Learn English with News: ADVANCED English Conversation + Vocabulary Training | Free English Lesson

84,356 views

2022-02-22 ・ Rachel's English


New videos

Learn English with News: ADVANCED English Conversation + Vocabulary Training | Free English Lesson

84,356 views ・ 2022-02-22

Rachel's English


لطفا برای پخش فیلم روی زیرنویس انگلیسی زیر دوبار کلیک کنید. زیرنویس های ترجمه شده به صورت ماشینی ترجمه می شوند.

00:00
I did some sledding recently and it got me  thinking about winter sports. So let’s learn  
0
80
5520
اخیراً سورتمه سواری کردم و این باعث شد به ورزش های زمستانی فکر کنم. پس بیایید همین
00:05
some new vocabulary today as we learn  English with News. Watching a story about  
1
5600
5520
امروز که انگلیسی را با News یاد می‌گیریم، واژگان جدیدی بیاموزیم . تماشای داستانی درباره
00:11
three weird winter sports. The sports  are obscure, but the vocabulary  
2
11120
5040
سه ورزش زمستانی عجیب. ورزش‌ها مبهم هستند، اما واژگان آن مبهم هستند
00:16
isn’t. We’ll learn 29 words, phrases,  and idioms, in this news story.
3
16160
6107
. در این خبر 29 کلمه، عبارت، و اصطلاحات را یاد خواهیم گرفت .
00:22
I just used the word “obscure”. It’s an  adjective that means not well-known, not  
4
22480
6240
من فقط از کلمه "معروف" استفاده کردم. این یک صفت است که به معنای شناخته شده نیست،
00:28
known to most people. These sports are obscure.  If you’re listing every sport you can think of,  
5
28720
6960
برای اکثر مردم شناخته شده نیست. این ورزش ها مبهم هستند. اگر هر ورزشی را که فکرش را می کنید فهرست می کنید
00:35
you might not even be on your list. This  is also a verb that means to try to hide  
6
35680
5680
، ممکن است حتی در لیست خود نباشید. این همچنین یک فعل است که به معنای تلاش برای پنهان
00:41
something or make something hard to understand.  They tried to obscure the truth about the scandal.
7
41360
5840
کردن   چیزی یا سخت کردن درک چیزی است. آنها سعی کردند حقیقت این رسوایی را پنهان کنند.
00:47
Now let’s check out this  first part of this news clip.
8
47200
3360
اکنون بیایید این قسمت اول این کلیپ خبری را بررسی کنیم.
00:50
Hurtling along snow or ice on  metal blades isn't insane enough?  
9
50560
4320
پرت کردن در کنار برف یا یخ روی تیغه های فلزی به اندازه کافی دیوانه کننده نیست؟
00:54
Check out these other weird winter sports.
10
54880
3200
این دیگر ورزش های زمستانی عجیب را ببینید.
00:58
Hurtling. Hurtle is a verb that means to  move rapidly or forcefully. An object might  
11
58080
6320
ضربه زدن Hurtle یک فعل است که به معنای حرکت سریع یا با قدرت است. ممکن است یک شی
01:04
be hurtling through space. On a roller  coaster you’re hurtling through the air.  
12
64400
5525
در فضا پرتاب شود. در ترن هوایی در حال پرتاب در هوا هستید.
01:10
Hurtle and hurtling sound  just like the word with a D,  
13
70160
4441
صدای hurtle و hurtling درست مانند کلمه با یک D
01:15
hurdling, which we also associate with  racing. A hurdle spelled with a D is this,
14
75040
5984
،   hurdling که ما آن را با مسابقه نیز مرتبط می‌کنیم . مانعی که با حرف D نوشته می شود
01:21
And hurdling is the act of jumping over an  obstacle. We have a related idiom here. When there  
15
81360
5680
این است و مانع پریدن از روی یک مانع است. ما در اینجا یک اصطلاح مرتبط داریم. وقتی
01:27
are hurdles involved in a situation, that means  there is some difficulty. For example, there were  
16
87040
5600
در موقعیتی موانعی وجود دارد، به این معنی است که مشکلی وجود دارد. برای مثال
01:32
some hurdles involved in getting my son signed  up for summer camp. Maybe I had to prove his age,  
17
92640
5680
، موانعی در ثبت نام پسرم برای کمپ تابستانی وجود داشت. شاید باید سن او را ثابت
01:38
that he’d gotten his vaccines, maybe I had to  list any allergies, and so on. Extra things to do.  
18
98320
6400
می‌کردم،   که واکسن‌هایش را زده است، شاید مجبور بودم فهرستی از آلرژی‌ها را ذکر کنم و غیره. کارهای اضافی برای انجام دادن
01:44
So hurdling with a D, jumping over something.  Hurtling with a T, moving very very fast.
19
104720
7920
بنابراین با یک D با مانع، پریدن از روی چیزی. پرتاب با T، حرکت بسیار بسیار سریع.
01:52
Hurtling along snow or ice on  metal blades isn't insane enough?
20
112640
4320
پرت کردن در کنار برف یا یخ روی تیغه های فلزی به اندازه کافی دیوانه کننده نیست؟
01:56
That isn’t insane enough? This is a dramatic  way to say that you think something is crazy,  
21
116960
5920
این به اندازه کافی دیوانه نیست؟ این یک روش دراماتیک برای گفتن این است که فکر می‌کنید چیزی دیوانه‌کننده
02:02
dangerous, or scary. It’s insane to  ski a double-black diamond if you’re  
22
122880
5680
،   خطرناک یا ترسناک است. اگر
02:08
not an expert skier. We also use ‘insane’ to  describe something that’s hard to believe.
