How to Disagree in English Politely | English Conversation Skills

How to disagree in English politely.

چگونه مودبانه در انگلیسی مخالفت کنیم.

Is that even possible?

آیا این امکان وجود دارد؟

If you've ever felt hesitant about sharing a differing opinion because

اگر تا به حال برای به اشتراک گذاشتن نظر متفاوت دچار تردید شده اید زیرا

you didn't want to spoil a conversation or relationship,

نمی خواهید یک مکالمه یا رابطه را خراب کنید،

you're definitely not alone. For native and non-native speakers alike.

قطعا تنها نیستید. برای افراد بومی و غیر بومی به طور یکسان.

It can be a struggle to know how to voice a differing opinion or

دانستن اینکه چگونه یک عقیده متفاوت یا

a disagreement with others without sounding too aggressive or confrontational,

مخالفت را با دیگران بیان کنید، بدون اینکه خیلی تهاجمی یا متخاصم به نظر برسند، می تواند سخت باشد،

and here's what makes it more challenging.

و این چیزی است که آن را چالش برانگیزتر می کند.

There are cultural implications as well. For example,

پیامدهای فرهنگی نیز وجود دارد. به عنوان مثال،

in some English-speaking cultures,

در برخی از فرهنگ های انگلیسی زبان،

disagreements can be opportunities for dialogue and innovation

اختلاف نظرها می تواند فرصتی برای گفتگو و نوآوری باشد

rather than conflicts to be avoided. However,

تا درگیری هایی که باید اجتناب شود. با این حال،

this is not a universal perspective for many others.

این یک دیدگاه جهانی برای بسیاری دیگر نیست.

In English-speaking culture,

در فرهنگ انگلیسی زبان،

a direct disagreement can be viewed as disrespectful and disruptive.

یک اختلاف نظر مستقیم می تواند به عنوان بی احترامی و اختلال در نظر گرفته شود.

So while English speakers often express their agreement with enthusiasm,

بنابراین در حالی که انگلیسی زبانان اغلب موافقت خود را با اشتیاق بیان می کنند،

you might be surprised to discover that the strategies and common phrases used

ممکن است از کشف این نکته متعجب شوید که راهبردها و عبارات رایجی که

for disagreements are, shall we say, muddy,

برای اختلاف نظرها استفاده می شود، اگر بگوییم گل آلود،

less clear, less obvious, almost hidden.

کمتر واضح، کمتر آشکار و تقریباً پنهان هستند.

In fact,

در واقع،

the language of disagreement in English might require you to read between the

زبان مخالف در زبان انگلیسی ممکن است شما را ملزم به خواندن بین

lines.

خطوط کند.

To read between the lines means to understand the intended meaning of something

خواندن بین خطوط به معنای درک معنای مورد نظر چیزی است

that was not expressed directly.

که مستقیماً بیان نشده است.

Understanding these nuances is crucial not only for how you express yourself

درک این تفاوت های ظریف نه تنها برای نحوه بیان خود

in the language,

در زبان،

but also for how you navigate the cultural landscape of those who

بلکه برای نحوه حرکت در چشم انداز فرهنگی افرادی که از

use that language. That's why today we're going to discuss the strategies,

آن زبان استفاده می کنند نیز بسیار مهم است. به همین دلیل است که امروز قصد داریم در مورد استراتژی ها،

the common phrases and the cultural do's and don'ts of

عبارات رایج و بایدها و نبایدهای فرهنگی

disagreements in English.

اختلاف نظرها در زبان انگلیسی بحث کنیم.

So whether you're having a discussion in a boardroom or just chatting with

بنابراین، چه در حال گفتگو در اتاق هیئت مدیره باشید یا صرفاً با

friends over coffee, mastering this skill will enhance your communication,

دوستان خود بر روی قهوه گپ بزنید، تسلط بر این مهارت ارتباط شما را تقویت می‌کند،

empower your relationships, and help you feel comfortable speaking up,

روابط شما را تقویت می‌کند و به شما کمک می‌کند احساس راحتی کنید که صحبت کنید،

sharing your ideas confidently and respectfully.

ایده‌های خود را با اطمینان و احترام به اشتراک بگذارید.

Now, before we go any further, if this is your first time here, welcome.

حالا، قبل از اینکه بیشتر از این پیش برویم، اگر اولین بار است که اینجا هستید، خوش آمدید.

I'm Annemarie, an English fluency and confidence coach.

من آنماری هستم، یک مربی تسلط و اعتماد به نفس انگلیسی.

Everything I do is designed to help you get the confidence you want for your

تمام کارهایی که من انجام می دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

life and work in English.

