English Conversations on Stress Management | Common Expressions, Phrasal Verbs, & Idioms

Let me ask you, when you feel stressed,

اجازه دهید از شما بپرسم، وقتی احساس استرس می کنید،

how would you describe the way that feels?

این احساس را چگونه توصیف می کنید؟

How do you manage stress and ask for help?

چگونه استرس را مدیریت می کنید و درخواست کمک می کنید؟

The moment I asked you those questions,

لحظه ای که من آن سوالات را از شما پرسیدم،

I'm sure you had an immediate emotional response and you had quite a few

مطمئن هستم که شما یک واکنش عاطفی فوری دریافت کردید و چندین

thoughts come to mind. However,

فکر به ذهنتان خطور کرد. با این حال

you might not be sure how to fully express those thoughts in English.

، ممکن است مطمئن نباشید که چگونه آن افکار را به طور کامل به زبان انگلیسی بیان کنید.

Maybe you're missing the precise vocabulary that would allow you

شاید واژگان دقیقی را که به شما

to really say what you want on this topic.

امکان می‌دهد در این موضوع واقعاً چه می‌خواهید بگویید را از دست داده‌اید.

Today we're going to solve that problem because your ability to

امروز می‌خواهیم این مشکل را حل کنیم، زیرا توانایی شما در

recognize, manage,

تشخیص، مدیریت

and reduce chronic stress is essential to your wellbeing,

و کاهش استرس مزمن برای سلامتی شما ضروری است

and if you have friends, family,

و اگر دوستان، خانواده

or coworkers you regularly communicate with in English,

یا همکارانی دارید که به طور منظم با آنها به زبان انگلیسی ارتباط برقرار می‌کنید

it's very likely the topic of stress management is going to come up.

، احتمالاً موضوع این است که مدیریت استرس مطرح خواهد شد

In this Confident English lesson today,

امروز در این درس انگلیسی مطمئن،

you're going to learn the vocabulary you need to confidently discuss stress

واژگانی را که برای بحث در مورد مدیریت استرس نیاز دارید، یاد خواهید گرفت

management.

.

We'll talk about common obstacles to overcoming stress or

ما در مورد موانع رایج برای غلبه بر استرس یا

situations that increase stress.

موقعیت هایی که استرس را افزایش می دهند صحبت خواهیم کرد.

We'll also discuss strategies that help to minimize and reduce stress.

ما همچنین در مورد استراتژی هایی بحث خواهیم کرد که به کاهش و کاهش استرس کمک می کنند.

Along the way,

در طول راه،

you'll learn four tips to help you strengthen your own stress management skills.

چهار نکته را یاد خواهید گرفت که به شما کمک می کند مهارت های مدیریت استرس خود را تقویت کنید.

Before we get started, if you don't already know,

قبل از شروع، اگر از قبل نمی‌دانید،

I'm Annemarie with Speak Confident English.

من آنماری هستم که انگلیسی را با اطمینان صحبت کنید.

Everything I do is designed to help you get the confidence you want for your

هر کاری که من انجام می‌دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

life and work in English.

زندگی و کارتان به زبان انگلیسی می‌خواهید طراحی شده است.

One way I do that is by sharing my weekly Confident English lessons where I

یکی از راه‌هایی که من این کار را انجام می‌دهم این است که درس‌های هفتگی انگلیسی خود را با اعتماد به نفس به اشتراک بگذارم که در آن

highlight my top fluency and confidence building strategies as well as advanced

تسلط برتر و استراتژی‌های اعتماد به نفس و همچنین

level vocabulary just like in this lesson today. So while you're here,

واژگان سطح پیشرفته را مانند این درس امروز برجسته می‌کنم. بنابراین تا زمانی که اینجا هستید،

make sure you give this lesson a thumbs up on YouTube and subscribe to this

مطمئن شوید که این درس را در یوتیوب به اشتراک می گذارید و در این کانال مشترک شوید

channel so you never miss one of my future lessons.

تا هرگز یکی از درس های آینده من را از دست ندهید.

And now let's dive right into this topic of how to have conversations

و اکنون بیایید مستقیماً به این موضوع بپردازیم که چگونه

in English on stress management. To do that effectively,

در مورد مدیریت استرس به زبان انگلیسی گفتگو کنیم. برای انجام موثر این کار،

we have to understand exactly what stress is. In English,

باید دقیقاً بفهمیم که استرس چیست. در زبان انگلیسی،

we define stress as negative,

ما استرس را به عنوان

physical or emotional reactions to difficult situations or

واکنش های منفی، فیزیکی یا احساسی به موقعیت ها یا

experiences. And although all of us experience stress,

تجربیات دشوار تعریف می کنیم. و اگرچه همه ما استرس را تجربه می کنیم

the cause of stress and the way that it manifests or the way we

، اما علت استرس و نحوه بروز آن یا نحوه

experience stress differs from one person to another.

