14 Ways to Describe Facial Expressions in English [with the Eyebrows, Eyes, Mouth, and Chin]

I've got a question for you.

من یک سوال از شما دارم

How would you describe the look on this woman's face?

چهره این زن را چگونه توصیف می کنید؟

What exactly is she doing with her eyes and her mouth?

او دقیقاً با چشمان و دهانش چه می کند؟

And what emotion is she conveying with that expression?

و او با این بیان چه احساسی را منتقل می کند؟

Although you may easily understand and recognize universal signs

اگرچه ممکن است به راحتی علائم

of happiness, surprise and anger. When you look at someone's face,

جهانی شادی، تعجب و خشم را درک و تشخیص دهید. وقتی به صورت کسی نگاه می‌کنید،

how do you actually describe what they're doing in English?

واقعاً چگونه کار او را به زبان انگلیسی توصیف می‌کنید؟

It's complicated. Isn't it?

این پیچیده است. اینطور نیست؟

If you don't already know I'm Annemarie with Speak Confident English,

اگر از قبل نمی‌دانید که من آنماری هستم و با زبان انگلیسی مطمئن صحبت

everything I do here is designed to help you get the confidence you want for

می‌کنم، همه کارهایی که در اینجا انجام می‌دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که

your life and work in English. And today in this Confident English lesson,

برای زندگی و کار خود به زبان انگلیسی می‌خواهید طراحی شده است. و امروز در این درس انگلیسی مطمئن،

we're going to dive into the world of descriptive language for facial

ما قصد داریم به دنیای زبان توصیفی برای حالات چهره بپردازیم

expressions. In fact,

. در واقع،

you're going to learn 14 different ways to describe what someone is doing with

شما 14 روش مختلف برای توصیف کاری که یک نفر

their eyebrows, eyes, mouth, and chin,

با ابروها، چشم ها، دهان و چانه

so that you can accurately describe facial expressions and micro-expressions.

خود انجام می دهد را یاد خواهید گرفت تا بتوانید حالات چهره و حالت های ریز را به طور دقیق توصیف کنید.

By the end of this lesson,

در پایان این درس

you'll have the descriptive language you need for those nonverbal signs of

، زبان توصیفی مورد نیاز برای آن نشانه‌های غیرکلامی

communication and the emotions behind them.

ارتباط و احساسات پشت آن‌ها را خواهید داشت.

So you can create visual images in your English conversations and in your

بنابراین می توانید تصاویر بصری را در مکالمات انگلیسی خود و در نوشتار خود ایجاد کنید

writing.

.

In a moment we're going to dive right in to talking about the eyebrows,

در یک لحظه ما می خواهیم در مورد ابروها صحبت کنیم،

but quickly before we do that,

اما به سرعت قبل از انجام این کار،

because this is a vocabulary focus lesson. If you don't already,

زیرا این یک درس تمرکز بر واژگان است . اگر قبلاً این کار را نکرده‌اید،

I recommend getting a pen and a notebook or a piece of paper where you can keep

توصیه می‌کنم یک خودکار و یک دفترچه یا یک تکه کاغذ تهیه کنید که بتوانید

track of all this new language, refer to it regularly,

تمام این زبان جدید را پیگیری کنید، مرتب به آن مراجعه کنید، آن را به طور

practice it consistently so that you add it to your active vocabulary.

مداوم تمرین کنید تا آن را به واژگان فعال خود اضافه کنید.

And now let's talk about the eyebrows.

و حالا بیایید در مورد ابرو صحبت کنیم.

Think about a time when you've been frustrated or angry with someone,

به زمانی فکر کنید که از دست کسی ناامید یا عصبانی شده اید،

what did your eyebrows naturally do?

ابروهای شما به طور طبیعی چه کار می کنند؟

They were drawn together in English.

آنها به زبان انگلیسی با هم ترسیم شدند.