زندگی و کار خود به زبان انگلیسی می خواهید طراحی شده است.

If you'd love to discover years of free lessons from me and

اگر دوست دارید سال‌ها درس رایگان از من و

downloadable resources,

منابع قابل دانلود را کشف کنید،

you can get all of that and more at my Speak Confident English website.

می‌توانید همه اینها و موارد دیگر را در وب‌سایت Speak Confident English من دریافت کنید. در

For the remainder of this lesson, we're going to do three important things.

ادامه این درس، سه کار مهم را انجام خواهیم داد.

First,

I wanna highlight some of the key strategies to use to effectively disagree

ابتدا،

می‌خواهم برخی از استراتژی‌های کلیدی را برای استفاده مؤثر برای مخالفت

and to do it politely. Then we'll take a look at common phrases,

و انجام آن مودبانه برجسته کنم. سپس نگاهی به عبارات رایج خواهیم داشت،

English speakers use to employ those strategies, and finally,

انگلیسی زبانان برای به کارگیری آن استراتژی ها استفاده می کنند، و در نهایت،

I'll finish with some real-life examples so that you can use them as a template

من با چند مثال واقعی تمام می کنم تا بتوانید از آنها به عنوان یک الگو استفاده کنید

and practice them so that you're ready for any conversation,

و آنها را تمرین کنید تا آماده باشید. برای هر مکالمه ای،

especially when you want to share your point of view.

به خصوص زمانی که می خواهید دیدگاه خود را به اشتراک بگذارید.

If it's different from others,

اگر با دیگران متفاوت است،

there's no question that the art of disagreement varies from

شکی نیست که هنر اختلاف نظر از

one culture to another, from one person to another,

فرهنگی به فرهنگ دیگر، از فردی به فرد دیگر

or even one situation to another. In other words, it's all quite fluid.

یا حتی موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت است. به عبارت دیگر، همه چیز کاملاً روان است.

However, there are some strategies we can use to always be

با این حال، راهبردهایی وجود دارد که می‌توانیم از آنها برای همیشه

polite in our disagreement. In a moment,

مؤدب بودن در اختلافات خود استفاده کنیم. در یک لحظه،

I'm going to share with you several strategies,

من قصد دارم چندین استراتژی را با شما به اشتراک بگذارم،

but I want to start with one thing that's particularly important for English

اما می خواهم با یک چیز شروع کنم که به ویژه برای

conversations where there's strong disagreement.

مکالمات انگلیسی که در آن اختلاف نظر شدید وجود دارد، مهم است.

If you're in a conversation and you want to end with a positive outcome,

اگر در حال گفتگو هستید و می خواهید با یک نتیجه مثبت پایان دهید،

one important aspect of disagreements is to always stay calm.

یکی از جنبه های مهم اختلافات این است که همیشه آرام بمانید.

One way we can do that is to maintain very neutral language and

یکی از راه هایی که می توانیم انجام دهیم حفظ زبان بسیار خنثی و

neutral tone when communicating. The goal of any conversation,

لحن خنثی هنگام برقراری ارتباط است. هدف هر مکالمه‌ای،

even those that include disagreements,

حتی آن‌هایی که شامل اختلاف نظر می‌شود، این است

is to ensure that everyone has the opportunity to be heard,

که اطمینان حاصل شود که همه فرصت شنیده شدن را دارند،

not to walk away feeling frustrated. Now,

نه اینکه با احساس ناامیدی دور شوند. حالا،

if you're not sure what I mean by a neutral tone,

اگر منظور من از لحن خنثی را مطمئن نیستید،

I want you to think about people in your life that you know really well,

می‌خواهم به افرادی در زندگی‌تان فکر کنید که خیلی خوب آنها را می‌شناسید

and then imagine that you call one of them on the telephone.

و سپس تصور کنید که با یکی از آنها تلفنی تماس می‌گیرید.

You hear something in their voice instantly,

شما فوراً چیزی را در صدای آنها می شنوید

and you know whether they're feeling sad, excited,

و می دانید که آیا آنها احساس غمگینی، هیجانی

or angry because they carry that emotion in their voice.

یا عصبانیت می کنند زیرا آنها این احساس را در صدای خود دارند.

When we are in conversations with disagreement,

هنگامی که در گفتگو با اختلاف نظر هستیم،

we aim to remove that emotion from our voice,

هدف ما حذف آن احساس از صدای خود،

maintaining again that calm, neutral tone,

حفظ دوباره آن لحن آرام و خنثی،

taking away those potential negative feelings that can build up tension.

