5 ENGLISH PHRASAL VERBS YOU MUST KNOW

Hey in today's English lesson, I'm gonna teach you five English phrasal

سلام، در درس انگلیسی امروز، من به شما پنج فعل عبارتی انگلیسی را آموزش

verbs that you must know in order to sound like a native English speaker.

می‌دهم که باید آن‌ها را بدانید تا شبیه یک انگلیسی زبان مادری به نظر برسید.

But before we jump into the first English frail verb, I need to let you know that

اما قبل از اینکه به اولین فعل ضعیف انگلیسی بپردازیم، باید به شما اطلاع

if you want to study with me following a plan, go to daily English lessons.com

بدهم که اگر می خواهید طبق برنامه ای با من مطالعه کنید، دوباره به سایت daily English lessons.com بروید

again, www dot daily English lessons dot.

، www dot daily English lessons dot.

The lessons I have prepared for, you will take you from an intermediate

دروسی که من برای آنها آماده کرده ام، شما را از یک

English learner all the way to an advanced English learner.

زبان آموز متوسط ​​انگلیسی تا یک زبان آموز پیشرفته انگلیسی خواهید برد.

So if you want to become an advanced English learner, all you have to do

بنابراین اگر می خواهید یک زبان آموز پیشرفته انگلیسی شوید، تنها کاری که باید انجام دهید این

is go to daily English lessons.com.

است که به سایت English lessons.com روزانه مراجعه کنید.

Now, are you ready for our first English FRA verb?

اکنون، آیا برای اولین فعل انگلیسی FRA ما آماده هستید؟

Well, then I'm teacher.

خب پس من معلمم

Tiffani let's jump right in our very first English.

تیفانی بیایید به اولین زبان انگلیسی خود بپریم.

FRA verb is back off.

فعل FRA عقب نشینی می کند.

Good again after me back off.

بعد از عقب نشینی من دوباره خوب است.

Excellent.

Last time back off.

عالی

آخرین بار عقب نشینی

Very good.

خیلی خوب.

Now back off, this just means to step away in order to avoid

اکنون عقب نشینی کنید، این فقط به معنای کناره گیری برای جلوگیری از

conflict from someone or something.

درگیری از جانب کسی یا چیزی است.

Hey, I don't want any trouble.

هی من هیچ مشکلی نمیخوام

I'm backing.

من حمایت می کنم.

In English we say back off now the first example sentence is I will back off

در انگلیسی می گوییم back off now اولین جمله مثال این است که I will back off

and let you handle the new students.

and let you handle the new students.

Okay.

باشه.

They, they are too much of a hassle.

آنها، آنها بیش از حد از دردسر هستند.

Again, I will back off I'll step away and let you handle the new students O okay.

دوباره، من عقب نشینی می کنم، کنار می روم و به شما اجازه می دهم که با دانش آموزان جدید رسیدگی کنید، اوکی.

They are too much of a hassle now sentence number.

آنها در حال حاضر تعداد جمله بیش از حد دردسر هستند.

You're really annoying me right now.

الان واقعا داری اذیتم میکنی

And I, I don't wanna fight.

و من، من نمی خواهم دعوا کنم.

So please, just back off again, you're really annoying me right

پس لطفا دوباره عقب نشینی کن، تو الان واقعا داری اذیتم میکنی

now and I don't want to fight, so please just step away, back off.

و من نمیخوام دعوا کنم، پس لطفا کنار برو، عقب نشینی کن.

Make sense right now the third sentence is right here.

همین الان معنی پیدا کنید جمله سوم درست اینجاست.

Yo, you need to back off.

اوه، باید عقب نشینی کنی

I don't know you like that.

نمی دونم تو اینطوری

Now, this is kind of slang a little bit, but listen closely.

حالا این کمی عامیانه است ، اما خوب گوش کنید.

Yo, Hey, you need to back off.

هی، هی، باید عقب نشینی کنی

You need to step away.

شما باید دور شوید

I don't know you like that.

نمی دونم تو اینطوری

We're not close friends.

ما دوست صمیمی نیستیم

We don't know each other like that.

