LEARN 105 ENGLISH VOCABULARY WORDS | DAY 16

It's day 16 of your 30 Day English Vocabulary  Challenge to start 2021 right. We're learning 105  

این روز شانزدهم از چالش 30 روزه واژگان انگلیسی شما برای شروع درست 2021 است. ما در حال یادگیری 105

words from the academic word list, words that will  help you have sophisticated English conversations,  

لغت از فهرست لغات آکادمیک هستیم، کلماتی که به شما کمک می‌کنند مکالمات انگلیسی پیچیده‌ای داشته باشید،

words you need to know if you're preparing for  the IELTS or TOEFL exams. I've been watching the  

کلماتی که باید بدانید اگر برای امتحانات آیلتس یا تافل آماده می‌شوید. من

posts you've been making about this challenge,  it's incredible, inspiring. Make up a sentence  

پست‌هایی را که درباره این چالش گذاشته‌اید تماشا می‌کنم، باورنکردنی و الهام‌بخش است.

to a word you learned, and post it on social.  Don't forget to like and subscribe, and don't  

برای کلمه ای که یاد گرفتید جمله بسازید و آن را در شبکه اجتماعی پست کنید. فراموش نکنید که لایک کنید و مشترک شوید، و

forget to download the study guide that goes with  this 30-day challenge. You can do that by clicking  

فراموش نکنید که راهنمای مطالعه مربوط به این چالش 30 روزه را دانلود کنید. می‌توانید این کار را با کلیک روی

here or the link in the video description. Learn  the words, ace the quizzes, you've got this!  

اینجا یا پیوند موجود در توضیحات ویدیو انجام دهید. کلمات را یاد بگیرید، آزمون‌ها را بیاموزید، این را دارید!

Our first word today is SIMILAR.  

اولین کلمه امروز ما SIMILAR است.

Similar. A three syllable word with first syllable  stress. Sim— ih-- lar. Similar. It's an adjective,  

مشابه. یک کلمه سه هجا با تاکید هجای اول . Sim— ih-- lar. مشابه. این یک صفت است،

meaning almost the same as someone or  something else. Our cats are similar in color.  

به معنای تقریباً مشابه شخص یا چیز دیگری. گربه های ما از نظر رنگ مشابه هستند.

Pretty straightforward. But let's go to Youglish  for five real life examples after you watch up  

خیلی سرراست اما بیایید بعد از تماشای نزدیک و در حرکت آهسته، به سراغ Youglish برویم و پنج مثال از زندگی واقعی را مشاهده کنیم

close and in slow motion.

.

Here's our first example. 

در اینجا اولین مثال ما است.

So it's really interesting  to see how similar these are. 

بنابراین واقعاً جالب است که ببینید اینها چقدر شبیه هم هستند.

How similar they are. How  close to the same they are. 

چقدر شبیه هم هستند. چقدر به هم نزدیک هستند.

So it's really interesting  to see how similar these are. 

بنابراین واقعاً جالب است که ببینید اینها چقدر شبیه هم هستند.

Here's another example. But you might end up being drawn to each other  

در اینجا یک مثال دیگر است. اما ممکن است در نهایت جذب یکدیگر شوید

or do you become more similar as you are together? Are you drawn to someone because you're similar,  

یا آیا زمانی که با هم هستید شبیه‌تر می‌شوید؟ آیا به دلیل شباهتتان به کسی جذب می شوید،

you're almost the same, or do you become  more similar because you're together? 

تقریباً شبیه هم هستید، یا به دلیل اینکه با هم هستید، بیشتر شبیه می شوید؟

But you might end up being drawn to each other or  do you become more similar as you are together? 

اما ممکن است در نهایت جذب یکدیگر شوید یا آیا زمانی که با هم هستید شبیه‌تر می‌شوید؟

Here's another example. So I think we share a little bit of similar DNA. 

در اینجا یک مثال دیگر است. بنابراین من فکر می کنم که ما کمی از DNA مشابه مشترک داریم.

Similar DNA. DNA that's close to being the same. So I think we share a little bit of similar DNA. 

DNA مشابه DNA که نزدیک به یکسان است. بنابراین من فکر می کنم که ما کمی از DNA مشابه مشترک داریم.

Another example. Remarkably, all over the world,  

مثالی دیگر. قابل توجه است، در سرتاسر جهان،

cultures have really similar stories,  similar mythologies about butterflies. 

