ENGLISH YOU MUST KNOW | Episode 1

Hey, welcome to episode one of English.

سلام، به قسمت اول انگلیسی خوش آمدید.

You must know.

تو باید بدانی.

Now in today's episode, I am going to tell you and teach you words

حالا در قسمت امروز، می‌خواهم کلمات یکی از محبوب‌ترین کانال‌های یوتیوب را به شما بگویم و به شما آموزش

from one of the most popular YouTube channels you heard me, right?

دهم، درست است؟

And that YouTube channel is run by native English speakers.

و آن کانال یوتیوب توسط انگلیسی زبانان بومی اداره می شود.

So when you understand the words they use, you'll be able to sound

بنابراین وقتی کلماتی که آنها استفاده می کنند را درک کنید، می توانید

like a native English speaker.

مانند یک انگلیسی زبان مادری به نظر برسید.

Are you.

شما هستید.

Well, then I'm Teacher Tiffani.

خب، پس من معلم تیفانی هستم.

Let's jump right in.

بیایید به داخل بپریم. بسیار خوب.

All right.

So I want to talk to you about this channel right here.

بنابراین من می خواهم در مورد این کانال با شما صحبت کنم.

The channel is called Kara and Nate.

این کانال کارا و نیت نام دارد.

Now this couple is adorable.

حالا این زوج دوست داشتنی هستند.

They love each other, and they actually travel around the world and

آنها یکدیگر را دوست دارند و در واقع به دور دنیا

they record their journeys and they put them on their YouTube channel.

سفر می کنند و سفرهای خود را ضبط می کنند و آنها را در کانال یوتیوب خود قرار می دهند.

Now their videos are great, but I want to tell you about one video, right?

حالا ویدیوهای آنها عالی است، اما من می خواهم در مورد یک ویدیو به شما بگویم، درست است؟

36 hours to climb the world's tallest mountain.

36 ساعت برای صعود به بلندترین کوه جهان.

Now I thoroughly enjoyed the video and it's been seen by

اکنون من از ویدیو کاملاً لذت بردم و

hundreds of thousands of people.

صدها هزار نفر آن را دیده اند.

So throughout the video, they give tons of new English words that will

بنابراین در طول ویدیو، آنها هزاران کلمه انگلیسی جدید را ارائه می دهند که

help you sound like a native English.

به شما کمک می کند مانند یک انگلیسی بومی به نظر برسید.

So today I want to talk about those words.

بنابراین امروز می خواهم در مورد آن کلمات صحبت کنم.

Now you can watch the video by hitting the link in the description.

اکنون می توانید با زدن لینک در توضیحات ویدیو را تماشا کنید.

It's a great video.

این یک ویدیو عالی است.

I know you will enjoy it.

می دانم که از آن لذت خواهید برد.

So let's get started the first word.

پس بیایید اولین کلمه را شروع کنیم.

Now I'm going to show you also the timestamp.

اکنون می خواهم مهر زمانی را نیز به شما نشان دهم.

So I'll tell you where exactly in the video they said that.

بنابراین من به شما می گویم که دقیقاً در کجای ویدیو این را گفته اند.

Now, this is going to help you actually know how to use it properly because

اکنون، این به شما کمک می کند که بدانید چگونه از آن به درستی استفاده کنید زیرا

you can hear them using it as well.

می توانید استفاده از آن را نیز بشنوید.

So here we go.

پس بزن که بریم.

Now this is the first word elevation elevation now real quick.

در حال حاضر این اولین کلمه elevation elevation در حال حاضر واقعی سریع است.

I want you to repeat after me elevation.

می خواهم بعد از ارتفاع من تکرار کنید.

Excellent.

عالی

Look, closely elevation.

نگاه کن، از نزدیک ارتفاع.

Great job now, what does the word elevation actually mean?

حالا کار عالی است، کلمه elevation واقعا به چه معناست؟

Well, elevation means the height above a given level, especially sea level.

خب، ارتفاع به معنای ارتفاع بالاتر از یک سطح معین، به ویژه از سطح دریا است.

So again, we're looking at this word elevation.

بنابراین دوباره، ما به این کلمه elevation نگاه می کنیم.

Remember, according to the video, they're hiking, the highest mountain, right?

به یاد داشته باشید، طبق ویدیو، آنها در حال پیاده روی هستند، بالاترین کوه، درست است؟

The world's tallest man.

بلند قدترین مرد جهان

So when we say elevation, what are we actually trying to describe?

بنابراین وقتی می گوییم ارتفاع، در واقع می خواهیم چه چیزی را توصیف کنیم؟

Here's the first sentence using this word as they extend towards

در اینجا اولین جمله ای است که از این کلمه استفاده می کند زیرا آنها به سمت

the east bay increase in elevation, again, going higher and higher.

خلیج شرقی افزایش ارتفاع می دهند و دوباره بالاتر و بالاتر می روند.

Like the video talks about the tallest mountain.

مانند ویدیو در مورد بلندترین کوه صحبت می کند.

Next here's another example.

بعد در اینجا یک مثال دیگر است.

The city lies at an elevation of 610 to 750 feet.

این شهر در ارتفاع 610 تا 750 فوتی قرار دارد.

Again, the height.

باز هم ارتفاع.

How high is it?

چه قدر بلنده؟

The elevation.

ارتفاع.

And here's another example center.

و اینجا یک مرکز نمونه دیگر است.

The Ridge rises to an elevation of 3000 feet.

ریج تا ارتفاع 3000 فوتی بالا می رود .

Whoa, 3000 feet.

اوه، 3000 فوت.

That's a very high elevation.

این یک ارتفاع بسیار بالا است.

Makes sense.

منطقی است.

Right.

درست.

All right.

So we have the first word again, being elevation.

خیلی خوب.

پس ما دوباره حرف اول را می زنیم که ارتفاع است.

Now, remember you see the timestamp after two second, mark,

اکنون، به یاد داشته باشید که مهر زمانی را بعد از دو ثانیه، علامت گذاری کنید،

almost as soon as the video.

تقریباً به محض فیلم.

You will hear them say elevation.

خواهید شنید که می گویند elevation.

So now, you know what elevation actually means.

بنابراین اکنون، می دانید که ارتفاع در واقع به چه معناست.

So what about the next word that we want to look at from the video?

پس کلمه بعدی که می خواهیم از ویدیو به آن نگاه کنیم چطور؟

Here's the next one?

این مورد بعدی است؟

Slopes slopes.

دامنه های شیب.

Now I want you to repeat after me.

حالا می خواهم بعد از من تکرار کنی.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Slopes.

دامنه ها.

Excellent.

عالی

Watch my mouth now.

حالا مراقب دهانم باش

Slopes.

دامنه ها.

Great job.

کارت عالی بود.

Last time.

آخرین بار.

Slopes.

دامنه ها.

Great job.

کارت عالی بود.

Now, the word slopes, what does it actually mean?

حالا کلمه شیب ها به چه معناست؟

Upward or downward slant or inclination or degree of slant?

شیب به سمت بالا یا پایین یا تمایل یا درجه شیب؟

I want you to think about going skiing, right?

می خواهم به اسکی رفتن فکر کنی، درست است؟

You're on the you're on the ski slope.

شما در پیست اسکی هستید.

They go up and down, right?

آنها بالا و پایین می روند، درست است؟

Ski slopes.

پیست های اسکی.

And let me ask you, have you ever went skiing before?

و اجازه دهید از شما بپرسم آیا قبلاً اسکی رفته اید؟

Are you good?

تو خوبی؟

I remember when I went snowboarding, I love sports.

یادم می آید وقتی اسنوبرد می رفتم، ورزش را دوست داشتم.

Snowboarding is a little bit hard though.

هر چند اسنوبورد کمی سخت است.

I'm not going to lie to you.

من قرار نیست به شما دروغ بگویم.

I had a great time, but going up the slopes was quite difficult.

به من خیلی خوش گذشت، اما بالا رفتن از شیب بسیار سخت بود.

I would do it again though.

هر چند دوباره این کار را انجام خواهم داد.

How about you?

در مورد شما چطور؟

Alright, so we have slopes now.