ما اینطوری همدیگر را نمی شناسیم.

Please step away.

لطفا دور شوید

This is more serious.

این جدی تر است.

When you're upset, you can use this phrase, right.

وقتی ناراحت هستید، می توانید از این عبارت استفاده کنید، درست است.

Again, the way it's written here, including this frail.

باز هم روشی که اینجا نوشته شده است، از جمله این ضعیف.

Yo you need to back off.

شما باید عقب نشینی کنید

I don't know you like that.

نمی دونم تو اینطوری

So in English we say back off, when you're telling someone to step away, or when

بنابراین در زبان انگلیسی ما می گوییم عقب نشینی، زمانی که به کسی می گویید که کنار برود، یا زمانی

you're saying that you will step away.

که می گویید کنار خواهید رفت.

Now the second one that you need to understand and know how to use is blow up.

اکنون دومین موردی که باید بدانید و نحوه استفاده از آن را بدانید، انفجار است.

Good again after me blow up.

خوب دوباره بعد از منفجر کردن من.

Excellent.

عالی

Last time after me blow up.

آخرین بار بعد از منفجر کردن من

Very good.

خیلی خوب.

Now this FRA over verb just means to get so angry.

اکنون این فعل FRA فقط به معنای عصبانی شدن است.

You create a scene or outburst.

شما یک صحنه یا طغیان ایجاد می کنید.

For example, maybe you're a little upset and you're clenching your teeth,

مثلاً ممکن است کمی ناراحت باشید و دندان هایتان را به هم فشار دهید،

but then you get so angry that you suddenly scream and you make a big

اما بعد آنقدر عصبانی شوید که ناگهان جیغ بکشید و صحنه بزرگی بسازید

scene and people start looking at you.

و مردم شروع به نگاه کردن به شما کنند.

You just blew up again to get so angry that you create a scene or outburst.

شما فقط دوباره منفجر شدید تا آنقدر عصبانی شوید که یک صحنه یا طغیان ایجاد کنید.

Now here's an example.

حالا این یک مثال است.

Sometimes I want you to listen to my boss.

گاهی دلم می خواهد به حرف رئیسم گوش کنی.

Totally blew up on Tina today.

امروز کاملا در تینا منفجر شد.

I wonder what happened again?

تعجب می کنم دوباره چه اتفاقی افتاده است؟

My boss got so angry that he or she created a scene and an outburst.

رئیس من آنقدر عصبانی شد که صحنه و طغیان ایجاد کرد.

Again, my boss totally blew up on Tina today.

امروز دوباره رئیس من به تینا منفجر شد.

I wonder what happened now?

من تعجب می کنم که حالا چه اتفاقی افتاده است؟

Sentence number two, as a.

جمله شماره دو، به عنوان الف.

It's hard to practice patience.

تمرین صبر سخت است.

Sometimes when all you want to do is blow up on them.

گاهی اوقات وقتی تنها کاری که می خواهید انجام دهید این است که آنها را منفجر کنید.

Sometimes as a mother, you get very impatient and angry with your children and

گاهی اوقات شما به عنوان یک مادر، بسیار بی حوصله و با فرزندان خود عصبانی می شوید و

you want to blow up, you caught it, right.

می خواهید منفجر شوید، آن را گرفتید، درست است.

Maybe you're a mom.

شاید تو مامان باشی

And you understand exactly what this is saying.

و شما دقیقاً می فهمید که این چه می گوید.

So sentence number three, please, please.

پس جمله شماره سه، لطفا، لطفا.

Don't blow.

باد نزن

But I broke your Rolex.

اما من رولکس شما را شکستم.

Now that's something that would make you really angry, right?

حالا این چیزی است که شما را واقعاً عصبانی می کند، درست است؟

If someone broke your Rolex watch.

اگر کسی ساعت رولکس شما را شکست.

Please don't blow up, but I broke your Rolex.

لطفا منفجر نکنید، اما من رولکس شما را شکستم.

I, I, I don't want you to be angry.

من، من، من نمی خواهم شما عصبانی باشید.