23
128560
6327
اسکی باز حرفه ای نیستید، اسکی کردن روی الماس دوبل سیاه دیوانه کننده است. ما همچنین از «دیوانه» برای توصیف چیزی که باورش سخت است استفاده می‌کنیم.
02:15
“I can’t believe you got a perfect  score on the SAT. That’s insane!”
24
135200
4942
«باورم نمی‌شود که در آزمون SAT نمره عالی کسب کرده‌اید. این دیوانه کننده است!»
02:20
Hurtling along snow or ice on  metal blades isn't insane enough?  
25
140400
4320
پرت کردن در کنار برف یا یخ روی تیغه های فلزی به اندازه کافی دیوانه کننده نیست؟
02:24
Check out these other weird winter sports.
26
144720
2921
این دیگر ورزش های زمستانی عجیب را ببینید.
02:28
Let’s start with horse skijoring.
27
148400
2640
بیایید با اسکی سواری با اسب شروع کنیم.
02:31
Skijoring is putting a skier  behind a horse with a 30-foot rope.  
28
151040
3600
اسکی‌جور کردن یعنی قرار دادن یک اسکی‌باز پشت اسبی با طناب 30 فوتی.
02:34
Asking the skier to go around 16 to 20 gates,  a few jumps, and the horse to go wide open.
29
154640
5120
از اسکی‌باز می‌خواهیم از 16 تا 20 دروازه ، چند پرش، و اسب باز شود.
02:39
Here in Pennsylvania, this is not a winter  activity I’ve seen, so I did some reading,  
30
159760
4720
اینجا در پنسیلوانیا، این یک فعالیت زمستانی نیست که من دیده‌ام، بنابراین مقداری مطالعه کردم،
02:44
and yes, I had to look up the pronunciation,  and I found that the word “skijoring”  
31
164480
6560
و بله، مجبور شدم تلفظ آن را جستجو کنم، و متوجه شدم که کلمه «skijoring
02:51
comes from a Norwegian word meaning “ski  driving.” It’s said to have originated as  
32
171040
5760
» از یک کلمه نروژی به معنای «رانندگی اسکی» آمده است. " گفته می‌شود که به‌عنوان
02:56
a mode of winter travel with a horse, dog,  or motor vehicle pulling a person on skis  
33
176800
7440
یک حالت سفر زمستانی با اسب، سگ، یا وسیله نقلیه موتوری که فردی را روی اسکی
03:04
through the snow. Now, skijoring is mostly a  competitive sport. Let’s hear that word again.
34
184240
6160
روی برف می‌کشد، نشات گرفته است. اکنون، اسکی‌جوری بیشتر یک ورزش رقابتی است. دوباره این کلمه را بشنویم
03:10
Skijoring
35
190400
1280
Skijoring
03:11
Skijoring. Three syllables with  stress on either the first or second  
36
191680
4480
Skijoring. سه هجا با تاکید بر هجای اول یا دوم
03:16
syllable. The narrator puts stress  on the second syllable here, “jor”
37
196160
4880
. در اینجا راوی روی هجای دوم تأکید می‌کند، «jor»
03:21
Skijoring
38
201040
1360
03:22
The man being interviewed put  stress on the first syllable, “ski”
39
202400
4374
Skijoring مردی که مصاحبه می‌شود روی هجای اول تأکید می‌کند، «اسکی‌جورینگ»
03:26
Skijoring is putting a skier behind  a horse with a 30-foot rope. Asking  
40
206774
4026
اسکی‌بازی را پشت یک اسب با طناب 30 فوتی قرار می‌دهد.
03:30
the skier to go around 16 to 20 gates, a  few jumps, and the horse to go wide open.
41
210800
4640
از اسکی‌باز خواسته می‌شود که 16 تا 20 دروازه را دور بزند، چند پرش داشته باشد و اسب را کاملا باز کند.
03:35
Wide open. This means open  all the way, like a door.
42
215440
4000
کاملا باز. این به این معنی است که در تمام راه باز است، مانند یک در.
03:39
“The door wasn’t cracked; it was wide open.”
43
219440
2784
«در شکافته نبود. کاملاً باز بود.»
03:42
But it also means without limits or restrictions.  So, if the horse is going wide open,  
44
222480
6480
اما همچنین به معنای بدون محدودیت یا محدودیت است. بنابراین، اگر اسب کاملاً باز شود،   به
03:48
that means it is running just as fast as it can,  as fast as it wants to. No restrictions or limits.  
45
228960
6960
این معنی است که با همان سرعتی که می‌تواند، با سرعتی که می‌خواهد می‌دود. بدون محدودیت و محدودیت.
03:55
You know what this reminds me of? Hurtling,  with a T, to move rapidly or forcefully.  
46
235920
6160
میدونی این منو یاد چی میندازه؟ پرتاب، با T، برای حرکت سریع یا با قدرت.
04:02
I don’t know about you, but I do not want to be  pulled by a horse when it’s going wide open. Let  
47
242080
6240
من شما را نمی‌دانم، اما نمی‌خواهم وقتی اسب کاملاً باز می‌شود مرا بکشد. اجازه
04:08
me quickly take 5 seconds of thanks to shout out  the people here on YouTube who support my channel  
48
248320
6000
دهید به سرعت 5 ثانیه تشکر کنم تا افرادی را که اینجا در YouTube از کانال من حمایت می‌کنند
04:14
through the membership. Thank you, thank you.  Just click the join button to find out how you  
49
254320
4880
از طریق عضویت فریاد بزنم. با تشکر از شما با تشکر از شما. فقط روی دکمه پیوستن کلیک کنید تا بدانید چگونه
04:19
can support my channel and get perks like audio  lessons and private posts. Okay, back to the news.
50
259200
6640
می‌توانید از کانال من حمایت کنید و از مزایایی مانند درس‌های صوتی و پست‌های خصوصی برخوردار شوید. خوب، به اخبار برگردیم.
04:25
Skijoring is putting a skier  behind a horse with a 30-foot rope.  
51
265840
3600
اسکی‌جور کردن یعنی قرار دادن یک اسکی‌باز پشت اسبی با طناب 30 فوتی.
04:29
Asking the skier to go around 16 to 20 gates,  a few jumps, and the horse to go wide open.
52
269440
4880
از اسکی‌باز می‌خواهیم از 16 تا 20 دروازه ، چند پرش، و اسب باز شود.
04:34
Still not crazy enough? Well,  the skiers also try to gather  
53
274320
3680
هنوز به اندازه کافی دیوانه نیستید؟ خب ، اسکی بازها همچنین سعی می‌کنند
04:38
rings that are suspended along the  course and stack them on their arms.
54
278000
4720
حلقه‌هایی را که در طول مسیر آویزان هستند جمع کنند و روی بازوهایشان بگذارند.
04:42
There are three terms here that  are worth taking a look at.
55
282720
3760
در اینجا سه ​​اصطلاح وجود دارد که ارزش دیدن را دارد.
04:46
First is the verb “gather.”
56
286480
2455
اول فعل "جمع کردن" است.
04:48
Well, the skiers also try to gather rings.
57
288960
2960
خب، اسکی بازها هم سعی می کنند حلقه جمع کنند.
04:51
When “gather” is used with an object, it  means to bring together into one group,  
58
291920
4640
وقتی از "جمع کردن" با یک شی استفاده می شود، به معنای گرد هم آوردن در یک گروه،
04:56
collection or place. “We gathered  some firewood for our campfire.”
59
296560
5040
مجموعه یا مکان است. « ما برای آتش کمپمان مقداری هیزم جمع کردیم.»
05:01
But it doesn’t have to be a tangible thing,  
60
301600
2240
اما لازم نیست چیز ملموسی باشد،
05:03
“Hey, we’re just trying to gather  some ideas here in this brainstorm."
61
303840
3778
«هی، ما فقط سعی می‌کنیم در این طوفان فکری چند ایده را در اینجا جمع آوری کنیم.»
05:08
It can also mean to bring together  or assemble from various places;  
62
308160
3840
همچنین می‌تواند به معنای گرد هم آوردن یا گردآوری از مکان‌های مختلف باشد؛
05:12
“The college is gathering faculty from  all over the country for a conference.”
63
312000
4800
«دانشکده در حال جمع‌آوری اساتید از در سراسر کشور برای یک کنفرانس.
05:16
It can also be used without an  object, and it means not to collect,  
64
316800
3840
همچنین می‌توان از آن بدون شیء استفاده کرد، و به معنای جمع‌آوری نیست،
05:20
but to bring around a central point. For example,  “Gather around; it’s time to sing Happy Birthday!”
65
320640
6129
بلکه به‌معنای آوردن یک نقطه مرکزی است. به‌عنوان مثال، «در اطراف جمع شوید؛ زمان آن است که تولدت مبارک بخوانیم!»
05:27
That’s like saying, come here. Or,  “Clouds are gathering in the southeast.”  
66
327120
5360
این مثل این است که بگویید، بیا اینجا. یا، «ابرها در جنوب شرقی جمع می‌شوند.»
05:32
They are coming around a point, coming  together, over there, in the southeast.
67
332480
4400
آنها در اطراف یک نقطه می آیند، به هم می آیند، آنجا، در جنوب شرقی.
05:36
Well, the skiers also try to gather rings  that are suspended along the course.
68
336880
4480
خوب، اسکی بازان همچنین سعی می کنند حلقه هایی را جمع کنند که در طول مسیر
05:41
Suspended. The verb “suspend” has many meanings.  
69
341360
3600
معلق هستند. معلق. فعل "تعلیق" معانی زیادی دارد.
05:44
Let’s focus on the definition used here. It  means to hang something or attach an object to  
70
344960
5360
بیایید روی تعریف استفاده شده تمرکز کنیم. در اینجا. به معنای آویزان کردن چیزی یا چسباندن یک شی به
05:50
something above to allow free movement. “The  chandelier is suspended from the ceiling.”
71
350320
6428
چیزی در بالا برای اجازه حرکت آزاد است. " لوستر از سقف آویزان است."
05:57
In skijoring, the rings are suspended on polls;  they’re free hanging to make them easier to grab.  
72
357040
6438
در اسکی‌جوری، حلقه‌ها روی صندوق‌ها آویزان می‌شوند؛  برای راحت‌تر گرفتن آن‌ها آزادانه آویزان می‌شوند.
06:04
“Suspend” used without an object most  commonly means to come to a stop;  
73
364000
5200
«تعلیق» بدون جسم استفاده می‌شود، معمولاً به معنای توقف است
06:09
to cease operation for a period of time.
74
369200
2689
؛   توقف کار برای مدتی است.
06:12
“We aren’t sure if we want to  keep our tv streaming service,  
75
372320
3200
مطمئن نیستیم که می‌خواهیم سرویس پخش تلویزیونی خود را حفظ کنیم،
06:15
so we suspended payments for now.”
76
375520
2335
بنابراین فعلاً پرداخت‌ها را به حالت تعلیق درآوریم.
06:18
The third term in that clip is “stack.”
77
378160
2851
اصطلاح سوم در آن کلیپ "پشته" است.
06:21
Well, the skiers also try to gather  
78
381360
2080
خوب، اسکی بازان همچنین سعی می کنند
06:23
rings that are suspended along the  course and stack them on their arms.