We like to describe this as furrowed eyebrows or knitted

ما دوست داریم این را به عنوان ابروهای شیاردار یا ابروهای بافتنی توصیف کنیم

eyebrows. Let me use it in an example sentence for you,

. اجازه دهید در یک جمله مثال برای شما استفاده کنم،

Jackie furrowed her eyebrows,

جکی ابروهایش را در هم کشید،

as she worried about her son's health.

زیرا نگران سلامتی پسرش بود.

By using that language in a sentence,

با استفاده از آن زبان در یک جمله،

you are creating a visual image for your listeners and your

یک تصویر بصری برای شنوندگان و خوانندگان خود ایجاد می کنید

readers. When they hear that language,

. وقتی جکی آن زبان را می شنوند

Jackie furrowed her eyebrows,

، ابروهایش را در هم می کشد،

they immediately get that picture in their mind and they know how she

بلافاصله آن تصویر را در ذهن خود می بینند و می دانند که

felt based on that description. Now,

او بر اساس آن توصیف چه احساسی داشته است. حال

what if someone is feeling surprised, amused or bewildered,

، اگر کسی احساس تعجب، سرگرمی یا گیج کند

what do they naturally do with their eyebrows?

، به طور طبیعی با ابروهای خود چه می کند؟

Think about a time when you felt surprised, what did you do?

به زمانی فکر کنید که احساس تعجب کردید، چه کردید؟

Your eyebrows went up.

ابروهایت بالا رفت

We described this as raised eyebrows to raise your eyebrows

ما این را به عنوان ابروهای بالا آورده ایم تا ابروهای خود را

in surprise or raise your eyebrows in shock. Again,

با تعجب بالا بیاورید یا ابروهای خود را با شوک بالا ببرید . دوباره،

let me share an example sentence with you, Ken looked

بگذارید یک جمله مثال را با شما به اشتراک بگذارم ، کن

at his sister with raised eyebrows when she told him she's moving to

با ابروهای بالا رفته به خواهرش نگاه کرد وقتی به او گفت که به

Australia. And now let's transition this just a little bit.

استرالیا می رود. و حالا بیایید این را کمی تغییر دهیم.

Imagine someone who is skeptical,

کسی را تصور کنید که شک دارد،

they don't believe what you're saying,

حرف های شما را باور نمی کند،

or maybe they're even a little angry. What do they do?

یا حتی ممکن است کمی عصبانی باشد. چه کار می کنند؟

They don't raise both eyebrows (that tells us someone feels

آنها هر دو ابرو را بالا نمی‌برند (این به ما می‌گوید کسی احساس

surprised), but they might raise one.

تعجب می‌کند)، اما ممکن است یکی را بالا بیاورند.

We describe this as an arched eyebrow.

ما این را به عنوان یک ابرو کمانی توصیف می کنیم.

To arch your brow or arch your eyebrow in

در کمال ناباوری ابروی خود را قوس دادن یا ابروی خود را در

disbelief, or to arch your brow in skepticism.

کمال شک و تردید قوس دهید.

Here's an example sentence.

در اینجا یک جمله مثال است.

Cynthia arched her brow as she wondered whether her brother was telling

سینتیا در حالی که متعجب بود که آیا

her the truth. She arched her brow. All right,

برادرش حقیقت را به او می‌گوید، پیشانی‌اش را قوس داد. ابرویش را قوس داد. بسیار خوب،

so we've got knitted or furrowed eyebrows raised eyebrows and an

بنابراین ما ابروهای بافتنی یا شیاردار داریم، ابروهای برآمده و

arched brow. Before we move on to the eyes.

ابروی کمانی داریم. قبل از اینکه به سراغ چشم برویم.

If you want to practice this a really fun way to do that is to look at

اگر می خواهید این کار را انجام دهید، یک راه واقعا سرگرم کننده برای انجام آن این است که به

images of facial expressions and to see what you notice.

تصاویر حالات چهره نگاه کنید و ببینید چه چیزی را متوجه می شوید.

