Should vs. Be Supposed To vs. Have To vs. Must | Talking about Obligation

What might be the difference among these sentences?

چه تفاوتی بین این جملات ممکن است وجود داشته باشد؟

We must wait for our boss before we open.

قبل از باز کردن باید منتظر رئیسمان باشیم.

We have to wait for our boss before we open.

قبل از باز کردن باید منتظر رئیسمان باشیم.

We are supposed to wait for our boss before we open and we should wait.

قرار است قبل از باز کردن منتظر رئیسمان باشیم و باید منتظر باشیم.

In each example we're using a modal of obligation.

در هر مثال ما از یک مدال تعهد استفاده می کنیم.

This is a verb that expresses necessity advice or a rule that cannot

این فعل‌ای است که توصیه‌های ضروری را بیان می‌کند یا قاعده‌ای است که نمی‌توان آن

be broken,

را شکست،

but each modal highlighted here communicates a different level of

اما هر مدال برجسته‌شده در اینجا سطح متفاوتی از

expectation from personal advice to strict rules.

انتظارات را از توصیه‌های شخصی به قوانین سخت‌گیرانه منتقل می‌کند.

So how do you know when to use should be supposed to

پس چگونه می‌دانید که چه زمانی باید از آن استفاده کنید

have to and must. In this lesson,

باید و باید. در این درس،

we'll break down the subtle but important differences.

تفاوت‌های ظریف اما مهم را بررسی می‌کنیم.

Explore real life examples and learn how to avoid common mistakes.

نمونه های زندگی واقعی را کاوش کنید و یاد بگیرید که چگونه از اشتباهات رایج اجتناب کنید.

Plus you'll have the chance to practice with some bonus questions to make sure

بعلاوه شما این شانس را خواهید داشت که با چند سوال جایزه تمرین کنید تا مطمئن شوید که

you've got it right.

آن را درست انجام داده اید.

However, before we go any further, if this is your first time here, welcome.

با این حال، قبل از اینکه بیشتر از این پیش برویم، اگر اولین بار است که اینجا هستید، خوش آمدید.

I am Annemarie, an English confidence and fluency coach.

من آنماری هستم، یک مربی با اعتماد به نفس و تسلط انگلیسی.

Everything I do is designed to help you get the confidence you want for your

تمام کارهایی که من انجام می دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

life and your work in English.

زندگی و کارتان به زبان انگلیسی می خواهید طراحی شده است.

If you'd love to discover more lessons for me and free resources,

اگر دوست دارید درس های بیشتری برای من و منابع رایگان،

including my free in-depth fluency training called How to Get the Confidence to

از جمله آموزش تسلط عمیق رایگان من به نام چگونه اعتماد به نفس را برای

Say What You Want in English,

گفتن آنچه می خواهید به زبان انگلیسی بدست آوریم، کشف کنید،

you can get all of that at my Speak Confident English website.

می توانید همه اینها را در وب سایت Speak Confident English من دریافت کنید.

And now let's get right into the first of our four modal verbs of obligation.

و اکنون بیایید مستقیماً به اولین فعل از چهار فعل التزام مان بپردازیم. به عنوان مثال،

Should English speakers use this modal for mild obligation

اگر انگلیسی زبانان از این مدال برای تعهدات ملایم

or to provide advice, for example,

یا برای ارائه مشاوره استفاده کنند،

you should start setting aside money for a rainy day fund.

باید شروع به کنار گذاشتن پول برای یک روز بارانی کنید.

That sentence isn't a strict rule that you absolutely have to follow.

این جمله یک قانون سختگیرانه نیست که شما کاملاً باید از آن پیروی کنید.

It is simply some advice that I'm offering to you. Here's another example.

این فقط توصیه ای است که من به شما ارائه می کنم. در اینجا یک مثال دیگر است.

You shouldn't smoke so much. It's bad for your health.

نباید اینقدر سیگار بکشی برای سلامتی شما مضر است.

We often use this negative form.

ما اغلب از این شکل منفی استفاده می کنیم.

