ENGLISH CONVERSATION | LOWERING EXPECTATIONS

Do not get in the way of a pregnant lady and  her donuts. That is the moral of this video.  

سر راه یک خانم باردار و دونات های او قرار نگیرید. اخلاق این ویدیو همینه

Along the we'll will talk about expectations in  English and how to describe how good something  

در امتداد آن، در مورد انتظارات به انگلیسی صحبت خواهیم کرد و چگونگی توصیف خوب بودن

is. Is it mediocre? out of this world?  Stick with us, learn useful English phrases,  

یک چیز. آیا متوسط ​​است؟ خارج از این دنیا؟ با ما همراه باشید، عبارات مفید انگلیسی،

and English vocabulary and a cute  toddler makes an appearance too.

و واژگان انگلیسی را بیاموزید و یک کودک نوپا زیبا نیز ظاهر می شود.

Important: I am not pregnant again. This  is footage from a couple of years ago.  

مهم: من دوباره باردار نیستم. این فیلم مربوط به چند سال پیش است.

We visit these friends every year. And for 3  years, we've been trying to get these donuts. We'd

ما هر سال به دیدار این دوستان می رویم. و به مدت 3 سال، ما سعی می‌کنیم این دونات‌ها را تهیه کنیم. ما

heard such good things about them each year. For  whatever reason, it didn’t work out to go until  

هر سال چیزهای خوبی درباره آنها شنیده بودیم. به هر دلیلی، تا

this trip. So at this point, our expectations  were pretty high. An expectation is a belief that  

این سفر انجام نشد. بنابراین در این مرحله، انتظارات ما بسیار بالا بود. انتظار، باوری است که

something will happen. Our high expectations meant  we were expecting these donuts to be amazing.

اتفاقی خواهد افتاد. انتظارات بالای ما به این معنی بود که انتظار داشتیم این دونات‌ها شگفت‌انگیز باشند.

We're on our way to try what we've heard  are some of the best donuts in the world.

ما در راه هستیم تا آنچه را که شنیده‌ایم از بهترین دونات‌های دنیا امتحان کنیم.

So Tara just said she hope she wasn't talking  about it too much because we have been wanting  

بنابراین تارا فقط گفت امیدوار است که در مورد آن زیاد صحبت نکرده باشد زیرا ما 3 سال است که می‌خواهیم

to come here for 3 years and sometimes  when you talk something up too much, then  

به اینجا بیاییم و گاهی اوقات وقتی چیزی را زیاد صحبت می‌کنید، ناامید

you get let down because you blew it up in your  head into something more than it could ever be.

می‌شوید زیرا آن را در سر خود منفجر کردید. چیزی بیشتر از آن چیزی که می تواند باشد

Talking something up: a phrasal verb. When you  talk something up, you talk about how great it  

صحبت کردن: یک فعل عبارتی. وقتی درباره چیزی صحبت می کنید، در مورد عالی بودن آن صحبت می کنید

is. “These donuts are the best donuts you’ll  ever have. People come from all over the state  

. «این دونات‌ها بهترین دونات‌هایی هستند که می‌خواهید داشته باشید. مردم از سراسر ایالت

for these donuts.” Think about something  you’ve heard great things about. A movie,  

برای این دونات ها می آیند.» به چیزی فکر کنید  که چیزهای خوبی درباره آن شنیده اید. یک فیلم،

a restaurant, a place to work. Got  it? Now make a sentence with it.

یک رستوران، مکانی برای کار. فهمیدم؟ حالا با آن جمله بسازید.

I’ll do one.

من یکی را انجام خواهم داد

The critics really talked up  Parasite, but I  never saw it. Now you make a sentence, out loud,  

منتقدان واقعاً درباره انگل صحبت کردند، اما من هرگز آن را ندیدم. اکنون

for your example, using ‘talk up’. Go ahead and  pause this video if you want to take your time.

