STOP Using Basic English! Learn These 5 Real-Life Vocabulary Words 📚

4,221 views ・ 2025-03-02

Speak English With Tiffani


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
Starting right now, starting today, you are going to stop using basic English.
0
703
5450
از همین الان، از امروز، استفاده از زبان انگلیسی پایه را متوقف خواهید کرد.
00:06
That's right, my friend in this lesson, I'm going to give you real
1
6333
3830
درست است، دوست من در این درس، من قصد دارم
00:10
life English vocabulary words that will help you start speaking with confidence
2
10213
5460
کلمات واژگان انگلیسی را در زندگی واقعی به شما ارائه کنم که به شما کمک می کند با اطمینان صحبت کنید
00:15
and finally stop using basic words.
3
15842
3831
و در نهایت استفاده از کلمات اصلی را متوقف کنید.
00:20
Are you ready?
4
20118
720
آیا شما آماده اید؟
00:21
Well, then I'm teacher Tiffani.
5
21544
2321
خب، پس من معلم تیفانی هستم.
00:23
Let's jump right in.
6
23884
2220
بیایید درست وارد شویم.
00:26
Word number one, flaky, flaky.
7
26455
6570
کلمه شماره یک، پوسته پوسته، پوسته پوسته.
00:33
Now, this is a term you might've heard while watching a TV drama
8
33585
4770
اکنون، این اصطلاحی است که ممکن است هنگام تماشای یک درام تلویزیونی
00:38
or watching a movie, but what does the term flaky actually mean flaky
9
38355
5970
یا تماشای یک فیلم شنیده باشید، اما معنای واقعی پوسته پوسته شدن چیست،
00:44
refers to someone who is unreliable or inconsistent in their behavior or
10
44325
8139
به کسی اشاره دارد که در رفتار خود غیرقابل اعتماد یا ناسازگار است یا
00:52
someone who often cancels plans or doesn't follow through with commitments.
11
52604
6210
کسی که اغلب برنامه ها را لغو می کند یا به تعهدات خود عمل نمی کند.
00:59
No one likes a flaky person.
12
59124
3101
هیچ کس یک فرد پوسته پوسته را دوست ندارد.
01:02
You want to be a person people can depend on, but if there is someone, you know,
13
62574
5791
شما می خواهید فردی باشید که مردم می توانند به او وابسته باشند، اما اگر کسی باشد، می دانید،
01:08
maybe that individual, you call them and say, Hey, you want to hang out tomorrow?
14
68854
5651
شاید آن فرد، به او زنگ می زنید و می گویید، هی، می خواهید فردا با هم معاشرت کنید؟
01:15
Great.
15
75005
490
01:15
Tomorrow comes and they say, so sorry, so sorry.
16
75925
5129
عالیه
فردا می آید و می گویند: خیلی متاسفم، خیلی متاسفم. من
01:21
I overslept.
17
81085
2180
زیاد خوابیدم
01:23
I'm not going to be able to make it.
18
83634
1610
من نمی توانم آن را بسازم.
01:26
Flaky, again, unreliable, or inconsistent in behavior in English, we say flaky.
19
86240
8289
Flaky، دوباره، غیر قابل اعتماد، یا ناسازگار در رفتار در انگلیسی، ما می گوییم flaky.
01:34
Now, here's the first example sentence, and then I'm going to
20
94699
3510
اکنون، در اینجا اولین جمله مثال آمده است، و سپس من قصد دارم
01:38
give you some example situations to help you use this term.
21
98210
4679
چند موقعیت مثال را برای شما در استفاده از این اصطلاح به شما ارائه دهم.
01:43
Here's the first example sentence.
22
103349
1755
در اینجا اولین جمله مثال است.
01:45
I stopped inviting Sarah to group events because she's too flaky
23
105934
4700
من دیگر سارا را به رویدادهای گروهی دعوت نکردم زیرا او خیلی پوسته پوسته است
01:50
and always cancels last minute.
24
110645
4379
و همیشه لحظه آخری را لغو می کند.
01:55
Here's the second example sentence.
25
115865
2439
در اینجا مثال دوم جمله است.
01:59
Don't be flaky.
26
119125
1080
پوسته پوسته نباش
02:00
If you say you're going to help me move, I'm counting on you.
27
120664
4040
اگر می گویید به من کمک می کنید حرکت کنم، روی شما حساب می کنم.
02:05
Don't be unreliable.
28
125015
1250
غیر قابل اعتماد نباش
02:06
Don't be flaky.
29
126274
1851
پوسته پوسته نباش
02:08
And sentence number three.
30
128805
1829
و جمله شماره سه
02:11
My new coworker seems kind of flaky.
31
131410
3460
همکار جدید من یک جورهایی پوسته پوسته به نظر می رسد.
02:15
He's missed three team meetings already.
32
135220
3220
او قبلاً سه دیدار تیم را از دست داده است.
02:19
He seems unreliable, inconsistent.
33
139070
2720
او غیر قابل اعتماد، ناسازگار به نظر می رسد.
02:21
He seems flaky, but what are some other situations in which you can use this term?
34
141900
7410
او پوسته پوسته به نظر می رسد، اما در چه موقعیت های دیگری می توانید از این اصطلاح استفاده کنید؟ در
02:29
Here's the first situation when someone repeatedly cancels plans with friends.
35
149400
6620
اینجا اولین موقعیتی است که شخصی به طور مکرر برنامه های خود را با دوستان لغو می کند.
02:36
So again, I mentioned earlier.
36
156030
1600
بنابراین باز هم قبلاً اشاره کردم.
02:38
You call that friend to make a plan to meet them the next day.
37
158005
4710
شما با آن دوست تماس می گیرید تا برنامه ای برای ملاقات آنها در روز بعد تنظیم کنید.
02:42
And then the next day comes and they cancel.
38
162715
2830
و سپس روز بعد می آید و آنها لغو می کنند.
02:46
Maybe in your friend group, there are individuals like this.
39
166554
3840
شاید در گروه دوستان شما افرادی مانند این وجود داشته باشند. می
02:51
We can say they are a bit flaky.
40
171035
2479
توان گفت که آنها کمی پوسته پوسته هستند.
02:53
So again, you can use this when one of your friends or someone,
41
173515
3920
بنابراین دوباره، زمانی که یکی از دوستانتان یا شخصی که می
02:57
you know, repeatedly cancels their.
42
177435
2969
دانید، مکرراً آنها را لغو می کند، می توانید از این استفاده کنید.
03:00
Plans.
43
180625
690
طرح ها.
03:01
You can also use it in this situation, describing a colleague who doesn't
44
181725
5780
شما همچنین می توانید از آن در این شرایط استفاده کنید و در توصیف همکار که
03:07
complete their work responsibilities.
45
187535
2680
مسئولیت های کاری خود را انجام نمی دهد استفاده کنید.
03:10
You're working on a big project and each member of the team you're on has a
46
190614
5380
شما در حال کار بر روی یک پروژه بزرگ هستید و هر یک از اعضای تیمی که در آن هستید
03:15
specific duty, something they have to do.
47
195995
3019
وظیفه خاصی دارند، کاری که باید انجام دهند.
03:19
You have your duty.
48
199255
1170
شما وظیفه خود را دارید.
03:20
Sarah has her duty.
49
200715
1270
سارا وظیفه خود را دارد.
03:22
Sam has his duty, but branded.
50
202125
2250
سام وظیفه خود را دارد، اما مارک. آه
03:24
Ah.
51
204385
500
03:25
Each and every time you work on a team that has Brandon on it, you know, that
52
205480
5990
هر بار که روی تیمی کار می‌کنید که براندون در آن حضور دارد، می‌دانید که
03:31
the project is not going to get done.
53
211470
2200
پروژه انجام نمی‌شود.
03:33
Why?
54
213690
550
چرا؟
03:34
Because he doesn't complete his responsibilities.
55
214470
4010
چون مسئولیت هایش را کامل نمی کند.
03:38
In this situation, you can say, Brandon is a bit flaky.
56
218520
6389
در این شرایط، می توان گفت، براندون کمی پوسته پوسته است.
03:45
The third situation in which you can use the term flaky is warning
57
225729
4451
حالت سومی که در آن می‌توانید از عبارت flaky استفاده کنید، هشدار دادن به
03:50
someone about an unreliable service.
58
230180
3730
کسی در مورد یک سرویس غیرقابل اعتماد است.
03:55
So flaky, for example, I have a cell phone and let's say my cell
59
235785
6340
به عنوان مثال، من یک تلفن همراه دارم و فرض کنید
04:02
phone provider is Verizon, right?
60
242125
2020
ارائه دهنده تلفن همراه من Verizon است، درست است؟
04:04
Verizon is very popular here in America.