Shouldn't to say that something is either a bad idea or not really

نباید گفت که چیزی یا ایده بدی است یا واقعاً از نظر

socially accepted. With this in mind, let's move on to be supposed to,

اجتماعی پذیرفته نشده است. با در نظر گرفتن این موضوع، بیایید به فرض برسیم

which is also used for mild obligation. However,

که برای تعهد خفیف نیز استفاده می شود. با این حال،

the perspective is different.

دیدگاه متفاوت است.

If should is used to suggest what I think is important,

اگر از باید برای پیشنهاد آنچه که من فکر می کنم مهم است استفاده می شود،

my advice for you to be supposed to is used to suggest what

توصیه من به شما که باید مورد انتظار شما باشد برای پیشنهاد آنچه از نظر

is socially expected. In other words,

اجتماعی مورد انتظار است استفاده می شود. به عبارت دیگر،

it's what others think is right or a large group of people think is

آن چیزی است که دیگران فکر می کنند درست است یا گروه بزرگی از مردم فکر می کنند

right. This structure is very often used to describe social norms,

درست است. این ساختار اغلب برای توصیف هنجارهای اجتماعی،

expectations, and unsaid rules. For example,

انتظارات و قوانین ناگفته استفاده می شود. مثلا

he was supposed to call me. It's an expectation. You're supposed to say,

قرار شد به من زنگ بزند. این یک انتظار است. قرار است بگویی،

I'm sorry when you hurt someone's feelings.

وقتی احساسات کسی را جریحه دار می کنی، متاسفم .

This is a social norm and an unspoken rule.

این یک هنجار اجتماعی و یک قانون ناگفته است.

We are supposed to arrive by 10:00 AM a social expectation.

قرار است تا ساعت 10 صبح یک انتظار اجتماعی برسیم.

So let's do a quick comparison. I've got two sentences here.

پس بیایید یک مقایسه سریع انجام دهیم. من اینجا دو جمله دارم

Rosie should be here by 9:30 AM.

رزی باید تا ساعت 9:30 صبح اینجا باشد.

Rosie is supposed to be here by 9:30 AM.

رزی قرار است تا ساعت 9:30 صبح اینجا باشد.

The first indicates that it's something I expect,

اولی نشان می دهد که این چیزی است که من انتظار دارم،

and the second indicates that it's something that is expected by a larger group

و دومی نشان می دهد که این چیزی است که مورد انتظار گروه بزرگتری

of people, perhaps by the whole office.

از مردم، شاید کل دفتر است.

In addition to indicating those social obligations or social norms to

علاوه بر نشان دادن آن تعهدات اجتماعی یا هنجارهای اجتماعی که

be supposed to can also mean that something is likely to happen.

قرار است باید انجام شود، می‌تواند به این معنا باشد که احتمال وقوع چیزی نیز وجود دارد.

Someone is reputed to do something or that the opposite

کسی مشهور است که کاری انجام می دهد یا اینکه

was expected to happen.

انتظار می رفت برعکس این اتفاق بیفتد.

Take a look at these three sentences to see that in action.

به این سه جمله نگاهی بیندازید تا عمل کنید.

The train is supposed to arrive at 11:30 AM This is focused on

قرار است قطار ساعت 11:30 صبح برسد

likelihood. Micah is supposed to be the best pottery studio in town.

. قرار است میکا بهترین استودیوی سفالگری در شهر باشد.

This is about reputation and lastly, it was supposed to rain today,

این در مورد شهرت است و در آخر اینکه امروز قرار بود باران ببارد،

but the sky looks clear.

اما آسمان صاف به نظر می رسد.

This is about unmet expectations or when the opposite occurs.

این در مورد انتظارات برآورده نشده یا زمانی است که برعکس اتفاق می افتد.

With that clarity of should and be supposed to,

با این وضوح باید و باید،

let's move on to the next level of obligation using Haveto.

بیایید با استفاده از Haveto به سطح بعدی تعهد برویم.