فرهنگ‌ها داستان‌های مشابهی دارند، اسطوره‌های مشابهی درباره پروانه‌ها.

Around the world, the stories of butterflies  from different cultures are close to the same. 

در سرتاسر جهان، داستان‌های پروانه‌ها از فرهنگ‌های مختلف تقریباً مشابه است.

Remarkably, all over the world,  cultures have really similar stories,  

قابل توجه است، در سرتاسر جهان، فرهنگ‌ها داستان‌های مشابهی دارند،

similar mythologies about butterflies. Our last example. 

اسطوره‌های مشابهی درباره پروانه‌ها. آخرین نمونه ما

But working along similar lines. Along similar lines. This is an idiom that means  

اما کار در خطوط مشابه. در امتداد خطوط مشابه. این اصطلاحی است که به معنای

almost the same, comparable. Your vacation  sounds great, I’m interested in one along  

تقریباً یکسان، قابل مقایسه است. تعطیلات شما عالی به نظر می‌رسد، من به یکی از موارد

similar lines for my family trip this summer.  In other words, I’d like to do a vacation like  

مشابه برای سفر خانوادگی‌ام تابستان امسال علاقه‌مندم. به عبارت دیگر، من دوست دارم تعطیلاتی مانند تعطیلاتی

the one you did with your family. But working along similar lines. 

که شما با خانواده خود انجام دادید انجام دهم. اما کار در خطوط مشابه.

Our next word is VARIABLE. Variable. In the first  syllable, the stressed syllable, we have the  

کلمه بعدی ما متغیر است. متغیر. در هجای اول، هجای تاکید شده،

EH as in bed followed by schwa R. So those  sounds will change the EH vowel, it's not pure.  

EH در بستر و به دنبال آن schwa R داریم. بنابراین این صداها مصوت EH را تغییر می‌دهند، خالص نیست.

Veh-- variable. It's not veh--  but veh-- eh-- vare, vare--  

Veh-- متغیر. این veh نیست-- بلکه veh-- eh-- vare,

a little bit more closed down. Variable.  Variable. It's an adjective, it means able or  

vare--   کمی بسته تر است. متغیر. متغیر. این یک صفت است، به معنای قادر یا

likely to change. It has a variable climate.  As a noun, it means something that changes or  

احتمال تغییر است. آب و هوای متغیری دارد. به عنوان یک اسم، به معنای چیزی است که تغییر می کند یا

that can be changed. Unemployment is an economic  variable. Let's watch up close and in slow motion. 

می توان آن را تغییر داد. بیکاری یک متغیر اقتصادی است. بیایید از نزدیک و در حرکت آهسته تماشا کنیم.

And now we'll go to Youglish for five examples. I think that's the critical variable. 

و حالا برای پنج مثال به سراغ یوگلیش می رویم. من فکر می کنم این متغیر بحرانی است.

The critical variable. The thing that changes  that matters the most in this situation. 

متغیر بحرانی چیزی که تغییر می‌کند در این شرایط بیشترین اهمیت را دارد.

I think that's the critical variable. Here's another example. 

من فکر می کنم این متغیر بحرانی است. در اینجا یک مثال دیگر است.

It is your physical activity  which is the most variable  

این فعالیت بدنی شماست که بیشترین متغیر

between people and the hardest to measure. The most variable, the most likely to change  

بین افراد را دارد و اندازه گیری آن سخت ترین است. متغیرترین، بیشترین احتمال تغییر

or be different. When looking at people, this  is a lot harder to measure than something like  

یا متفاوت بودن. وقتی به افراد نگاه می کنید، اندازه گیری این بسیار سخت تر از

age, education, income level, and so on. It is your physical activity which is the  

سن، تحصیلات، سطح درآمد و غیره است. این فعالیت بدنی شماست که

most variable between people  and the hardest to measure. 

متغیرترین متغیر بین افراد است و اندازه گیری آن سخت ترین است.

Here's another example. While, you know, primary  

در اینجا یک مثال دیگر است. در حالی که، می‌دانید،

education is now free in the US, it's  a tremendously variable quality right. 

آموزش ابتدایی اکنون در ایالات متحده رایگان است ، کیفیت بسیار متغیری است.

