لبخند می‌زنیم اتفاقی می‌افتد، شل می‌شوی، کمی احساس

comfortable, and maybe you'll be able to remember some of the sentences and questions that we

راحتی می‌کنی، و شاید بتوانی برخی از آنها را به خاطر بسپاری. جملات و سوالاتی که

talked about.

در مورد آنها صحبت کردیم.

Great work leveling up your skills so that you can start a conversation in English.

کار عالی برای ارتقای سطح مهارت های شما به طوری که بتوانید مکالمه ای را به زبان انگلیسی شروع کنید.

Now you're going to learn some easy small talk tips in English.

اکنون می‌خواهید چند نکته ساده برای مکالمه کوچک به زبان انگلیسی بیاموزید.

This will help you to feel comfortable going beyond the basics and connecting with someone

این به شما کمک می‌کند تا فراتر از اصول اولیه و برقراری ارتباط با شخص

else.

دیگری احساس راحتی کنید.

Let's watch.

بیایید تماشا کنیم.

Small talk means that you are not just saying, "Hi, see you later.

صحبت های کوچک به این معنی است که شما فقط نمی گویید "سلام، بعدا می بینمت.

Bye."

خداحافظ."

Instead, you are having a short, light conversation, usually with someone in passing or before

در عوض، شما در حال انجام یک مکالمه کوتاه و سبک هستید، معمولاً با کسی که در حال عبور است یا قبل از اینکه

you're going to have a more in-depth discussion, so when you see someone you know at the grocery

بخواهید بحث عمیق تری داشته باشید، بنابراین وقتی فردی را که می شناسید در خواربارفروشی می بینید

store, when you have a quick conversation with a coworker as you are eating lunch or

، زمانی که یک مکالمه سریع با او دارید. یک همکار در حالی که در حال خوردن ناهار هستید یا

maybe when you're just wanting to make a new friend, you need to have good small talk skills.

شاید زمانی که فقط می خواهید یک دوست جدید پیدا کنید ، باید مهارت های خوبی در صحبت کردن داشته باشید.

The first topic is weather.

اولین موضوع آب و هوا است.

Weather is a very simple, non-controversial neutral topic, unless you're talking about

آب و هوا یک موضوع خنثی بسیار ساده و غیر بحث برانگیز است ، مگر اینکه در مورد

climate change.

تغییرات آب و هوایی صحبت کنید.

In that case, it's a little more serious to talk about, but we often use this as an icebreaker.

در این مورد، صحبت در مورد آن کمی جدی تر است ، اما ما اغلب از آن به عنوان یخ شکن استفاده می کنیم.

An icebreaker is a common expression we use when talking about introducing a conversation.

یخ شکن عبارت رایجی است که هنگام صحبت در مورد معرفی یک مکالمه استفاده می کنیم.

You're helping it to become less awkward.

شما به آن کمک می کنید تا کمتر بی دست و پا شود.

You're having some icebreaker or small talk discussion and then you can relax and have

شما در حال انجام یک بحث یخ شکن یا بحث کوچک هستید و سپس می توانید استراحت کنید و

a normal discussion.

یک بحث عادی داشته باشید.

Some common weather questions you might ask are, "Isn't it a gorgeous day?

برخی از سوالات رایج آب و هوایی که ممکن است بپرسید این است: "آیا روز زیبایی نیست؟

Can you believe how rainy it's been?

باورتان می شود چقدر بارانی بوده است؟

Is it hot enough for you?"

آیا به اندازه کافی برای شما گرم است؟"

This last one might seem a little strange, but it is a silly or humorous way to address

این مورد آخر ممکن است کمی عجیب به نظر برسد، اما روشی احمقانه یا طنزآمیز برای پرداختن به اینکه

how extremely hot the weather is or maybe extremely cold.

چقدر هوا بسیار گرم است یا شاید بسیار سرد است.

If you say, "Is it cold enough for you?"

اگر بگویید: "آیا هوا به اندازه کافی برای شما سرد است؟"

you're joking about the extreme temperature that you're experiencing and it's a light

شما در مورد دمای شدیدی که تجربه می کنید شوخی می کنید و این یک

way to introduce a conversation.

راه ساده برای معرفی یک مکالمه است.

Notice that all three of these questions are not open-ended questions.

توجه داشته باشید که هر سه این سؤالات سؤالات باز نیستند.

They are only yes or no questions, and this makes it a very simple way to introduce a

آنها فقط سوالات بله یا خیر هستند، و این باعث می شود که یک راه بسیار ساده برای معرفی یک

conversation.

مکالمه باشد.

The other person doesn't need to think about some kind of answer, they can just say, "Yes,

نیازی نیست طرف مقابل به پاسخی فکر کند، فقط می تواند بگوید: "بله،

it is a gorgeous day.

روز زیبایی است.

Yes, it is so rainy.

بله، خیلی بارانی است.

Yes, it's really hot."

بله، واقعاً گرم است."

Very simple, and it makes for a comfortable introduction.

بسیار ساده است و یک معرفی راحت را ایجاد می کند .

If you would like to learn some more ways to talk about the weather, I made a lesson

اگر می خواهید روش های بیشتری برای صحبت در مورد آب و هوا بیاموزید، من یک درس

completely dedicated to the weather, a hundred expressions for talking about the weather,

کاملاً به آب و هوا اختصاص دادم، صد عبارت برای صحبت کردن در مورد آب و هوا،

and you can watch that lesson up here to expand your weather vocabulary.