از بین بردن آن احساسات منفی بالقوه است که می تواند تنش ایجاد کند.

With that in mind,

با در نظر گرفتن این موضوع،

let's take a look at several strategies we can use for effective, meaningful,

بیایید به چندین استراتژی که می توانیم برای اختلاف نظرهای مؤثر، معنادار

and polite disagreements. Number one,

و مؤدبانه استفاده کنیم، نگاهی بیندازیم. شماره یک،

aim to learn and understand it's infuriating for both

هدف را یاد بگیرید و درک کنید که برای هر دو

sides or all sides.

طرف یا همه طرف ها خشمگین است.

If someone feels that they need to prove themselves right and perhaps

اگر فردی احساس می کند که باید درستی خود را ثابت کند و شاید

prove someone else wrong in the process,

در این فرآیند به دیگری ثابت کند که اشتباه می کند،

a better approach is to focus on learning from others and understanding their

رویکرد بهتر این است که بر یادگیری از دیگران و درک

perspectives even if you don't agree with them.

دیدگاه های آنها تمرکز کند، حتی اگر با آنها موافق نیستید.

The second strategy is to avoid assumptions.

راهبرد دوم اجتناب از فرضیات است.

An assumption is something that is believed without any documentation,

فرض چیزی است که بدون هیچ سند و

evidence or proof. And as you might imagine,

مدرک و دلیلی به آن باور می شود. و همانطور که ممکن است تصور کنید،

if an assumption is made about someone,

اگر فرضی در مورد کسی مطرح شود،

it can lead to misconceptions and miscommunication.

می تواند منجر به تصورات نادرست و سوء ارتباط شود.

Third, be clear.

سوم، شفاف باشید.

What this means is don't just disagree with someone.

این به معنای این است که فقط با کسی مخالفت نکنید. همچنین

It's important to also state why you disagree,

مهم است که دلیل مخالفت خود را نیز بیان کنید

so that you give others the opportunity to understand your perspective.

تا به دیگران این فرصت را بدهید تا دیدگاه شما را درک کنند.

Four, keep it impersonal.

چهار، آن را غیرشخصی نگه دارید.

This goes back to the idea of maintaining that calm body language and neutral

این به ایده حفظ آن زبان بدن آرام و

tone. On top of that,

لحن خنثی برمی گردد. علاوه بر آن،

it's important to avoid language that implies a personal attack.

اجتناب از زبانی که حاکی از حمله شخصی است، مهم است.

We can do that by keeping our language focused on the topic of disagreement

ما می‌توانیم این کار را با متمرکز نگه داشتن زبان خود بر موضوع اختلاف

and avoiding language that includes the word you, for example,

و اجتناب از زبانی که شامل کلمه شما می‌شود، به عنوان مثال،

you always or you don't understand,

شما همیشه یا نمی‌فهمید، انجام دهیم

and our final strategy here is to connect rather than contrast.

و استراتژی نهایی ما در اینجا این است که به جای تضاد، ارتباط برقرار کنیم.

I shared a similar approach and a lesson I have on how to express opposing

من رویکرد مشابهی را به اشتراک گذاشتم و درسی که در مورد نحوه بیان

ideas. I'll share a link to that in the notes below the video. In short,

ایده های مخالف دارم. من پیوندی به آن را در یادداشت های زیر ویدیو به اشتراک خواهم گذاشت. به طور خلاصه،

what this means is when disagreeing with others,

معنی این موضوع این است که هنگام مخالفت با دیگران،

particularly on issues that may be sensitive or cause friction,

به ویژه در مورد موضوعاتی که ممکن است حساس باشند یا باعث ایجاد اصطکاک شوند،

it's best to avoid contrast language,

بهتر است از زبان تضاد پرهیز کنید،

so this would include words such as, but however,

بنابراین این شامل کلماتی مانند، اما به

instead or on the other hand, rather than use those words,

جای آن یا از طرف دیگر، می شود. از این کلمات استفاده کنید،

you can simply listen and then say what you think.

می توانید به سادگی گوش کنید و سپس آنچه را که فکر می کنید بگویید.

With those strategies in mind,

با در نظر گرفتن این استراتژی ها،

let's highlight some of the common phrases English speakers use to

اجازه دهید برخی از عبارات رایج انگلیسی زبانان را برای

utilize these strategies effectively.

استفاده موثر از این استراتژی ها برجسته کنیم.

In the examples I'm going to share with you, you'll notice they do a few things.

در مثال هایی که می خواهم با شما به اشتراک بگذارم، متوجه خواهید شد که آنها چند کار را انجام می دهند.

