19 colloquial English word pairs - how they work

We know you love English word pairs.

ما می دانیم که شما عاشق جفت کلمات انگلیسی هستید.

They're so common in English.

آنها در انگلیسی بسیار رایج هستند.

If you're going to improve your listening, you need them!

اگر می خواهید گوش دادن خود را بهبود بخشید، به آنها نیاز دارید!

They're colloquial and conversational and we use them all the time.

آنها محاوره ای و محاوره ای هستند و ما همیشه از آنها استفاده می کنیم.

So here are lots more word pairs to expand your vocabulary

بنابراین در اینجا جفت‌های کلمه‌ای بسیار بیشتری برای گسترش دایره لغات شما وجود دارد

And this video has something special.

و این ویدیو چیز خاصی دارد.

You're going to see my grandson!

تو داری نوه من رو میبینی!

Word pairs are set phrases.

جفت کلمات عبارات مجموعه ای هستند.

They're two words joined with 'and' and English is full of them.

آنها دو کلمه هستند که با 'and' به هم پیوسته اند و انگلیسی پر از آنها است.

In this video, we're looking at some different kinds of words that we often pair together.

در این ویدیو، ما به انواع مختلف کلماتی که اغلب با هم جفت می‌کنیم نگاه می‌کنیم.

And we'll see if you can spot some patterns.

و خواهیم دید که آیا می توانید برخی از الگوها را تشخیص دهید.

So let's warm up with three easy ones.

پس بیایید با سه مورد آسان خود را گرم کنیم.

Soap and ... Soap and water!

صابون و ... آب و صابون!

Yes.

آره.

Shoes and... Socks.

کفش و ... جوراب.

Shirt and ... Tie?

پیراهن و کراوات؟

Yes.

آره. آهان

Oh, OK.

باشه.

So what ís the connection here?

پس ارتباط اینجا چیست؟

It's easy, huh?

آسان است، نه؟

Theyíre all things you often find together.

آنها همه چیزهایی هستند که اغلب با هم پیدا می کنید.

Where there's soap, there's often water.

جایی که صابون هست، اغلب آب هم هست.

Where there's a shirt, there's often a tie, though not always!

جایی که پیراهن هست، اغلب کراوات هم هست، البته نه همیشه!

Let's try a harder one.

بیایید سخت تر تلاش کنیم.

Facts and ... Oh I'm lost.

حقایق و ... اوه من گم شدم.

What?

چی؟

Facts and figures.

آمار و ارقام.

Oh facts and figures!

آه حقایق و ارقام!

OK.

خوب.

So facts and figures are accurate, detailed information.

بنابراین حقایق و ارقام اطلاعات دقیق و دقیقی هستند .

Exactly.

دقیقا.

So a companyís annual report would be filled with facts and figures.

بنابراین گزارش سالانه یک شرکت پر از حقایق و ارقام خواهد بود.

I'm so excited to be here.

من خیلی هیجان زده هستم که اینجا هستم. خیلی

It's great to see you.

خوشحالم میبینمت.

You too.

تو هم همینطور.

So how did your team do this month, Jay?

پس تیم شما در این ماه چگونه عمل کرد، جی؟

Oh fantastic.

اوه فوق العاده

This month was great!

این ماه عالی بود

So how did this month compare to last month.

پس چگونه این ماه با ماه گذشته مقایسه شد.

Oh, that's easy.

آه، این آسان است.

Way better!

خیلی بهتر!

OK, but how many products did you sell?

خوب، اما چند محصول فروختید؟

Lots!

مقدار زیادی!

Jay.

جی.

We need some fact and figures.

ما به برخی واقعیت ها و ارقام نیاز داریم.

So facts and figures are things you often find together.

بنابراین حقایق و ارقام چیزهایی هستند که اغلب با هم پیدا می کنید.

OK, now let's look at a different type of word pair.

خوب، حالا بیایید نوع متفاوتی از جفت کلمات را بررسی کنیم.

The kind of word connection is different.

نوع ارتباط کلمه متفاوت است.

Watch and see if you can work out what it is.

تماشا کنید و ببینید که آیا می توانید بفهمید که چیست .

In and ... Out, in and out.

داخل و ... بیرون، داخل و خارج.

For example we could say he was in and out of jail for most of his life.

به عنوان مثال می توان گفت که او بیشتر عمر خود را در زندان و بیرون از زندان بوده است.

Yeah, and then he'd go there regularly.

بله، و سپس او مرتباً به آنجا می رفت.

Yes.

آره.