79
383440
4761
حلقه هایی را که در طول مسیر آویزان هستند جمع کنند و روی بازوهای خود بچینند.
06:28
As a noun, a stack is more or less an  orderly pile or heap. A stack of books.  
80
388320
6160
به عنوان یک اسم، یک پشته کم و بیش یک توده یا پشته منظم است. یک پشته کتاب.
06:34
A neat stack of notes. The verb stack  can be used with or without an object;  
81
394480
5360
یک پشته منظم از یادداشت ها. فعل stack را ​​می‌توان با یا بدون یک مفعول استفاده کرد؛
06:39
meaning to pile or arrange  objects on top of each other.
82
399840
3760
به معنای انباشته کردن یا مرتب کردن اشیاء روی یکدیگر
06:43
“Let’s stack the boxes in that corner.” “The  chairs easily stack on top of each other.”
83
403600
6080
. « صندلی‌ها به راحتی روی هم قرار می‌گیرند.»
06:49
That means they’re stackable, an adjective now,  which makes it easier to store them. Once I  
84
409680
5760
این بدان معناست که آنها قابل رویت هستند، یک صفت در حال حاضر، که ذخیره آنها را آسان‌تر می‌کند. یکبار
06:55
posted this to Instagram with the caption, Friday  morning face stack! Let’s hear that bit again.
85
415440
7538
این را در اینستاگرام پست کردم با عنوان، جمعه صبح پشته صورت! بیایید دوباره آن را بشنویم.
07:03
Well, the skiers also try to gather rings that  
86
423200
2640
خب، اسکی بازها نیز سعی می‌کنند حلقه‌هایی را جمع کنند که
07:05
are suspended along the course  and stack them on their arms.
87
425840
4400
در طول مسیر آویزان می‌شوند و آنها را روی بازوهای خود قرار می‌دهند. در مرحله
07:10
Next up, we have a couple of fantastic idioms  
88
430240
2960
بعد، چند اصطلاح فوق‌العاده داریم
07:13
that you can use in any context.  Their use is not limited to sports.
89
433200
4880
که می‌توانید در هر زمینه‌ای از آنها استفاده کنید.  استفاده از آنها به ورزش محدود نمی‌شود.
07:18
Guys that are doing it  successfully have some ski racing  
90
438640
2800
بچه‌هایی که با موفقیت این کار را انجام می‌دهند ، مسابقات اسکی  را
07:21
behind them or, you know, a lot  of skiing under their belt.
91
441440
2560
پشت سر خود دارند. یا، می دانید، اسکی زیاد زیر کمربندشان.
07:24
To “have something behind you”. Literally, this is  about order and orienting objects to one another.  
92
444000
6640
برای اینکه «چیزی پشت سرتان باشد». به معنای واقعی کلمه، این مربوط به نظم و جهت دادن به اشیا به سمت یکدیگر است
07:30
The wall is behind me. The camera is in  front of me. But it has other meanings  
93
450640
5360
.   دیوار پشت من است. دوربین جلوی من است. اما معانی دیگری
07:36
as well. To have something behind you means  that you have experience doing something.  
94
456000
5102
نیز دارد. پشت سر داشتن چیزی به این معنی است که تجربه انجام کاری را دارید.
07:41
“I have some competition behind me.”  “I have some graduate work behind me.”
95
461360
5478
«من رقابتی پشت سرم دارم». "من چند کار فارغ التحصیل پشت سر دارم."
07:47
“I’m not totally new at this. I’ve done  this before. It’s not my first time.  
96
467200
4960
"من در این کار کاملاً تازه کار نیستم. قبلاً این کار را انجام داده ام. این اولین بار نیست.
07:52
They have some ski racing behind them.”
97
472160
2240
آنها مسابقه اسکی را پشت سر خود دارند."
07:54
That is, they have some experience in  ski racing. They’ve already done that.  
98
474400
4957
یعنی آن‌ها تجربه‌ای در مسابقه اسکی دارند. قبلاً این کار را انجام داده‌اند.
07:59
Be careful not to confuse this with “putting  something behind you,” which means to forget  
99
479680
6400
مراقب باشید این را با « چیزی پشت سر بگذارید» اشتباه نگیرید که به معنای فراموش
08:06
about a bad experience, to try to move on. “We  had a huge fight, but we’ve put it behind us.”
100
486080
6784
کردن یک تجربه بد، تلاش برای ادامه دادن است. «ما داشتیم. یک مبارزه بزرگ، اما ما آن را پشت سر گذاشتیم.»
08:13
Another way to say you have accomplished  something or have practice at doing it  
101
493280
5440
راه دیگر برای گفتن اینکه کاری را انجام داده‌اید یا در انجام آن تمرین دارید، این
08:18
is to say that you “have it under your  belt.” A lot of skiing under their belt.  
102
498720
5280
است که بگویید «آن را در زیر کمربند خود دارید ». بسیاری از اسکی کردن زیر کمربندشان.
08:24
I read that this idiom came into English  as a way to reference how much alcohol  
103
504080
4960
خواندم که این اصطلاح به انگلیسی آمده است به عنوان راهی برای اشاره به مقدار الکل
08:29
a person has drunk. But as in idiom it means,  experienced. Once you’ve worked hard at a skill,  
104
509040
7120
که یک فرد نوشیده است. اما همانطور که در اصطلاح به معنای تجربه است. وقتی برای یک مهارت سخت کار کردید
08:36
the ability is under your belt. It’s in  you. You can do it. “I’ve got Over 10  
105
516160
5280
،   توانایی در اختیار شماست. شما می توانید این کار را انجام دهید. "من بیش از 10
08:41
years of teaching under my belt.” Or, “I’ve  got 10 years of teaching behind me.”