We use have to to express much stronger obligations usually as

ما برای بیان تعهدات بسیار قوی‌تر معمولاً در

a result of external forces, like general rules.

نتیجه نیروهای خارجی، مانند قوانین کلی، از باید استفاده می‌کنیم.

We can also use have to for personal commitments such as a

ما همچنین می‌توانیم از have to برای تعهدات شخصی مانند

promise that you've made to somebody. For example, when they reach this age,

قولی که به کسی داده‌اید استفاده کنیم. مثلاً وقتی بچه ها به این سن می رسند

children have to go to school.

باید به مدرسه بروند.

I have to brush my teeth two to three times a day.

روزی دو تا سه بار باید مسواک بزنم.

I have to remember to buy bread on the way home.

باید یادم باشد در راه خانه نان بخرم.

Do I have to wear a tuxedo for this event?

آیا برای این مراسم باید تاکسیدو بپوشم؟

And you don't have to work during the holiday season.

و شما مجبور نیستید در فصل تعطیلات کار کنید.

Each one of these example sentences highlights a stronger obligation due to

هر یک از این جملات نمونه به دلیل وجود

some rule that's in place or a personal commitment.

قوانینی که وجود دارد یا یک تعهد شخصی، تعهد قوی تری را برجسته می کند.

Now I want to pause and focus on that last example using the negative form.

حالا می‌خواهم مکث کنم و با استفاده از شکل منفی روی آن مثال آخر تمرکز کنم.

You don't have to work when we use have to in the

وقتی ما از have to به

negative form. It means that something is not necessary. It's not expected,

شکل منفی استفاده می کنیم، لازم نیست کار کنید. یعنی چیزی لازم نیست. انتظار نمی رود،

but you certainly could do it if you want to.

اما اگر بخواهید مطمئناً می توانید آن را انجام دهید.

There's nothing preventing you from doing it. For example,

هیچ چیز مانع شما از انجام آن نیست. مثلاً آخر هفته ها

I don't have to wake up early on the weekends. I can if I want to,

مجبور نیستم زود از خواب بیدار شوم . اگر بخواهم می توانم،

but it's not necessary. It's not expected.

اما لازم نیست. انتظار نمی رود.

Before we move on to talk about must, I want to do another comparison.

قبل از اینکه در مورد باید صحبت کنیم، می خواهم مقایسه دیگری انجام دهم.

I'm supposed to be at the airport by 6:00 PM I have to be

من قرار است تا ساعت 6 بعد از ظهر در فرودگاه باشم باید

at the airport by 6:00 PM In that first example with be supposed to

تا ساعت 6 بعد از ظهر در فرودگاه باشم

it's mild obligation. It's not a strict rule,

. این یک قانون سختگیرانه نیست،

and as a result it suggests that maybe someone else expects me

و در نتیجه نشان می دهد که شاید شخص دیگری انتظار دارد من

to arrive at that time, but there's room. I don't need to rush.

در آن زمان برسم، اما جا دارد. من نیازی به عجله ندارم

If I'm running late, it's no big deal.

اگر دیر دویدم، چیز مهمی نیست.

The second example implies that there's a strict rule in place.

مثال دوم نشان می دهد که یک قانون سختگیرانه وجود دارد.

If I'm not there at 6:00 PM I'm most likely going to miss my flight.

اگر ساعت 6 بعد از ظهر آنجا نباشم، به احتمال زیاد پروازم را از دست خواهم داد.

So there's a different sense of urgency and need in that second

بنابراین احساس دیگری از فوریت و نیاز در آن

example with have to now let's talk about must for stronger

مثال دوم وجود دارد که اکنون باید در مورد

obligations and requirements. This word,

الزامات و الزامات قوی‌تر صحبت کنیم. این کلمه

when talking about obligations can also refer to moral obligations,

وقتی از تعهدات صحبت می شود می تواند به تعهدات اخلاقی،

the law, or strongly held opinions. For example,

قانون یا عقاید قوی نیز اشاره کند. به عنوان مثال،

applicants must provide a copy of their immigration

متقاضیان باید یک کپی از مدارک مهاجرت خود را ارائه دهند

documents. This isn't just something they should do,

. این فقط کاری نیست که آنها باید انجام دهند،

it's not a mild expectation. It's the rule or it's the law.