First,

اول،

they may aim to acknowledge what someone else has said and indicate

آنها ممکن است قصد داشته باشند آنچه را که شخص دیگری گفته است تصدیق کنند و نشان دهند

that you also understand what they said.

که شما نیز آنچه را که آنها گفته اند می فهمید.

It doesn't mean that you agree but you understand it. Second,

این بدان معنا نیست که شما موافق هستید اما آن را درک می کنید. دوم،

you may notice that many of these phrases include an apology before the

ممکن است متوجه شوید که بسیاری از این عبارات شامل عذرخواهی قبل از

disagreement. In some circumstances,

اختلاف است. در برخی شرایط،

this can help to soften that potential friction or tension.

این می تواند به کاهش اصطکاک یا کشش بالقوه کمک کند.

And finally, some of these phrases also express neutrality or even

و بالاخره برخی از این عبارات نیز بیانگر بی طرفی یا حتی

uncertainty. This doesn't mean that you are uncertain about your ideas.

عدم قطعیت هستند. این بدان معنا نیست که شما در مورد ایده های خود نامطمئن هستید.

You can be very clear about what you think. However,

شما می توانید در مورد آنچه که فکر می کنید بسیار شفاف باشید. با این حال،

by introducing some of that uncertainty, again,

با معرفی برخی از این عدم اطمینان، دوباره

it lowers the potential friction or tension in the conversation.

اصطکاک یا تنش بالقوه در گفتگو را کاهش می دهد.

So depending on what you aim to do or what you're most comfortable with,

بنابراین بسته به هدفی که انجام می‌دهید یا با چه چیزی راحت‌تر هستید،

here are a few examples that do all of that first sentence starters

در اینجا چند مثال آورده شده است که تمام شروع‌کننده‌های جمله اول را انجام می‌دهند

that acknowledge and show understanding.

که درک و درک را نشان می‌دهند.

I see what you're saying and I think I appreciate and respect your point of

من می بینم که شما چه می گویید و فکر می کنم از دیدگاه شما قدردانی می کنم و به آن احترام می گذارم.

view. My thoughts are that's a valid point and I think that

افکار من این است که این یک نکته معتبر است و من فکر می کنم این

true fair point, I have to say I disagree.

نکته درست است، باید بگویم که مخالفم.

I understand where you're coming from and my perspective is now,

من درک می کنم که شما از کجا می آیید و دیدگاه من اکنون است،

there are many more common phrases English speakers use rather than share all

عبارات رایج تری وجود دارد که انگلیسی زبانان به جای به اشتراک گذاشتن همه

of them here,

آنها در اینجا استفاده می کنند،

I have them listed in this lesson at my Speak Confident English website,

من آنها را در این درس در وب سایت Speak Confident English فهرست کرده ام،

so if you'd love to review more common phrases,

بنابراین اگر می خواهید دوست دارید عبارات رایج تر را مرور کنید، از

use the link in the notes below this video,

پیوند موجود در یادداشت های زیر این ویدیو استفاده کنید، از

visit this lesson and you'll get a full list.

این درس دیدن کنید و لیست کاملی دریافت خواهید کرد.

And now here are common phrases that include an apology before the

و اکنون در اینجا عبارات رایجی وجود دارد که شامل عذرخواهی قبل از

disagreement. I'm sorry, I have to disagree on, I'm sorry.

اختلاف است. متاسفم، باید در مورد اختلاف نظر داشته باشم، متاسفم.

I don't agree. Sorry, I'm afraid I disagree.

من موافق نیستم متاسفم، می ترسم مخالف باشم.

My apologies. I respectfully disagree. And finally,

عذرخواهی من. من با احترام مخالفم و در نهایت

common phrases that express neutrality or uncertainty.

عبارات رایجی که بیانگر بی طرفی یا عدم قطعیت است.

I am not sure I agree with you on, I could be wrong,

من مطمئن نیستم که با شما موافقم، ممکن است اشتباه کنم،

but my understanding is I don't think you and I have the same

اما درک من این است که فکر نمی کنم شما و من

opinion on this issue. I don't think we're seeing eye to eye on this issue.

در این مورد نظر یکسانی داشته باشیم. من فکر نمی‌کنم که ما به صورت چشم به هم در این موضوع نگاه کنیم.

I'm not sure I see it that way,

من مطمئن نیستم که آن را اینطور ببینم

and I have a completely different opinion on that. Again,

و نظر کاملاً متفاوتی در مورد آن دارم. مجدداً،

if you'd love to get my full list of common phrases to use to express

اگر دوست دارید فهرست کامل عبارات رایج من را برای بیان

that disagreement,

این اختلاف نظر دریافت کنید،

you can find all of that in this lesson at my Speak Confident English website.

می توانید همه آنها را در این درس در وب سایت Speak Confident English من بیابید.

What I'd love to do now is highlight real-life scenarios where this

کاری که من اکنون دوست دارم انجام دهم این است که سناریوهای واقعی را که در آن از این

language is used so that you can start to practice and use it in your daily

زبان استفاده می شود برجسته کنم تا بتوانید شروع به تمرین و استفاده از آن در

English life. In scenario number one,

زندگی روزمره انگلیسی خود کنید. در سناریوی شماره یک،

we're going to focus on having a disagreement with a client,

ما بر روی اختلاف نظر با مشتری تمرکز خواهیم کرد،

something that is not easy to do. Let's say in this example,

کاری که انجام آن آسان نیست . فرض کنید در این مثال،

you're updating a client on the status of a current project and then

شما در حال به‌روزرسانی یک مشتری در مورد وضعیت پروژه فعلی هستید و سپس

at the end of the phone call this client shares that they have many changes

در پایان تماس تلفنی، این مشتری به اشتراک می‌گذارد که تغییرات زیادی دارد

that they want to make to the initial project. However,

که می‌خواهند در پروژه اولیه ایجاد کنند. با این حال،

they still want to keep the same deadline and they don't want to change the

آنها همچنان می خواهند همان ضرب الاجل را حفظ کنند و نمی خواهند

budget. At that moment, you might say,

بودجه را تغییر دهند. در آن لحظه، ممکن است بگویید،

these are great suggestions.

اینها پیشنهادات عالی هستند. در حال

Right now I feel we don't have enough resources to implement significant

حاضر احساس می کنم منابع کافی برای اعمال تغییرات قابل توجه نداریم

changes. At this stage,

. در این مرحله،

the proposed changes will require an additional three to four weeks and will

تغییرات پیشنهادی به سه تا چهار هفته دیگر نیاز خواهد داشت و

significantly impact the original plan and budget.

تأثیر قابل توجهی بر برنامه و بودجه اصلی خواهد داشت.

Because this is a client, of course,

از آنجایی که این یک مشتری است، البته،

you want to be as gentle as possible initially in that disagreement,

شما می خواهید در ابتدا تا حد امکان در آن اختلاف نظر ملایم باشید،

so this takes a very polite approach.

بنابراین این رویکرد بسیار مودبانه است.

It acknowledges what the client is seeking and shares a disagreement with the

آنچه مشتری به دنبال آن است را تصدیق می کند و با دلایل آن اختلاف نظر دارد

reasons why. Now, if we stop here,

. حال، اگر در اینجا متوقف شویم، این

there's the potential for the client to feel frustrated and

امکان وجود دارد که مشتری احساس ناامیدی و

unsatisfied,

نارضایتی کند،

so in addition to expressing this polite disagreement with reasons for the

بنابراین علاوه بر بیان این مخالفت مؤدبانه با دلایل

disagreement,

اختلاف،

we can also be solutions oriented and add on a few

می‌توانیم راه‌حل‌گرا نیز باشیم و چند

alternatives. When you want to do that,

گزینه به آن اضافه کنیم. وقتی می‌خواهید این کار را انجام دهید،

when you want to add on other solutions after disagreeing with someone,

وقتی می‌خواهید پس از مخالفت با کسی راه‌حل‌های دیگری را اضافه کنید، در

here are a few phrases you can use to do that instead.

اینجا چند عبارت وجود دارد که می‌توانید به جای آن از آنها استفاده کنید.

I think we should or I think we could.

فکر می کنم باید یا فکر می کنم می توانستیم.

My suggestion would be to an alternative solution might be

پیشنهاد من برای یک راه حل جایگزین است که ممکن است به

I would recommend that we, or how about we?

ما توصیه کنم، یا ما چطور؟

So if we add it on to that initial disagreement, here's what you might say.

بنابراین اگر آن را به آن اختلاف نظر اولیه اضافه کنیم، این چیزی است که ممکن است بگویید.

However, in the interest of delivering this project on time and within budget,

با این حال، به منظور ارائه این پروژه به موقع و در چارچوب بودجه،

I'd like to propose a few options for you to consider and then you would go on

می‌خواهم چند گزینه را به شما پیشنهاد کنم تا در نظر بگیرید و سپس

to list your options. In scenario number two,

گزینه‌های خود را فهرست کنید. در سناریوی شماره دو، به

we're going to look at a disagreement with an acquaintance. Now, very quickly,

اختلاف نظر با یکی از آشنایان می پردازیم. در حال حاضر، خیلی سریع،

an acquaintance is someone that you know and have a friendly relationship with,

یک آشنا کسی است که شما می شناسید و با او رابطه دوستانه دارید،

but you're not friends. This isn't someone that you spend a lot of time with.

اما دوست نیستید. این کسی نیست که شما زمان زیادی را با او سپری کنید.

In this particular scenario,

در این سناریوی خاص،

we'll imagine that you're on the condo board where you live and there's been

ما تصور می کنیم که شما در هیئت مدیره کاندو محل زندگی خود هستید و

some discussion of hiking up the prices for some maintenance in the building.

بحث هایی در مورد افزایش قیمت برای برخی تعمیرات در ساختمان وجود دارد.

You might disagree with another resident,

ممکن است با یکی دیگر از ساکنان مخالف باشید،

someone that you have good rapport with but don't know very well.

شخصی که با او رابطه خوبی دارید اما به خوبی نمی شناسید.

To politely express that disagreement, you could say, sorry,

برای بیان مودبانه آن مخالفت، می‌توانید بگویید، متأسفم،

I have to disagree with the proposal to renovate the coworking space.

باید با پیشنهاد بازسازی فضای کاری مخالفم.

The residents hardly use the coworking space,

ساکنان به سختی از فضای کار مشترک استفاده می کنند

and I've observed the area at various hours of the day.

و من در ساعات مختلف روز منطقه را مشاهده کرده ام.

Most residents prefer to work within the privacy of their units. Instead,

اکثر ساکنان ترجیح می دهند در حریم خصوصی واحدهای خود کار کنند. در عوض،

I think we should renovate the most used area, the gym.

من فکر می کنم ما باید پر استفاده ترین منطقه، سالن بدنسازی را بازسازی کنیم.

This would serve all residents and it would be easier to justify than raise the

این به همه ساکنان کمک می کند و توجیه آن آسان تر از افزایش

maintenance fees. In this example,

هزینه های نگهداری خواهد بود. در این مثال،

we've chosen a phrase that starts with an apology and then has a very direct

عبارتی را انتخاب کرده‌ایم که با عذرخواهی شروع می‌شود و سپس

disagreement with supporting reasons for that disagreement

با دلایل پشتیبان آن مخالفت

and alternative solutions. You might also notice that in this example,

و راه‌حل‌های جایگزین مخالفت مستقیم دارد. همچنین ممکن است متوجه شوید که در این مثال،

we've avoided using the word you rather than disagree with an

ما از استفاده از کلمه شما به جای مخالفت با یک

individual, with a person. The disagreement is with the idea.

فرد، با یک شخص، اجتناب کرده ایم. اختلاف نظر با این ایده است.

And now scenario number three, disagreement with a close friend.

و اکنون سناریوی شماره سه، اختلاف با یک دوست نزدیک.

Imagine you and a close friend are having a discussion on the government's

تصور کنید شما و یکی از دوستان نزدیکتان در حال بحث در مورد

recent increase in carbon taxes.

افزایش اخیر دولت در مالیات کربن هستید.

You both have strong opinions and your friend is particularly passionate about

هر دوی شما نظرات محکمی دارید و دوستتان به ویژه در مورد

climate change. In this scenario,

تغییرات آب و هوایی علاقه مند است. در این سناریو،

it may be important to tread lightly or to disagree very

ممکن است برای محافظت از دوستی، مهم باشد که به آرامی قدم بردارید یا خیلی ملایم با هم مخالفت کنید

softly in order to protect the friendship. To do that, you could say,

. برای انجام این کار، می توانید بگویید، اگر

to be fair,

منصفانه باشیم،

I'm unsure whether the carbon tax is truly necessary for the fight against

مطمئن نیستم که آیا مالیات کربن واقعاً برای مبارزه با

climate change. Yes, it could reduce our consumption temporarily,

تغییرات آب و هوایی ضروری است یا خیر. بله، می تواند مصرف ما را به طور موقت کاهش دهد،

but it isn't a long-term solution. Moreover,

اما راه حل بلندمدتی نیست. علاوه بر این،

it increases our cost of living significantly and makes it more expensive to opt

هزینه های زندگی ما را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد و انتخاب

for eco-friendly options. What do you think this example does?

گزینه های سازگار با محیط زیست را گران تر می کند. به نظر شما این مثال چه کاربردی دارد؟

Two important things. First,

دو چیز مهم ابتدا،

it introduces the disagreement with uncertainty and provides reasons for the

عدم توافق را با عدم قطعیت معرفی می کند و دلایل

disagreement.

عدم توافق را ارائه می دهد.

The second thing that it does is it ends with an open invitation asking

دومین کاری که انجام می‌دهد این است که با یک دعوت باز به پایان می‌رسد که از

someone else to share their thoughts,

شخص دیگری می‌خواهد افکار خود را به اشتراک بگذارد،

and it indicates that you're interested in hearing what they have to say.

و این نشان می‌دهد که شما علاقه مند به شنیدن حرف‌های او هستید.

Not only is this a respectful way to disagree,

این نه تنها راهی محترمانه برای مخالفت است، بلکه

it also keeps the dialogue open. And finally,

گفتگو را نیز باز نگه می دارد . و در نهایت،

scenario number four, disagreeing with a loved one. As you know,

سناریوی شماره چهار، مخالفت با یکی از عزیزان. همانطور که می دانید،

we sometimes have to disagree with the people we love the most,

گاهی اوقات مجبوریم با افرادی که بیشتر دوستشان داریم مخالفت کنیم

and in some circumstances we might employ one of these strategies

و در برخی شرایط ممکن است یکی از این راهبردها را به کار بگیریم

that is very delicate, very polite in its disagreement,

که بسیار ظریف است، در مخالفت با آن بسیار مؤدبانه،

and on other occasions we may have the luxury of being more direct in our

و در موارد دیگر ممکن است این تجملات را داشته باشیم.

disagreement when we're communicating with close friends and family and we

هنگامی که با دوستان نزدیک و خانواده در ارتباط هستیم و

feel comfortable to disagree directly,

احساس راحتی می کنیم که مستقیماً مخالفت کنیم، در اختلاف نظر خود مستقیم تر، از عبارات

we use some very informal phrases. However,

بسیار غیررسمی استفاده می کنیم . با این حال،

I want to be clear that these are used with close friends and family.

من می خواهم واضح بگویم که این ها برای دوستان نزدیک و خانواده استفاده می شود. برای مثال،

They're not really appropriate for the workplace, for example. No way.

آنها واقعاً برای محل کار مناسب نیستند. به هیچ وجه.

Or you must be joking, you can't be serious.

یا حتما شوخی می کنی، نمی توانی جدی باشی.

I totally disagree. I don't think so. Absolutely not.

من کاملا مخالفم. من اینطور فکر نمی کنم. قطعا نه.

Not a chance,

شانسی نیست،

and I agreed until you said you may notice that these examples

و تا زمانی که گفتید ممکن است متوجه شوید که این نمونه‌ها

break all the rules we've talked about so far.

تمام قوانینی را که تا به حال در مورد آنها صحبت کرده‌ایم را زیر پا می‌گذارند، موافقت کردم.

They are extremely direct and they use the word you,

آنها بسیار مستقیم هستند و از کلمه شما استفاده می کنند،

so we want to be careful when using them.

بنابراین ما می خواهیم در استفاده از آنها مراقب باشیم.

Let's take a look at an example for when we might use this kind of language.

بیایید نگاهی به مثالی بیندازیم که چه زمانی ممکن است از این نوع زبان استفاده کنیم.

Let's say for example,

مثلاً فرض کنید،

you and your family are planning an itinerary for your next vacation and

شما و خانواده‌تان در حال برنامه‌ریزی یک برنامه سفر برای تعطیلات بعدی خود هستید و

your spouse proposes that you do something new,

همسرتان به شما پیشنهاد می‌کند که کاری جدید انجام دهید،

that you do something more adventurous, and as you're listening,

کاری ماجراجویانه‌تر انجام دهید، و همانطور که گوش می‌دهید، فکر می‌کنید،

you're thinking, yeah, okay, that sounds great.

بله، باشه، به نظر عالی میاد.

And then they introduce the idea of cage diving and

و بعد ایده غواصی در قفس را معرفی می کنند و

you say,

شما می گویید به

no way I agreed with you until you suggested cage diving.

هیچ وجه با شما موافق نبودم تا اینکه شما غواصی در قفس را پیشنهاد دادید.

I would much rather go whale watching or scuba diving in a shark free

من ترجیح می‌دهم به تماشای نهنگ یا غواصی در یک منطقه عاری از کوسه بروم

zone. And now to finish this up,

. و اکنون برای پایان دادن به این موضوع،

let's talk about the what if.

بیایید در مورد چه می‌شود صحبت کنیم.