106
521440
5561
سال تحت کمربندم تدریس کرده ام." یا « من 10 سال تدریس دارم.»
08:47
Again, take care that you don’t accidentally  say a really similar idiom that has a different  
107
527840
5760
مجدداً، مراقب باشید که به‌طور تصادفی یک اصطلاح واقعاً مشابه که معنای متفاوتی دارد
08:53
meaning and that would be below the belt.
108
533600
3468
و زیر کمربند باشد،
08:57
Don’t say “below the belt” when you mean  “under the belt.” Hitting below the belt  
109
537360
3920
نگویید. وقتی منظورتان «زیر کمربند» است، «زیر کمربند» را نگویید . ضربه زدن به زیر
09:01
is when an opponent unfairly targets a weakness or  vulnerability. As with boxing, you can’t hit your  
110
541280
6640
کمربند زمانی است که حریف به‌طور ناعادلانه نقطه ضعف یا آسیب‌پذیری را هدف قرار می‌دهد . مانند بوکس، نمی‌توانید به
09:07
competitor’s lower abdomen; it’d be too painful,  and it’s prohibited. So let’s say you’re fighting  
111
547920
6480
پایین شکم رقیب خود ضربه بزنید؛ این بسیار دردناک است و ممنوع است. بنابراین فرض کنید در حال دعوا کردن
09:14
with your partner and they bring up something  your mom said that was hard for you to deal with.  
112
554400
6234
با شریک خود هستید. و آنها چیزی را مطرح می‌کنند که مادرت گفته است که مقابله با آن برای تو سخت
09:20
In this fight, bringing that up, man, they  know you’re sensitive about. You could say,  
113
560880
6880
09:27
that’s below the belt. Or, that’s  a low blow. Below and under,  
114
567760
6560
است. . زیر و زیر،
09:34
similar meanings. But ‘below the belt’  and ‘under the belt’, different meanings.
115
574320
6761
معانی مشابه. اما «زیر کمربند» و «زیر کمربند»، معانی متفاوتی دارند.
09:41
If you have experience, you have it under your belt.
116
581081
3799
اگر تجربه دارید، آن را در زیر کمربند خود دارید.
09:44
Let’s go on to the next segment.
117
584880
2400
بیایید به بخش بعدی برویم
09:47
The whole race only lasts about 20 to 30 seconds,  
118
587280
2800
. کل مسابقه فقط حدودا طول می کشد. 20 تا 30 ثانیه،
09:50
and takes skiers at speeds of up to 40 miles an  hour.
119
590080
3752
و اسکی‌بازان را با سرعت حداکثر 40 مایل در ساعت می‌برد.
09:53
The skill set is missing a few brain cells and  
120
593832
2888
مجموعه مهارت‌ها شامل کمبود چند سلول مغزی و
09:56
making some calculated decisions  and definitely accepting the risks.
121
596720
4160
تصمیم‌گیری حساب‌شده و قطعاً پذیرفتن خطرات است.
10:00
Skill set is a term you might see related to a job  post. What are the skills required for the job,  
122
600880
6720
مجموعه مهارت اصطلاحی است که ممکن است در رابطه با یک شغل ببینید. پست. مهارت های مورد نیاز برای کار
10:07
what are the skill sets they like to see in  job applicants? Those would be skill sets.
123
607600
6340
چیست، اسکی چیست مجموعه‌هایی که دوست دارند در متقاضیان کار ببینند؟ اینها مجموعه مهارتی خواهند بود.
10:14
So this guy is joking here, the  participants are a little crazy,  
124
614160
4400
بنابراین این مرد در اینجا شوخی می کند، شرکت کنندگان کمی دیوانه هستند،
10:18
“missing a few brain cells”. We use this  term to mean not smart. If you’re willing  
125
618560
6560
«چند سلول مغزی را از دست داده اند». ما از این اصطلاح به معنای هوشمند نبودن استفاده می‌کنیم. اگر مایلید
10:25
to let a horse pull you up to 40 mph,  you might be missing a few brain cells.  
126
625120
5760
اجازه دهید اسب شما را به سرعت 40 مایل در ساعت برساند ، ممکن است چند سلول مغزی را از دست داده باشید.
10:30
Let’s face it, it’s an insult, but he’s  using it jokingly. Let’s hear it again.
127
630880
5321
بیایید با آن روبرو شویم، این یک توهین است، اما او به شوخی از آن استفاده می کند. دوباره بشنویم
10:36
The skill set is missing a few brain cells.
128
636434
3006
مجموعه مهارت تعدادی سلول مغزی ندارد.
10:39
I love this next collocation. A collocation  is a pair of words that often occur together.  
129
639440
6320
من عاشق این مجموعه بعدی هستم. هم‌آهنگی یک جفت کلمه است که اغلب با هم ظاهر می‌شوند.
10:45
This collocation is an adjective plus a noun.
130
645760
3574
این ترکیب یک صفت به اضافه یک اسم است.
10:49
making some calculated decisions--
131
649334
2346
گرفتن برخی تصمیمات
10:51
Calculated decisions. Calculated, you’ve thought  it over thoroughly, you’ve weighed all the risks  
132
651680
6560
حساب شده -- تصمیمات محاسبه شده حساب شده، به طور کامل روی آن فکر کرده‌اید، همه خطرات
10:58
and rewards, you’ve done your homework on this  issue. You’re not just randomly choosing. So  
133
658240
6240
و پاداش‌ها را سنجیده‌اید، تکالیف خود را درباره این موضوع انجام داده‌اید . شما فقط به صورت تصادفی انتخاب نمی کنید. بنابراین
11:04
as you’re going down this course you’re making  calculated decisions about how to use your body.  