Tremendously variable quality. The quality can be  very different, very changed from one situation to  

کیفیت فوق العاده متغیر کیفیت می تواند بسیار متفاوت باشد، از یک موقعیت به موقعیت دیگر بسیار تغییر کرده است

another. In one school, the educational quality  might be top notch, while in another school,  

. در یک مدرسه، کیفیت آموزشی ممکن است در سطح بالایی باشد، در حالی که در مدرسه دیگر،

in the same city, the quality is poor. While, you know, primary education is now free  

در همان شهر، کیفیت پایین است. در حالی که، می‌دانید، آموزش ابتدایی اکنون

in the US, it's a tremendously  variable quality right. 

در ایالات متحده رایگان است، اما کیفیت فوق‌العاده متغیری است.

Another example. What's variable is when and how  

مثالی دیگر. متغیر این است که دانش آموز واقعاً چه زمانی و چه

long a student actually has to work on something. What's variable, what changes, is when a student  

مدت باید روی چیزی کار کند. چیزی که متغیر است، چیزی که تغییر می‌کند این است که

works on something and for  how long in this situation. 

دانش‌آموزی   روی چیزی کار می‌کند و در این موقعیت برای مدت  چه مدت است.

What's variable is when and how long a  student actually has to work on something. 

متغیر این است که دانش‌آموز واقعاً چه زمانی و چه مدت باید روی چیزی کار کند.

Our last example. Think about, okay, fixed versus variable. 

آخرین نمونه ما در مورد، خوب، ثابت در مقابل متغیر فکر کنید.

Fixed versus variable. Comparing two  opposites here. Something that's fixed  

ثابت در مقابل متغیر. مقایسه دو مخالف در اینجا. چیزی که ثابت است

doesn't change, something that's  variable is able and likely to change. 

تغییر نمی‌کند، چیزی که متغیر است می‌تواند و احتمالاً تغییر کند.

Think about, okay, fixed versus variable. Our last word today is SECTION.

در مورد، خوب، ثابت در مقابل متغیر فکر کنید. آخرین حرف امروز ما SECTION است.

A two syllable word with first syllable  stress. This one does have the pure  

یک کلمه دو هجا با تاکید هجای اول . این یکی دارای واکه خالص

EH vowel in the first syllable. Eh—section. It's  a noun, one of the parts that forms something.  

EH در هجای اول است. اوه - بخش. این یک اسم است، یکی از قسمت هایی که چیزی را تشکیل می دهد.

The section of this road is closed. But it can  also be a verb, to divide something into parts.  

بخش این جاده بسته است. اما می‌تواند یک فعل نیز باشد تا چیزی را به قسمت‌ها تقسیم کند.

Section the chicken and marinate the parts.  Let's see this up close and in slow motion. 

مرغ را برش بزنید و قطعات را مرینیت کنید. بیایید این را از نزدیک و در حرکت آهسته ببینیم.

And now we'll go to Youglish for five examples. And there's a pretty big section of that  

و حالا برای پنج مثال به سراغ یوگلیش می رویم. و بخش بسیار بزرگی از

pie chart, about 40 percent. A pretty big section of that  

نمودار دایره ای وجود دارد، حدود 40 درصد. بخش بسیار بزرگی از آن

pie chart. A big part. A pie chart is a way of  showing amounts of things, comparing percentages,  

نمودار دایره ای. بخش بزرگی نمودار دایره‌ای راهی برای نشان دادن تعداد چیزها، مقایسه درصدها،

how big a part is a section compared to  the other parts, and compared to the whole. 

میزان بزرگی یک بخش در مقایسه با سایر بخش‌ها و در مقایسه با کل است.

And there's a pretty big section of  that pie chart, about 40 percent. 

و بخش بسیار بزرگی از آن نمودار دایره ای وجود دارد، حدود 40 درصد.

Here's another example. I've also found in Italy, there's a lot of,  

در اینجا یک مثال دیگر است. من در ایتالیا نیز پیدا کرده ام،

you know, expensive fancy grocery  stores that have a deli section. 

می دانید، خواربار فروشی های فانتزی  گران زیادی وجود دارد که دارای بخش اغذیه فروشی هستند.

A deli section. That is the part  of the store with a deli counter,  

یک بخش اغذیه فروشی این بخشی از فروشگاه با پیشخوان اغذیه فروشی است،

where you can buy prepared foods or  slices of meat and cheese for sandwiches,  

که می‌توانید غذاهای آماده یا تکه‌های گوشت و پنیر برای ساندویچ بخرید،

for example, this would be different  than say the frozen foods section. 

برای مثال، این قسمت با قسمت غذاهای منجمد متفاوت است.

