Introductions for Work in English (Including an example for your first day at work)

How many times do you think you've introduced yourself to other people in your

فکر می کنید چند بار خود را به زبان مادری خود به دیگران معرفی کرده اید

native language? Think about all the new neighbors, other parents,

؟ به همه همسایگان جدید، سایر والدین،

colleagues, coworkers, bosses, supervisors, doctors,

همکاران، همکاران، روسا، سرپرستان، پزشکان،

nurses, bank managers, teachers at the gym or your yoga studio.

پرستاران، مدیران بانک، معلمان باشگاه یا استودیوی یوگا فکر کنید.

Think of all the people that you've met in your life and how many

به تمام افرادی که در زندگی خود ملاقات کرده اید و

times you've probably introduced yourself.

احتمالاً چند بار خود را معرفی کرده اید، فکر کنید.

You've done it so many times. You don't even have to think about it.

شما این کار را بارها انجام داده اید. حتی لازم نیست به آن فکر کنید.

It's simply automatic. Not only that,

این به سادگی خودکار است. نه تنها این،

but you can easily adapt your introduction to any situation or

بلکه می توانید به راحتی معرفی خود را با هر موقعیت یا

any individual. Of course, at a dinner party,

هر فردی تطبیق دهید. البته، در یک مهمانی شام

you might be more relaxed and use more personal information.

، ممکن است آرامش بیشتری داشته باشید و از اطلاعات شخصی بیشتری استفاده کنید.

Whereas at work, you're going to use a more professional introduction.

در حالی که در محل کار، از یک مقدمه حرفه ای تر استفاده خواهید کرد.

You automatically change your introduction so that it's appropriate

شما به طور خودکار معرفی خود را تغییر می دهید تا

for that situation. But what about in English?

برای آن موقعیت مناسب باشد. اما در انگلیسی چطور؟

Recently? One of my students sent me an email and said, Annemarie,

به تازگی؟ یکی از شاگردانم به من ایمیلی فرستاد و گفت، آنماری،

I have many topics I want to improve.

موضوعات زیادی دارم که می‌خواهم آن‌ها را بهبود بخشم.

But one that would be very helpful is talking about myself when

اما یکی از مواردی که می تواند بسیار مفید باشد این است که

I need to do an informal or short introduction. For example,

وقتی نیاز به معرفی غیررسمی یا کوتاه دارم درباره خودم صحبت کنم. به عنوان مثال،

with colleagues and new clients. Do you feel the same way?

با همکاران و مشتریان جدید. تو هم همین احساس را داری؟

I'm Annemarie with Speak Confident English.

من آنماری هستم و با اطمینان انگلیسی صحبت می کنم.

This is as always exactly where you want to be to get the confidence you

اینجا مثل همیشه دقیقاً همان جایی است که می‌خواهید برای به دست آوردن اعتماد به نفسی که

want for your life and work in English today. In this video,

برای زندگی و کارتان به زبان انگلیسی امروز می‌خواهید، باشید . در این ویدئو،

you're going to learn a simple structure you can follow so that you can

شما قصد دارید ساختار ساده ای را یاد بگیرید که می توانید از آن پیروی کنید تا بتوانید

easily introduce yourself and adapt it appropriately to

به راحتی خود را معرفی کنید و آن را به طور مناسب با

any situation, particularly at work.

هر موقعیتی، به خصوص در محل کار، تطبیق دهید.

You'll also get three clear examples of how to adjust your introduction

همچنین سه مثال واضح از نحوه تنظیم معرفی خود

for meeting new co-workers, introducing yourself to a potential client,

برای ملاقات با همکاران جدید، معرفی خود به یک مشتری بالقوه

and when introducing yourself in a business meeting or an

و هنگام معرفی خود در یک جلسه کاری یا یک

online meeting. By the end of this lesson,

جلسه آنلاین دریافت خواهید کرد. در پایان این درس

you'll have a hundred percent clarity on how to best introduce yourself

، شفافیت صددرصدی در مورد چگونگی معرفی خود به بهترین شکل

and feel comfortable doing it so that you can easily make

و احساس راحتی در انجام آن خواهید داشت تا بتوانید به راحتی

connections and build relationships with others.

ارتباط برقرار کنید و با دیگران روابط برقرار کنید.

[Inaudible].

[نامفهوم].

Let's get started right away with step number one in how to best

بیایید بلافاصله با گام شماره یک شروع کنیم تا چگونه خود را به بهترین شکل

introduce yourself in English at work.

به زبان انگلیسی در محل کار معرفی کنید.

The first thing you need to do is decide whether this is a formal or

اولین کاری که باید انجام دهید این است که تصمیم بگیرید که آیا این یک موقعیت رسمی است یا

casual situation.

گاه به گاه.

You already do this instantly in your native language,

شما قبلاً این کار را فوراً به زبان مادری خود انجام می دهید،

but in English,

اما در زبان انگلیسی،

your mind might be overcome by other areas of stress.

ممکن است ذهن شما تحت تأثیر سایر زمینه های استرس قرار گیرد.

For example,

به عنوان مثال

the anxiety of having to communicate in English or worrying about

، اضطراب ناشی از برقراری ارتباط به زبان انگلیسی یا نگرانی در مورد

what might be the right thing to say.

آنچه که ممکن است حرف درستی برای گفتن باشد.

So in another language we do need to consciously think about

بنابراین در زبان دیگر ما باید آگاهانه فکر کنیم

is this a formal or casual situation,

که آیا این وضعیت رسمی است یا اتفاقی،

because that will certainly influence what you say.

زیرا مطمئناً بر آنچه می گویید تأثیر می گذارد.

With more formal introductions, we use more formal greetings.

با معرفی رسمی تر، از احوالپرسی رسمی تری استفاده می کنیم.

We're more likely to use a title, for example, Mr., Dr.,

ما بیشتر از یک عنوان استفاده می کنیم ، مثلاً آقای، دکتر،

Or Ms. And we're more likely to use first and last

یا خانم و به احتمال زیاد از

names as well.

نام و نام خانوادگی نیز استفاده می کنیم.

So that first decision is important because it will determine how you

بنابراین اولین تصمیم مهم است زیرا تعیین می کند که چگونه

adapt your introduction appropriately.

مقدمه خود را به درستی تطبیق دهید.

Once you've decided whether this is appropriate for a formal or casual

هنگامی که تصمیم گرفتید که آیا این برای یک معرفی رسمی یا معمولی مناسب است

introduction, step two is start with a greeting and your name.

، مرحله دوم با یک تبریک و نام خود شروع کنید.

It may be as simple as, Hey, I'm Annemarie or hi everyone,

ممکن است به همین سادگی باشد، هی، من آنماری هستم یا سلام به همه،

I'm Rebecca. Or more formally hello or good morning,

من ربکا هستم. یا به طور رسمی سلام یا صبح بخیر،

I'm Rebecca Stewart. In an introduction, particularly formal introductions,

من ربکا استوارت هستم. در یک مقدمه، به ویژه در معرفی رسمی،

we tend to use our given name or our formal

ما تمایل داریم از نام خود یا نام رسمی خود استفاده کنیم

name,

،

but it's possible that you have a nickname or there's a short form of your

اما ممکن است شما یک نام مستعار داشته باشید یا شکل کوتاهی از نام شما وجود داشته باشد

name that most people call you.

که اکثر مردم شما را صدا می کنند.

So in this part of the introduction,

بنابراین در این قسمت از مقدمه،

you could certainly follow up with something like,

مطمئناً می توانید چیزی شبیه به این را دنبال کنید ،

but please call me Becca or, but everyone calls me Becca.

اما لطفاً من را بکا یا، اما همه من را بکا صدا می زنند.

So here's what that would sound like. If we put it all together, Hey,

بنابراین در اینجا چیزی است که به نظر می رسد. اگر همه را کنار هم بگذاریم، هی،

I'm Rebecca, but please call me Becca.

من ربکا هستم، اما لطفا مرا بکا صدا کنید.

And then step three in our structure for an introduction is to

و سپس مرحله سوم در ساختار ما برای مقدمه، به

share relevant details and keep it simple.

اشتراک گذاشتن جزئیات مرتبط و ساده نگه داشتن آن است.

This is the most important and the most challenging part of the introduction,

این مهمترین و چالش برانگیزترین بخش مقدمه است،

because there are some big decisions to make. For example,

زیرا باید تصمیمات بزرگی گرفت. به عنوان مثال،

if you're meeting your boss for the first time and you introduce yourself in

اگر برای اولین بار با رئیس خود ملاقات می کنید و خود را به انگلیسی معرفی می کنید

English,

،

talking about how much you love pizza or how you can't wait to take some time

صحبت در مورد اینکه چقدر پیتزا دوست دارید یا اینکه نمی توانید

off from work to go on vacation, wouldn't be appropriate, right?

برای رفتن به تعطیلات از محل کار خود کمی صبر کنید، صحبت کنید، این کار را نمی کند. مناسب باشد، درست است؟

The same is true if you're on an international zoom call with colleagues in

اگر با همکاران در صنعت خود در حال تماس بین المللی زوم هستید، همین امر صادق

your industry. In your introduction,

است. در مقدمه خود،

you wouldn't spend time talking about your hobbies or whether you have

زمانی را صرف صحبت در مورد سرگرمی های خود یا اینکه آیا

kids. I know all of this seems obvious and it is,

بچه دارید نمی کنید. می‌دانم که همه اینها بدیهی به نظر می‌رسند و

it is obvious to us when we think about introducing ourselves in our native

وقتی به معرفی خود به زبان مادری خود فکر می‌کنیم، برای ما آشکار

language.

است.

But we struggle when we have to do it in another language.

اما زمانی که مجبوریم آن را به زبان دیگری انجام دهیم، دچار مشکل می شویم.

When you have to introduce yourself in English and you need to make a decision

زمانی که باید خود را به زبان انگلیسی معرفی کنید و باید تصمیم بگیرید

about which details are relevant for this particular

که کدام جزئیات مربوط به این

situation. Here's a question that you should ask yourself.

موقعیت خاص است. در اینجا یک سوال است که باید از خود بپرسید.

What does this person,

این شخص،

or what do these people need to know about me?

یا این افراد چه چیزهایی باید در مورد من بدانند؟ در حال حاضر

What is most important right here right now?

چه چیزی در اینجا مهم است؟

A new coworker may want to know what is your position or

یک همکار جدید ممکن است بخواهد بداند موقعیت یا

job title in the company?

عنوان شغلی شما در شرکت چیست؟

What is your role or problems do you solve in the company?

نقش شما یا مشکلاتی که در شرکت حل می کنید چیست؟

If they have a problem, can they come to you to ask for help?

اگر مشکلی دارند، می توانند برای کمک به شما مراجعه کنند؟

Are you the right person? How long have you been at the company?

آیا شما فرد مناسبی هستید؟ چه مدت در شرکت هستید؟

What do you like about working there? Now of course later,

از کار کردن در آنجا چه چیزی را دوست دارید ؟ البته بعداً،

as you get to know your new coworker,

همانطور که همکار جدید خود را می شناسید،

other more personal details will become part of the conversation.

سایر جزئیات شخصی بیشتر بخشی از گفتگو خواهد شد.

But that first introduction is thinking about what does this

اما اولین مقدمه این است که به این فکر می کنم که این

person need to know about me right now?

شخص در حال حاضر چه چیزی باید درباره من بداند؟

If you're introducing yourself to a potential new client,

اگر دارید خود را به یک مشتری جدید بالقوه معرفی می کنید،

what they need to know the most in that moment is what is your position?

چیزی که آنها در آن لحظه بیشتر باید بدانند این است که موقعیت شما چیست؟

Why are they meeting with you and not someone else?

چرا آنها با شما ملاقات می کنند نه شخص دیگری؟

What is your particular area of expertise or how are you

حوزه تخصصی خاص شما چیست یا چگونه می

going to help this potential new client solve a problem?

خواهید به این مشتری جدید بالقوه کمک کنید تا مشکلی را حل کند؟

How will you be able to answer any questions they have?

چگونه می توانید به هر سوالی که دارند پاسخ دهید؟

And finally,

و در نهایت،

if you're in a meeting or an online call with peers or others in your industry,

اگر در یک جلسه یا تماس آنلاین با همتایان یا دیگران در صنعت خود هستید،

they will also want to know your position or which team you're

آنها نیز می خواهند از موقعیت شما یا تیمی که

on within the company. They may want to know where you're located,

در شرکت هستید مطلع شوند. آنها ممکن است بخواهند بدانند شما در کجا قرار دارید،

if you're part of an international company and they would certainly want to know

اگر بخشی از یک شرکت بین المللی هستید و مطمئناً می خواهند بدانند

why you are on this particular call,

که چرا در این تماس خاص هستید،

what expertise do you have that will be important in the

چه تخصص دارید که در گفتگو مهم است

conversation.

.

Those are just a few examples of what someone may need

اینها تنها چند نمونه از چیزهایی هستند که ممکن است

from you in the moment that you're introducing yourself.

در لحظه ای که شما خود را معرفی می کنید، از شما نیاز داشته باشد.