با استفاده از «تکلم بالا»، با صدای بلند، جمله‌ای برای مثال خود می‌سازید. ادامه دهید و اگر می‌خواهید وقت بگذارید، این ویدیو را موقتاً متوقف کنید.

And before I forget, if you like this  video or you learn something new,  

و قبل از اینکه فراموش کنم، اگر این ویدیو را دوست دارید یا چیز جدیدی یاد می‌گیرید،

please give it a thumbs up and  subscribe with notifications.  

لطفاً آن را مثبت اعلام کنید و با اعلان‌ها مشترک شوید.

I’d love to have you as my student here on  YouTube. Now, let’s hear just that phrase again.

من دوست دارم شما را به عنوان شاگرد من در اینجا در YouTube داشته باشم. حالا، بیایید دوباره آن عبارت را بشنویم.

So Tara just said she hope she  wasn't talking 'em up too much.

بنابراین تارا فقط گفت که امیدوار است بیش از حد با آنها صحبت نکرده باشد.

Talking’em up. What’s ‘em? This is one of  common ways we pronounce the word ‘them’.  

صحبت کردن با آنها آنها چیست؟ این یکی از روش‌های رایج تلفظ کلمه «آنها» است.

In this case, ‘them’ refers to ‘the donuts.’ And  what we do is drop the TH sound, we also change  

در این مورد، «آنها» به «دونات‌ها» اشاره دارد. و کاری که انجام می‌دهیم این است که صدای TH را رها می‌کنیم،

the vowel EH, THEM, to the em, em, em the schwa.  And we say it really quickly. Em,em, em. We link  

همچنین واکه EH، THEM را به em، em، em schwa تغییر می‌دهیم. و ما آن را واقعاً سریع می گوییم. ام، ام، ام ما

it on to the end of the word that comes before  it. Talking’em, talking’em, talking them up.

آن را به انتهای کلمه‌ای که قبل از آن آمده پیوند می‌دهیم. صحبت کردن با آنها، صحبت کردن با آنها، صحبت کردن با آنها.

So Tara just said she hope she  wasn't talking 'em up too much.

بنابراین تارا فقط گفت که امیدوار است بیش از حد با آنها صحبت نکرده باشد.

Now, I also said “let down.”

حالا، من هم گفتم «بی‌اراد».

Sometimes when you talk something  up too much, then you get let down  

گاهی اوقات وقتی بیش از حد درباره چیزی صحبت می‌کنید، ناامید می‌شوید،

because you blew it up in your head into  something more than it could ever be.

زیرا آن را در سر خود به چیزی بیش از آنچه که می‌توانست بود منفجر کردید.

You get let down. Disappointed. Like  the Beatles song “Don’t let me down”.

ناامید میشوی ناامید. مانند آهنگ بیتلز "Don't let me down".

You get let down because you blew it up in your  heard into something more than it could ever be.

ناامید می‌شوید، زیرا آن را در شنیده‌های خود منفجر کردید و به چیزی بیش از هر زمان دیگری تبدیل کردید.

Because you blew it up in your head. Blow  up, a phrasal verb, it has a lot of different  

چون تو سرت منفجرش کردی منفجر کردن، یک فعل عبارتی، معانی بسیار متفاوتی

meanings. The way I used it here, it means  to make something bigger, better in my mind.  

دارد. روشی که در اینجا از آن استفاده کردم، به این معنی است که چیزی بزرگتر و بهتر در ذهنم ایجاد کنم.

You think about something so much, so  positively, that you kind of blow it  

آنقدر درباره چیزی فکر می‌کنید، آنقدر مثبت، که به نوعی آن

up into something bigger or better than it can  actually be in reality. It also means to explode.  

را به چیزی بزرگتر یا بهتر از آنچه در واقعیت می‌تواند باشد منفجر می‌کنید. همچنین به معنای منفجر شدن است.

