Better English Conversations: Increase Your Economic Vocabulary

From shopping for groceries to saving for the future,

از خرید مواد غذایی گرفته تا پس انداز برای آینده،

from managing your monthly expenses to discussing your next pay raise.

از مدیریت هزینه های ماهانه تا بحث در مورد افزایش حقوق بعدی.

You and I both know the economy shapes both our daily decisions and

من و شما هر دو می دانیم که اقتصاد تصمیمات روزانه و

professional conversations. Well,

گفتگوهای حرفه ای ما را شکل می دهد. خوب،

economic terms in English might sound technical and complicated.

اصطلاحات اقتصادی در انگلیسی ممکن است فنی و پیچیده به نظر برسند.

I promise you, once we break them down,

من به شما قول می دهم، هنگامی که آنها را تجزیه کنیم،

they become much clearer and more practical to use in your everyday

برای استفاده در مکالمات روزمره شما بسیار واضح تر و کاربردی تر می شوند

conversations. For example,

. به عنوان مثال، آیا

have you heard words like inflation tariffs or GDP in the

کلماتی مانند تعرفه های تورمی یا تولید ناخالص داخلی را در

news or at work and wished that you could use them more confidently in English?

اخبار یا محل کار شنیده اید و آرزو کرده اید که می توانید با اطمینان بیشتری از آنها در زبان انگلیسی استفاده کنید؟

There's no doubt that these terms are everywhere,

شکی نیست که این اصطلاحات در همه جا وجود دارند

and today I want to help you master them so that you are able to express your

و امروز می خواهم به شما کمک کنم که در آنها تسلط پیدا کنید تا بتوانید

thoughts easily on economic topics. By the end,

به راحتی افکار خود را در مورد موضوعات اقتصادی بیان کنید. در پایان، واژگان

you'll have learned a variety of vocabulary that will help you confidently

مختلفی را یاد خواهید گرفت که به شما کمک می کند با اطمینان در مورد

discuss economic topics, whether you are reading the news,

موضوعات اقتصادی بحث کنید، چه در حال خواندن اخبار،

talking with colleagues, or making important financial decisions.

صحبت با همکاران یا تصمیم گیری های مالی مهم باشید.

To make this lesson really clear and well organized,

برای اینکه این درس واقعاً واضح و به خوبی سازماندهی شده باشد،

we're going to explore six essential categories, economic measures,

قصد داریم شش مقوله اساسی، اقدامات اقتصادی،

economic changes,

تغییرات اقتصادی،

jobs and income rules and regulators,

مشاغل و قوانین و مقررات درآمد،

government and money, and finally, market monitoring.

دولت و پول، و در نهایت، نظارت بر بازار را بررسی کنیم.

So grab your notebook and let's dive in.

بنابراین دفترچه یادداشت خود را بردارید و بیایید وارد آن شویم.

I want to start with the tools experts use to understand

من می خواهم با ابزارهایی که متخصصان برای درک

how an economy is doing.

وضعیت اقتصاد استفاده می کنند شروع کنم.

Think of these like taking measurements to check on something's health.

به این موارد مانند اندازه گیری برای بررسی سلامت چیزی فکر کنید.

The first term you'll often hear is GDP or gross domestic product.

اولین اصطلاحی که اغلب می شنوید تولید ناخالص داخلی یا تولید ناخالص داخلی است. تولید

GDP is the total value of everything a country produces

ناخالص داخلی ارزش کل هر چیزی است که یک کشور

and sells in one year. This includes all the products in stores,

در یک سال تولید و به فروش می رساند. این شامل تمام محصولات موجود در فروشگاه ها،

from phones to furniture and all the services from

از تلفن تا مبلمان و همه خدمات از

healthcare to education.

مراقبت های بهداشتی تا آموزش می شود.

When you hear sentences like the country's GDP grew by

وقتی جملاتی مانند رشد تولید ناخالص داخلی کشور در

2% this year,

سال جاری 2 درصد می شنوید،

it means the whole economy is producing more than last year.

به این معنی است که کل اقتصاد بیشتر از سال گذشته تولید می کند.

But GDP isn't just one thing.

اما تولید ناخالص داخلی فقط یک چیز نیست.

It's made up of several important parts. I want you to think about it this way.

از چندین بخش مهم تشکیل شده است. ازت میخوام اینجوری بهش فکر کنی

GDP includes everything you and I buy at stores

تولید ناخالص داخلی شامل همه چیزهایی است که شما و من در فروشگاه ها می خریم

that's consumer spending.

که هزینه مصرف کننده است.

It also includes what businesses spend when they buy new equipment or

همچنین شامل هزینه هایی است که کسب و کارها هنگام خرید تجهیزات جدید یا

build new facilities. That's business investment.