61
244145
2100
Verizon در اینجا در آمریکا بسیار محبوب است.
04:06
And I want to switch my cell phone provider to let's say T Mobile.
62
246795
6899
و من می‌خواهم ارائه‌دهنده تلفن همراهم را به T Mobile تغییر دهم.
04:13
T Mobile is good, but just for an example, but my friend says, ah, you
63
253694
4551
تی موبایل خوبه ولی فقط به عنوان مثال، ولی دوستم میگه آه،
04:18
don't want to switch to T Mobile.
64
258245
1899
نمیخوای به تی موبایل سوئیچ کنی.
04:20
I heard that their customer service reps. They're a bit flaky.
65
260144
4446
من شنیدم که نمایندگان خدمات مشتری آنها. آنها کمی پوسته پوسته هستند.
04:24
They're not reliable.
66
264590
980
قابل اعتماد نیستند
04:25
They're inconsistent.
67
265570
1089
آنها ناسازگار هستند
04:26
You'll call them.
68
266820
810
باهاشون تماس میگیری
04:27
They won't respond.
69
267630
1220
آنها پاسخ نخواهند داد
04:29
Ah, they might be a little bit flaky.
70
269229
1731
آه، ممکن است کمی پوسته پوسته شوند.
04:31
So again, situation number three, warning someone about an unreliable
71
271459
5360
بنابراین، مجدداً، وضعیت شماره سه، به کسی در مورد
04:36
or inconsistent service provider.
72
276820
3100
ارائه‌دهنده خدمات نامعتبر یا ناسازگار هشدار می‌دهد.
04:40
So number one, again, we have.
73
280139
2341
بنابراین شماره یک، دوباره، ما داریم.
04:42
Flaky.
74
282980
870
پوسته پوسته شدن.
04:44
All right.
75
284290
320
04:44
Our second term, again, a real life vocabulary word is hangry.
76
284760
6479
بسیار خوب.
ترم دوم ما، دوباره، یک کلمه واژگان واقعی زندگی هنگری است.
04:52
Hangry.
77
292399
390
04:52
And I'm so happy to do lessons like this because you're learning terms that
78
292819
5160
گرسنه.
و من بسیار خوشحالم که چنین درس هایی را انجام می دهم زیرا شما در حال یادگیری اصطلاحاتی هستید که
04:57
native English speakers use in real life.
79
297989
2511
انگلیسی زبانان بومی در زندگی واقعی از آنها استفاده می کنند.
05:00
Hey, don't worry, we're going to go back to the lesson.
80
300898
2190
هی، نگران نباش، ما به درس برمی گردیم.
05:03
I wanted to ask you a question, though.
81
303218
1260
با این حال می خواستم از شما سوالی بپرسم.
05:04
Do you ever feel stuck when trying to speak English?
82
304488
2360
آیا تا به حال هنگام تلاش برای صحبت به زبان انگلیسی احساس گیر کرده اید؟ می
05:07
You know, you learn new words, but when it's time to use them,
83
307098
2860
دانید، شما کلمات جدیدی یاد می گیرید، اما زمانی که زمان استفاده از آنها فرا می رسد،
05:09
your mind kind of goes blank.
84
309958
1300
ذهن شما به نوعی خالی می شود.
05:11
Don't worry, I've got you.
85
311858
1560
نگران نباش، من تو را دارم.
05:13
You see, I have an English vocabulary bundle in which I use a three-step
86
313678
4440
ببینید، من یک بسته لغات انگلیسی دارم که در آن از یک استراتژی سه مرحله ای استفاده می کنم
05:18
strategy that will help you learn, use, and remember advanced vocabulary fast.
87
318138
5810
که به شما کمک می کند واژگان پیشرفته را سریع یاد بگیرید، استفاده کنید و به خاطر بسپارید.
05:24
It includes daily action plans, vocabulary sprints, and powerful retention exercises.
88
324188
5530
این شامل برنامه های عمل روزانه، سرعت های واژگان، و تمرین های قدرتمند حفظ است.
05:29
And it will help you finally start speaking English with confidence
89
329988
3460
و این به شما کمک می کند تا در نهایت با اعتماد به نفس بدون احساس خستگی شروع به صحبت کردن به زبان انگلیسی کنید
05:33
without feeling overwhelmed.
90
333568
1980
.
05:36
I have students around the world that love this system and now it's your turn.
91
336038
4090
من دانش آموزانی در سراسر جهان دارم که عاشق این سیستم هستند و اکنون نوبت شماست.
05:40
Now, you can get lifetime access to the English Vocabulary Bundle today
92
340198
4430
اکنون، امروز می‌توانید
05:44
by clicking the link below this video.
93
344768
2630
با کلیک کردن روی پیوند زیر این ویدیو، به مجموعه واژگان انگلیسی دسترسی مادام‌العمر داشته باشید.
05:47
Click it now and start speaking English with confidence.
94
347828
2980
اکنون روی آن کلیک کنید و با اطمینان شروع به صحبت انگلیسی کنید.
05:51
This term hangry became popular.
95
351205
2131
این اصطلاح hangry رایج شد.
05:53
Man, maybe four or five years ago.
96
353646
3739
مرد، شاید چهار پنج سال پیش.
05:57
I think, let me explain what it means.
97
357385
2541
من فکر می کنم، اجازه دهید توضیح دهم که چه معنایی دارد.
06:00
Hangry.
98
360116
490
06:00
It's a combination of hungry and angry, and it means feeling
99
360606
5929
گرسنه.
این ترکیبی از گرسنگی و عصبانیت است و به معنای احساس
06:06
irritable or angry because of hunger.
100
366585
2781
تحریک پذیری یا عصبانیت به دلیل گرسنگی است.
06:10
Many people say that women get more hangry than men.
101
370315
5311
بسیاری از مردم می گویند که زنان بیشتر از مردان گرسنه می شوند.
06:16
And I'm looking away from the camera because there is
102
376260
2491
و من به دور از دوربین نگاه می کنم زیرا
06:18
some truth to this statement.
103
378751
3209
این جمله حقیقتی دارد.
06:22
Ladies, if you are a female watching this, come on, let's be honest.
104
382350
3990
خانم ها، اگر خانمی هستید که این را تماشا می کنید ، بیایید صادق باشیم.
06:26
When we get hungry,
105
386730
1320
وقتی گرسنه می شویم،
06:30
We need the food at that moment.
106
390436
2700
در آن لحظه به غذا نیاز داریم.
06:33
And then as soon as we get the food, all of a sudden we're happy.
107
393306
2730
و بعد به محض دریافت غذا، ناگهان خوشحال می شویم.
06:36
Everything is good.
108
396036
1080
همه چیز خوب است.
06:37
I can talk about anything, but before I get the food in my stomach, if my
109
397616
4499
من می توانم در مورد هر چیزی صحبت کنم، اما قبل از اینکه غذا را در شکمم بیاورم، اگر
06:42
stomach is growling, I don't want to hear about anything else except
110
402116
4149
شکمم غرغر می کند، نمی خواهم در مورد چیز دیگری بشنوم جز اینکه
06:46
where are we going to get the food?
111
406306
1910
غذا را از کجا تهیه کنیم؟
06:48
Now, again, we're all working on this.
112
408245
1581
اکنون، دوباره، همه ما روی این موضوع کار می کنیم.
06:50
We might have some men that are hangry, but again, hangry is just a new term.
113
410236
4880
ما ممکن است مردانی داشته باشیم که گرسنه باشند، اما باز هم، hangry فقط یک اصطلاح جدید است.
06:55
That is a combination of hungry and angry, but it is the perfect term.
114
415116
5260
این ترکیبی از گرسنگی و عصبانیت است، اما این اصطلاح کامل است.
07:00
So you can look at your wife or even your daughter and say, Oh,
115
420706
3760
بنابراین می توانید به همسرتان یا حتی دخترتان نگاه کنید و بگویید، اوه،
07:04
you seem a little bit hangry today.
116
424476
2509
امروز کمی خشن به نظر می رسید.
07:07
And it actually is.
117
427235
2041
و در واقع همینطور است.
07:09
Received in a good way.
118
429836
2020
به خوبی دریافت کرد.
07:11
People usually laugh when someone says, Oh, you seem hangry.
119
431896
3200
مردم معمولاً وقتی کسی می‌گوید: اوه، به نظر می‌رسد خشن هستید می‌خندند.
07:15
It's kind of funny.
120
435496
930
یه جورایی خنده داره
07:16
All right.
121
436506
330
07:16
So here's an example sentence using this term hangry.
122
436836
4520
بسیار خوب.
بنابراین در اینجا یک جمله مثال با استفاده از این عبارت hangry آورده شده است.
07:22
Sorry.
123
442275
670
07:22
I snapped at you earlier.
