English Collocations | Smart Method to Build Up Vocabulary

Have you ever found yourself struggling to find the right words to

آیا تا به حال برای پیدا کردن کلمات مناسب برای

express yourself in English?

بیان خود به زبان انگلیسی دچار مشکل شده اید؟

Only to end up feeling awkward and misunderstood,

فقط برای اینکه در نهایت احساس ناخوشایندی و سوء تفاهم کنید، زیرا

knowing that something wasn't quite right?

می دانید که چیزی کاملاً درست نیست؟

If you immediately answered yes to that question,

اگر بلافاصله به این سوال پاسخ مثبت دادید، در

then here's what might be missing from your English vocabulary.

اینجا چیزی است که ممکن است از واژگان انگلیسی شما کم باشد.

Collocations, let me explain what collocations are and why they're so crucial.

کولوکیشن ها، اجازه دهید توضیح بدهم که collocations چیست و چرا آنها بسیار مهم هستند.

You might already be familiar with the word situation in English,

ممکن است قبلاً با کلمه موقعیت در انگلیسی آشنا باشید،

but here's the secret. Knowing that word isn't enough,

اما راز آن در اینجاست. با دانستن این که کلمه کافی نیست، انگلیسی زبانان

native and advanced-level English speakers use specific

بومی و پیشرفته از

word combinations or collocations to sound more natural and

ترکیبات یا ترکیب کلمات خاص استفاده می کنند تا طبیعی تر و روان تر به نظر برسند

fluent and to use quick, precise communication. For example,

و از ارتباطات سریع و دقیق استفاده کنند . به عنوان مثال،

in the past, you've learned to use, make a decision,

در گذشته، شما یاد گرفته اید که استفاده کنید، تصمیم بگیرید،

not take a decision truthfully,

درست تصمیم نگیرید،

there's really no difference in the meaning of those two combinations,

واقعاً هیچ تفاوتی در معنای آن دو ترکیب وجود ندارد،

but English speakers say, make a decision, period,

اما انگلیسی زبانان می گویند، تصمیم بگیرید، نقطه،

and that is a collocation,

و این یک ترکیب،

words that go together in a way that sounds natural to English speakers,

کلماتی که به نحوی کنار هم قرار می گیرند که برای انگلیسی زبانان طبیعی به نظر می رسد،

I like to think of them as word partners or best friend words that go

من دوست دارم آنها را به عنوان کلمات شریک یا بهترین دوستان در نظر بگیرم که

hand in hand together. Now here's the thing,

دست به دست هم می دهند. حالا مسئله اینجاست،

expanding your knowledge of collocations isn't just about being more fluent or

گسترش دانش شما در مورد هم‌مجموعه‌ها فقط به این نیست که روان‌تر باشید یا

sounding natural.

طبیعی به نظر برسید.

It's also about avoiding common mistakes and misunderstandings.

همچنین در مورد اجتناب از اشتباهات رایج و سوء تفاهم است.

Think about it for a moment.

یه لحظه بهش فکر کن

If you rely completely on word for word translation from your

اگر کاملاً به ترجمه کلمه به کلمه از

native language into English,

زبان مادری خود به انگلیسی تکیه کنید،

it's likely that at times you'll end up with an expression or phrase that is

احتمالاً گاهی اوقات با عبارت یا عبارتی

inaccurate and confusing.

نادرست و گیج کننده مواجه می شوید.

This can lead to misunderstandings and worse,

این می تواند منجر به سوء تفاهم شود و بدتر از آن،

it can make you sound less confident than you actually are.

می تواند باعث شود اعتماد به نفس کمتری نسبت به آنچه که هستید داشته باشید.

So by learning English collocations,

بنابراین با یادگیری collocations انگلیسی،

you gain several advantages including natural sounding speech,

چندین مزیت از جمله گفتار صدای طبیعی،

improved comprehension, effective communication,

درک بهتر، ارتباط موثر

and expanded vocabulary.