و شما می توانید آن درس را در اینجا تماشا کنید تا دایره واژگان آب و هوا را گسترش دهید.

Our second small talk topic is where you are at or your location.

دومین موضوع گفتگوی کوچک ما جایی است که در آن هستید یا مکان شما.

Now you need to think about this, of course, in an understanding way.

حالا باید به این موضوع فکر کنید، البته به روشی درک شده.

If you are at a hospital, you might not want to ask these questions because if you say,

اگر در بیمارستان هستید، ممکن است نخواهید این سؤالات را بپرسید زیرا اگر بگویید

"Do you come here often," and they're at the hospital, it might be a little bit too sensitive

"آیا اغلب به اینجا می آیی" و آنها در بیمارستان هستند، ممکن است کمی حساس باشد که در

to talk about, but you can use these questions for any type of location like a park, the

مورد آن صحبت کنید، اما شما می توانید از این سوالات برای هر نوع مکانی مانند پارک،

zoo, a library, a museum, walking down the street.

باغ وحش، کتابخانه، موزه، قدم زدن در خیابان استفاده کنید.

You can use these for most daily life situations.

شما می توانید از این ها برای اکثر موقعیت های زندگی روزمره استفاده کنید.

So let's imagine that you see someone who you've met a couple of times but you don't

پس بیایید تصور کنیم که شخصی را می بینید که چند بار با او ملاقات کرده اید اما به

know that well.

خوبی نمی شناسید.

You might talk about where you're at and you might ask, "This place is great.

ممکن است در مورد جایی که هستید صحبت کنید و بپرسید: "این مکان عالی است. آیا

Do you come here often?

اغلب به اینجا می آیید؟

How long have you been coming here?

چه مدت است که به اینجا می آیید؟

Do you live near here?"

آیا نزدیک اینجا زندگی می کنید؟"

If you're at a dog park, these are pretty common in the US, people bring their dogs

اگر در پارک سگ هستید، این‌ها در ایالات متحده بسیار رایج هستند، مردم سگ‌هایشان را می‌آورند

and their dogs can run freely together, well, great, you already have something in common

و سگ‌هایشان می‌توانند آزادانه با هم بدود، خوب، عالی است، شما قبلاً چیزی مشترک دارید

because that other person probably has a dog.

زیرا آن شخص احتمالاً یک سگ دارد.

Or if you're at the library, you both have an interest in books, so you have something

یا اگر در کتابخانه هستید، هر دوی شما به کتاب علاقه دارید، بنابراین چیزی

in common, your location, and you can ask these questions, "Do you come here often?

مشترک دارید، موقعیت مکانی خود، و می توانید این سوالات را بپرسید: "آیا اغلب به اینجا می آیید؟

How long have you been coming here?

چند وقت است که به اینجا می آیید؟

Do you live near here?

شما نزدیک اینجا زندگی می کنید؟

Do you live in the area?"

آیا در آن منطقه زندگی می کنید؟"

Great.

عالی.

Let's say that you're somewhere that's not a regular hangout, like a coffee shop or a

فرض کنید جایی هستید که یک پاتوق معمولی نیست، مانند کافی شاپ،

library or a park.

کتابخانه یا پارک.

Let's imagine that you are at the zoo or a museum, these kind of special occasion places.

بیایید تصور کنیم که در باغ وحش یا یک موزه، این نوع مکان‌های مناسبت خاص هستید. می

You could ask, "Have you seen the da Vinci exhibit?

توانید بپرسید، "آیا نمایشگاه داوینچی را دیده اید ؟

It's really cool."

واقعا عالی است."

Or, "Which exhibit do you like the most?

یا، "کدام نمایشگاه را بیشتر دوست دارید؟ آیا

Have you seen the monkey exhibit?

نمایشگاه میمون را دیده اید؟

It's amazing."

شگفت انگیز است."

You can use this to talk about the location where you're at.

می توانید از این برای صحبت در مورد مکانی که در آن هستید استفاده کنید .

What if you are in transit somewhere?

اگر در جایی در حال حمل و نقل باشید چه؟

Maybe you're at an airport, you're at a train station, you're waiting for your subway to

شاید در یک فرودگاه هستید، در ایستگاه قطار هستید ، منتظر حضور مترو هستید

show up.

.

Well, what are some questions you could ask to someone who maybe you don't know and you

خوب، چه سوالاتی می توانید از کسی بپرسید که شاید نمی دانید و

want to start a conversation with?

می خواهید با او گفتگو کنید؟

You might ask, "So where are you headed?"

ممکن است بپرسید، "پس به کجا می روید؟"

Headed is a verb that we often use to say, which direction are you going to?

Headed یک فعل است که ما اغلب برای گفتن به کدام جهت استفاده می کنیم؟

I'm headed to the office.

من به سمت دفتر حرکت می کنم.

I'm headed to San Francisco.

من به سانفرانسیسکو می روم.

I'm headed to some place.

من به جایی می روم

This is a great question to ask and I just want to let you know that if you ask someone

این یک سوال عالی برای پرسیدن است و من فقط می خواهم به شما اطلاع دهم که اگر این را از کسی بپرسید

this and say, "Oh, so where are you headed?"