124
442946
1630
متاسفم
من زودتر بهت ضربه زدم
07:24
I was just hangry because I skipped lunch.
125
444685
2540
من فقط گرسنه بودم چون ناهار را حذف کردم.
07:27
Boom, boom.
126
447555
780
بوم، بوم.
07:28
I am so sorry that I got upset with you earlier and I snapped.
127
448395
3931
خیلی متاسفم که زودتر از دستت ناراحت شدم و قاطی کردم.
07:33
I was just hangry.
128
453206
1090
من فقط گرسنه بودم
07:34
I'm sorry.
129
454386
750
متاسفم
07:36
Here's the second sentence using this term.
130
456656
2029
در اینجا جمله دوم با استفاده از این اصطلاح است.
07:39
Let's grab something to eat before the meeting.
131
459806
2780
بیایید قبل از جلسه چیزی بخوریم.
07:42
I get hangry if I wait too long.
132
462816
2400
اگر زیاد صبر کنم گرسنه می شوم.
07:45
So you can use this term to describe yourself.
133
465406
2220
بنابراین می توانید از این اصطلاح برای توصیف خود استفاده کنید.
07:47
If you know that you get a little bit testy, you get a little bit angry
134
467656
5439
اگر می دانی که کمی فتنه می خوری،
07:53
when you haven't eaten, you can say, guys, listen, I know myself, I get a
135
473296
5320
وقتی غذا نخوردی کمی عصبانی می شوی، می توانی بگوییم بچه ها گوش کنید، خودم می دانم،
07:58
little bit hangry, so let's get the food before the meeting because I don't
136
478746
4360
کمی گرسنه می شوم، پس بیایید غذا را قبل از جلسه بگیریم، چون نمی
08:03
want to be hangry during the meeting.
137
483106
1730
خواهم در جلسه تشنه باشم.
08:05
You got it.
138
485316
600
متوجه شدی
08:07
All right.
139
487036
350
08:07
And here's the third example sentence.
140
487556
2670
بسیار خوب.
و در اینجا سومین جمله مثال است.
08:11
The kids are getting hangry.
141
491256
1740
بچه ها گرسنه می شوند.
08:13
We should stop for a snack soon.
142
493276
2330
ما باید به زودی برای یک میان وعده توقف کنیم.
08:16
Kids can get hangry too.
143
496086
1470
بچه ها هم می توانند گرسنه شوند.
08:17
Think about a two year old, that two year old ate breakfast at seven o'clock.
144
497566
4080
به یک کودک دو ساله فکر کنید، آن کودک دو ساله ساعت هفت صبحانه خورد. ساعت
08:21
It is 2 PM and you're on this long drive.
145
501695
3341
2 بعد از ظهر است و شما در این رانندگی طولانی هستید.
08:25
That child.
146
505066
960
اون بچه به
08:26
Reached his limits.
147
506945
1921
مرزهای خود رسید.
08:28
He's screaming his lungs out.
148
508966
1960
ریه هایش را فریاد می کشد.
08:30
Why?
149
510926
269
چرا؟
08:31
Because he's angry, he's hungry and he's angry.
150
511195
3541
چون عصبانی است، گرسنه است و عصبانی است.
08:35
You got it.
151
515165
671
08:35
Didn't you?
152
515895
510
متوجه شدی
مگه نه؟
08:36
All right, now let me give you three other situations in which you can use this.
153
516765
4091
بسیار خوب، حالا اجازه دهید سه موقعیت دیگر را به شما معرفی کنم که در آنها می توانید از آن استفاده کنید.
08:41
This term hangry, here's the first situation during a long shopping
154
521506
5300
این اصطلاح hangry، اینجا اولین موقعیت در طول یک سفر طولانی خرید است
08:46
trip, when you haven't eaten, I want you to think about this.
155
526806
3000
، وقتی چیزی نخورده اید، می خواهم در مورد این فکر کنید.
08:49
Maybe you're preparing for Christmas, right?
156
529806
1879
شاید شما برای کریسمس آماده می شوید، درست است؟
08:51
You have a long list of things to buy for your kids, right?
157
531905
4081
شما یک لیست طولانی از چیزهایی برای خرید برای فرزندان خود دارید، درست است؟
08:56
Your kids, your spouse, your coworkers, your friends, a long list, but you know,
158
536046
5769
بچه‌هایتان، همسرتان، همکارانتان، دوستانتان، فهرستی طولانی، اما می‌دانید،
09:01
when you go shopping before or during Christmas time, The lines are crazy.
159
541815
5836
وقتی قبل یا در زمان کریسمس به خرید می‌روید، صف‌ها دیوانه‌کننده هستند.
09:08
People are rushing around.
160
548221
1600
مردم با عجله به اطراف می چرخند.
09:09
You're just, you want it to get in and get out, go in there real quick, get
161
549821
4770
شما فقط می خواهید وارد شود و بیرون بیاید، خیلی سریع به آنجا بروید،
09:14
what you need to come out, but you can't because there are people everywhere and
162
554591
3180
آنچه را که برای بیرون آمدن نیاز دارید دریافت کنید، اما نمی توانید زیرا همه جا مردم هستند و
09:17
you've been in the mall for six hours
163
557771
3559
شما شش ساعت در مرکز خرید بوده اید
09:23
and right now your level of hunger.
164
563731
2850
و همین الان سطح گرسنگی خود را دارید.
09:27
It's continuing to go up and you're getting a little bit irritated.
165
567771
3640
به بالا رفتن ادامه می دهد و شما کمی عصبانی می شوید.
09:31
Every person that passes by you and bumps your shoulder a little
166
571911
2740
هر کسی که از کنارت رد می‌شود و کمی شانه‌ات را به هم می‌زند، به
09:34
bit, you give them the eye.
167
574651
1679
او نگاه می‌کنی. به
09:36
That's called being hangry.
168
576711
1410
این میگن گرسنگی.
09:38
Because you want some food and you're getting a little angry.
169
578571
2780
چون کمی غذا می خواهی و کمی عصبانی می شوی. بله
09:42
Yes.
170
582161
310
09:42
You visualize that situation, right?
171
582491
2190
.
شما آن موقعیت را تجسم می کنید، درست است؟
09:44
All right.
172
584951
330
بسیار خوب.
09:45
Here's the second situation while working overtime without proper meal breaks.
173
585431
6939
در اینجا وضعیت دوم در هنگام کار اضافه کاری بدون وقفه های غذایی مناسب است.
09:52
Listen, you want to see some people get hangry, make them
174
592371
5610
گوش کن، می‌خواهی ببینی بعضی‌ها گرسنه می‌شوند،
09:57
work and don't feed them.
175
597981
2670
کارشان می‌کنند و به آنها غذا نمی‌دهند.
10:00
Woo.
176
600800
101
وو
10:02
Now, even men will get hangry in these situations.
177
602001
2520
حالا حتی مردها هم در این مواقع گرسنه می شوند.
10:05
Lunchtime is 12 o'clock.
178
605641
1709
ساعت ناهار ساعت 12 است.
10:08
You want me to work on this project until two 15 and you're
179
608570
5290
تو از من می خواهی تا ساعت دو ساعت 15 روی این پروژه کار کنم و
10:13
not going to give me a lunch break.
180
613860
1281
قرار نیست به من استراحت ناهار بدهی.
10:15
Oh, no, no, no.
181
615190
2581
اوه، نه، نه، نه.
10:17
I'm boo boo.
182
617830
990
من بو بو
10:20
Hangry.
183
620610
560
گرسنه.
10:22
And the third situation is on road trips.
184
622190
3500
و وضعیت سوم در سفرهای جاده ای است.
10:25
When meal stops are delayed, similar to the two year old baby.
185
625690
4440
زمانی که توقف غذا با تاخیر انجام می شود، مانند کودک دو ساله.
10:30
Eight at 7 a. m It is 2 p. m. We're on this road trip.
186
630646
3190
هشت ساعت 7 صبح m ساعت 2 است. متر ما در این سفر جاده ای هستیم
10:33
The baby is acting a fool because the baby is hangry.
187
633836
4400
بچه احمق رفتار می کند، زیرا بچه گرسنه است.
10:39
Long road trips, depending on who the driver is.
188
639145
2811
سفرهای جاده ای طولانی، بسته به اینکه راننده چه کسی باشد.
10:41
Sometimes those meal stops can be few and far between.
189
641966
3469
گاهی اوقات این توقف های غذایی ممکن است کم و زیاد باشد.
10:45
People get hangry.
190
645986
1910
مردم گرسنه می شوند.
10:48
Makes sense, right?
191
648165
1221
منطقی است، درست است؟
10:49
All right.
192
649545
360
بسیار خوب.