They’re going to blow up the old building to make  space for new houses. It also means to get really  

آنها ساختمان قدیمی را منفجر می کنند تا فضایی برای خانه های جدید ایجاد کنند. همچنین به معنای

angry. My boss blew up at me for being late  again. It also means to enlarge, like a photo.  

عصبانی شدن واقعی است. رئیسم دوباره به من حمله کرد که دیر آمدم. همچنین به معنای بزرگ کردن، مانند عکس است.

We’re going to blow up a family  photo to hang in our dining room.

می‌خواهیم یک عکس خانوادگی را منفجر کنیم تا در اتاق غذاخوری‌مان آویزان شود.

You get let down because you blew it up in your  head into something more than it could ever be.

ناامید می‌شوید چون آن را در سرتان به چیزی بیش از هر زمان دیگری منفجر کردید.

As we said, talking something up is to speak  very favorably of it. What’s the opposite? To  

همانطور که گفتیم، صحبت کردن درباره چیزی به معنای مثبت صحبت کردن درباره آن است. برعکسش چیه؟ کوچک

belittle something, to disparage it. In other  words, to say it’s not very good. Talk down.

شمردن چیزی، تحقیر کردن آن. به عبارت دیگر ، بگوییم خیلی خوب نیست. ساکت کردن.

So David said we’re going to talk‘em down. How to  we talk'em down? These donuts are kind of stale.

بنابراین دیوید گفت که ما با آنها صحبت می کنیم. چگونه با آنها صحبت کنیم؟ این دونات ها به نوعی کهنه هستند.

Well they’re just, they're average.

خوب آنها فقط هستند، آنها متوسط ​​هستند.

Notice that ‘them’ reduction. Talk’em  down, talk’em, talk’em. Talk down does  

توجه داشته باشید که کاهش "آنها". باهم حرف بزن، حرف بزن، حرف بزن. Talk down

have another definition. It’s when you think  someone can’t understand what you’re saying,  

تعریف دیگری دارد. زمانی است که فکر می‌کنید یکی نمی‌تواند حرف شما را بفهمد،

so you really simplify it. It’s a little  insulting. If you’re arguing with somebody and you  

بنابراین واقعاً آن را ساده می‌کنید. کمی توهین آمیز است. اگر با کسی بحث می‌کنید و

feel they’re doing this to you, you can say, don’t  talk down to me. But here we’re talking about  

احساس می‌کنید که با شما این کار را می‌کند، می‌توانید بگویید، با من صحبت نکنید. اما در اینجا ما در مورد

trying to lower our expectations. They’re really  high, and we don’t want to be disappointed.

تلاش برای کاهش توقعاتمان صحبت می کنیم. آنها واقعاً بالا هستند، و ما نمی خواهیم ناامید شویم.

High expectations, low expectations, no  expectations. If you have no expectations,  

انتظارات بالا، توقعات کم، بدون انتظار. اگر هیچ انتظاری ندارید،   به

that means you have no idea what to expect,  you’ve heard nothing about it. If something’s  

این معنی است که نمی دانید چه انتظاری دارید، چیزی در مورد آن نشنیده اید. اگر

been really talked up, of course, you’ll  have high expectations. If it’s been talked  

واقعاً درباره چیزی صحبت شده باشد، البته، انتظارات زیادی خواهید داشت. اگر کمی درباره آن صحبت شده باشد

down a little, you might have low expectations.  Your expectations might also be based on previous  

، ممکن است توقعات کمی داشته باشید. همچنین ممکن است انتظارات شما بر اساس

experience. For example, if you went to Disney  world last year and had the time of your life,  

تجربه قبلی باشد. به عنوان مثال، اگر سال گذشته به دنیای دیزنی رفتید و لحظات زندگی خود را سپری کردید،

and now you’re going back, you  probably have pretty high expectations.

و اکنون به عقب بازمی‌گردید، احتمالاً انتظارات بسیار بالایی دارید.