تجربه استرس از فردی به فرد دیگر متفاوت است.

There are of course numerous situations that result in

البته موقعیت های متعددی وجود دارد که منجر به

that negative physical or emotional reaction. In other words, stress.

آن واکنش منفی فیزیکی یا عاطفی می شود. به عبارت دیگر استرس.

But four of the most common causes include workload

اما چهار مورد از رایج‌ترین دلایل شامل حجم کاری

overwhelm, those situations when you think,

بیش از حد می‌شود، موقعیت‌هایی که فکر می‌کنید

I can't get it all done, I can't catch up,

من نمی‌توانم همه چیز را انجام دهم،

I have too much on my plate.

نمی‌توانم به نتیجه برسم، من خیلی چیزها را در ظرف خود دارم.

A second common contributor is major life changes.

دومین عامل مشترک تغییرات عمده زندگی است.

For example, if you ever have a thought such as,

به عنوان مثال، اگر تا به حال فکری داشته باشید مانند،

I can't keep up with life right now, there's too much going on,

من نمی توانم در حال حاضر با زندگی همراه شوم ، خیلی اتفاق می افتد،

or I didn't know this would be so hard.

یا نمی دانستم این خیلی سخت است.

Maybe you had a job change or something amazing like a wedding,

شاید شما یک تغییر شغل یا چیز شگفت انگیزی مانند عروسی داشته اید،

but suddenly that feels particularly stressful.

اما ناگهان احساس استرس خاصی می کند.

You didn't know it would be so hard. Perhaps you thought,

نمیدونستی اینقدر سخته شاید فکر می‌کردید،

I thought this would be easier, or I thought this would be more fun.

من فکر می‌کردم که این آسان‌تر است، یا فکر می‌کردم سرگرم‌کننده‌تر است.

A third common cause of stress is financial conditions.

سومین دلیل رایج استرس ، شرایط مالی است.

If you've ever thought I'm totally broke, in other words,

اگر تا به حال فکر کرده اید که من کاملاً از کار افتاده ام، به عبارت دیگر،

I don't have any money,

من هیچ پولی ندارم،

I feel like I can't take care of myself or I can't take care of my family

احساس می کنم نمی توانم از خودم مراقبت کنم یا در حال حاضر نمی توانم از خانواده ام مراقبت کنم.

right now, I don't know what I'm going to do.

نمی دونم قراره چیکار کنم

And the last common cause on this list is personal relationships.

و آخرین دلیل رایج در این لیست روابط شخصی است.

Those experiences when you think my heart is broken

اون تجربیاتی که فکر میکنی قلبم شکسته

or I don't know what happened, we used to be so close,

یا نمیدونم چی شد قبلا خیلی با هم صمیمی

I thought I could trust her or I thought I could trust him.

بودیم فکر میکردم میتونم بهش اعتماد کنم یا فکر میکردم میتونم بهش اعتماد کنم.

When we have those stress feelings,

وقتی آن احساسات استرس را داریم،

it isn't always easy to get out of them.

رهایی از آنها همیشه آسان نیست.

Let's take a look at four common obstacles that stand in the way

بیایید نگاهی به چهار مانع رایجی که بر سر

of managing or even reducing stress.

راه مدیریت یا حتی کاهش استرس وجود دارد بیندازیم.

The first one is falling into the extremes of hustle culture.

اولین مورد فرو رفتن در افراط در فرهنگ شلوغی است.

Hustle culture is the belief that you have to perform at your

فرهنگ شلوغی این باور است که شما باید همیشه با

maximum capacity all the time in order to

حداکثر ظرفیت خود عمل کنید تا

achieve success or get the results you want. And as I'm sure you know,

به موفقیت برسید یا به نتایج دلخواه خود برسید. و همانطور که مطمئن هستم می دانید،

working as hard as you can every single day will lead to

تا آنجا که می توانید سخت کار کردن هر روز منجر به

overwhelm and stress.

استرس و استرس می شود.

The second common obstacle is believing or accepting that

دومین مانع رایج، باور یا پذیرش این است که

stress is a sign of success.

استرس نشانه موفقیت است.

This is closely connected to that idea of hustle culture.

این ارتباط نزدیکی با ایده فرهنگ شلوغی دارد.

Unfortunately,

متأسفانه،

there are many who celebrate hustle culture and they celebrate

بسیاری از کسانی هستند که فرهنگ شلوغی را جشن می گیرند و

this idea of working as hard as possible all the time.

این ایده را که تا حد امکان سخت کار می کنند، جشن می گیرند.

And the more they do that,

و هر چه بیشتر این کار را انجام دهند

the more they believe or the more it might appear that they're

، بیشتر باور می کنند یا بیشتر به نظر می رسد که

successful. When we accept stress as a sign of success,

موفق هستند. وقتی استرس را به عنوان نشانه موفقیت می

we don't give ourselves any opportunity to take a break.

پذیریم، به خود فرصتی برای استراحت نمی دهیم.

The third common obstacle is not prioritizing wellness.

سومین مانع رایج، اولویت ندادن به سلامتی است.

And if this is a challenge for you,

و اگر این برای شما یک چالش است،

I have a couple lessons I'd like to recommend.

من چند درس دارم که می‌خواهم توصیه کنم.

The first one is a lesson that I did on self-care.

اولین مورد درسی است که من در مورد مراقبت از خود انجام دادم.

I'll share a link to that lesson down below.

من پیوندی به آن درس در زیر به اشتراک خواهم گذاشت.

The second one is on time management.

مورد دوم مدیریت زمان است.

If you struggle with creating a better work-life balance,

اگر با ایجاد تعادل بهتر بین کار و زندگی مشکل دارید،

that lesson might have some great tips for you.

این درس ممکن است نکات بسیار خوبی برای شما داشته باشد.

One more lesson that might be useful is a lesson I recently did on well-being

یک درس دیگر که ممکن است مفید باشد، درسی است که اخیراً در مورد رفاه

in the workplace. I'll include links to all those lessons below.

در محل کار انجام دادم. من پیوندهای همه آن درس ها را در زیر قرار خواهم داد.

And now the fourth common obstacle to managing stress successfully

و اکنون چهارمین مانع رایج برای مدیریت موفقیت آمیز استرس

is the belief that you're a lone wolf or a superhero.

، این باور است که شما یک گرگ تنها یا یک ابرقهرمان هستید.

A lone wolf is someone who prefers to do things on their own.

گرگ تنها کسی است که ترجیح می دهد کارها را به تنهایی انجام دهد.

They don't want any help from anyone and they don't want anyone to be

آنها هیچ کمکی از کسی نمی خواهند و نمی خواهند کسی

around them. They like to do everything alone.

در اطراف آنها باشد. آنها دوست دارند همه چیز را به تنهایی انجام دهند.

If you're struggling with any of those obstacles and

اگر با هر یک از آن موانع دست و پنجه نرم می کنید و

as a result you have an overwhelming amount of stress,

در نتیجه استرس زیادی دارید،

let's talk about four tips to strengthen your stress management

بیایید در مورد چهار نکته برای تقویت مهارت های مدیریت استرس خود صحبت کنیم

skills so you can find better balance. Tip number one,

تا بتوانید تعادل بهتری پیدا کنید . نکته شماره یک،

find your sweet spot.

نقطه شیرین خود را پیدا کنید.

Finding your sweet spot means you have identified a process,

پیدا کردن نقطه شیرین خود به این معنی است که شما یک فرآیند،

a series of steps or a situation that is most beneficial

یک سری مراحل یا موقعیتی را شناسایی کرده اید که بیشترین سود را

to you and allows you to be your most effective.

برای شما دارد و به شما امکان می دهد بیشترین تأثیر را داشته باشید.

The first step to identifying your sweet spot and managing

اولین قدم برای شناسایی نقطه شیرین خود و مدیریت

stress is to admit when you have a full plate.

استرس این است که بپذیرید وقتی غذایتان پر است.

This idiomatic expression means that your schedule or your workload

این عبارت اصطلاحی به این معنی است که برنامه یا حجم

is beyond your capacity.

کاری شما فراتر از ظرفیت شماست.

If you realize that you have a full plate,

اگر متوجه شدید که یک بشقاب پر دارید،

it's time to check in with yourself.

وقت آن است که با خودتان چک کنید.

So if you're going to check in with yourself,

بنابراین اگر می خواهید با خودتان چک کنید، به

it means being clear with yourself on the current situation.

این معنی است که وضعیت فعلی را با خودتان روشن کنید.

Some questions you can use to help you do that are to ask yourself,

برخی از سوالاتی که می‌توانید برای انجام این کار به شما کمک کند این است که از خود بپرسید،

are there any areas of your life that you're neglecting right now?

آیا در حال حاضر بخش‌هایی از زندگی‌تان وجود دارد که از آن غفلت می‌کنید؟

Are you finding it difficult to stay focused?

آیا برایتان دشوار است که متمرکز بمانید؟

Do you feel moody or on edge?

آیا شما احساس بد خلقی می کنید یا در حالت افراطی؟

Do you often work after typical work hours or on the weekend?

آیا اغلب بعد از ساعات کاری معمولی یا در آخر هفته کار می کنید؟

Are you making minor errors in your work?

آیا در کار خود اشتباهات جزئی می کنید؟

Do you feel sleep deprived, exhausted or overwhelmed?

آیا احساس کمبود خواب، خستگی یا گیجی می کنید؟

If you answered yes to quite a few of those questions,

اگر به تعدادی از این سوالات پاسخ مثبت داده

it's quite likely you've got too much on your plate right now.

اید، به احتمال زیاد در حال حاضر بیش از حد در ظرف خود دارید.

So to help you find that sweet spot,

بنابراین برای کمک به شما برای یافتن آن نقطه شیرین،

that series of action steps or that process

آن سری از مراحل اقدام یا آن فرآیندی

that allows you to be your most effective,

که به شما امکان می دهد بیشترین تأثیر را داشته باشید،

try these action steps first,

ابتدا این مراحل اقدام را امتحان کنید

create a list of all the tasks you need to complete and then start to

، لیستی از تمام کارهایی که باید تکمیل کنید ایجاد کنید و سپس شروع به

group them together according to priority.

گروه بندی آنها کنید. با توجه به اولویت

Then start your day with the tasks that are most important to you or that

سپس روز خود را با وظایفی که برای شما مهم هستند یا

help you achieve the goals you have or the primary deadlines.

به شما در دستیابی به اهدافی که دارید یا ضرب الاجل های اولیه کمک می کند، شروع کنید.

After you set aside time to work toward those goals,

بعد از اینکه زمانی را برای کار به سمت آن اهداف اختصاص

then you can shift your focus into the smaller tasks or the less important

دادید، می توانید تمرکز خود را به کارهای کوچکتر یا کارهای کم اهمیت تر تغییر دهید

tasks. Here's why. Why this process is important.

. در اینجا دلیل آن است. چرا این فرآیند مهم است.

How many times have you gone into work or started your workday thinking, Oh,

چند بار سر کار رفته اید یا روز کاری خود را شروع کرده اید و فکر می کنید، اوه،

I have so much energy. I'm ready to get this big project finished,

من خیلی انرژی دارم. من آماده ام تا این پروژه بزرگ

or I'm going to finish this deadline by the end of the day.

را به پایان برسانم، یا این مهلت را تا پایان روز به پایان خواهم رساند.

And then you check your email and there's a task waiting for you,

و سپس ایمیل خود را بررسی می کنید و کاری در انتظار شماست،

something that you have to get done, some little task, but it distracts you,

کاری که باید انجام دهید، یک کار کوچک، اما حواس شما را پرت می کند،

and then there's another one,

و سپس یکی دیگر وجود دارد،

and then there's an update on your team communication channel,

و سپس یک به روز رسانی در کانال ارتباطی تیم شما وجود دارد،

and that completely takes your focus in another direction,

و آن کاملاً تمرکز شما را به سمت دیگری می برد،

and suddenly it's the end of the day, you don't know what happened.

و ناگهان به پایان روز می رسد، شما نمی دانید چه اتفاقی افتاده است.

You don't know where time went. All you know is the big items,

نمیدونی زمان کجا رفت تنها چیزی که می‌دانید این است که آیتم‌های بزرگ،

the important items on your list didn't get done,

موارد مهم فهرست شما انجام نشده است،

and the moment you see that you have that intense feeling

و لحظه‌ای که می‌بینید

of stress and overwhelm by prioritizing those tasks first

با اولویت‌بندی آن

thing at the start of your day, before you check email,

کارها در ابتدای روز، قبل از شما، آن احساس شدید استرس و غلبه را دارید. ایمیل را چک کنید،

before you review any team,

قبل از اینکه هر تیمی را بررسی کنید،

communication channels or social media will help you begin to check off

کانال‌های ارتباطی یا رسانه‌های اجتماعی به شما کمک می‌کنند تا

those most important items and help you feel accomplished and

مهم‌ترین موارد را بررسی کنید و به شما کمک می‌کند

effective along the way. When you do that,

در این راه احساس موفقیت و تاثیرگذاری کنید. وقتی این کار را انجام می دهید

you might find there are times when you have to say no to

، ممکن است در مواقعی متوجه شوید که مجبور هستید به

requests from others. If you struggle with politely saying no,

درخواست های دیگران نه بگویید. اگر با نه گفتن مودبانه مشکل دارید،

when others ask for your help, I've got a lesson on that topic.

زمانی که دیگران از شما کمک می خواهند ، درسی در مورد آن موضوع دارم.

I'll share a link to a lesson on how to politely say no without feeling guilty.

من پیوندی به درس نحوه نه گفتن مؤدبانه بدون احساس گناه به اشتراک خواهم گذاشت.

In the notes below the video,

در یادداشت‌های زیر ویدیو

the last thing you can do to help you find your sweet spot is to set firm

، آخرین کاری که می‌توانید انجام دهید تا به شما کمک کند نقطه‌ی شیرین خود را پیدا کنید، تعیین

boundaries between your working life and your personal life.

مرزهای محکم بین زندگی کاری و زندگی شخصی‌تان است.

This is something I talked about in my lesson on wellbeing at work

این چیزی است که من در درس خود در مورد بهزیستی در محل کار در مورد آن صحبت کردم

and an example of setting clear boundaries would include letting others

و مثالی از تعیین مرزهای واضح شامل این است

know that you'll be offline every day starting at five 30 in the evening.

که دیگران بدانند که از ساعت 5:30 بعد از ظهر هر روز آفلاین خواهید بود.

Any emails or updates that come in after five 30 can be dealt

هر ایمیل یا به‌روزرسانی‌ای که بعد از 30 ساعت بعد از آن ارسال می‌شود، می‌تواند

with the following work day.

در روز کاری بعدی بررسی شود.

The second tip to help you manage stress successfully is

نکته دوم که به شما کمک می کند استرس را با موفقیت مدیریت کنید،

to reframe or redefine success.

چارچوب بندی مجدد یا تعریف مجدد موفقیت است.

If you think back to the obstacles we talked about,

اگر به موانعی که در مورد آنها صحبت کردیم فکر کنید،

one of them was this idea that stress equals

یکی از آنها این ایده بود که استرس مساوی با

success. However,

موفقیت است. با این حال،

if you are part of hustle culture and you're struggling to keep up,

اگر شما بخشی از فرهنگ شلوغی هستید و در تلاش برای نگه‌داشتن آن

you're struggling to sleep at night,

هستید، شب‌ها برای خوابیدن مشکل

then you might need to redefine what it means to be successful.

دارید، ممکن است لازم باشد معنای موفقیت را دوباره تعریف کنید.

Of course,

the pathway to success varies from one person to another,

البته مسیر موفقیت از فردی به فرد دیگر متفاوت است

and you can reframe what success means to you.

و شما می توانید معنای موفقیت برای شما را دوباره تعریف کنید.

To reframe means to look at something in a new way.

چارچوب بندی مجدد به معنای نگاه جدید به چیزی است.

If you want to try reframing success, here are four things you can do.

اگر می خواهید موفقیت را در چارچوب مجدد امتحان کنید، در اینجا چهار کاری وجود دارد که می توانید انجام دهید.

Number one, reassess what success means to you.

شماره یک، معنای موفقیت برای شما را دوباره ارزیابی کنید.

What does success look like or feel like according to you?

موفقیت از نظر شما چگونه به نظر می رسد یا چه احساسی دارد؟

Don't worry about what anyone else thinks.

نگران نظر دیگران نباش.

This is about you and your pathway to success.

این در مورد شما و مسیر موفقیت شماست.

So spend a little bit of time asking yourself those questions.

پس کمی وقت بگذارید و این سوالات را از خود بپرسید.

What does success for you look like? What does it feel like?

موفقیت برای شما چگونه است؟ این حس شبیه چیه؟

The second thing that you can do to reframe success is to set

دومین کاری که می‌توانید برای چارچوب‌بندی مجدد موفقیت انجام دهید، تعیین

tiny flexible goals that help you reach your

اهداف کوچک انعطاف‌پذیر است که به شما کمک می‌کند به

top priorities or your top goals.

اولویت‌های اصلی یا اهداف اصلی خود برسید.