134
664480
5440
همانطور که در حال ادامه دادن این دوره هستید، تصمیمات حساب شده ای در مورد نحوه استفاده از بدن خود می گیرید.
11:09
Intentional, thought out. Something you can  do in the moment when you’re experienced.
135
669920
5280
عمدی، فکر شده کاری که می‌توانید در لحظه‌ای که تجربه دارید انجام دهید.
11:15
Making some calculated decisions  and definitely accepting the risks
136
675200
4160
گرفتن برخی تصمیمات حساب شده و به طور قطع پذیرفتن خطرات
11:19
Coming to terms with possible consequences, and  being ok with whatever happens. Risk acceptance.
137
679360
7664
کنار آمدن با عواقب احتمالی، و رضایت از هر اتفاقی که بیفتد. پذیرش ریسک
11:27
Let’s keep going.
138
687280
1233
بیا ادامه بدیم.
11:29
Next, why waste that snow shovel on your  driveway when you can use it for racing?
139
689280
5522
بعد، چرا وقتی می‌توانید از آن برای مسابقه استفاده کنید، آن بیل برفی را در مسیر خود هدر دهید؟
11:34
It’s kind of a crazy idea but a lot of  people end up really liking the feel of it.
140
694802
3998
این یک ایده دیوانه کننده است، اما بسیاری از افراد در نهایت واقعاً احساس آن را دوست دارند.
11:38
Felt great! Let’s do it again!
141
698800
1680
احساس عالی کرد! بیایید آن را دوباره انجام دهیم!
11:40
Shovel racing started in the 1970s at  the Angel Fire Resort in New Mexico.  
142
700480
5360
مسابقه بیل‌کنی در دهه 1970 در استراحتگاه آنجل فایر در نیومکزیکو آغاز شد.
11:45
The course is a thousand feet long with a 400  foot vertical drop. The resort still hosts the  
143
705840
5200
طول مسیر هزار پا با افت عمودی 400 فوتی است. این استراحتگاه هنوز میزبان
11:51
world championship. The record for the fastest  time is 13.5 seconds at almost 75 miles an hour.
144
711040
7360
مسابقات قهرمانی جهان است. رکورد سریع‌ترین زمان 13.5 ثانیه با سرعت تقریباً 75 مایل در ساعت است.
11:58
Oh wow! That set a record I  think for height of shovel.
145
718400
4320
اوه وای! که من فکر می کنم برای ارتفاع بیل رکوردی را ثبت کرد.
12:02
Did you catch what the racers are sitting on?
146
722720
2877
آیا متوجه شدی که مسابقه‌دهنده‌ها روی آن نشسته‌اند؟
12:06
Next, why waste that snow shovel on your  driveway when you can use it for racing?
147
726480
5600
بعد، چرا وقتی می‌توانید از آن برای مسابقه استفاده کنید، آن بیل برفی را در مسیر خود هدر دهید؟
12:12
Not a traditional sled, but it takes  you down the hill pretty quickly.  
148
732080
4320
یک سورتمه سنتی نیست، اما خیلی سریع شما را از تپه پایین می‌برد.
12:16
And did you hear the phrase used  to describe how high the hill is?
149
736400
4720
و آیا عبارتی را شنیده‌اید که برای توصیف ارتفاع تپه استفاده می‌شود؟
12:21
The course is a thousand feet long  with a 400 foot vertical drop.
150
741120
4320
طول مسیر هزار پا با افت عمودی 400 فوت است.
12:25
Vertical drop. That’s about a 122  meter descent over a 305 meter length.  
151
745440
7280
افت عمودی این تقریباً یک فرود 122 متری در طول 305 متر است.
12:32
Not very high compared to traditional skiing, but  I’m not sure I’d agree to ride a shovel down that.  
152
752720
7440
در مقایسه با اسکی سنتی زیاد بالا نیست، اما مطمئن نیستم که با بیل روی آن راضی باشم.
12:40
Shovels have some very sharp edges.  “Vertical drop” is another collocation  
153
760160
5200
بیل ها دارای لبه های بسیار تیز هستند. «افت عمودی» ترکیب دیگری است
12:45
that I hear a fair amount. Let’s list  some synonyms for “drop.” We have:
154
765360
6240
که من مقدار زیادی آن را می‌شنوم. بیایید چند مترادف برای «افت» فهرست کنیم. داریم:
12:51
Decline. The hillside has a steep decline.
155
771600
4131
زوال. دامنه تپه نزولی شدید دارد.
12:56
Descent. Going down. The descent  of the trail begins here.
156
776320
4394
نزول. پایین رفتن. فرود مسیر از اینجا شروع می شود.
13:01
Plunge. I often think of this with water. He  jumped off the cliff and plunged into the lake.
157
781440
6838
غوطه. من اغلب به این موضوع با آب فکر می کنم. او از صخره پرید و در دریاچه فرو رفت.
13:09
Drop-off. A noun. Be careful, there’s  a steep drop-off just off shore.
158
789200
6041
رها کردن. اسم. مراقب باشید، یک ریزش شیب دار در نزدیکی ساحل وجود دارد.
13:16
Grade. There’s a 5% grade on this road.
159
796160
4028
مقطع تحصیلی. در این جاده نمره 5 درصد وجود دارد.
13:20
A second meaning of “drop” as a noun is a  tiny bit of fluid, shaped like a sphere.  
160
800960
6108
معنای دوم "قطر" به عنوان یک اسم، کمی سیال است که به شکل یک کره است.
13:27
A drop of rain. Eye drops. Today I will  not have even one drop of alcohol.
161
807440
7638
یک قطره باران قطره چشم امروز حتی یک قطره الکل نخواهم داشت.
13:35
And third, “drop” occurs regularly as a verb,  meaning, to fall unexpectedly or suddenly.  
162
815520
5718
و سوم، «افتادن» به طور منظم به عنوان یک فعل ،  به معنای افتادن غیرمنتظره یا ناگهانی اتفاق می‌افتد.
13:41
I dropped my phone. Have you heard  the idiom “to drop the ball”?  
163
821520
4240
گوشیمو انداختم زمین آیا اصطلاح «توپ انداختن» را شنیده‌اید؟
13:45
This means to make a mistake, to not get something  done. It has nothing to do with an actual ball.  
164
825760
6645
این به معنای اشتباه کردن، انجام نشدن کاری است. ربطی به توپ واقعی ندارد.
13:52
I missed registration for summer camp  and now it’s full. I dropped the ball!
165
832720
5654
من ثبت نام برای اردوی تابستانی را از دست دادم و اکنون پر شده است. من توپ را رها کردم!
13:58
You can also use “drop” as a verb  to explain that something doesn’t  
166
838720
3760
همچنین می‌توانید از «افت» به‌عنوان فعل استفاده کنید تا توضیح دهید که چیزی
14:02
matter anymore. I know we disagree,  but let’s drop it and move on.
167
842480
4880
دیگر مهم نیست. من می دانم که ما مخالفیم، اما بیایید آن را رها کنیم و ادامه دهیم.
14:07
And another meaning I use,  
168
847360
2480
و معنای دیگری که من استفاده می‌کنم،
14:09
meaning to release something to the public. My  new videos drop on YouTube every other Tuesday.
169
849840
6818
به معنای انتشار چیزی برای عموم است. ویدیوهای جدید من سه‌شنبه‌های دیگر در YouTube منتشر می‌شود.
14:17
Ok, let’s take a look at the  third and final unusual sport.
170
857120
4051
خوب، بیایید به سومین و آخرین ورزش غیرمعمول نگاهی بیندازیم.
14:22
Finally, there’s fat bike racing.
171
862080
2388
در نهایت، مسابقه دوچرخه چاق وجود دارد.
14:24
Three, two, one, begin!
172
864468
4892
سه، دو، یک، شروع کنید!
14:29
You’ve probably seen them before. Mountain  bikes with tires that are at least 4 to 5  
173
869360
4800
احتمالا قبلاً آنها را دیده اید. دوچرخه‌های کوهستانی با لاستیک‌هایی با عرض حداقل ۴ تا ۵
14:34
inches wide. This makes them perfect for winter  races that usually take place on snow-covered,  
174
874160
5520
اینچ. این باعث می‌شود که آنها برای مسابقات زمستانی که معمولاً در
14:39
cross country type trails. There are races  all over the country, but the premiere race  
175
879680
6560
مسیرهای برف‌پوشیده از نوع کراس کانتری برگزار می‌شوند، عالی باشند. مسابقه‌هایی در سراسر کشور برگزار می‌شود، اما اولین مسابقه
14:46
in North America takes place on the 65 mile-long  American Birkebeiner Trail in Cable, Wisconsin.
176
886240
6982
در آمریکای شمالی در مسیر آمریکایی Birkebeiner Trail به طول ۶۵ مایل در کیبل، ویسکانسین برگزار می‌شود.
14:54
My bike tires are definitely not that wide.  How did she describe the width of the tires?
177
894800
5840
لاستیک دوچرخه من قطعا آنقدر پهن نیست. عرض لاستیک ها را چگونه توصیف کرد؟
15:00
Fat bike racing.
178
900640
1440
مسابقه دوچرخه سواری چاق
15:02
Fat bike. To link those first two words  smoothly, we put a stop T in fat so it’s  
179
902080
5280
دوچرخه چاق برای اینکه دو کلمه اول را به راحتی به هم پیوند دهیم، یک نقطه T در چربی قرار می دهیم
15:07
not released. Fat bike. Fat bike racing.  I like the way the landscape is described.  
180
907360
7042
تا  آزاد نشود. دوچرخه چاق مسابقه دوچرخه سواری چاق من از نحوه توصیف منظره خوشم می آید.
15:14
Native speakers sometimes  create strings like this:
181
914880
3984
سخنرانان بومی گاهی رشته‌هایی مانند این ایجاد می‌کنند:
15:19
Snow-covered, cross-country-type trails. The  formula is “Adjective + Adjective + type” or  
182
919120
7280
مسیرهای پوشیده از برف و در سراسر کشور. فرمول «صفت + صفت + نوع» یا
15:26
“Noun + Noun + type.” And there’s no limit to  how many adjectives, nouns, or complex phrases  
183
926400
6800
«اسم + اسم + نوع» است. و هیچ محدودیتی برای تعداد صفت، اسم یا عبارت پیچیده وجود ندارد
15:33
you can string together. You end the phrase  with “type,” meaning “that kind of thing.”  
184
933200
5200
که می‌توانید با هم رشته کنید. شما عبارت  را با «نوع» به معنای «آن نوع چیزها» پایان می‌دهید.
15:38
Let’s practice building a  couple of these descriptive  
185
938400
3680
بیایید ساختن چند تا از این رشته‌های توصیفی را تمرین کنیم
15:42
strings. I’ll give you the noun, and you fill  in the adjectives, the descriptive phrases.
186
942080
6080
. من اسم را به شما می‌دهم، و شما صفت‌ها، عبارت‌های توصیفی را پر می‌کنید.
15:48
Let’s describe someone who’s very romantic.
187
948160
3411
بیایید کسی را توصیف کنیم که بسیار رمانتیک است.
15:52
“He’s a roses and chocolates type guy.”  you can also use ‘of’, type of guy.
188
952400
5948
"او از نوع گل رز و شکلات است." شما همچنین می توانید از «از»، نوع پسر استفاده کنید.
15:59
“He’s a sing-love-songs-in-public,  send-you-gifts-at-work type of guy.”  
189
959440
6095
«او یک پسر است که در عموم آهنگ‌های عاشقانه می‌خواند و در محل کار برای شما هدایا می‌فرستد.»
16:06
What did you fill it in with? Share  your ideas in the comments.
190
966080
3754
با چی پر کردی؟ ایده های خود را در نظرات به اشتراک بگذارید.
16:10
Now try one describing a super expensive car.
191
970160
3837
حالا یکی را امتحان کنید که یک ماشین فوق‌العاده گران قیمت را توصیف کند.
16:16
“It’s a midlife-crisis,  sell-your-house-to-pay-for-it type car.”
192
976960
6080
«این یک بحران میانسالی است، خودروی خود را بفروشید تا بهای آن را بپردازید.»
16:23
How about describing a job you’ve always wanted?
193
983040
3022
در مورد توصیف شغلی که همیشه می خواستید چطور؟
16:27
“It’s my dreams-come-true,  once-in-a-lifetime type job.”
194
987360
5194
"این رویاهای من است که به حقیقت می پیوندند، شغلی که یک بار در زندگی انجام می شود."
16:32
If you think of other ways to string  
195
992720
2480
اگر به راه‌های دیگری برای رشته کردن
16:35
adjective phrases or noun phrases  together, share in the comments!
196
995200
3824
عبارات صفت یا عبارات اسمی فکر می‌کنید ، در نظرات به اشتراک بگذارید!
16:39
Last, let’s look at the word “premiere.”
197
999360
3040
در آخر، بیایید به کلمه "پریمر" نگاه کنیم.
16:42
The premiere race in North America  takes place on the 65 mile-long  
198
1002400
4080
اولین مسابقه در آمریکای شمالی  در مسیر 65 مایلی
16:46
American Birkebeiner Trail in Cable, Wisconsin.
199
1006480
3520
American Birkebeiner Trail در کیبل، ویسکانسین برگزار می‌شود.
16:50
Premiere as a noun is the first  performance or exhibition.  
200
1010000
3920
پریمیر به عنوان اسم اولین اجرا یا نمایشگاه است.
16:53
The debut. The opening. It’s the  world premiere of a new opera.
201
1013920
5375
اولین. افتتاحیه. این اولین نمایش جهانی یک اپرای جدید است.
16:59
Or, As a verb: The movie is  premiering tonight at midnight.
202
1019600
4640
یا به‌عنوان فعل: این فیلم امشب در نیمه‌شب نمایش داده می‌شود.
17:04
And as an adjective: The premiere showing  is tonight at midnight. But it can also  
203
1024240
6240
و به عنوان یک صفت: اولین نمایش نمایش  امشب در نیمه شب است. اما همچنین می‌تواند به
17:10
mean the principal, the most important. The  Met is the premiere opera house in the US. The  
204
1030480
7840
معنای اصلی، مهم‌ترین باشد. Met اولین خانه اپرای ایالات متحده است. این
17:18
hotel is one of the premiere resorts in the area.  Here, she says “This race is the premiere race.”
205
1038320
8080
هتل یکی از بهترین استراحتگاه‌ها در این منطقه است. در اینجا، او می گوید: "این مسابقه، مسابقه برتر است."
17:26
It’s more important than the others.
206
1046400
2480
از بقیه مهمتره
17:28
There are races all over the country  but the premiere race in North America  
207
1048880
3600
مسابقات در سرتاسر کشور برگزار می‌شود، اما اولین مسابقه در آمریکای
17:32
takes place on the 65 mile-long American  Birkebeiner Trail in Cable, Wisconsin.
208
1052480
5680
شمالی   در مسیر آمریکایی Birkebeiner Trail به طول 65 مایل در کیبل، ویسکانسین برگزار می‌شود.
17:38
Ok, great! We pulled out so many vocabulary  words and idioms from these clips.  
209
1058160
5458
باشه عالیه! ما واژه‌ها و اصطلاحات بسیاری را از این کلیپ‌ها بیرون آوردیم.
17:43
Which words were new to you? Let  me know in the comments below.  
210
1063840
3520
کدام کلمه برای شما تازگی داشت؟ با گذاشتن کامنت در ادامه به من اطلاع دهید.
17:47
I have several other Learn English with News  videos, check them out on my YouTube channel.  
211
1067360
5040
من چندین ویدیوی دیگر برای یادگیری انگلیسی با اخبار دارم ، آنها را در کانال YouTube من بررسی کنید.
17:52
And be sure you subscribe with notifications on  so you never miss a lesson. I love being  
212
1072400
5440
و مطمئن شوید که با اعلان‌ها مشترک می‌شوید تا هرگز درسی را از دست ندهید. من دوست
17:57
your English teacher and accent coach. That’s it,  and thanks so much for using Rachel’s English.
213
1077840
6943
دارم   معلم انگلیسی و مربی لهجه شما باشم. همین است، و از اینکه از انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزارم.
درباره این وب سایت

این سایت ویدیوهای یوتیوب را به شما معرفی می کند که برای یادگیری زبان انگلیسی مفید هستند. دروس انگلیسی را خواهید دید که توسط معلمان درجه یک از سراسر جهان تدریس می شود. روی زیرنویس انگلیسی نمایش داده شده در هر صفحه ویدیو دوبار کلیک کنید تا ویدیو از آنجا پخش شود. زیرنویس‌ها با پخش ویدیو همگام می‌شوند. اگر نظر یا درخواستی دارید، لطفا با استفاده از این فرم تماس با ما تماس بگیرید.

https://forms.gle/WvT1wiN1qDtmnspy7