So we decided, to lower our expectations,  

بنابراین ما تصمیم گرفتیم، برای کاهش توقعاتمان،

we’re going to come up with a bunch of ways  to say the donuts just aren’t that good.

راه‌های زیادی پیدا کنیم تا بگوییم دونات‌ها آنقدرها هم خوب نیستند.

So David said we’re going to talk‘em down. How to  we talk'em down? These donuts are kind of stale.

بنابراین دیوید گفت که ما با آنها صحبت می کنیم. چگونه با آنها صحبت کنیم؟ این دونات ها به نوعی کهنه هستند.

Stale. You do not want that in a pastry.  

کهنه. شما آن را در یک شیرینی نمی خواهید.

It’s a few days old. Eww. You want  the opposite. Fresh. What else?

چند روزه است اوو شما برعکس می خواهید. تازه. چه چیز دیگری؟

We’ll they’re just, they're average.

ما آنها را فقط، آنها متوسط ​​هستند.

Average. Not terrible, but not very good. If  you’re selling something, this is not what  

میانگین. وحشتناک نیست، اما نه خیلی خوب. اگر چیزی را می‌فروشید، این چیزی نیست که

you want people to say about it. You want  them to give it a glowing review – that is,  

می‌خواهید مردم درباره آن بگویند. می‌خواهید آن‌ها یک بررسی درخشان به آن بدهند -

to say how much they loved it. You want them to  say it’s out of this world. Out-of-this-world,  

یعنی  بگویند که چقدر آن را دوست داشتند. از آنها می‌خواهید بگویند خارج از این دنیاست. خارج از این جهان،

out-of-this pronounced “outta”, means excellent,  the best of the best. Way better than average.

خارج از این «outta» تلفظ می‌شود، به معنای عالی ،  بهترین از بهترین‌ها. خیلی بهتر از حد متوسط

We’ll they’re just, they're average.

ما آنها را فقط، آنها متوسط ​​هستند.

Stoney: Yeah. They just (mumbling)

استونی: آره. آنها فقط (زمزمه می کنند)

They’re just average.

آنها فقط متوسط ​​هستند.

Stoney, can you talk them down a little bit?

استونی، می توانی کمی با آنها صحبت کنی؟

Say I bet these donuts aren’t that great.

بگویید شرط می بندم این دونات ها آنقدرها هم عالی نیستند.

Not that great. Again, that’s sort of like  average. What else? How else can you describe  

آنقدرها هم عالی نیست. باز هم، این چیزی شبیه به میانگین است. چه چیز دیگری؟ دیگر چگونه می‌توانید

something as being not very good? Let’s hear  what Stoney has to say about the donuts.

چیزی را که خیلی خوب نیست توصیف کنید؟ بیایید بشنویم که استونی درباره دونات‌ها چه می‌گوید.

Yummy,yummy!

خوشمزه!

Oh, you think they’re going to  be yummy? Stoney’s talkin’em up.

اوه، شما فکر می کنید آنها خوشمزه می شوند؟ استونی در حال صحبت کردن است.

Talkin’em’up! He didn’t want to talk them  down. He was too excited to have donuts.  

Talkin'em'up! او نمی خواست با آنها صحبت کند. او برای خوردن دونات خیلی هیجان زده بود.

But David and I had lots of other phrases  to say something is just not very good.  

اما من و دیوید عبارات دیگری برای گفتن داشتیم که خیلی خوب نیست.

Stoney, as you’ll notice, was really  into repeating what we were saying.

همانطور که متوجه خواهید شد، استونی واقعاً در حال تکرار آنچه ما می‌گفتیم بود.

David, you said they we’re kind of average  and then you had another phrase for that.  

دیوید، تو گفتی که ما یک جورایی متوسط ​​هستیم و بعد عبارت دیگری برای آن داشتی.

What did you say? Yeah, I’ve heard these  donuts we’re just run of the mill. Yeah.