خوب، پس ما اکنون شیب هایی داریم.

I want us to look at the example sentences.

می خواهم به جملات مثال نگاه کنیم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

First one, she was surprised to see the grassy slope.

اول، او از دیدن سراشیبی چمن شگفت زده شد.

And at an up re-upped Clift again, abrupt Clift almost said apropos.

و در یک کلیفت که دوباره بالا رفت، کلیفت ناگهانی تقریباً جواب داد.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Again.

One more time.

از نو.

یک بار دیگر

She was surprised to see the grassy slopes in an abrupt cliff.

او از دیدن دامنه های علفزار در یک صخره ناگهانی شگفت زده شد.

Again, slopes again, up and down.

دوباره، دوباره شیب، بالا و پایین.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

The second sentence, the slopes of the Jura are covered with vineyard.

جمله دوم، دامنه های جورا با تاکستان پوشیده شده است.

Again, the slopes again, the Hills right up and down, they're

دوباره، دامنه ها دوباره، تپه ها درست بالا و پایین، آنها

covered with vineyards and laughs.

با تاکستان ها پوشیده شده اند و می خندند.

Look at this example sentence right here, the floor of the valley slopes,

به این جمله مثال نگاه کنید، کف دره

gently to the east, again, the floor of the valley slopes, gently to the east.

به آرامی به سمت شرق شیب دارد، دوباره کف دره به آرامی به سمت شرق شیب دارد.

So remember when you're thinking about slopes, don't forget.

پس به یاد داشته باشید زمانی که به شیب ها فکر می کنید ، فراموش نکنید.

Upward or downward slant or inclination or degree of slant.

شیب به سمت بالا یا پایین یا تمایل یا درجه شیب.

Just think about going up and down.

فقط به بالا و پایین رفتن فکر کنید.

All right.

The slope again, skiing and snowboarding.

خیلی خوب.

دوباره شیب، اسکی و اسنوبورد.

You're on the slopes up and down.

شما در شیب های بالا و پایین هستید.

All right.

So what about the next one?

خیلی خوب.

پس در مورد بعدی چطور؟

Again?

This one is found at 26 seconds into the video.

از نو؟

این یکی در 26 ثانیه پس از ویدیو یافت می شود.

So what about the next one?

پس در مورد بعدی چطور؟

The next word that we'll hear is right here, trail.

کلمه بعدی که می شنویم همینجاست، دنباله.

Trail now I want you to repeat after me trail.

دنباله حالا می خواهم دنباله من را تکرار کنی.

Excellent.

عالی

Again, trail.

باز هم دنباله.

Great job.

کارت عالی بود.

Last time after me for pronunciation.

آخرین بار بعد از من برای تلفظ.

Trail.

دنباله.

Excellent.

عالی

Now this word trail, let's look at the meaning of this word trail.

حالا این کلمه دنباله، بیایید به معنای این کلمه دنباله نگاه کنیم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Now the word trail just means a marked or established half or route, especially

اکنون کلمه تریل فقط به معنای نیمه یا مسیر مشخص یا مشخص شده است، به ویژه

through a forest or a mountainous region.

از طریق جنگل یا منطقه کوهستانی.

Again, when I was in South Korea, I loved hiking and many times when we'd

باز هم، زمانی که در کره جنوبی بودم، پیاده روی را دوست داشتم و بسیاری از مواقع که در حال پیاده

be on hikes, we would see a really good.

روی بودیم، واقعاً خوب می دیدیم.

Now one, Trevor, I was on actually ended up leading us to

حالا یکی، تروور، من در آن بودم، در واقع ما را

an area that had a lot of wasps.

به منطقه ای هدایت کرد که زنبورهای زیادی داشت.

And I told you all a story before of when I got stung by the wasps

و قبلاً برای همه شما داستانی تعریف کردم که وقتی در مسیر بودیم توسط زنبورها نیش خوردم

while we were on the trail.

.

Now I made it through, it did hurt, but that was on a trail through one

حالا من از آن عبور کردم، درد داشت، اما این مسیر در مسیری از میان یکی

of the mountains we were hiking.

از کوه‌هایی بود که در حال پیاده‌روی بودیم.

Makes sense.

منطقی است.

Right.

درست.

All right.

So let's see again, trail a marked or established path.

خیلی خوب.

پس بیایید دوباره ببینیم، مسیر مشخص شده یا تعیین شده را دنبال کنیم.

Now, what about a sentence describing a trail?

حالا در مورد جمله ای که یک دنباله را توصیف می کند چطور؟

Here we go.

The first sentence they hadn't traveled far down the trail before she got

در اینجا ما می رویم.

اولین جمله آنها قبل از اینکه او

a peripheral view of the building.

یک نمای پیرامونی از ساختمان پیدا کند، مسیر را خیلی پایین نرفته بودند.

Now I want to focus on this really quickly after me peripheral.

اکنون می‌خواهم بعد از من به سرعت روی این موضوع تمرکز کنم.

Good little closer peripheral.

خوب کمی نزدیکتر جانبی.

Excellent.

عالی

Now this word peripherals in the sentence, but again, they were

حالا این کلمه در جمله جنبه جانبی دارد ، اما دوباره، آنها

traveling far down the trail.

در مسیر بسیار پایینی حرکت می کردند.

And next, what about this sentence right here at the top of the trail,

و بعد، در مورد این جمله درست اینجا در بالای مسیر،

she paused to catch her breath again.

او مکث کرد تا دوباره نفس بکشد.

She's on the trail and she gets to the top and she's woo.

او در مسیر است و به اوج می رسد و او می خواهد.

I need to catch my breath at the top of the.

من باید در بالای صفحه نفس بکشم.

Now, what about this sentence?

حالا این جمله چطور؟

Right?

درست؟

For a half an hour, Jen tried to find his trail make sense, right?

به مدت نیم ساعت، جن سعی کرد ردپای او را منطقی بیابد، درست است؟

Again, a trail again, this path that you are going on now, I wonder if

باز هم یک مسیر، این مسیری که الان دارید می روید، نمی

you like to hike, do you like walking through the parks and through the woods?

دانم اگر دوست دارید پیاده روی کنید، آیا دوست دارید در پارک ها و جنگل ها قدم بزنید؟

Maybe you also like.

شاید شما هم دوست داشته باشید.

All right.

So in the video, you will hear them say trail again at the 27 second mark.

خیلی خوب.

بنابراین در این ویدیو، آنها را می‌شنوید که دوباره در نقطه 27 ثانیه می‌گویند دنباله.

Now this next word is also very important and you'll hear it again.

حالا این کلمه بعدی نیز بسیار مهم است و دوباره آن را خواهید شنید.

When you check out the video again, you can watch the video.

وقتی دوباره ویدیو را بررسی کردید، می توانید ویدیو را تماشا کنید.

The link is in my description.

لینک در توضیحات من است.

Very interesting video, but about the 20, the 58 second mark, actually

ویدیوی بسیار جالبی است، اما در مورد 20، علامت 58 ثانیه، در واقع

you'll hear them say chafe, chafe.

می‌شنوید که می‌گویند چف، چف.

I want you to repeat that.

من از شما می خواهم که آن را تکرار کنید.

Yeah.

Excellent.

آره

عالی

Very good again after me.

بعد از من بازم خیلی خوبه

Chafe.

چفیه.

Excellent.

Last time, chafe.

عالی

آخرین بار، چفیه.

Great job.

کارت عالی بود.

Now, the word chase.

حالا کلمه تعقیب و گریز.

What does it mean?

چه مفهومی داره؟

Chase just means to me.

تعقیب فقط برای من معنی دارد.

Or become sore or worn by rubbing.

یا در اثر مالش زخم یا فرسوده شود.

Think about it.

در مورد آن فکر کنید.

Ah, you need some lotion, but you've been wearing your shoes and your socks for a

آه، شما به مقداری لوسیون نیاز دارید، اما مدت زیادی است که کفش و جوراب خود را می پوشید

long time and you don't have any lotion.

و لوسیون ندارید.

So your skin starts to shake.

بنابراین پوست شما شروع به لرزیدن می کند.

Get a little dry, a little rough.

کمی خشک، کمی زبر شوید.

So let's check out an example sentence.

پس بیایید یک جمله مثال را بررسی کنیم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Here's the first example.

در اینجا اولین مثال است.

Oh, wool dress can actually chafe, delicate skin, again, a

اوه، لباس پشمی در واقع می‌تواند پوست لطیف و لطیف را ایجاد کند، دوباره

wool dress a little bit rough.

یک لباس پشمی کمی خشن است.

Right?

درست؟

For example, take a look at my hand.

مثلاً به دست من نگاهی بیندازید.

You see it's nice and moisturized.

می بینید که خوب و مرطوب است.

Yes.

آره.

Right.

درست.

So my skin will not easily shake because it's moisture.

بنابراین پوست من به راحتی نمی لرزد زیرا رطوبت دارد.

But if I didn't have any lotion on and I wore a wool dress, oh, it

اما اگر هیچ لوسیونی نداشتم و لباس پشمی می پوشیدم، اوه،

may be a little bit uncomfortable.

ممکن است کمی ناراحت کننده باشد.

It might chafe my skin makes sense.

ممکن است پوست من را خراب کند منطقی است.

Right.

درست.

So what about this examples and sentence right here.

پس در مورد این مثال ها و جمله در اینجا چه می شود.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Tight garments or tight undergarments like panties, bras, or underwear

لباس‌های تنگ یا لباس‌های زیر تنگ مانند شورت، سوتین، یا لباس‌های زیر

may make you chafe or leave scars.

ممکن است شما را گیج کنند یا زخم‌هایی از خود به جای بگذارند.

Very uncomfortable.

خیلی ناراحت کننده

Right?

درست؟

What about this example?

در مورد این مثال چطور؟

Sentence, the foaming waves chafe against the Rocky shore.

جمله، امواج کف آلود به ساحل راکی ​​می‌چرخند.

Now this is a little bit of a different meaning, but I wanted you to see a

حالا این کمی معنای متفاوتی دارد ، اما می‌خواستم جمله‌ای را ببینید

sentence that it still included the word.

که هنوز هم شامل این کلمه است.

So again, we have chafe to make or become sore or worn by rubbing again in English.

بنابراین باز هم، ما باید چفیه درست کنیم یا با مالیدن دوباره به زبان انگلیسی دردناک یا فرسوده شویم.

We say chase now, again, as you're watching the video, after you watch

ما می گوییم تعقیب و گریز حالا، دوباره، همانطور که شما در حال تماشای ویدیو هستید، بعد از اینکه

this lesson, when you go to watch their video, I want you to enjoy it, but listen

این درس را تماشا کردید، وقتی برای تماشای ویدیوی آنها رفتید، می خواهم از آن لذت ببرید، اما

for the words that we're going over.

به حرف هایی که می گوییم گوش دهید.

All right.

خیلی خوب.

So let's go to the next one.

پس بریم سراغ بعدی.

Here we go.

All right.

در اینجا ما می رویم.

خیلی خوب.

The next one that you'll hear is number five, snit.

نفر بعدی که می شنوید شماره پنج است.

Snuggle now this is going to be heard at one minute and 53 seconds.

Snuggle now این در یک دقیقه و 53 ثانیه شنیده می شود.

So really quickly, I want you to repeat after me snuggle.

خیلی سریع، می‌خواهم بعد از اینکه من در آغوش گرفتم، این کار را تکرار کنی.

Excellent.

Again, watch my mouth now.

عالی

باز هم اکنون مراقب دهان من باش.

Snuggle.

بغل کردن.

Great job last time after me negot.

کار عالی آخرین بار بعد از مذاکره من.

Excellent.

عالی

Very good.

خیلی خوب.

Now we're probably, you're probably wondering what does snuggle me well,

اکنون احتمالاً، احتمالاً از خود می‌پرسید که چه چیزی من را به خوبی در آغوش می‌گیرد، در

snuggle just means to settle or move into a warm, comfortable position.

آغوش گرفتن فقط به معنای مستقر شدن یا رفتن به یک موقعیت گرم و راحت است.

Again, just snuggle to get into a warm, comfortable position.

باز هم، فقط بغلتانید تا به یک موقعیت گرم و راحت برسید.

Think about it.

در مورد آن فکر کنید.

You've been working on.

داشتی روی

And at the end of the day, you know how tired you are.

و در پایان روز، می دانید که چقدر خسته هستید.

Right.

So what do you do?

درست.

پس چیکار میکنی؟

You sit down on the couch, you get your blanket, you wrap yourself in it

روی کاناپه می نشینی، پتو را می گیری، خودت را در آن

and you snuggle, you got it, right.

می پیچی و خفه می شوی، درست فهمیدی.

You snuggle down into your position.

در موقعیت خود خم می شوید.

Again, it means to get comfortable, to be very comfortable in a certain position.

باز هم به معنای راحت شدن، خیلی راحت بودن در یک موقعیت خاص است.

We say again, sorry.

بازم میگیم ببخشید

So what about an example sentence?

پس در مورد یک جمله مثال چطور؟

Here's the first example, sentence I love to snuggle up in bed.

این اولین مثال است، جمله I love to snuggle up in bed.

Now this is something I'm sure you did as a child when you were with your parents.

حالا این کاری است که مطمئنم شما در کودکی زمانی که با والدینتان بودید انجام می دادید.

Right?

I remember snuggling up in my parents' bed in the morning.

درست؟

یادم می آید که صبح در رختخواب پدر و مادرم دراز کشیدم.

I'd run in there, again, get comfortable with my parents.

دوباره می دویدم و با پدر و مادرم راحت می شدم.

And maybe you did the same thing as.

و شاید شما هم همین کار را کردید.

So, again, snuggle up in bed.

بنابراین، دوباره، در رختخواب بخوابید.

What about this one?

در مورد این یکی چی؟

Number two second sentence.

جمله دوم شماره دو

He says it should be all right.

او می گوید همه چیز باید درست باشد.

Once they snuggle down into their sleeping bags.

یک بار در کیسه خواب خود فرو می روند.

Now I watched a video recently on YouTube, not the one that I'm talking

حالا من اخیراً ویدیویی را در یوتیوب تماشا کردم ، نه آن چیزی که

about in this video, but another video of a young man who went out in

در این ویدیو در مورد آن صحبت می کنم، بلکه یک ویدیوی دیگر از یک مرد جوان که

the cold winter, it was actually a blizzard and he actually slept in his.

در زمستان سرد بیرون رفته بود، در واقع یک کولاک بود و او در واقع در خودش خوابید.

But he had a really good sleeping.

اما او واقعاً خواب خوبی داشت.

And he snuggled into a sleeping bag and he actually was warm all night.

و او در کیسه خواب فرو رفت و در واقع تمام شب گرم بود.

So sleeping bags are really good.

بنابراین کیسه خواب ها واقعا خوب هستند.

You can snuggle into your sleeping bag, make sense.

می توانید در کیسه خواب خود بخوابید، منطقی است.

Right.

درست.

All right.

So we see snuggle down into their sleeping bag.

خیلی خوب.

بنابراین ما می بینیم که در کیسه خواب خود فرو می روند.

Now what about this one?

حالا این یکی چی؟

Right.

درست.

She moved to snuggle closer to the woman whom she had known

او برای نزدیک شدن به زنی که

and loved throughout the years.

در طول سال ها او را می شناخت و دوستش داشت حرکت کرد.

Like her aunt.

مثل عمه اش.

She said, man, I've loved her all my life.

او گفت، مرد، من او را در تمام عمرم دوست داشتم.

She's like a second mother to me.

او برای من مثل یک مادر دوم است.

I want to snuggle up next to her because I love her, like my own.

من می خواهم در کنار او بخوابم زیرا او را دوست دارم، مثل خودم.

Maybe you have some aunts or individuals that are like your mom

شاید شما عمه یا افرادی دارید که شبیه مادرتان هستند

and you want to snuggle up close to them because you love them.

و می خواهید به آنها نزدیک شوید زیرا آنها را دوست دارید.

Like you love your own mother.

مثل اینکه مادر خودت را دوست داری

All right.

Okay.

خیلی خوب.

باشه.

