Clear English Conversation on Deadlines & Time Management | Vocabulary

Missed deadlines, tight deadlines, impossible deadlines,

ضرب‌الاجل‌های از دست رفته، ضرب‌الاجل‌های فشرده، ضرب‌الاجل‌های غیرممکن،

even worse, unknown deadlines.

حتی بدتر از آن، ضرب‌الاجل‌های ناشناخته.

Is all of that starting to make you feel a little stressed?

آیا همه اینها باعث می شود کمی استرس داشته باشید؟

It definitely makes me feel a bit stressed thinking about it,

قطعاً فکر کردن به آن باعث می‌شود کمی استرس داشته باشم،

so let's change all of that.

پس بیایید همه آن را تغییر دهیم.

This Confident English lesson today is going to do two things. Number one,

این درس انگلیسی با اعتماد به نفس امروز دو کار را انجام می دهد. شماره یک،

it's going to reduce your stress.

استرس شما را کاهش می دهد.

You're going to learn the vocabulary English speakers use when communicating on

قرار است واژگانی را که انگلیسی زبانان هنگام برقراری ارتباط در مورد

deadlines and time management in English conversations.

ضرب الاجل و مدیریت زمان در مکالمات انگلیسی استفاده می کنند، یاد بگیرید.

This includes phrasal verbs, idioms, and collocations.

این شامل افعال عبارتی، اصطلاحات، و ترکیب ها می شود.

We use these phrasal verbs in idioms for quick, clear,

ما از این افعال عباراتی در اصطلاحات برای برقراری ارتباط سریع، واضح و

precise communication and to reduce the potential for

دقیق و کاهش احتمال

miscommunication.

عدم ارتباط استفاده می کنیم.

Knowing this vocabulary is going to make it easier for you to have clear English

دانستن این واژگان برای شما آسان‌تر می‌کند که

communication with your boss, your team,

با رئیس‌تان، تیم‌تان،

your loved ones when there's a deadline,

عزیزانتان در زمانی که ضرب‌الاجل تعیین شده است، ارتباط انگلیسی واضحی داشته باشید،

consider tax filing, event planning, job application submissions,

تشکیل پرونده مالیاتی، برنامه‌ریزی رویداد، ارسال درخواست‌های شغلی،

homework, and project reports or deliverables.

تکالیف، و گزارش‌ها یا پروژه‌ها را در نظر بگیرید.

The second thing this lesson is going to do in introducing this new vocabulary

دومین کاری که این درس قرار است در معرفی این واژگان جدید انجام دهد

is give you a clear step-by-step path to follow when having

این است که به شما یک مسیر گام به گام روشن را می دهد تا هنگام

conversations on deadlines.

گفتگو در مورد ضرب الاجل ها دنبال کنید.

This includes everything from determining timeframes, giving updates,

این شامل همه چیز از تعیین بازه‌های زمانی، به‌روزرسانی،

managing time, and negotiating deadlines.

مدیریت زمان و مذاکره می‌شود.

Before we go there, if this is your first time here, welcome.

قبل از اینکه به آنجا برویم، اگر اولین بار است که اینجا هستید، خوش آمدید.

I'm Annemarie, an English confidence and fluency coach.

من آنماری هستم، مربی اعتماد به نفس و تسلط انگلیسی.

Everything I do is designed to help you get the confidence you want for your

هر کاری که من انجام می‌دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

life and work in English.

زندگی و کارتان به زبان انگلیسی می‌خواهید طراحی شده است.

If you'd love to get years of my Confident English lessons and free resources

اگر دوست دارید سال‌ها درس انگلیسی مطمئن و منابع رایگان

for me, you can find that all at my Speak Confident English website.

من را دریافت کنید، می‌توانید همه آن‌ها را در وب‌سایت Speak Confident English من بیابید.

While you're there,

وقتی آنجا هستید،

you can also get my free fluency training called How to Get the Confidence

می‌توانید آموزش تسلط رایگان من به نام چگونه اعتماد به نفس

to Say What You Want in English. Now, two quick things before we get started.