و بگویید "اوه، پس کجا می روید؟"

And they say, "To work."

و آنها می گویند: "کار کردن."

Okay, maybe they're not open to conversation, they just gave you a one-word answer, two-word

خوب، شاید آنها برای گفتگو باز نیستند، فقط یک جواب یک کلمه ای، دو کلمه ای به شما دادند

answer, that's completely fine.

، این کاملاً خوب است. قرار

Not everyone is going to be open to conversation, but I've started a lot of great conversations

نیست همه آماده گفتگو باشند، اما من با

and even friendships by trying to just give it a try.

تلاش برای امتحان کردن، گفتگوهای عالی و حتی دوستی های زیادی را آغاز کرده ام .

Try to speak with someone else who you feel might be open to having a conversation and

سعی کنید با شخص دیگری صحبت کنید که احساس می کنید در صورت عدم علاقه ممکن است برای گفتگو و

also respecting other people's distance if they're not interested.

همچنین احترام به فاصله افراد دیگر آماده باشد .

When you have established that the other person might be interested in talking, if they say,

هنگامی که متوجه شدید که طرف مقابل ممکن است به صحبت کردن علاقه مند باشد، اگر گفت:

"I'm headed to San Francisco," you could ask, "Are you traveling for business or pleasure?"

"من به سانفرانسیسکو می روم"، می توانید بپرسید: "آیا برای کار یا تفریح ​​سفر می کنید؟"

Business is kind of obvious, for work.

کسب و کار به نوعی واضح است، برای کار.

Pleasure might mean they're visiting family or they're doing something for fun, for vacation,

لذت ممکن است به این معنی باشد که آنها به دیدن خانواده می روند یا کاری را برای تفریح، برای تعطیلات،

something like this, and this is a good way to continue the conversation.

چیزی شبیه به این انجام می دهند، و این راه خوبی برای ادامه گفتگو است.

Of course, you have to be aware that if someone is traveling for a sensitive reason, for example,

البته باید توجه داشته باشید که اگر شخصی به دلیل حساسی سفر می کند، مثلاً

they're going to a funeral, don't push the topic too much and you can just shift your

به مراسم تدفین می رود، موضوع را زیاد تحت فشار قرار ندهید و فقط می توانید

questions accordingly so that the other person also feels comfortable.

سؤالات خود را بر اساس آن جابه جا کنید تا طرف مقابل همچنین احساس راحتی می کند

Our third topic for small talk conversation is to talk about your plans.

موضوع سوم ما برای گفتگوی کوچک صحبت در مورد برنامه های شما است.

You can talk about the past and the present and the future.

می توانید در مورد گذشته و حال و آینده صحبت کنید.

In this first scenario, you run into someone who you kind of know but you maybe don't know

در این سناریوی اول، با کسی روبرو می شوید که به نوعی می شناسید اما شاید

too well or you haven't seen them in a little while.

خیلی خوب نمی شناسید یا مدتی است که او را ندیده اید .

You can ask them, "Hey, how are you?

می توانید از آنها بپرسید: "هی، چطوری؟

What have you been up to?"

چه کاری انجام دادی؟"

You don't need to ask, "How are you?"

نیازی نیست بپرسی "حالت چطوره؟"

but it just feels really comfortable and it introduces the conversation instead of being

اما واقعاً احساس راحتی می کند و به جای اینکه

like an interrogation, "Hey, what have you been up to?"

مثل یک بازجویی باشد، مکالمه را معرفی می کند، "هی، چه کار کردی ؟"

Instead, when you say, "Hey, how are you?

در عوض، وقتی می گویید: "هی، چطوری؟

What have you been up to?"

چه کاری انجام دادی؟"

You can smoothly introduce the conversation.

شما می توانید به راحتی گفتگو را معرفی کنید.

If you haven't seen this person in a while, you might say, "We have so much to catch up

اگر مدتی است که این شخص را ندیده اید، ممکن است بگویید: "ما چیزهای زیادی برای رسیدن به آن داریم

on.

.

What are you up to this weekend?"

این آخر هفته چه کاره ای؟"

This is asking about the future, this future weekend.

این در مورد آینده می پرسد، این آخر هفته آینده.

What are you up to?

چه کاره ای؟

Now, of course, if you're asking this, it means that you would like to get together

حالا، البته، اگر این را می‌پرسید، به این معنی است که دوست دارید

with the other person and catch up.

با طرف مقابل جمع شوید و به عقب برگردید.

This phrasal verb to catch up means that you are learning about what has happened to them

این فعل عبارتی to catch up به این معنی است که شما در حال یادگیری آنچه در گذشته برای آنها افتاده است

in the past.

.

Maybe you don't know.

شاید شما نمی دانید.

You haven't seen them since elementary school, so you have a lot to catch up on.

شما آنها را از دوران دبستان ندیده اید، بنابراین چیزهای زیادی برای رسیدن به آنها دارید.

You want to know what's going on in their life.

شما می خواهید بدانید که در زندگی آنها چه می گذرد .

So if you ask this, be prepared to make some plans and to have some availability, that

بنابراین اگر این را می‌پرسید، آماده باشید تا برنامه‌هایی انجام دهید و مقداری در دسترس بودن داشته باشید، به این

way, you can follow through on your question.

ترتیب، می‌توانید سؤال خود را دنبال کنید.

You can also ask the informal question, "Do you want to grab coffee?