So again, we're looking at the word.

بنابراین دوباره، ما به کلمه نگاه می کنیم.

So again, when you watch the video pay attention at the one minute and

بنابراین، دوباره، وقتی ویدیو را تماشا می‌کنید، در نقطه یک دقیقه و

53 second mark, and you'll hear the word snuggle now, as you continue

53 ثانیه دقت کنید، و اکنون کلمه snuggle را می‌شنوید، همانطور که به

watching the video, the next word you'll hear is this one right here.

تماشای ویدیو ادامه می‌دهید، کلمه بعدی که می‌شنوید این کلمه است.

Exceptional, exceptional.

استثنایی، استثنایی.

Now I want you to repeat after me exceptional.

حالا می خواهم بعد از من استثنایی را تکرار کنید.

Ooh, very good.

اوه خیلی خوبه

Now watch closely here.

حالا اینجا را از نزدیک تماشا کنید.

Exceptional.

استثنایی.

Very good.

Last time after me exceptional.

خیلی خوب.

آخرین بار بعد از من استثنایی.

Whew.

وای

That was very good.

این خیلی خوب بود.

So we have this word exceptional.

بنابراین ما این کلمه استثنایی را داریم.

Now, what does exceptional mean?

حالا استثنایی یعنی چی؟

Exceptional just means unusual or not.

استثنایی فقط به معنای غیرعادی است یا نه.

Typical.

معمول.

Look at this video we're watching.

به این ویدیو که در حال تماشای آن هستیم نگاه کنید.

It's amazing.

این شگفت انگیز است.

It's unusual or not.

غیر معمول است یا نه.

Typical.

معمول.

Wow.

وای.

That's exceptional.

این استثنایی است.

Think about when you're taking a test, right.

به این فکر کنید که چه زمانی امتحان می دهید، درست است.

And you want to do well and you get the test back and you receive 100%.

و شما می خواهید خوب انجام دهید و تست را پس می گیرید و 100% دریافت می کنید.

An a, every question is right.

پاسخ، هر سوالی درست است.

You take that test to your parents.

شما آن تست را برای پدر و مادرتان انجام دهید.

Oh my goodness.

اوه خدای من.

This is exceptional.

این استثنایی است.

You always do well, but this right here.

شما همیشه خوب کار می کنید، اما این درست اینجاست.

It's unusual.

غیر معمول است.

You got everything right?

همه چیز را درست فهمیدی؟

This is exceptional.

این استثنایی است.

Makes sense.

منطقی است.

Right.

درست.

All right.

So we use this word exceptional.

خیلی خوب.

بنابراین ما از این کلمه استثنایی استفاده می کنیم.

When we want to express something that's unusual, but amazing.

وقتی می خواهیم چیزی را بیان کنیم که غیرعادی است، اما شگفت انگیز است.

So what about this example?

پس در مورد این مثال چطور؟

Sentence right here using the word except.

جمله درست در اینجا با استفاده از کلمه استثنا.

Even an exceptional sales person has an imperfect memory.

حتی یک فروشنده استثنایی هم حافظه ناقصی دارد.

They may forget things from time to time.

ممکن است هر از گاهی چیزهایی را فراموش کنند.

Right.

درست.

And what about this example?

و در مورد این مثال چطور؟

Sentence.

جمله.

Chris is a man of exceptional talent.

کریس مردی با استعداد استثنایی است.

Now I'll tell you a real quick story.

حالا من یک داستان سریع واقعی را برای شما تعریف می کنم.

It's not story time just yet, but stay till the end.

هنوز زمان داستان نرسیده است، اما تا انتها بمانید.

So real quick, when I was growing up, I used to take

خیلی سریع، وقتی بزرگ شدم،

piano and I wish now that I had.

پیانو می‌گرفتم و الان که داشتم پیانو می‌گرفتم.

But I took piano lessons and I wanted to stop because I wanted

اما من کلاس پیانو خواندم و می خواستم این کار را متوقف کنم زیرا می خواستم

to go outside with my friends.

با دوستانم بیرون بروم.

And I told my mom, Hey, listen, I am able to draw and paint really well.

و به مادرم گفتم: هی، گوش کن، من می توانم خیلی خوب طراحی و نقاشی کنم.

I told my dad, daddy, I'm a good artist.

به بابام گفتم بابا من هنرمند خوبی هستم.

I actually am exceptional.

من در واقع استثنایی هستم

So I don't have to do the piano lessons anymore.

بنابراین دیگر مجبور نیستم درس های پیانو را انجام دهم .

Let me focus on my art.

بگذارید روی هنرم تمرکز کنم.

And they said, okay, TIFF, you're right.

و آنها گفتند، خوب، TIFF، حق با شماست.

You are an exceptional artist.

شما یک هنرمند استثنایی هستید.

You can stop taking piano lessons.

می توانید درس پیانو را کنار بگذارید.

I regret it now, but I was happy.

الان پشیمانم اما خوشحال بودم.

Then when you see right, I could draw, I had an unusual talent.

وقتی درست دیدی، می‌توانستم نقاشی بکشم، استعداد غیرعادی داشتم.

I could draw better than my friends.

بهتر از دوستانم می توانستم نقاشی بکشم.

I had an exceptional talent.

استعداد استثنایی داشتم.

Makes sense.

منطقی است.

Right.

درست.

All right.

So we use exceptional now, again, looking at this sentence, Chris

خیلی خوب.

بنابراین ما اکنون از استثنایی استفاده می کنیم، دوباره با نگاهی به این جمله،

is a man of exceptional talent.

کریس مردی با استعداد استثنایی است.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Last sentence for this.

آخرین جمله برای این.

The rules can only be waived in exceptional circumstances.

قوانین فقط در شرایط استثنایی قابل چشم پوشی هستند .

Again, circumstances that are not usual, something out of the

باز هم، شرایطی که معمول نیستند، چیزی خارج از

ordinary exceptional circumstances.

شرایط استثنایی معمولی.

So that's what the sentence is explaining.

پس این چیزی است که جمله توضیح می دهد.

So again, we have the word exceptional, unusual and not typical.

بنابراین دوباره، ما کلمه استثنایی، غیر معمول و غیر معمول را داریم.

This is at the two minute and 24 second mark.

این در نقطه دو دقیقه و 24 ثانیه است.

So again, when you watch the video listen closely for this.

بنابراین، دوباره، وقتی ویدیو را تماشا می کنید، به این موضوع گوش دهید.

Now, what about this next one?

حالا در مورد این بعدی چطور؟

This next one may be a little tricky to pronounce anticlimactic

این بعدی ممکن است کمی مشکل باشد که

anticlimactic after me anticlimactic.

بعد از من anticlimactic را anticlimactic تلفظ کنید.

Good.

خوب

Very good.

Again after me anticlimactic.

خیلی خوب.

باز هم بعد از من ضد آب و هوا.

Excellent.

عالی

Last time after me, anti-climatic.

آخرین بار بعد از من، ضد آب و هوا.

Yes.

آره.

Excellent job.

کارت عالی بود.

Now, what does this word anticlimactic actually mean?

حال، این کلمه antiklimactic در واقع به چه معناست؟

Here we go causing disappointment at the end of an exciting or

در اینجا می‌خواهیم در پایان یک

impressive series of events.

سری رویدادهای هیجان‌انگیز یا تأثیرگذار، ناامیدی ایجاد کنیم.

Again, you're, you're looking forward to something happened and

باز هم، شما، شما مشتاقانه منتظر اتفاقی

you're, you're anticipating it, but all of a sudden at the end.

هستید و دارید، آن را پیش بینی می کنید، اما ناگهان در پایان.

Nothing happens.

هیچ اتفاقی نمی افتد.

You're excited, but then the ending is not what you expected in that situation.

شما هیجان زده هستید، اما پایان آن چیزی نیست که در آن موقعیت انتظار داشتید.

You would say anticlimactic.

شما می گویید ضد اقلیم.

So again, let's check out this definition.

بنابراین دوباره، بیایید این تعریف را بررسی کنیم.

Here we go.

Causing disappointment at the end of an exciting or impressive series of events.

در اینجا ما می رویم.

ایجاد ناامیدی در پایان یک سری رویدادهای هیجان انگیز یا تأثیرگذار.

So what about an example sentence?

پس در مورد یک جمله مثال چطور؟

Here we go.

Let's check out this first example.

در اینجا ما می رویم.

بیایید این مثال اول را بررسی کنیم.

The conclusion of the movie was anticlimactic.

پایان فیلم ضد اقلیم بود.

Ah, it was okay.

آه، خوب بود.

But honestly the end of the movie was not that good.

اما راستش پایان فیلم چندان خوب نبود.

It was anticlimactic makes sense.

ضد اقلیم بود منطقی است.

Right?

Anticlimactic.

درست؟

ضد اقلیم.

So here we go.

The next one, I really think that would be the most anticlimactic thing, honestly.

پس بزن که بریم.

مورد بعدی، من واقعاً فکر می کنم که ضد اقلیم ترین چیز باشد، صادقانه بگویم.

Anticlimactic thing, meaning it's just not going to be that exciting

چیز ضد قلیان، به این معنی که آنقدرها هیجان

and won't be exceptional high.

انگیز نخواهد بود و فوق العاده بالا نخواهد بود.

You got it.

فهمیدی.

Right.

درست.

All right.

Here's the next one right here.

خیلی خوب.

در اینجا مورد بعدی است.

The performance itself was a touch anticlimactic.

اجرا خود یک ضد آب و هوا بود.

I don't want to say it was bad, but honestly it wasn't that good.

نمی خواهم بگویم بد بود، اما راستش آنقدرها هم خوب نبود.

It was anti.

ضد بود

Makes sense.

منطقی است.

Right.

درست.

All right.

So we have this word again, anticlimactic.

خیلی خوب.

بنابراین ما دوباره این کلمه را داریم، ضد اقلیم.

So when you watch the video pay attention at the two minute and 45 second mark,

بنابراین وقتی ویدیو را تماشا می‌کنید و در نقطه دو دقیقه و ۴۵ ثانیه دقت

you'll hear them say anticlimactic.

می‌کنید، می‌شنوید که می‌گویند anticlimactic.

Now, what about this next one again?

حالا، در مورد این بعدی دوباره چطور؟

When you're watching the video, you will hear them say this laps laps.

وقتی در حال تماشای ویدیو هستید ، می‌شنوید که می‌گویند این دور زدن.

All right.

خیلی خوب.

After me laps.

بعد از من دور من.

Excellent.

Again, watch my mouth closely.

عالی

بازم مراقب دهنم باش

Laps with job last time after me lapse.

دور با کار آخرین بار پس از من از کار افتاد.

Excellent.

عالی

Now, what does the word elapse actually mean here?

حال، کلمه گذشت در اینجا به چه معناست؟

Laps refers to one full circuit in a race going around one full circuit.

دور به یک مدار کامل در یک مسابقه اطلاق می شود که دور یک مدار کامل می چرخد.

It's so funny.

I remember a story.

خیلی خنده دار است.

یاد یه داستان افتادم

So my family and I, we went on vacation again, speaking about the word laps.

بنابراین من و خانواده ام، دوباره به تعطیلات رفتیم و در مورد کلمه لپ صحبت کردیم.

And on this vacation, there was actually a go cart there.

و در این تعطیلات، در واقع یک سبد خرید وجود داشت.

We could go to a go-kart place.

می توانستیم به یک مکان کارتینگ برویم.

So we all got on these go-carts again, go-karts like in the video,

بنابراین همه ما دوباره سوار این گاری‌ها شدیم ، کارت‌هایی مانند ویدیو،

these miniature small cars and they were going really fast now.

این ماشین‌های کوچک مینیاتوری و اکنون واقعاً سریع می‌رفتند.

I can drive really well.

من می توانم واقعاً خوب رانندگی کنم.

So I got in the race car and I said, I'm going to beat all of you.

بنابراین من سوار ماشین مسابقه شدم و گفتم، من همه شما را شکست خواهم داد.

And the truth is I did, I won, but again, we had to go

و حقیقت این است که من این کار را کردم، برنده شدم، اما باز هم مجبور شدیم

several laps around the track.

چندین دور پیست را دور بزنیم.

You got it.

Right?

فهمیدی.

درست؟

So at the go chart, the go chart have a go-kart when the go-kart place we

بنابراین در چارت برو، نمودار برو زمانی که مکان کارتینگ که ما

were able to go around the track.

توانستیم مسیر را دور بزنیم، دارای کارت رفتن است.

All right.

We did laps around the track.

خیلی خوب.

دور پیست دور زدیم.

So let's check out some example sentences.

پس بیایید چند جمله مثال را بررسی کنیم.

Again, we have.

باز هم داریم.

And let's see the first sentence.

و بیایید جمله اول را ببینیم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Every morning she swims 50 laps in the pool.

هر روز صبح او 50 دور در استخر شنا می کند.

She swims 50 laps again.

او دوباره 50 دور شنا می کند.

What does laps mean?

لپ به چه معناست؟

Here we go once.

یه بار بریم اینجا

One full circuit in a race, but it's not always a race because

یک دور کامل در یک مسابقه، اما همیشه یک مسابقه نیست، زیرا

you can actually be in the pool, swimming, just going back and forth.

می‌توانید در استخر باشید، شنا کنید، فقط به جلو و عقب بروید.

This is considered laps, right?

این دور در نظر گرفته می شود، درست است؟

These are laps.

این ها دور هستند.

All right.

So here we go.

خیلی خوب.

پس بزن که بریم.

The race ended with eight laps, again, eight laps around the track.

مسابقه با هشت دور و دوباره هشت دور دور پیست به پایان رسید.

And finally he dropped out of the race after two laps.

و سرانجام پس از دو دور از مسابقه کنار رفت.

It seems like that may have been a difficult race for him.

به نظر می رسد این مسابقه برای او سخت بوده است.

Right.

درست.

He dropped out of the race after two laps.

او پس از دو دور از مسابقه کنار رفت.

So once again, a lap being one full circuit in a race.

بنابراین بار دیگر، یک دور یک دور کامل در یک مسابقه است.

So when you watch the video listen closely at the three minute and 16 second mark.

بنابراین وقتی ویدیو را تماشا می‌کنید، با دقت در نقطه سه دقیقه و 16 ثانیه گوش دهید.

You'll hear them say laps.

شما می شنوید که آنها می گویند دور.

Now.

اکنون.

What about this next one?

در مورد این بعدی چطور؟

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

The next one is steep.

بعدی شیب دار است.

Steep.

شیب تند.

Here we go again after me steep.

اینجا ما دوباره دنبال من شیب دار می رویم.

Excellent.

Now watch closely.

عالی

حالا از نزدیک تماشا کنید

Here we go again.

دوباره شروع کنیم.

Steep.

شیب تند.

Great job last time after me steep.

کار عالی آخرین بار بعد از من شیب دار.

Excellent.

عالی

Now steep.

حالا شیب دار

What does steep mean?

شیب به چه معناست؟

So steep actually means.

بنابراین شیب در واقع به معنای.

Rising or falling very sharply, a steep slope or a hillside.

بالا آمدن یا سقوط بسیار شدید، شیب تند یا دامنه تپه.

So again, rising or falling, very sharply abruptly, right?

بنابراین دوباره، بالا آمدن یا سقوط، بسیار ناگهانی، درست است؟

We say again, steep, whoa, this is really steep.

ما دوباره می گوییم، شیب، اوه، این واقعا شیب است.

So instead of being like this, it's like this, and you have to go up.

بنابراین به جای این که اینگونه باشد، این گونه است و شما باید بالا بروید.

I remember when I was in South Korea, again, another hiking

یادم می آید زمانی که در کره جنوبی بودم ، دوباره یک سفر پیاده روی دیگر

trip and I was enjoying the hike.

داشتم و از پیاده روی لذت می بردم.

But it was extremely steep, so he couldn't go fast.

اما به شدت شیب دار بود، بنابراین او نمی توانست سریع برود.

I had to go very slow because the hill was like this and there were tons

مجبور شدم خیلی آهسته بروم زیرا تپه اینگونه بود و

of people trying to get up the hill.

هزاران نفر تلاش می کردند تا از تپه بالا بروند.

It was very steep.

خیلی شیب داشت.

Now let's check out some examples sentences.

حالا بیایید چند نمونه از جمله ها را بررسی کنیم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

The first example sentence is right here.

اولین جمله مثال درست اینجاست.

She screamed as she tumbled down a.

او در حالی که به پایین سقوط کرد جیغ زد.

Hill.

تپه

She fell very fast.

او خیلی سریع افتاد.

It was very steep.

خیلی شیب داشت.

So again, she screamed, she tumbled down a steep hill.

بنابراین دوباره، او فریاد زد، از تپه ای شیب دار پایین افتاد.

I'm sure she was.

من مطمئن هستم که او بود.

Okay.

Here we go.

باشه.

در اینجا ما می رویم.

Next example, center.

مثال بعدی، مرکز.

The submarine slopes are steep.

دامنه های زیردریایی تند است.

They're very steep, high.

آنها بسیار شیب دار، مرتفع هستند.

They're very the angle.

خیلی زاویه دارن

Right?

درست؟

And finally, the town stands on a steep hill.

و در نهایت، شهر بر روی تپه ای شیب دار ایستاده است.

Again, you're on this hill is very steep and the town is right at the top.

باز هم، شما روی این تپه هستید که بسیار شیب دار است و شهر درست در بالای آن قرار دارد.

So again, in English we say steep.

پس دوباره در انگلیسی می گوییم steep.

Excellent.

Last time.

عالی

آخرین بار.

Steep.

شیب تند.

Very good.

خیلی خوب.

So again, when you're watching the video pay attention to the time you

بنابراین، دوباره، وقتی در حال تماشای ویدیو هستید، به زمانی که

want to make sure you actually know when this word is being said right

می‌خواهید مطمئن شوید که واقعاً می‌دانید چه زمانی این کلمه دقیقاً در اینجا گفته می‌شود

here, three minutes and 36 seconds.

، سه دقیقه و 36 ثانیه توجه کنید.

You'll hear them say steep.

می شنوید که می گویند شیب دار.

All right.

Now what about the next word?

خیلی خوب.

حالا کلمه بعدی چطور؟

This next word right here.

این کلمه بعدی درست اینجاست.

Gondola gondola.

تله کابین گوندولا.

Now this is something I wanted to repeat.

حالا این چیزی است که می خواستم تکرار کنم.

Gondola excellent again after me gondola.

گوندولا عالی دوباره بعد از من گوندولا.

Very good after me last time.

بعد از من دفعه قبل خیلی خوبه

Gondola.

گوندولا.

Excellent.

عالی

Very good.

خیلی خوب.

Now, what does a gondola, what does that word mean?

حالا تله کابین یعنی چی، اون کلمه یعنی چی؟

A gondola is a container in which passengers travel, especially

گوندولا ظرفی است که مسافران در آن سفر می کنند، به خصوص

hung from a thick white.

که از یک سفید غلیظ آویزان شده اند.

Which moves up a mountain.

که از کوهی بالا می رود.

All right.

خیلی خوب.

So think about when you go skiing.

پس به این فکر کنید که چه زمانی به اسکی می روید.

Remember earlier I mentioned, I wind up snowboarding, so snowboarding or skiing.

به یاد داشته باشید که قبلاً ذکر کردم، من اسنوبورد را به پایان می برم، بنابراین اسنوبورد یا اسکی.

Now, when you're trying to go snowboarding or skiing, you have to

حالا، وقتی می خواهید اسنوبرد یا اسکی بروید، باید به

travel inside of the, you got it.

داخل آن سفر کنید، متوجه شدید.

Exactly.

دقیقا.

The gondola.

گوندولا.

Look at the gondola in the background.

به گوندولا در پس زمینه نگاه کنید.

You see it rising up on that thick wire people are inside.

می بینید که از روی سیم ضخیم مردم بالا می رود.

We call that a gondola.

ما به آن گوندولا می گوییم.

And again, in the video, you're going to hear Kara and Nate discuss

و باز هم، در این ویدئو، صحبت کارا و نیت در مورد تله کابین را می شنوید

the gondola because they actually have to travel in a gondola.

، زیرا آنها در واقع باید با یک گوندولا سفر کنند.

Again, you're going to really enjoy the video.

باز هم، شما واقعاً از ویدیو لذت خواهید برد.

So let's check out the first example sentence here.

بنابراین بیایید اولین جمله مثال را در اینجا بررسی کنیم.

Investigators have not been able to determine how the

بازرسان نتوانسته اند چگونگی

girl got out of the gondola.

خروج دختر از گوندولا را مشخص کنند.

Now, can you imagine how scary that would be a mother seeing

حالا، آیا می‌توانید تصور کنید که مادری که

her child get out of the gondola?

فرزندش را از گوندولا بیرون می‌بیند چقدر ترسناک است؟

What happened?

چی شد؟

How did it happen and is my child okay.

چطور شد و آیا فرزندم خوب است؟

Again, gondola.

باز هم تله کابین.

So again, the girl got out of the gondola and the woman and the investigators

بنابراین دوباره، دختر از گوندولا خارج شد و زن و بازپرسان

are trying to figure out how all right.

در تلاشند تا بفهمند که خوب است.

Here's the next sentence.

اینم جمله بعدی

Visit the history museum or take a ride on the sulfur mountain gondola.

از موزه تاریخ دیدن کنید یا در تله کابین کوه گوگرد سوار شوید.

All right, you can go to the museum or you can go inside

بسیار خوب، می توانید به موزه بروید یا می توانید به

the gondola ride, the gondola.

داخل تله کابین، تله کابین بروید.

All right.

خیلی خوب.

And finally, what could be more romantic than a gondola ride in Italy?

و در نهایت، چه چیزی می تواند عاشقانه تر از یک تله کابین در ایتالیا باشد؟

Can you imagine seeing all the beautiful views.

آیا می توانید تصور کنید که تمام مناظر زیبا را ببینید.

I actually have a friend that lives in Italy right now, and

من در واقع دوستی دارم که در حال حاضر در ایتالیا زندگی می کند و

man Italy looks beautiful.

مرد ایتالیایی زیبا به نظر می رسد.

So again, think about it a gondola again, I'll show you the video,

بنابراین، دوباره در مورد آن یک تله کابین فکر کنید، من ویدیو را به شما نشان می دهم

check out the video and you'll see again, a container in which past.

، ویدیو را ببینید و دوباره خواهید دید ، ظرفی که در آن گذشته است.

Travel, especially hung from a thick wire, which moves up a mountain.

سفر، به خصوص آویزان از سیم ضخیم، که حرکت می کند به بالا کوه.

This is what we call a gondola.

این همان چیزی است که ما به آن تله کابین می گوییم.

And you can use this word just like it's used in the video.

و شما می توانید از این کلمه درست مانند آنچه در ویدیو استفاده می شود استفاده کنید.

So here we go.

پس بزن که بریم.

Now the next word is chunk chunk.

حالا کلمه بعدی chunk chunk است.

Now I wanted to repeat after me chunk.

حالا می خواستم بعد از من تکه تکرار کنم.

Excellent.

Now watch closely Chuck.

عالی

حالا چاک را از نزدیک تماشا کن.

Very good again, chunk excellent job.

بازم خیلی خوب، کار بسیار عالی

Now, what does the word chunk actually mean?

حال، کلمه chunk در واقع به چه معناست؟

They used it in the video.

در ویدیو از آن استفاده کردند.

Chunk actually means a thick, solid piece of something.

چانک در واقع به معنای قطعه ضخیم و محکم چیزی است.

Again, a thick, solid piece of something.

باز هم یک قطعه ضخیم و جامد از چیزی.

Now I'll tell you something.

حالا یه چیزی بهت میگم

I love fruit.

من عاشق میوه هستم.

One of my favorite fruits is coconuts.

یکی از میوه های مورد علاقه من نارگیل است.

I love a coconut.

من عاشق نارگیل هستم.

I love the white chunks inside of it.

من عاشق تکه های سفید داخل آن هستم.

You heard?

I used it.

شنیدی؟

من از آن استفاده کردم.

Right.

درست.

I heard, I love chunks of coconut.

شنیدم، من عاشق تکه های نارگیل هستم.

Suddenly a song came to my mind from when I was in school.

ناگهان آهنگی از زمانی که در مدرسه بودم به ذهنم رسید.

The song was called coconut woman.

این آهنگ زن نارگیل نام داشت.

It went Coke.

کوکاکولا رفت.

Good-enough woman is calling out and everywhere.

زن به اندازه کافی خوب همه جا صدا می زند.

You can hear us shout, get your . No, that was when I was at about 600.

می توانید صدای فریاد ما را بشنوید، خود را دریافت کنید. نه، آن موقع بود که حدود 600

But since that time, I have loved coconuts and I love eating chunks of coconut.

سال داشتم. اما از آن زمان، من عاشق نارگیل بودم و عاشق خوردن تکه های نارگیل هستم.

Sometimes stories come to me.

گاهی داستان ها برایم پیش می آید.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

So again, a thick, solid piece of something.

بنابراین دوباره، یک قطعه ضخیم و جامد از چیزی.

So what about the first example sentence?

پس جمله مثال اول چطور؟

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Here's the example sentence.

در اینجا مثال جمله است.

Brady held up the chunk of steel.

بردی تکه فولاد را بالا نگه داشت.

So as you see, it's not just about fruit or food, you can use it to

بنابراین همانطور که می بینید، این فقط در مورد میوه یا غذا نیست، می توانید از آن برای

speak about other things as well.

صحبت در مورد چیزهای دیگر نیز استفاده کنید.

A chunk of.

یک تکه از.

So what about the second example sentence?

پس جمله مثال دوم چطور؟

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Dusty shouted as a chunk of stone, crushed a stainless steel

داستی به عنوان یک تکه سنگ فریاد زد ، یک کابینت فولادی ضد زنگ را له کرد

cabinet, again, a chunk of stone.

، دوباره، یک تکه سنگ.

And next, what about this one?

و بعد، در مورد این یکی چطور؟

Carmen grabbed a chunk of.

کارمن تکه ای از آن را گرفت.

From the box again, a chunk, remember a chunk just refers to

از جعبه دوباره، یک تکه، به یاد داشته باشید یک تکه فقط به

a FIC solid piece of something.

یک قطعه جامد FIC از چیزی اشاره دارد.

So we have a chunk of wood.

بنابراین ما یک تکه چوب داریم.

Now I do want you to try to use this at least one time today.

اکنون من از شما می خواهم که سعی کنید حداقل یک بار امروز از آن استفاده کنید.

You can do.

شما می توانید انجام دهید.

All right.

خیلی خوب.

So again, as you're watching the video, make sure you try

بنابراین دوباره، همانطور که در حال تماشای ویدیو هستید، مطمئن شوید که سعی

to listen out for this word.

کنید به این کلمه گوش دهید.

Now, chunk it'll happen at the six minute and 34 second mark.

حالا، قسمتی از آن در دقیقه شش و 34 ثانیه اتفاق می افتد.

Again.

I want you to make sure you listen out for this.

از نو.

من از شما می خواهم مطمئن شوید که به این موضوع گوش می دهید.

Here's the other thing in the description, you'll find a link.

در اینجا چیز دیگری در توضیحات وجود دارد، شما یک پیوند پیدا خواهید کرد.

I have a PDF that includes all of the words I'm teaching you with the

من یک PDF دارم که شامل تمام کلماتی است که به شما آموزش می دهم همراه با

definitions and the example sentences.

تعاریف و جملات مثال.

So you can download that PDF and study along as you watch the video.

بنابراین می توانید آن پی دی اف را دانلود کنید و در حین تماشای ویدیو مطالعه کنید.

I got you.

گرفتمت

All right, here we go.

بسیار خوب، ما می رویم.

We're going to go to the next one.

قراره بریم سراغ بعدی

The next one is right here.

مورد بعدی همینجاست

Vert vert.

Vert vert.

Watch me vert.

به من نگاه کن

Excellent.

Now that V sound can be tricky.

عالی

حالا که صدای V می تواند روی حیله و تزویر باشد.

Front teeth, bottom lip vert.

دندان های جلو، لب پایین.

Excellent.

عالی

Again, vert.

دوباره، vert.

Nice.

Last time.

خوب.

آخرین بار.

Vert.

Vert.

Nice job.

شغل خوب - در اصطلاح، خسته نباشی.

Now.

What is a vert?

اکنون.

ورت چیست؟

So avert is a green forest vegetation providing food for.

بنابراین avert یک پوشش گیاهی جنگلی سبز است که غذا را برای آن فراهم می کند.

We say vert now it's amazing.

ما می گوییم vert اکنون شگفت انگیز است.

Right?

All of these words are coming out from the video.

درست؟

همه این کلمات از ویدیو بیرون می آیند.

Again, you'll learn so much from watching videos on YouTube, and I want

باز هم، شما از تماشای ویدیوها در یوتیوب چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت ، و من از شما می خواهم

you to watch the video and use what I'm teaching you to understand everything.

که ویدیو را تماشا کنید و از آنچه به شما یاد می دهم برای درک همه چیز استفاده کنید.

So let's check out some examples sentences.

پس بیایید چند نمونه جملات را بررسی کنیم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

First, the officers swore to preserve the vert and venison in the forest.

اول، افسران سوگند یاد کردند که تاج و آهو را در جنگل حفظ کنند.

Makes sense.

منطقی است.

All right, here we go.

بسیار خوب، ما می رویم.

Next one in Tokyo park and street skateboarding made their debut, but

نفر بعدی در پارک توکیو و اسکیت بورد خیابانی برای اولین بار شروع به کار کردند، اما

vert did not, not a lot of vegetation.

vert این کار را نکرد، نه پوشش گیاهی زیادی.

All right.

خیلی خوب.

And finally, here we go.

و در نهایت، به اینجا می رویم.

Do you know the width of the vert?

آیا عرض ورت را می دانید؟

Do you know the width of the vert makes sense?

آیا می دانید عرض ورت منطقی است؟

So again, vert just means a green forest vegetation providing food for a deer

بنابراین دوباره، vert فقط به معنای یک پوشش گیاهی جنگلی سبز است که غذای یک گوزن را فراهم می کند

and you'll hear it at the eight minute.

و شما آن را در دقیقه هشتم خواهید شنید.

And two second, mark.

و دو ثانیه، علامت بزنید.

All right, here we go.

بسیار خوب، ما می رویم.

Let's keep going.

بیا ادامه بدیم.

The next one you'll hear is right here away.

مورد بعدی که می شنوید همین جاست.

SIS always sits.

SIS همیشه می نشیند.

Here we go.

Watch me.

در اینجا ما می رویم.

منو ببین.

Always SIS.

همیشه SIS.

Excellent.

عالی

Always SIS.

همیشه SIS.

Great.

Last time after me always says, excellent job now, what is an Oasis?

عالی.

آخرین بار بعد از من همیشه می‌گوید ، اکنون کار عالی است، Oasis چیست؟

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

And a waste.

This is a fertile or green area in an arid region.

و ضایعات

این منطقه حاصلخیز یا سرسبز در یک منطقه خشک است.

One more time.

یک بار دیگر

Uh, fertile or green area in an arid region, you can tell, right.

اوه، منطقه حاصلخیز یا سرسبز در یک منطقه خشک، درست است.

Sometimes English words are tricky, but again, a fertile, right?

گاهی اوقات کلمات انگلیسی پیچیده هستند، اما دوباره، یک بارور، درست است؟

So again, we're looking at this one right here.

بنابراین، دوباره، ما در اینجا به این یکی نگاه می کنیم.

Always sits.

همیشه می نشیند.

All right.

Again, always says, now this is, uh, an area.

خیلی خوب.

باز هم، همیشه می گوید ، حالا این یک منطقه است.

Um, it's so funny.

اوم، خیلی خنده دار است.

Uh, one of my friends lives in an area where there actually

اوه، یکی از دوستان من در منطقه ای زندگی می کند که در واقع

are lots of deserts, right?