چی گفتی؟ بله، من شنیده‌ام که این دونات‌ها را که تازه در حال اجرا هستیم. آره

Yeah. They’re just. They’re just run  of the mill. They’re nothing special.

آره آنها فقط هستند آنها فقط از آسیاب کار می کنند. آنها چیز خاصی نیستند

Nothing special.

چیز خاصی نیست.

Run of the mill, nothing special. The idiom run  of the mill means exactly what we’re talking about  

Run of the Mill, چیز خاصی نیست. اصطلاح run of the mill دقیقاً به معنای همان چیزی است که در اینجا درباره آن صحبت می

here. Average. Not especially good, not especially  bad. Just ordinary. Notice the stress there,  

کنیم. میانگین. نه به خصوص خوب، نه به خصوص بد. فقط معمولی به استرس آنجا توجه کنید،

just like when we reduced ‘them’ in  “talking ‘em up”. RUN uhthe MILL. ‘Of’  

درست مانند زمانی که «آنها» را در «حرف زدن با آنها» کاهش دادیم. در آسیاب اجرا کن "Of"

and ‘the’ are unstressed, said very quickly.  They SHOULD NOT have the same stress as  

و "the" بدون تاکید هستند، خیلی سریع گفته می شود. آنها نباید همان استرس

‘run’ and ‘mill’. I even reduced ‘of’ by dropping  the V. uhthe, uhthe. Run of the. Run of the mill.

«دویدن» و «آسیاب» را داشته باشند. من حتی "of" را با انداختن V. uhthe, uhthe کاهش دادم. اجرا از. اجرای آسیاب.

We also said they were nothin’ special.  

ما همچنین گفتیم که آنها چیز خاصی نیستند.

Changing the ING ending, nothing, to the  IN ending, nothin’. This is something we  

تغییر پایان ING، هیچ، به پایان IN، هیچ. این کاری است که

do sometimes in familiar phrases like this. It  makes it a little more casual. Nothin’ special.

ما گاهی اوقات در عبارات آشنا مانند این انجام می دهیم. آن را کمی معمولی‌تر می‌کند. چیز خاصی نیست

Yeah, I’ve heard these donuts  we’re just run of the mill.

بله، شنیده‌ام این دونات‌ها، ما تازه از آسیاب کار می‌کنیم.

Yeah. They’re just run of  the mill. They’re nothing special.

آره آنها فقط از آسیاب کار می کنند. آنها چیز خاصی نیستند

Nothing special.

چیز خاصی نیست.

What else?

چه چیز دیگری؟

Mediocre.

متوسط.

Stoney: Mediocre.

استونی: متوسط.

(Laughing) Stoney thinks so too.

(با خنده) استونی هم همینطور فکر می کند.

I bet he won't think so when he eats them.

شرط می بندم وقتی آنها را بخورد اینطور فکر نمی کند.

Eats’em. Again, reducing ‘them’ to ‘em’.  

آنها را می خورد. باز هم «آنها» را به «آنها» تقلیل می دهیم.

We also said ‘mediocre’. Just not very good. You  never want to hear your boss saying about you,  

ما هم گفتیم «متوسط». فقط خیلی خوب نیست شما هرگز نمی خواهید بشنوید که رئیستان درباره شما می گوید:

“His performance is pretty mediocre.” Let’s hear  three more ways to say something is not good.

«عملکرد او بسیار متوسط ​​است.» بیایید سه راه دیگر برای گفتن چیزی که خوب نیست بشنویم.

These donuts leave a lot to be desired.

این دونات ها چیزهای زیادی برای دلخواه باقی می گذارند.

Yeah. They’re falling short of expectations.  Anybody else got one? They suck.

آره آنها کمتر از انتظارات هستند. کس دیگری یکی گرفته است؟ می مکند.

Stoney: Yes!

استونی: بله!