10:50
Now our third term, again, real life vocabulary words and terms you can use.
193
650175
5921
اکنون اصطلاح سوم ما، دوباره، کلمات و اصطلاحات واژگان واقعی زندگی است که می توانید استفاده کنید.
10:57
Zonked.
194
657016
680
زونک شده.
10:59
Zonked.
195
659556
460
زونک شده.
11:01
You're probably like Tiff what
196
661251
2350
شما احتمالاً مانند تیف هستید که
11:05
now these are real life terms, right?
197
665761
1760
اکنون این اصطلاحات واقعی هستند، درست است؟
11:07
Zonked.
198
667531
820
زونک شده.
11:08
So let me explain what this term zonked actually means.
199
668371
4610
بنابراین اجازه دهید توضیح دهم که این اصطلاح zonked در واقع به چه معناست.
11:12
So zonked just means extremely tired or exhausted, completely drained of energy.
200
672991
9060
بنابراین zonked فقط به معنای بسیار خسته یا خسته، کاملاً تخلیه شده از انرژی است.
11:22
Now you'll hear these terms when you're watching a movie or
201
682161
2940
اکنون این اصطلاحات را زمانی که در حال تماشای یک فیلم یا
11:25
watching a drama, or maybe even listening to the radio or a podcast.
202
685141
4400
تماشای یک درام هستید، یا حتی در حال گوش دادن به رادیو یا یک پادکست خواهید شنید.
11:30
Zonked, I'm completely, totally tired.
203
690151
3800
من کاملاً خسته هستم.
11:33
I worked a 14 hour day.
204
693951
2370
من روزی 14 ساعت کار کردم.
11:36
I had to run errands.
205
696711
1700
مجبور بودم کارهایی را انجام دهم.
11:38
I am exhausted.
206
698451
1619
من خسته ام
11:40
Listen, I'm zonked.
207
700071
870
گوش کن، من داغون شدم من
11:41
I'm done.
208
701591
570
تمام شده ام.
11:42
If someone says they're zonked, it's not just tired.
209
702721
3180
اگر کسی می‌گوید که در حال زونک است، فقط خسته نیست.
11:45
It's extremely tired in English.
210
705931
3579
در انگلیسی به شدت خسته است.
11:49
We say zonked.
211
709560
1251
می گوییم زونک شده.
11:51
You got it.
212
711481
520
متوجه شدی
11:52
Oh yeah.
213
712430
591
اوه بله.
11:53
You're a smart one.
214
713021
909
11:53
I love it.
215
713930
490
تو آدم باهوشی هستی
من آن را دوست دارم.
11:54
Here's the first example sentence using this term zonked.
216
714680
5301
در اینجا اولین جمله مثال با استفاده از این عبارت zonked است.
12:01
After working 12 hours straight, two hours less than me.
217
721071
4920
بعد از 12 ساعت کار مداوم، دو ساعت کمتر از من.
12:05
In this example, I was completely zonked.
218
725991
3610
در این مثال، من کاملاً زونک شده بودم.
12:09
Listen, I pushed through, I worked hard, but after 12 hours of working.
219
729950
4980
گوش کن، من تلاش کردم، سخت کار کردم، اما بعد از 12 ساعت کار.
12:15
I was zonked.
220
735611
740
من زونک شده بودم
12:16
I was done.
221
736431
730
من تمام شده بودم.
12:17
I was exhausted.
222
737201
2010
من خسته شده بودم.
12:19
Here's sentence number two.
223
739841
1970
اینم جمله شماره دو
12:23
The kids were so zonked after the birthday party that they fell asleep in the car.
224
743031
5490
بچه ها بعد از جشن تولد انقدر به هم ریخته بودند که توی ماشین خوابشان برد.
12:28
They had a great time with their friends running around.
225
748640
2301
آنها با دوستان خود که در حال دویدن بودند، اوقات خوشی را سپری کردند.
12:30
I got in the car, knocked out, zonked.
226
750941
3909
سوار ماشین شدم، زدم بیرون، زونک کردم.
12:35
They were exhausted.
227
755411
1670
خسته شده بودند.
12:37
And then the third example sentence is I'm too zonked to cook dinner tonight.
228
757711
5780
و سپس سومین جمله مثال این است که من برای پختن شام امشب خیلی دلم گرفته است.
12:44
Let's order takeout.
229
764011
1240
بیایید بیرون‌بر سفارش دهیم.
12:45
Honestly, listen.
230
765301
890
راستش گوش کن
12:47
I have no more energy.
231
767761
1450
دیگه انرژی ندارم
12:49
I think you're tired.
232
769211
990
فکر کنم خسته شدی
12:50
We're both zonked.
233
770201
810
ما هر دو در zonked.
12:51
Let's just order takeout.
234
771031
1460
بیایید فقط بیرون‌بر سفارش دهیم.
12:53
Make sense?
235
773061
700
منطقی؟
12:54
Yes, you got it.
236
774406
840
بله متوجه شدید.
12:55
All right.
237
775246
370
12:55
So here are three situations in which you can use this term first, after an
238
775706
5520
بسیار خوب.
بنابراین در اینجا سه ​​موقعیت وجود دارد که در آنها می توانید این اصطلاح را ابتدا، بعد از یک
13:01
intense workout or physical activity.
239
781226
3150
تمرین شدید یا فعالیت بدنی به کار ببرید.
13:04
Now this has happened to me before I enjoy working out.
240
784386
3649
حالا قبل از اینکه از ورزش کردن لذت ببرم این اتفاق برای من افتاده است.
13:08
So I went to the gym, I would jump rope for about 10 or 15 minutes.
241
788035
4591
بنابراین به باشگاه رفتم، حدود 10 یا 15 دقیقه طناب می پریدم.
13:12
I'd shoot a few hoops, basketball, kind of get the heart rate up.
242
792930
3701
من چند حلقه شوت می زدم، بسکتبال، به نوعی ضربان قلب را بالا می بردم.
13:16
I would run a bit, then I'd go and do a weight workout, maybe some
243
796821
3780
کمی می دویدم، سپس می رفتم و یک تمرین وزنه انجام می دادم، شاید چند
13:20
squats, some, um, bench presses.
244
800611
2870
حرکت اسکات، مقداری، اوم، پرس نیمکت.
13:23
And by the time I finished, I would feel utterly exhausted.
245
803661
5029
و زمانی که تمام می کردم، کاملاً احساس خستگی می کردم.
13:28
I wouldn't feel like cooking.
246
808970
1380
حوصله آشپزی ندارم
13:30
I just wanted to buy something again after an intense workout or physical activity.
247
810351
5970
من فقط می خواستم بعد از یک تمرین شدید یا فعالیت بدنی دوباره چیزی بخرم.
13:36
You feel extremely exhausted.
248
816576
2240
شما به شدت احساس خستگی می کنید.
13:39
Here's the second situation following a long day of travel.
249
819295
4171
در اینجا دومین وضعیت پس از یک روز طولانی سفر است.
13:43
Imagine having to travel, you have to drive to the airport takes an hour.
250
823466
6150
تصور کنید مجبورید سفر کنید، باید رانندگی کنید تا فرودگاه یک ساعت طول بکشد.
13:50
Get to the airport.
251
830351
1020
به فرودگاه برسید.
13:51
You have to sit in the airport for an hour to wait for your flight.
252
831371
2419
شما باید یک ساعت در فرودگاه بنشینید تا منتظر پرواز خود باشید.
13:54
You get on the flight.
253
834200
890
سوار پرواز می شوید.
13:55
The flight is seven hours long.
254
835090
1710
طول پرواز هفت ساعت است.
13:57
You arrive at your destination.
255
837040
1540
شما به مقصد خود می رسید.
13:58
Then you have to wait for an Uber.
256
838580
1321
سپس باید منتظر Uber باشید.
14:00
You are exhausted.
257
840080
2201
شما خسته شده اید.
14:02
So you are zonked after a long day of traveling.
258
842290
4361
بنابراین شما پس از یک روز طولانی مسافرت در zonked هستید.
14:07
And then finally this situation when finishing a major project or a
259
847200
5271
و در نهایت این وضعیت هنگام اتمام یک پروژه بزرگ یا یک
14:12
deadline, you've worked hard, Brandon.
260
852471
2400
ضرب الاجل، شما سخت کار کرده اید، براندون.
14:15
Off the team.
261
855091
640
14:15
Remember Brandon?
262
855741
820
خارج از تیم
برندون را یادت هست؟
14:16
He's a little flaky.
263
856571
1050
او کمی پوسته پوسته است.
14:17
Ah, I remember that from the first one.
264
857691
1730
آها از اولش یادمه
14:19
Right.
265
859421
390
14:19
Brandon and a little flaky.
266
859991
1210
درسته
براندون و کمی پوسته پوسته شد.