Little steps that will allow you to make forward progress

قدم‌های کوچکی که به شما امکان می‌دهد

even if you do the bare minimum,

حتی اگر حداقل‌ها را انجام دهید، پیشرفت کنید،

because the truth is there are some days where we have more time or more

زیرا حقیقت این است که برخی از روزها زمان یا

energy than others.

انرژی بیشتری نسبت به روزهای دیگر داریم.

So even if your one little step is to read

بنابراین حتی اگر یک قدم کوچک شما این باشد که

one page in a book, to finish a book in English,

یک صفحه از یک کتاب را بخوانید و یک کتاب را به زبان انگلیسی به پایان برسانید،

then you've done what you need to do that particular day to make progress.

در این صورت کاری را انجام داده اید که در آن روز خاص برای پیشرفت باید انجام دهید.

One sentence I like to use for these tiny flexible daily goals

یک جمله ای که دوست دارم برای این اهداف کوچک و انعطاف پذیر روزانه استفاده کنم این

is to tell myself today I'm going to show up by to

است که به خودم بگویم امروز می خواهم برای

show up means to arrive and be present.

نشان دادن به معنای رسیدن و حضور باشم.

So an example might be,

بنابراین یک مثال ممکن است این باشد که

today I'm going to show up by reading for 15 minutes,

امروز با خواندن 15 دقیقه

or today I'm going to show up by reading in English for five minutes.

حاضر شوم، یا امروز با خواندن پنج دقیقه به زبان انگلیسی حاضر شوم.

The third thing you can do to help you reframe success is to also

سومین کاری که می توانید انجام دهید تا به شما در چارچوب بندی مجدد موفقیت کمک کند این است که

reframe your setbacks as learning experiences.

ناکامی های خود را نیز به عنوان تجربیات یادگیری در قالب قالب بندی مجدد قرار دهید.

Without a doubt, when we experience a setback,

بدون شک، زمانی که ما یک پسرفت را تجربه می کنیم،

it's natural to feel frustrated and even a bit discouraged,

طبیعی است که احساس ناامیدی و حتی کمی دلسرد کنیم،

but if we stay focused on that frustration and on that setback,

اما اگر روی آن ناامیدی و شکست متمرکز

we increase the amount of stress that we feel to better manage stress

بمانیم، میزان استرسی را که برای مدیریت بهتر استرس و غلبه بر آن احساس می کنیم افزایش می دهیم.

and overcome those difficult moments. Try some of these sentence starters.

لحظات سخت برخی از این شروع های جملات را امتحان کنید.

Today I experienced and define your

امروز شکست شما را تجربه کردم و تعریف کردم

setback and then add, and I learned that,

و سپس اضافه کردم و آن را یاد گرفتم

and then share what you learned from that experience.

و سپس آنچه را که از آن تجربه آموختید به اشتراک گذاشتم.

Another example is, despite X, despite this setback,

مثال دیگر این است که، با وجود X، با وجود این عقب ماندگی،

I was able to understand Y I was able to understand

من توانستم Y را بفهمم

and then define again what you learned from that experience.

و بعد دوباره تعریف کنم که شما از آن تجربه آموختید.

A third option is to simply say,

گزینه سوم این است که به سادگی بگویید،

Next time I will and then state what you will do differently

دفعه بعد می گویم و سپس بیان کنید که دفعه بعد چه کاری را متفاوت انجام خواهید

next time.

داد.

Let me give you a clear example of how we might use some of those statements.

اجازه دهید مثال واضحی از نحوه استفاده از برخی از آن عبارات به شما ارائه دهم.

Imagine at work you had a series of back and forth emails

تصور کنید در محل کار شما یک سری ایمیل های پشت سر هم

about an upcoming event,

در مورد یک رویداد آینده

and in the process you got confused about the date and in the

داشتید، و در این فرآیند در مورد تاریخ گیج شده اید و در

end you missed the event. Of course,

نهایت رویداد را از دست داده اید. البته،

doing so could cause extreme stress and disappointment,

انجام این کار می‌تواند باعث استرس و ناامیدی شدید شود،

so to reframe that setback, you could say something like,

بنابراین برای بازنگری این عقب‌نشینی، می‌توانید چیزی شبیه این بگویید،

Through this experience,

از طریق این تجربه،

I learned the importance of double checking and setting up reminders on my

اهمیت بررسی مضاعف و تنظیم یادآورها در

calendar app.

برنامه تقویم خود را آموختم.

The fourth and final thing you can do to reframe success is celebrate

چهارمین و آخرین کاری که می‌توانید انجام دهید، این است که

the small wins. Remember,

پیروزی‌های کوچک را جشن بگیرید. به یاد داشته باشید،

we talked about the importance of those tiny flexible daily goals.