برای گفتن آنچه می‌خواهید را به زبان انگلیسی به دست آورید، دریافت کنید. حالا، دو چیز سریع قبل از شروع.

First, I used the word collocation earlier.

اول، من قبلا از کلمه collocation استفاده کردم .

If that word is unfamiliar to you, don't worry. It's totally okay.

اگر این کلمه برای شما ناآشنا است، نگران نباشید. کاملاً اشکالی ندارد.

It's a very jargon word.

این یک کلمه بسیار اصطلاحی است.

A collocation is a group of words that English speakers use together

collocation به گروهی از کلمات گفته می شود که انگلیسی زبانان با هم

in a precise order, and we use those words together often.

به ترتیب دقیق از آنها استفاده می کنند و ما اغلب از آن کلمات با هم استفاده می کنیم.

I have quite a few other lessons that talk about collocations more in-depth.

من چند درس دیگر دارم که در مورد collocations عمیق تر صحبت می کنند.

I'll share a link to a few of those down in the notes below.

من پیوندی را به تعدادی از آنها در یادداشت های زیر به اشتراک خواهم گذاشت.

The second thing I want to share with you is I will be introducing a lot of new

دومین موردی که می خواهم با شما به اشتراک بگذارم این است که

vocabulary in this lesson and along the way I'll give you definitions as well.

در این درس واژگان جدید زیادی را معرفی خواهم کرد و در طول مسیر به شما تعاریف نیز خواهم داد.

If you'd like to see how to use this key vocabulary in additional

اگر می‌خواهید نحوه استفاده از این واژگان کلیدی را در

example sentences,

جملات مثالی اضافی ببینید،

you can find those in this lesson at my Speak Confident English website.

می‌توانید آن‌ها را در این درس در وب‌سایت Speak Confident English من پیدا کنید.

I'll provide a transcript of this lesson so that you can see how I've used the

من متنی از این درس را ارائه خواهم کرد تا ببینید چگونه از

words in the sentences I'm going to share with you.

کلمات در جمله هایی که با شما به اشتراک می گذارم استفاده کرده ام.

You'll also find the definitions and a second example sentence so you

همچنین تعاریف و یک جمله مثال دوم را پیدا خواهید کرد تا

can see it in context. Once you're there,

بتوانید آن را در متن ببینید. هنگامی که شما آنجا هستید،

you'll also see that I've got a bonus for you.

همچنین خواهید دید که من یک جایزه برای شما دارم.

I'll tell you more about it in just a moment,

من در یک لحظه بیشتر در مورد آن به شما خواهم گفت ،

but first I want to get to step one for this process.

اما ابتدا می خواهم به مرحله اول برای این فرآیند برسم.

We're going to follow today on talking about deadlines and time management.

امروز می خواهیم در مورد ضرب الاجل ها و مدیریت زمان صحبت کنیم.

This first step is focused on determining and understanding deadlines

این گام اول بر تعیین و درک مهلت‌ها متمرکز است

Before working on any project,

قبل از کار بر روی هر پروژه، بسیار

it's crucial to be on the same page and to ensure that everyone involved

مهم است که در همان صفحه باشید و اطمینان حاصل کنید که همه افراد درگیر

understands the scope of the project as well as the deliverables.

محدوده پروژه و همچنین محصولات قابل تحویل را درک می‌کنند.

To be on the same page as others means to make sure that everyone

همرنگ بودن با دیگران به این معنی است که مطمئن شوید همه

has the same information or the same understanding.

اطلاعات یکسان یا درک یکسانی دارند.

This is especially true if you're starting from scratch and

این به ویژه اگر از صفر شروع کنید و

you don't have a lot of time.

زمان زیادی ندارید، صادق است.

To start from scratch means to start from zero.

شروع از صفر به معنای شروع از صفر است.

There isn't a template to follow.

الگویی برای دنبال کردن وجود ندارد.