The final one there, “they suck” is very informal,  maybe a little bit crass, not a cuss word but sort  

آخرین مورد در آنجا، "آنها می مکند" بسیار غیررسمی است، شاید کمی گستاخانه، نه یک کلمه اهانت آمیز، بلکه به

of. It’s used a lot in the US, but you probably  don’t want to use it in a professional setting.  

نوعی. در ایالات متحده زیاد استفاده می‌شود، اما احتمالاً نمی‌خواهید از آن در یک محیط حرفه‌ای استفاده کنید.

Casually, you can use it to describe something  that’s not good at all, like “these donuts  

گاه به گاه، می‌توانید از آن برای توصیف چیزی استفاده کنید که اصلاً خوب نیست، مانند «این دونات‌ها

suck,” “the weather sucks”, “that movie  sucked.” You can also use it for situations.  

مزه‌دار هستند»، «آب‌وهوا بد است»، «آن فیلم بد است». شما همچنین می توانید از آن برای موقعیت ها استفاده کنید.

Let’s say you run out of gas and you’re  stranded on the side of the road. You might say,  

فرض کنید بنزین شما تمام شده و در کنار جاده گیر افتاده اید. ممکن است بگویید،

“Well this sucks.” You can also use it  for sympathy. If a friend is disappointed,  

"خب این بد است." همچنین می‌توانید از آن برای همدردی استفاده کنید. اگر دوستی ناامید شده است

for example, “my computer crashed and I lost a  bunch of work” you could say, “Aw, that sucks.”  

، مثلاً «کامپیوتر من خراب شد و تعدادی از کارها را از دست دادم»، می‌توانید بگویید: «اوه، بد است».

But you would not want to use this for sympathy  in a more extreme situation, like “My dog died.”  

اما نمی‌خواهید از این برای همدردی در موقعیت‌های شدیدتر مانند «سگ من مرد» استفاده کنید.

Do not follow that with “That sucks.” Let’s listen  to these three again. We all laugh because of how  

آن را با "این بد است" دنبال نکنید. بیایید دوباره به این سه گوش کنیم. همه ما به دلیل

informal ‘sucks’ is, and to be honest, that’s  probably not a word we want Stoney using yet.

غیررسمی بودن «مثل» می خندیم، و صادقانه بگویم، احتمالاً این کلمه ای نیست که هنوز بخواهیم استونی از آن استفاده کند.

These donuts leave a lot to be desired.  Yeah. They’re falling short of expectations.  

این دونات ها چیزهای زیادی برای دلخواه باقی می گذارند. آره آنها کمتر از انتظارات هستند.

Anybody else got one? They suck.

کس دیگری یکی گرفته است؟ می مکند.

Stoney: Yes!

استونی: بله!

We have one more.

ما یکی دیگر داریم.

These donuts have nothing to write home about.

این دونات ها چیزی برای نوشتن در خانه ندارند.

Another idiom, that again means, just nothing  special. Not particularly good. You wouldn’t  

یک اصطلاح دیگر، که دوباره به این معنی است، فقط چیز خاصی نیست. به خصوص خوب نیست شما

write home to family. Back in the days of writing  letters, to tell them how good the donuts are.

نمی‌توانید خانه برای خانواده بنویسید. به زمان نوشتن نامه‌ها برمی‌گشتیم تا به آن‌ها بگوییم دونات‌ها چقدر خوب هستند.

Ordinary run of the mill  donuts, we hope that’s not true.

اجرای معمولی دونات‌های آسیاب، امیدواریم این درست نباشد.

Ok, so, we’ve used a lot of phrases to describe  

خوب، بنابراین، ما از عبارات زیادی برای

the donuts NOT being good. We’ve tried to lower  our expectations. Let’s go try these donuts.

توصیف خوب نبودن دونات استفاده کرده‌ایم. ما سعی کرده‌ایم انتظارات خود را کاهش دهیم. بیایید این دونات ها را امتحان کنیم.

Rise’ n Roll. They took the and reduction and they  wrote it. They've made just and n. Rise’ n Roll.

Rise'n Roll. آنها و کاهش را گرفتند و آن را نوشتند. آنها فقط و n ساخته اند. Rise'n Roll.

It’s overrated?

بیش از حد ارزیابی شده است؟

Overrated

بیش از حد ارزیابی شده

Yeah We’re trying to lower your expectations.

بله، ما سعی می کنیم انتظارات شما را کاهش دهیم.

Yeah, thank you!

بله، متشکرم!

They’re still trying to lower our expectations.  

آنها همچنان در تلاش هستند تا انتظارات ما را کاهش دهند.

Saying something is overrated means you don’t  think it’s as good as other people say it is.

گفتن اینکه چیزی بیش از حد ارزیابی شده است به این معنی است که فکر نمی‌کنید آن‌قدر که دیگران می‌گویند خوب است.

Is it good? Is it meeting your expectations?

خوب است؟ آیا انتظارات شما را برآورده می کند؟

Stoney ate a free sample. Let’s  go ahead and put in our order.

استونی یک نمونه رایگان خورد. بیایید جلو برویم و ترتیب خود را بدهیم.

He’ll have one of the Cinnamon caramel  and I’ll have one too. So two of those.

او یکی از کارامل دارچینی را خواهد داشت و من هم یکی را خواهم داشت. بنابراین دو تا از آن.

Three of those.

سه تا از اونها

Three of those.

سه تا از اونها

A glazed.

یک لعاب دار.

I’ll have a glazed. You want a glazed too?  

من یک لعاب خواهم داشت. شما هم لعاب می خواهید؟

Well, let’s split the glazed and then  let’s just split the chocolate covered.

خوب، بیایید لعاب را تقسیم کنیم و سپس بیایید فقط پوشش شکلات را تقسیم کنیم.

Lucas and Tara should come  with us. We got a dozen.

لوکاس و تارا باید با ما بیایند. ما یک دوجین گرفتیم.

One glazed, one chocolate covered.

یکی لعاب دار، یکی روکش شکلاتی.

We finished putting in our order and  pay. Now, let’s try these donuts!

ما سفارش و پرداخت را تمام کردیم. حالا بیایید این دونات ها را امتحان کنیم!

Here Stoney, put on your smock.

اینجا استونی، لباست را بپوش.

A smock is something kids wear to keep clean while  doing messy art projects, or in this case, eating.  

دمپایی چیزی است که بچه‌ها هنگام انجام پروژه‌های هنری نامرتب، یا در این مورد، صرف غذا می‌پوشند تا تمیز بمانند.

We also have lots of bibs, which just go around  the neck. With a smock you put your arms through.

ما همچنین تعداد زیادی پیش‌بند داریم که فقط دور گردن می‌چرخند. با یک دم دستی، آغوشت را از بین می بری.

So you love it. Do you think it’s as good as  the Krispy Kreme fresh off the conveyor belt?

پس شما آن را دوست دارید. آیا فکر می‌کنید به اندازه کریسپی کرم تازه از تسمه نقاله خوب است؟

As you know I never have that.

همانطور که می دانید من هرگز آن را ندارم.

You haven’t?

شما ندارید؟

Right.

درست.

A Krispy Kreme fresh off the conveyor belt.  Remember fresh, the opposite of stale,  

یک کریسپی کرم تازه از تسمه نقاله. تازه را به خاطر بسپارید، برعکس کهنه،

which we talked about earlier in this video. I  grew up in Gainesville, Florida, where there is  

که قبلاً در این ویدیو درباره آن صحبت کردیم. من در Gainesville، فلوریدا بزرگ شدم، جایی که

a Krispy Kreme donut shop. And when you drive  by, if they’re finishing up a batch of donuts,  

یک مغازه دونات فروشی Krispy Kreme وجود دارد. و وقتی در حال رانندگی هستید ، اگر در حال تکمیل یک دسته دونات هستند،

they turn on this neon sign  to let you know they’re hot,  

این تابلوی نئونی را روشن می‌کنند تا به شما اطلاع دهند که داغ،

super-fresh, just made. And, when they’re  that fresh, they’re truly the best.

فوق‌العاده تازه، تازه ساخته شده‌اند. و وقتی آنقدر تازه هستند، واقعاً بهترین هستند.

A conveyor belt is something you’ll see in a  factory, moving things from one place to another,  

تسمه نقاله چیزی است که در یک کارخانه می‌بینید، وسایل را از مکانی به مکان دیگر منتقل می‌کند،

so if it’s coming off the conveyor  belt, it’s done, it’s hot,  

بنابراین اگر از تسمه نقاله خارج می‌شود، تمام است، داغ است

it’s perfect. And David has never had one.

،  عالی است. و دیوید هرگز یکی را نداشته است.

I didn’t know that I forgot.

نمیدونستم فراموش کردم

But yeah, there’s no chance. I mean nothing  could be better than this. So that’s not bad.

اما بله، هیچ شانسی وجود ندارد. منظورم این است که هیچ چیز بهتر از این نمی تواند باشد. پس بد نیست

I’m just saying get a glazed off the  conveyor belt. It’s better than that glazed.

من فقط می گویم از تسمه نقاله لعاب بردارید. از اون لعاب بهتره

So there it is, my opinion.  These donuts were good,  

بنابراین، نظر من وجود دارد. این دونات‌ها خوب بودند،

but they were not the best donuts I’ve ever  had. However, I did say this about them.

اما بهترین دونات‌هایی که تا به حال خورده‌ام نبودند. با این حال، من این را در مورد آنها گفتم.

Definitely worth the drive.

قطعا ارزش رانندگی را دارد.

What did you say?

چی گفتی؟

Definitely worth the drive.

قطعا ارزش رانندگی را دارد.

Oh good. Okay.

خوب است. باشه.

Worth the drive. Worth it. We use this phrase  when we’re talking about something that was  

ارزش رانندگی را دارد ارزشش را دارد وقتی در مورد چیزی صحبت می کنیم که

expensive, or took effort. Even with  that expense, we’re glad we did it.  

گران بوده یا زحمت کشیده است، از این عبارت استفاده می کنیم. حتی با این هزینه، خوشحالیم که این کار را انجام دادیم.

It was ‘worth it’. “It’s a long hike to the top  of the mountain, but the views are so great,  

ارزشش را داشت'. "این یک پیاده روی طولانی به بالای کوه است، اما مناظر بسیار عالی هستند،

it’s worth it.” The necklace was very expensive  but my mom likes it so much, it was worth it. In  

ارزش آن را دارد." گردنبند خیلی گران بود، اما مامانم خیلی دوستش داشت، ارزشش را داشت. در

this case, we had to drive about 30 minutes to  get there, but it was good, so it was worth it.

این مورد، برای رسیدن به آنجا باید حدود 30 دقیقه رانندگی می‌کردیم ، اما خوب بود، بنابراین ارزشش را داشت.

I try to make great videos for you so that each  minute you spend with me feels worth it. I make  

سعی می‌کنم ویدیوهای خوبی برای شما بسازم تا هر دقیقه‌ای که با من می‌گذرانید ارزش آن را داشته باشد. من

new videos here on YouTube every Tuesday and  I love being your English teacher. Keep your  

هر سه‌شنبه در اینجا در YouTube ویدیوهای جدیدی می‌سازم و دوست دارم معلم انگلیسی شما باشم.

learning going right now with this video, and  don’t forget to subscribe with notifications.  

همین حالا با این ویدیو به یادگیری خود ادامه دهید و فراموش نکنید که با اعلان‌ها مشترک شوید.

I’ll see you back here next week. That’s it,  and thanks so much for using Rachel’s English.

هفته آینده شما را اینجا می بینم. همین است، و از اینکه از انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزارم.