THINK AND SPEAK ENGLISH | HOW TO ANSWER ANY QUESTION LIKE A NATIVE ENGLISH SPEAKER EPISODE 11

In today's English lesson, I'm going to teach you a simple method, the five W's

در درس زبان انگلیسی امروز قصد دارم یک روش ساده را به شما آموزش دهم، روش پنج W

method, who, what, when, where, and why.

که، چه، چه زمانی، کجا و چرا.

With this simple method, you'll be able to think in English and speak English with

با این روش ساده، بدون توجه به موضوعی که باشد، می‌توانید به انگلیسی فکر کنید و با اطمینان به انگلیسی صحبت کنید

confidence, no matter what the topic is.

.

Are you ready?

اماده ای؟

Well, then I'm teacher Tiffani.

خب، پس من معلم تیفانی هستم.

Let's jump right in.

بیایید درست وارد شویم.

So let's imagine the topic was this.

پس بیایید تصور کنیم موضوع این بود.

How would you describe a good friendship?

چگونه یک دوستی خوب را توصیف می کنید؟

Now, remember with the five W's method, we have who, what, when, where, and why.

اکنون، به یاد داشته باشید که با روش پنج W، ما چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا و چرا را داریم.

So let's answer this question by first organizing our thoughts.

پس بیایید ابتدا با سازماندهی افکار خود به این سوال پاسخ دهیم.

Who, to school friends, what, share their passions and challenges when

چه کسی، با دوستان مدرسه، چه، احساسات و چالش های خود را چه زمانی

throughout their school years and beyond where starting in the schoolyard and

در طول سال های تحصیلی خود و فراتر از آن از کجا شروع کرد و

continuing in various phases of life.

در مراحل مختلف زندگی ادامه داد.

Why they provide mutual support, understanding, and growth, proving

چرا آنها حمایت، درک و رشد متقابل را ارائه می دهند و ثابت می کنند

that a good friendship stands the test of time and change.

که یک دوستی خوب در آزمون زمان و تغییر مقاومت می کند.

Remember we're at step one, thinking in English, using the five W's method,

به یاد داشته باشید که ما در مرحله اول هستیم، به زبان انگلیسی فکر می کنیم، از روش پنج W استفاده می کنیم،

who, what, when, where, and why.

چه کسی، چه، چه زمانی، کجا و چرا.

So we've organized our thoughts before we've even answered the question.

بنابراین ما افکار خود را حتی قبل از پاسخ دادن به سؤال سازماندهی کرده ایم.

We have all of the information for each of the W's.

ما تمام اطلاعات مربوط به هر یک از W را داریم.

But how can we turn this into a good response?

اما چگونه می توانیم این را به یک پاسخ خوب تبدیل کنیم؟

How can we speak English using the information we just organized?

چگونه می توانیم با استفاده از اطلاعاتی که به تازگی سازماندهی کرده ایم انگلیسی صحبت کنیم؟

Well, using the information we just organized, we can give the following

خوب، با استفاده از اطلاعاتی که به تازگی سازماندهی کردیم، می توانیم

response to school friends, begin their journey in the schoolyard, sharing their

پاسخ زیر را به دوستان مدرسه بدهیم، سفر خود را از حیاط مدرسه آغاز کنند، علایق خود را با هم به اشتراک بگذارند

passions and facing challenges together.

و با چالش ها روبرو شوند.

Their bond grew stronger and with each shared experience continued throughout

پیوند آنها قوی تر شد و با هر تجربه مشترک در طول

the various phases of their lives.

مراحل مختلف زندگی آنها ادامه یافت.

This enduring friendship became a testament to mutual support,

این دوستی پایدار گواهی بر حمایت،

understanding and growth.

درک و رشد متقابل شد.

It showcases the remarkable resilience of a true friendship that thrives

انعطاف‌پذیری قابل توجه یک دوستی واقعی را نشان می‌دهد که

despite the changes and tests of time.

علیرغم تغییرات و آزمایش‌های زمان شکوفا می‌شود.

These friends prove.

این دوستان ثابت می کنند.

That a solid foundation formed in youth can evolve into a lifetime

اینکه پایه محکمی که در جوانی شکل گرفته است می تواند به یک زندگی همراهی تبدیل شود

of companionship where they not only reminisce about the past, but

که در آن نه تنها خاطرات گذشته را به یاد می آورند، بلکه

also support each other through future endeavors and milestones.

از طریق تلاش ها و نقاط عطف آینده از یکدیگر حمایت می کنند.

Now your mind is probably blown away right now, right?

اکنون احتمالاً ذهن شما در حال حاضر منفجر شده است، درست است؟

This response seems like an advanced English response.

این پاسخ به نظر یک پاسخ انگلیسی پیشرفته است.

This response seems like something a native English speaker would say.

این پاسخ به نظر چیزی است که یک انگلیسی زبان مادری می گوید.

My friend listened to me.

دوستم به من گوش داد.

We only used the five W's method.

ما فقط از روش پنج W استفاده کردیم.

Who, what, when, where, and why each piece of information is found in this response.

چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا و چرا هر بخش از اطلاعات در این پاسخ یافت می شود.

Remember in the very first part of our lesson for the think section, we simply

به یاد داشته باشید که در همان بخش اول درس برای بخش فکر کردن، ما به سادگی

organized our thoughts, who, what, when, where, and why, and now in this part, The

افکارمان را سازماندهی کردیم، چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا و چرا، و اکنون در این بخش،

speak portion, we literally just combined all of the information into this response.

بخش صحبت کردن، به معنای واقعی کلمه همه اطلاعات را با هم ترکیب کردیم. این پاسخ به

This is why this method is so powerful.

همین دلیل است که این روش بسیار قدرتمند است.

Now within this response, you'll notice that there were a lot of new words.

اکنون در این پاسخ، متوجه خواهید شد که کلمات جدید زیادی وجود دارد.

So I want to break down the words for you.

بنابراین من می خواهم کلمات را برای شما تجزیه کنم.

The very first word I want to break down for you is school yard.

اولین کلمه‌ای که می‌خواهم برایت تعریف کنم حیاط مدرسه است.

Good school yard.

حیاط مدرسه خوب

Excellent.

عالی

Now school yard, it literally just means an outdoor area on a school's

در حال حاضر حیاط مدرسه، به معنای واقعی کلمه فقط به معنای فضای باز در

property where children can play often used in this context to symbolize early

ملک مدرسه است که در آن کودکان می توانند بازی کنند که اغلب در این زمینه برای نماد

friendships formed during school years.

دوستی های اولیه شکل گرفته در سال های مدرسه استفاده می شود.

So when children go outside during recess to play in the middle of the day, They

بنابراین وقتی کودکان در طول تعطیلات برای بازی در وسط روز بیرون می روند،

normally go to the schoolyard and outdoor area where children can play schoolyard.

معمولاً به حیاط مدرسه و محوطه بیرونی می روند که کودکان می توانند در حیاط مدرسه بازی کنند.

All right, next we have this word bond.

بسیار خوب، بعد ما این کلمه پیوند را داریم.

Excellent.

Again, bond.

عالی

باز هم، پیوند.

Good job.

آفرین.

Now this just means a strong relationship.

حالا این فقط به معنای یک رابطه قوی است.

Or connection between people.

یا ارتباط بین مردم.

Remember we're answering this question.

به یاد داشته باشید که ما به این سوال پاسخ می دهیم.

How would you describe a good friendship?

چگونه یک دوستی خوب را توصیف می کنید؟

And our response was great.

و پاسخ ما عالی بود.

And there are also multiple words that you can start using to

و همچنین کلمات متعددی وجود دارد که می‌توانید با استفاده از آن‌ها

sound more like a native English speaker bond being one of them.

بیشتر شبیه به زبان مادری انگلیسی زبان یکی از آنها به نظر برسند.

So once again, a strong relationship or connection between people.

بنابراین یک بار دیگر، یک رابطه یا ارتباط قوی بین افراد.

Next, we have the word enduring.

بعد، کلمه ماندگار را داریم.

Good again, enduring, excellent.

دوباره خوب، ماندگار، عالی.

Now this just means lasting over a long period of time or durable.

اکنون این فقط به معنای دوام طولانی مدت یا بادوام است.

Remember we're talking about a good friendship and many good

به یاد داشته باشید که ما در مورد یک دوستی خوب صحبت می کنیم و بسیاری از

friendships are enduring friendships.

دوستی های خوب، دوستی های پایدار هستند.

They stand the test of time.

آنها در آزمون زمان مقاومت می کنند.

They last a long time in English.

آنها برای مدت طولانی در انگلیسی دوام می آورند.

We say enduring good.

می گوییم خوب ماندگار.

Next we have this word testament.

بعد ما این کلمه وصیت را داریم.

Good again, testament.

خوب دوباره، وصیت نامه.

Excellent.

Now this just means a clear sign or evidence of something, right?

عالی

حالا این فقط به معنای نشانه یا مدرک واضح چیزی است، درست است؟

For example, when I eat good food, you know, I love food.

مثلاً وقتی غذای خوب می‌خورم، می‌دانی که عاشق غذا هستم.

I usually give a little shimmy.

من معمولا کمی شیمی می دهم.

Like when the food is good, this is a testament to how good the food is.

مانند زمانی که غذا خوب است، این گواهی بر کیفیت غذا است.

Again, a clear sign or evidence of something.

باز هم نشانه یا مدرک واضحی از چیزی.

You got it.

I know you got it.

فهمیدی.

میدونم فهمیدی

Excellent.

Then we had the word mutual.

عالی

سپس ما کلمه متقابل را داشتیم.

Good again, mutual.

خوب دوباره، متقابل.

Excellent.

Now this just means shared by two or more parties, right?

عالی

حالا این فقط به این معنی است که توسط دو یا چند طرف مشترک است، درست است؟

Mutual.

متقابل.

You both agree.

هر دو موافقید

You both have the same feeling.

هر دو شما یک احساس را دارید.

We say mutual.

ما می گوییم متقابل.

All right.

خیلی خوب.

Remember in the example, it says, Testament to mutual support.

در مثال به یاد داشته باشید که می گوید، عهد حمایت متقابل. از

He supports her.

او حمایت می کند.

She supports him mutual.

او متقابل از او حمایت می کند.

And what about this word?

و این کلمه چطور؟

We also heard this word resilience.

این کلمه تاب آوری را هم شنیدیم.

Excellent.

Again, resilience.

عالی

باز هم تاب آوری.

Great job.

کارت عالی بود.

Now this just means the ability to recover from or adjust

اکنون این فقط به معنای توانایی بازیابی یا سازگاری

easily to changes or challenges.

آسان با تغییرات یا چالش ها است.

Something difficult has happened.

اتفاق سختی افتاده است.

And instead of crumbling or falling or stopping, you continue pushing through.

و به جای فرو ریختن یا افتادن یا توقف، به هل دادن ادامه می دهید.

You get past the difficulty.

شما از سختی عبور می کنید.

This is an example of resilience.

این نمونه ای از تاب آوری است.

Next.

What about this word thrives?

بعد.

در مورد این کلمه رشد می کند؟

Good again, thrives.

خوب دوباره، رشد می کند.

Excellent.

Now this just means grows, develops, or is successful thrives to do extremely well.

عالی

اکنون این فقط به این معنی است که رشد می‌کند، توسعه می‌یابد یا موفقیت‌آمیز است که بسیار خوب عمل می‌کند.

Children thrive in creative environments.

کودکان در محیط های خلاقانه رشد می کنند.

They do well when they can play with things, they can draw,

وقتی می توانند با چیزهایی بازی کنند، نقاشی بکشند،

they can paint, they thrive.

نقاشی کنند، پیشرفت کنند، خوب عمل می کنند.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

All right.

I hope you're taking notes.

عالی

خیلی خوب.

امیدوارم یادداشت برداری کنید

Here's the next one.

اینم بعدی

Evolve.

تکامل یابد.

Good.

خوب

Again, evolve.

باز هم، تکامل.

Great job.

کارت عالی بود.

Now this just means to develop gradually or grow often towards

اکنون این فقط به معنای توسعه تدریجی یا رشد اغلب به سمت

something better or more complex.

چیزی بهتر یا پیچیده تر است.

Evolve like a friendship evolves over time, right?

همانطور که یک دوستی در طول زمان تکامل می یابد، درست است؟

As you become an adult, your conversations change.

وقتی بالغ می شوید، مکالمات شما تغییر می کند.

You don't spend as much time with each other because you're no longer in

شما زمان زیادی را با یکدیگر نمی گذرانید زیرا دیگر در

school, seeing each other every day.

مدرسه نیستید و هر روز همدیگر را می بینید.

So the relationship changes, it evolves.

بنابراین رابطه تغییر می کند، تکامل می یابد.

Good job.

آفرین.

All right, here we go.

بسیار خوب، ما می رویم.

The next one is reminisce.

مورد بعدی یادآوری خاطرات است.

This is a very commonly used word when speaking about friendships.

این کلمه بسیار رایجی است که هنگام صحبت در مورد دوستی استفاده می شود.

All right, so here we go.

بسیار خوب، پس ما به اینجا می رویم.

Right here reminisce.

همینجا خاطرات را بیاور

It just means to recall past events or experiences often with a sense

این فقط به معنای یادآوری وقایع یا تجربیات گذشته است که اغلب با حس

of fondness or nostalgia, man.

علاقه یا دلتنگی، مرد.

I remember the very first time my mom made banana nut bread, true story.

اولین باری که مادرم نان مغز موزی درست کرد را به یاد می‌آورم، داستان واقعی.

I'm reminiscing a good memory.

خاطره ی خوبی را یادآوری می کنم.

Something that happened.

اتفاقی که افتاد.

I'm thinking about that again, reminisce.

من دوباره به آن فکر می کنم، خاطرات را به یاد بیاور.

Good job.

آفرین.

All right, here we go.

بسیار خوب، ما می رویم.

What about this word?

در مورد این کلمه چطور؟

Endeavors.

تلاش می کند.

Excellent.

Again, endeavors.

عالی

باز هم، تلاش.

Great job.

Now this just means attempts or efforts to do something often referring to

کارت عالی بود.

اکنون این فقط به معنای تلاش یا تلاش برای انجام کاری است که اغلب به

significant or challenging tasks.

وظایف مهم یا چالش برانگیز اشاره دارد.

In English, we say endeavors.

در انگلیسی می گوییم تلاش.

Good.

خوب

And in the example, the final sentence, it says.

و در مثال جمله پایانی می گوید.

But also support each other through future endeavors and milestones, future

اما همچنین از طریق تلاش‌ها و نقاط عطف آینده از یکدیگر حمایت کنید،

things we're trying to do endeavors.

کارهایی که در آینده در تلاشیم تا انجام دهیم.

And then the final word for this example, we have is milestones.

و پس از آن کلمه نهایی برای این مثال، نقاط عطف است.

Good again, milestones.

دوباره خوب، نقاط عطف.

Excellent.

عالی

It just means significant stages or events in a process or development.

این فقط به معنای مراحل یا رویدادهای مهم در یک فرآیند یا توسعه است.

Right, right now you're learning the five W's method.

درست است، در حال حاضر شما روش پنج W را یاد می گیرید.

Who, what, when, where, and why to think in English and then speak English.

چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا و چرا به انگلیسی فکر کند و سپس انگلیسی صحبت کند.

This is a milestone on your English journey.

این یک نقطه عطف در سفر انگلیسی شما است.

A significant stage or event in a process of development.

یک مرحله یا رویداد مهم در یک فرآیند توسعه.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

All right.

عالی

خیلی خوب.

So again, in our response, there are so many vocabulary words that you can

بنابراین، در پاسخ ما، کلمات واژگان بسیار زیادی وجود دارد که می‌توانید از آنها

start using as well to help you as you continue thinking in English and

برای کمک به شما در ادامه فکر کردن به زبان انگلیسی و

speaking English, but this is not the only way to respond to this question.

صحبت کردن به انگلیسی استفاده کنید، اما این تنها راه برای پاسخ به این سؤال نیست.

Let's say, for example, we are looking at it from a different angle.

مثلاً فرض کنید از زاویه دیگری به آن نگاه می کنیم.

We're still talking about.

ما هنوز در مورد آن صحبت می کنیم.

How to have a good friendship and what your thoughts are about friendship.

چگونه یک دوستی خوب داشته باشیم و نظر شما در مورد دوستی چیست؟

How would you describe it?

چگونه آن را توصیف می کنید؟

Now we're going to have a different set of W's who childhood

اکنون ما مجموعه متفاوتی از W را خواهیم داشت که دوستان دوران کودکی آنها

friends who have grown up.

بزرگ شده اند.

What keep in touch through life's ups and downs when from their early

چه چیزی در فراز و نشیب های زندگی، از

childhood days to their adult lives, regardless of distance, where starts in

روزهای اولیه کودکی تا بزرگسالی، بدون توجه به فاصله، از کجا در

their hometown, but continues wherever life takes them and why they show that

زادگاهشان شروع می شود، اما به هر کجا که زندگی آنها را ببرد ادامه می یابد و چرا نشان می دهند که

a good friendship can endure life's changes and distances, providing a

یک دوستی خوب می تواند تغییرات و فاصله های زندگی را تحمل کند. ، ارائه یک

constant In an ever changing world.

ثابت در جهانی همیشه در حال تغییر.

Now, something you're probably also noticing is the fact that the five W's

اکنون، چیزی که احتمالاً متوجه آن شده اید این واقعیت است که پنج W

can also have very detailed information.

نیز می توانند اطلاعات بسیار دقیقی داشته باشند.

Each W can have detailed information attached to it, but think about

هر W می تواند اطلاعات مفصلی به آن ضمیمه داشته باشد، اما به این فکر کنید که

how easy it is for you to think about where and give details or to

چقدر برای شما آسان است که به کجا فکر کنید و جزئیات را ارائه دهید یا به دلیل فکر کردن

think about why and give details.

و ارائه جزئیات فکر کنید.

Instead of just thinking about the question in its entirety,

به جای اینکه فقط در مورد سؤال به طور کامل فکر کنید،

you break it down into these W's.

آن را به این Wها تقسیم می کنید.

And what will be the result?

و نتیجه چه خواهد بود؟

You're going to get a response that sounds like a native English speaker.

پاسخی دریافت خواهید کرد که شبیه یک انگلیسی زبان مادری است. در

Here's the response.

اینجا پاسخ است.

Childhood friends whose journey began in their hometown have managed to keep

دوستان دوران کودکی که سفرشان از زادگاهشان آغاز شد، توانسته‌اند

in touch through the myriad of life's ups and downs from the innocence of

از طریق فراز و نشیب‌های بی‌شماری زندگی، از معصومیت

their early childhood days, to the complexities of their daily lives.

روزهای اولیه کودکی، تا پیچیدگی‌های زندگی روزمره، در تماس باشند.

Distance has become, but a minor challenge in the face of their enduring

فاصله تبدیل شده است، اما یک چالش کوچک در مواجهه با پیوند پایدار آنها

bond, no matter where life has taken them, their commitment to staying

، مهم نیست که زندگی آنها را به کجا رسانده است، تعهد آنها برای حفظ

connected has remained unwavering.

ارتباط تزلزل ناپذیر باقی مانده است.

They show that a good friendship can endure life's changes and distances.

آنها نشان می دهند که یک دوستی خوب می تواند تغییرات و فاصله های زندگی را تحمل کند.

Providing a constant in an ever changing world.

ارائه یک ثابت در جهانی همیشه در حال تغییر.

Listen, this response came from us organizing our thoughts in the first step.

گوش کن، این پاسخ از طرف ما بود که افکارمان را در گام اول سازماندهی کردیم.

Thinking in English, using the five step method, who, what, when, where, and why.

تفکر به زبان انگلیسی، با استفاده از روش پنج مرحله ای ، چه کسی، چه، چه زمانی، کجا و چرا. به

That is why the response is so good because we used this method, who, what,

همین دلیل است که پاسخ بسیار خوب است زیرا ما از این روش استفاده کردیم، چه کسی، چه،

when, where, and why now there are a few words, even in this response and an

چه زمانی، کجا، و چرا در حال حاضر چند کلمه وجود دارد، حتی در این پاسخ و یک

expression, uh, two expressions actually that I want to explain to you that will

عبارت، اوه، در واقع دو عبارت وجود دارد که می خواهم به آنها توضیح دهم. شما که

help you along your English journey.

در طول سفر انگلیسی به شما کمک می کند.

But before we get to these responses, I want to remind you that each time

اما قبل از اینکه به این پاسخ‌ها برسیم، می‌خواهم به شما یادآوری کنم که هر بار که

we have a lesson, you can go to the app English with Tiffani, my app, and

درسی داریم، می‌توانید با Tiffani، برنامه من، به برنامه English بروید و

practice what you're learning, download the app and go to weekly English fluency.

آنچه را که یاد می‌گیرید تمرین کنید، برنامه را دانلود کنید و به انگلیسی هفتگی بروید. روانی

You'll be able to practice everything that you are learning right now.

شما قادر خواهید بود همه چیزهایی را که در حال حاضر یاد می گیرید تمرین کنید.

So if you want to practice the words, practice the expressions, or even

بنابراین اگر می‌خواهید کلمات را تمرین کنید، عبارات را تمرین کنید یا حتی

practice the theory behind what you're learning and review, all you have to do

تئوری پشت آنچه را که یاد می‌گیرید و مرور می‌کنید تمرین کنید، تنها کاری که باید انجام دهید این

is download the English with Tiffani app.

است که انگلیسی را با برنامه Tiffani دانلود کنید.

The link is in the description, or you can go to the play store

لینک در توضیحات هست یا میتونید به play store رفته

and download English with Tiffani.

و انگلیسی رو با تیفانی دانلود کنید.

So here's the word and the expression I want to start off with.

بنابراین این کلمه و عبارتی است که می خواهم با آن شروع کنم.

Actually.

در حقیقت.

Keep in touch.

در تماس باش.

Good again, keep in touch.

بازم خوبه، در تماس باشید

Excellent.

Now this just means maintain communication with someone often

عالی

اکنون این فقط به معنای حفظ ارتباط با کسی اغلب

over a long period of time.

در مدت زمان طولانی است.

Keep in touch.

در تماس باش.

Think about touch, right?

به لمس فکر کنید، درست است؟

You, you have this feeling you're close.

تو، این احساس را داری که نزدیکی

Keep in touch.

در تماس باش.

And then we have myriad during, uh, while I was giving you the

و پس از آن، ما در طول بی‌شمار داریم، اوه، در حالی که داشتم به شما

response, I said through the myriad of life's ups and downs, myriad good.

پاسخ می‌دادم، از میان بی‌شمار فراز و نشیب‌های زندگی، گفتم، بی‌شمار خوب.

This just means a countless or extremely large number of people or things myriad.

این فقط به معنای تعداد بیشماری یا بسیار زیادی از افراد یا چیزهای بی شمار است.

So what about ups and downs, ups and downs?

پس فراز و نشیب ها، فراز و نشیب ها چطور؟

Excellent.

عالی

Now this expression just refers to a variety of good and bad

اکنون این عبارت فقط به انواع تجربیات خوب و بد اشاره دارد

experiences that are typical of a particular situation or activities.

که نمونه ای از یک موقعیت یا فعالیت خاص است.

Good days, bad days, good results, bad results, ups and downs.

روزهای خوب، روزهای بد، نتایج خوب، نتایج بد، فراز و نشیب ها.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

All right.

عالی

خیلی خوب.

The next one is.

مورد بعدی است.

Innocence, good again, innocence.

معصومیت، دوباره خوب، معصومیت.

Excellent.

Now this just refers to the state quality or fact of being

عالی

حال این فقط به کیفیت یا واقعیت

innocent of a crime or offense.

بی گناه بودن از جنایت یا جرم اشاره دارد.

You didn't do it.

تو این کار را نکردی

You have no idea what happened.

شما نمی دانید چه اتفاقی افتاده است.

Innocence, you're not guilty.

بی گناه، تو مقصر نیستی

And finally, this word unwavering, good again, unwavering.

و بالاخره این کلمه تزلزل ناپذیر، دوباره خوب، تزلزل ناپذیر.

Excellent.

Now this just means steadfast, committed, or determined, not wavering or hesitant.

عالی

حالا این فقط به معنای ثابت قدم، متعهد یا مصمم است، نه تزلزل یا مردد.

You stay straight on.

شما مستقیم بمانید

You don't go to the left.

شما به سمت چپ نمی روید.

You don't go to the right unwavering.

شما تزلزل ناپذیر به سمت حق نمی روید.

Excellent.

عالی

So we see, again, we simply used the five W's to give this amazing response.

بنابراین می بینیم، دوباره، ما به سادگی از پنج W برای ارائه این پاسخ شگفت انگیز استفاده کردیم.

And now, you know, a lot of extra words as well.

و اکنون، می دانید، بسیاری از کلمات اضافی نیز.

So we've seen two ways to answer this question still using the five W's method,

بنابراین ما دو راه برای پاسخ به این سوال دیدیم که هنوز از روش پنج W استفاده می کنند،

but let's look at one more example.

اما اجازه دهید به یک مثال دیگر نگاه کنیم.

Same question, but we're going to look at different W's.

همان سوال، اما ما به W های مختلف نگاه خواهیم کرد.

How would you describe a good friendship?

چگونه یک دوستی خوب را توصیف می کنید؟

Who people from different cultural backgrounds, what share and celebrate

چه افرادی از پیشینه های فرهنگی مختلف، چه چیزی

their cultures with each other.

فرهنگ های خود را با یکدیگر به اشتراک می گذارند و جشن می گیرند.

When during their friendship, they learn more about each other, where in

هنگامی که در طول دوستی خود، آنها در

various settings, from homes to cultural events in their community or abroad.

محیط های مختلف، از خانه ها گرفته تا رویدادهای فرهنگی در جامعه خود یا خارج از کشور، بیشتر درباره یکدیگر یاد می گیرند.

And why they exemplify.

و چرا مثال می زنند.

How good friendships can bridge cultural divides, foster mutual respect and enrich

چگونه دوستی های خوب می توانند شکاف های فرهنگی را پر کنند، احترام متقابل را تقویت کنند و

each other's understanding of the world.

درک یکدیگر را از جهان غنی کنند.

Now, again, you're noticing that even the information for our five W's.

اکنون، دوباره، متوجه می شوید که حتی اطلاعات مربوط به پنج W ما نیز وجود دارد.

That information is getting more and more detailed, but remember, it's easy

این اطلاعات بیشتر و دقیق‌تر می‌شوند، اما به یاد داشته باشید،

to give extra details for a single W.

ارائه جزئیات اضافی برای یک W آسان است.

Once you have all of the details for each of the five W's, then you combine

هنگامی که همه جزئیات را برای هر یک از پنج W در اختیار دارید، سپس

the information and get this more elaborate, more confident English

اطلاعات را ترکیب می‌کنید و این اطلاعات دقیق‌تر و مطمئن‌تر به دست می‌آید.

response, check out the response using the five W's we just organized.

پاسخ انگلیسی، با استفاده از پنج W که به تازگی سازماندهی کردیم، پاسخ را بررسی کنید.

People from diverse cultural backgrounds have found a way to weave a tapestry

افراد با پیشینه‌های فرهنگی مختلف راهی برای بافتن تابلوهای

of friendship that is both vibrant and enlightening throughout their friendship.

دوستی پیدا کرده‌اند که در سراسر دوستی آنها پر جنب و جوش و روشن‌کننده است.

They embark on a journey of mutual discovery, sharing and celebrating

آنها سفری را برای کشف متقابل، به اشتراک گذاشتن و جشن گرفتن

their cultures with each other.

فرهنگ های خود با یکدیگر آغاز می کنند.

They do this in a variety, excuse me, in various settings.

آنها این کار را در انواع مختلف، ببخشید، در تنظیمات مختلف انجام می دهند.

From homes to cultural events in their community or abroad.

از خانه ها گرفته تا رویدادهای فرهنگی در جامعه یا خارج از کشور.

This exchange deepens their bond and exemplifies how good friendships

این مبادله پیوند آنها را عمیق تر می کند و نشان می دهد که چگونه دوستی خوب

can bridge cultural divides.

می تواند شکاف های فرهنگی را پر کند.

Foster mutual respect and enrich each other's understanding of the world.

احترام متقابل را تقویت کنید و درک یکدیگر را از جهان غنی کنید.

Remember the initial question was just, how would you describe a good friendship?

به یاد داشته باشید که سوال اولیه فقط این بود که چگونه یک دوستی خوب را توصیف می کنید؟

But do you see how, after we included the five W's who, what, when, where, and

اما آیا می بینید که چگونه، پس از اینکه پنج W را درج کردیم، چه کسی، چه، چه زمانی، کجا و

why we were able to go so much deeper.

چرا توانستیم خیلی عمیق تر برویم.

With our response.

با پاسخ ما

So I want us to look at a few of the words and expressions in this response.

بنابراین می‌خواهم به چند کلمه و عبارات در این پاسخ نگاه کنیم.

The first one is diverse.

اولی متنوع است.

Cool.

سرد.

Excellent.

عالی

Again, diverse.

باز هم متنوع

Good.

خوب

Now this just means characterized by variety or difference in the

اکنون این فقط به این معنی است که با تنوع یا تفاوت در

context used, it refers to a wide range of cultural backgrounds, right?

زمینه مورد استفاده مشخص می شود، به طیف گسترده ای از زمینه های فرهنگی اشاره دارد، درست است؟

True story.

داستان واقعی.

Yesterday, I actually had, uh, the opportunity to taste

دیروز، من واقعاً این فرصت را داشتم که

a wide variety of foods.

تنوع زیادی از غذاها را بچشم.

They came to from a diverse, uh, group of people, right?

آنها از یک گروه مختلف به وجود آمدند، درست است؟

Haitian.

هائیتی

We had Jamaicans.

We had Trinidadians.

جامائیکایی داشتیم.

ما مردم ترینیدادی داشتیم.

We had Filipinos.

فیلیپینی داشتیم.

All cook the food for us to enjoy.

همه غذا را برای لذت بردن ما می پزند.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

عالی

All right, next one.

بسیار خوب، بعدی.

We've a tapestry.

ما ملیله داریم

Good again, we've a tapestry.

خوب دوباره، ما ملیله داریم.

Great job.

کارت عالی بود.

Now this just means to create a complex interconnected picture or experience.

اکنون این فقط به معنای ایجاد یک تصویر یا تجربه پیچیده به هم پیوسته است.

In this context, it symbolizes the creation of a rich

در این زمینه، نماد ایجاد یک

multifaceted friendship.

دوستی غنی چند وجهی است.

We've a tapestry, so many different cultures coming together, the beauty

ما ملیله‌ای داریم، فرهنگ‌های مختلف در کنار هم قرار می‌گیرند، زیبایی

of friendships between cultures.

دوستی‌های بین فرهنگ‌ها.

Next vibrant.

پر جنب و جوش بعدی

Good again, vibrant.

خوب دوباره، پر جنب و جوش.

Excellent.

عالی

Now this just means full of energy and enthusiasm here at first to a lively,

اکنون این فقط به معنای پر از انرژی و اشتیاق در اینجا برای یک دوستی پر جنب و جوش،

colorful, and dynamic friendship.

رنگارنگ و پویا است.

Next enlightening.

روشنگری بعدی

Good enlightening.

روشنگری خوب

Excellent.

عالی

Now this just means providing insight, knowledge, or spiritual illumination.

اکنون این فقط به معنای ارائه بینش، دانش یا اشراق معنوی است.

In this context, it refers to the learning and understanding gained from sharing

در این زمینه، به یادگیری و درک حاصل از اشتراک گذاری

and celebrating different cultures.

و تجلیل از فرهنگ های مختلف اشاره دارد.

You learn a lot.

شما چیزهای زیادی یاد می گیرید.

You realize things enlightening.

شما متوجه چیزهای روشنگر می شوید.

Good job.

آفرین.

All right.

خیلی خوب.

Embark.

سوار شوید.

Good again, embark.

خوب دوباره سوار شو

Excellent.

Now this just means to start a journey or project in this context, it refers

عالی

حالا این فقط به معنای شروع یک سفر یا پروژه در این زمینه است،

to the start of a journey of mutual discovery within the friendship.

به شروع یک سفر کشف متقابل در دوستی اشاره دارد.

Notice again, we said throughout their friendship, they embark on

دوباره توجه کنید، ما در طول دوستی آنها گفتیم، آنها

a journey of mutual discovery.

سفری را برای کشف متقابل آغاز می کنند.

They start on this journey to discover new things together.

آنها این سفر را برای کشف چیزهای جدید با هم آغاز می کنند.

And next bridge, we said in the response, how good friendships

و پل بعدی، در پاسخ گفتیم که چگونه دوستی خوب

can bridge cultural divides.

می تواند شکاف های فرهنگی را پر کند.

What does that mean?

معنی آن چیست؟ به

It means to connect or reduce the distance between two things.

معنای اتصال یا کاهش فاصله بین دو چیز است.

In this context, it refers to how the friendship can overcome

در این زمینه، اشاره به این دارد که چگونه دوستی می تواند بر

the Cultural differences.

تفاوت های فرهنگی غلبه کند.

This has happened to me before.

این قبلا برای من اتفاق افتاده است.

I have tons of friends from Korea and we were able to bridge the cultural divide.

من هزاران دوست از کره دارم و توانستیم شکاف فرهنگی را از بین ببریم.

And finally, foster.

و در نهایت، پرورش دهنده.

Good again, foster.

بازم خوبه فاستر

Excellent.

عالی

This means to encourage the development of something in this context, it

این به معنای تشویق به توسعه چیزی در این زمینه،

refers to promoting mutual respect and understanding in the friendship.

به ترویج احترام متقابل و درک در دوستی اشاره دارد.

Again, encouraging development.

باز هم تشویق به توسعه.

Hey, this is something that will help us get better, get stronger, develop more.

هی، این چیزی است که به ما کمک می کند بهتر شویم، قوی تر شویم، بیشتر پیشرفت کنیم.

This will foster our friendship.

این باعث تقویت دوستی ما خواهد شد.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

Again, all we did was we used the five W's method.

عالی

باز هم، تنها کاری که انجام دادیم این بود که از روش پنج W استفاده کردیم.

Who, what, when, where, and why this method is powerful because it helps

چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا و چرا این روش قدرتمند است زیرا به

you think in English, organize your thoughts and finally speak English.

شما کمک می کند به زبان انگلیسی فکر کنید، افکار خود را سازماندهی کنید و در نهایت انگلیسی صحبت کنید.

I hope you enjoyed today's lesson and I can't wait to talk to you in the next one.

امیدوارم از درس امروز لذت برده باشید و بی صبرانه منتظرم تا در درس بعدی با شما صحبت کنم.

Until then, remember to speak English.

تا آن زمان یادتان باشد انگلیسی صحبت کنید.

You still there.

هنوز اونجایی.

You know what time it is it's story time.

شما می دانید ساعت چند است، زمان داستان است.

Hey, I said it's story time.

هی گفتم وقت داستانه

All right.

خیلی خوب.

I have a story for you today.

امروز براتون داستان دارم

So you probably know this about me.

پس احتمالا این را در مورد من می دانید.

If you've been here for a while, you know how much I love children.

اگر مدتی است که اینجا بوده اید، می دانید که من چقدر بچه ها را دوست دارم.

I absolutely love children.

من کاملا بچه ها را دوست دارم.

They're very innocent.

اونا خیلی بی گناهن

They're so sweet.

آنها خیلی شیرین هستند.

Life is good to them.

زندگی برای آنها خوب است.

And I enjoy children.

و از بچه ها لذت می برم.

So I was at a conference, a health conference being held at a church,

بنابراین من در یک کنفرانس بودم، یک کنفرانس بهداشتی که در یک کلیسا،

not too far from my parents house.

نه چندان دور از خانه والدینم برگزار می شد.

And I was sitting with my friend.

و من با دوستم نشسته بودم.

My mom was sitting with her friends up front and my sister was also there.

مامانم جلوتر با دوستاش نشسته بود و خواهرم هم اونجا بود.

And so my sister had just gotten up.

و خب خواهرم تازه بلند شده بود. داشت

She was about to leave and she was saying goodbye.

می رفت و داشت خداحافظی می کرد.

And I gave her a hug and she walked out the door and then I sat back down and

و من او را در آغوش گرفتم و او از در بیرون رفت و بعد دوباره نشستم و

I turned to talk to my friend now, just to put a pin in this part of the story.

برگشتم تا با دوستم صحبت کنم، فقط برای گذاشتن سنجاق در این قسمت از داستان.

The day before there was a little boy that had been running around, right?

روز قبل پسر بچه ای بود که دور و بر می دوید، درست است؟

While the conference was going on.

در حالی که کنفرانس ادامه داشت.

Now there were only adults at this conference.

حالا فقط بزرگسالان در این کنفرانس حضور داشتند.

He was the only little boy and he caught my attention again, because I love kids.

او تنها پسر کوچک بود و دوباره توجه من را به خود جلب کرد، زیرا من بچه ها را دوست دارم.

They just have a good time.

فقط بهشون خوش میگذره

They have, they, they find joy in life.

آنها دارند، آنها در زندگی شادی می یابند.

So, but I hadn't really spoken to him except when I was at the water fountain.

بنابراین، اما من واقعاً به جز زمانی که کنار چشمه آب بودم، با او صحبت نکرده بودم.

Again, this is the day before, and I was drinking some water and he walked up to me

باز هم همین روز قبل است و من داشتم آب می خوردم و او به سمت من آمد

and said, no, that is my water fountain.

و گفت: نه، آن آب چشمه من است.

And it caught me off guard.

و مرا غافلگیر کرد.

He may have been four or five.

شاید چهار یا پنج سالش بود.

Four years old.

چهار ساله.

He wasn't five yet.

هنوز پنج ساله نشده بود.

I don't think he was four years old.

فکر نمی کنم چهار ساله بود.

And I looked at him and I said, what did you say?

و بهش نگاه کردم گفتم چی گفتی؟

He said, that is my water fountain.

گفت: آن چشمه آب من است.

You cannot drink water from there.

شما نمی توانید از آنجا آب بنوشید.

So I said, well, this water fountain is too tall for you.

پس گفتم خب، این آبنما برای شما خیلی بلند است.

What about this shorter one?

در مورد این کوتاهتر چطور؟

You can have the shorter one.

می توانید کوتاهتر را داشته باشید.

And I'll take this one.

و من این یکی را می گیرم.

He paused.

او مکث کرد.

He thought about it.

او در مورد آن فکر کرد.

He said, okay, again, I was trying not to laugh because he looked so serious.

گفت باشه بازم سعی می کردم نخندم چون خیلی جدی به نظر می رسید.

He said, okay, you have the taller one.

گفت باشه قدت بلندتره.

I'll have the short one.

من کوتاه را خواهم داشت.

I said, okay.

گفتم باشه

And that's where the interaction ended the day before.

و این همان جایی بود که تعامل روز قبل به پایان رسید.

Then the following day, this little guy found me.

سپس روز بعد، این پسر کوچک مرا پیدا کرد.

Now the following day was Saturday and we were at a different building.

حالا روز بعد شنبه بود و ما در ساختمان دیگری بودیم.

And we were eating lunch, myself, sister, mother, my friend, and some other

و داشتیم ناهار می خوردیم، خودم، خواهر، مادر، دوستم و چند تا

ladies that we were all together eating.

خانم دیگه که همه با هم می خوردیم.

And while I'm eating, I see him coming towards me and he

و در حالی که دارم غذا می خورم، او را می بینم که به سمت من می آید و او

literally just grabs me like a hug.

به معنای واقعی کلمه مرا مثل یک بغل می گیرد.

And I look at him, I said, Hey man, how are you?

و من به او نگاه کردم، گفتم: هی مرد، چطوری؟

And for the next 20 minutes he was glued to me.

و تا 20 دقیقه بعد به من چسبیده بود.

He wanted to be around me.

او می خواست در اطراف من باشد. داشت

He was talking.

حرف می زد. به

I gave him a snack.

او میان وعده دادم.

He still wanted to stay and talk to me.

او همچنان می خواست بماند و با من صحبت کند.