I've also found in Italy, there's  a lot of, you know, expensive fancy  

من در ایتالیا نیز پیدا کرده ام، می دانید، تعداد زیادی خواربار فروشی فانتزی گران قیمت وجود دارد

grocery stores that have a deli section. Another example. 

که بخش اغذیه فروشی ها دارند. مثالی دیگر.

Last section I’ll move to um, the, the questions. The last section, the last part of this talk.  

بخش آخر من به um, the, the questions منتقل خواهم شد. بخش آخر، قسمت آخر این گفتار.

His talk was divided into sections or  categories, what he was talking about,  

صحبت‌های او به بخش‌ها یا دسته‌ها، آنچه درباره آن صحبت می‌کرد،

different topics. After the last section,  he'll be done and he'll take questions. 

موضوعات مختلف تقسیم می‌شد. بعد از آخرین بخش،  کار او تمام می‌شود و سؤالاتی را می‌پرسد.

Last section I’ll move to um, the, the questions. Another example. 

بخش آخر من به um, the, the questions منتقل خواهم شد. مثالی دیگر.

Totally changing the health  section of the magazine. 

به طور کلی بخش سلامت مجله را تغییر می‌دهد.

The health section. The part of the magazine  that covers issues related to health. Newspapers  

بخش سلامت بخشی از مجله که مسائل مربوط به سلامت را پوشش می‌دهد. روزنامه ها

also have sections. When we get our paper  every Sunday, David and I divide out the  

نیز دارای بخش هایی هستند. وقتی هر یکشنبه مقاله خود را دریافت می‌کنیم ، من و دیوید

sections. We each take a few to read and then  we trade them when we're done. Business Sunday,  

بخش‌ها را تقسیم می‌کنیم. هرکدام از ما چند مورد را می‌خوانیم و بعد از اتمام کار، آنها را مبادله می‌کنیم. Business Sunday

the book review, and so on. Totally changing the health section  

،   بررسی کتاب، و غیره. بخش سلامتی مجله را کاملاً تغییر می‌دهد

of the magazine. Our last example. 

. آخرین نمونه ما

The way that I’m going to section this  hair is I’m going to take my comb. 

راهی که می‌خواهم این مو را برش دهم این است که شانه‌ام را می‌گیرم.

Section this hair. There, it's the verb.  Divide the hair into different parts. 

این مو را برش بزنید. آنجا، آن فعل است. موها را به قسمت های مختلف تقسیم کنید.

The way that I’m going to section this  hair is I’m going to take my comb.

راهی که می‌خواهم این مو را برش دهم این است که شانه‌ام را می‌گیرم.

Seeing their real-life examples can really help  you understand how to use these words, can't it?  

دیدن نمونه‌های واقعی آن‌ها واقعاً می‌تواند به شما کمک کند تا بفهمید چگونه از این کلمات استفاده کنید، اینطور نیست؟

I have a challenge for you now. Make  up a sentence with one of these words,  

الان یه چالش برات دارم با یکی از این کلمات جمله بسازید،

make a short video of your sentence,

یک ویدیوی کوتاه از جمله خود بسازید

and post it to social media, tag me, and use  the hashtag #rachelsenglish30daychallenge  

و آن را در شبکه های اجتماعی پست کنید، من را تگ کنید و از هشتگ #rachelsenglish30daychallenge

Don't be shy, you can do this. Our  next video comes out tomorrow at 10AM  

خجالتی نباشید، می توانید این کار را انجام دهید. ویدیوی بعدی ما فردا ساعت 10 صبح به

Philadelphia time, come back to learn four  more vocabulary words. In the meantime,  

وقت فیلادلفیا منتشر می‌شود، برای یادگیری چهار کلمه واژگان دیگر بازگردید. در عین حال،

keep your studies going with this video, and check  out my online courses at Rachel's English Academy,

با این ویدیو به مطالعات خود ادامه دهید و دوره های آنلاین من در آکادمی انگلیسی راشل را بررسی کنید،

You'll become a more confident English  speaker. And please do remember to subscribe.  

به انگلیسی زبانی با اعتماد به نفس بیشتری تبدیل خواهید شد . و لطفا به یاد داشته باشید که مشترک شوید.

I love being your English teacher. That's it  and thanks so much for using Rachel's English.

من دوست دارم معلم زبان انگلیسی شما باشم. همین و از اینکه از انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزاریم.