The 30-Day English Plan: 15 Minutes to Fluency

In order to create a successful and effective 30 day English study plan,

برای ایجاد یک برنامه مطالعه انگلیسی 30 روزه موفق و مؤثر،

you must have the four activity types.

باید چهار نوع فعالیت را داشته باشید.

They are input days, process days, output days, and review days.

آنها روزهای ورودی، روزهای پردازش، روزهای خروجی و روزهای بررسی هستند.

So in today's lesson, I'm going to teach you how to make your

بنابراین در درس امروز، به شما یاد می‌دهم که چگونه

effective 30 day English study plan using these four activity types.

با استفاده از این چهار نوع فعالیت، یک برنامه مطالعه انگلیسی ۳۰ روزه مؤثر برای خود تنظیم کنید.

Are you ready?

آماده‌ای؟

Well then I'm teacher Tiffani.

خب پس من معلم تیفانی هستم.

Let's jump right in.

بیایید مستقیماً شروع کنیم.

The first week is days one.

هفته اول، روز اول است.

Through seven and day one is our input day.

تا روز هفتم و روز اول، روز ورودی ماست.

But what is an input day?

اما روز ورودی چیست؟

So input days are days where you learn new information by seeing,

بنابراین روزهای ورودی، روزهایی هستند که شما با دیدن،

hearing or reading the information, which creates initial memory.

شنیدن یا خواندن اطلاعات جدید، که باعث ایجاد حافظه اولیه می‌شود، آنها را یاد می‌گیرید.

Traces input days, in other words, are the days where you

به عبارت دیگر، روزهای ورودی ردپا، روزهایی هستند که شما

put information into your brain.

اطلاعات را وارد مغز خود می‌کنید.

So on day one, for example, this would be your activity.

بنابراین، برای مثال، در روز اول، این فعالیت شما خواهد بود.

Find one vocabulary word, one expression, and one idiom, and make

یک کلمه، یک عبارت و یک اصطلاح پیدا کنید و مطمئن شوید که

sure they each relate to the topic.

هر کدام به موضوع مربوط هستند.

Notice each week also is going to have a topic, and as you're watching this lesson,

توجه داشته باشید که هر هفته یک موضوع خواهد داشت، و همانطور که این درس را تماشا می‌کنید،

you'll see that I have for week one as an example, our topic is food and cooking.

خواهید دید که به عنوان مثال، موضوع هفته اول ما غذا و آشپزی است.

So for day one of week one, our topic being food and cooking,

خب، برای روز اول از هفته اول، که موضوع ما غذا و آشپزی است،

now we have to input information.

حالا باید اطلاعات را وارد کنیم.

So let's say we find one vocabulary word, and that vocabulary word is.

بنابراین فرض کنید یک کلمه از واژگان پیدا می‌کنیم ، و آن کلمه ... است.

Savor.

مزه کردن.

Savor just means to enjoy food or an experience slowly and completely.

مزه کردن (savor) فقط به معنای لذت بردن از غذا یا یک تجربه به آرامی و به طور کامل است.

So for day one, we have our input vocabulary word being savor.

بنابراین برای روز اول، کلمه ورودی واژگان ما savor (مزه) است.

What about the expression for day one, an input day, an expression

در مورد عبارت مربوط به روز اول، یک روز ورودی، یا عبارتی

related to our topic for this week?

مرتبط با موضوع این هفته چطور؟

Example, topic being, yes, food and cooking.

مثلاً موضوع، بله، غذا و آشپزی است.

So our expression is.

بنابراین بیان ما این است.

To have a sweet tooth.

برای اینکه هوس شیرینی کنم.

To have a sweet tooth.

برای اینکه هوس شیرینی کنم.

It means you love eating candy, sugar cakes, pies.

یعنی عاشق خوردن آبنبات، کیک شکری، پای هستید.

You have a sweet tooth.

تو یه عالمه شیرینی جات داری.

We are inputting information, day one and input day.

ما در حال وارد کردن اطلاعات هستیم، روز اول و روز ورود اطلاعات.

And now we need to get an idiom related to the topic.

و حالا باید یک اصطلاح مرتبط با موضوع پیدا کنیم.

Our topic, again, food and cooking, the idiom for day one.

موضوع ما، دوباره، غذا و آشپزی، اصطلاح روز اول.

Our input day is.

روز ورودی ما است.

The best thing since sliced bread.

بهترین چیز از زمان نان تست.

Now this has a food item in the idiom bread, but this idiom, the

حالا این یه ماده غذایی تو اصطلاح bread داره، اما این اصطلاح، که

best thing since sliced bread means, Hey, this is amazing.

از زمان sliced ​​bread بهترینه، یعنی هی، این عالیه.

I think whatever I'm speaking about, it was about as awesome.

فکر می‌کنم هر چیزی که در موردش صحبت می‌کنم، تقریباً به همان اندازه عالی بود.

This, oh man, this is the best thing since sliced bread.

این، خدای من، این بهترین چیز از زمان نان تست شده است.

You got it right.

درست متوجه شدید.

Excellent.

So day one is our input day.

عالی.

بنابراین روز اول، روز ورودی ماست.

Now we have to move to day two, and day two is a process day.

حالا باید به روز دوم برویم، و روز دوم، روز فرآیند است.

But what is a process day?

اما روز پردازش چیست؟

So process days are days where you analyze and understand the information

بنابراین روزهای پردازش، روزهایی هستند که شما اطلاعات را

by connecting it to what you already know, which strengthens memory pathways.

با اتصال آنها به آنچه از قبل می‌دانید، تجزیه و تحلیل و درک می‌کنید، که این امر مسیرهای حافظه را تقویت می‌کند.

Think about it on day one.

از روز اول بهش فکر کن.

It was an input day.

روز ورودی بود.

You remember we put all of this information in, but now it's just

یادتان هست که ما همه این اطلاعات را وارد کردیم، اما حالا فقط

floating around in our brains, so we have to process it, get a hold

در مغزمان شناور است، بنابراین باید آن را پردازش کنیم،

on it and connect it to something.

به آن دسترسی پیدا کنیم و به چیزی وصلش کنیم.

So, day two being our process day.

بنابراین، روز دوم، روز پردازش ماست.

So what would that look like for our example topic being food and cooking.

خب، این برای موضوع مثال ما که غذا و آشپزی است، چگونه خواهد بود؟

So on day two, a process day, you're going to find three

بنابراین در روز دوم، روز پردازش، شما سه

synonyms for the vocabulary word.

مترادف برای کلمه مورد نظر پیدا خواهید کرد.

One image for the expression and three example sentences for the idiom.

یک تصویر برای عبارت و سه جمله‌ی مثالی برای اصطلاح.

All right, so let's check this out.

بسیار خب، پس بیایید این را بررسی کنیم.

Here we go.

بفرمایید.

Vocabulary, synonyms.

واژگان، مترادف‌ها.

Remember, our vocabulary word from day one was, come on, savor.

یادتان باشد، از روز اول کلمه‌ی مورد استفاده در فرهنگ لغت ما « بیخیال، مزه مزه کن» بود.

Excellent.

So three synonyms for savor.

عالی.

بنابراین سه مترادف برای مزه کردن.

We have relish to enjoy it.

ما ذوق داریم که از آن لذت ببریم.

Relishing in the fact.

از این واقعیت لذت می‌برم.

Second, we have Enjoy.

دوم، ما Enjoy را داریم.

And third, we have appreciate three synonyms for the vocabulary

و سوم، ما سه مترادف برای

word we are processing.

کلمه‌ای که در حال پردازش آن هستیم، پیدا کرده‌ایم.

Our brain is saying, ah, okay, savor means this.

مغز ما می‌گوید، آه، باشه، مزه کردن یعنی این.

There are three other words.

سه کلمه دیگر هم هست.

We're processing the information.

داریم اطلاعات رو پردازش می‌کنیم. در

What about the expression?

مورد بیان چطور؟

Find an image that represents having a sweet tooth.

تصویری پیدا کنید که نشان دهنده علاقه به شیرینی باشد.

So I am actually going to have you close your eyes right now.

بنابراین، من واقعاً از شما می‌خواهم که همین الان چشمانتان را ببندید. بله

Yes.

.

You close your eyes.

چشمانت را می بندی.

I'm not gonna show you anything.

من قرار نیست چیزی بهت نشون بدم.

I'm going to describe an image.

من قصد دارم یک تصویر را توصیف کنم.

An image about having a sweet tooth.

تصویری در مورد علاقه به شیرینی‌جات. می‌خواهم

I want you to imagine a little boy, cute, big cheeks.

یک پسر بچه کوچک، بامزه و گونه‌های بزرگ را تصور کنید.

He's about three years old.

او حدود سه سال دارد.

Ooh, adorable.

اوه، دوست‌داشتنی.

You just wanna pick him up and kiss his cheeks, and this little boy is given.

فقط دلت می‌خواد بلندش کنی و گونه‌هاش رو ببوسی، و این پسر کوچولو نصیبت می‌شه.

An apple, and he just starts crying.

یک سیب، و او شروع به گریه کردن می‌کند.

I don't want an apple.

من سیب نمی‌خواهم.

And his mom looks at him and says, what do you want?

و مادرش به او نگاه کرد و گفت: چی می‌خوای؟

He says, I want a chocolate bar.

میگه: من یه شکلات تخته‌ای می‌خوام.

She says, Johnny, Johnny, that's not good.

او می‌گوید، جانی، جانی، این خوب نیست.

He said, mommy, I want a chocolate bar.

گفت مامان، من یه شکلات تخته‌ای می‌خوام.

Mm, I want a, a cupcake.

ممم، من یه، یه کاپ کیک می‌خوام.

And in this image, I want you to see Johnny with his cupcake in his

و در این تصویر، می‌خواهم جانی را ببینید که کاپ‌کیک به

hand, looking at the camera, smiling.

دست، به دوربین نگاه می‌کند و لبخند می‌زند.

So you just imagine that, right?

پس فقط تصورش می‌کنی، درسته؟

But you wanna find an image that shows someone who has a sweet tooth.

اما شما می‌خواهید تصویری پیدا کنید که نشان دهد کسی عاشق شیرینی‌جات است.

You got it right?

درست متوجه شدی؟

Excellent.

All right.

عالی.

خیلی خب.

And then for an idm, find three example sentences using the best

و بعد برای یک idm، سه جمله مثالی با استفاده از best

things since slice sliced bread, so I can give them to you, for example.

things since slice sliced ​​bread پیدا کنید، تا مثلاً بتوانم آنها را در اختیارتان قرار دهم.

Mm. My mom's soup is the best thing since sliced bread.

مم. سوپ مامانم از نون تست شده خوشمزه‌تره.

Number two, listen.

شماره دو، گوش کن.

Listen, that pizza you just brought me, ooh, is the best thing since sliced bread.

گوش کن، اون پیتزایی که الان برام آوردی، اوه، از زمان نون ورقه‌ای بهترین چیزه.

Now it just doesn't have to refer to food.

حالا دیگر لازم نیست حتماً به غذا اشاره کند. می‌تونم

I could say, you know what?

بگم، می‌دونی چیه؟

Listen to me.

به حرف من گوش کن.

That.

اینکه.

That book the best thing since sliced bread.

اون کتاب بهترین چیز از زمان نون ورقه‌ایه.

Now, we normally use it about food, but you can use it interchangeably.

ما معمولاً از آن در مورد غذا استفاده می‌کنیم، اما می‌توانید آن را به جای یکدیگر نیز به کار ببرید.

So you see, again, finding sentences, three sentences related to this.

بنابراین، دوباره، می‌بینید که جملاتی پیدا می‌شود، سه جمله مرتبط با این.

Yes, idiom.

بله، اصطلاح.

Excellent.

All right.

عالی.

خیلی خب.

Day two is our process day.

روز دوم، روز فرآیند ماست.

So day one we had an input day, putting the information.

بنابراین روز اول، روز ورودی اطلاعات بود ، یعنی وارد کردن اطلاعات.

In day two, we had a process day.

در روز دوم، روز پردازش داشتیم.

Right now we have an output day, day three.

الان ما روز خروجی داریم، روز سوم.

What is an output day?

روز خروجی چیست؟

So output days are days where you use the information.

بنابراین روزهای خروجی، روزهایی هستند که شما از اطلاعات استفاده می‌کنید. به

Actively through speaking or writing, which solidifies learning and

طور فعال از طریق صحبت کردن یا نوشتن، که یادگیری را تثبیت می‌کند و

builds practical language skills.

مهارت‌های عملی زبان را ایجاد می‌کند.

So on the output days, you are taking the information that you input taking

بنابراین در روزهای خروجی، شما اطلاعاتی را که وارد می‌کنید، از

the information that you processed, and you're using it in real life.

اطلاعاتی که پردازش کرده‌اید، دریافت می‌کنید و از آن در زندگی واقعی استفاده می‌کنید.

So for example, day three is an output day.

برای مثال، روز سوم، روز خروجی است.

You're going to write one sentence.

قراره یه جمله بنویسی.

For each term that relates to your daily life.

برای هر اصطلاحی که مربوط به زندگی روزمره شماست.

For example, we have the term savor.

برای مثال، ما اصطلاح «طعم» (savor) را داریم.

I could use this sentence.

من می‌توانستم از این جمله استفاده کنم.

I could write this one.

من می‌توانستم این یکی را بنویسم.

I savor my morning coffee before starting work.

من قبل از شروع کار، قهوه صبحگاهی‌ام را مزه مزه می‌کنم.

Hey, before I start work, I like to drink coffee.

هی، قبل از اینکه کارم را شروع کنم، دوست دارم قهوه بنوشم.

I don't, just an example, but I savor my morning coffee before starting work.

من این کار را نمی‌کنم، فقط یک مثال است، اما من قبل از شروع کار، قهوه صبحگاهی‌ام را مزه مزه می‌کنم.

Using what you learned to speak about your daily life, what about the expression.

با استفاده از آموخته‌هایتان در مورد زندگی روزمره‌تان صحبت کنید، در مورد عبارت چطور؟

My sister has such a sweet tooth that she keeps chocolate in every drawer.

خواهرم آنقدر عاشق شیرینی است که در هر کشویی شکلات نگه می‌دارد.

Think about your life and how you can use the expression to

به زندگی خودتان فکر کنید و اینکه چطور می‌توانید از این عبارت برای

describe something happening in your life or someone in your life.

توصیف اتفاقی که در زندگی‌تان یا شخصی در زندگی‌تان می‌افتد استفاده کنید.

This is an output day.

این یک روز خروجی است.

You caught it right?

گرفتیش، درسته؟

Excellent.

عالی.

Hit my arm.

به بازوم زد.

Uh oh.

Here we go.

اوه اوه.

بفرمایید.

And the idiom.

Now my new rice cooker is the best thing since sliced bread.

و اصطلاح.

حالا پلوپز جدیدم از زمان نان تست بهترین چیز است.

It makes perfect rice every time.

هر بار برنج بی‌نقصی درست می‌کند.

Remember I said we can use this idiom to describe things

یادتان هست گفتم می‌توانیم از این اصطلاح برای توصیف چیزهایی

that are not actually food.

که در واقع غذا نیستند استفاده کنیم.

The rice cooker.

پلوپز.

I'm not going to eat that, but I can use the idiom to describe it.

من آن را نخواهم خورد، اما می‌توانم از این اصطلاح برای توصیفش استفاده کنم.

So you're seeing on the output days, you are using what you input, what

بنابراین در روزهای خروجی می‌بینید که از آنچه وارد کرده‌اید، آنچه

you processed to describe your life.

پردازش کرده‌اید برای توصیف زندگی خود استفاده می‌کنید.

Day three.

روز سوم.

Yes, you got it.

بله، متوجه شدید.

Alright, so now we move to day four.

خب، حالا می‌رسیم به روز چهارم.

Day four.

روز چهارم.

Now we're restarting the pattern.

حالا الگو را دوباره شروع می‌کنیم.

Day four is an input day, and you understand what an input day is.

روز چهارم، روز ورودی است، و شما می‌دانید که روز ورودی چیست.

This activity is all about putting information in.

این فعالیت تماماً در مورد وارد کردن اطلاعات است.

So on day four, just like day one, we're going to find one vocabulary word, one

بنابراین در روز چهارم، درست مانند روز اول، قرار است یک کلمه، یک

expression, and one idiom, and make sure they are related to the topic.

عبارت و یک اصطلاح پیدا کنیم و مطمئن شویم که آنها به موضوع مرتبط هستند.

For this week, days one to seven, our topic, food and cooking.

برای این هفته، روزهای اول تا هفتم، موضوع ما، غذا و آشپزی است.

We don't want the same word we had before, so now I'm gonna choose.

ما نمی‌خواهیم همان کلمه‌ای که قبلاً داشتیم را داشته باشیم، بنابراین حالا من انتخاب می‌کنم.

Appetizing for my vocabulary word.

برای لغت‌نامه‌ی من اشتهاآور است.

On day four, the input day, appetizing looking or smelling.

روز چهارم، روز ورودی، ظاهر یا بوی اشتهاآور.

So good that it makes you want to eat it.

آنقدر خوشمزه که آدم هوس می‌کند آن را بخورد.

Oh my goodness, that pie smells so good.

خدای من، اون پای چقدر بوی خوبی داره.

Woo.

وو.

That smells so good.

این خیلی بوی خوبی داره. می‌خواهم

I want to eat it.

آن را بخورم.

Appetizing then for the expression to eat like a bird.

اشتهاآور است که بیان مثل پرنده غذا بخورد.

This expression refers to someone who.

این عبارت به کسی اشاره دارد که.

Mm. I'll just eat a little bit.

مم. فقط یه کم بخورم.

Thank you so much.

خیلی ممنونم.

Not eating a lot.

زیاد غذا نخوردن.

Eating like a bird.

مثل پرنده غذا خوردن.

Think about a bird.

به یک پرنده فکر کنید.

This is cute, but they're so small, they can't eat a lot.

این بامزه است، اما آنها آنقدر کوچک هستند که نمی‌توانند زیاد غذا بخورند.

To eat like a bird means to not eat a lot.

مثل پرنده غذا خوردن یعنی زیاد غذا نخوردن.

Right?

درست است؟

And then an idiom for day four.

و بعد یک اصطلاح برای روز چهارم.

The input day.

روز ورودی.

I've chosen a piece of cake.

من یک تکه کیک انتخاب کرده‌ام.

It just means something very easy to do, but the word cake is inside of it.

این فقط به معنی چیزی است که انجام دادنش خیلی آسان است ، اما کلمه کیک درون آن است.

You see what's happening, right?

می‌بینی چه اتفاقی داره می‌افته، درسته؟

Just like day one.

درست مثل روز اول.

The first input day.

اولین روز ورودی.

Now, day four is another input day, and we are inputting

حالا، روز چهارم، روز دیگری برای وارد کردن اطلاعات است و ما

information related to the topic.

اطلاعات مربوط به موضوع را وارد می‌کنیم.

Now we go to day five following the pattern.

حالا طبق الگو به روز پنجم می‌رویم .

What is day five going to be?

روز پنجم قراره چی بشه؟

Yes, excellent.

بله، عالی.

A process day.

یک روز فرآیندی.

So day five, we are processing by finding three synonyms for the vocabulary

بنابراین روز پنجم، ما با پیدا کردن سه مترادف برای کلمه مورد نظر و

word, one image for the expression.

یک تصویر برای عبارت مورد نظر، پردازش را انجام می‌دهیم.

Again, you're gonna find an image, and then three example

باز هم، شما یک تصویر پیدا خواهید کرد ، و سپس سه

sentences for the idiom.

جمله‌ی مثالی برای اصطلاح.

So vocabulary.

بنابراین واژگان.

We have synonyms for appetizing.

ما مترادف‌هایی برای اشتهاآور بودن داریم.

We have delicious.

خوشمزه داریم.

Mouth watering and tempting.

دهان را آب می‌اندازد و وسوسه‌انگیز است.

What is happening in your brain?

چه اتفاقی در مغز شما می‌افتد؟

Your brain.

مغز شما.

You input the information on day four, and it's kind of floating around.

شما اطلاعات را در روز چهارم وارد می‌کنید، و این اطلاعات به نوعی شناور می‌شوند.

Then day five, it's like, ah, we're making connections, we're processing.

بعد روز پنجم، انگار داریم ارتباط برقرار می‌کنیم، داریم پردازش می‌کنیم.

Appetizing is delicious.

اشتها آور خوشمزه است.

Mouth watering, tempting.

اشتهاآور، وسوسه‌انگیز.

It's settling in your brain.

داره تو مغزت رسوب میکنه.

Now you are processing.

الان داری پردازش میکنی. در

What about the expression?

مورد بیان چطور؟

Find an image that represents eating like a bird.

تصویری پیدا کنید که نشان دهنده غذا خوردن مانند یک پرنده باشد.

So I want you to imagine.

بنابراین می‌خواهم تصور کنید.

Imagine with me, close your eyes.

با من تصور کن، چشمانت را ببند.

Close your eyes, yes.

چشماتو ببند، آره.

All right.

خیلی خب.

Think about a woman.

به یک زن فکر کنید.

She is maybe 25, right?

شاید ۲۵ سالش باشه، درسته؟

And she's preparing for her wedding.

و داره برای عروسیش آماده میشه.

She's excited.

او هیجان‌زده است.

The man that she has always loved her high school sweetheart.

مردی که او همیشه عاشق عشق دوران دبیرستانش بوده است.

They're finally getting married and she wants to fit into her dress.

بالاخره دارند ازدواج می‌کنند و او می‌خواهد لباسش اندازه‌اش باشد.

So she goes out to eat.

بنابراین او برای غذا خوردن بیرون می‌رود.

Imagine this is the setting.

تصور کنید که این صحنه است.

She goes out to eat with her girlfriends, right?

او با دوست دخترش برای غذا خوردن بیرون می‌رود ، درست است؟

And they're sitting at this table, this great restaurant, and

و آنها پشت این میز، در این رستوران عالی نشسته اند، و

everyone's ordering big meals.

همه غذاهای مفصل سفارش می دهند.

And she says, guys, I'm so sorry.

و او می‌گوید، بچه‌ها، من خیلی متاسفم.

This food looks amazing, but I have to fit into my dress next week.

این غذا فوق‌العاده به نظر می‌رسد، اما هفته‌ی آینده باید لباسم را بپوشم.

So I'm just going to order a light salad.

بنابراین من فقط یک سالاد سبک سفارش می‌دهم.

So this is the image.

بنابراین این تصویر است.

A woman, beautiful woman, 25 years old, sitting at a restaurant table

زنی، زنی زیبا، ۲۵ ساله، پشت میز رستوران نشسته بود

with a small salad in front of her.

و سالاد کوچکی جلویش بود.

But she's smiling, eating like a bird.

اما او لبخند می‌زند، مثل یک پرنده غذا می‌خورد.

You saw it, right?

دیدیش، درسته؟

Excellent.

All right.

عالی.

خیلی خب.

And for the idiom, find three example sentences using the idiom.

و برای اصطلاح، سه جمله‌ی مثالی با استفاده از آن اصطلاح پیدا کنید.

A piece of cake.

یک تکه کیک.

Hey, that test was, come on.

هی، اون امتحان این بود، بیخیال.

Yes, a piece of cake, or, Hey, this lesson, a piece of cake.

بله، یک تکه کیک، یا، هی، این درس، یک تکه کیک.

Hey, you know what?

هی، می‌دونی چیه؟

I learned that song yesterday.

من دیروز آن آهنگ را یاد گرفتم. خیلی

It was a piece of cake.

خوشمزه بود.

It was very easy.

خیلی آسان بود.

You caught it right again.

دوباره درست متوجه شدی.

Day five is our process day.

روز پنجم، روز فرآیند ماست.

Now we move to day six.

حالا به سراغ روز ششم می‌رویم.

What's day six?

You know the pattern.

روز ششم چیه؟

شما الگو را می‌شناسید. بله

Yes.

.

Day six is an output day.

روز ششم، روز خروجی است.

We've put the information in input, we've processed the information.

ما اطلاعات را وارد کرده‌ایم، اطلاعات را پردازش کرده‌ایم.

Now it's time to output.

حالا وقت خروجی گرفتنه.

So on day six, just like we did on day three, we're going to

بنابراین در روز ششم، درست مانند روز سوم،

write one sentence for each term that relates to your daily life.

برای هر اصطلاحی که مربوط به زندگی روزمره شماست، یک جمله خواهیم نوشت.

Here we go.

بفرمایید.

For the first one, vocabulary, again, our word appetizing.

برای مورد اول، واژگان، دوباره، کلمه اشتهاآور ما.

Here's the sentence.

جمله اینه.

The appetizing smell of fresh bread always makes me stop

بوی اشتهاآور نان تازه همیشه باعث می‌شود در

at the bakery on my way home.

راه خانه سری به نانوایی بزنم. مورد

Next, the expression, my friend eats like a bird during the week, but she enjoys

بعدی، عبارت «دوست من در طول هفته مثل پرنده غذا می‌خورد، اما

big meals on weekends and the idiom.

آخر هفته‌ها از وعده‌های غذایی حجیم لذت می‌برد» و این اصطلاح است.

Learning these new English phrases is a piece of cake when

یادگیری این عبارات جدید انگلیسی وقتی

I practice a little each day.

هر روز کمی تمرین می‌کنم، مثل آب خوردن است.