همچنین می‌توانید این سؤال غیررسمی را بپرسید: "آیا می‌خواهی قهوه بخوری؟

Do you want to grab a drink?

آیا می‌خواهی نوشیدنی بگیری؟

Do you want to grab lunch, brunch, dinner, and catch up to grab something?"

آیا می‌خواهی ناهار، برانچ، شام، و گرفتن چیزی را بگیری؟"

Usually, we use this in a very informal situation so that it doesn't seem like you need to sit

معمولاً در موقعیت‌های بسیار غیررسمی از آن استفاده می‌کنیم تا به نظر نرسد نیازی به نشستن

there and talk for five hours.

و صحبت کردن برای پنج ساعت نیست.

Instead, you're just going to grab a coffee, maybe a 30-minute conversation, one-hour conversation,

در عوض، شما فقط یک قهوه می خورید، شاید یک مکالمه 30 دقیقه ای، یک مکالمه یک ساعته،

very informal and spontaneous, and it's also potentially an easier way to not make someone

بسیار غیررسمی و خودجوش، و همچنین به طور بالقوه راه آسان تری برای ایجاد

feel uncomfortable if they say no because it's not so serious.

احساس ناراحتی در کسی است که اگر نه بگوید، زیرا اینطور نیست. جدی

Just a little note, if you are a guy asking a girl or any combination, I imagine, if you

فقط یک نکته کوچک، اگر پسری هستید که از یک دختر یا هر ترکیب دیگری سوال می‌پرسید، تصور می‌کنم اگر

say, "Do you want to grab coffee with me?"

بگویید "می‌خواهی با من قهوه بخوری؟"

make sure that you say this very lightly if you don't want to ask them on a date because,

اگر نمی‌خواهید در یک قرار از آنها بپرسید، مطمئن شوید که این را خیلی ساده بگویید، زیرا

for me, if a guy tells me this and says, "Hey, do you want to grab lunch later," and they

برای من، اگر پسری این را به من بگوید و بگوید: "هی، می‌خواهی بعدا ناهار بخوری؟" و آنها

don't know me or they don't know that I'm married, then I will feel really uncomfortable

نمی‌گویند. من را نمی شناسند یا نمی دانند که من متاهل هستم، در این صورت واقعاً احساس ناراحتی می کنم

because is it a date?

زیرا این یک قرار است؟

Is it not a date?

تاریخ نیست؟

Do I want to just talk with them?

آیا می خواهم فقط با آنها صحبت کنم؟

So make sure that if you are in this situation, you just ask in a very light and happy manner.

پس مطمئن شوید که اگر در این موقعیت قرار دارید، فقط به شیوه ای بسیار سبک و شاد بپرسید.

Of course, if you do want to ask them on a date, this is a good question to ask.

البته، اگر می خواهید در یک قرار از آنها بپرسید ، این سوال خوبی است که بپرسید.

And finally, talking about your plans, we have two very safe questions you can ask.

و در نهایت، صحبت در مورد برنامه های شما، ما دو سوال بسیار مطمئن داریم که می توانید بپرسید.

The first one is, "I can't believe it's already time for," some kind of holiday.

اولین مورد این است که "باورم نمی شود که وقت آن فرا رسیده است " نوعی تعطیلات است.

Whatever holiday is coming up.

هر تعطیلی که در راه است.

"I can't believe it's already time for Thanksgiving.

"من نمی توانم باور کنم که زمان شکرگزاری فرا رسیده است.

I can't believe it's already time for Christmas, for the New Year, for spring break.

نمی توانم باور کنم که اکنون زمان کریسمس، سال نو، تعطیلات بهاری فرا رسیده است.

Do you have any plans?"

آیا برنامه ای داری؟"

And this is asking them about the future.

و این سوال از آنها در مورد آینده است.

What are you going to do for the holiday season?

برای فصل تعطیلات چه کاری می خواهید انجام دهید؟

Or you can simply ask, "Do you have any plans for this weekend?"

یا می توانید به سادگی بپرسید: "آیا برای این آخر هفته برنامه ای دارید؟"

Ask it very lightly so they know that you are just simply asking, "Hey, what are you

خیلی ساده بپرسید تا بدانند که شما فقط می‌پرسید: "هی،

up to this weekend?

این آخر هفته چه می‌کنی؟

Do you have any plans for this weekend?"

آیا برای این آخر هفته برنامه‌ای داری؟"

Great small talk.

صحبت های کوچک عالی

Our next small talk topic is a job.

موضوع بحث کوچک بعدی ما یک شغل است.

Even if you're talking with someone who you work with, you can alter these questions slightly

حتی اگر با شخصی صحبت می کنید که با او کار می کنید، می توانید این سوالات را کمی تغییر دهید

and still talk about your job with them.

و همچنان در مورد شغل خود با او صحبت کنید.

In fact, it might be the best option because it's something that you already have in common.

در واقع، ممکن است بهترین گزینه باشد، زیرا چیزی است که شما قبلاً مشترک هستید.

If you're talking with someone you've never met before, this is a great question to ask,

اگر با کسی صحبت می کنید که قبلاً هرگز ندیده اید، این یک سوال عالی است که بپرسید:

"So what do you do?"

"پس چه کار می کنی؟"

Or, "So what do you do for work?"