این یک انتظار خفیف نیست. این قانون است یا قانون.

Similarly, you mustn't drive under the influence of alcohol.

به طور مشابه، شما نباید تحت تأثیر الکل رانندگی کنید.

Once again, this is a law.

بار دیگر این یک قانون است.

Let's talk a little bit further about using this in the negative form.

بیایید کمی بیشتر در مورد استفاده از این در شکل منفی صحبت کنیم.

When we highlighted using have to in the negative,

وقتی استفاده از have to را به صورت منفی برجسته کردیم،

we said that it was not necessary to do something,

گفتیم که انجام کاری لازم نیست،

but it is okay if you want to. Nothing is prohibiting you.

اما اگر بخواهید اشکالی ندارد. هیچ چیز شما را منع نمی کند.

That isn't true with mut. When we use it in a negative form,

این در مورد mut درست نیست. وقتی آن را به صورت منفی به کار می بریم

it means that something is prohibited or forbidden. For example,

یعنی چیزی ممنوع یا حرام است. به عنوان مثال،

employees mustn't share company accounts. This is forbidden by the company.

کارمندان نباید حساب های شرکت را به اشتراک بگذارند. این کار توسط شرکت ممنوع است.

Let's take a look at a few more example sentences.

بیایید نگاهی به چند جمله مثال بیاندازیم.

Using must to also illustrate its use with strongly held personal

استفاده از must برای نشان دادن استفاده از آن با نظرات شخصی قوی

opinions, insistence and moral obligation.

، اصرار و تعهد اخلاقی.

You must come to our house for dinner on Friday night.

شما باید شب جمعه برای شام به خانه ما بیایید.

This is a personal insistence showing how strongly I

این یک اصرار شخصی است که نشان می‌دهد چقدر قوی

want that to happen or how strongly I believe that it should happen.

می‌خواهم این اتفاق بیفتد یا چقدر قوی معتقدم که باید اتفاق بیفتد.

You must address those concerns with your boss before it's too late.

قبل از اینکه خیلی دیر شود باید این نگرانی ها را با رئیس خود برطرف کنید.

The kids must study hard to pass their exams.

بچه ها باید سخت درس بخوانند تا در امتحانات خود موفق شوند.

Now that we have this clear understanding of the differences in

اکنون که ما این درک روشنی از تفاوت‌های

meaning between should be supposed to have to and must.

معنی بین داریم، باید و باید باید باشد.

I also wanna talk about grammatical function when it relates to past and future

من همچنین می خواهم در مورد عملکرد دستوری صحبت کنم که به تعهدات گذشته و آینده مربوط می شود

obligations.

.

When we talk about strong obligations that we had in the past,

وقتی در مورد تعهدات قوی‌ای صحبت می‌کنیم که در گذشته داشته‌ایم،

we use had to or didn't have to,

از باید یا نباید استفاده می‌کنیم،

we cannot use must to talk about those past obligations.

نمی‌توانیم از must برای صحبت در مورد آن تعهدات گذشته استفاده کنیم.

For example, when I was young,

مثلاً وقتی جوان بودم،

we had to wear uniforms at school. It's a past obligation,

در مدرسه مجبور بودیم لباس فرم بپوشیم . این یک تعهد گذشته است،

so I'm using had to.

بنابراین من مجبور به استفاده از آن هستم.

It doesn't work to use must in the past.

استفاده از must در گذشته کار نمی کند.

Here's another example. When I applied,

در اینجا یک مثال دیگر است. وقتی درخواست دادم،

I didn't have to submit additional documents. Again,

نیازی به ارائه مدارک اضافی نداشتم. باز هم

I'm talking about a past obligation.

در مورد تعهد گذشته صحبت می کنم.