You have to start at the very beginning when you have those first

شما باید از همان ابتدا شروع کنید، زمانی که اولین

project-focused discussions, particularly on deadlines,

بحث های متمرکز بر پروژه را دارید، به ویژه در مورد ضرب الاجل ها،

a great place to start is with a plan of action.

یک مکان عالی برای شروع با یک برنامه عمل است.

This allows you to ensure that you've brainstormed all the tasks in advance and

این به شما امکان می دهد اطمینان حاصل کنید که تمام وظایف را از قبل بررسی کرده اید و

identified when those tasks need to be completed and by whom.

مشخص کرده اید که این وظایف چه زمانی و توسط چه کسی باید تکمیل شوند.

A plan of action is a plan with all the tasks

برنامه اقدام برنامه ای است با تمام وظایف

or action steps that will allow you to reach a certain goal or deliverable

یا مراحل عملی که به شما امکان می دهد به یک هدف یا قابل تحویل خاص برسید

and it can be easily tracked.

و به راحتی قابل پیگیری باشد.

Creating this plan of action will ensure that you plan ahead for

ایجاد این برنامه اقدام تضمین می کند که شما برای

any tasks that may require extra time or resources

هر کاری که ممکن است نیاز به زمان یا منابع اضافی

to plan ahead means to plan or make arrangements for something while

برای برنامه ریزی از قبل داشته باشد، برنامه ریزی از قبل دارید، به این معنی است که برای چیزی

in advance. Once you have that plan of action in place,

از قبل برنامه ریزی کنید یا ترتیبی دهید. هنگامی که آن برنامه اقدام را در دست اجرا داشتید،

you can begin to set the deadlines for each deliverable and for the

می توانید شروع به تعیین ضرب الاجل برای هر محصول تحویلی و

overall project. To set a deadline, of course,

کل پروژه کنید. البته تعیین ضرب‌الاجل،

is to decide on the specific date and time by which something

تصمیم‌گیری در مورد تاریخ و زمان خاصی است که در آن چیزی

must be completed and a deliverable is the specific product

باید تکمیل شود و یک محصول قابل تحویل، محصول

or task to be achieved or completed. Of course,

یا کار خاصی است که باید به دست آید یا تکمیل شود. البته،

in any conversation about deadlines, there's always a little bit of confusion,

در هر مکالمه ای در مورد ضرب الاجل ها، همیشه کمی سردرگمی وجود دارد،

so if you need to clarify in the middle of a discussion,

بنابراین اگر در میانه بحث نیاز به توضیح دارید ،

there are a few common questions English speakers used to do that.

چند سوال متداول وجود دارد که انگلیسی زبانان برای این کار استفاده می کنند.

I'll give you some examples.

من برای شما چند مثال می زنم.

Could you confirm whether this is a firm deadline or a date that we're

آیا می توانید تأیید کنید که آیا این یک مهلت قطعی است یا تاریخی است که ما

aiming for? If we don't complete X by this deadline,

در نظر داریم؟ اگر X را تا این مهلت تکمیل نکنیم،

how will it affect Y?

چه تاثیری بر Y خواهد داشت؟ آیا

Is there flexibility with this deadline

در این مهلت

compared to our other projects? Is this project more urgent?

نسبت به سایر پروژه های ما انعطاف پذیری وجود دارد؟ آیا این پروژه فوریت بیشتری دارد؟

Of course,

the answers to all of those questions will inform future decisions and help with

البته،

پاسخ به همه این سؤالات، تصمیمات آینده را تعیین می کند و به

problem-solving. Once you've got your plan of action and your deadlines,

حل مسئله کمک می کند. هنگامی که برنامه اقدام و ضرب الاجل خود را دریافت کردید،

you can begin to delegate your tasks.

می توانید شروع به واگذاری وظایف خود کنید.

This means to assign specific tasks to individuals or teams.

این به معنای واگذاری وظایف خاص به افراد یا تیم هاست.

We have two great options to do this. The first is the verb to head.