یا "پس برای کار چه کار می کنی؟"

Sometimes we leave off the last part, "for work," and we simply ask, "So what do you

گاهی اوقات قسمت آخر «برای کار» را رها می کنیم و به سادگی می پرسیم: «پس چه کار می کنی

do?"

؟

This might seem a little bit vague for English learners who've never heard this expression

این ممکن است برای زبان آموزان انگلیسی که قبلاً این عبارت را نشنیده اند کمی مبهم به نظر برسد

before, but it is extremely common.

، اما بسیار رایج است.

So I want to make sure that when someone asks you, "So what do you do?"

بنابراین می‌خواهم مطمئن شوم که وقتی کسی از شما می‌پرسد، "پس چه کار می‌کنی؟"

You might say, "What do I do?

ممکن است بگویید "چه کار کنم؟

Well, I eat breakfast, I wake up, I breathe, I like to run."

خوب، صبحانه می خورم، بیدار می شوم، نفس می کشم، دوست دارم بدوم."

No, no, no, this is talking about your job.

نه، نه، نه، این در مورد شغل شما صحبت می کند.

What do you do?

چه کار میکنی؟

Next, you could ask them, "How long have you been doing this job?

در مرحله بعد، می توانید از آنها بپرسید: "چه مدت است که این کار را انجام می دهید؟

How long have you been an architect?

چه مدت است که معمار هستید؟

How long have you been a nurse?

چه مدت پرستار هستید؟

How long have you been a builder?"

چه مدت است که سازنده هستید؟"

Well, this is great.

خب این عالیه

You're trying to ask some more details.

شما سعی می کنید جزئیات بیشتری را بپرسید.

If they haven't done that job for very long, you can follow that up with, "So what did

اگر آنها آن کار را برای مدت طولانی انجام نداده‌اند، می‌توانید آن را با این جمله دنبال کنید: «پس

you do before this?"

قبل از این چه کار می‌کردی؟»

What did you do before this?

قبل از این چه کار می کردید؟

This means this current job.

این یعنی این شغل فعلی.

What was your previous job?

شغل قبلی شما چه بود؟

Or maybe you were a student or maybe you were traveling.

یا شاید دانشجو بودید یا شاید در سفر بودید.

What did you do before this?

قبل از این چه کار می کردید؟

You might notice that I'm starting a lot of these questions with the word, "So."

ممکن است متوجه شوید که من بسیاری از این سوالات را با کلمه "پس" شروع می کنم.

And it just provides a smooth entrance to your question so that it doesn't sound like

و فقط یک ورودی صاف برای سوال شما فراهم می کند تا مانند

an interrogation.

یک بازجویی به نظر نرسد.

What do you do?

چه کار میکنی؟

How often have you done this?

چند بار این کار را انجام داده اید؟

Where are you coming?

کجا می آیی؟

How often do you come here?

هرچندوقت یک بار به اینجا می آیید؟

If you ask questions like this, the other person will feel uncomfortable.

اگر چنین سؤالاتی بپرسید، طرف مقابل احساس ناراحتی می کند.

So we often add these filler words like so to make it seem more casual and just more

بنابراین ما اغلب این کلمات پرکننده را اضافه می‌کنیم تا معمولی‌تر و

natural, "So, what did you do before this?

طبیعی‌تر به نظر برسد، "خب، شما قبل از این چه کار می‌کردید؟

So, how long have you done this job?"

خب، چه مدت است که این کار را انجام داده‌اید؟"

Great idea.

ایده عالی

If someone really likes their job, you could ask, "So what made you get into architecture?

اگر کسی واقعاً شغل خود را دوست دارد، می‌توانید بپرسید: "پس چه چیزی باعث شد وارد معماری شوید؟

So what made you get into teaching?"

پس چه چیزی باعث شد وارد تدریس شوید؟"

If someone is a teacher, I'm sure they'd love to share about how they became interested

اگر کسی معلم است، مطمئنم که دوست دارد در مورد اینکه چگونه به تدریس علاقه مند شده است، به اشتراک بگذارد

in teaching, and that's what the essence of this question is.

، و اصل این سوال همین است.

So how did you get into teaching, especially if you have an unusual job like my job, which

پس چگونه وارد تدریس شدید، به خصوص اگر شغل غیرمعمولی مانند شغل من دارید،

is to teach you English online.

یعنی آموزش آنلاین انگلیسی به شما.

A lot of people ask me this question, "How did you get into teaching English on YouTube

بسیاری از مردم این سوال را از من می پرسند، "چگونه وارد آموزش زبان انگلیسی در یوتیوب

and online?"

و آنلاین شدید؟"

So I tell a little background story about teaching English in the classroom, and then

بنابراین من یک داستان پیش زمینه کوچک در مورد آموزش زبان انگلیسی در کلاس درس می گویم، و سپس در حال

I was searching online for how to teach English in the US and I found out I could teach English

جستجوی آنلاین برای نحوه تدریس انگلیسی در ایالات متحده بودم و متوجه شدم که می توانم انگلیسی را

online, and I just started to dive into it and give it a try.

به صورت آنلاین تدریس کنم، و تازه شروع کردم به بررسی آن و ارائه آن به آن تلاش كردن.

This is a little background story to talk about how I became interested in my current

این یک داستان پس زمینه کوچک برای صحبت در مورد چگونگی علاقه مندی من به

job.

شغل فعلی است.