See if you can find someone who looks bewildered or surprised and you'll

ببینید آیا می توانید فردی را پیدا کنید که گیج یا متعجب به نظر می رسد و متوجه خواهید

notice they have raised eyebrows. Similarly,

شد که ابروهایش را بالا انداخته است. به طور مشابه،

if you can find a picture of someone who is showing skepticism or

اگر بتوانید تصویری از فردی بیابید که

disbelief on their face,

در صورت خود شک و ناباوری را نشان می دهد،

you'll probably notice that they are arching just one brow.

احتمالاً متوجه خواهید شد که او فقط یک ابرو قوس می کند.

So you can look at a variety of facial expressions and practice

بنابراین می توانید با استفاده از واژگانی که در اینجا یاد گرفته اید، به انواع حالات چهره نگاه کنید و

describing them out loud, using the vocabulary that you've learned here.

با صدای بلند آنها را توصیف کنید.

And now let's talk about the eyes because the eyes are fascinating.

و حالا بیایید در مورد چشم ها صحبت کنیم زیرا چشم ها جذاب هستند.

In English, we say the eyes are the windows to the soul.

در زبان انگلیسی می گوییم چشم ها پنجره های روح هستند.

So let's see what they have to say.

پس بیایید ببینیم آنها چه می گویند.

I want you to you just think back to a situation when someone began to

من از شما می خواهم فقط به موقعیتی فکر کنید که شخصی شروع به

speak on a topic that was absolutely unfamiliar to you,

صحبت در مورد موضوعی کرد که برای شما کاملاً ناآشنا بود،

maybe it was outside of your area of expertise.

شاید خارج از حوزه تخصصی شما بود.

They were using language you'd never really heard before.

آنها از زبانی استفاده می کردند که قبلاً هرگز نشنیده بودید.

And as a result, how did you feel?

و در نتیجه چه احساسی داشتید؟

You probably felt confused, overwhelmed,

احتمالاً احساس گیجی، غرق شدن،

maybe even clueless. And what did your eyes do?

شاید حتی بی‌خبری کرده‌اید. و چشمانت چه کار کرد؟

They were big, open and empty or blank.

آنها بزرگ، باز و خالی یا خالی بودند.

If someone looks at us like this,

اگر کسی اینطور به ما نگاه کند

we say they are showing a blank stare,

، می گوییم که او یک خیره خالی از خود نشان می دهد

or they had a blank stare on their face.

یا خیره خالی روی صورتش بود.

In addition to using a blank stare to describe someone who's feeling confused

علاوه بر استفاده از یک نگاه خیره خالی برای توصیف شخصی که احساس گیجی و بی اطلاعی می کند

and clueless.

.

Sometimes we also describe someone who's lost in a daydream

گاهی اوقات نیز کسی را که در رویا گم شده است

as having blank stare.

توصیف می کنیم که خیره شده است.

Maybe you've noticed a colleague before sitting at her desk,

شاید قبل از نشستن پشت میز همکارش متوجه شده باشید،

but she wasn't really focused on her work. She wasn't present in the moment.

اما او واقعاً روی کارش متمرکز نبوده است . او در آن لحظه حضور نداشت.

Instead, she might have been staring off into space,

در عوض، او ممکن است به فضا خیره شده باشد،

a great idiomatic expression that we have in English to stare off

یک تعبیر اصطلاحی عالی که ما در انگلیسی داریم تا

into space with a blank stare on her face.

با یک خیره خیره خالی در صورتش به فضا خیره شود.

She was probably lost in a daydream or really thinking about some

او احتمالاً در یک رویا گم شده بود یا واقعاً به یک

complicated problem in her mind,

مشکل پیچیده در ذهن خود فکر می کرد،

but she certainly was not present in the moment.

اما مطمئناً در آن لحظه حضور نداشت.

In addition to showing signs of confusion or cluelessness,

علاوه بر نشان دادن علائم سردرگمی یا بی‌اطلاعی،

our eyes also tell others when we're feeling overwhelmingly

چشمان ما همچنین به دیگران می‌گوید زمانی که احساس

joyful, happy, or if we have feelings of mischief,

شادی، خوشحالی می‌کنیم، یا اگر احساس شرارت داریم،

have you ever notice the way someone's eyes catch the light and

آیا تا به حال متوجه شده‌اید که چگونه چشم‌های کسی نور و برق می‌گیرند،

sparkle when they are truly happy or joyful?

وقتی واقعاً هستند. خوشحال یا شاد؟

When that happens,

وقتی این اتفاق می‌افتد،

we can describe their eyes as sparkling eyes or to have a

می‌توانیم چشم‌های آن‌ها را به‌عنوان چشم‌های درخشان یا داشتن برق

sparkle in one's eye to have a twinkle in

در چشم برای داشتن برق

one's eyes. These words, these two words,

در چشم‌ها توصیف کنیم. این کلمات، این دو کلمه،

sparkle and twinkle are also words that we use to describe the stars in the

درخشش و چشمک نیز کلماتی هستند که برای توصیف ستارگان در آسمان شب به کار می بریم

night sky.

.

So think back for a moment when one of your closest friends received some

پس برای لحظه‌ای فکر کنید که یکی از نزدیک‌ترین دوستانتان

amazing news, how did her eyes look?

خبر شگفت‌انگیزی دریافت کرد، چشمان او چگونه به نظر می‌رسیدند؟

They were probably sparkling with excitement or sparkling with

آنها احتمالاً از هیجان می درخشیدند یا از

joy. Here's another example sentence.

شادی می درخشیدند. در اینجا یک جمله مثال دیگر است.

I noticed the sparkle in my dad's eye,

در

as he waited behind the door to prank my mom.

حالی که پشت در منتظر بود تا با مادرم شوخی کند، متوجه برق چشمان پدرم شدم.

All right,

let's move on to our third descriptive way of talking about someone's eyes.

بسیار خوب،

بیایید به سومین روش توصیفی خود برای صحبت در مورد چشمان کسی برویم.

And I want you to think about what someone does with their eyes when

و می‌خواهم به این فکر کنید که وقتی

they feel a pang of jealousy, suspicion,

کسی احساس حسادت، سوء ظن،

maybe even a bit of that anger,

یا حتی اندکی عصبانیت می‌کند با چشمانش

what do they do when we're jealous or suspicious?

چه می‌کند، وقتی ما حسودیم یا مشکوک هستیم چه می‌کنند؟

We tend to close our eyes partly not all the way,

ما تمایل داریم چشمانمان را تا حدی ببندیم نه تا آخر،

but we close our eyes partly.

اما تا حدی چشمانمان را ببندیم.

And we also do this when we feel angry.

و همچنین زمانی که احساس عصبانیت می کنیم این کار را انجام می دهیم.

English speakers describe this as narrowed eyes to

انگلیسی زبانان این را به عنوان چشمانی باریک برای

narrow your eyes in anger or narrow your eyes and suspicion.

باریک کردن چشمان در هنگام عصبانیت یا تنگ کردن چشمان و سوء ظن توصیف می کنند.

Now we have to be careful here,

حالا اینجا باید مراقب باشیم،

because if we go back to this picture that I showed you at the beginning,

چون اگر به این تصویری که در ابتدا به شما نشان دادم برگردیم

what is she doing with her eyes?

، او با چشمانش چه می کند؟

She's definitely narrowing her eyes,

او قطعاً چشمانش را باریک می کند،

but does she look angry or suspicious? Not really.

اما آیا عصبانی یا مشکوک به نظر می رسد؟ نه واقعا.

We also narrow our eyes when we are determined,

همچنین زمانی که مصمم، متمرکز و آماده پیروزی هستیم، چشمان خود را باریک می کنیم

focused, and ready to win. Again,

. باز هم،

other parts of our face also change to indicate determination and

سایر قسمت‌های صورت ما نیز تغییر می‌کنند تا نشانگر عزم و

focus, the willingness to do whatever need to do to succeed.

تمرکز، تمایل به انجام هر کاری که برای موفقیت لازم است انجام دهیم.

And in this photo,

و در این عکس

I definitely see that she has narrowed her eyes in determination.

قطعا می بینم که او چشمانش را به قاطعیت ریز کرده است.

And now we have just one more,

و اکنون ما فقط یک احساس بسیار مهم دیگر داریم که باید

very important emotion to talk about with the eyes, the feeling of sadness,

در مورد آن با چشم صحبت کنیم ، احساس غم و اندوه

or simply being overwhelmed with emotion.

یا صرفاً غرق شدن در احساسات.

Sometimes it might even be happy or joyful emotion.

گاهی اوقات ممکن است حتی احساس شادی یا شادی داشته باشد.

What do people tend to do when they watch a movie that is really

وقتی مردم فیلمی را تماشا می کنند که واقعاً

emotional or when you've read a great book that moves you?

احساسی است یا وقتی کتابی عالی می خوانید که شما را تحت تأثیر قرار می دهد، تمایل دارند چه کار کنند؟

What happens? You get water in your eyes.

چه اتفاقی می افتد؟ تو چشمات آب میاد

And when that happens, we say that you are teary eyed.

و وقتی این اتفاق می افتد، می گوییم که شما اشک آلود هستید.

You're not crying. You don't have tears coming down your face,

تو گریه نمی کنی اشک از صورتت سرازیر نمی شود،

but you do have tears in your eyes. You're teary-eyed.

اما اشک در چشمانت جاری است. تو چشمای اشکی

Let me give you an example sentence.

بگذارید یک جمله مثال بزنم.

My mother was teary-eyed as she said goodbye to her family and got on

مادرم وقتی با خانواده خداحافظی کرد و

the plane.

سوار هواپیما شد، اشک آلود بود.

Now that we've talked about the eyebrows and the eyes let's move on to the lips

حالا که در مورد ابروها و چشم ها صحبت کردیم، بیایید به لب

or mouth someone's smile can convey a variety

یا دهان برویم، لبخند یک نفر می تواند احساسات مختلفی را منتقل

of emotions.

کند.

Imagine you're in a conversation with a friend or a coworker and they are

تصور کنید در حال مکالمه با یک دوست یا همکار هستید و آنها

going on and on and on about something that you

مدام در مورد چیزی صحبت می کنند که برای شما

don't care about. You're not interested in, or maybe you don't even agree with,

مهم نیست. شما علاقه ای به آن ندارید ، یا شاید حتی موافق نباشید،

but you're trying to be polite. So what do you do with your smile?

اما سعی می کنید مودب باشید. پس با لبخندت چه کار می کنی؟

What do you notice? Do I look happy with that? Smile?

چه چیزی را متوجه می شوید؟ آیا من با آن خوشحال به نظر می رسم؟ لبخند؟

Not really. It's clearly just a polite,

نه واقعا. این به وضوح فقط یک لبخند مودبانه است،

but not happy smile. And we call this

اما نه شاد. و ما این را

a tight-lipped smile. Here's an example of how you could use it.

لبخند محکم می نامیم. در اینجا یک مثال از نحوه استفاده از آن آورده شده است.

Kim gives Simon a tight lipped smile every time

کیم هر بار

he starts talking about conspiracy theories. Now,

که شروع به صحبت در مورد تئوری‌های توطئه می‌کند، لبخند محکمی به سیمون می‌زند. حالا،

I want you to think a little bit about how you use your mouth or your lips

می‌خواهم کمی به این فکر کنید که چگونه از دهان یا لب‌هایتان

when you disapprove or you disagree with someone,

هنگام مخالفت یا مخالفت با کسی استفاده

what do you tend to do?

می‌کنید، تمایل دارید چه کار کنید؟

Imagine you're listening to someone and you absolutely disapprove of their

تصور کنید دارید به صحبت های کسی گوش می دهید و ایده او را کاملاً تایید نمی کنید

idea, or you disagree with what they're saying.

، یا با صحبت های او مخالف هستید.

You might do something like this. Notice.

شما ممکن است چنین کاری انجام دهید. اطلاع.

I'm also narrowing my eyes to indicate some skepticism or

همچنین چشمانم را برای نشان دادن شک و

disbelief. Maybe even a bit of anger or frustration.

ناباوری تنگ می کنم. شاید حتی کمی عصبانیت یا ناامیدی.

And

و

this shape is to purse your lips,

این شکل برای جمع کردن لب های شما

or to have pursed lips.

یا داشتن لب های جمع شده است.

Here's an example sentence of how you could use pursed lips.

در اینجا یک جمله مثال از نحوه استفاده از لب های جمع شده آورده شده است.

John shook his head and pursed his lips as the contractor told

جان سرش را تکان داد و لب هایش را به هم فشرد در حالی که پیمانکار به

him that he would be going over budget.

او گفته بود که از بودجه اش می گذرد.

Imagine how you would feel if someone said that a project you're paying

تصور کنید اگر کسی بگوید پروژه ای که برای آن پول می پردازید

for is going to be over budget,

بیش از بودجه است چه احساسی خواهید داشت،

you would probably disapprove and be rather frustrated. And as a result,

احتمالاً آن را تایید نمی کنید و نسبتاً ناامید می شوید. و در نتیجه،

your face might naturally show that disapproval when you purse your lips.

ممکن است به طور طبیعی صورت شما وقتی لب‌هایتان را به هم می‌چرخانید، این مخالفت را نشان دهد.

When someone is pursing their lips,

وقتی کسی لب هایش را جمع می کند،

narrowing their eyes and their face looks particularly hard

چشمانش را باریک می کند و صورتش به خصوص سخت یا شدید به نظر می رسد

or severe.

.

We say that the overall look on their face is a scowl.

ما می گوییم که ظاهر کلی در چهره آنها اخم است.

That's a really fun word to say,

گفتن این کلمه واقعاً سرگرم کننده است،

but not a pleasant look when someone's scowls,

اما وقتی کسی اخم می کند،

they're furious or extremely angry.

عصبانی یا به شدت عصبانی است، نگاه خوشایند نیست.

Imagine the look on someone's face when they get really upsetting

تصور کنید چهره کسی در هنگام دریافت اخبار بسیار ناراحت کننده

news, that makes them angry, not sad but angry.

، او را عصبانی می کند ، نه غمگین بلکه عصبانی.

They might have a very hard, severe face,

آنها ممکن است یک چهره بسیار سخت و شدید

very narrowed eyes,

، چشمان بسیار تنگ،

very pursed lips again.

لب های بسیار جمع شده داشته باشند.

Then this would be a scowl. And finally,

آن وقت این یک اخم خواهد بود. و در نهایت،

just like we did with the eyes,

درست مانند آنچه در مورد چشم‌ها انجام

we also need to talk about those emotions of sadness or being

دادیم، باید در مورد آن احساسات غمگینی یا

upset when that happens, our lips naturally

ناراحتی صحبت کنیم که وقتی این اتفاق می‌افتد ، لب‌هایمان به طور

go down. You probably learned the word frown.

طبیعی پایین می‌رود. احتمالا کلمه اخم را یاد گرفته اید.

To have a frown on your face, the opposite of a smile.

اخم روی صورتت ، برعکس لبخند.

We also refer to this look as down-turned lips or a

ما همچنین به این نگاه به عنوان لب های رو به پایین یا

down-turned mouth. For example,

دهان رو به پایین اشاره می کنیم. برای مثال،

her disappointment was obvious from her down-turned mouth.

ناامیدی او از دهان خمیده اش آشکار بود.

Now that we've talked about the eyebrows eyes and mouth,

اکنون که در مورد چشم و دهان ابرو صحبت کردیم

let's move on to our last examples, which are focused on the chin.

، به آخرین نمونه های خود که بر روی چانه متمرکز شده اند می پردازیم.

Let's go back to that idea of someone having a scowl on their face.