What if you're in a disagreement with someone and you talk,

اگر با کسی اختلاف داشته باشید و صحبت کنید،

you talk and you talk some more, and you never come to an agreement,

صحبت کنید و بیشتر صحبت کنید و هرگز به توافق نرسیدید،

you can't find the conclusion together. For this,

نمی توانید با هم به نتیجه برسید. برای این،

we have the perfect statement. Let's agree to disagree.

ما یک بیانیه کامل داریم. بیایید با مخالفت موافقت کنیم.

This allows you to bring the conversation to a close, at least for now,

این به شما این امکان را می دهد که حداقل فعلاً گفتگو را به پایان برسانید

and accept the disagreement without any frustration.

و بدون هیچ گونه ناامیدی، اختلاف را بپذیرید.

You can walk away from the conversation and perhaps revisit it on a

می توانید از مکالمه دور شوید و شاید در تاریخ آینده دوباره آن را ببینید

future date. Now that we have these strategies,

. اکنون که این استراتژی ها،

phrases and example scenarios in place,

عبارات و سناریوهای نمونه را در اختیار داریم،

I have a couple of challenge questions for you.

چند سوال چالشی برای شما دارم.

I want you to think through what you've learned in practice using this language.

من از شما می خواهم که با استفاده از این زبان به آنچه در عمل آموخته اید فکر کنید.

First, I want you to think about a disagreement you've had with a family member,

ابتدا می‌خواهم درباره اختلافی که با یکی از اعضای خانواده،

a friend or a coworker.

یک دوست یا یک همکار داشته‌اید فکر کنید.

Is there a strategy or a phrase you learned today and you realize, oh, great,

آیا استراتژی یا عبارتی وجود دارد که امروز یاد گرفتید و متوجه شدید، اوه، عالی،

I used that in the disagreement and it was quite effective. If so,

من از آن در اختلاف نظر استفاده کردم و کاملاً مؤثر بود. اگر چنین است،

I want you to tell me about it down below,

می‌خواهم در زیر در مورد آن به من بگویید،

or perhaps there's a strategy I didn't mention here that allowed you to

یا شاید راهبردی وجود دارد که در اینجا به آن اشاره نکردم که به شما اجازه می‌دهد

politely disagree and state your position. And number two,

مودبانه مخالفت کنید و موضع خود را اعلام کنید. و شماره دو،

I want you to imagine that you and your colleagues are discussing a team

می‌خواهم تصور کنید که شما و همکارانتان در حال بحث در مورد یک

building weekend.

آخر هفته تیم‌سازی هستید.

Your boss has proposed a specific date and yet that date doesn't work for

رئیس شما تاریخ خاصی را پیشنهاد کرده است، اما این تاریخ برای

most of the team.

اکثر اعضای تیم کارساز نیست.

So you're strategizing on how to approach your boss and express some

بنابراین شما در حال برنامه ریزی در مورد نحوه نزدیک شدن به رئیس خود و ابراز

disagreement over the initial plans of the team building weekend.

اختلاف نظر در مورد برنامه های اولیه آخر هفته تیم سازی هستید.

How might you do that? What phrases would you use to politely disagree?

چطور ممکن است این کار را انجام دهید؟ از چه عباراتی برای مخالفت مودبانه استفاده می کنید؟

As always,

مثل همیشه،

you can share your examples with me down in the comment section below.

می توانید نمونه های خود را در قسمت نظرات زیر با من به اشتراک بگذارید .

With that, thank you so much for joining me. If you found this helpful,

با آن، از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم. اگر این برای شما مفید بود، خوشحال

I would love to know and you can tell me in a few ways. Number one,

می شوم بدانم و می توانید از چند طریق به من بگویید. شماره یک،

give this lesson a thumbs up here on YouTube and share a comment down below.

این درس را در اینجا در YouTube به اشتراک بگذارید و نظر خود را در زیر به اشتراک بگذارید.

Number two, you can subscribe to my Speak Confident English Channel,

شماره دو، می توانید در کانال انگلیسی Speak Confident من مشترک شوید،

so you are always notified when I share a new Confident English lesson.

بنابراین همیشه وقتی یک درس جدید انگلیسی مطمئن را به اشتراک می گذارم به شما اطلاع داده می شود.

And finally,

و در نهایت،

hop on over to my Speak Confident English website where you'll find years of

به وب‌سایت Speak Confident English من بروید، جایی که سال‌ها

lessons and free resources you can download from me. Again,

درس و منابع رایگانی را که می‌توانید از من دانلود کنید، پیدا کنید. باز هم از

thank you so much and I look forward to seeing you next time.

شما بسیار متشکرم و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.