Not everybody likes their job though, so if someone doesn't seem that excited about their

با این حال، همه شغل خود را دوست ندارند، بنابراین اگر کسی به نظر می رسد که در مورد شغل خود هیجان زده نیست

job and you want to learn more about them, you could ask them this fun question, which

و شما می خواهید در مورد او بیشتر بدانید، می توانید این سوال جالب را از او بپرسید

is, "If money was no object, what job would you do?"

: "اگر پول مشکلی نداشت، چه شغلی را انجام می دادید. انجام دادن؟"

This means if you didn't need to make money or you didn't care about how much money you

این بدان معناست که اگر نیازی به پول درآوردن نداشتید یا برایتان مهم نبود که چقدر پول

had, what kind of job would you have?

دارید، چه شغلی خواهید داشت؟

This is a classic question, and it really gets to the heart of someone's passion.

این یک سوال کلاسیک است، و واقعاً به قلب اشتیاق یک نفر می رسد.

Maybe they love horses, but they just don't think they can make a career out of loving

شاید آنها عاشق اسب هستند، اما فکر نمی کنند که بتوانند با دوست داشتن

horses.

اسب ها شغلی ایجاد کنند.

So they might say, "Oh, I really wish I could be a horse trainer and teach people how to

بنابراین آنها ممکن است بگویند: "اوه، واقعاً ای کاش می توانستم یک مربی اسب باشم و به مردم نحوه

ride horses."

اسب سواری را آموزش دهم."

Well, great.

خب عالیه

All of a sudden, you have a treasure, which is a piece of information about the other

یکدفعه شما یک گنج دارید که اطلاعاتی در مورد شخص مقابل است

person, they love horses.

، آنها عاشق اسب هستند.

Great.

عالی.

You want to make sure that when you learn something interesting about other people,

شما می خواهید مطمئن شوید که وقتی چیز جالبی در مورد دیگران می آموزید،

you store that away because it's a great way to continue conversations or to bring up something

آن را در جایی ذخیره می کنید زیرا این یک راه عالی برای ادامه مکالمات یا ارائه چیزهای

interesting with them.

جالب با آنها است.

What if you're talking with someone who you work with?

اگر با کسی صحبت می کنید که با او کار می کنید چه؟

How can you talk about your job?

چگونه می توانید در مورد شغل خود صحبت کنید؟

Because you can't ask them, "What do you do?"

چون نمی توانید از آنها بپرسید "چه کار می کنید؟"

Well, I guess unless you don't really know what part of the company they work for, but

خوب، حدس می‌زنم مگر اینکه واقعاً ندانید آنها برای چه بخشی از شرکت کار می‌کنند، اما

in general, we want to ask more specific questions.

به طور کلی، ما می‌خواهیم سؤالات دقیق‌تری بپرسیم.

So let's imagine this scenario.

پس بیایید این سناریو را تصور کنیم.

You are in the lunchroom.

شما در اتاق ناهار.

Most offices in the US have a break room or a lunchroom with some tables and a microwave,

اکثر دفاتر در ایالات متحده یک اتاق استراحت یا یک اتاق ناهار با تعدادی میز و یک مایکروویو،

maybe a sink so that you can heat up your food or wash some dishes, and you are waiting

شاید یک سینک ظرفشویی دارند تا بتوانید غذای خود را گرم کنید یا برخی از ظروف را بشویید و منتظر هستید

for your food to heat up.

تا غذای خود گرم شود.

You brought some leftover soup.

مقداری سوپ باقی مانده آوردی.

This is a very detailed scenario.

این یک سناریوی بسیار دقیق است.

You brought some leftover chicken noodle soup and you put it in the microwave to heat up,

شما مقداری سوپ رشته مرغ را آورده‌اید و آن را در مایکروویو قرار می‌دهید تا گرم شود،

but you've got two minutes and there's somebody who works with you standing beside you.

اما دو دقیقه فرصت دارید و کسی هست که با شما کار می‌کند کنار شما ایستاده است.

What do you do?

چه کار میکنی؟

What do you say?

چه می گویید؟

Don't worry, I'm here to save you.

نگران نباش، من اینجا هستم تا تو را نجات دهم.

You can ask these three questions.

می توانید این سه سوال را بپرسید.

If you know which department they work in, you might say, "Hey, what's new in the marketing

اگر می دانید که آنها در کدام بخش کار می کنند، ممکن است بگویید: "هی، امروز در بخش بازاریابی چه خبر است

department today?"

؟"

If they work in marketing.

اگر در بازاریابی کار می کنند.

Or if they work in management, you might say, "Hey, what's new in management today?"

یا اگر در مدیریت کار می کنند، ممکن است بگویید: "هی، امروز در مدیریت چه خبر است؟"

Cool, great, you know a little bit about them, but you're just having some small talk.

عالی، عالی، شما کمی در مورد آنها می دانید، اما فقط کمی صحبت می کنید.

Or if you know they're working on a project, you could say, "How's your project going?"

یا اگر می دانید که آنها روی پروژه ای کار می کنند، می توانید بگویید: "پروژه شما چطور پیش می رود؟"

Or if you have no idea what they're doing, you might say, "Do you have any fun or exciting

یا اگر نمی دانید آنها چه کار می کنند، می توانید بگویید: "آیا پروژه های سرگرم کننده یا هیجان انگیزی

projects coming up?"