بیایید به این ایده برگردیم که فردی اخم کرده است.

They're particularly angry.

آنها به خصوص عصبانی هستند.

There's something else that they're very likely to do with their chin.

کار دیگری وجود دارد که آنها به احتمال زیاد با چانه خود انجام می دهند.

They're likely to push it out. It's not down,

آنها به احتمال زیاد آن را بیرون می آورند. پایین نیست،

it's not up, but it's pushed out.

بالا نیست، اما بیرون رانده شده است.

When someone pushes their chin out.

وقتی کسی چانه‌اش را بیرون می‌زند.

If they've got a scowl on their face or even a look of disbelief

اگر چهره‌شان اخم کرده باشد یا حتی ظاهری ناباورانه داشته باشد

skepticism, they may push their chin out.

، ممکن است چانه‌شان را بیرون بکشند.

And we call this a jutted chin.

و ما به این چانه بریده می گوییم.

I want you to imagine for a moment what a child might do when she

می‌خواهم برای لحظه‌ای تصور کنید که وقتی کودکی قبل

asks for some chocolate or some candy before dinner, and you say, no,

از شام مقداری شکلات یا آب نبات می‌خواهد، و شما می‌گویید نه

she might get a look of anger on her face,

، ممکن است چهره‌اش خشمگین شود،

cross her arms and jut her chin or push it out.

دست‌هایش را روی هم بگذارد و چانه‌اش را بالا بیاورد، چه کند. هلش بده

Now, if we move the chin just a little bit,

حال، اگر چانه را کمی حرکت دهیم،

so that it's lifted or raised,

به طوری که آن را بلند یا بالا

what does that typically convey?

بیاوریم، معمولاً چه چیزی را نشان می دهد؟

A lifted chin or raised chin?

چانه بلند یا چانه بلند شده؟

This kind of body language tends to be used when someone is feeling

این نوع زبان بدن معمولاً زمانی استفاده می‌شود که فردی احساس

superior or when there is a feeling of arrogance,

برتری می‌کند یا زمانی که احساس غرور وجود دارد،

for example, with a look of arrogance and a lifted chin,

به عنوان مثال، با نگاهی متکبرانه و چانه‌ای بلند شده

the manager informed the team that no one was getting any vacation time.

، مدیر به تیم اطلاع داد که هیچ‌کس برای تعطیلات وقت ندارد.

Now, of course,

البته

when someone lifts their chin as a sign of superiority or arrogance,

وقتی کسی چانه خود را به نشانه برتری یا خودبزرگ بینی بلند می کند،

we tend to interpret that in a very negative way,

ما تمایل داریم آن را بسیار منفی تفسیر کنیم،

but we have to be careful with a lifted chin.

اما در مورد چانه بلند شده باید مراقب باشیم .

Just like when we talked about narrowed eyes, narrowed,

درست مانند زمانی که در مورد چشمان باریک صحبت کردیم، باریک شدن

eyes can be a sign of frustration or anger,

چشم ها می تواند نشانه ای از ناامیدی یا عصبانیت باشد،

but they can also be a sign of determination.

اما می تواند نشانه ای از عزم نیز باشد.

And the same is true of a lifted chin.

و همین امر در مورد چانه بلند شده نیز صادق است.

Someone can lift their chin in determination. All right.

کسی می تواند چانه خود را با قاطعیت بالا بیاورد . خیلی خوب.

And now we're ready for our final expression on this list of 14 different ways

و اکنون ما برای بیان نهایی خود در این لیست از 14 روش مختلف

to describe facial expressions.

برای توصیف حالات چهره آماده هستیم.

And I want to go back to those feelings of surprise,

و من می خواهم به آن احساسات تعجب،

amazement and shock.

شگفتی و شوک برگردم.

We talked about these words with raised eyebrows to raise your

ما در مورد این کلمات با ابروهای بالا صحبت کردیم تا

eyebrows in surprise, or raise your eyebrows in bewilderment.