Again, day six and output day, where you have the information that you

دوباره، روز ششم و روز خروجی، جایی که شما اطلاعاتی را که

input, you process that information, and now you use it to describe

وارد کرده‌اید دارید، آن اطلاعات را پردازش می‌کنید، و حالا از آن برای توصیف

something about your daily life.

چیزی در مورد زندگی روزمره خود استفاده می‌کنید.

Now we go to day seven.

حالا میریم سراغ روز هفتم.

Day seven is going to be a review day.

روز هفتم، روز مرور و بررسی خواهد بود.

What are review days?

روزهای مرور چه روزهایی هستند؟

Review days are the days when you take time to revisit and strengthen

روزهای مرور، روزهایی هستند که شما برای مرور مجدد و تقویت

your understanding of previously learned material, which helps

درک خود از مطالب آموخته شده قبلی وقت می‌گذارید، که به

move information from term two.

انتقال اطلاعات از ترم دوم کمک می‌کند.

Long term memory.

حافظه بلند مدت.

This is a very important activity.

این یک فعالیت بسیار مهم است.

So what does it look like?

خب، چه شکلی است؟

Day seven, here we go.

روز هفتم، شروع می‌کنیم.

Our review day.

روز بررسی ما.

What you need to do is review everything from the previous six days.

کاری که باید انجام دهید این است که همه چیز را از شش روز گذشته مرور کنید.

So here's the challenge.

خب چالش اینجاست.

For example, try to create a short story using the last or at least three

برای مثال، سعی کنید با استفاده از آخرین یا حداقل سه

of the terms you learned this week.

اصطلاحی که این هفته یاد گرفته‌اید، یک داستان کوتاه بسازید.

So, appetizing, savor, and piece of cake.

بنابراین، اشتهاآور، خوش‌طعم، و یک تکه کیک.

Try to make a story.

سعی کنید داستان بسازید.

For example, I'll do it for you on the fly real quick, not even into my notes.

برای مثال، من این کار را خیلی سریع و درجا برای شما انجام می‌دهم، حتی در یادداشت‌هایم هم نمی‌گویم.

Appetizing, savor, and piece of cake.

اشتهاآور، خوش‌طعم، و یک تکه کیک.

You know, I spoke to my mom and in this story I'm talking about my mom.

می‌دونی، من با مادرم صحبت کردم و توی این داستان دارم در مورد مادرم حرف می‌زنم.

My mom, she's an amazing cook.

مامانم، اون یه آشپز فوق‌العاده‌ست.

And I remember one day walking into her room and saying, Hey

و یادم می‌آید یک روز وارد اتاقش شدم و گفتم، سلام

mom, you know, I'd love for you to make something really appetizing.

مامان، می‌دونی، خیلی دوست دارم یه چیز خیلی اشتهاآور درست کنی.

I love when you cook that, that, uh, that cake.

عاشق اینم که اون، اون، اه، اون کیک رو می‌پزی.

Remember that cake you made for daddy last week?

یادته هفته پیش برای بابا کیک درست کردی؟

And she said, okay, I'll make that cake for you.

و او گفت، باشه، من آن کیک را برای تو درست می‌کنم.

I said, yes.

گفتم، بله.

And could you also make some, um, fried rice that we can have for

و میشه یه کم، اممم، برنج سرخ شده هم درست کنی که

the meal before we eat the cake?

قبل از خوردن کیک، برای غذا داشته باشیم؟ مامان

I, I love to savor the meals you create, mommy.

، من عاشق اینم که از غذاهایی که تو درست می‌کنی لذت ببرم.

And she looked at me and said, you know what?

و او به من نگاه کرد و گفت، می‌دانی چیست؟

I'll do that for you.

من این کار را برای شما انجام می‌دهم.

And you know why?

و می‌دانید چرا؟

Because cooking is a piece of cake for me.

چون آشپزی برای من یه جورایی لذت بخشه.

Now that was a short story, an example, but this is what you want to do.

حالا این یک داستان کوتاه بود، یک مثال، اما این کاری است که شما می‌خواهید انجام دهید.

Think of something creative, a creative story, and use the terms reflection.

به چیزی خلاقانه، یک داستان خلاقانه فکر کنید و از اصطلاحات بازتاب استفاده کنید.

Write down which terms were easiest to remember and which were most challenging.

بنویسید کدام اصطلاحات به راحتی به خاطر سپرده می‌شدند و کدام‌ها چالش‌برانگیزتر بودند.

On day seven, you're going to review by challenging yourself and reflecting.

در روز هفتم، با به چالش کشیدن خودتان و تأمل، مرور خواهید کرد.

So we have this pattern input, process output input process output review.

بنابراین ما این الگو را داریم ورودی، خروجی فرآیند، ورودی فرآیند، خروجی، بررسی.

So when we look at our week as a whole, what do we see?

بنابراین وقتی به کل هفته خود نگاه می‌کنیم ، چه می‌بینیم؟

We see this days one to seven topic being food and cooking.

ما این روزها موضوع یک تا هفت را غذا و آشپزی می‌بینیم.

You can change the topic.

میشه موضوع بحث رو عوض کرد.

But day one is input day two, process, day three, output.

اما روز اول ورودی است، روز دوم، پردازش، روز سوم، خروجی.

And there's this pattern where the last day, day seven, is a review day.