ساختن امکانات جدید خرج می کنند. این سرمایه گذاری تجاری است.

And then there's what the government spends on things like schools and roads.

و سپس چیزی است که دولت برای چیزهایی مانند مدارس و جاده ها هزینه می کند.

Finally,

در نهایت،

it also includes the difference between what a country sells to other countries

تفاوت بین آنچه یک کشور به سایر کشورها می فروشد

and what it buys from them. We call this net exports.

و آنچه که از آنها خریداری می کند را نیز شامل می شود. ما به این می گوییم صادرات خالص.

All these pieces together show us how much economic activity

همه این قطعات در کنار هم به ما نشان می دهد که چقدر فعالیت اقتصادی

is happening in a country.

در یک کشور اتفاق می افتد.

And now let's move on to talk about something that affects all of us daily

و اکنون اجازه دهید در مورد چیزی صحبت کنیم که تورم روزانه همه ما را تحت تأثیر قرار می دهد

inflation. You've probably noticed this in your own life.

. شما احتمالاً در زندگی خود متوجه این موضوع شده اید.

Maybe a coffee that cost $3 last year now

شاید قهوه ای که سال گذشته 3 دلار قیمت داشت، اکنون

costs $3 and 50 cents,

3 دلار و 50 سنت قیمت داشته باشد،

or your grocery bill is higher than it used to be.

یا قبض مواد غذایی شما بیشتر از گذشته باشد.

That's inflation when prices keep going up over time,

این تورم زمانی است که قیمت‌ها در طول زمان افزایش می‌یابند،

and this matters because it affects so many part of our lives.

و این مهم است زیرا بر بخش‌های زیادی از زندگی ما تأثیر می‌گذارد.

When there's inflation,

وقتی تورم وجود دارد،

everything tends to cost more from your groceries to your gas,

همه چیز از خواربار تا بنزین شما هزینه بیشتری دارد،

your savings might not buy as much in the future as

ممکن است پس اندازهای شما در آینده به اندازه

they do today.

امروز خرید نکند. به

This is why people often hope their wages will increase to help cover these

همین دلیل است که مردم اغلب امیدوارند دستمزدهایشان برای کمک به پوشش این

rising costs.

هزینه های فزاینده افزایش یابد.

Banks also pay attention to inflation when they set their interest rates

بانک‌ها هنگام تعیین نرخ سود

for loans and savings accounts.

وام‌ها و حساب‌های پس‌انداز نیز به تورم توجه می‌کنند.

We're gonna talk more about interest rates in a moment, but first,

ما در یک لحظه بیشتر در مورد نرخ بهره صحبت خواهیم کرد ، اما ابتدا،

let's look at one more important measure. The unemployment rate.

اجازه دهید یک معیار مهم دیگر را بررسی کنیم . نرخ بیکاری.

This tells us what percentage of people who want to work

این به ما می گوید چند درصد از افرادی که می خواهند کار کنند

can't find jobs. It's a simple but powerful number.

نمی توانند شغل پیدا کنند. این یک عدد ساده اما قدرتمند است.

When you hear sentences like the unemployment rate dropped to

وقتی جملاتی مانند کاهش نرخ بیکاری به

4%, it means more people are finding jobs.

4 درصد را می شنوید به این معنی است که افراد بیشتری در حال یافتن شغل هستند.

This number helps everyone understand if it's getting easier or

این عدد به همه کمک می‌کند تا بفهمند

harder to find work in the economy. And finally,

یافتن کار در اقتصاد آسان‌تر یا سخت‌تر می‌شود. و در نهایت

let's understand supply and demand.

عرضه و تقاضا را درک کنیم.

A relationship that explains why prices change.

رابطه ای که دلیل تغییر قیمت ها را توضیح می دهد.

I like to explain this with a simple example.

من دوست دارم این را با یک مثال ساده توضیح دهم.

Think about umbrellas on a rainy day when the rain starts,

در یک روز بارانی که باران شروع می شود به چتر فکر کنید،

suddenly everyone wants to buy an umbrella.

ناگهان همه می خواهند یک چتر بخرند.

There's high demand and the stores may have only a

تقاضای زیادی وجود دارد و ممکن است فقط

few left that supply. So what happens? Well, the prices go up,

تعداد کمی از آن عرضه به فروشگاه ها باقی بماند. پس چه اتفاقی می افتد؟ خوب، قیمت ها بالا می رود،

but on sunny days, stores might have a lot of umbrellas.

اما در روزهای آفتابی، فروشگاه ها ممکن است چترهای زیادی داشته باشند.

They have a high supply and very few people want to buy them,

آنها عرضه بالایی دارند و تعداد کمی از مردم مایل به خرید آنها هستند،

so there's low demand, and as a result, prices fall.