بیابان های زیادی وجود دارد، درست است؟

So you look for areas that are very.

بنابراین شما به دنبال مناطقی هستید که بسیار هستند.

Fertile.

بارور.

They have lots of water because in the desert, you don't have

آنها آب زیادی دارند زیرا در بیابان،

a lot of areas like that.

چنین مناطق زیادی ندارید.

So you're looking for an Oasis.

بنابراین شما به دنبال یک واحه هستید.

Now let's check out some example sentences.

حالا بیایید چند جمله مثال را بررسی کنیم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

First, we have this one, a caravan road to the south, excuse me.

اول اینکه ما این یکی را داریم، جاده کاروانی به سمت جنوب، ببخشید.

A caravan road to the south, goes through the Oasis again, a caravan road to

یک جاده کاروانی به سمت جنوب، دوباره از واحه می گذرد، یک جاده کاروانی به

the south goes through the Oasis next.

سمت جنوب از واحه بعدی می گذرد.

There we go.

ما میرویم آنجا.

They all could see the Oasis in the distance.

همه آنها می توانستند واحه را از دور ببینند.

Hey, we can see it in the distance and we're looking forward.

هی، ما می توانیم آن را از دور ببینیم و مشتاقانه منتظریم.

Come on, let's get there.

بیا بریم اونجا

All right.

خیلی خوب.

And finally, we have this one right here.

و در نهایت، ما این یکی را در اینجا داریم.

Did you see the Oasis?

Oasis را دیدی؟

Did you see the Oasis?

Oasis را دیدی؟

All right.

خیلی خوب.

So again, what does the word Oasis mean?

پس دوباره، کلمه Oasis به چه معناست؟

It means a fertile or green area in an arid region.

به معنای منطقه حاصلخیز یا سرسبز در یک منطقه خشک است.

Look at this video, you see the water there and there's sand, but there's an

به این ویدیو نگاه کنید، آب را در آنجا می بینید و ماسه ای وجود دارد، اما منطقه ای وجود دارد

area that looks like it's very fertile or green, lots of vegetation in that area.

که به نظر می رسد بسیار حاصلخیز یا سبز است، پوشش گیاهی زیادی در آن منطقه وجود دارد.

And last, remember this is at the eight minute and nine second mark.

و در آخر، به یاد داشته باشید که این در دقیقه هشت و نه ثانیه است.

Now, remember, I want you to watch the video.

حالا، به یاد داشته باشید، می‌خواهم ویدیو را تماشا کنید.

The link is in the description and you can also get the.

لینک در توضیحات موجود است و می توانید آن را نیز دریافت کنید.

There are tons of other words and expressions you will learn.

هزاران کلمه و عبارات دیگر وجود دارد که یاد خواهید گرفت.

And in the PDF, I've put them in there for you again.

و در PDF، دوباره آنها را برای شما در آنجا قرار داده ام.

I hope you enjoyed today's lesson.

امیدوارم از درس امروز لذت برده باشید.

I hope you continue.

امیدوارم ادامه بدی

Don't forget if you want to learn more with me, all you have

فراموش نکنید اگر می خواهید بیشتر با من بیاموزید، تنها کاری که

to do is go to www dot let's.

باید انجام دهید این است که به www dot let's بروید.

Jump right in.com.

به سمت راست in.com بپرید.

I have over 365 days of English lessons.

من بیش از 365 روز درس انگلیسی دارم.

Ready for you?

برای شما آماده است؟

I hope you have a wonderful day.

امیدوارم روز فوقالعاده ای داشته باشید.

Watch the video and I'll talk to you next time.

ویدیو را ببینید و دفعه بعد با شما صحبت خواهم کرد.

But as always remember to speak English.

اما مثل همیشه به یاد داشته باشید که انگلیسی صحبت کنید.

You still there, you know what time it is?

هنوز آنجایی، می‌دانی ساعت چند است؟

It's story time.

زمان داستان است

I said it's story time.

گفتم وقت داستان است.

All right.

خیلی خوب.

So I mentioned this story briefly during the lesson.

بنابراین در طول درس به طور خلاصه به این داستان اشاره کردم.

I remember I was talking about hiking.

یادم می آید در مورد کوهنوردی صحبت می کردم.

It's part of that story.

بخشی از آن داستان است.

So one time when I was hiking with my friend, again, we were hiking

بنابراین یک بار که با دوستم در حال پیاده روی بودم، دوباره در کوه های کره جنوبی پیاده روی می

in the mountains of South Korea and we were having a great time.

کردیم و اوقات خوبی را سپری می کردیم.

It was amazing.

شگفتآور بود.

The views were awesome and we really enjoyed ourselves.

مناظر عالی بود و ما واقعا لذت بردیم.

We were enjoying ourselves.

داشتیم لذت می بردیم.

So we got to this point in the mountain and we wanted to go a little further, but

بنابراین به این نقطه در کوه رسیدیم و می‌خواستیم کمی جلوتر برویم، اما

we were trying to figure out which way to.

سعی می‌کردیم بفهمیم که به کدام سمت می‌رویم.

And we were standing and all of a sudden we realized that no one was around us.

و ایستاده بودیم و یکدفعه متوجه شدیم که کسی دورمان نیست.

We were by ourselves and that's okay.

ما تنها بودیم و اشکالی ندارد.

Korea is a very safe country, but something seemed a little bit different.

کره کشور بسیار امنی است، اما چیزی کمی متفاوت به نظر می رسید.

And all of a sudden I turned and I looked and I saw a sign and the sign just kind

و یکدفعه برگشتم و نگاه کردم و دیدم یک علامت و علامت یک

of looked, it's a danger in Korean and I saw something else and I was like,

جورایی به نظر می رسد، این یک خطر است به زبان کره ای و چیز دیگری را دیدم و فکر کردم،

wait, Pam Hindu PIM is snake in Korean.

صبر کنید، Pam Hindu PIM به زبان کره ای مار است.

And at that very moment, when I realized what the sign was saying,

و درست در همان لحظه، وقتی متوجه شدم که تابلو چه می‌گوید،

a huge snake crawl from out the ground and went around where we work.

یک مار بزرگ از روی زمین خزید و به اطراف محل کار ما رفت.

Now, I'm not going to lie to you.

حالا من به شما دروغ نمی گویم.

I screamed my friend screamed.

جیغ زدم دوستم فریاد زد.

We jumped in the air and we took off.

پریدیم هوا و بلند شدیم.

We were scared.

ما ترسیده بودیم.

And when we finally stopped running, we both were breathing

و وقتی بالاخره از دویدن منصرف شدیم، هر دو به

very hard and we looked at each other and said, wait a minute.

سختی نفس می‌کشیدیم و به هم نگاه کردیم و گفتیم یک دقیقه صبر کن.

Did, did, did you see that?

دیدی، دیدی؟

She said, yeah, I saw that it was a snake now.

گفت آره دیدم الان مار بود.

That was the first and only time I had ever seen a snake in

این اولین و تنها باری بود که مار را در

Korea, but I'll never forget that because we were at an elevation.

کره دیدم، اما هرگز آن را فراموش نخواهم کرد، زیرا ما در یک ارتفاع بودیم.

We were very high in the mountain, so we didn't think we had to be scared of.

ما در کوه بسیار بلند بودیم، بنابراین فکر نمی‌کردیم که باید از آن بترسیم.

But in actuality, there were snakes on that mountain.

اما در واقع در آن کوه مارهایی وجود داشت.

Now you heard me use the word elevation, right?

حالا شنیدی که من از کلمه elevation استفاده کردم، درسته؟

Maybe you had a story as well, where something happened

شاید شما هم داستانی داشتید که اتفاقی

to you and you saw a snake.

برایتان افتاده و مار را دیدید.

Let us know in the comment section.

اجازه بدهید به ما در بخش نظرات و مطمئن شوید.

All right, guys, I hope you enjoyed.

باشه بچه ها امیدوارم لذت برده باشید

Today's short story and I hope you enjoyed the lesson.

داستان کوتاه امروز و امیدوارم از درس لذت برده باشید.

I'll talk to you next time.

دفعه بعد باهات صحبت میکنم