ابروهایتان را با تعجب بالا بیاورید یا با گیجی ابروهایتان را بالا ببرید.

What does someone do with their chin or jaw when they're shocked?

وقتی کسی شوکه می شود با چانه یا فک خود چه می کند؟

They do the opposite.

آنها برعکس عمل می کنند.

They drop their chin or drop their

آنها چانه خود را می اندازند یا فک خود را می اندازند

jaw. For example,

. به عنوان مثال،

she dropped her jaw in shock when she heard the

او با شنیدن این خبر از شوک فک خود را پایین انداخت

news. With these two words,

. با این دو کلمه

we can also reverse their order and turn it into an adjective:

می توان ترتیب آنها را نیز برعکس کرد و به صفت تبدیل کرد:

jaw-dropping. For example,

فک انداختن. برای مثال،

we could describe an experience as a jaw-dropping experience.

می‌توانیم یک تجربه را به‌عنوان تجربه‌ای بی‌حرکت توصیف کنیم .

Maybe you've gone bungee jumping before.

شاید قبلاً بانجی جامپینگ رفته باشید.

I'm sure that that experience was full of shock,

من مطمئن هستم که آن تجربه پر از شوک،

surprise and amazement.

شگفتی و شگفتی بود.

So you could describe it as a jaw-dropping experience.

بنابراین شما می توانید آن را به عنوان یک تجربه ی شگفت انگیز توصیف کنید.

And with that you have 14 ways to describe facial expressions in

و با آن شما 14 راه برای توصیف حالات چهره به

English. Before we finish today, I want you to practice this.

زبان انگلیسی دارید. قبل از اینکه امروز را تمام کنیم، از شما می خواهم این را تمرین کنید.

I know there's a lot of new vocabulary,

من می دانم که واژگان جدید زیادی وجود دارد،

so I have a couple of challenge questions for you. Number one,

بنابراین من چند سوال چالشی برای شما دارم. شماره یک،

I want you to look at the picture I shared with you at the beginning.

می خواهم به تصویری که در ابتدا با شما به اشتراک گذاشتم نگاه کنید.

One more time,

یک بار دیگر،

use some of the words or language that you've learned today to describe her

از برخی از کلمات یا زبانی که امروز یاد گرفتید برای توصیف حالت چهره او استفاده کنید

facial expression. How could you do that?

. چطور تونستی انجامش بدی؟

You can share your example with me in the comments below.

می توانید مثال خود را در نظرات زیر با من به اشتراک بگذارید.

And my second challenge question is to find your own examples of

و دومین سوال چالشی من این است که نمونه هایی از حالات چهره خود را پیدا کنید

facial expressions. You can do a quick Google search online and again,

. می‌توانید یک جستجوی سریع در Google آنلاین انجام دهید و دوباره

try creating some of your own examples sentences using the vocabulary that

سعی کنید با استفاده از واژگانی که

you've learned here.

در اینجا یاد گرفته‌اید، چند نمونه از جمله‌های خود را ایجاد کنید.

The more you do that quicker and more easily,

هرچه سریعتر و راحت تر این کار را انجام دهید ،

these new vocabulary words will get added to your active vocabulary.

این کلمات واژگان جدید به واژگان فعال شما اضافه می شوند.

As always, if you found this lesson useful to you, I would love to know.

مثل همیشه، اگر این درس برای شما مفید بود، دوست دارم بدانم.

And you can tell me in a very simple way,

و شما می توانید به روشی بسیار ساده به من بگویید

give this lesson a thumbs up here on YouTube. And while you do that,

، این درس را در اینجا در یوتیوب به اشتراک بگذارید. و در حین انجام این کار،

make sure that you subscribe to the Speak Confident English channel.

مطمئن شوید که در کانال انگلیسی Speak Confident انگلیسی مشترک شوید.

So you never miss one of my Confident English lessons.

بنابراین هرگز یکی از درس های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید .

Thank you so much for joining me today.

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم.

And I look forward to seeing you next time.

و من مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.