I don't want you to, uh, to yell at me, but I broke your Rolex.

نمی‌خواهم سر من فریاد بزنی، اما رولکس تو را شکستم.

So again, please don't blow up, but I broke your Rolex again in English.

پس باز هم لطفا منفجر نکنید، اما من دوباره رولکس شما را به زبان انگلیسی شکستم.

The second English FRA verb, you must understand and know how to use is blow up.

دومین فعل انگلیسی FRA، که باید بدانید و بدانید که چگونه از آن استفاده کنید، blow up است.

Now, the third English FRA verb is break.

حالا سومین فعل انگلیسی FRA break است.

In good again after me break in.

بعد از اینکه وارد شدم دوباره خوب شدم.

Excellent.

عالی.

Last time after me break in.

آخرین بار بعد از نفوذ من.

Very good.

Now, remember, before I tell you the meaning of this phrase over,

خیلی خوب.

حالا، به یاد داشته باشید، قبل از اینکه معنی این عبارت را به شما بگویم،

remember if you want to work on your pronunciation and improve your English

به خاطر داشته باشید که اگر می‌خواهید روی تلفظ خود کار کنید و مهارت‌های مکالمه انگلیسی خود را بهبود ببخشید

speaking skills, don't forget to check out my app English with Tiffani.

، فراموش نکنید که برنامه انگلیسی من را با تیفانی بررسی کنید.

The link is in the description, or you can go and find it again.

لینک در توضیحات موجود است یا می توانید دوباره بروید و آن را پیدا کنید.

English with Tiffani in the app.

انگلیسی با تیفانی در برنامه.

I have tons of lessons helping you.

من هزاران درس دارم که به شما کمک می کند.

Improve your English pronunciation.

تلفظ انگلیسی خود را بهبود بخشید.

You can download the app for free.

می توانید برنامه را به صورت رایگان دانلود کنید.

Now, again, break in this English FRA over verb just means to make new clothing

حالا، دوباره، شکستن در این FRA انگلیسی بیش از فعل فقط به معنای راحت کردن لباس

or shoes comfortable by wearing them.

یا کفش جدید با پوشیدن آنهاست.

This FRA verb is used a lot and it has different meanings, but we

این فعل FRA بسیار استفاده می شود و معانی مختلفی دارد، اما ما

are focusing on this meaning right now, again, to make new clothing or

در حال حاضر دوباره روی این معنی تمرکز می کنیم تا

shoes comfortable by wearing them.

با پوشیدن لباس یا کفش جدید راحت شویم.

Think about when you get a new pair of shoes, they look great, but

به این فکر کنید که وقتی یک جفت کفش جدید می‌گیرید، عالی به نظر می‌رسند، اما

then you put them on and are not as comfortable as you'd like them to be.

بعد آن‌ها را می‌پوشید و آنطور که می‌خواهید راحت نیستید.

But then after a few days, you kind of feel them getting a little

اما بعد از چند روز، احساس می‌کنید

bit more comfortable, right?

کمی راحت‌تر می‌شوند، درست است؟

Or you buy a new sweater or, or a new outfit.

یا یک ژاکت جدید یا یک لباس جدید می خرید.

And the first time you wear it, you're a little bit uncomfortable, but after

و اولین باری که آن را می پوشید، کمی ناراحت هستید، اما پس

a few days, it starts to feel good.

از چند روز، احساس خوبی پیدا می کند.

You are breaking in the shoes or the outfit.

شما در حال شکستن کفش یا لباس هستید.

So let me give you an example sentence.

بنابراین اجازه دهید یک جمله مثال بزنم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

I need to break in these new Adidas right now.

من باید همین الان به این آدیداس های جدید دست پیدا کنم.

They're not as comfortable, but I'll wear them a few more times

آنها چندان راحت نیستند، اما من آنها را چند بار دیگر می پوشم

and they'll get real comfortable.

و آنها واقعاً راحت می شوند.

I need to break in these new Adidas.

من باید در این آدیداس جدید شکست بخورم.

Now. Check out sentence number.

اکنون. شماره جمله را بررسی کنید

My son always complains when he needs to break in his new shoes, because in

پسرم همیشه وقتی نیاز دارد کفش های جدیدش را بشکند، شکایت می کند، زیرا

the beginning they're uncomfortable and maybe they hurt his feet.

در ابتدا آن ها ناراحت هستند و شاید به پاهایش آسیب بزنند.

Again, my son always complains when he needs to break in his new shoes.

باز هم می گویم پسرم همیشه وقتی می خواهد کفش های جدیدش را بشکند شکایت می کند.

You see how useful this English, FRA verb.

می بینید که این فعل انگلیسی، FRA چقدر مفید است.

Now sentence number three, before our hike, we need to break in our new boots.

حالا جمله شماره سه، قبل از پیاده روی، باید چکمه های جدیدمان را بشکنیم.

We don't want our feet to be hurting as we're going on our hike.

ما نمی‌خواهیم وقتی در حال پیاده روی هستیم، پاهایمان درد بگیرد.

So before our hike, we need to break in our new boots.

بنابراین قبل از پیاده روی، باید چکمه های جدیدمان را بشکنیم.

Makes sense.

Right?

منطقی است.

درست؟

You got it.

So again, this is a very important English FRA verb that you must

فهمیدی.

بنابراین دوباره، این یک فعل انگلیسی بسیار مهم FRA است که باید

understand and know how to.

آن را درک کنید و بدانید که چگونه آن را انجام دهید.

Now number four is also a very important English FRA over verb after me break up.

در حال حاضر، شماره چهار نیز یک FRA بسیار مهم انگلیسی است پس از من شکستن.

Excellent.

عالی

Again, break up.

باز هم جدا شو

Great job last time after me break up.

کار عالی آخرین بار بعد از جدایی من.

Great job.

کارت عالی بود.

Now, this English frail verbs literally just means to end a

اکنون، این افعال ضعیف انگلیسی در لغت به معنای پایان دادن به یک

relationship to end a relationship.

رابطه برای پایان دادن به یک رابطه است.

So you're dating this guy or you're dating this female and you had a great

بنابراین شما با این پسر قرار می گیرید یا با این زن قرار می گذارید و رابطه خوبی با هم داشتید

relationship, but then the two of you decide that it's time to part ways.

، اما بعد از آن شما دو نفر تصمیم می گیرید که زمان جدایی فرا رسیده است.

It's time for you all to end the relationship.

وقت آن است که همه شما به رابطه پایان دهید.

So you want to break.

پس میخوای بشکنی

This is the phrase over we use to describe the situation.

این عبارتی است که ما برای توصیف وضعیت استفاده می کنیم.

So let me explain it.

پس بذار توضیح بدم

Using this example sentence.

با استفاده از این جمله مثال

I need to break up with my boyfriend because he was always up to no good.

من باید از دوست پسرم جدا شوم، زیرا او همیشه خوب نبود.

He was always doing something bad.

او همیشه کار بدی انجام می داد.

So I realized that it's time for me to break up with him.

بنابراین فهمیدم که وقت آن رسیده که از او جدا شوم.

I need to break up with my boyfriend.

باید از دوست پسرم جدا بشم

Now, what about this example?

حالا این مثال چطور؟

Sentence?

Sophia was upset because her boyfriend broke up with her.

جمله؟

سوفیا ناراحت بود چون دوست پسرش از او جدا شد.

Her boyfriend ended their relationship.

دوست پسرش به رابطه آنها پایان داد.

It's easy.

آسان است.

Right. You understand it?

درست. شما آن را درک می کنید؟

Good.

خوب

Now sentence number three.

حالا جمله شماره سه.

I'm going to break up with my boyfriend of 10 years because

من از دوست پسر 10 ساله ام جدا خواهم شد زیرا

he's leading me down a bad path.

او مرا به مسیر بدی هدایت می کند.

I don't feel good about myself when I'm with.

وقتی با خودم هستم احساس خوبی ندارم.

Again, I'm going to break up with my boyfriend of 10 years because he's

باز هم می‌خواهم از دوست پسر 10

leading me down a bad path in English.

ساله‌ام جدا شوم، زیرا او مرا به مسیر بدی در زبان انگلیسی هدایت می‌کند.

This phrase over begin to describe the situation is rake up.

این عبارت بیش از شروع به توصیف وضعیت است چنگک زدن به بالا.

I want you to use it at least one time today.

من می خواهم امروز حداقل یک بار از آن استفاده کنید .

Now the fifth English FRA over verb.

در حال حاضر پنجمین FRA انگلیسی بیش از فعل.

That is very important for you to understand and know

این برای شما بسیار مهم است که درک کنید و بدانید که

how to use is brought back.

چگونه از آن استفاده کنید.

Good.

خوب

Again, brought back.

دوباره برگرداند.

Excellent.

Last time after me brought back.

عالی

آخرین بار بعد از من برگشت.

Excellent.

Now this English phrase over literally just means to make someone remember

عالی

اکنون این عبارت انگلیسی بیش از حد تحت اللفظی به معنای وادار کردن کسی به یاد

something or think about it again.

چیزی یا فکر کردن دوباره به آن است.

One more time to make someone remember something or think about it again.

یک بار دیگر برای اینکه کسی چیزی را به خاطر بیاورد یا دوباره درباره آن فکر کند.

For example, many.

مثلا خیلی ها.

Months ago?

ماه ها قبل؟

No, it's been about two or three years.

نه، حدود دو سه سال است.

Actually.

در حقیقت.

I taught you the five W's method the very first time.

من اولین بار روش پنج W را به شما یاد دادم .

Now, do you remember that lesson where I taught you?

حالا اون درسی رو که بهت یاد دادم یادت هست؟

Who, what, when, where, why I am bringing back that lesson to your memory,

چه کسی، چه، چه زمانی، کجا، چرا آن درس را به حافظه

I'm reminding you of what I taught the five W's method lesson, right?

شما باز می گردانم، آنچه را که درس متد پنج W آموزش دادم به شما یادآوری می کنم ، درست است؟

So we say brought back now, check out the example sentence.

بنابراین ما می گوییم که اکنون آورده شده است، جمله مثال را بررسی کنید.

Here we go watching the new movie parasite brought back memories from

در اینجا ما به تماشای فیلم جدید انگل می رویم که خاطراتی را از

when I lived in Korea, I started to remember things that happened in Korea.

زمانی که من در کره زندگی می کردم به یاد آوردم، شروع به یادآوری چیزهایی کردم که در کره اتفاق افتاد.

Again, brought back now sentence.

باز هم، جمله اکنون آورده شده است.

Number two, being back in my hometown is bringing back memories from my childhood.

شماره دو، بازگشت به زادگاهم خاطرات دوران کودکی من را زنده می کند.

I'm remembering things that happened when I was younger.

من چیزهایی را به یاد می آورم که در جوانی رخ داده است.

Again, being back in my hometown is bringing back memories from my C.

باز هم، بازگشت به زادگاهم خاطراتی را از C من به یاد می آورد.

And what about sentence?

و جمله چطور؟

Number three?

شماره سه؟

I don't want to bring back bad memories, but you need to give the police a

من نمی‌خواهم خاطرات بد را زنده کنم، اما باید به پلیس گزارش

detailed account of what happened.

مفصلی از اتفاقات رخ داده ارائه دهید.

Imagine a crime was committed and that crime caused you a lot of pain.

تصور کنید جنایتی مرتکب شده و آن جنایت باعث درد و رنج زیادی برای شما شده است.

The person hurt you or a family member.

آن شخص به شما یا یکی از اعضای خانواده آسیب رسانده است.

And now you have to tell the police exactly what happened when

و اکنون باید به پلیس بگویید که دقیقاً چه اتفاقی افتاده است

you're telling them what happened.

که به آنها می گویید چه اتفاقی افتاده است.

It's going to bring back bad memories.

خاطرات بد را زنده می کند.

In English we say brought back.

در انگلیسی می گوییم آورده برگشت.