و دایره لغات گسترده را به دست می آورید.

Now that you're clear on this smart way to advance your English,

اکنون که این روش هوشمندانه برای پیشرفت زبان انگلیسی خود را روشن کرده اید،

let's talk about how we're going to tackle this lesson.

بیایید در مورد نحوه برخورد با این درس صحبت کنیم.

I want you to learn in the most effective way possible,

من از شما می خواهم به مؤثرترین روش ممکن یاد بگیرید،

in a way that allows you to not just learn new vocabulary,

به روشی که به شما امکان می دهد نه تنها واژگان جدید یاد بگیرید،

but remember it and use it to do that,

بلکه آن را به خاطر بسپارید و از آن برای انجام این کار استفاده کنید،

there are two things that you'll find in this lesson. First,

دو چیز وجود دارد که در این درس خواهید یافت. اول،

I've identified common collocations that go with the word situation in English,

من ترکیب‌های رایجی را که با کلمه موقعیت در انگلیسی مطابقت دارند شناسایی کرده‌ام،

and I've grouped them by theme so they're easier to learn and

و آنها را بر اساس موضوع گروه‌بندی کرده‌ام تا یادگیری و

remember,

به خاطر سپردن آن‌ها آسان‌تر باشد،

this will also allow you to see how these collocations fit into different

این همچنین به شما امکان می‌دهد ببینید که چگونه این ترکیب‌ها در

contexts. The second thing you'll find is that with each collocation,

زمینه‌های مختلف قرار می‌گیرند. دومین چیزی که متوجه خواهید شد این است که با هر کولوکیشن،

I'll give you the exact definition and an example sentence of how to use it.

تعریف دقیق و یک جمله مثال از نحوه استفاده از آن را به شما می دهم.

This not only furthers your understanding,

این نه تنها درک شما را افزایش می دهد،

but it also contributes to remembering what you've learned so that you can

بلکه به یادآوری آموخته هایتان کمک می کند تا بتوانید از

use these collocations in your English conversations. By the end,

این ترکیب ها در مکالمات انگلیسی خود استفاده کنید. در پایان،

you'll have 21 common English collocations with the word situation.

21 ترکیب انگلیسی رایج با کلمه موقعیت خواهید داشت.

So if you're ready to dive in, let's get started.

بنابراین اگر آماده شیرجه رفتن هستید، بیایید شروع کنیم.

Very briefly, if this is your first time here, welcome. I am Annemarie,

خیلی خلاصه، اگر اولین بار است که اینجا هستید، خوش آمدید. من آنماری هستم،

an English confidence and fluency coach.

یک مربی با اعتماد به نفس و تسلط انگلیسی.

Everything I do is designed to help you get the confidence you want for your

تمام کارهایی که من انجام می دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

life and work in English.

زندگی و کار خود به زبان انگلیسی می خواهید طراحی شده است.

If you'd love to get years of my confident English lessons and free resources

اگر دوست دارید سال‌ها از درس‌های انگلیسی مطمئن و منابع رایگان

for me,

including my free fluency training called How to Get the Confidence to

من،

از جمله آموزش تسلط رایگان من به نام چگونه اعتماد به نفس را برای

Say What You Want in English,

گفتن آنچه می‌خواهید به زبان انگلیسی به دست آورید، دریافت کنید،

you can find all of that at my Speak Confident English website.

می‌توانید همه آن‌ها را در وب‌سایت Speak Confident English من بیابید. .

A moment ago I highlighted that I've identified groups or themes to help

لحظاتی پیش تاکید کردم که گروه ها یا مضامینی را برای کمک به

better remember these different collocations.

یادآوری بهتر این مجموعه های مختلف شناسایی کرده ام.

The themes that we're going to take a look at today include work and challenges,

موضوعاتی که امروز می خواهیم به آنها نگاهی بیندازیم شامل کار و چالش ها،

difficult and dangerous situations,

موقعیت های سخت و خطرناک،

social and personal situations,

موقعیت های اجتماعی و شخصی، موقعیت های

emerging and changing situations,

نوظهور و در حال تغییر است،

and then one final category titled other because the three colorations I have

و سپس یک دسته بندی نهایی با عنوان دسته دیگر به این دلیل که سه رنگی که من در

there just didn't fit very well into the themes that I've got for you today.

آنجا دارم، وجود ندارد. به خوبی با مضامینی که امروز برای شما آماده کرده ام مناسب است.

So first,

بنابراین ابتدا،

work and challenges these first six collocations will help you be

کار و چالش با این شش ترکیب اول به شما کمک می کند

more precise when talking about difficult or advantageous situations in your

هنگام صحبت در مورد موقعیت های دشوار یا سودمند در

workplace or in demanding situations.

محل کار خود یا در موقعیت های سخت، دقیق تر باشید.

And first is simply a challenging situation.

و اول به سادگی یک موقعیت چالش برانگیز است.

As you might guess,

همانطور که ممکن است حدس بزنید،

we use this to describe a situation or problem that requires

ما از این برای توصیف موقعیت یا مشکلی استفاده می کنیم که

skill to solve. For example,

حل آن به مهارت نیاز دارد. به عنوان مثال،

I'm in a super challenging situation at work.

من در یک موقعیت فوق العاده چالش برانگیز در محل کار هستم.

I have to train a new employee and somehow still meet all my

من باید یک کارمند جدید تربیت کنم و به نوعی هنوز تمام

deadlines. The second collocation is tough situation,

ضرب الاجل هایم را رعایت کنم. ترکیب دوم موقعیت سختی است

and this can be used to describe any difficult situation, choice,

و می توان از آن برای توصیف هر موقعیت، انتخاب

or circumstance. For example,

یا شرایط دشوار استفاده کرد. به عنوان مثال،

it's a tough situation when you need to choose between taking a much-needed

زمانی که شما نیاز دارید بین استراحتی بسیار ضروری

break and caring for a loved one.

و مراقبت از یک عزیز یکی را انتخاب کنید، شرایط سختی است.

Number three in this category is a no-win situation

شماره سه در این رده یک موقعیت بدون برد است

and this is a situation in which everyone loses. For example,

و این وضعیتی است که در آن همه بازنده هستند. برای مثال،

I keep telling my kids it's a no-win situation.

من مدام به بچه‌هایم می‌گویم که این یک موقعیت بدون برد است.

When they argue over who should do which chore, they should just work together.

وقتی آنها بر سر اینکه چه کسی باید کدام کار را انجام دهد بحث می کنند ، فقط باید با هم کار کنند.

Of course,

the direct opposite of that is a win-win situation in which everyone involved

البته،

نقطه مقابل آن، یک موقعیت برد-برد است که در آن هرکسی که درگیر است،

wins or gains some benefit. For example, at the end of the discussion,

برنده یا سود می برد. مثلاً در پایان بحث،

it was a win-win situation.

یک وضعیت برد-برد بود.

Everyone walked away from the table with something they wanted.

همه با چیزی که می خواستند از میز دور شدند.

Next in this group is a delicate situation. In other words,

وضعیت بعدی در این گروه موقعیت حساسی است . به عبارت دیگر،

a situation that is fragile and needs to be handled carefully so

شرایطی که شکننده است و نیاز به رسیدگی دقیق دارد

that other problems don't arise. For example,

تا مشکلات دیگری پیش نیاید. به عنوان مثال،

negotiating for a pay raise is always a delicate situation.

مذاکره برای افزایش حقوق همیشه یک موقعیت حساس است.

And number six, to lose control of a situation. Of course,

و شماره شش، از دست دادن کنترل یک موقعیت. البته،

someone would use this to say that they no longer have the ability to manage

کسی از این استفاده می‌کند تا بگوید دیگر توانایی مدیریت

or influence a situation. For example,

یا تأثیرگذاری بر یک موقعیت را ندارد. به عنوان مثال،

when the manager left,

وقتی مدیر رفت،

we quickly lost control of the situation with our new client. Alright,

ما به سرعت کنترل اوضاع را با مشتری جدیدمان از دست دادیم. خوب،

let's transition to difficult and dangerous situations.

بیایید به موقعیت های سخت و خطرناک انتقال پیدا کنیم.

These seven collocations are perfect when describing severe,

این هفت ترکیب زمانی که موقعیت‌های شدید،

risky or precarious situations,

پرخطر یا مخاطره‌آمیز را توصیف می‌کنند، عالی هستند،

and we often need that if we're talking about an emergency or something that

و اگر در مورد یک وضعیت اضطراری یا چیزی که

requires immediate attention. For example,

نیاز به توجه فوری دارد صحبت می‌کنیم، اغلب به آن نیاز داریم. به عنوان مثال،

a dire situation.

یک وضعیت وخیم.

This is used to describe a very serious problem that requires immediate

این برای توصیف یک مشکل بسیار جدی که نیاز به

attention. For example,

توجه فوری دارد استفاده می شود. به عنوان مثال،

the wildfires caused a dire situation for families who lost

آتش‌سوزی‌های جنگلی وضعیت وخیمی را برای خانواده‌هایی که خانه‌های خود را از دست داده‌اند، ایجاد کرد

their homes. Second, a precarious situation.

. دوم، وضعیت نامطمئن.

We use this to indicate that a situation is unstable and could quickly

ما از این برای نشان دادن اینکه یک وضعیت ناپایدار است و می تواند به سرعت

become worse. For example,

بدتر شود استفاده می کنیم. به عنوان مثال، زمانی که ترن هوایی از کار افتاد،

the children were stuck in a precarious situation when the rollercoaster

بچه ها در یک موقعیت ناپایدار گیر کرده بودند

stopped working. As you can imagine,

. همانطور که می توانید تصور کنید،

that would be an extremely unstable situation with

این وضعیت بسیار ناپایدار با

significant potential for getting worse. Next,

پتانسیل قابل توجهی برای بدتر شدن است. بعد،

on our list is an unbearable situation,

در لیست ما یک وضعیت غیرقابل تحمل است،

and this describes something that is so terrible that you cannot

و این چیزی را توصیف می کند که آنقدر وحشتناک است که نمی توانید

tolerate it. For example,

آن را تحمل کنید. به عنوان مثال،

yesterday's heatwave was an unbearable situation, particularly for the elderly.

موج گرمای دیروز وضعیت غیرقابل تحملی بود ، به ویژه برای افراد مسن.

Number four in this category is an untenable situation.

شماره چهار در این دسته وضعیتی غیرقابل دفاع است.

This means that a situation has gotten so bad or a problem has gotten so

این بدان معنی است که یک وضعیت آنقدر بد شده است یا یک مشکل آنقدر

bad that it's no longer possible to maintain it.

بد شده است که دیگر امکان حفظ آن وجود ندارد.

For example, after missing more than two car payments,

به عنوان مثال، پس از از دست دادن بیش از دو پرداخت خودرو،

Georgia found herself in an untenable situation.

جورجیا در وضعیت غیرقابل دفاعی قرار گرفت.

Number five is a sticky situation.

شماره پنج یک وضعیت چسبنده است.

We use this to describe an awkward or sensitive situation

ما از این برای توصیف یک موقعیت ناخوشایند یا حساس استفاده می کنیم

that is difficult to get out of. For example,

که خروج از آن دشوار است. به عنوان مثال،

if you find yourself caught between two people you love who are having an

اگر بین دو نفری که دوستشان دارید گرفتار شده اید که در حال

argument, you're in a sticky situation.

بحث و جدل هستند، در موقعیت سختی قرار گرفته اید.

It is awkward and sensitive and not easy to get out of a

بی دست و پا و حساس است و به راحتی نمی توان از یک

volatile situation.

موقعیت ناپایدار خارج شد.

This is a situation that could easily get blown out of proportion becoming

این وضعیتی است که به راحتی می تواند از تناسب خارج شود و تبدیل به

chaotic or even violent. For example,

هرج و مرج یا حتی خشونت شود. به عنوان مثال،

any political conversation in my family becomes a volatile situation.

هر گفتگوی سیاسی در خانواده من تبدیل به یک وضعیت ناپایدار می شود.

It's better to not bring it up.

بهتره مطرحش نکنی

Our final collocation for this category is a deteriorating

ترکیب نهایی ما برای این دسته وضعیت رو به وخامت است

situation. This is a situation that is becoming worse and worse as it goes on.

. این وضعیتی است که هر چه پیش می‌رود بدتر و بدتر می‌شود.

For example,

the deteriorating situation with crime in the neighborhood made everyone feel

به عنوان مثال،

بدتر شدن وضعیت جرم و جنایت در محله باعث شد همه احساس

less safe.

امنیت کمتری کنند.

Our third category for today is social and personal situations.

دسته سوم ما برای امروز موقعیت های اجتماعی و شخصی است.

The collocation you learn here can be used to describe everyday social

ترکیبی که در اینجا یاد می گیرید می تواند برای توصیف

contexts, embarrassing moments and personal encounters.

زمینه های اجتماعی روزمره، لحظات شرم آور و برخوردهای شخصی استفاده شود.

Number one is an awkward situation,

شماره یک یک موقعیت ناخوشایند است،

and of course this could be used to describe any situation that is uncomfortable

و البته این می تواند برای توصیف هر موقعیتی که ناراحت کننده

or embarrassing. For example, for example,

یا شرم آور است استفاده شود. به عنوان مثال،

we found ourselves in an awkward situation when we both showed up

زمانی که هر دو با

to the wedding wearing the same dress.

یک لباس در مراسم عروسی حاضر شدیم، در موقعیت ناخوشایندی قرار گرفتیم.

Next on our list is social situation.

بعدی در لیست ما وضعیت اجتماعی است.

This describes any context in which you're interacting with someone else

این هر زمینه ای را توصیف می کند که در آن با شخص دیگری

or with others, and here's an example.

یا با دیگران تعامل دارید، و در اینجا یک مثال آورده شده است.

New social situations can feel a bit intimidating at first.

موقعیت های اجتماعی جدید در ابتدا ممکن است کمی ترسناک به نظر برسند.

Next, a real life situation.

بعد، یک موقعیت واقعی زندگی.

This is a situation that occurs in everyday life.

این وضعیتی است که در زندگی روزمره رخ می دهد.

It is not imagination or fiction. For example,

تخیل یا تخیل نیست. به عنوان مثال،

in a real life situation,

در یک موقعیت زندگی واقعی،

you wouldn't have the opportunity or the time to write down your thoughts

شما فرصت یا زمانی را ندارید که افکار خود را

before engaging in small talk with someone. Number four,

قبل از صحبت کردن با کسی یادداشت کنید. شماره چهار،

the collocation to discuss a situation,

هماهنگی برای بحث در مورد یک موقعیت،

and of course this means to talk about a specific circumstance.

و البته این به معنای صحبت در مورد یک شرایط خاص است.

For example, you might say to a team member,

به عنوان مثال، ممکن است به یکی از اعضای تیم بگویید،

we need to discuss the situation before making a decision next

قبل از تصمیم گیری برای

to encounter a situation.

مواجهه با یک موقعیت، باید در مورد وضعیت صحبت کنیم.

This means to come across to meet or face a particular circumstance.

این بدان معنی است که برای ملاقات یا مواجهه با یک شرایط خاص روبرو شوید.

For example, during our trip,

به عنوان مثال در طول سفر با

we encountered a situation that required us to change our plans

شرایطی مواجه شدیم که ما را ملزم به تغییر برنامه های خود می کرد

and the last one for this category to avoid a situation,

و آخرین مورد برای این مقوله برای جلوگیری از یک موقعیت

and of course this means to stay away from or prevent a situation from

و البته این به معنای دور ماندن یا جلوگیری از وقوع یک موقعیت است

happening. For example,

. به عنوان مثال،

she managed to avoid a difficult situation by preparing

او توانست با آماده شدن

in advance. Okay, I have six more collocations I want to share with you,

از قبل از یک موقعیت دشوار جلوگیری کند. بسیار خوب، من شش مجموعه دیگر دارم که می‌خواهم با شما به اشتراک بگذارم،

but I briefly wanna check in and encourage you to share your favorite

اما به طور خلاصه می‌خواهم بررسی کنم و شما را تشویق کنم که هم‌آهنگ مورد علاقه‌تان را

collocation from this lesson so far with me.

از این درس تا کنون با من به اشتراک بگذارید.

You can do that by sharing a comment below. While you do that,

شما می توانید با به اشتراک گذاشتن نظر در زیر این کار را انجام دهید. در حالی که این کار را انجام می دهید،

I want you to also try using it in an example sentence.

می خواهم از آن در یک جمله مثال استفاده کنید.

That extra step will help lock that collocation into your memory

این مرحله اضافی به قفل کردن آن هم‌زمان در حافظه شما کمک می‌کند

so you're able to use it with confidence in your next English conversation.

تا بتوانید با اطمینان از آن در مکالمه انگلیسی بعدی خود استفاده کنید.

And now let's get into three collocation that describe emerging and

و حالا بیایید به سه ترکیبی بپردازیم که موقعیت‌های در حال ظهور و

changing situations.

در حال تغییر را توصیف می‌کنند.

You'll often hear these collocations used in conversations discussing

اغلب می‌شنوید که این ترکیب‌بندی‌ها در گفتگوها درباره

current events,

رویدادهای جاری،

new developments and dynamic or quickly changing conditions.

تحولات جدید و شرایط پویا یا به سرعت در حال تغییر استفاده می‌شوند.

First current situation,

اولین وضعیت فعلی،

we use this to talk about what is happening right now. For example,

ما از این برای صحبت در مورد آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد استفاده می کنیم. به عنوان مثال، با

due to the current situation of rising gas prices,

توجه به وضعیت فعلی افزایش قیمت بنزین،

many families are looking for ways to save money on transportation.

بسیاری از خانواده ها به دنبال راه هایی برای صرفه جویی در هزینه های حمل و نقل هستند.

Next, an emerging situation,

بعد، یک موقعیت نوظهور، از

we use this to talk about a new situation that is developing.

این برای صحبت در مورد وضعیت جدیدی که در حال توسعه است استفاده می کنیم.

It might be developing while someone is speaking.

ممکن است در حین صحبت کردن کسی در حال رشد باشد.

You'll hear this often if you listen to the news when a big unexpected event

اگر زمانی که یک رویداد غیرمنتظره بزرگ

happens. Now, here's an example sentence.

رخ می دهد، به اخبار گوش دهید، اغلب این را خواهید شنید. حالا، در اینجا یک جمله مثال است.

The company is facing an emerging situation with a competitor offering

این شرکت با یک وضعیت نوظهور با یک رقیب که

the same exact service. In this particular context,

دقیقا همان خدمات را ارائه می دهد، مواجه است. در این زمینه خاص،

the company is just becoming aware of this situation.

شرکت به تازگی از این وضعیت آگاه می شود.

They don't have all the details or information they need yet.

آنها هنوز تمام جزئیات یا اطلاعات مورد نیاز خود را ندارند.

The third one for this category, an evolving situation.

سومین مورد برای این دسته، یک وضعیت در حال تحول.

This describes a situation in which everything is changing constantly.

این وضعیتی را توصیف می کند که در آن همه چیز دائماً در حال تغییر است.

Again, it's another one that you're likely to hear in the news, for example,

باز هم، این یکی دیگر از مواردی است که احتمالاً در اخبار می شنوید، به عنوان مثال،

due to the rapidly evolving situation,

به دلیل وضعیت به سرعت در حال تحول،

the government is working hard to improve emergency responses.

دولت سخت در تلاش است تا واکنش های اضطراری را بهبود بخشد.

And now our final category titled other because these three

و اکنون دسته نهایی ما با عنوان « دیگر» نامگذاری شده است، زیرا این سه

complications just didn't fit perfectly into those other themes.

عارضه کاملاً با آن موضوعات دیگر مطابقت نداشتند.

The first one, an economic situation.

اولی، یک وضعیت اقتصادی.

This is most commonly used to talk about this state of a

این بیشتر برای صحبت در مورد وضعیت

country's economy, including its jobs, money, wealth,

اقتصاد یک کشور، از جمله مشاغل، پول، ثروت

et cetera. For example, since the pandemic,

و غیره استفاده می شود. به عنوان مثال، از زمان همه گیری،

the economic situation in most countries has improved. Next,

وضعیت اقتصادی در اکثر کشورها بهبود یافته است. بعد،

an ideal situation. This describes a situation that would be perfect.

یک وضعیت ایده آل. این وضعیتی را توصیف می کند که می تواند عالی باشد.

It's exactly what we want or hope for. For example, you might say,

این دقیقا همان چیزی است که ما می خواهیم یا امیدواریم . به عنوان مثال، ممکن است بگویید،

in an ideal situation, we would be living abroad and working remotely.

در یک موقعیت ایده آل، ما در خارج از کشور زندگی می کنیم و از راه دور کار می کنیم.

And finally an unlikely situation.

و در نهایت یک وضعیت بعید.

This is a situation that is highly improbable. For example,

این وضعیتی است که بسیار بعید است. به عنوان مثال،

winning the lottery is an unlikely situation.

برنده شدن در لاتاری یک موقعیت بعید است.

You should now have a strong grasp of 21 English

اکنون باید 21

collocations with the word situation. Again,

ترکیب انگلیسی را با کلمه موقعیت درک قوی داشته باشید. باز هم،

these not only contribute to sounding more fluent and natural,

اینها نه تنها به روان تر و طبیعی تر به نظر رسیدن کمک می کنند، بلکه

they also contribute to precision and accuracy in your speech. Now,

به دقت و دقت در گفتار شما نیز کمک می کنند. حالا

I know that practice leads to progress.

می دانم که تمرین باعث پیشرفت می شود.

I really want you to learn, remember, and use these collocations.

من واقعاً از شما می خواهم که یاد بگیرید، به خاطر بسپارید و از این مجموعه ها استفاده کنید.

So I've got a bonus for you.

بنابراین من یک جایزه برای شما دارم. از

Visit this lesson over at my Speak Confident English website to get a

این درس در وب‌سایت Speak Confident English من دیدن کنید تا یک

PDF worksheet you can download for that extra practice.

کاربرگ PDF که می‌توانید برای آن تمرین اضافی دانلود کنید، دریافت کنید.

I'll share a link to this lesson in the notes below the video.

من پیوند این درس را در یادداشت های زیر ویدیو به اشتراک خواهم گذاشت.

If you found this lesson helpful,

اگر این درس برای شما مفید بود، دوست دارم

I would love to know and you can tell me in a very simple way,

بدانم و می توانید به روشی بسیار ساده به من بگویید،

give this lesson a thumbs up here on YouTube, and while you're at it,

این درس را اینجا در یوتیوب به اشتراک بگذارید و تا زمانی که در آن هستید،

make sure that you subscribe so you never miss one of my Confident English

مطمئن شوید که مشترک شوید تا هرگز از دست ندهید. یکی از درس های انگلیسی مطمئن من

lessons.

.

Thank you so much for joining me and I look forward to seeing you next time.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.