Now in this third step,

حالا در این مرحله سوم،

I said that you have to share relevant details and keep it simple.

گفتم که باید جزئیات مرتبط را به اشتراک بگذارید و آن را ساده نگه دارید.

Thankfully in English introductions are typically

خوشبختانه مقدمه های انگلیسی معمولاً

extremely short.

بسیار کوتاه هستند.

You don't need to spend a lot of time talking about yourself.

نیازی نیست زمان زیادی را صرف صحبت کردن در مورد خودتان کنید.

You don't need to give your entire job history.

نیازی نیست کل سابقه شغلی خود را بدهید.

There are situations where that may be more appropriate.

موقعیت هایی وجود دارد که ممکن است مناسب تر باشد.

If you're giving a presentation or you're lecturing,

اگر در حال ارائه یک سخنرانی یا سخنرانی هستید،

it would certainly make sense to give a much longer introduction in that

مطمئناً منطقی است که در آن لحظه مقدمه بسیار طولانی تری ارائه دهید

moment, but here in these situations, keep it short,

، اما در اینجا در این مواقع، آن را کوتاه و

keep it simple.

ساده نگه دارید.

Remember you can always share more and become more personal.

به یاد داشته باشید که همیشه می توانید موارد بیشتری را به اشتراک بگذارید و شخصی تر شوید.

If you want to ask the conversation continues after the

اگر می خواهید بپرسید گفتگو بعد از معرفی ادامه می یابد

introduction.

.

The last step of a successful introduction is to end with a positive statement

آخرین مرحله یک معرفی موفق این است که با یک جمله مثبت

or a question. Once again,

یا یک سوال به پایان برسانید. یک بار دیگر

you need to think about the context or the situation that you're in.

، باید در مورد زمینه یا موقعیتی که در آن هستید فکر کنید.

Are you meeting a new coworker in a casual situation where it

آیا با یک همکار جدید در یک موقعیت معمولی ملاقات می کنید

makes sense to continue a conversation after the

که منطقی است بعد از

introduction? If so,

معرفی به گفتگو ادامه دهید؟ اگر چنین است،

you would probably want to continue that conversation by ending with a

احتمالاً می خواهید آن مکالمه را با یک

question so that you can start to get to know your new coworker.

سؤال به پایان برسانید تا بتوانید با همکار جدید خود آشنا شوید.

But if you're in an online meeting with 23 other people,

اما اگر در یک جلسه آنلاین با 23 نفر دیگر هستید،

that certainly is not the moment to continue in a conversation with one other

مطمئناً این لحظه برای ادامه گفتگو با یک

person.

نفر دیگر نیست.

So instead you would quickly introduce yourself and end with a positive

بنابراین در عوض به سرعت خود را معرفی می کنید و با یک جمله مثبت پایان می دهید

statement, such as I'm looking forward to our discussion today,

، مثلاً من مشتاقانه منتظر بحث امروزمان

I'm looking forward to working with all of you on this project,

هستم، مشتاقانه منتظر کار با همه شما در این پروژه

or I'm looking forward to learning more about your work and that's it.

هستم، یا مشتاقانه منتظر یادگیری بیشتر هستم. در مورد کار شما و بس.

That's all you need for a simple, clear,

این تنها چیزی است که برای یک معرفی ساده، واضح و

successful introduction at work.

موفق در محل کار نیاز دارید.

Decide if it's formal or casual,

تصمیم بگیرید که رسمی است یا گاه به گاه،

start with a greeting and your name share relevant details,

با یک تبریک شروع کنید و نام شما جزئیات مربوطه را به اشتراک بگذارد،

keeping it simple and end with a positive statement or a question now

آن را ساده نگه دارید و اکنون که آن ساختار را دارید با یک عبارت مثبت یا یک سوال پایان دهید

that you have that structure.

.

Let's look at three clear examples to put this into practice

بیایید به سه مثال واضح برای اعمال این وضعیت در عمل نگاه کنیم

situation. Number one is you have a new coworker or team member,

. شماره یک این است که شما یک همکار یا عضو تیم جدید دارید،

a perfect introduction. It might be hi, I'm Rebecca,

یک معرفی عالی. ممکن است سلام باشد، من ربکا هستم،

but everyone calls me Becca.

اما همه مرا بکا صدا می زنند.

I'm the digital outreach coordinator in the marketing department.

من هماهنگ کننده تبلیغات دیجیتال در بخش بازاریابی هستم.

What that really means is I'm responsible for our social media presence.

معنای واقعی آن این است که من مسئول حضور خود در رسانه های اجتماعی هستم.

And I look for opportunities to partner with other sponsors,

و من به دنبال فرصت هایی برای مشارکت با سایر حامیان مالی،

community members or social media influencers.

اعضای جامعه یا تأثیرگذاران رسانه های اجتماعی هستم.

If you ever have a social media question or a great idea,

اگر در رسانه های اجتماعی سوالی دارید یا ایده خوبی دارید،

I'm definitely your go-to person. And what about you?

قطعاً من مخاطب شما هستم. و شما چطور؟

Tell me more about what you'll be doing here.

در مورد کاری که اینجا انجام خواهید داد به من بگویید.

Let's take a quick look at how that introduction uses all four of our steps.

بیایید نگاهی گذرا به نحوه استفاده از این مقدمه از هر چهار مرحله ما بیندازیم.

First it's clearly casual,

اولاً به وضوح گاه به گاه است،

which is definitely the right approach with a new coworker.

که قطعاً رویکرد درستی با یک همکار جدید است.

We use a casual greeting with hi,

ما از یک احوالپرسی معمولی با سلام

and we use a first name followed by a short name.

استفاده می کنیم و از نام کوچک و به دنبال آن یک نام کوتاه استفاده می کنیم.

Then the introduction includes the job title and some additional details

سپس مقدمه شامل عنوان شغل و برخی جزئیات اضافی

on what that job title really means or what that person's role

در مورد معنای واقعی آن عنوان شغلی یا نقش آن شخص

is in the company.

در شرکت است.

And finally it ends on a positive note by sharing how this person can

و در نهایت با به اشتراک گذاشتن اینکه چگونه این شخص می

be helpful to their new coworker in the future. And with a question.

تواند برای همکار جدید خود در آینده مفید باشد، با یک نکته مثبت به پایان می رسد . و با یک سوال

And now let's take a look at example, number two,

و حالا بیایید نگاهی به مثال شماره دو بیندازیم

an introduction that you might use when meeting a new client or a potential

، مقدمه ای که ممکن است هنگام ملاقات با مشتری جدید یا

new client. Hi, good to meet you. I'm Rebecca Stewart,

مشتری جدید بالقوه استفاده کنید. سلام از آشنایی با شما خوشحالم من ربکا استوارت هستم

the digital outreach coordinator here,

، هماهنگ کننده ارتباط دیجیتال در اینجا، به

which means I'm the person who can answer all your questions about social media

این معنی که من فردی هستم که می توانم به تمام سوالات شما در مورد مشارکت در رسانه های اجتماعی پاسخ دهم

partnerships.

.

I'm definitely looking forward to getting to know you better in this meeting

من قطعاً مشتاقانه منتظر هستم تا در این جلسه امروز با شما بیشتر آشنا شوم

today and identifying opportunities on how we might be able to work together

و فرصت هایی را در مورد اینکه چگونه می توانیم در آینده با هم

going forward. Once again, we have all four steps in that introduction.

کار کنیم را شناسایی کنم. یک بار دیگر، ما هر چهار مرحله را در آن مقدمه داریم.

It's slightly more formal than our first example.

این کمی رسمی تر از نمونه اول ما است.

And we can see that reflected in the fact that in this introduction,

و ما می توانیم آن را در این واقعیت مشاهده کنیم که در این مقدمه

the first and last name are included.

، نام و نام خانوادگی درج شده است.

There's a brief description of the job title and the role or responsibility

شرح مختصری از عنوان شغل و نقش یا

of this individual. And it ends with a positive statement and finally,

مسئولیت این فرد وجود دارد. و با یک جمله مثبت و در نهایت

situation. Number three,

وضعیت به پایان می رسد. شماره سه

an introduction you might use for an online or face-to-face meeting.

، مقدمه ای که ممکن است برای یک جلسه آنلاین یا حضوری استفاده کنید.

Good morning, everyone, Rebecca Stewart,

صبح همگی بخیر، ربکا استوارت،

I'm the digital outreach coordinator in our Chicago office marketing department.

من هماهنگ کننده تبلیغات دیجیتال در بخش بازاریابی دفتر شیکاگو هستم.

I'm looking forward to learning more about how our team can help you on this

من مشتاقانه منتظرم تا در مورد اینکه چگونه تیم ما می تواند به شما در این پروژه کمک کند

project today of our three introductions.