Makes sense.

منطقی است.

Right.

درست.

All right.

Now listen, these five English frail verbs are very important

خیلی خوب.

حالا گوش کنید، این پنج فعل ضعیف انگلیسی

for you to understand and use.

برای درک و استفاده شما بسیار مهم است.

I want you to try to use them at least one time today.

می خواهم امروز حداقل یک بار از آنها استفاده کنید.

And if you want to learn even more English, frail verbs and

و اگر می خواهید حتی بیشتر انگلیسی یاد بگیرید، افعال ضعیف را

follow a plan that will take you to the advanced English level.

دنبال کنید و برنامه ای را دنبال کنید که شما را به سطح پیشرفته انگلیسی برساند.

Don't forget to go to www.

فراموش نکنید که به www.

Daily English lessons.com and you'll get tons of lessons that will help

Daily English lessons.com و تعداد زیادی درس دریافت خواهید کرد که به شما کمک

you go from the intermediate level all the way to the advanced English level.

می کند از سطح متوسط تا سطح پیشرفته انگلیسی بروید.

I will see you next time, but it's always remember to speak English.

دفعه بعد شما را می بینم، اما همیشه یادتان باشد انگلیسی صحبت کنید.

You still there?

هنوز اونجایی؟

you know what time it is?

میدونی ساعت چنده؟

It's story time.

زمان داستان است

A, I said it's story time, like a little slow down at the end.

پاسخ، من گفتم زمان داستان است، مثل اینکه در پایان کمی سرعت خود را کاهش دهید.

all right.

خیلی خوب.

So I wanna tell you about a time.

بنابراین من می خواهم در مورد یک زمان به شما بگویم.

When I was studying Korean and I had a presentation I was studying, um, at dejak

وقتی کره ای می خواندم و یک سخنرانی داشتم، اوم، در دژاک درس می خواندم

and that's the name of the university.

و این اسم دانشگاه است.

And I had to give a presentation completely in Korean.

و من مجبور شدم یک سخنرانی کاملاً به زبان کره ای ارائه کنم.

It was kind of our midterm and everybody had to give a presentation now.

به نوعی میان ترم ما بود و همه باید اکنون ارائه می دادند.

I don't mind giving presentations, but it's different when

من از ارائه سخنرانی بدم نمی آید، اما وقتی

it's in another language.

به زبان دیگری باشد فرق می کند.

So I organized my presentation and I was a little bit nervous.

بنابراین من ارائه خود را سازماندهی کردم و کمی عصبی بودم.

So I woke up the day of the presentation, the day of the

بنابراین روز ارائه از خواب بیدار شدم ، روز

presentation I got up super early.

ارائه خیلی زود بیدار شدم.

I think it may have been either 3:00 AM or 4:00 AM.

من فکر می کنم ممکن است ساعت 3:00 یا 4:00 صبح بوده باشد.

I got up at a time when I knew everyone in our dorm would be sleeping.

زمانی بلند شدم که می دانستم همه در خوابگاه ما خواهند خوابید.

So when I woke up, everyone was sleep.

پس وقتی بیدار شدم همه خواب بودند.

But I needed to practice.

اما من نیاز به تمرین داشتم.

I couldn't practice in my room because my roommate was sleeping and

من نمی توانستم در اتاقم تمرین کنم زیرا هم اتاقی ام خواب بود و

I didn't wanna wake up anyone else.

نمی خواستم شخص دیگری را بیدار کنم.

So I went to the bathroom down the hall, made sure no one was in the bathroom

بنابراین به سمت حمام پایین راهرو رفتم ، مطمئن شدم که کسی در حمام نیست

and I closed the door and I think I may have locked the door as well.

و در را بستم و فکر می کنم ممکن است در را هم قفل کرده باشم.

And I took out my presentation and the bathroom was pretty big.

و من ارائه ام را بیرون آوردم و حمام بسیار بزرگ بود.

And I stood in front of the mirror and I started practicing.

و جلوی آینه ایستادم و شروع کردم به تمرین.

I can remember myself walking back and forth in front of the mirror.