14:21
We like you, Brandon, but you can't be on the team.
267
861421
2210
ما تو را دوست داریم، براندون، اما تو نمی‌توانی در تیم باشی.
14:23
Okay.
268
863631
500
باشه
14:24
All right.
269
864391
379
14:24
So you're working on this major project and you all are working 12 hour days,
270
864841
4559
بسیار خوب.
بنابراین شما روی این پروژه بزرگ کار می کنید و همه 12 ساعت در روز کار می کنید،
14:29
trying to get everything done for the project and you finally finished.
271
869401
3510
سعی می کنید همه چیز را برای پروژه انجام دهید و در نهایت به پایان رسید.
14:34
You are zonked.
272
874510
781
شما زونک شده اید.
14:35
You're exhausted.
273
875721
1140
شما خسته شده اید.
14:37
You got it.
274
877346
830
متوجه شدی بله
14:38
Yes.
275
878556
460
.
14:39
Excellent.
276
879066
480
14:39
All right.
277
879566
470
عالی
بسیار خوب.
14:40
Now let's move to our fourth term.
278
880106
2220
حالا بیایید به دوره چهارم خود برویم.
14:42
The fourth term is sketchy, sketchy.
279
882326
4709
اصطلاح چهارم اسکیس، اسکیس است.
14:47
What does this mean?
280
887036
2180
این به چه معناست؟
14:49
All right.
281
889226
370
14:49
When we say sketchy in English, sketchy refers to something that is suspicious,
282
889945
6521
بسیار خوب.
وقتی در انگلیسی می گوییم اسکچ، به چیزی اشاره دارد که مشکوک،
14:56
questionable, or potentially dangerous.
283
896995
4440
مشکوک یا بالقوه خطرناک است.
15:01
In other words, not trustworthy.
284
901895
2780
به عبارت دیگر قابل اعتماد نیست.
15:04
Hey.
285
904675
400
سلام.
15:06
I, I don't know if we should go down that alley.
286
906076
3520
من، نمی دانم باید از آن کوچه برویم یا نه.
15:09
It looks a bit sketchy.
287
909886
2370
کمی کلی به نظر می رسد.
15:12
It might be a little dangerous.
288
912816
1440
شاید کمی خطرناک باشد به
15:14
I don't think we should go down that path.
289
914256
2740
نظر من نباید این مسیر را طی کنیم.
15:17
It does not look safe.
290
917076
1569
امن به نظر نمی رسد.
15:18
It looks a little suspicious.
291
918645
1941
کمی مشکوک به نظر می رسد.
15:21
That path looks a little sketchy.
292
921506
2749
آن مسیر کمی ناقص به نظر می رسد.
15:24
You got it.
293
924841
610
متوجه شدی بله
15:26
Yes.
294
926181
399
15:26
All right.
295
926631
390
.
بسیار خوب.
15:27
So here are some examples sentences using this term first, that
296
927241
6590
بنابراین در اینجا چند نمونه از جملات با استفاده از این اصطلاح ابتدا وجود دارد، که
15:33
website looks pretty sketchy.
297
933831
2090
وب سایت بسیار ناقص به نظر می رسد.
15:35
I wouldn't enter your credit card information there.
298
935971
3349
من اطلاعات کارت اعتباری شما را در آنجا وارد نمی کنم.
15:39
This, this website right here does not look safe.
299
939331
2629
این، این وب سایت در اینجا امن به نظر نمی رسد.
15:42
Something's suspicious.
300
942931
1770
چیزی مشکوک است
15:45
Here's the second example sentence.
301
945340
2020
در اینجا مثال دوم جمله است.
15:48
The whole situation felt sketchy.
302
948570
2330
کل وضعیت به نظر ناقص بود.
15:51
So I decided to leave early.
303
951131
2080
بنابراین تصمیم گرفتم زودتر بروم.
15:53
I don't know what's going on here, but something.
304
953431
2589
من نمی دانم اینجا چه خبر است ، اما یک چیزی.
15:56
Feels off.
305
956351
880
احساس می کند.
15:57
It feels sketchy.
306
957611
1250
احساس ترسیمی دارد.
15:59
I'm gonna leave.
307
959221
500
من می روم
16:00
And here's the third sentence, this neighborhood gets kind of sketchy.
308
960916
5610
و در اینجا سومین جمله است، این محله به نوعی ترسیم می شود.
16:06
After dark things can get a little questionable and potentially
309
966556
4380
بعد از تاریکی، چیزها می توانند کمی مشکوک و بالقوه
16:10
dangerous after dark sketchy, right?
310
970946
3980
خطرناک شوند، درست است؟
16:14
All right, now let me give you three situations in which you can use this term.
311
974965
3791
بسیار خوب، حالا اجازه دهید سه موقعیت را به شما ارائه دهم که در آنها می توانید از این اصطلاح استفاده کنید.
16:18
First, when receiving suspicious emails or phone calls every day, I kid you not.
312
978965
7280
اول، وقتی هر روز ایمیل‌های مشکوک یا تماس‌های تلفنی دریافت می‌کنید، شما را شوخی نمی‌کنم.
16:27
Every day, I get at least two sketchy phone calls from numbers.
313
987086
5770
هر روز حداقل دو تماس تلفنی واضح از شماره ها دریافت می کنم.
16:33
I don't recognize from people I don't know, and they'll call.
314
993116
5260
من از افرادی که نمی شناسم نمی شناسم و آنها تماس می گیرند.
16:38
And I'll usually ignore the calls because it'll say spam calls.
315
998396
3800
و من معمولاً تماس‌ها را نادیده می‌گیرم زیرا در آن می‌گوید تماس‌های هرزنامه.
16:42
Right.
316
1002196
290
16:42
But then there'll be a number and I'm like, I'm not sure this number looks
317
1002666
3860
درسته
اما پس از آن یک عدد وجود خواهد داشت و من مطمئن نیستم که این عدد کمی واضح به نظر برسد
16:46
a little sketchy, but I'm not sure.
318
1006526
2020
، اما مطمئن نیستم.
16:48
So I'll answer.
319
1008746
1030
پس من جواب میدم
16:51
Yeobaseyo.
320
1011526
810
Yeobaseyo.
16:53
I will answer in Korean just, just to see.
321
1013456
2510
فقط برای دیدن به کره ای جواب می دهم.
16:56
If they know me, they know I speak Korean.
322
1016366
1930
اگر آنها مرا می شناسند، می دانند که من کره ای صحبت می کنم.
16:58
If they don't know me, no, thank you.
323
1018556
2580
اگر آنها مرا نمی شناسند، نه، متشکرم.
17:01
Bye bye.
324
1021146
470
17:01
No, uh, uh, sketchy call.
325
1021656
1960
خداحافظ
نه، اوه، اوه، تماس ناقص.
17:04
You got it.
326
1024045
501
متوجه شدی
17:05
All right, here's the second situation describing an unclear business deal.
327
1025426
6890
بسیار خوب، در اینجا وضعیت دومی است که یک معامله تجاری نامشخص را توصیف می کند.
17:12
So
328
1032406
520
17:12
true story, Tiffani, me teacher, Tiffani, Hey, of
329
1032985
3721
داستان واقعی، تیفانی، من معلم، تیفانی، هی، از
17:16
speak
330
1036706
320
صحبت کردن
17:17
English with Tiffani.
331
1037026
1010
انگلیسی با تیفانی.
17:18
I get emails
332
1038372
674
من ایمیل های
17:19
a lot from different businesses, different companies.
333
1039046
2430
زیادی از مشاغل مختلف، شرکت های مختلف دریافت می کنم.
17:22
Some of the emails look sketchy.
334
1042006
2700
برخی از ایمیل ها ناقص به نظر می رسند.
17:25
Like they don't even use my name.
335
1045206
1860
مثل اینکه از اسم من هم استفاده نمی کنند.
17:27
They'll say, Hey, SCWT or Hey, speak
336
1047066
3260
آنها می گویند، هی، SCWT یا هی،
17:30
English with Tiffani.
337
1050356
792
با تیفانی انگلیسی صحبت کن.
17:31
I'm like,
338
1051148
528
17:31
that's not my name.
339
1051726
820
انگار
اسم من نیست
17:33
Wait a minute.
340
1053346
609
یک دقیقه صبر کن
17:34
They don't know me, or they'll spell my name incorrectly.
341
1054166
2950
آنها من را نمی شناسند وگرنه نام من را اشتباه می نویسند.
17:37
Even though it's a part of the logo, even though it's a part of the brand.
342
1057165
4090
حتی اگر بخشی از لوگو باشد، حتی اگر بخشی از برند باشد.
17:41
I said, ah, this email looks a little suspicious.