ما دو گزینه عالی برای انجام این کار داریم. اولی فعل به سر است.

This means to be in the leading position or to direct something.

این به معنای قرار گرفتن در موقعیت رهبری یا هدایت چیزی است.

For example,

به عنوان مثال،

Amelia is heading this project and she'll provide further updates on Monday

آملیا این پروژه را هدایت می کند و او به روز رسانی های بیشتری را در روز دوشنبه ارائه می دهد

or you might ask a question and say, Amelia, will you head this project?

یا ممکن است یک سوال بپرسید و بگویید، آملیا، آیا شما سرپرستی این پروژه را خواهید داشت؟

A second gray option to use here is to be tasked with this means to be given

دومین گزینه خاکستری برای استفاده در اینجا این است که به این معنی

a task. For example,

وظیفه داده شود. برای مثال، به

I've been tasked with contacting parents for the fundraiser.

من وظیفه داده شده که برای جمع آوری کمک با والدین تماس بگیرم.

With all that vocabulary in mind for determining and understanding deadlines,

با تمام آن واژگان برای تعیین و درک ضرب الاجل ها،

it is time to move on to step number two. In this process,

زمان آن رسیده است که به مرحله شماره دو بروید. در این فرآیند،

providing updates and checking in without a doubt,

ارائه به‌روزرسانی‌ها و چک کردن بدون شک،

this is an important part of ensuring that nothing gets missed.

این بخش مهمی است تا اطمینان حاصل شود که چیزی از دست نمی‌رود.

You might, for example,

برای مثال، ممکن است

start a meeting with a few reminders or send out an email with upcoming

یک جلسه را با چند یادآوری شروع کنید یا یک ایمیل با

deadlines.

ضرب الاجل های آینده ارسال کنید.

This is particularly important for any tasks you can't afford to delay.

این امر مخصوصاً برای هر کاری که نمی توانید به تأخیر بیندازید مهم است.

If you can't afford to do something,

اگر توانایی انجام کاری را ندارید، به این

it means it's something that you can't or shouldn't do because it would lead to

معنی است که نمی توانید یا نباید انجام دهید زیرا منجر به

significant consequences or problems. For example,

عواقب یا مشکلات قابل توجهی می شود. به عنوان مثال،

if you've been tasked with something and you hit a roadblock,

اگر کاری به شما محول شده باشد و به یک مانع برخورد کرده اید،

you can't afford to not tell anyone. Instead,

نمی توانید به کسی بگویید. در عوض،

it's imperative that you let others know that you're running behind.

ضروری است که به دیگران بفهمانید که عقب مانده اید.

Schedule a roadblock is anything that is an obstacle,

برنامه‌ریزی سد راه هر چیزی است که مانع باشد،

something that prevents us from completing a task on time,

چیزی که ما را از انجام به موقع یک کار باز می‌دارد،

and if you're running behind schedule,

و اگر از برنامه عقب می‌روید، به این

it means that something is taking much longer than was planned or

معنی است که کاری بسیار بیشتر از آنچه برنامه‌ریزی شده یا

expected, and there's a delay in the process. Now,

انتظار می‌رفت طول می‌کشد، و تاخیری در کار وجود دارد. روند. حالا،

even if everything is going exactly according to plan,

حتی اگر همه چیز دقیقاً طبق برنامه پیش برود،

things are going smoothly. There are no delays, you're ahead of schedule.

همه چیز به آرامی پیش می رود. هیچ تاخیری وجود ندارد، شما از برنامه جلوتر هستید. برقراری

It's important to communicate those updates as well.

ارتباط با آن به روز رسانی ها نیز مهم است.

It can be a motivator if things are ahead of schedule.

اگر همه چیز جلوتر از برنامه باشد، می تواند انگیزه ای باشد.