امروز از سه معرفی ما بیشتر بیاموزم.

That one is certainly the most formal we've used a more formal greeting with

این یکی مطمئناً رسمی ترین است که ما از یک تبریک رسمی تر با

good morning, and we've included a first and last name.

صبح بخیر استفاده کرده ایم، و نام و نام خانوادگی را درج کرده ایم.

There is a very short statement with the individual's job title and which

یک بیانیه بسیار کوتاه با عنوان شغلی افراد و

team they're on in the company. They also include where they're located.

اینکه در چه تیمی در شرکت هستند وجود دارد. آنها همچنین محل قرارگیری آنها را نیز شامل می شوند.

And finally, there's an ending with a positive statement.

و در نهایت، پایانی با یک بیانیه مثبت وجود دارد.

Introductions in English can be much easier than you think they don't need

مقدمه به زبان انگلیسی می تواند بسیار ساده تر از آن چیزی باشد که فکر می کنید نیازی

to be complicated or long.

به پیچیده یا طولانی نیست.

Following this simple structure will help you successfully introduce

پیروی از این ساختار ساده به شما کمک می کند تا خود را با موفقیت

yourself in a variety of situations at work.

در موقعیت های مختلف در محل کار معرفی کنید.

And now the best thing that you can do is practice.

و اکنون بهترین کاری که می توانید انجام دهید تمرین است.

I would love for you to share an example introduction with me and

خوشحال می شوم که در یک نظر در زیر یک معرفی نمونه را با من و

others in the Confident English community, in a comment below.

دیگران در جامعه انگلیسی Confident به اشتراک بگذارید .

Think about a real situation in your work life.

به یک موقعیت واقعی در زندگی کاری خود فکر کنید.

Imagine someone that you may need to introduce yourself to a new coworker,

کسی را تصور کنید که ممکن است لازم باشد خود را به یک همکار جدید،

a new client, a new boss, a potential partner.

یک مشتری جدید، یک رئیس جدید، یک شریک بالقوه معرفی کنید.

How might you adapt your introduction to those situations?

چگونه می توانید مقدمه خود را با آن موقعیت ها تطبیق دهید؟

Follow the examples I've given here today.

مثال هایی را که امروز در اینجا آورده ام دنبال کنید.

Practice with your own example and share it with me below. Now,

با مثال خود تمرین کنید و آن را در زیر با من به اشتراک بگذارید. حالا،

before we finish today, I know you might be thinking Annemarie,

قبل از اینکه امروز را به پایان برسانیم، می‌دانم که ممکن است به آنماری فکر

this is all really helpful, but what about after the introduction?

کنید، همه اینها واقعاً مفید است، اما بعد از معرفی چطور؟

What do I say next?

بعدش چی بگم؟

How do I start a conversation with someone new at the office?

چگونه می توانم یک مکالمه را با یک فرد تازه کار در دفتر شروع کنم؟

Those are all great questions.

اینها همه سؤالات عالی هستند.

And I've got a lesson coming up for you very soon on that topic

و من به زودی درسی در مورد آن موضوع برای شما

with that. If you found today's Confident English lesson, helpful to you,

دارم. اگر درس امروز انگلیسی Confident برای شما مفید بود،

I would love to know. And you can tell me in three simple ways, number one,

دوست دارم بدانم. و شما می توانید به سه روش ساده به من بگویید، شماره

give this lesson a thumbs up on YouTube and be sure to subscribe to this

یک، این درس را در یوتیوب به اشتراک بگذارید و حتماً در این کانال مشترک شوید

channel. So you never miss one of my Confident English lessons. Number two,

. بنابراین هرگز یکی از درس های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید . شماره دو،

if you have friends, family,

اگر دوستان، خانواده

or coworkers who are also working to build confidence in their English,

یا همکارانی دارید که همچنین برای ایجاد اعتماد به نفس در زبان انگلیسی خود تلاش می کنند

share this lesson with them directly by email or on Facebook,

، این درس را مستقیماً از طریق ایمیل یا فیس بوک با آنها به اشتراک بگذارید

and finally practice practice with me by sharing your example,

و در نهایت با به اشتراک گذاشتن مثال خود،

introduction below, have a wonderful week. Thank you so much for joining me.

مقدمه زیر، با من تمرین کنید. یک هفته فوق العاده از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم

And I look forward to seeing you next time for your Confident English lesson.

و من مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما برای درس انگلیسی مطمئن هستم.