343
1061275
3401
گفتم آه، این ایمیل کمی مشکوک به نظر می رسد.
17:44
They don't really know me.
344
1064986
1280
آنها واقعاً من را نمی شناسند.
17:46
This is probably just a spam email.
345
1066446
1780
این احتمالا فقط یک ایمیل اسپم است. به
17:48
It looks sketchy.
346
1068246
1790
نظر طرح دار می رسد.
17:50
You got it, right?
347
1070436
960
فهمیدی، درسته؟
17:51
Excellent.
348
1071765
410
عالی
17:52
All right, here we go.
349
1072196
1000
بسیار خوب، ما می رویم.
17:53
Don't send any sketchy emails.
350
1073225
1380
هیچ ایمیل ناقصی ارسال نکنید.
17:55
If you have a question, you know, Hey, listen, situation number
351
1075846
5150
اگر سؤالی دارید، می‌دانید، « هی، گوش کن»، وضعیت شماره
18:00
three, warning someone about a potentially unsafe location.
352
1080996
5520
سه، به کسی در مورد یک مکان بالقوه ناامن هشدار می‌دهد.
18:06
Listen, I know you want to travel with your friends.
353
1086516
3740
گوش کن، می دانم که می خواهی با دوستانت سفر کنی. می‌دانم که
18:10
I know you want to go there, but just be aware that it can be
354
1090256
2989
می‌خواهی به آنجا بروی، اما فقط حواستان باشد که
18:13
a little bit sketchy at night.
355
1093245
1961
شب‌ها ممکن است کمی ترسناک باشد.
18:15
It's not the best location.
356
1095936
2160
این بهترین مکان نیست.
18:18
You can warn someone using the term sketchy.
357
1098296
3730
شما می توانید با استفاده از اصطلاح اسکی به کسی هشدار دهید.
18:22
You got it, my friend, you are smart.
358
1102371
3040
فهمیدی دوست من تو باهوشی
18:25
All right, here we go.
359
1105421
920
بسیار خوب، ما می رویم.
18:26
The fifth term, bummed, bummed.
360
1106511
5750
ترم پنجم، بی قرار، بی قرار.
18:32
Now, what does this term bummed mean?
361
1112870
2531
حال، این اصطلاح bummed به چه معناست؟
18:35
So bummed just refers to feeling disappointed, sad, or dejected
362
1115401
6729
Sommed فقط به احساس ناامیدی، غمگینی یا دلسردی
18:42
about something, something that has made you feel down.
363
1122131
3080
نسبت به چیزی اشاره دارد، چیزی که شما را ناراحت کرده است.
18:45
Like, I mean, it didn't go the way you wanted.
364
1125221
3520
یعنی آنطور که شما می خواستید نشد.
18:48
I mean, I just feel bummed.
365
1128741
2630
منظورم اینه که من فقط احساس ناراحتی میکنم
18:51
I mean, yeah, you'll never see someone that's bummed.
366
1131431
3780
منظورم این است که، بله، شما هرگز کسی را نخواهید دید که ناامید شده باشد.
18:55
Who's bummed look like this.
367
1135241
1000
چه کسی ناامید است اینگونه به نظر می رسد
18:56
Hey, I'm bummed.
368
1136401
1360
هی، من کلافه ام
18:57
No, no, no.
369
1137871
639
نه نه نه
18:59
Bummed usually is associated with being disappointed or sad.
370
1139061
4750
ناراحتی معمولاً با ناامیدی یا غمگین بودن همراه است.
19:03
Here's the first example sentence.
371
1143920
2651
در اینجا اولین جمله مثال است.
19:07
I'm really bummed that I couldn't make it to your wedding.
372
1147660
3421
من واقعا ناراحتم که نتونستم به عروسی شما برسم.
19:11
I really wanted to be there and I'm sad that I wasn't able to.
373
1151491
3340
خیلی دوست داشتم آنجا باشم و ناراحتم که نتوانستم.
19:14
I'm really bummed that I couldn't make it to your wedding.
374
1154831
4290
من واقعا ناراحتم که نتونستم به عروسی شما برسم.
19:19
Next sentence, number two, the team was bummed about losing the championship game.
375
1159946
6070
جمله بعدی، شماره دو، تیم به خاطر باخت در بازی قهرمانی ناراحت بود.
19:26
This actually happened a few days ago.
376
1166016
1460
این در واقع چند روز پیش اتفاق افتاد.
19:27
My niece was playing in a championship basketball game.
377
1167476
2400
خواهرزاده من در یک بازی بسکتبال قهرمانی بازی می کرد.
19:30
Unfortunately they lost and they were all bummed.
378
1170146
2940
متأسفانه آنها باختند و همه آنها غمگین شدند.
19:33
You got it, right?
379
1173296
1430
فهمیدی، درسته؟
19:35
Here's the third sentence.
380
1175265
1601
اینم جمله سوم
19:37
Hey, don't be bummed.
381
1177796
1460
هی ناراحت نشو
19:39
There will be other opportunities.
382
1179606
2450
فرصت های دیگری نیز وجود خواهد داشت.
19:42
It's totally okay.
383
1182076
1330
کاملاً اشکالی ندارد.
19:43
Don't be bummed.
384
1183416
1320
ناراحت نباش
19:45
There will be other opportunities.
385
1185026
2670
فرصت های دیگری نیز وجود خواهد داشت.
19:47
All right, let me give you three example situations that you can use this term in.
386
1187785
6710
بسیار خوب، اجازه دهید سه موقعیت مثال برای شما ارائه کنم که می توانید از این اصطلاح استفاده کنید.
19:55
When plans get canceled unexpectedly, I want you to imagine you and your
387
1195286
5660
وقتی برنامه ها به طور غیرمنتظره ای لغو می شوند، می خواهم تصور کنید که شما و
20:00
friends are planning this big trip.
388
1200946
2030
دوستانتان در حال برنامه ریزی برای این سفر بزرگ هستید.
20:03
True story, my friends and I are planning a trip for my birthday, right?
389
1203196
2790
داستان واقعی، من و دوستانم برای تولدم برنامه ریزی می کنیم، درست است؟
20:05
My friend and I have the same birthday, so Every year we try to go
390
1205996
3245
من و دوستم تولد یکسانی داریم ، بنابراین هر سال سعی می کنیم
20:09
on a trip together and making plans.
391
1209241
1990
با هم به یک سفر برویم و برنامه ریزی کنیم.
20:11
Now we're going to take the bus.
392
1211231
1620
حالا سوار اتوبوس می شویم.
20:12
We can take the train.
393
1212851
970
میتونیم سوار قطار بشیم
20:13
What are we going to do when we get there?
394
1213821
1320
وقتی به آنجا رسیدیم قرار است چه کار کنیم؟
20:15
And it's exciting making plans.
395
1215251
1990
و برنامه ریزی هیجان انگیز است.
20:17
But if all of a sudden the plans get canceled, are you happy?
396
1217251
5030
اما اگر به طور ناگهانی برنامه ها لغو شوند، آیا خوشحال هستید؟
20:22
Are you bummed?
397
1222950
661
آیا شما بدبین هستید؟
20:23
Like, ah, I really wanted to go, but I get it.
398
1223620
3060
آه، من واقعاً می خواستم بروم، اما متوجه شدم.
20:26
You feel bummed, right?
399
1226966
2150
شما احساس بی قراری می کنید، درست است؟
20:29
Here's the second situation.
400
1229286
1890
در اینجا وضعیت دوم است.
20:32
After receiving disappointing news.
401
1232486
3000
پس از دریافت اخبار ناامید کننده
20:36
Think about applying for a job.
402
1236426
2480
به درخواست کار فکر کنید.
20:38
I mean, you, you go through the first interview.
403
1238916
1970
منظورم این است که شما مصاحبه اول را پشت سر می گذارید.
20:40
It goes well.
404
1240896
780
خوب پیش می رود.
20:41
Second interview.
405
1241865
1101
مصاحبه دوم
20:42
Ah, it went good.
406
1242966
1600
آها خوب گذشت
20:44
The third interview and then you get the call.
407
1244575
2210
مصاحبه سوم و سپس شما تماس بگیرید.
20:46
We're so sorry, ma'am.
408
1246785
1221
خیلی متاسفیم خانم
20:48
We're so sorry, sir. We decided to go with another candidate.
409
1248076
3210
خیلی متاسفیم قربان تصمیم گرفتیم با نامزد دیگری برویم.
20:52
Oh, okay.
410
1252256
1460
اوه، باشه
20:54
You are bummed.
411
1254186
1830
کلافه شده ای
20:56
Disappointed because you didn't get the job.
412
1256535
2141
ناامید شدم چون کار را نگرفتی.
20:59
And the final situation is this one when missing out on an important
413
1259406
5190
و آخرین وضعیت این است که وقتی یک رویداد مهم را از دست دادم
21:04
event, man, I wanted to go.
414
1264666
3190
، مرد، می خواستم بروم.
21:07
I wanted to be with my friends, but I wasn't able to go because I was sick.
415
1267856
3939
من می خواستم با دوستانم باشم اما به دلیل بیماری نتوانستم بروم.
21:12
I couldn't go to that important event because I forgot the date.
416
1272186
4229
من نتوانستم به آن رویداد مهم بروم زیرا تاریخ را فراموش کرده بودم. من
21:17
I'm bummed.
417
1277196
900
کلافه ام
21:18
Makes sense, right?
418
1278776
1080
منطقی است، درست است؟
21:20
Excellent.
419
1280456
480
21:20
All right.
420
1280936
380
عالی
بسیار خوب.
21:21
Now I want you to start using these terms again, real life terms to
421
1281366
4610
حالا می‌خواهم دوباره از این اصطلاحات استفاده کنید، اصطلاحات واقعی برای
21:25
help you sound more fluent and more natural and more confident, and
422
1285976
4809
کمک به شما که روان‌تر، طبیعی‌تر و مطمئن‌تر به نظر برسید، و
21:30
I'll talk to you in the next lesson.
423
1290785
2831
در درس بعدی با شما صحبت خواهم کرد.
21:46
You still there?
424
1306516
1020
هنوز آنجایی؟
21:49
You know what time it is.
425
1309235
2251
میدونی ساعت چنده
21:52
Story time.
426
1312461
1060
زمان داستان.
21:53
Hey, I said, it's story time.
427
1313551
3260
هی، گفتم، وقت داستان است.
21:57
All right.
428
1317241
410
21:57
So today I want to tell you a story.
429
1317851
2870
بسیار خوب.
بنابراین امروز می خواهم داستانی را برای شما تعریف کنم.
22:00
This story happened when I was probably around nine or 10 years old.
430
1320731
7147
این داستان زمانی اتفاق افتاد که من احتمالاً حدود 9 یا 10 ساله بودم.
22:07
So right now at the time of this recording, it is 2025 and in 2025.
431
1327888
6920
بنابراین در حال حاضر در زمان ضبط این فیلم، سال 2025 و در سال 2025 است.
22:15
People do not let their children go outside in the summer and stay outside
432
1335193
5440
مردم به فرزندانشان اجازه نمی‌دهند تابستان‌ها بیرون بروند و
22:20
by themselves for hours on end, at least not in Maryland, not in many
433
1340643
7050
ساعت‌های متوالی بیرون می‌مانند، حداقل نه در مریلند، نه در بسیاری از
22:27
parts of America just because things aren't as safe as they used to be.
434
1347693
4590
مناطق آمریکا، فقط به این دلیل که اوضاع به اندازه گذشته امن نیست.
22:32
However, 30 or so years ago, things were very different.
435
1352813
5980
با این حال، 30 یا چند سال پیش، همه چیز بسیار متفاوت بود.
22:38
So this happened when I was around nine or 10 Years old, and when I was
436
1358803
5470
بنابراین این اتفاق زمانی افتاد که من حدوداً نه یا ده ساله بودم و وقتی
22:44
around nine or 10 years old, I would go outside every day of the week.
437
1364273
5250
حدود نه یا ده ساله بودم، هر روز هفته بیرون می رفتم.
22:49
Again, during the summertime when school was out, I would go outside and
438
1369523
4440
باز هم در تابستان که مدرسه تعطیل بود، می رفتم بیرون و
22:53
I'd be playing with my friends from morning all the way until the evening.
439
1373993
5120
از صبح تا غروب با دوستانم بازی می کردم.
22:59
Now, of course, I'd come in for lunch.
440
1379143
1800
حالا، البته، برای ناهار می آمدم.
23:00
My mom would have to force me to come in to eat because I just wanted to play.
441
1380943
4410
مامانم باید مجبورم کنه بیام داخل تا غذا بخورم چون فقط می خواستم بازی کنم.
23:05
With my friends.
442
1385563
1670
با دوستانم
23:07
Now we had one rule growing up, but I think everyone had the same rule.
443
1387403
5950
حالا وقتی بزرگ شدیم یک قانون داشتیم، اما فکر می کنم همه همین قانون را داشتند.
23:13
You have to come home when the street lights come on.
444
1393733
4260
وقتی چراغ های خیابان روشن می شود باید به خانه برگردید.
23:18
That was the rule.
445
1398393
1030
این قاعده بود.
23:19
You could stay outside, play with your friends, ride your bike.
446
1399553
3130
می توانید بیرون بمانید، با دوستان خود بازی کنید، دوچرخه سواری کنید.
23:22
But as soon as the street lights come on, you have to be in the house.
447
1402843
4560
اما به محض روشن شدن چراغ های خیابان ، باید در خانه باشید.
23:27
So anyways, on this day, my friend and I, his name, I don't
448
1407653
4540
بنابراین به هر حال، در این روز، من و دوستم، نام او،
23:32
even remember his actual name.
449
1412193
1620
حتی نام واقعی او را به خاطر ندارم.
23:33
We only called him B man.
450
1413913
2060
ما فقط او را B man می نامیم.
23:36
That literally was his nickname.
451
1416398
1690
این به معنای واقعی کلمه لقب او بود.
23:38
And so all of us called him B Man.
452
1418108
1950
و بنابراین همه ما او را B Man نامیدیم.
23:40
My parents called him B Man.
453
1420058
1550
پدر و مادرم او را B Man می نامیدند.
23:41
Adults, kids, we all called him B Man.
454
1421808
2500
بزرگسالان، بچه ها، همه ما او را B Man صدا می کردیم.
23:44
He was a great guy.
455
1424318
1340
او مرد بزرگی بود.
23:46
And on this day, he and I had been playing together.
456
1426153
4240
و در این روز من و او با هم بازی می کردیم.
23:50
For some reason, our other friends just weren't around.
457
1430413
2910
به دلایلی، دوستان دیگر ما در آنجا نبودند.
23:53
The neighborhood I lived in had a lot of kids.
458
1433373
2260
محله ای که من در آن زندگی می کردم بچه های زیادی داشت.
23:55
So usually there would be between 10 to 15 of us just playing.
459
1435643
4110
بنابراین معمولاً بین 10 تا 15 نفر فقط در حال بازی هستیم.
24:00
But on this day, B man and I were the only ones playing and it was after lunch.
460
1440043
6710
اما در این روز من و B تنها بازی می کردیم و بعد از ناهار بود.
24:06
So let's say it was around like three o'clock and we
461
1446753
2720
بنابراین فرض کنید حدود ساعت سه بود و ما
24:09
had our bikes and growing up.
462
1449473
1710
دوچرخه‌هایمان را داشتیم و بزرگ می‌شدیم.
24:11
I was a daredevil.
463
1451488
1060
من یک جسور بودم.
24:12
I was not scared of anything.
464
1452598
2170
من از هیچ چیز نمی ترسیدم.
24:15
And so we would ride our bikes and we had a big hill in our neighborhood.
465
1455038
5770
و بنابراین ما دوچرخه سواری می کردیم و یک تپه بزرگ در محله خود داشتیم.
24:20
So we would sit on the bike seat and we pedal, you know, you know,
466
1460888
4210
پس روی صندلی دوچرخه می‌نشستیم و رکاب می‌زدیم، می‌دانی، می‌دانی،
24:25
as a kid, you had to have energy.
467
1465098
1280
در کودکی باید انرژی داشت.
24:26
So we pedal as hard as possible.
468
1466418
2060
بنابراین ما تا حد امکان رکاب می زنیم.
24:28
And then as soon as we hit the hill, we kick our legs up and we go flying.
469
1468808
4530
و بعد به محض برخورد به تپه، پاهایمان را با لگد به بالا می زنیم و پرواز می کنیم.
24:34
But I was a daredevil.
470
1474153
1850
اما من یک جسور بودم.
24:36
So instead of kicking my feet just up and out, I would put
471
1476313
3560
بنابراین به جای اینکه پاهایم را فقط به سمت بالا و بیرون بزنم،
24:39
my feet on the handlebars.
472
1479873
1990
پاهایم را روی دسته می گذارم.
24:42
So the handlebars would be holding my feet and my hands.
473
1482143
2990
بنابراین دسته‌ی فرمان پاها و دست‌هایم را می‌گرفت.
24:45
And man, would I fly.
474
1485173
2540
و مرد، آیا من پرواز می کنم.
24:47
So we were doing this for the entire afternoon, riding our bikes, just flying.
475
1487723
5040
بنابراین ما تمام بعدازظهر این کار را انجام می دادیم، دوچرخه سواری می کردیم، فقط پرواز می کردیم.