It means that they're getting done earlier than planned or earlier than

این بدان معنی است که آنها زودتر از زمان برنامه ریزی شده یا زودتر از حد

expected. So far with updates,

انتظار انجام می شوند. تا کنون با به‌روزرسانی‌ها،

we've talked about running behind schedule and being ahead of schedule,

ما در مورد عقب‌تر بودن از برنامه و جلوتر از برنامه صحبت کرده‌ایم،

and of course if you are the lead on a project,

و البته اگر شما پیشرو در پروژه‌ای هستید،

you're going to be the one who is most aware of any

بیشتر از همه از

looming deadlines and you may need to send out those gentle reminders to keep

مهلت‌های احتمالی آگاه هستید و ممکن است باید آن یادآورهای ملایم را ارسال کنید تا

others on track. If something is looming,

دیگران را در مسیر خود نگه دارید. اگر چیزی در حال ظهور است، به این

it means that it's coming up very soon and there's also this sense of

معنی است که خیلی زود در راه است و همچنین این احساس

concern or worry.

نگرانی یا نگرانی وجود دارد.

Perhaps the deadline is coming up very quickly and you know there's still a

شاید ضرب الاجل خیلی سریع به پایان برسد و شما می دانید که هنوز

lot of work to be done. In that case,

کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد. در آن صورت،

we might describe it as a looming deadline,

ما ممکن است آن را به عنوان یک ضرب الاجل قریب الوقوع توصیف کنیم،

and if you're encouraging others to stay on track,

و اگر دیگران را تشویق می کنید که در مسیر خود باقی بمانند،

you're encouraging them to stay focused on what needs to get done.

آنها را تشویق می کنید که روی کاری که باید انجام شود متمرکز بمانند.

Before we move on to step number three,

قبل از اینکه به مرحله شماره سه برویم،

let me pause just for a moment to check in because I know we have a lot of

اجازه دهید یک لحظه مکث کنم تا بررسی کنم زیرا می دانم که ما در

vocabulary here.

اینجا واژگان زیادی داریم.

My number one goal is that you don't learn new

هدف شماره یک من این است که شما واژگان جدید را یاد نگیرید

vocabulary.

. از

I want you to learn and remember vocabulary so that you can use it in

شما می خواهم واژگان را یاد بگیرید و به خاطر بسپارید تا بتوانید از آن در

conversations. I always recommend taking a very step-by-step approach,

مکالمات استفاده کنید. من همیشه توصیه می کنم یک رویکرد بسیار گام به گام داشته باشید،

so you might focus on just three, four,

بنابراین ممکن است فقط بر روی سه، چهار

or five new vocabulary words and phrases that you learn in this lesson

یا پنج کلمه و عبارت جدید واژگانی که امروز در این درس یاد می گیرید تمرکز کنید

today, and if you're not sure which ones,

، و اگر مطمئن نیستید کدام یک،

I typically recommend that you either focus on vocabulary that you think is

من معمولا توصیه می کنیم یا روی واژگانی تمرکز کنید که فکر می کنید

really fun or interesting or vocabulary that you recognize.

واقعا سرگرم کننده یا جالب است یا واژگانی که می شناسید.

Perhaps you've heard it often in conversations but you're not really sure how to

شاید شما آن را اغلب در مکالمات شنیده باشید، اما واقعاً مطمئن نیستید که چگونه از

use it.

آن استفاده کنید.

Those are examples of great words and phrases to start with,

اینها نمونه هایی از کلمات و عبارات عالی برای شروع هستند،

and by the way, if you love learning vocabulary like this,

و به هر حال، اگر شما عاشق یادگیری واژگانی مانند این هستید،

focusing on a specific topic and learning the vocabulary English speakers use on

تمرکز بر یک موضوع خاص و یادگیری واژگانی که انگلیسی زبانان در

that topic,

آن موضوع استفاده می کنند،

I have a free study guide I would love to share with you Inside my

من یک راهنمای مطالعه رایگان دارم که دوست دارم. برای به اشتراک گذاشتن با شما در داخل

Confident Women Community,

انجمن زنان با اعتماد به نفس،

I create exclusive study guides on a new topic every month,

من هر ماه راهنماهای مطالعه انحصاری را در مورد یک موضوع جدید ایجاد می کنم،

topics such as self-care, travel, family values, resilience,

موضوعاتی مانند مراقبت از خود، سفر، ارزش های خانوادگی، انعطاف پذیری،

and setting boundaries.

و تعیین مرزها.

You can grab a free study guide on cultivating resilience over at my

شما می توانید یک راهنمای مطالعه رایگان در مورد پرورش انعطاف پذیری را در

website. Simply go to speakconfidentenglish.com/community.

وب سایت من دریافت کنید. به سادگی به speakconfidentenglish.com/community بروید.

And now step number three in our clear step-by-step process for deadlines,

و اکنون مرحله شماره سه در روند گام به گام روشن ما برای ضرب الاجل ها،

manage your timeliness and priorities.

به موقع بودن و اولویت های خود را مدیریت کنید.

If you've ever had multiple projects,

اگر تاکنون چندین پروژه داشته اید،

then you've probably also experienced competing priorities.

احتمالاً اولویت های رقابتی را نیز تجربه کرده اید.

A competing priority is when a goal or a timeline for one

یک اولویت رقابتی زمانی است که یک هدف یا جدول زمانی برای یک

project clashes with another or they overlap making it

پروژه با پروژه دیگر تضاد داشته باشد یا با هم تداخل داشته باشند و

really difficult to know what should you work on and when. If that happens,

دانستن اینکه روی چه چیزی و چه زمانی باید کار کنید واقعاً دشوار است. اگر این اتفاق افتاد،

it's important to communicate with your team.

مهم است که با تیم خود ارتباط برقرار کنید.

Not doing so could lead to delays and increased

عدم انجام این کار می تواند منجر به تاخیر و افزایش

frustrations. In fact,

ناامیدی شود. در واقع،

it's almost inevitable that there will be delays at some point in

تقریباً اجتناب‌ناپذیر است که در یک مقطع

time on a project, and when that happens,

زمانی در یک پروژه تاخیر وجود داشته باشد، و وقتی این اتفاق می‌افتد،

it's important to know how to talk about it,

مهم است که بدانید چگونه در مورد آن صحبت کنید،

especially if something is going to be long overdue.

به خصوص اگر قرار است کاری طولانی باشد.

To be overdue means to be late or significantly delayed.

معوق بودن به معنای تأخیر یا تأخیر قابل توجه است.

In communicating that delay and making sure that everyone is on the same page,

در برقراری ارتباط با این تاخیر و اطمینان از اینکه همه در یک صفحه هستند،

everyone's clear. There are a few key questions to answer. Number one,

همه واضح هستند. چند سوال کلیدی برای پاسخ وجود دارد. شماره یک،

which deliverable is late? Number two,

کدام تحویل دیر است؟ شماره دو،

what is the expected date or time of completion?

تاریخ یا زمان مورد انتظار تکمیل چیست؟

And number three, what is the solution?

و شماره سه راه حل چیست؟

What can be done to reduce the negative impact of a delay or

برای کاهش تاثیر منفی تاخیر یا

shorten the length of that delay?

کوتاه کردن مدت آن تاخیر چه کاری می توان انجام داد؟ در

Here's what answering those three questions might sound like in a conversation,

اینجا پاسخ دادن به این سه سوال ممکن است در یک مکالمه شبیه به نظر برسد،

I'm running out of time to complete the data analysis because the training took

زمان من برای تکمیل تجزیه و تحلیل داده ها تمام می شود زیرا آموزش

longer than expected.

بیش از حد انتظار طول کشید.

I need to send the completed analysis within the next two hours,

من باید تا دو ساعت آینده تجزیه و تحلیل تکمیل شده را ارسال کنم،

but I think I need until the end of the day.

اما فکر می کنم تا پایان روز نیاز دارم.