ما در مورد اهمیت آن اهداف کوچک انعطاف پذیر روزانه صحبت کردیم.

If you have a goal of reading every day in English and finishing a book and you

اگر هدفتان این است که هر روز به زبان انگلیسی بخوانید و یک کتاب را تمام کنید و

were able to read for five minutes today,

امروز توانستید پنج دقیقه بخوانید،

that is a win and it deserves to be celebrated.

این یک برد است و شایسته تجلیل است.

Our third tip for managing stress successfully is to declutter your

نکته سوم ما برای مدیریت موفقیت آمیز استرس این است که

mind and your space.

ذهن و فضای خود را شلوغ کنید.

Cultivating and protecting the spaces that allow you to think

پرورش و محافظت از فضاهایی که به شما امکان می دهد به

work and rest effectively are crucial to stress management.

طور موثر فکر کنید و استراحت کنید، برای مدیریت استرس بسیار مهم است.

How often have you been trying to think deeply about solving a problem

چقدر سعی کرده اید عمیقاً در مورد حل یک مشکل فکر کنید

or trying to get work done, but you're distracted by your environment?

یا برای انجام کار تلاش کرده اید، اما حواس شما به محیط اطراف شما پرت شده است؟

Decluttering is one way we can begin to eliminate that

بی نظمی یکی از راه هایی است که می توانیم شروع کنیم برای از بین بردن این

overwhelm in all of that distraction.

غلبه در تمام آن حواس پرتی.

To declutter means to tidy things up and to remove

بهم ریختن به معنای مرتب کردن چیزها و حذف

anything that's unnecessary, to put things in their proper place.

هر چیزی که غیر ضروری است، قرار دادن چیزها در جای مناسب است.

If you're looking to declutter your physical environment,

اگر به دنبال شلوغ کردن محیط فیزیکی خود هستید،

you can organize your workspace and even think about what

می‌توانید فضای کاری خود را سازماندهی کنید و حتی به آنچه

is around you that you no longer need.

در اطرافتان وجود دارد و دیگر به آن نیاز ندارید فکر کنید.

Is it something that you could give away or donate?

آیا چیزی است که بتوانید آن را ببخشید یا اهدا کنید؟

Is it something that simply needs to go to the trash? Once all of that is done,

آیا این چیزی است که به سادگی باید به سطل زباله برود؟ هنگامی که همه این کارها انجام شد،

you can also begin internal decluttering.

می توانید پاکسازی داخلی را نیز شروع کنید.

You can give yourself time and space for meditation and deep breathing

می توانید زمان و فضایی را برای مدیتیشن و تنفس عمیق به خود اختصاص دهید

that allows you to begin to organize your thoughts and hopefully

که به شما امکان می دهد افکار خود را سازماندهی کنید و امیدواریم

remove some of the negative or stressful thoughts that you're having.

برخی از افکار منفی یا استرس زا را که دارید حذف کنید.

In addition to all that decluttering,

علاوه بر این همه بی نظمی

it's important to also create time and space to recharge your

، مهم است که زمان و مکان برای شارژ

batteries.

This means to regain energy and motivation through

باتری های خود نیز ایجاد کنید.

این به معنای بازیابی انرژی و انگیزه از طریق

recreation and rest.

تفریح ​​و استراحت است.

Notice that it doesn't mean work to regain your energy.

توجه داشته باشید که به این معنا نیست که برای بازیابی انرژی خود کار کنید.

It means find opportunities for recreation or rest.

یعنی فرصتی برای تفریح ​​یا استراحت پیدا کنید.

And now our last tip today for how to successfully manage

و اکنون آخرین نکته امروز ما برای چگونگی مدیریت موفقیت آمیز

stress is to accept that it takes a village.

استرس این است که بپذیریم که یک دهکده لازم است.

Sometimes when it comes to dealing with stress, we need extra help,

گاهی اوقات وقتی نوبت به مقابله با استرس می رسد، به کمک بیشتری نیاز داریم

and as a result,

و در نتیجه،

it may be time to embrace the idea that it takes a village.

ممکن است زمان آن رسیده باشد که این ایده را بپذیریم که یک روستا نیاز دارد.

This means that it takes many people working together in cooperation

این بدان معناست که

to achieve a goal.

برای رسیدن به یک هدف نیاز به همکاری افراد زیادی است.

This also means waving goodbye to any stigmas that may be associated

این همچنین به معنای خداحافظی برای هرگونه انگی است که ممکن است

with asking for help.