24:52
And you know, to be a kid again.
476
1492763
1890
و میدونی که دوباره بچه شدن
24:55
Not getting tired, not sweating too much, just to be a kid and have all the energy.
477
1495403
6130
خسته نشدن، زیاد عرق نکردن، فقط برای اینکه بچه باشم و تمام انرژی داشته باشم.
25:01
I wish I would try to do that at my age now.
478
1501593
2570
ای کاش الان در سنم این کار را می کردم. اوه
25:04
Uh uh boo boo.
479
1504453
530
اوه بوو.
25:05
Not happening.
480
1505053
590
25:05
So anyways, Be A Man and I were out playing for hours.
481
1505843
4380
اتفاق نمی افتد.
بنابراین به هر حال، من و Be A Man ساعت ها بیرون بودیم و بازی می کردیم.
25:10
And we noticed that it was getting a bit dark, but the streetlights,
482
1510808
4150
و ما متوجه شدیم که هوا کمی تاریک شده بود، اما چراغ های خیابان،
25:14
they hadn't come on yet.
483
1514988
1010
هنوز روشن نشده بودند.
25:16
So we're just playing.
484
1516368
1080
پس ما فقط داریم بازی می کنیم.
25:17
Then we rode our bikes to this part of our neighborhood that a lot of woods.
485
1517458
4050
سپس با دوچرخه به این قسمت از محله مان که جنگل های زیادی است رفتیم.
25:21
So we started playing with caterpillars.
486
1521508
2360
بنابراین ما شروع به بازی با کرم ها کردیم.
25:23
Again, kids, just not scared of anything.
487
1523918
1900
باز هم بچه ها از هیچ چیز نمی ترسند.
25:25
Didn't care.
488
1525818
630
اهمیتی نداد.
25:26
Had them crawling all over our arms.
489
1526808
2150
آنها را در سراسر آغوش ما خزیده بودیم.
25:29
And we were just having the time of our lives.
490
1529128
2830
و ما تازه داشتیم زمان زندگی مان را سپری می کردیم.
25:32
So again, I noticed it was getting a bit darker, but the
491
1532543
3600
بنابراین دوباره متوجه شدم که هوا کمی تاریک تر می شود، اما
25:36
streetlights hadn't come on yet.
492
1536143
1320
هنوز چراغ های خیابان روشن نشده بودند.
25:37
So we were kind of far from where our houses were, right?
493
1537473
3780
پس ما از جایی که خانه هایمان بود فاصله داشتیم، درست است؟
25:41
Not too far, but again, we're nine or 10 years old.
494
1541253
2910
خیلی دور نیست، اما باز هم ما نه یا 10 ساله هستیم.
25:44
So we're playing, laughing, riding our bikes, doing tricks.
495
1544643
3200
بنابراین ما داریم بازی می کنیم، می خندیم، دوچرخه سواری می کنیم، حقه بازی می کنیم.
25:47
And all of a sudden we hear who, the streetlights come on.
496
1547843
4310
و ناگهان می شنویم که چراغ های خیابان روشن می شوند.
25:53
And when I say again, it, this was more than 30, 35 years ago.
497
1553173
4430
و وقتی دوباره می گویم، این بیش از 30، 35 سال پیش بود.
25:58
And I remember it like it was yesterday.
498
1558033
1860
و من آن را به یاد می آورم که انگار دیروز بود.
26:00
We heard the, the streetlights came on.
499
1560303
2630
شنیدیم، چراغ های خیابان روشن شد. از
26:03
We stopped laughing, and we looked at each other.
500
1563778
2410
خنده دست کشیدیم و به هم نگاه کردیم.
26:06
And we said, bye, that's literally all we did because we knew if we weren't
501
1566978
4490
و ما گفتیم، خداحافظ، این به معنای واقعی کلمه تمام کاری است که انجام دادیم، زیرا می‌دانستیم که اگر در
26:11
home, by the time the streetlights were on, we were going to be in big trouble.
502
1571468
4230
خانه نباشیم، تا زمانی که چراغ‌های خیابان روشن می‌شوند، به دردسر بزرگی می‌افتیم.
26:16
So the streetlights came on.
503
1576068
1160
بنابراین چراغ های خیابان روشن شد.
26:18
I looked at him.
504
1578018
700
26:18
He looked at me.
505
1578788
630
به او نگاه کردم.
او به من نگاه کرد.
26:19
We both said bye.
506
1579418
1170
هر دو گفتیم خداحافظ
26:20
And our little legs just started pumping as fast as possible.
507
1580838
3820
و پاهای کوچک ما به سرعت شروع به پمپاژ کردن کردند.
26:24
Pedaling as fast as possible.
508
1584968
1580
رکاب زدن با بیشترین سرعت ممکن
26:26
His house was one way and my house was the other way.
509
1586668
2220
خانه او یک طرف بود و خانه من طرف دیگر.
26:29
The street lights were on.
510
1589198
970
چراغ های خیابان روشن بود.
26:30
It was dark outside.
511
1590198
840
بیرون تاریک بود.
26:31
I said, Oh my gosh, I'm gonna get in trouble.
512
1591038
1830
گفتم خداییش به دردسر می خورم.
26:32
I'm gonna get in trouble.
513
1592868
830
من به دردسر می افتم
26:33
So I was pedaling super fast trying to get to my door.
514
1593748
3020
بنابراین من خیلی سریع رکاب می زدم و سعی می کردم به درب خود برسم.
26:37
So I finally got to my house.
515
1597628
1390
بنابراین بالاخره به خانه ام رسیدم.
26:39
I ran.
516
1599148
620
26:39
I knocked on the door and I said, Oh no.
517
1599838
2000
من دویدم در
زدم و گفتم: نه.
26:42
When my mom answers the door, am I gonna get in trouble?
518
1602578
2480
وقتی مادرم در را باز کرد، آیا من به دردسر می افتم؟
26:46
So I waited there and my heart was beating and the door opened
519
1606538
4750
پس من آنجا منتظر ماندم و قلبم می تپید و در باز شد
26:52
and I looked up at my mom.
520
1612008
1360
و به مامانم نگاه کردم.
26:54
I said, Okay.
521
1614558
620
گفتم باشه
26:55
She said.
522
1615358
360
او گفت.
26:56
Oh, you and B man had a great time.
523
1616498
1540
اوه، شما و B man خیلی خوش گذشت.
26:58
And I tried to play it off.
524
1618718
770
و من سعی کردم آن را بازی کنم.
26:59
I said, yeah, we had a good time.
525
1619688
3110
گفتم آره خوش گذشت.
27:06
And I just walked in like nothing had happened.
526
1626938
2150
و من فقط وارد شدم انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
27:09
My mom had no clue that in my mind I was thinking about getting
527
1629238
3710
مادرم هیچ سرنخی نداشت که در ذهنم به این فکر می کردم که
27:12
in trouble, thinking the worst thing was going to happen.
528
1632948
2520
به مشکل برسم و فکر می کردم بدترین اتفاق قرار است بیفتد.
27:15
She must've had the best day of her life.
529
1635478
2000
او باید بهترین روز زندگی خود را داشته باشد.
27:17
I had the best day, but it was about to have a bad ending in my head.
530
1637868
3350
بهترین روز را سپری کردم، اما نزدیک بود پایان بدی در ذهنم داشته باشد.
27:21
But my mom just said, I'm glad you and B man had a good time.
531
1641728
3090
اما مامانم فقط گفت، خوشحالم که تو و B man خوش گذشت.
27:25
I went in the house and nothing happened.
532
1645243
3450
رفتم تو خونه هیچ اتفاقی نیفتاد.
27:29
We had a great dinner and that moment will forever be etched in my mind.
533
1649123
4180
ما یک شام عالی خوردیم و آن لحظه برای همیشه در ذهن من حک خواهد شد.
27:33
The night that me and B man Almost got in trouble, but we had the time of our
534
1653333
5385
شبی که من و B man تقریباً به دردسر افتادیم، اما
27:38
lives before the streetlights came on.
535
1658718
3600
قبل از روشن شدن چراغ های خیابان، زمان زندگی خود را داشتیم.
27:43
Maybe you have a story that you remember of when you were a kid
536
1663338
3240
شاید داستانی داشته باشید که وقتی بچه بودید و
27:46
playing outside with your friends and you played a little bit long.
537
1666798
3460
با دوستانتان بیرون بازی می کردید و کمی طولانی بازی می کردید، به یاد بیاورید.
27:50
On that night, I experienced grace.
538
1670278
2330
در آن شب فضل را تجربه کردم.
27:53
I'll talk to you in the next lesson.
539
1673278
1890
در درس بعدی با شما صحبت خواهم کرد.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7