در راه است؟"

You're asking about the future, what kind of things they're planning for.

شما در مورد آینده می پرسید که آنها برای چه چیزهایی برنامه ریزی می کنند.

Not everybody is great at small talk, so they might just say, "Nope, not much."

همه در صحبت های کوچک عالی نیستند، بنابراین ممکن است فقط بگویند: "نه، زیاد نیست."

Okay.

باشه.

Not everybody is willing to have small talk, but who knows?

همه حاضر نیستند صحبت های کوچکی داشته باشند، اما چه کسی می داند؟

Maybe they'll say, "Yeah, we're working on this really cool initiative.

شاید آنها بگویند: "بله، ما روی این ابتکار بسیار جالب کار می کنیم.

We're working with a charity, and we're going to try to raise some funds for this organization."

ما با یک موسسه خیریه کار می کنیم، و سعی خواهیم کرد مقداری بودجه برای این سازمان جمع آوری کنیم."

And maybe they're excited about it and will want to share it.

و شاید آنها در مورد آن هیجان زده باشند و بخواهند آن را به اشتراک بگذارند.

Maybe they've just been dying to share this with someone and you were that opportunity.

شاید آنها فقط برای به اشتراک گذاشتن این موضوع با کسی جان خود را از دست داده اند و شما آن فرصت بودید.

So it's worth a try, you never know, give small talk a shot.

پس ارزش امتحان کردن را دارد .

Before we go, I want to give you four tips for excellent small talk.

قبل از رفتن، می‌خواهم به شما چهار نکته برای صحبت‌های کوچک عالی بدهم.

These are general ideas about conversation, but they are essential for connecting with

اینها ایده های کلی در مورد مکالمه هستند، اما برای برقراری ارتباط با

someone else.

شخص دیگری ضروری هستند.

Number one is put your phone away.

شماره یک تلفن خود را کنار بگذارید.

This seems like a basic thing, right, but sometimes we don't realize how often we are

این یک چیز اساسی به نظر می رسد، درست است، اما گاهی اوقات ما متوجه نمی شویم که چقدر

opening our phone, checking our messages.

تلفن خود را باز می کنیم و پیام های خود را چک می کنیم.

There's a little buzz and you open your phone.

کمی وزوز وجود دارد و شما گوشی خود را باز می کنید.

This is disconnecting you from the person you're talking with.

این ارتباط شما را با شخصی که با او صحبت می کنید قطع می کند.

So when you're trying to have small talk, keep your phone in your pocket, keep your

بنابراین وقتی سعی می کنید مکالمه کوچکی داشته باشید، تلفن خود را در جیب خود نگه دارید، تلفن خود را دور نگه دارید

phone away.

.

If you have an emergency or urgent phone call, you can just say, "Excuse me, I'm sorry.

اگر تماس تلفنی اضطراری یا فوری دارید، فقط می توانید بگویید: "ببخشید، متاسفم.

I have to take this."

من باید این را بپذیرم."

And that means you have to talk with that person, "I'm sorry, it's my boss.

و این بدان معناست که شما باید با آن شخص صحبت کنید، "متاسفم، رئیس من است.

I have to talk with him.

من باید با او صحبت کنم.

I'll be back."

من برمی گردم."

And you have to take that emergency call.

و شما باید آن تماس اضطراری را دریافت کنید.

But in general, for small talk, keep your phone away.

اما به طور کلی، برای صحبت های کوچک، گوشی خود را دور نگه دارید .

My second tip is to be curious about the other person.

نکته دوم من این است که در مورد طرف مقابل کنجکاو باشید .

This is one of the great joys in life, I think, is getting to know other people and being

این یکی از لذت‌های بزرگ زندگی است، به نظر من، آشنایی با دیگران و

very sincere about getting to know them.

صمیمانه بودن برای شناختن آنها.

You're not just a robot blindly asking questions.

شما فقط یک روبات نیستید که کورکورانه سؤال می کند.

No, you want to get to know another person, even if it's just for one minute while you're

نه، شما می خواهید با شخص دیگری آشنا شوید، حتی اگر فقط برای یک دقیقه در حالی که

waiting for your food to heat up in the microwave, that chicken noodle soup, so you can get to

منتظر هستید غذایتان در مایکروویو گرم شود، آن سوپ رشته مرغ، تا بتوانید با

know someone else.

شخص دیگری آشنا شوید.

Be curious.

کنجکاو باشید

A great way is to ask why or how questions, "Oh, why did you decide to get this type of

یک راه عالی این است که بپرسید چرا یا چگونه سؤال کنید، "اوه، چرا تصمیم گرفتید این نوع سگ را تهیه کنید

dog?"

؟"

Or, "How long have you had this dog?"

یا "چه مدت است که این سگ را دارید؟"

Wow, this is a great way to ask further questions.

وای، این یک راه عالی برای پرسیدن سوالات بیشتر است.

Of course, don't interrogate them.

البته از آنها بازجویی نکنید.

Why did you get this dog?

چرا این سگ را گرفتی؟

How long have you had him.

چند وقته اونو داشتی

No, you can just be friendly.

نه، شما فقط می توانید دوستانه باشید.

Be yourself, but these open questions with why and how show the other person that you

خودتان باشید، اما این سوالات باز درباره چرایی و چگونگی به طرف مقابل نشان می دهد که شما

are sincerely interested in their choices and their life.