So for example, when I'm working, Jay's always coming in and out of my office.

به عنوان مثال، زمانی که من کار می کنم، جی همیشه از دفتر من وارد و خارج می شود.

Disturbing me.

مزاحم من

And then we have up and ... Up and down.

و سپس ما بالا و ... بالا و پایین داریم.

Yes.

آره.

And what's that?

و اون چیه؟

The stock market has been up and down for the last month.

بازار سهام در یک ماه گذشته روند صعودی و نزولی داشته است .

Yes, that's a good example.

بله، این یک مثال خوب است.

And also people can feel up and down, can't they?

و همچنین مردم می توانند بالا و پایین را احساس کنند، اینطور نیست ؟

When they're emotionally happy one minute and feeling a bit depressed the next.

وقتی یک دقیقه از نظر عاطفی خوشحال هستند و لحظه ای دیگر کمی احساس افسردگی می کنند.

We were up when we saw the curve was flattening in the corona virus and down when we realized

وقتی دیدیم منحنی در ویروس کرونا صاف می‌شود بالا بودیم و وقتی متوجه شدیم

it was going up again.

که دوباره بالا می‌رود.

Yes.

آره.

Hit and ... Miss.

بزن و ... خانم

Hit and miss.

بزن و از دست بده.

Yes, give me a sentence.

بله، یک جمله به من بگویید.

Making successful investments for me over the years has always been hit and miss.

انجام سرمایه گذاری های موفق برای من در طول این سال ها همیشه ضربه خورده است.

Yes, it means in a way that's not planned or organized.

بله، به این معنی است که برنامه ریزی یا سازماندهی نشده است.

So things that are hit or miss are often unsuccessful.

بنابراین چیزهایی که ضربه می خورند یا از دست می روند اغلب ناموفق هستند.

Unfortunately.

متاسفانه

So if we hit something we reach a target.

بنابراین اگر به چیزی برخورد کنیم به هدف می رسیم.

And if we miss we fail to reach the target.

و اگر از دست بدهیم در رسیدن به هدف شکست می خوریم.

Now, here are the word pairs.

اکنون، در اینجا جفت کلمات وجود دارد.

In and out, up and down, hit and miss.

داخل و خارج، بالا و پایین، ضربه و از دست دادن.

What's the connection here?

چه ارتباطی اینجاست؟

They're all words with opposite meanings.

همه آنها کلماتی با معانی متضاد هستند.

Some English word pairs are opposites.

برخی از جفت کلمات انگلیسی متضاد هستند.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

Pros and ... Cons.

مزایا و معایب.

Pros and cons.

مزایا و معایب.

It's the advantages and disadvantages of something.

این مزایا و معایب چیزی است. آیا

Wouldn't it be great if we all had company cars.

اگر همه ما ماشین های شرکتی داشته باشیم عالی نیست؟

Management will never agree to that.

مدیریت هرگز با آن موافقت نخواهد کرد.

But have we ever made the business case?

اما آیا ما تا به حال این موضوع را مطرح کرده ایم؟

The business case?

پرونده تجاری؟

Yeah, where we set out the pros and cons and show them why it's a good idea.

بله، جایی که ما جوانب مثبت و منفی را بیان کردیم و به آنها نشان دادیم که چرا ایده خوبی است.

Really?

واقعا؟

Won't it cost too much?

هزینه اش زیاد نیست؟

OK, so cost is a con.

خوب، پس هزینه یک مشکل است.

Cost.

هزینه.

Now what about pros?

حالا در مورد حرفه ای ها چطور؟

Oh well, I'd love to have a company car.

اوه، من دوست دارم یک ماشین شرکتی داشته باشم.

See that's a pro.

ببینید که یک حرفه ای است.

Happy employees.

کارکنان خوشحال.

No more lining up for the bus in the morning.

دیگر صبح برای اتوبوس صف نکشید.

Another pro.

حرفه ای دیگر باعث

It saves time.

صرفه جویی در زمان می شود.

I could listen to the radio while I'm driving to work.

من می توانم در حالی که در حال رانندگی به سمت محل کارم هستم به رادیو گوش دهم .

Listen to news shows.

به برنامه های خبری گوش دهید.

Better informed employees.

کارکنان آگاه تر

Or music.

یا موسیقی.

Or motivational recordings.

یا ضبط های انگیزشی.

Better informed and better motivated employees.

کارکنان آگاه تر و با انگیزه بهتر.

Wow, there are more pros than cons.

وای، مزایا بیش از معایب وجود دارد.

Yep.