بنابراین تقاضای کمی وجود دارد و در نتیجه قیمت ها کاهش می یابد.

This same idea explains price changes for

همین ایده تغییرات قیمت را برای

everything from housing to concert tickets.

همه چیز از مسکن گرفته تا بلیت کنسرت توضیح می دهد.

Now that we have these basic measurements,

اکنون که این اندازه گیری های اساسی را داریم،

let's look at how we can describe changes in the economy.

بیایید ببینیم چگونه می توانیم تغییرات در اقتصاد را توصیف کنیم.

These terms will help you explain economic movements and trends that

این عبارات به شما کمک می کند تا جنبش ها و روندهای اقتصادی را توضیح دهید که

you might notice in your daily life or read about in the news. For example,

ممکن است در زندگی روزمره خود متوجه آنها شوید یا در اخبار بخوانید. به عنوان مثال،

sometimes prices can change very,

گاهی اوقات زمانی که قیمت ها به سرعت بالا می روند، ممکن است خیلی خیلی سریع تغییر کنند

very quickly when they shoot up fast. We use the word spike.

. ما از کلمه سنبله استفاده می کنیم.

For example, you might hear gas prices spiked this week,

برای مثال، ممکن است بشنوید که قیمت بنزین در این هفته افزایش یافته است،

meaning they went up suddenly and.

به این معنی که به طور ناگهانی و ناگهانی افزایش یافته است.

Significantly.

به طور قابل توجهی.

Understanding price spikes is particularly important because they can affect

درک افزایش قیمت ها بسیار مهم است زیرا می توانند

your budget quickly.

به سرعت بر بودجه شما تأثیر بگذارند.

Imagine your daily commute suddenly costing much more because of

تصور کنید رفت و آمد روزانه شما به دلیل

a gas price spike. The opposite can happen too.

افزایش قیمت بنزین ناگهان هزینه بیشتری دارد. برعکس آن نیز می تواند اتفاق بیفتد.

When prices fall, we use the word dip. For example,

وقتی قیمت ها کاهش می یابد، از کلمه افت استفاده می کنیم. به عنوان مثال،

if you hear stock prices dipped after the company's announcement,

اگر بعد از اعلام شرکت شنیدید که قیمت سهام کاهش یافته است ،

it means the values decreased.

به این معنی است که ارزش ها کاهش یافته است.

These dips can be temporary like a brief sale at a store,

این افت ها می توانند موقتی مانند یک فروش مختصر در یک فروشگاه باشند،

or they might signal bigger changes in the economy.

یا ممکن است نشان دهنده تغییرات بزرگتر در اقتصاد باشند.

One more term in this category that you've probably heard in the news is

یک اصطلاح دیگر در این دسته که احتمالاً در اخبار شنیده اید،

recession.

رکود است.

A recession is a period when the economy shrinks and

رکود دوره ای است که اقتصاد کوچک می شود و

it affects many aspects of our daily life.

بسیاری از جنبه های زندگی روزمره ما را تحت تأثیر قرار می دهد.

Think about your local shopping center During a recession,

به مرکز خرید محلی خود فکر کنید در طول یک رکود،

you might notice some stores closing or reducing their hours because people are

ممکن است متوجه شوید که برخی از فروشگاه ها بسته می شوند یا ساعات کاری خود را کاهش می دهند زیرا مردم

spending less money. Companies might pause hiring or even let workers go,

پول کمتری خرج می کنند. شرکت‌ها ممکن است استخدام را متوقف کنند یا حتی کارگران را رها کنند،

and housing prices might fall fewer new businesses might open.

و قیمت مسکن ممکن است کاهش یابد و مشاغل جدید کمتری باز شوند.

Understanding recessions helps you make sense of these changes in your community

درک رکود به شما کمک می کند تا این تغییرات را در جامعه خود درک کنید

and plan accordingly. Now with all of this,

و بر اساس آن برنامه ریزی کنید. اکنون با همه اینها،

the economy also goes through what we call the boom and bust cycle.

اقتصاد نیز از آنچه ما آن را چرخه رونق و رکود می نامیم عبور می کند.

I like to compare this to the seasons. During a boom,

من دوست دارم این را با فصل ها مقایسه کنم. در طول یک رونق،

like spring businesses grow and create new jobs.

مانند بهار، مشاغل رشد می کنند و مشاغل جدید ایجاد می کنند.

People spend new money and there's a lot of economic activity during a

مردم پول جدید خرج می‌کنند و فعالیت‌های اقتصادی زیادی در طول

bust like winter, things slow down,

رکودی مانند زمستان وجود دارد، همه چیز کند می‌شود،

businesses might struggle, jobs become more difficult to find,

کسب‌وکارها ممکن است با مشکل مواجه شوند، پیدا کردن شغل دشوارتر می‌شود،

and people tend to spend less just like seasons.

و مردم تمایل دارند مانند فصل‌ها کمتر هزینه کنند.

These cycles are a normal part of economic life. Finally,

این چرخه ها بخشی عادی از زندگی اقتصادی هستند. در نهایت،

let's talk about the term offset.

بیایید در مورد اصطلاح افست صحبت کنیم.

When something offsets another thing,

وقتی چیزی چیز دیگری را خنثی می کند،

it means that one thing balances out another. For example,

به این معنی است که یک چیز دیگری را متعادل می کند . به عنوان مثال،

if your rent goes up but you get a raise at work,

اگر اجاره شما افزایش یابد اما در محل کار افزایش حقوق دریافت کنید،

the extra income might offset the higher housing cost.

درآمد اضافی ممکن است هزینه بالاتر مسکن را جبران کند.

This term is especially useful when discussing how to handle

این اصطلاح مخصوصاً هنگام بحث در مورد چگونگی مدیریت

economic changes in your personal finances and now something else that affects

تغییرات اقتصادی در امور مالی شخصی شما مفید است و اکنون چیز دیگری که روی

most of us personally, jobs and income,

بیشتر ما شخصاً تأثیر می گذارد، شغل و درآمد،

these terms that we're going to discuss in this category,

این اصطلاحاتی که در این مقوله می خواهیم به آن ها بپردازیم، به

we'll help you talk about work-related economic topics with more confidence.

شما کمک می کنیم با اطمینان بیشتری در مورد موضوعات اقتصادی مربوط به کار صحبت کنید .

First, the labor market.

اول، بازار کار.

The labor market describes the whole world of jobs in an area.

بازار کار کل دنیای مشاغل را در یک منطقه توصیف می کند.

Think about it like a marketplace where instead of buying and selling products,

به آن مانند بازاری فکر کنید که به جای خرید و فروش محصولات،

we're talking about jobs and work opportunities.

در مورد شغل و فرصت های کاری صحبت می کنیم.

When you hear the labor market is tight,

وقتی می شنوید بازار کار تنگ است، به

it means there are more job openings than qualified workers to

این معنی است که فرصت های شغلی بیشتری نسبت به کارگران واجد شرایط برای

fill them. This affects everything from how easy it is to find a job,

پر کردن آنها وجود دارد. این بر همه چیز تأثیر می گذارد، از آسانی یافتن شغل گرفته

to what kind of salary you might be offered.

تا نوع حقوقی که ممکن است به شما پیشنهاد شود.

The labor market includes several important pieces. For example,

بازار کار شامل چندین بخش مهم است. به عنوان مثال،

how many jobs are available, what skills employers need,

چند شغل در دسترس است، کارفرمایان به چه مهارت هایی نیاز دارند،

what salaries companies are offering,

شرکت ها چه حقوقی ارائه می دهند،

and what kinds of benefits come with those positions.

و چه نوع مزایایی با این موقعیت ها همراه است.

When we talk about wage growth,

وقتی از رشد دستمزد صحبت می کنیم،

we're describing how much pay increases over time.

توضیح می دهیم که دستمزد در طول زمان چقدر افزایش می یابد.

Let me give you a clear example.

بگذارید یک مثال واضح برای شما بگویم.

If someone earned $2,000 monthly last year

اگر شخصی در سال گذشته 2000 دلار ماهانه درآمد داشت

and now earns $2,100 monthly,

و اکنون 2100 دلار ماهانه درآمد دارد،

that is a 5% wage growth. But here's where it gets interesting.

این رشد 5 درصدی دستمزد است. اما اینجاست که جالب می شود.

Wage growth doesn't happen in isolation.

رشد دستمزد به صورت جداگانه اتفاق نمی افتد.

It's connected to many factors such as how well the economy is

این امر به عوامل بسیاری مانند وضعیت اقتصادی خوب،

doing, how successful different industries are,

میزان موفقیت صنایع مختلف،

how productive workers are, and changes in living costs.

میزان بهره وری کارگران و تغییرات در هزینه های زندگی مرتبط است. به

That's why you might hear discussions about whether wage growth is keeping

همین دلیل است که ممکن است بحث هایی در مورد اینکه آیا رشد دستمزد

pace with inflation. Speaking of which, let's talk about cost of living.

همگام با تورم است یا خیر بشنوید. صحبت از آن، بیایید در مورد هزینه زندگی صحبت کنیم.

A term you'll often hear when discussing jobs and cities,

اصطلاحی که اغلب هنگام بحث در مورد مشاغل و شهرها می شنوید،

particularly if someone is relocating, cost of living,

به خصوص اگر شخصی در حال جابجایی باشد، هزینه زندگی،

is the amount of money you need for basic expenses in a particular area.

مقدار پولی است که برای هزینه های اساسی در یک منطقه خاص نیاز دارید.

It includes everything from housing and food to transportation

این شامل همه چیز از مسکن و غذا گرفته تا حمل و نقل

and daily necessities.

و مایحتاج روزانه است.

What's fascinating about cost of living is how much it can vary.

چیزی که در مورد هزینه های زندگی جالب است این است که چقدر می تواند متفاوت باشد.

The same salary might let you live comfortably in one city,

حقوق یکسان ممکن است به شما اجازه دهد در یک شهر راحت زندگی کنید،

but barely cover the basics in another.

اما در شهر دیگر به سختی پایه را پوشش می دهد. به

This is why people often consider cost of living when thinking about

همین دلیل است که مردم معمولاً هنگام فکر کردن به

job opportunities or again, relocating to a new city.

فرصت های شغلی یا دوباره نقل مکان به یک شهر جدید، هزینه زندگی را در نظر می گیرند.

And finally, let's explore a newer term that's becoming more and more common,

و در نهایت، بیایید اصطلاح جدیدی را که روز به روز رایج‌تر می‌شود، یعنی

the gig economy.

اقتصاد گیگ را بررسی کنیم.

This describes a way of working that is different from traditional

این روش کاری را توصیف می کند که با

full-time jobs. Instead of working for just one employer,

مشاغل تمام وقت سنتی متفاوت است. به جای اینکه فقط برای یک کارفرما کار کنند،

people in the gig economy often work for various clients

افراد در اقتصاد گیگ اغلب برای مشتریان مختلف

on different projects.

در پروژه های مختلف کار می کنند.

Think of freelance ride share drivers like Uber or

به رانندگان اشتراکی سواری آزاد مانند Uber یا

Lyft or project consultants.

Lyft یا مشاوران پروژه فکر کنید.

This type of work offers flexibility but comes with different considerations

این نوع کار انعطاف پذیری را ارائه می دهد اما ملاحظات متفاوتی

than traditional employment.

نسبت به استخدام سنتی دارد.

Understanding the gig economy helps you follow conversations about how work

درک اقتصاد گیگ به شما کمک می کند مکالمات را در مورد چگونگی

is changing in today's world. Next up,

تغییر کار در دنیای امروز دنبال کنید. در مرحله بعد،

let's explore who makes all the big decisions in the economy and

بیایید بررسی کنیم که چه کسی تمام تصمیمات بزرگ در اقتصاد را می گیرد و

how these decisions affect our lives.

چگونه این تصمیمات بر زندگی ما تأثیر می گذارد.

Don't worry if these terms sound a bit complex at first.

اگر این اصطلاحات در ابتدا کمی پیچیده به نظر می رسند، نگران نباشید.

I'm going to break them down into clear.

من آنها را به وضوح تقسیم می کنم.

Practical examples. First, the Central Bank.

نمونه های عملی اول بانک مرکزی.

The central bank is like a manager for the country's money system.

بانک مرکزی مانند یک مدیر برای نظام پولی کشور است.

Just as a store manager makes decisions that affect everyone in the

همانطور که یک مدیر فروشگاه تصمیماتی می گیرد که بر همه افراد در فروشگاه تأثیر می گذارد،

store,

the central bank makes decisions that affect everyone in the economy.

بانک مرکزی نیز تصمیماتی می گیرد که بر همه افراد در اقتصاد تأثیر می گذارد.

Their main tool is controlling interest rates.

ابزار اصلی آنها کنترل نرخ بهره است.

We talked about this word earlier when you hear a sentence like the central bank

پیش از این با شنیدن جمله ای مانند

raised interest rates. This isn't just news for banks. It affects all of us.

افزایش نرخ سود بانک مرکزی در مورد این کلمه صحبت کردیم. این فقط یک خبر برای بانک ها نیست. همه ما را تحت تاثیر قرار می دهد.

Higher interest rates means borrowing money becomes more expensive,

نرخ بهره بالاتر به این معنی است که وام گرفتن پول گران تر می شود،

whether you're buying a house using a credit card or getting a car loan,

چه در حال خرید خانه با استفاده از کارت اعتباری یا گرفتن وام خودرو باشید،

it also means that you might earn more on your savings accounts.

همچنین به این معنی است که ممکن است در حساب های پس انداز خود درآمد بیشتری کسب کنید.

Let's talk about this a little bit more with some simple math.

بیایید در این مورد کمی بیشتر با یک ریاضی ساده صحبت کنیم.

If you borrow a thousand dollars with a 5% interest rate,

اگر هزار دلار با نرخ بهره 5 درصد وام بگیرید،

you'll need to pay back the original thousand dollars plus

باید هزار دلار اصلی را به اضافه

$50 in interest. Similarly,

50 دلار سود بازپرداخت کنید. به همین ترتیب،

if you save a thousand dollars in a savings account with a 2% interest

اگر هزار دلار در یک حساب پس انداز با نرخ سود 2 درصد پس انداز کنید

rate,

،

the bank will pay you $20 for keeping your money with them.

بانک 20 دلار به ازای نگه داشتن پول شما نزد آنها می پردازد.

To do all of this,

برای انجام همه اینها،

the central bank uses what we call the key rate or policy rate as a

بانک مرکزی از آنچه ما نرخ اصلی یا نرخ سیاستی می نامیم به عنوان

foundation. When this rate changes,

پایه استفاده می کند. وقتی این نرخ تغییر می‌کند،

it usually leads to changes in all other interest rates in the economy,

معمولاً منجر به تغییر در سایر نرخ‌های بهره در اقتصاد می‌شود

and this is the perfect time to transition into how governments

و این زمان مناسبی برای انتقال به نحوه

interact with the economy through different policies and decisions. For example,

تعامل دولت‌ها با اقتصاد از طریق سیاست‌ها و تصمیم‌های مختلف است. به عنوان مثال،

tariffs a word that is all over the news right now.

کلمه ای را تعرفه می کند که در حال حاضر در کل اخبار است.

When you hear about tariffs,

وقتی در مورد تعرفه ها می شنوید،

we're talking about extra costs added to products that are made

ما در مورد هزینه های اضافی اضافه شده به محصولاتی صحبت می کنیم که

in other countries and then sold in your country. Here's how it works.

در کشورهای دیگر ساخته می شوند و سپس در کشور شما فروخته می شوند. در اینجا نحوه کار آن آمده است.

Let's imagine a phone that's manufactured in country A

بیایید تلفنی را تصور کنیم که در کشور A تولید می شود

and it's sold in country B For $300, that's the amount that you might pay.

و در کشور B به قیمت 300 دلار فروخته می شود، این مبلغی است که ممکن است بپردازید.

But if country B adds a 10% tariff

اما اگر کشور B یک تعرفه 10 درصدی

on those phones,

برای آن تلفن‌ها اضافه کند،

that adds $30 to the price making it cost $330.

30 دلار به قیمت آن اضافه می‌کند و 330 دلار قیمت دارد.

And this is important to understand because while governments add these tariffs

و درک این موضوع مهم است زیرا در حالی که دولت‌ها این تعرفه‌ها را

on imported products,

بر محصولات وارداتی اضافه می‌کنند،

it's usually the consumers or the customers who end up paying the

معمولاً این مصرف‌کنندگان یا مشتریان هستند که در نهایت

extra prices.

قیمت‌های اضافی را پرداخت می‌کنند. به

Here's why a company will pay that tariff when they import

همین دلیل است که چرا یک شرکت هنگام واردات کالا، آن تعرفه را پرداخت می کند

the goods and then they pass on the extra cost to their

و سپس هزینه اضافی را به

customers or buyers.

مشتریان یا خریداران خود منتقل می کند.

This affects both which imported products are available in stores

این هم روی اینکه کدام محصولات وارداتی در فروشگاه ها موجود است

and how much they cost.

و قیمت آن ها تاثیر می گذارد.

And now let's move on to understanding national debt,

و اکنون بیایید به درک بدهی ملی برویم،

which will help you follow important economic.

که به شما کمک می کند اقتصاد مهم را دنبال کنید.

Discussions.

بحث ها

The national debt is the total amount a government owes to

بدهی ملی کل مبلغی است که یک دولت به

various lenders, including other countries.

وام دهندگان مختلف از جمله سایر کشورها بدهکار است.

Banks and investors who buy government bonds.

بانک ها و سرمایه گذارانی که اوراق قرضه دولتی می خرند.

Think of it like a very large credit card bill,

آن را مانند یک صورتحساب کارت اعتباری بسیار بزرگ در نظر بگیرید،

but for an entire country,

اما برای کل کشور،

when you hear the national debt increased,

وقتی می شنوید که بدهی ملی افزایش یافته است،

it means the government has borrowed more money to pay for things like

به این معنی است که دولت پول بیشتری برای پرداخت هزینه هایی مانند

public services,

خدمات عمومی،

infrastructure and various programs related to this is the

زیرساخت ها و برنامه های مختلف مرتبط با این موضوع،

federal deficit.

کسری فدرال است.

This happens when a government spends more money in a year than it receives

این زمانی اتفاق می‌افتد که یک دولت در یک سال بیش از پولی که

from taxes and other sources of income. For example,

از مالیات و سایر منابع درآمد دریافت می‌کند، خرج می‌کند. به عنوان مثال،

if a government receives $3 trillion but spends

اگر یک دولت 3 تریلیون دلار دریافت کند اما

4 trillion on public services and programs,

4 تریلیون دلار برای خدمات و برنامه های عمومی هزینه کند،

there's a $1 trillion deficit.

یک تریلیون دلار کسری وجود دارد.

This matters because decisions about government spending and income

این مهم است زیرا تصمیمات در مورد هزینه ها و درآمد دولت

can affect everything from public services to tax policies.

می تواند بر همه چیز از خدمات عمومی گرفته تا سیاست های مالیاتی تأثیر بگذارد.

In our final section,

در بخش پایانی خود،

let's look at terms that help us understand economic conditions and changes.

اجازه دهید به اصطلاحاتی نگاه کنیم که به ما در درک شرایط و تغییرات اقتصادی کمک می کنند .

Sometimes economies face serious challenges called a financial

گاهی اوقات اقتصادها با چالش های جدی به نام

crisis.

بحران مالی مواجه می شوند.

These are periods of time when a financial system experiences significant

این دوره‌هایی هستند که یک سیستم مالی

problems During a financial crisis, you might notice several changes.

مشکلات مهمی را در طول یک بحران مالی تجربه می‌کند، ممکن است متوجه تغییرات متعددی شوید.

Banks might become stricter about lending money.

بانک ها ممکن است در مورد وام دادن پول سختگیر شوند.

Stock market values might fall sharply.

ارزش بازار سهام ممکن است به شدت کاهش یابد.

Companies might reduce hiring or layoff workers,

شرکت ها ممکن است استخدام یا اخراج کارگران را کاهش دهند

and it might become harder to get loans.

و ممکن است گرفتن وام سخت تر شود.

Understanding these terms helps you recognize major economic challenges

درک این اصطلاحات به شما کمک می کند تا چالش های عمده اقتصادی

and their potential effects on your daily life.

و اثرات بالقوه آنها را بر زندگی روزمره خود بشناسید.

Governments might respond to these economic challenges with economic

دولت ها ممکن است با محرک های اقتصادی به این چالش های اقتصادی پاسخ دهند

stimulus.

. به

Think of this like medicine for the economy when it's not doing well.

این فکر کنید مثل دارو برای اقتصاد وقتی که خوب نیست.

Economic stimulus can take many forms. For example,

محرک اقتصادی می تواند اشکال مختلفی داشته باشد. برای مثال،

the government might reduce taxes to help people keep more of their money.

دولت ممکن است مالیات ها را کاهش دهد تا به مردم کمک کند بیشتر پول خود را حفظ کنند.

They may start large construction projects to create jobs or

آنها ممکن است پروژه های ساختمانی بزرگی را برای ایجاد شغل یا

provide direct support to businesses and individuals.

حمایت مستقیم از مشاغل و افراد آغاز کنند.

All of these actions aim to boost economic activity and help the economy

هدف همه این اقدامات تقویت فعالیت های اقتصادی و کمک به

recover. And finally,

بهبود اقتصاد است. و در آخر،

let's talk about the difference between savings and investments.

بیایید در مورد تفاوت بین پس انداز و سرمایه گذاری صحبت کنیم.

While they both involve money that you're setting aside,

در حالی که هر دو شامل پولی است که شما کنار می گذارید، اما

they serve different purposes.

اهداف متفاوتی را دنبال می کنند.

Savings is money you keep for future use or emergencies like

پس انداز پولی است که برای استفاده در آینده یا موارد اضطراری مانند

money in a savings account at your bank. Investments on the other hand,

پول در یک حساب پس انداز در بانک خود نگه می دارید. از سوی دیگر، سرمایه گذاری

are ways of using money with the goal of earning more over time,

روش هایی برای استفاده از پول با هدف کسب درآمد بیشتر در طول زمان است،

like buying stocks or property.

مانند خرید سهام یا دارایی.

Understanding this difference helps you make better decisions about your money

درک این تفاوت به شما کمک می کند تا بر اساس اهدافتان تصمیمات بهتری در مورد پول خود بگیرید

based on your goals.

.

Discussing hot topics in English like the economy requires both knowledge

بحث در مورد موضوعات داغ به زبان انگلیسی مانند اقتصاد به دانش

and confidence. Sometimes you might understand these concepts perfectly,

و اعتماد نیاز دارد. گاهی اوقات ممکن است این مفاهیم را کاملاً درک کنید،

but feel hesitant to join conversations about them,

اما برای پیوستن به گفتگوهای مربوط به آنها،

especially in professional situations.