صادقانه به انتخاب ها و زندگی او علاقه مند هستید.

My third tip is what I just mentioned, which is do not interrogate the other person.

نکته سوم من همان چیزی است که به آن اشاره کردم، یعنی از طرف مقابل بازجویی نکنید.

Instead, just be genuine and interested in them.

در عوض، فقط به آنها اصیل و علاقه مند باشید .

If you feel like you're asking too many questions, do you know what you can do?

اگر احساس می کنید که بیش از حد سؤال می کنید، آیا می دانید چه کاری می توانید انجام دهید؟

You can share about yourself.

می توانید در مورد خودتان به اشتراک بگذارید.

This is something that's also essential to do, but not easy for everyone.

این کاری است که انجام آن نیز ضروری است ، اما برای همه آسان نیست.

If someone says that they are a math teacher, you might say, "Oh, you know what?

اگر کسی بگوید که معلم ریاضی است، می‌توانید بگویید: "اوه، می‌دانی چیست؟

When I was in high school, I had an awesome math teacher who was a really special person."

وقتی دبیرستان بودم، یک معلم ریاضی فوق‌العاده داشتم که واقعاً شخص خاصی بود."

Okay, that's really short, but you are sharing some kind of connection from your personal

بسیار خوب، این واقعا کوتاه است، اما شما نوعی ارتباط از زندگی شخصی خود را به اشتراک می گذارید

life, and this helps you to not interrogate them.

، و این به شما کمک می کند که آنها را بازجویی نکنید .

Instead, you are also giving.

در عوض، شما نیز می بخشید.

You're not just taking their answers, instead, you are giving from yourself as well.

شما فقط پاسخ های آنها را نمی گیرید، بلکه از خودتان نیز می دهید.

My fourth tip for great small talk is to avoid your personal favorite topic.

چهارمین نکته من برای صحبت های کوچک عالی این است که از موضوع مورد علاقه شخصی خود اجتناب کنید.

So if, for example, you are really into gardening and growing vegetables, but you have a feeling

بنابراین، اگر به عنوان مثال، شما واقعاً به باغبانی و سبزی کاری علاقه دارید، اما احساس می کنید

that the other person has no experience with this, well, you want to keep the conversation

که طرف مقابل تجربه ای در این زمینه ندارد، خوب، می خواهید مکالمه را متعادل نگه دارید

balanced.

.

Of course, you can say, "Yeah, I'm really into gardening and I've been working hard

البته، می توانید بگویید: "آره، من واقعاً به باغبانی علاقه دارم و سخت کار کرده ام

to be able to grow lots of kinds of vegetables in the spring."

تا بتوانم انواع زیادی از سبزیجات را در بهار پرورش دهم."

Okay, that's great, but if you keep talking on and on and on about it, well, that's not

خوب، عالی است، اما اگر مدام در مورد آن صحبت کنید، خوب، این

a balanced conversation.

یک مکالمه متعادل نیست.

Of course, you can share what you're interested in, but make sure that you don't get carried

البته، می‌توانید آنچه را که به آن علاقه دارید به اشتراک بگذارید ، اما مطمئن شوید که از

away lecturing the other person about your favorite topic.

سخنرانی در مورد موضوع مورد علاقه‌تان به طرف مقابل غافل نشوید.

Well, congratulations.

خب تبریک میگم

Now you are armed and ready to have amazing English conversations.

اکنون شما مسلح و آماده هستید تا مکالمات انگلیسی شگفت انگیزی داشته باشید .

Don't forget to download the free PDF worksheet, which includes everything that you learned

فراموش نکنید که کاربرگ PDF رایگان را دانلود کنید، که شامل همه چیزهایی است که

in today's lesson, all of the tips, all of the sentences, all of the ideas, so that you

در درس امروز یاد گرفتید، تمام نکات، همه جملات، همه ایده ها، تا

can feel confident and comfortable speaking in English.

بتوانید با اطمینان و راحتی به زبان انگلیسی صحبت کنید.

Click on the link in the description to download the free PDF worksheet today.

برای دانلود کاربرگ PDF رایگان امروز روی لینک موجود در توضیحات کلیک کنید .

Well, thank you so much for learning English with me, and I'll see you again next Friday

خوب، خیلی ممنون که با من انگلیسی یاد گرفتید ، و جمعه آینده دوباره شما را

for a new lesson here on my YouTube channel.

برای یک درس جدید اینجا در کانال YouTube من می بینم.

Bye.

خدا حافظ.

But wait, do you want more?

اما صبر کنید، آیا بیشتر می خواهید؟

I recommend watching this video next, the top 20 speaking mistakes that English learners

توصیه می کنم در ادامه این ویدیو را تماشا کنید، 20 اشتباه اصلی صحبت کردن که زبان آموزان انگلیسی

often make, including one mistake that my English students make, which can be quite

اغلب مرتکب می شوند، از جمله یک اشتباه که دانش آموزان انگلیسی من مرتکب می شوند، که می تواند بسیار

rude, but you don't want to be rude.

بی ادبانه باشد، اما شما نمی خواهید بی ادب باشید.

I don't want you to be rude, so watch that video to find out how you can be polite.

من نمی خواهم شما بی ادب باشید، پس آن ویدیو را تماشا کنید تا بفهمید چگونه می توانید مودب باشید.