I understand that this report is vital for understanding our clients,

من درک می کنم که این گزارش برای درک مشتریان ما حیاتی است،

and I apologize for delaying the marketing proposal,

و از تاخیر در ارائه پیشنهاد بازاریابی عذرخواهی می کنم،

so I'd like to request the team's help in putting this report together by the

بنابراین مایلم از تیم برای جمع آوری این گزارش تا

end of the day. Would this be a possibility?

پایان روز درخواست کمک کنم. آیا این یک امکان خواهد بود؟

That example answered those three key questions.

آن مثال به آن سه سوال کلیدی پاسخ داد.

What deliverable is delayed and why?

چه تحویلی به تعویق افتاده و چرا؟

It also highlighted the updated expected timeframe

همچنین بازه زمانی مورد انتظار به روز شده را برجسته می کند

and it provided a solution or a request for assistance from

و راه حل یا درخواستی برای کمک از

team members. In that example,

اعضای تیم ارائه می دهد. در آن مثال، زمانی که

I used to be running out of time to be running out of something means that

من تمام می‌شد برای تمام شدن چیزی به این معنی است که

you're rapidly losing that resource, whether its energy, money,

شما به سرعت آن منبع را از دست می‌دهید، چه انرژی، پول،

patience, or time. I also used the word vital.

صبر یا زمان. از کلمه حیاتی هم استفاده کردم.

This is a great synonym for something that is absolutely necessary

این یک مترادف عالی برای چیزی است که کاملا ضروری

and important. Now of course,

و مهم است. البته،

when you provide an update like that and you offer your solution,

وقتی چنین به‌روزرسانی ارائه می‌دهید و راه‌حل خود را ارائه می‌دهید،

you request help.

درخواست کمک می‌کنید.

There are times when everybody pulls together and you're able to

مواقعی وجود دارد که همه با هم جمع می‌شوند و شما می‌توانید

accomplish what you need within the deadline,

آنچه را که نیاز دارید در مهلت تعیین شده به انجام برسانید،

and of course there are other times when the deadline may need to be

و البته مواقع دیگری نیز وجود دارد که ممکن است لازم باشد مهلت به

pushed back. If you push something back, you delay it,

عقب برگردد. اگر چیزی را به عقب برانید، آن را به تأخیر می اندازید،

and that brings me to step number four, clarify,

و این مرا به مرحله شماره چهار می رساند، شفاف سازی،

negotiate and compromise in order to minimize any

مذاکره و سازش را به منظور به حداقل رساندن هرگونه

negative impacts for delays and pushback. Deadlines,

تأثیر منفی برای تأخیر و پس زدن. ضرب الاجل ها،

it's important to keep an open line of communication.

مهم است که یک خط ارتباطی باز داشته باشید.

This means to maintain a practice of open,

این به معنای حفظ یک روش

honest communication with others where everyone is able to express

ارتباط باز و صادقانه با دیگران است که در آن همه بتوانند

themselves freely.

آزادانه خود را بیان کنند.

If you're a team leader and you want to create an atmosphere where there's an

اگر رهبر تیم هستید و می‌خواهید فضایی ایجاد کنید که در آن یک

open line of communication,

خط ارتباطی باز وجود داشته باشد،

you'll want to encourage your team members that if they experience

باید اعضای تیم خود را تشویق کنید که اگر با

delays, potential setbacks, roadblocks, and so on,

تاخیر، شکست‌های احتمالی، موانع و غیره مواجه شدند، می‌خواهید

you want them to communicate that information at their earliest convenience

که آن اطلاعات را در اولین فرصت

possible. At one's earliest,

ممکن به اشتراک بگذارند. در اولین فرصت،

convenience means as soon as you can.

راحتی یعنی در اسرع وقت.

The same thing is true if anyone on your team sees a potential

اگر کسی در تیم شما

concern for the foreseeable future.

نگرانی بالقوه ای برای آینده قابل پیش بینی ببیند، همین موضوع صادق است.

If you have a concern for the foreseeable future,

اگر نگرانی برای آینده قابل پیش بینی دارید، به این

it means that that concern exists long into the future

معنی است که این نگرانی برای مدت طولانی در آینده

or for as far as you can see into the future. Lastly,

یا تا جایی که می توانید در آینده مشاهده کنید وجود دارد. در نهایت،

when you have those open lines of communication and when you communicate with

زمانی که شما آن خطوط ارتباطی باز دارید و با

full transparency,

شفافیت کامل ارتباط برقرار می‌کنید، به

it allows you to better draw lessons from those

شما امکان می‌دهد تا بهتر از

delays that happened in the past and set expectations going forward

تاخیرهایی که در گذشته رخ داده است درس بگیرید و

when you want to communicate those expectations. You might say,

زمانی که می‌خواهید آن انتظارات را بیان کنید، انتظاراتی را برای آینده تعیین کنید. ممکن است بگویید،

going forward,

در آینده،

I'd like to ensure we invest more time and energy in our plan of action so

من می‌خواهم اطمینان حاصل کنم که زمان و انرژی بیشتری را در برنامه اقدام خود سرمایه‌گذاری می‌کنیم

that we can better anticipate where delays may arise. Now,

تا بهتر بتوانیم جایی که ممکن است تاخیر ایجاد شود، پیش‌بینی کنیم. اکنون،

there's some vocabulary I want to highlight here. First, full transparency.

برخی از واژگان وجود دارد که می‌خواهم در اینجا برجسته کنم. اول، شفافیت کامل.

This means to be completely open without hiding anything,

این یعنی کاملاً باز بودن بدون پنهان کردن چیزی،

without having any secrets and going forward means

بدون داشتن هیچ رازی و رفتن به جلو یعنی

into the future or moving forward.

آینده یا حرکت رو به جلو.

You now have a breadth of new vocabulary to help you

شما اکنون دامنه وسیعی از واژگان جدید دارید که به شما کمک می کند تا به طور

communicate clearly in English on deadlines and time management.

واضح در مورد ضرب الاجل ها و مدیریت زمان به زبان انگلیسی ارتباط برقرار کنید.

As I mentioned earlier, I know we have a lot of new vocabulary here,

همانطور که قبلاً اشاره کردم، می دانم که ما در اینجا واژگان جدید زیادی داریم،

so in addition to providing more example sentences with

بنابراین علاوه بر ارائه جملات نمونه بیشتر با

this lesson over at my website, I also have a bonus for you.

این درس در وب سایت من، یک جایزه نیز برای شما دارم.

I have a worksheet you can download to practice this vocabulary.

من یک کاربرگ دارم که می توانید برای تمرین این واژگان دانلود کنید.

I know that without a doubt, the more you practice,

من می دانم که بدون شک، هر چه بیشتر تمرین کنید، هر چه

the more you repeat what you've learned,

بیشتر آموخته اید را تکرار کنید،

the more likely you are to remember it and you're going to build automaticity

احتمال اینکه آن را به خاطر بسپارید بیشتر می شود و

the ability to use the language you know automatically.

توانایی استفاده خودکار از زبانی که می دانید را به طور خودکار ایجاد می کنید.

So to get that worksheet,

بنابراین برای دریافت آن کاربرگ،

simply visit this lesson at my Speak Confident English.com website.

به سادگی از این درس در وب سایت Speak Confident English.com من دیدن کنید.

If you've enjoyed this lesson today,

اگر امروز از این درس لذت برده اید،

I would love to know and you can tell me in a few very simple ways. Number one,

دوست دارم بدانم و می توانید به چند روش بسیار ساده به من بگویید. شماره یک،

you can give this lesson a thumbs up here on YouTube. Number two,

شما می توانید این درس را در اینجا در YouTube به اشتراک بگذارید. شماره دو،

you can subscribe to this channel so you never miss one of my Confident English

می توانید در این کانال مشترک شوید تا هرگز یکی از درس های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید

lessons. And number three, you can just share a quick comment down below.

. و شماره سه، فقط می توانید یک نظر سریع در زیر به اشتراک بگذارید.

Thank you so much for joining me, and I look forward to seeing you next time.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.