So using that negative form with the past tense. Now,

بنابراین از آن شکل منفی با زمان گذشته استفاده کنید. اکنون،

when we shift to future focus,

وقتی به تمرکز آینده تغییر می کنیم،

we could use must or will have to. For example,

می توانیم از باید یا باید استفاده کنیم . به عنوان مثال، هنگام خرید بلیط هواپیما،

we will have to or we must apply for an evis when we buy

مجبور خواهیم شد یا باید برای ایویس اقدام کنیم

our plane tickets.

.

Both of those are perfectly correct for a future obligation.

هر دوی این موارد برای یک تعهد آینده کاملاً صحیح هستند.

I've got a bonus practice for you.

من یک تمرین پاداش برای شما دارم.

But first I wanna do a quick recap of what we've learned.

اما ابتدا می‌خواهم خلاصه‌ای سریع از چیزهایی که آموخته‌ایم انجام دهم.

Should is used for advice, suggestions,

باید برای مشاوره، پیشنهادات

and mild obligations be supposed to is also used for mild

و تعهدات ملایم برای تعهدات ملایم نیز استفاده می شود

obligations. However, from a different perspective,

. با این حال، از منظری متفاوت،

from social expectations and norms. When we get to have to,

از توقعات و هنجارهای اجتماعی. وقتی مجبور شدیم،

we've transitioned into stronger obligations of personal commitments

به تعهدات و قوانین شخصی قوی تر تبدیل شده ایم

and rules. And finally,

. و سرانجام،

must is our strongest of all focused on moral obligations,

باید از همه بیشتر بر تعهدات اخلاقی،

laws, and authority.

قوانین و اختیارات متمرکز شده است.

And here are four sentences to help illustrate each one of those.

و در اینجا چهار جمله برای توضیح هر یک از آنها وجود دارد.

You should eat more vegetables. You're supposed to wear a tie to the wedding.

شما باید سبزیجات بیشتری بخورید. قراره تو عروسی کراوات بزنی

I have to finish this report by tomorrow. You must report crimes to the police.

من باید این گزارش را تا فردا تمام کنم. شما باید جرایم را به پلیس گزارش دهید.

I have four sentence starters for you. With each one,

من چهار شروع جمله برای شما دارم. با هر یک،

there's an empty space for you to select the modal of obligation that you think

فضای خالی برای انتخاب روش تعهدی که فکر می کنید

fits best. And then I want you to continue that sentence.

مناسب تر است وجود دارد. و بعد از شما می خواهم این جمله را ادامه دهید.

I want you to complete it. You can do it in a few ways. Number one,

ازت میخوام کاملش کنی شما می توانید آن را به چند روش انجام دهید. شماره یک،

you can do it in a notebook at home where you practice English.

شما می توانید این کار را در یک دفترچه در خانه که در آن انگلیسی تمرین می کنید، انجام دهید.

You can share with me here in the comments.

می توانید اینجا در نظرات با من به اشتراک بگذارید .

You can also visit this lesson over at my Speak Confident English website and

همچنین می‌توانید از این درس در وب‌سایت Speak Confident English من دیدن کنید و

leave a comment there as well.

در آنجا نیز نظر بدهید.

In addition to sharing these sentences here on screen,

علاوه بر به اشتراک گذاشتن این جملات در اینجا روی صفحه،

I'll share them in the notes below so that you can see them.

آنها را در یادداشت های زیر به اشتراک می گذارم تا بتوانید آنها را ببینید.

Take a moment to review and practice what you've learned.

لحظه ای را به مرور و تمرین آنچه یاد گرفته اید اختصاص دهید.

Thank you so much for joining me today. If you found this helpful,

از اینکه امروز به من پیوستید بسیار سپاسگزارم . اگر این را مفید دیدید،

be sure to let me know by giving this lesson a thumbs up here on YouTube and

حتماً با ارائه این درس در اینجا در YouTube به من اطلاع دهید و

subscribe so you never miss one of my Confident English lessons.

مشترک شوید تا هرگز یکی از درس‌های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید.

Thanks again and I look forward to seeing you next time.

باز هم متشکرم و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.