بله

I'm sending this to your phone now.

الان دارم اینو به گوشیت میفرستم

Now go and make the business case.

حالا برو پرونده تجاری را درست کن.

Me?

من؟

Now?

اکنون؟

Yeah, go on.

آره ادامه بده

You'll do great.

شما عالی انجام خواهید داد.

Off you go.

تو برو

Pros and cons are opposites and thatís why we pair them together.

جوانب مثبت و منفی متضاد هستند و به همین دلیل است که ما آنها را با هم جفت می کنیم.

But other word pairs are different.

اما جفت کلمات دیگر متفاوت است.

Let's look at another connection.

بیایید یک اتصال دیگر را بررسی کنیم.

Watch some more examples and see if you can work out why we pair the words together.

چند مثال دیگر را تماشا کنید و ببینید که آیا می توانید بفهمید که چرا ما کلمات را با هم جفت می کنیم.

This and ... That.

این و آن.

This and that.

این و آن.

Yes.

آره.

And it just means various things.

و فقط به معنای چیزهای مختلف است.

So what did you talk about?

پس در مورد چه چیزی صحبت کردید؟

Oh, this and that.

آه، این و آن.

Yes.

آره.

Front and ... Front and center.

جلو و ... جلو و مرکز.

Front and center.

جلو و مرکز.

Yes.

آره.

And it means in the most important position.

و به معنای در مهمترین مقام است.

So erm ... Make that issue front and center at our next

بنابراین در جلسه بعدی ما این موضوع را در کانون توجه قرار دهید

meeting.

.

Yes.

آره.

Or, erm, the COVID crisis and race relations have both moved front and centre in the forthcoming

یا، در واقع، بحران کووید و روابط نژادی در انتخابات آتی هر دو به جلو و مرکز حرکت کرده است

election.

.

Aches and ... Pains.

درد ها.

OK, what's the difference between an ache and a pain?

خوب، تفاوت بین درد و درد چیست؟

Oh, that's interesting.

اوه، این جالب است.

A pain is what you have when a part of your body hurts, like a pain in your knee or your

درد زمانی است که قسمتی از بدن شما درد می کند، مانند درد در زانو یا

elbow.

آرنج شما.

OK, and an ache is a continuous pain.

خوب، و درد یک درد مداوم است.

Every morning I wake up with aches and pains.

هر روز صبح با درد و درد از خواب بیدار می شوم.

Because you're so old.

چون خیلی پیر شدی

No, no.

نه نه.

It's because of all the exercise I do.

این به خاطر تمام ورزش هایی است که انجام می دهم.

So we had, front and center, this and that, aches and pains.

بنابراین ما، جلو و مرکز، این و آن، درد و درد داشتیم.

How is each pair connected here?

هر جفت در اینجا چگونه به هم متصل می شوند؟

They have similar meanings.

آنها معانی مشابهی دارند.

They don't have exactly the same meaning, but they're very similar.

آنها دقیقاً معنای مشابهی ندارند، اما بسیار شبیه هستند.

And word pairs like this are very common.

و جفت کلمات مانند این بسیار رایج است.

I think sometimes we do this because it adds emphasis to what we say.

فکر می‌کنم گاهی اوقات این کار را انجام می‌دهیم زیرا بر آنچه می‌گوییم تأکید می‌کند.

It exaggerates a bit.

کمی اغراق می کند.

First and ... Foremost.

اول و... مهمتر از همه.

First and foremost.

اول از همه.

We can say that an individual is first and foremost in his profession.

می توان گفت که یک فرد قبل از هر چیز در حرفه خود است.

Oh yes, and it emphasizes the fact that heís the number one.

اوه بله، و بر این واقعیت تأکید دارد که او شماره یک است.

The top of it.

بالای آن.

Right.

درست.

Or first and foremost in my speech, I want to point out that ...

یا قبل از هر چیز در سخنانم می خواهم به این نکته اشاره کنم که ...

Yes, the most important thing in my speech is ... First and foremost.

بله، مهم ترین نکته در سخنرانی من این است که ... اول از همه.

OK, another one.

باشه یکی دیگه

Each and ... Every, each and every.

هر و ... هر، هر و هر.

Yes.

آره.

And we use this when we mean, when we want to emphasize that we mean everyone or everything

و زمانی که می خواهیم تاکید کنیم که منظورمان همه یا همه چیز

in a group.

در یک گروه است، از این استفاده می کنیم.

We want to thank each and everyone of you for subscribing to our channel.

ما می خواهیم از تک تک شما برای عضویت در کانال ما تشکر کنیم.

Yes.

آره.

And if you haven't subscribed yet, do it now!

و اگر هنوز مشترک نشده اید، همین الان این کار را انجام دهید !

One, two, three, four.

یک دو سه چهار.

What are you doing?

چه کار می کنی؟

I'm counting the paper clips.

دارم گیره ها رو می شمارم

But why?

اما چرا؟

Well, it's part of my job.

خب، این بخشی از کار من است.

Every year I count the inventory.

هر سال موجودی را حساب می کنم.

So you count the paper clips?

پس گیره های کاغذ را می شماری؟

Each and every paper clip, each and every year.

هر گیره کاغذ، هر سال.

Eight...

هشت...

Oh no.

اوه نه.

One, two, three.

یک دو سه.

You need to remember that a lot the words can have several different meanings, so it's

شما باید به خاطر داشته باشید که بسیاری از کلمات می توانند معانی مختلفی داشته باشند، بنابراین

not always easy to spot whatís happening.

تشخیص آنچه در حال رخ دادن است همیشه آسان نیست.

Let's look at some words that you might think mean different things, but actually, sometimes

بیایید به چند کلمه نگاه کنیم که ممکن است فکر کنید معنی های متفاوتی دارند، اما در واقع، گاهی اوقات

their meanings can be similar.

معانی آنها ممکن است مشابه باشد.

Sick and ... Sick and tired.

مریض و ... مریض و خسته.

Yes.

آره.

I'm sick and tired of the guy that they put in a management position at my company.

من از مردی که در شرکت من در پست مدیریتی قرار داده اند خسته و خسته شده ام.

Yes, OK.

بله، باشه.

So you're angry and you're complaining.

بنابراین شما عصبانی هستید و شاکی هستید.

Exactly.

دقیقا.

Yes, you're feeling miserable about it.

بله، شما در مورد آن احساس بدبختی می کنید.

I am, absolutely!

من هستم، کاملا!

The word 'sick' often means ill or unwell.

کلمه "بیمار" اغلب به معنای بیمار یا ناخوشایند است.

But it can also mean bored and annoyed about something.

اما همچنین می تواند به معنای بی حوصلگی و آزار از چیزی باشد.

Hello.

سلام.

Hello?

سلام؟

I am sick and tired of robo calls.

من از تماس های روبوی خسته و بیزارم.

Me too.

من هم همینطور.

Here's another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

These words have a similar meaning that you might not know about.

این کلمات معنای مشابهی دارند که ممکن است از آن ندانید.

Safe and ... Oh safe and sound.

سالم و ... آه سالم و سلامت.

Yes.

آره.

Now 'sound' is interesting, because it can mean a noise, of course, but it doesn't here.

حالا "صدا" جالب است، زیرا البته می تواند به معنای نویز باشد، اما اینجا اینطور نیست.

It means whole and healthy.

یعنی کامل و سالم.

So safe and sound means safe and healthy - in one piece.

بنابراین امن و سالم به معنای ایمن و سالم است - در یک قطعه.

I arrived at my destination safe and sound.

سالم به مقصد رسیدم.

Yes.

آره.

Phew!

اوه!

OK!

خوب! آیا

Have we heard from Tom yet?

ما هنوز از تام شنیده ایم؟

No.

نه.

Oh hi.

اوه سلام.

Are you there yet?

هنوز اونجایی؟

Yeah, we've just walked in.

بله، ما تازه وارد شدیم.

Yes, we're all home safe and sound.

بله، همه ما در خانه سالم و سلامت هستیم.

And how was your flight?

و پروازت چطور بود؟

Exhausting!

طاقت فرسا!

That was my grandson and his dad Tom, and his mum, Yana.

این نوه من و پدرش تام و مادرش یانا بودند.

Tom and Yana are English teachers too, and Tom has a YouTube channel with his friend

تام و یانا نیز معلمان انگلیسی هستند و تام با دوستش سام یک کانال یوتیوب دارد

Sam.

.

I'm going to put the link to their channel here so you can check it out and subscribe.

من می خواهم لینک کانال آنها را اینجا قرار دهم تا بتوانید آن را بررسی کنید و مشترک شوید.

Put it at the end of the video too.

در انتهای ویدیو هم قرار دهید.

OK.

خوب.

Now we have one more puzzle for you and it's tricky.

حالا ما یک پازل دیگر برای شما داریم که مشکل است.

There are some other types of words that we sometimes pair together.

