THINK AND SPEAK ENGLISH | HOW TO ANSWER ANY QUESTION LIKE A NATIVE ENGLISH SPEAKER EPISODE 10

Hey, welcome to this week's English lesson in this lesson, I'm going

سلام، به درس انگلیسی این هفته در این درس خوش آمدید، من قصد دارم به

to help you learn how to think and finally speak English, think in English

شما کمک کنم یاد بگیرید چگونه فکر کنید و در نهایت انگلیسی صحبت کنید، به انگلیسی فکر کنید

and speak English in order to sound like a native English speaker, this

و انگلیسی صحبت کنید تا مانند یک انگلیسی زبان مادری به نظر برسید، این

lesson is going to change your life.

درس تغییر خواهد کرد. زندگی تو.

Are you ready?

اماده ای؟

Well, then I am teacher Tiffani.

خب، پس من معلم تیفانی هستم.

Let's jump right in.

بیایید همین جا بپریم.

The very first thing we're going to look at is this question right here.

اولین چیزی که می خواهیم به آن نگاه کنیم، همین سوال است.

What are your vacation plans?

برنامه های تعطیلات شما چیست؟

Now to be very honest, when someone asks you this question, you probably

حالا برای اینکه خیلی صادق باشیم، وقتی کسی این سوال را از شما می پرسد، احتمالاً می

want to immediately just say where you're going, but in order to speak

خواهید بلافاصله بگویید به کجا می روید، اما برای اینکه انگلیسی صحبت کنید،

English, like a native English speaker, you must remember the five

مانند یک انگلیسی زبان مادری ، باید پنج مورد

W's who, what, when, where, and why.

W who, what, when را به خاطر بسپارید. ، کجا و چرا.

So let's organize our thoughts to think in English.

پس بیایید افکارمان را طوری سازماندهی کنیم که به زبان انگلیسی فکر کنیم.

Who, my friends and I, what, are planning to go on vacation, when,

چه کسی، من و دوستانم، چه کسی، قصد داریم به تعطیلات برویم، کی،

next month, where, to a tropical island, why, to relax, soak up the

ماه آینده، کجا، به یک جزیره گرمسیری، چرا، استراحت کنیم،

sun, and enjoy water activities.

آفتاب بگیریم و از فعالیت های آبی لذت ببریم.

Now, one thing you'll notice we're still on step one, the thinking portion using

اکنون، یک چیزی که متوجه خواهید شد ما هنوز در مرحله یک هستیم، بخش تفکر با استفاده از

the five W's one thing you'll notice is that it's very simple to think of answers

پنج W یکی از چیزهایی است که متوجه خواهید شد این است که فکر کردن به پاسخ

to the five W's who, Oh, my friends and I.

به پنج W که، اوه، دوستانم و من بسیار ساده است.

What we're going on vacation.

چه ما در حال رفتن به تعطیلات.

When, uh, next month, you see how it's easy to organize your

وقتی ماه آینده می بینید که چگونه می توانید افکار خود را سازماندهی کنید و

thoughts, to get the information.

اطلاعات را به دست آورید.

Now we need to turn this information into a response that native

اکنون باید این اطلاعات را به پاسخی تبدیل کنیم که

English speakers would give.

انگلیسی زبانان بومی می‌دهند.

So we've thought about it.

بنابراین ما در مورد آن فکر کرده ایم.

We've organized our thoughts based on the five W's who, what, when, where, and why.

ما افکار خود را بر اساس پنج W که، چه، چه زمانی، کجا و چرا سازماندهی کرده ایم.

What would our response look like based on the five W's?

پاسخ ما بر اساس پنج W چگونه خواهد بود؟

Here we go.

I'm going to read it for you.

در اینجا ما می رویم.

من برای شما می خوانم.

Follow along next month.

ماه آینده را دنبال کنید.

My friends and I are planning to go on vacation.

من و دوستانم قصد داریم به تعطیلات برویم.

We are planning to go to a tropical Island.

ما قصد داریم به یک جزیره گرمسیری برویم.

It has been a long year, so we can't wait to relax, soak up the sun and

سال طولانی گذشته است، بنابراین ما نمی توانیم صبر کنیم تا استراحت کنیم، آفتاب بگیریم و

indulge in thrilling water activities.

فعالیت های آبی هیجان انگیز را انجام دهیم.

Listen, I am telling you, my friend, if you were to answer

گوش کن دوست من بهت میگم اگه به

this question, like this.

این سوال جواب بدی اینجوری

The individual listening to you would be thoroughly impressed.

فردی که به شما گوش می دهد کاملاً تحت تأثیر قرار می گیرد.

Why?

چرا؟

Because this is a response that a native English speaker would give.

زیرا این پاسخی است که یک انگلیسی زبان مادری می دهد.

What makes it that type of response right here.

چه چیزی این نوع پاسخ را در اینجا ایجاد می کند.

Once again, using the five W's who, what.

یک بار دیگر، با استفاده از پنج W who, what. چه

When, where, and why you've given an answer to who you're going with,

زمانی، کجا و چرا پاسخی به این موضوع داده‌اید که با چه کسی می‌روید، قرار است

what you're going to do, where you're going to go, when, and why all of this

چه کاری انجام دهید، کجا قرار است بروید، چه زمانی و چرا همه این

information is included in your response.

اطلاعات در پاسخ شما گنجانده شده است.

So we have the information.

بنابراین ما اطلاعات را در اختیار داریم.

It makes sense.

منطقی است.

It's very clear.

خیلی واضح است.

You caught it, which means you're also going to be able

شما آن را گرفتید، به این معنی که شما نیز قادر خواهید بود

to deliver the same response.

همان پاسخ را ارائه دهید.

What are your vacation plans?

برنامه های تعطیلات شما چیست؟

But notice there are two words bolded.

اما توجه داشته باشید که دو کلمه پررنگ وجود دارد.

If you're watching this lesson, I want to teach you these vocabulary words.

اگر این درس را تماشا می کنید، می خواهم این لغات را به شما آموزش دهم.

The first one is indulge good again, after me indulge excellent.

اولی دوباره افراط خوب است ، بعد از من عالی است.

What does this mean?

این یعنی چی؟

I said, indulge in thrilling water activities, indulge

من گفتم، افراط در فعالیت های آبی هیجان انگیز، افراط

just means to allow oneself.

فقط به معنای اجازه دادن به خود است.

To enjoy or have something pleasurable, especially in excess or without restraint.

لذت بردن یا داشتن چیزی لذت بخش، به ویژه بیش از حد یا بدون محدودیت.

Hey, no restrictions, just enjoy yourself, enjoy everything, have some pleasure.

هی، بدون محدودیت، فقط از خودت لذت ببر، از همه چیز لذت ببر، کمی لذت ببر.

For example, let's say you're on a diet and your diet says no sweets and no fried

به عنوان مثال، فرض کنید رژیم دارید و رژیم غذایی شما می گوید نه شیرینی و نه غذاهای سرخ شده

foods, but on the weekend on Sunday.

، اما در تعطیلات آخر هفته یکشنبه.

You're allowed to indulge in one dessert.

شما مجاز به خوردن یک دسر هستید.

Oh my goodness.

اوه خدای من.

Give me the Sunday.

یکشنبه را به من بده

Give me the Sunday scoops of ice cream.

بستنی های یکشنبه را به من بدهید.

I eat vegan ice cream, but Hey, whatever ice cream you get, put

من بستنی وگان می‌خورم، اما هی، هر بستنی که می‌گیری،

that ice cream on there, drizzle that hot fudge syrup on there.

آن بستنی را روی آن بگذار، شربت فاج داغ را آنجا بپاش.

I'm going to indulge in this dessert.

من قصد دارم از این دسر لذت ببرم.

I have no restrictions on Sunday, one dessert, whatever my heart desires.

روز یکشنبه محدودیتی ندارم، یک دسر، هر چه دلم بخواهد.

I can indulge.

من می توانم زیاده روی کنم.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

All right.

عالی

خیلی خوب.

So again, we say indulge.

پس باز هم می گوییم افراط کنید.

Now the next word is thrilling.

حالا کلمه بعدی هیجان انگیز است.

Good again, thrilling.

بازم خوبه، هیجان انگیز

Excellent.

Make sure your tongue comes between your teeth.

عالی

مطمئن شوید که زبان شما بین دندان های شما قرار می گیرد.

Last time, thrilling.

آخرین بار، هیجان انگیز.

Great job.

Now this word thrilling, it literally just means causing excitement.

کارت عالی بود.

اکنون این کلمه هیجان انگیز است، به معنای واقعی کلمه فقط به معنای ایجاد هیجان است.

Or exhilaration producing a sudden or intense sensation of excitement.

یا هیجانی که باعث ایجاد یک احساس ناگهانی یا شدید هیجان می شود. می

I want you to imagine you're sitting right next to me, you right here.

خواهم تصور کنی درست کنار من نشسته ای، تو همین جا.

You're sitting right next to me and we're on a roller coaster and the

شما دقیقاً کنار من نشسته اید و ما روی یک ترن هوایی هستیم و

roller coaster is slowly going up.

ترن هوایی کم کم دارد بالا می رود.

We're going up, we're going up, and then all of a sudden we turn,

ما داریم بالا می‌رویم، داریم بالا می‌رویم، و ناگهان می‌پیچیم، می‌پیچیم

we turn, and we're about to go, go all the way down thrilling.

، و می‌خواهیم برویم، هیجان‌انگیز تمام راه را پایین می‌رویم.

Were you on the ride with me again?

دوباره با من سوار شدی؟ به این

Think about being on a roller coaster and the moment it goes down that

فکر کنید که در یک ترن هوایی هستید و لحظه ای که از آن تپه پایین می رود، به

hill, right, or hits a sharp curve, thrilling, exhilaration, excitement.

سمت راست، یا به یک منحنی تند برخورد می کند، هیجان، نشاط، هیجان.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

So again, that last part says, and indulge in thrilling, exciting,

عالی

بنابراین، دوباره، قسمت آخر می گوید، و در فعالیت های آبی هیجان انگیز، هیجان انگیز و

exhilarating water activities.

مهیج افراط کنید.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

عالی

So again, for the question, what are your vacation plans?

بنابراین، دوباره برای این سوال، برنامه های تعطیلات شما چیست؟

All we did step one, using the five W's who, what, when, where, and why

تمام قدم اول را با استفاده از پنج W که، چه، چه زمانی، کجا و چرا

organized our thoughts, and then we were able to give this response

سازماندهی کردیم، انجام دادیم، و سپس توانستیم

like a native English speaker, but is it possible to do it again?

مانند یک انگلیسی زبان مادری این پاسخ را ارائه دهیم، اما آیا امکان دارد دوباره این کار را انجام دهیم؟

So I want us to look at this example right here again, we're still

بنابراین می‌خواهم دوباره به این مثال نگاه کنیم، ما همچنان از

going to be using the five W's who, what, when, where, and why.

پنج W که، چه، چه زمانی، کجا، و چرا استفاده می‌کنیم.

Don't forget that these W's are the foundation.

فراموش نکنید که این Wها پایه و اساس هستند.

The same question.

همین سوال

What are your vacation plans?

برنامه های تعطیلات شما چیست؟

So who start with who?

پس چه کسی با چه کسی شروع می کند؟

Well, our family, what decided to go on vacation when this coming summer,

خوب، خانواده ما، چه تصمیمی گرفتیم در تابستان آینده به تعطیلات برویم،

where to a picturesque mountain resort, why to escape the heat, go

کجا به یک استراحتگاه کوهستانی زیبا ، چرا برای فرار از گرما،

hiking and reconnect with nature.

پیاده روی و ارتباط مجدد با طبیعت.

Now, remember all we are doing right now is answering the five

اکنون، به یاد داشته باشید که تمام کاری که ما در حال حاضر انجام می‌دهیم پاسخ دادن به پنج

W's who, what, when, where, and why we're giving the information.

W است که، چه، چه زمانی، کجا و چرا اطلاعات را ارائه می‌دهیم.

We're preparing the details.

ما در حال آماده سازی جزئیات هستیم.

We're thinking about it, right?

ما در مورد آن فکر می کنیم، درست است؟

In order to answer the question, what are your vacation plans?

برای پاسخ به این سوال که برنامه های تعطیلات شما چیست؟

Now it's time for us to take this information, the five W's and

اکنون وقت آن است که این اطلاعات، پنج W را بگیریم و

turn it into a response that a native English speaker would give.

آن را به پاسخی تبدیل کنیم که یک انگلیسی زبان بومی می‌دهد.

Here we go.

Let's read it together.

در اینجا ما می رویم.

بیا با هم بخونیمش

Our family has decided to go on vacation this coming summer.

خانواده ما تصمیم گرفته اند تابستان آینده به تعطیلات بروند.

We plan to go to a picturesque mountain resort.

قصد داریم به یک استراحتگاه کوهستانی زیبا برویم.

We are all looking forward to escaping the heat, going hiking

همه ما مشتاقانه منتظر فرار از گرما، پیاده روی

and reconnecting with nature.

و ارتباط مجدد با طبیعت هستیم.

I'm telling you, every time I do a lesson like this, think and speak English using

من به شما می گویم، هر بار که چنین درسی را انجام می دهم ، با استفاده از پنج W به انگلیسی فکر می کنم و صحبت می کنم،

the five W's I'm always amazed at how.

همیشه از چگونگی آن شگفت زده می شوم.

Simple it is if you simply use the five W's, I guarantee you, my friend, your

ساده است اگر شما به سادگی از پنج W استفاده کنید، به شما تضمین می کنم دوست من،

English is going to be transformed.

انگلیسی شما تغییر خواهد کرد.

This right here is a response that a native English speaker would give.

این دقیقاً در اینجا پاسخی است که یک انگلیسی زبان بومی می دهد.

And the only reason is because it includes the five W's who, what, when, where,

و تنها دلیل آن این است که شامل پنج W است که، چه، چه زمانی، کجا،

and why, which means you can do it.

و چرا، که به این معنی است که شما می توانید آن را انجام دهید.

Now in this response, you'll see that there are three words I want to teach you.

اکنون در این پاسخ، خواهید دید که سه کلمه وجود دارد که می خواهم به شما آموزش دهم.

The first one is picturesque.

اولی زیباست.

Good.

Excellent.

خوب

عالی

One more time after me, picturesque.

یک بار دیگر بعد از من، زیبا.

Great job.

کارت عالی بود.

Now this just means visually attractive, especially in a quaint or charming way.

اکنون این فقط به معنای جذابیت بصری است، به خصوص به روشی عجیب و غریب یا جذاب.

Right?

درست؟ می

I want you to think about a mountain and there's a house

خواهم به یک کوه فکر کنی و خانه ای

on the top of the mountain.

در بالای کوه باشد.

You see the trees, the wind is blowing through the trees.

درختان را می بینی، باد از لابه لای درختان می وزد.

You see the sun kind of peeking through the peaks of the mountain.

خورشید را می بینی که به نوعی از میان قله های کوه نگاه می کند.

Picturesque looks like a picture again, visually attractive in English.

تصویری دوباره شبیه یک عکس به نظر می رسد، از نظر بصری در انگلیسی جذاب است.

We say picturesque.

ما می گوییم زیبا.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

عالی

All right.

The second word is resort.

خیلی خوب.

کلمه دوم توسل است.

Good again, resort.

دوباره خوب، متوسل شوید.

Great job.

کارت عالی بود.

Now, this just refers to a place where people go for relaxation,

در حال حاضر، این فقط به مکانی اشاره دارد که مردم برای استراحت،

leisure, relaxing, or recreation, typically featuring accommodations,

اوقات فراغت، استراحت یا تفریح ​​می‌روند، که معمولاً دارای اقامتگاه‌ها،

entertainment, and various amenities.

سرگرمی‌ها و امکانات مختلف است.

You go there, it's kind of like everything is included.

شما به آنجا بروید، انگار همه چیز گنجانده شده است.

I went to a resort actually in 2023.

من در واقع در سال 2023 به یک استراحتگاه رفتم.

With my family, my best friend, and two of my other very close friends.

با خانواده، بهترین دوستم و دو تن از دوستان بسیار نزدیکم.

And we really enjoyed the resort.

و ما واقعا از استراحتگاه لذت بردیم.

There was food on the resort.

در استراحتگاه غذا بود.

There were activities on the resort, all included on the property resort.

فعالیت‌هایی در استراحتگاه وجود داشت که همه در استراحتگاه ملک گنجانده شده بود.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

All right.

عالی

خیلی خوب.

And finally reconnect.

و در نهایت دوباره وصل شوید.

Good.

Last time after me reconnect.

خوب

آخرین بار بعد از اتصال مجدد من

Excellent.

عالی

Now this just means to establish a connection or reestablish a

حالا این فقط به معنای برقراری ارتباط یا برقراری مجدد

bond, especially after a period of separation or distance, right?

پیوند است، به خصوص پس از یک دوره جدایی یا دوری، درست است؟

First you're connected.

اول شما متصل هستید

And then over time, either you get busy or you're not in each other's space too much.

و سپس با گذشت زمان، یا مشغول می شوید یا زیاد در فضای یکدیگر نیستید.

So you're not able to connect and then you reconnect so people can reconnect.

بنابراین شما قادر به اتصال نیستید و سپس دوباره وصل می شوید تا افراد بتوانند دوباره وصل شوند.

But look at the example.

اما به مثال نگاه کنید.

I said, reconnecting with nature.

گفتم و دوباره با طبیعت ارتباط برقرار کردم.

Think about it.

در مورد آن فکر کنید.

We live busy lives.

ما زندگی پرمشغله ای داریم

So maybe you're inside of your office, eight, nine, 10 hours a day.

بنابراین شاید شما هشت، نه، 10 ساعت در روز در دفتر خود هستید.

Then you go home cooking, cleaning, taking care of your kids, and you

سپس به خانه می روید و آشپزی می کنید، نظافت می کنید، از بچه هایتان مراقبت می کنید و

don't have the opportunity to just be.

این فرصت را ندارید که فقط باشید.

Out in nature, breathing the fresh air, looking at God's creation, the

بیرون در طبیعت، تنفس هوای تازه، نگاه کردن به خلقت خدا،

trees, the birds and the animals.

درختان، پرندگان و حیوانات.

You don't have an opportunity to reconnect with nature.

شما فرصتی برای ارتباط مجدد با طبیعت ندارید.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

عالی

All right.

So again, you see how the question we answered the question.

خیلی خوب.

بنابراین دوباره، می بینید که چگونه به سؤالی که به سؤال پاسخ دادیم.

What was the question again?

دوباره سوال را تکرار کنید؟

What are your vacation plans?

برنامه های تعطیلات شما چیست؟

And all we did step one.

و تمام کاری که ما انجام دادیم مرحله یک.

Five W's think in English, who, what, when, where, why, but let me prove again,

پنج W به انگلیسی فکر می کنند، چه کسی، چه، چه زمانی، کجا، چرا، اما اجازه دهید دوباره ثابت کنم،

the same question we can do it again.

همان سوال را می توانیم دوباره انجام دهیم.

So once again, the question, what are your vacation plans?

بنابراین یک بار دیگر این سوال مطرح می شود که برنامه های تعطیلات شما چیست؟

Step one is just think in English.

مرحله اول فقط به زبان انگلیسی فکر کنید.

We're only going to be using who, what, when, where, and why same question.

ما فقط از همان سوال کی، چه، چه زمانی، کجا و چرا استفاده خواهیم کرد.

What are your vacation plans?

برنامه های تعطیلات شما چیست؟

Who.

سازمان بهداشت جهانی.

Mike and I what planning our next vacation when in the fall, where

من و مایک چه برنامه‌ای برای تعطیلات بعدی خود در پاییز داریم، کجا

to a secluded cabin in the woods.

به یک کلبه خلوت در جنگل برویم.

Why to disconnect from technology, enjoy peaceful surroundings and go hiking.

چرا باید ارتباط خود را با فناوری قطع کرد، از محیط آرام لذت برد و پیاده روی کرد.

Same question, different response, but we use the same method.

سوال یکسان، پاسخ متفاوت، اما ما از یک روش استفاده می کنیم.

Five W's who, what, when, where, and why?

Five W یعنی چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا و چرا؟

So once again, we have our five W's answering the question.

بنابراین یک بار دیگر، ما پنج W خود را داریم که به این سوال پاسخ می دهند.

Now we're going to turn this into a response that a native

اکنون می خواهیم این را به پاسخی تبدیل کنیم که یک

English speaker would give.

انگلیسی زبان بومی می دهد.

Here's the response.

در اینجا پاسخ است.

Mike and I are in the middle of planning our next vacation.

من و مایک در حال برنامه ریزی برای تعطیلات بعدی خود هستیم.

After much deliberation, we decided to go in the fall.

بعد از کلی مشورت تصمیم گرفتیم پاییز برویم.

We have chosen to retreat to a secluded cabin in the woods.

ما تصمیم گرفتیم به یک کلبه خلوت در جنگل عقب نشینی کنیم.

The main reason we are going so far is that we want to

دلیل اصلی ما این است که می خواهیم ارتباط خود را

disconnect from technology.

با فناوری قطع کنیم.

We also want to enjoy the peaceful surroundings and go hiking.

ما همچنین می خواهیم از محیط آرام لذت ببریم و پیاده روی کنیم.

Excellent.

عالی

Excellent response to this question.

پاسخ عالی به این سوال

What are your vacation plans?

برنامه های تعطیلات شما چیست؟

Now within this response, you'll see that I have four words that I want to

اکنون در این پاسخ، خواهید دید که من چهار کلمه دارم که می‌خواهم آن‌ها را

explain and give you the definition of here's the very first one I want to

توضیح دهم و به شما تعریف کنم که در اینجا اولین کلمه‌ای است که می‌خواهم

make sure you understand deliberation.

مطمئن شوم که بحث را متوجه شده‌اید.

Good again, after me deliberation.

خوب دوباره، بعد از مشورت من.

Excellent.

Now this just means the act of carefully considering or discussing something

عالی

اکنون این فقط به معنای عمل در نظر گرفتن یا بحث دقیق چیزی

before making a decision or taking action.

قبل از تصمیم گیری یا اقدام است.

Let's talk about it.

بیایید در مورد آن صحبت کنیم.

Let's discuss this before we make a move.

بیایید قبل از حرکت در این مورد بحث کنیم.

Let's pause and let's make sure we're on the same page.

بیایید مکث کنیم و مطمئن شویم که در یک صفحه هستیم.

Deliberation.

مشورت.

Yes.

آره.

Good job.

The next one retreat to again, retreat to excellent.

آفرین.

عقب نشینی بعدی به دوباره، عقب نشینی به عالی.

Now this just means to withdraw or move back.

اکنون این فقط به معنای عقب نشینی یا عقب نشینی است.

To a quiet secluded place.

به یک مکان خلوت آرام.

Don't worry.

I'll explain secluded for relaxation, reflection, or escape from daily life.

نگران نباشید.

من گوشه نشینی را برای آرامش، تأمل یا فرار از زندگی روزمره توضیح خواهم داد.

Listen, life is just busy work families, a lot going on.

گوش کن، زندگی فقط خانواده های کاری شلوغ است، چیزهای زیادی در جریان است.

I need to step back, take a step back and go to a quiet place.

من باید یک قدم به عقب برگردم، یک قدم به عقب برگردم و به یک مکان آرام بروم.

I need to retreat to dot, dot, dot.

من باید به نقطه، نقطه، نقطه عقب نشینی کنم.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

All right.

عالی

خیلی خوب.

And next secluded as promised after me secluded.

و بعد از من گوشه نشینی به وعده داده شده.

Good job.

آفرین.

Last time after me secluded.

آخرین بار بعد از منزوی

Excellent.

عالی

Now this just means hidden or isolated from others, kept apart from

حالا این فقط به معنای پنهان یا منزوی از دیگران، دور از

the hustle and bustle of society.

هیاهو و هیاهوی جامعه است.

So think about a cabin in the woods, right?

بنابراین به یک کابین در جنگل فکر کنید، درست است؟

You might live in the city or the suburbs, right?

ممکن است در شهر یا حومه شهر زندگی کنید، درست است؟

Cars driving by all the time, somebody screaming alarms going off.

ماشین‌هایی که همیشه کنارشان می‌روند، کسی که صدای زنگ هشدار می‌زند.

But when you go to the middle of the woods, it's quiet, it's very peaceful.

اما وقتی به وسط جنگل می روید، خلوت است، خیلی آرام است.

Secluded area.

منطقه خلوت.

Again, hidden or isolated.

باز هم پنهان یا منزوی.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

عالی

All right.

And finally, disconnect

خیلی خوب.

و در نهایت، خوب را قطع کنید

good.

Last time after me disconnect.

.

آخرین بار بعد از قطع من.

Excellent.

Now this just means to break or interrupt the connection of something, especially

عالی

اکنون این فقط به معنای قطع یا قطع اتصال چیزی، به ویژه

an electronic device from a power source or network, or to separate or detach

یک دستگاه الکترونیکی از منبع برق یا شبکه، یا جدا کردن یا جدا کردن

oneself from something or someone.

خود از چیزی یا کسی است.

Often temporarily in order to have a break or time away.

اغلب به صورت موقت به منظور استراحت یا دوری.

Hey, listen, I'm on my computer all the time.

هی، گوش کن، من همیشه سر کامپیوترم هستم .

I'm on my phone all the time.

من همیشه پشت تلفنم هستم.

My iPad, I just need to disconnect and take time to relax in a secluded area.

آی پد من، فقط باید اتصال را قطع کنم و برای استراحت در یک منطقه خلوت وقت بگذارم.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

All right.

عالی

خیلی خوب.

So again, you're seeing same question.

بنابراین دوباره، شما همان سوال را می بینید.

We were able to answer it three different ways using the five W's

ما توانستیم به سه روش مختلف با استفاده از پنج W's

think and speak, think and speak.

think and speak, think and speak به آن پاسخ دهیم.

I hope this lesson helped you a lot.

امیدوارم این درس به شما کمک زیادی کرده باشد.

I hope you continue using this method to move forward.

امیدوارم همچنان از این روش برای پیشرفت استفاده کنید.

Don't forget.

If you want to get my newsletter every week, three times free newsletter,

فراموش نکنید.

اگر می خواهید هر هفته خبرنامه من را دریافت کنید ، سه بار خبرنامه رایگان، روی

click the link in the description.

لینک در توضیحات کلیک کنید.

I'll talk to you next time, but as always remember to speak.

دفعه بعد با شما صحبت خواهم کرد، اما مثل همیشه یادتان باشد که صحبت کنید.

English,

انگلیسی،

you still there, you know, what time it is.

شما هنوز آنجا هستید، می دانید، ساعت چند است.

It's story time.

زمان داستان است

Hey, I said, it's story time.

هی، گفتم، وقت داستان است.

I want to do this again.

من می خواهم این کار را دوباره انجام دهم.

I said, it's story time.

گفتم وقت داستان است.

Hey, Hey, I said, it's story time.

هی، هی، گفتم، وقت داستان است.

All right.

خیلی خوب.

Story time today.

زمان داستان امروز

I was thinking about my mom and I told this story a long time ago.

من به مادرم فکر می کردم و این داستان را خیلی وقت پیش تعریف کردم.

So depending on how long you've been with me on this channel, you

بنابراین بسته به مدت زمانی که در این کانال با من بوده اید،

may or may not know this story.

ممکن است این داستان را بدانید یا ندانید.

So, as you know, I'm your English teacher.

بنابراین، همانطور که می دانید، من معلم انگلیسی شما هستم.

I love helping you achieve your English goals.

من دوست دارم به شما در رسیدن به اهداف انگلیسی خود کمک کنم.

And I love making sure I give you a plan or a strategy.

و من دوست دارم مطمئن شوم که یک برنامه یا استراتژی به شما می دهم.

And I usually write my goals down.

و من معمولا اهدافم را یادداشت می کنم.

And I was thinking about my parents, my family, and how

و من به پدر و مادرم، خانواده ام و اینکه چقدر

we are very determined, right?

مصمم هستیم فکر می کردم، درست است؟

My mom, my sister, dad were very determined.

مادرم، خواهرم، پدرم خیلی مصمم بودند.

Right.

And my eldest sister as well.

درست.

و همچنین خواهر بزرگم.

So my mom, I remember when I was growing up, I remember this happened when I was

پس مادرم، یادم می آید وقتی داشتم بزرگ می شدم، یادم می آید که این اتفاق در

about 11, either 10 or 11 years old.

11 سالگی رخ داد، یا 10 یا 11 ساله بودم.

Now I've always been an early bird, wake up early, go to bed early.

حالا من همیشه زود پرنده بودم، زود بیدار شو، زود بخواب.

I'm not staying up late.

من تا دیر وقت بیدار نمی مانم.

Right.

درست.

And it was about midnight, a little close to midnight.

و حدود نیمه شب بود، کمی نزدیک به نیمه شب.

And my mom at that time worked.

و مادرم در آن زمان کار می کرد.

She worked nights and she was also in school.

او شب ها کار می کرد و در مدرسه هم بود.

She had to have been third.

او باید سوم می شد.

If I was 11, wow, she was in her thirties, right?

اگر من 11 ساله بودم، وای، او سی ساله بود، درست است؟

My mom was in her thirties and she had always had this dream of going

مادر من سی ساله بود و همیشه آرزوی

back to school and she wanted to become a respiratory therapist, right?

بازگشت به مدرسه را داشت و می خواست یک درمانگر تنفسی شود، درست است؟

Dealing with the respiratory system at the hospital.

برخورد با سیستم تنفسی در بیمارستان.

And so she went to school, right?

و بنابراین او به مدرسه رفت، درست است؟

So she had to work and go to school.

بنابراین او مجبور شد کار کند و به مدرسه برود.

My dad worked.

بابام کار میکرد

In Maryland, it's hard not to work, husband and wife, to work

در مریلند، کار نکردن، زن و شوهر، سخت است،

because it's expensive in Maryland.

زیرا در مریلند گران است.

So my mom and my dad both worked.

بنابراین مامان و پدرم هر دو کار می کردند.

My mom would work nights.

مامانم شب ها کار می کرد.

And then study, right?

و سپس مطالعه کنید، درست است؟

And I think this happened to be a day where she worked all day and then

و من فکر می کنم این روزی بود که او تمام روز را کار می کرد و بعد از آن

came home at night, late at night.

شب به خانه می آمد، اواخر شب.

Anyway, so I got up in the middle of the night because

به هر حال، نیمه های شب بلند شدم چون

the lights were on downstairs.

چراغ های طبقه پایین روشن بود.

My dad was asleep.

بابام خواب بود

My sister was asleep.

خواهرم خواب بود.

And I quietly walked down the steps.

و آرام از پله ها پایین رفتم.

Again, it was around midnight.

باز هم حوالی نیمه شب بود.

And I peeked over the banister, the stairs.

و من به نرده، پله ها نگاه کردم.

And I saw my mom head down studying, she was focused, she didn't even see me.

و دیدم مامانم سرش رو پایین درس میخونه، حواسش جمع بود، حتی منو ندید.

And I stood there and I looked at her and it's so interesting because 30 years

و من همانجا ایستادم و به او نگاه کردم و این خیلی جالب است زیرا 30 سال

later, that image of my mom working hard to achieve a goal, staying up at night

بعد، این تصویر از مادرم که سخت برای رسیدن به یک هدف کار می کند، شب ها بیدار می ماند

because she had a goal and she wanted to achieve it, giving her all and not giving

زیرا او هدفی داشت و می خواست به آن برسد، همه چیزش را داد و تسلیم نشدن

up has stuck with me my entire life.

تمام زندگی من را درگیر کرده است.

Whenever I've had an exam, whenever I've had a challenge at work, anything that

هر وقت امتحان داشتم، هر وقت در محل کارم با چالشی مواجه شدم، هر

has happened that has required extra effort, that image will pop in my head.

اتفاقی که نیاز به تلاش بیشتری داشته باشد ، آن تصویر در ذهنم ظاهر می شود.

My mom didn't give up.

مامانم تسلیم نشد

She pushed herself.

خودش را هل داد.

She moved forward because she had a goal.

او به جلو رفت زیرا هدف داشت.

And that image will forever be in my mind the rest of my life.

و آن تصویر برای همیشه در ذهن من باقی خواهد ماند.

My mom was focused on achieving a goal.

مادرم روی دستیابی به یک هدف متمرکز بود.

Why am I telling you the story?

چرا داستان را برای شما تعریف می کنم؟

You have a goal.

شما یک هدف دارید.

You want to speak English fluently.

شما می خواهید انگلیسی را روان صحبت کنید.

This year we're on the same page.

امسال ما در همین صفحه هستیم.

The goal is this year to get you to that goal in order to achieve any goal.

هدف این است که امسال شما را به آن هدف برسانیم تا به هر هدفی برسید.

We're talking about English, but any goal you have to be focused.

ما در مورد انگلیسی صحبت می کنیم، اما هر هدفی باید متمرکز باشد.

You have to be determined and you have to be consistent.

شما باید مصمم باشید و باید ثابت قدم باشید.

It's not going to be easy.

قرار نیست آسان باشد.

My family, we're all early birds.

خانواده من، ما همه پرنده های اولیه هستیم.

Midnight.

نیمه شب.

No.

Whoa.

نه.

اوه

It's difficult for us to stay up, but my mom was up at midnight, focusing

بیدار ماندن برای ما سخت است، اما مامانم نیمه شب بیدار بود و

on achieving her goal, working hard.

روی رسیدن به هدفش تمرکز می کرد و سخت کار می کرد.

And it was not easy.

و آسان نبود.

She failed her exam three times to get her certification.

او سه بار در امتحان خود مردود شد تا گواهینامه خود را دریافت کند.

And the fourth time I think is when she got it.

و چهارمین بار فکر می کنم زمانی است که او آن را دریافت کرد.

Even in that recognizing you might fall, pick yourself up, move forward.

حتی در این تشخیص که ممکن است زمین بخورید، خود را بردارید، به جلو بروید.

You might fall again, pick yourself up, move forward.

ممکن است دوباره بیفتی، خودت را بلند کنی، جلو بروی.

I'm trying to encourage you pick yourself up, keep going forward.

من سعی می کنم شما را تشویق کنم که خودتان را انتخاب کنید، به جلو ادامه دهید.

You will achieve your English goal.

شما به هدف انگلیسی خود خواهید رسید.

And on top of that, someone is always watching.

و علاوه بر آن، یک نفر همیشه تماشا می کند.

My mom didn't know I was watching her 30 years later.

مادرم 30 سال بعد نمی دانست که من او را تماشا می کنم.

That one view of my mom is still affecting me.

این یک نگاه به مادرم هنوز بر من تأثیر می گذارد.

Now who's watching you, who is watching you on your English journey?

حالا چه کسی شما را تماشا می کند، چه کسی شما را در سفر انگلیسی شما تماشا می کند؟

Maybe it's your child, maybe it's your niece or your nephew.

شاید فرزند شما باشد، شاید خواهرزاده یا برادرزاده شما باشد.

Maybe it's your friend and your friend hasn't said anything.

شاید دوست شماست و دوستتان چیزی نگفته است.

Maybe it's a coworker.

شاید همکار باشه

Somebody is watching you.

یکی داره نگاهت میکنه

And if you achieve your goal, you'll give them the courage

و اگر به هدف خود برسید، شجاعت لازم را به آنها می دهید

they need to achieve theirs.

تا به هدف خود برسند.

Never forget that.

هیچ وقت آن را فراموش نکن.

I believe in you.

من به تو ایمان دارم.

Now you have to believe in yourself.

حالا باید به خودت ایمان داشته باشی.

I'll talk to you next time.

دفعه بعد باهات صحبت میکنم