و این الگو وجود دارد که روز آخر، روز هفتم، روز مرور است.

So what about the remaining weeks of our 30 day plan?

خب، تکلیف هفته‌های باقی‌مانده از برنامه‌ی ۳۰ روزه‌مان چه می‌شود؟

So first I want you to look at this for the 30 day plan.

بنابراین اول از شما می‌خواهم که به این برنامه ۳۰ روزه نگاهی بیندازید.

We've already done the first week days, one to seven.

ما قبلاً روزهای هفته اول، از یک تا هفت، را انجام داده‌ایم.

Being our topic of food and cooking days, eight to 14 topic will be

با توجه به موضوع روزهای غذا و آشپزی، از ساعت ۸ تا ۱۴ به

travel and transportation days, 15 to 21, work and career days, 22 to

روزهای سفر و حمل و نقل، از ساعت ۱۵ تا ۲۱ به روزهای کار و حرفه و از ساعت ۲۲ تا

28, technology and social media.

۲۸ به فناوری و رسانه‌های اجتماعی خواهیم پرداخت.

And then the remaining two days will actually be to review.

و سپس دو روز باقی مانده در واقع برای مرور خواهد بود.

Everything again, we're creating our 30 day English study plan and it's successful

دوباره همه چیز، ما در حال ایجاد برنامه مطالعه 30 روزه انگلیسی خود هستیم و این برنامه موفق

and effective because each of the four activity types have been included.

و مؤثر است زیرا هر چهار نوع فعالیت در آن گنجانده شده است.

So days eight to 14, this is what it will look like, travel and transportation.

بنابراین روزهای هشتم تا چهاردهم، این شکلی خواهد بود، سفر و حمل و نقل.

Day eight will be input Day nine, process Day 10, output.

روز هشتم ورودی، روز نهم پردازش، روز دهم خروجی خواهد بود.

Day 11, input 12.

روز یازدهم، ورودی ۱۲.

Process 13, output 14 is going to be.

فرآیند ۱۳، خروجی ۱۴ خواهد بود.

A review day, you see what's happening, right?

یه روز مرور، می‌بینی چه اتفاقی داره می‌افته، درسته؟

We have this pattern.

ما این الگو را داریم.

We're following days 15 to 21, topic work and career 15 to 17.

ما روزهای ۱۵ تا ۲۱، موضوع کار و شغل را از ۱۵ تا ۱۷ دنبال می‌کنیم. ورودی

Following the pattern input, process output.

الگو را دنبال می‌کنیم ، خروجی فرآیند را.

Day 18, input 19, process 20, output.

روز ۱۸، ورودی ۱۹، پردازش ۲۰، خروجی.

Day 21.

روز ۲۱.

Review day.

روز مرور.

We're following the pattern.

ما داریم از الگو پیروی می‌کنیم.

Same for days 22 to 28.

برای روزهای ۲۲ تا ۲۸ هم همینطور.

Topic technology and social media.

موضوع: فناوری و رسانه‌های اجتماعی.

Day 22, input.

روز ۲۲، ورودی.

Day 23, process 24 output.

روز ۲۳، خروجی فرآیند ۲۴.

Repeat the pattern.

الگو را تکرار کنید.

Day 25, input 26.

روز ۲۵، ورودی ۲۶.

Process 27, output 28.

فرآیند ۲۷، خروجی ۲۸.

Review day.

روز بررسی.

And then we have the final two days.

و بعد دو روز آخر را داریم.

You understand the four activity types.

شما چهار نوع فعالیت را درک می‌کنید.

Input, process, output review.

بررسی ورودی، پردازش، خروجی.

Now the last two days of our 30 day English study plan, day 29.

حالا دو روز آخر از برنامه ۳۰ روزه مطالعه انگلیسی ما، روز ۲۹.

And day 30.

و روز ۳۰.

Now we're gonna correct this on the fly, day 29 and day

حالا قراره این رو درجا اصلاح کنیم، روز ۲۹ و روز

30 with the magic of editing.

۳۰ با جادوی ویرایش.

It's correct.

درست است.

So day 29 and day 30 review days, you're going to review

بنابراین روزهای مرور روز ۲۹ و روز ۳۰ ، شما قرار است

everything from the last 28 days.

تمام مطالب ۲۸ روز گذشته را مرور کنید.

This is how you will achieve your goal.

اینگونه است که به هدف خود خواهید رسید.

30 day English study plan only requiring 15 minutes each day.

برنامه مطالعه 30 روزه زبان انگلیسی که فقط به 15 دقیقه در روز نیاز دارد.

Now, what I taught you today actually comes from my full 365 day English plan.

خب، چیزی که امروز به شما یاد دادم در واقع از برنامه کامل ۳۶۵ روزه انگلیسی من می‌آید.

This course includes a lesson for each day of the year following

این دوره شامل یک درس برای هر روز از سال است که از

the pattern I taught you today.

الگویی که امروز به شما آموزش دادم پیروی می‌کند.

Input process output review.

بررسی خروجی فرآیند ورودی

So I want you to join us.

پس از شما می‌خواهم که به ما بپیوندید.

You can enroll in the course by going to speak English

شما می‌توانید با مراجعه به طرح صحبت کردن به زبان انگلیسی

with Tiffani.com/ 3 6 5 plan.

با Tiffani.com/3 6 5 در این دوره ثبت‌نام کنید.

Start following the plan again, speak English with Tiffani.com/ 3 6 5.

دوباره شروع به پیروی از برنامه کنید، با Tiffani.com/ انگلیسی صحبت کنید ۳ ۶ ۵.

Plan if you're tired of studying alone, if you want a plan and you understand

اگر از درس خواندن به تنهایی خسته شده‌اید، اگر برنامه می‌خواهید و

the importance of effective study plans.

اهمیت برنامه‌های مطالعاتی مؤثر را درک می‌کنید، برنامه‌ریزی کنید. روی

Click the link in the description.

لینک موجود در توضیحات کلیک کنید.

Hope you enjoy, and I'll talk to you next time.

امیدوارم لذت برده باشید، و دفعه بعد با شما صحبت خواهم کرد.

I

من

have a father.

پدر دارم.

You still there?

هنوز اونجایی؟

You know what time it is.

خودت که میدونی ساعت چنده.

Listen, normally we have story time, eh, eh, eh.

گوش کن، معمولاً ما وقت قصه گفتن داریم، اه، اه، اه.

But today, instead of telling you a story, I just want to say thank you.

اما امروز، به جای اینکه داستان تعریف کنم، فقط می‌خواهم از شما تشکر کنم. می‌خوام ازت

I wanna say thank you.

تشکر کنم.

You know, as I was reflecting on today's lesson this week, talking

می‌دونی، همینطور که داشتم به درس امروز این هفته فکر می‌کردم، و

about creating the 30 day English study plan, I started thinking about myself.

در مورد ایجاد یک برنامه مطالعه ۳۰ روزه انگلیسی صحبت می‌کردم، شروع کردم به فکر کردن در مورد خودم.

I started, started, I'm leaving this in here.

شروع کردم، شروع کردم، اینو اینجا میذارم.

Sometimes we have tongue twisters too.

بعضی وقت‌ها ما هم لکنت زبان داریم.

I started thinking about how growing up.

شروع کردم به فکر کردن در مورد اینکه چطور بزرگ شوم.

I always created plans.

من همیشه نقشه‌هایی می‌کشیدم.

I always had a study plan for every exam.

من همیشه برای هر آزمونی برنامه مطالعاتی داشتم.

I would create a plan and any of my friends that wanted it,

من یک طرح می‌ریختم و هر کدام از دوستانم که آن را می‌خواست،

I'd share the plans with them.

طرح‌ها را با او به اشتراک می‌گذاشتم.

And this is just something that I did because it was my

و این فقط کاری بود که من انجام دادم چون

study pattern, my study style.

الگوی مطالعه من، سبک مطالعه من بود.

From the time I can remember, I was probably 10 or nine years old.

از زمانی که یادم می‌آید، احتمالاً ۱۰ یا ۹ ساله بودم.

Fast forward to now, so why am I saying thank you to you?

حالا بریم سر اصل مطلب، پس چرا دارم ازت تشکر می‌کنم؟

I never would've imagined that something that was just my study style would

هرگز تصور نمی‌کردم چیزی که فقط سبک مطالعه‌ی من بود،

eventually become the work that I'm doing would eventually be the tool that I needed

در نهایت به کاری که الان انجام می‌دهم تبدیل شود و در نهایت ابزاری شود که

to help English learners around the world.

برای کمک به زبان‌آموزان انگلیسی در سراسر جهان به آن نیاز داشتم.

Like you speak English fluently.

مثل اینکه انگلیسی رو روان صحبت می‌کنی. می‌خواهم از

I wanna say thank you for trusting me, even watching this video or

شما به خاطر اعتمادی که به من داشتید، حتی تماشای این ویدیو یا

listening to this podcast episode.

گوش دادن به این قسمت پادکست، تشکر کنم. می‌خواهم از

I wanna thank you for trusting me and giving me the honor of

شما به خاطر اعتمادی که به من کردید و افتخار

being your English teacher.

معلم زبان انگلیسی بودن را به من دادید، تشکر کنم.

I love what I do.

من عاشق کاری هستم که انجام می‌دهم.

It's literally a part of me to create English study plans to help you

این به معنای واقعی کلمه بخشی از وجود من است که برنامه‌های مطالعه انگلیسی را ایجاد کنم تا به شما در

understand how your brain works and how to input process and output information.

درک نحوه عملکرد مغزتان و نحوه ورود، پردازش و خروج اطلاعات کمک کنم.

So instead of a story, I just wanted to say that you are now a part of my story.

بنابراین به جای یک داستان، فقط می‌خواستم بگویم که حالا تو بخشی از داستان من هستی.

You have made this journey my life journey where I am right now.

تو این سفر را به سفر زندگی من تبدیل کردی، جایی که الان هستم.

I, people ask me, do you like what you do?

مردم از من می‌پرسند، آیا کاری را که انجام می‌دهی دوست داری؟

And every time I smile, every time I smile, thank you for

و هر بار که لبخند می‌زنم، هر بار که لبخند می‌زنم، از تو ممنونم که

being the reason why I smile.

دلیل لبخند من هستی.

I'll talk to you in the next lesson.

در درس بعدی با شما صحبت خواهم کرد.