His friends were playing, but he wanted to stay with me.

دوستانش بازی می کردند، اما او می خواست پیش من بماند.

I said, okay, sure, kid, you can hang out with me.

گفتم باشه، حتما بچه، تو می تونی با من معاشرت کنی.

So he stayed with me for about 20 minutes.

بنابراین او حدود 20 دقیقه با من ماند.

And then he went on and played with his friends.

و بعد ادامه داد و با دوستانش بازی کرد.

Then the next day, this was a conference for a full week.

سپس روز بعد، این کنفرانس برای یک هفته کامل بود.

It was the final day of the conference and I'm sitting, talking to my friend again.

روز پایانی کنفرانس بود و من نشسته ام و دوباره با دوستم صحبت می کنم.

And in the midst of us talking, I can feel someone walking up and

و در میان ما که صحبت می کنیم، می توانم احساس کنم که یک نفر بالا می رود و

it's the little boy walking up.

این پسر کوچک است که بالا می رود.

So I turn and I look at him and I said, hi, he pulls my arm to open it up.

پس برمیگردم و به او نگاه می کنم و گفتم: سلام، بازویم را می کشد تا باز شود.

I said, okay, he's, he's a kid.

گفتم باشه، او بچه است.

So I just let him move my arm.

پس فقط به او اجازه دادم بازویم را حرکت دهد.

He gets up into my arms.

در آغوشم بلند می شود.

He sits on my lap, looks at me, leans his head on my chest and hugs me.

روی بغلم می نشیند، نگاهم می کند، سرش را به سینه ام تکیه می دهد و بغلم می کند.

And my friends are looking at me like, do you know this kid?

و دوستانم به من نگاه می کنند، آیا این بچه را می شناسید؟

And I said, well, I had one interaction with him.

و من گفتم، خوب، من یک تعامل با او داشتم.

So I leaned down and I said, are you tired?

خم شدم و گفتم خسته شدی؟

He said, yes.

او گفت بله.

And he just laid on my chest.

و او فقط روی سینه ام دراز کشید.

He stayed with me for probably about 15 minutes or so.

او احتمالاً حدود 15 دقیقه یا بیشتر با من ماند.

And as I was sitting there, I said, man, it's so interesting what

و همانطور که آنجا نشسته بودم، گفتم مرد، خیلی جالب است که

goes on in the mind of a child.

در ذهن یک بچه چه می گذرد.

He came to me, he didn't know me.

اومد پیشم، منو نشناخت.

He didn't even really know my name.

او حتی واقعاً نام من را نمی دانست.

But he felt comfortable sitting with me, laying on my chest and just relaxing.

اما او احساس راحتی می کرد که کنار من نشسته بود، روی سینه ام دراز کشید و فقط در حال استراحت بود.

In the midst of all of these people that were there, he decided to

در میان این همه افرادی که آنجا بودند، تصمیم گرفت به سمت

come to me and lay on my chest.

من بیاید و روی سینه ام دراز بکشد.

Now, when this happened, it made me think about my nephew, my nephew.

حالا وقتی این اتفاق افتاد باعث شد به برادرزاده ام فکر کنم، برادرزاده ام.

I think I've mentioned to you before I lost my nephew.

فکر می کنم قبل از اینکه برادرزاده ام را از دست بدهم به شما اشاره کرده ام.

He had brain cancer.

او سرطان مغز داشت.

He was about five years old.

او حدود پنج سال داشت.

This is about 10 years ago.

این مربوط به 10 سال پیش است.

And every once in a while, I feel like God.

و هر از چند گاهی احساس می کنم خدا هستم.

Randomly allows a little boy from somewhere.

به طور تصادفی اجازه می دهد تا یک پسر کوچک از جایی.

Again, this little boy belonged to somebody.

باز هم این پسر کوچک متعلق به کسی بود.

He wasn't an angel or anything, but I've been in so many situations where God will

او یک فرشته یا هیچ چیز دیگری نبود، اما من در موقعیت‌های زیادی بوده‌ام که خداوند به

just let me have that feeling once again, those moments when I miss my nephew.

من اجازه می‌دهد یک بار دیگر آن احساس را داشته باشم، آن لحظاتی که دلم برای برادرزاده‌ام تنگ می‌شود.

And this little boy just gravitated to me.

و این پسر کوچولو فقط به سمت من جذب شد.

He just sat in my lap.

او فقط در بغل من نشست.

And for those moments.

و برای آن لحظات

I had that good feeling again, like, man, I miss my nephew, but God is good.

بازم اون حس خوب رو داشتم، مثل اینکه مرد دلم برای برادرزاده ام تنگ شده، ولی خدا خوبه.

I really love children and I enjoy just spending time with the little guy.

من واقعا بچه ها را دوست دارم و از صرف وقت با پسر کوچک لذت می برم.

And I was happy that he felt safe.

و من خوشحال بودم که او احساس امنیت می کرد.

So this story didn't necessarily have a climactic ending, but it is a reminder

بنابراین این داستان لزوماً پایانی اوج نداشت، اما یادآوری است که

to always be kind and to remember that little children are always watching.

همیشه مهربان باشید و به یاد داشته باشید که بچه های کوچک همیشه تماشا می کنند.

You can put a smile on a child's face just by doing something simple.

فقط با انجام یک کار ساده می توانید لبخندی بر لبان کودک بیاورید.

Remember to care about the kids around you.

به یاد داشته باشید که مراقب بچه های اطراف خود باشید.

Maybe they're your own, maybe they're someone else's.

شاید آنها مال شما هستند، شاید آنها مال شخص دیگری هستند.

But remember, kids are amazing.

اما به یاد داشته باشید، بچه ها شگفت انگیز هستند.

Love them and treat them well.

آنها را دوست داشته باشید و با آنها خوب رفتار کنید.

I'll talk to you in the next lesson.

در درس بعدی با شما صحبت خواهم کرد.