یادم می آید که جلوی آینه رفتم و جلو رفتم.

Practicing.

تمرین کردن.

And when I'd make a mistake, I'd start over and continue practicing

و وقتی اشتباه می کردم، از نو شروع می کردم و تمرین را ادامه

because I wanted to do well.

می دادم زیرا می خواستم خوب کار کنم.

And I did this for about an hour and a half.

و من این کار را حدود یک ساعت و نیم انجام دادم.

Then once it hit about five 30 or 6:00 AM, I went back to my room.

سپس یک بار که ساعت حدود پنج ساعت 30 یا 6:00 صبح شد، به اتاقم برگشتم.

I, I got my stuff together and I went to take a shower to get ready

من، وسایلم را جمع کردم و رفتم دوش بگیرم تا

for class and fast forward to about nine or nine 30 in the morning.

برای کلاس آماده شوم و تا ساعت نه یا نه 30 صبح سریع جلو رفتم.

I remember walking into the classroom, sitting down and the teacher started

یادم می آید که وارد کلاس شدم، نشستم و معلم

the class and then she called my name and I had to go to the.

کلاس را شروع کرد و سپس او نام من را صدا زد و من مجبور شدم به کلاس بروم.

And I had to give my presentation.

و من مجبور شدم ارائه خود را ارائه دهم.

Now I was still a little bit nervous, but because I had practiced and

حالا هنوز کمی عصبی بودم، اما چون تمرین کرده بودم و

prepared, I was able to do well.

آماده شده بودم، توانستم عملکرد خوبی داشته باشم.

I could tell by the looks on my classmates faces that they were understanding.

از نگاه صورت همکلاسی‌هایم می‌توانستم بفهمم که درک می‌کنند.

I could tell that my teacher was understanding and that she was nodding.

می‌توانستم بگویم که معلمم درک می‌کند و سر تکان می‌دهد.

Um, letting me know that, okay, you're doing well.

اوم، به من اجازه بده تا بدانم، خوب، تو خوب هستی.

You're doing.

شما انجام می دهید.

But it was all because I practiced and prepared.

اما همه اینها به این دلیل بود که تمرین کردم و آماده شدم.

I didn't just walk into the classroom and expect to do a good job I prepared.

من فقط وارد کلاس نشدم و انتظار داشتم کار خوبی را که آماده کرده بودم انجام دهم.

And the preparation helped me do well on my presentation.

و آماده سازی به من کمک کرد تا در ارائه خود به خوبی عمل کنم.

Now, why did I tell you this story?

حالا چرا این داستان را برایت تعریف کردم؟

Because the same is true for you as an English learner.

زیرا این امر برای شما به عنوان یک زبان آموز انگلیسی نیز صادق است.

Yes.

آره.

It was challenging for me to give a presentation in Korean.

ارائه یک سخنرانی به زبان کره ای برای من چالش برانگیز بود.

It's challenging for you to learn how to speak English fluently,

برای شما چالش برانگیز است که یاد بگیرید چگونه انگلیسی را روان صحبت کنید،

like a native English speaker.

مانند یک انگلیسی زبان مادری.

However, when you prepare, when you follow a plan, you'll be able to

با این حال، وقتی آماده می‌شوید، وقتی برنامه‌ای را دنبال می‌کنید، می‌توانید

achieve all of your English goals.

به تمام اهداف انگلیسی خود برسید.

So I want you to remember that.

بنابراین من می خواهم شما آن را به خاطر بسپارید.

Prepare know that you can achieve your English goals and you definitely will.

آماده باشید بدانید که می توانید به اهداف انگلیسی خود برسید و قطعاً خواهید رسید.

I hope you enjoyed this short story.

امیدوارم از این داستان کوتاه لذت برده باشید.

I will catch you next time again, if you wanna plan, go

دفعه بعد دوباره دستگیرت می کنم، اگر می خواهی برنامه ریزی کنی،

to daily English lessons.com and I'll talk to you next time.

به روزانه English lessons.com برو و دفعه بعد با شما صحبت خواهم کرد.