به خصوص در موقعیت های حرفه ای، تردید دارید.

This is exactly why I want to tell you about the Confident Women Community.

دقیقاً به همین دلیل است که می خواهم در مورد جامعه زنان با اعتماد به نفس به شما بگویم.

The Confident Women Community is a supportive space where you can practice using

انجمن زنان با اعتماد به نفس فضای حمایتی است که در آن می توانید با استفاده از

new vocabulary and all your English skills in real conversations

واژگان جدید و تمام مهارت های انگلیسی خود در مکالمات واقعی

with women around the world, in the community,

با زنان در سراسر جهان تمرین کنید، در جامعه

you can discuss topics such as budgeting, personal development,

می توانید موضوعاتی مانند بودجه بندی، توسعه شخصی

and building relationships without worrying about mistakes. Inside,

و ایجاد روابط را بدون نگرانی از اشتباهات مورد بحث قرار دهید. در داخل، جلسات

you'll also find live conversation sessions where you can practice discussing

گفتگوی زنده را نیز خواهید دید که می‌توانید درباره

real world topics, including the economic vocabulary we've learned here today.

موضوعات دنیای واقعی، از جمله واژگان اقتصادی که امروز اینجا یاد گرفته‌ایم، تمرین کنید.

You'll also find a supportive network of women just like you who want to express

همچنین شبکه‌ای از زنانی مانند شما را خواهید دید که می‌خواهند

their thoughts clearly and confidently. In English,

افکار خود را شفاف و با اطمینان بیان کنند. در انگلیسی،

you'll discover regular activities and discussions that help you use new

فعالیت‌ها و بحث‌های منظمی را کشف خواهید کرد که به شما کمک می‌کند از

vocabulary in natural conversations.

واژگان جدید در مکالمات طبیعی استفاده کنید.

All of this happens in a judgment-free environment where you can grow at

همه اینها در محیطی بدون قضاوت اتفاق می افتد که در آن شما می توانید با

your own pace. Whether you want to feel more confident discussing economic news,

سرعت خود رشد کنید. چه بخواهید در بحث درباره اخبار اقتصادی،

with colleagues, expressing your opinions,

با همکاران، بیان نظرات خود،

or simply having casual conversations in English,

یا صرفاً گفتگوهای معمولی به زبان انگلیسی احساس اطمینان بیشتری داشته باشید،

the Confident Women Community is here to support your journey.

انجمن زنان مطمئن اینجاست تا از سفر شما حمایت کند.

If you'd like to learn more, I'll share a link to the Confident Women Community.

اگر مایلید بیشتر بدانید، پیوندی به انجمن زنان با اعتماد به نفس به اشتراک خواهم گذاشت.

In the notes below. Today,

در یادداشت های زیر. امروز، واژگان

we've explored essential economic vocabulary that you can use in your daily

اقتصادی ضروری را بررسی کرده‌ایم که می‌توانید در

life and in professional conversations. Remember,

زندگی روزمره و مکالمات حرفه‌ای از آن استفاده کنید. به یاد داشته باشید،

these terms aren't just for economists.

این اصطلاحات فقط برای اقتصاددانان نیست.

They're tools that help you understand the news that affects your life,

آنها ابزارهایی هستند که به شما کمک می کنند اخباری را که بر زندگی شما تأثیر می گذارد درک کنید،

participate in workplace discussions,

در بحث های محل کار شرکت کنید

and make informed decisions about your money and your career.

و تصمیمات آگاهانه ای در مورد پول و شغل خود بگیرید.

Building confidence with these terms takes practice,

ایجاد اعتماد به نفس با این اصطلاحات نیاز به تمرین دارد،

so try using one new term each day in your conversations

بنابراین سعی کنید هر روز از یک اصطلاح جدید در مکالمات خود

or while reading news articles.

یا هنگام خواندن مقالات خبری استفاده کنید.

Pay attention to how these concepts connect to your daily life,

به نحوه ارتباط این مفاهیم با زندگی روزمره شما توجه کنید،

whether you're shopping, planning, a budget, or discussing work.

چه در حال خرید، برنامه ریزی، بودجه یا بحث در مورد کار هستید.

If you enjoyed this lesson today, I would love to know,

اگر امروز از این درس لذت بردید، دوست دارم بدانم،

and you can tell me in one very simple way,

و می توانید به روشی بسیار ساده به من بگویید،

give this lesson a thumbs up here on YouTube, and while you're at it,

این درس را اینجا در یوتیوب به اشتراک بگذارید، و تا زمانی که در آن هستید،

make sure you subscribe so you never miss one of my Confident English lessons.

حتما مشترک شوید تا هرگز یکی از درس های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید.

Thank you so much for joining me, and I look forward to seeing you next time.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.