انواع دیگری از کلمات وجود دارد که ما گاهی اوقات آنها را با هم جفت می کنیم.

This is a different type of connection.

این یک نوع اتصال متفاوت است.

Can you work it out?

آیا می توانید آن را حل کنید؟

What about huffing?

در مورد هافینگ چطور؟

Huffing and ... Huffing and puffing.

هافینگ و ... هف و پفک.

Yes, what's that?

بله، آن چیست؟

It's what happens to me when I climb up four flights of stairs to the deck.

این همان اتفاقی است که برای من می افتد وقتی از چهار پله به سمت عرشه بالا می روم.

Yeah.

آره

It's when you get wheezy and you're breathing heavily.

زمانی است که خس خس می کنید و به شدت نفس می کشید.

And also you can huff and puff about doing something that you donít want to do.

و همچنین می‌توانید در مورد انجام کاری که نمی‌خواهید انجام دهید، هول کنید.

So I could ask Jay to clear the table and there might be a lot of huffing and puffing.

بنابراین می‌توانم از جی بخواهم میز را تمیز کند و ممکن است صدای خفن و پف کردن زیاد باشد.

I don't like clearing the table.

من دوست ندارم میز را تمیز کنم.

Out and ... Out and about

بیرون و... بیرون و اطراف

We might say we've been out and about in Philadelphia talking to people.

شاید بگوییم که در فیلادلفیا بیرون رفته و با مردم صحبت کرده ایم.

OK, and it would mean travelling around.

خوب، و این به معنای سفر به اطراف است.

But we can also use it when somebody has been indoors because they've been ill and when

اما ما همچنین می‌توانیم از آن استفاده کنیم زمانی که شخصی به دلیل مریض بودن در داخل خانه بوده است و زمانی که

they're able to go out again we'd say...

می‌تواند دوباره بیرون برود، می‌گوییم...

They're out and about.

آنها بیرون و اطراف هستند.

Yes.

آره.

Wear and ... Where and when.

پوشیدن و ... کجا و کی.

Oh.

اوه

That's what we say when someone wants to make an appointment with you or set up a meeting.

این چیزی است که وقتی کسی می خواهد با شما قرار ملاقات بگذارد یا جلسه ای ترتیب دهد، می گوییم.

Where and when?

کجا و چه زمانی؟

OK, but I was thinking of wear and ttttt ... Where and, and what?

باشه، ولی من داشتم به سایش فکر میکردم... کجا و، و چی؟

Wear and tear.

ساییدگی و پارگی.

Oh wear and tear!

آه فرسودگی!

Oh, of course.

اوه البته.

Can I throw these secateurs away, Jay?

آیا می توانم این قیچی ها را دور بریزم، جی؟

No, I was going to sell them on ebay.

نه، من قصد داشتم آنها را در ebay بفروشم.

They're old and rusty.

آنها قدیمی و زنگ زده هستند.

Oh it's just a little wear and tear.

آه این فقط کمی ساییدگی است.

Itís damage to objects usually, that occurs just by use, over a period of time.

این آسیب معمولاً به اشیاء است که فقط در اثر استفاده و در طی یک دوره زمانی رخ می دهد.

Wear and tear.

ساییدگی و پارگی.

OK, so we have huffing and puffing.

خوب، پس ما هف و پف کردن داریم.

Out and about.

بیرون و اطراف.

Wear and tear What's the connection here?

سایش و پاره شدن چه ارتباطی با اینجا وجود دارد؟

It's not just about meaning.

این فقط در مورد معنا نیست.

Think about the sounds.

به صداها فکر کنید.

The words all rhyme.

کلمات همگی قافیه هستند.

So become a poet and try making some sentences with them.

پس شاعر شوید و سعی کنید چند جمله با آنها بسازید.

Or with the other word pairs youíve seen.

یا با جفت کلمات دیگری که دیده اید.

Experiment with them in the comments.

با آنها در نظرات آزمایش کنید.

We love hearing from you.

ما دوست داریم از شما بشنویم.

Have we finished now?

الان تموم کردیم؟

Not really because there are so many useful expressions like this, but we can make another

نه واقعاً به این دلیل که عبارات مفید زیادی مانند این وجود دارد، اما ما می توانیم یک ویدیوی دیگر بسازیم

video.

.

Make sure you hit the notification bell so you donít miss it.

مطمئن شوید که زنگ اعلان را زده اید تا آن را از دست ندهید.

Bye everyone.

خداحافظ همه

See you soon.

به زودی میبینمت.

Bye-bye.

خداحافظ.