با درخواست کمک همراه باشد.

A stigma is a negative or unfair belief a group of people

ننگ یک باور منفی یا ناعادلانه است که ممکن است گروهی از مردم

might have toward something else,

نسبت به چیز دیگری داشته باشند،

such as asking others for help. When it comes to asking for help,

مانند درخواست کمک از دیگران. وقتی صحبت از درخواست کمک به میان می‌آید

there are multiple ways you can do this, including reaching out to friends,

، راه‌های مختلفی برای انجام این کار وجود دارد ، از جمله تماس با دوستان،

talking to a career counselor, calling an anonymous help line,

صحبت با یک مشاور شغلی، تماس با یک خط کمک ناشناس،

joining a stress management group,

پیوستن به یک گروه مدیریت استرس،

meeting with HR at your company or asking coworkers for

ملاقات با منابع انسانی در شرکت یا درخواست از همکاران. برای

help. If you're not sure how to do that in English,

کمک. اگر مطمئن نیستید که چگونه این کار را به زبان انگلیسی انجام دهید

try one of these sentence starters to help.

، یکی از این شروع های جملات را امتحان کنید تا به شما کمک کند.

Perhaps you recall a coworker talking about dealing with stress and

شاید به خاطر بیاورید که یک همکار در مورد مقابله با استرس صحبت می کرد و

trying to manage it so you could reach out to that coworker and say,

سعی می کرد آن را مدیریت کند تا بتوانید با آن همکار تماس بگیرید و بگویید،

I remember you had a similar experience.

یادم می آید شما هم تجربه مشابهی داشتید.

Would you mind lending me a hand with or,

آیا می خواهید به من دست بدهید یا

I feel stretched thin and need more support?

احساس می کنم لاغر شده ام و به حمایت بیشتری نیاز دارم؟

Could you help with to be stretch thin means to no longer have

آیا می‌توانید کمک کنید که لاغر شوید یعنی

the time, energy, or resources to use towards something.

دیگر زمان، انرژی یا منابعی برای استفاده در چیزی ندارید.

And a third phrase you can try is, Do you have time to talk?

و سومین عبارتی که می توانید امتحان کنید این است که آیا وقت دارید صحبت کنید؟

I feel overwhelmingly stressed and would really appreciate a listening ear

من به شدت احساس استرس می کنم و با

right now with these four stress management tips in mind.

در نظر گرفتن این چهار نکته مدیریت استرس، در حال حاضر واقعاً قدردان گوش شنوایی هستم.

And now that we also know the obstacles that can stand in our way,

و اکنون که موانعی را که می توانند بر سر راه ما قرار گیرند را نیز می دانیم،

I want to ask you the questions I asked at the beginning of this lesson.

می خواهم سوالاتی را که در ابتدای این درس پرسیدم از شما بپرسم.

When you feel stressed, how do you manage it?

وقتی احساس استرس می کنید، چگونه آن را مدیریت می کنید؟

Do you use any of the strategies we've talked about today? If so,

آیا از هر یک از استراتژی هایی که امروز در مورد آن صحبت کردیم استفاده می کنید؟ اگر چنین است،

try using some of the new vocabulary and share your approach

سعی کنید از برخی از واژگان جدید استفاده کنید و رویکرد خود را

to stress management.

برای مدیریت استرس به اشتراک بگذارید.

Or perhaps there's a strategy you use to manage stress that I didn't talk about

یا شاید استراتژی ای وجود دارد که برای مدیریت استرس استفاده می کنید که من امروز در مورد آن صحبت نکردم

today. If that's the case,

. اگر

I would love for you to share how you manage to reduce

اینطور است، دوست دارم نحوه کاهش

stress. You can share your tips and strategies in the comments below.

استرس را به اشتراک بگذارید. می توانید نکات و استراتژی های خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید.

If you found today's lesson helpful to you, I would love to know,

اگر درس امروز برای شما مفید بود، دوست دارم بدانم،

and you can tell me in one very simple way.

و شما می توانید به یک روش بسیار ساده به من بگویید.

Simply give this lesson a thumbs up here on YouTube, and don't forget,

به سادگی این درس را در اینجا در YouTube به اشتراک بگذارید، و فراموش نکنید، تا

while you're at it,

زمانی که در آن هستید،

subscribe as well so you never miss one of my Confident English lessons.

مشترک شوید تا هرگز یکی از درس‌های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید.

Thank you so much for joining me, and I look forward to seeing you next time.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.