English Danny Learn English Channel Live Stream - English Learning

okay welcome to the first ever english danny  channel live stream i'm dr don and this is the  

بسیار خوب به اولین پخش زنده کانال انگلیسی

first time we've done this so uh there may be some  problems maybe some technical issues but we're uh  

working it out on the job we're doing it live here  let's talk about what we're doing here on this  

دنی خوش آمدید. «اینجا این کار را به صورت زنده انجام می‌دهم بیایید در مورد آنچه که اینجا انجام می‌دهیم در این

first live stream for the english danny channel i  have four segments planned today i have a segment  

اولین پخش زنده برای کانال انگلیسی دنی صحبت کنیم، امروز چهار بخش برنامه‌ریزی کرده‌ام، یک بخش

on a quick thinking father i have a segment  on prince philip's funeral i have a segment on  

درباره یک پدر متفکر دارم، یک بخش در مراسم تشییع جنازه شاهزاده فیلیپ دارم. یک بخش در

this day in history and then at the end i have  a q a segment so this is a segment where viewers  

این روز در تاریخ و سپس در پایان من یک بخش q دارم، بنابراین این قسمتی است که بینندگان

can post questions or comments and any reasonable  and responsible question or comment will be  

می‌توانند سؤالات یا نظرات خود را ارسال کنند و هر سؤال یا نظر منطقی و مسئولانه

read and addressed on the air if we get it in  time so if you have any questions or comments  

در صورت دریافت به موقع  خوانده می‌شود و به آن پرداخته می‌شود. بنابراین اگر سؤال یا نظری

please leave them for us now and we'll  address them in segment four all right well  

دارید   لطفاً آن‌ها را همین الان برای ما بگذارید و ما به آنها در بخش چهار پاسخ می‌دهیم خیلی خوب

let's get started with our first segment  so on our first segment we have a video  

بیایید با اولین بخش خود شروع کنیم بنابراین در بخش اول ما یک ویدیو

um a viral video showing a uh it says a  quick thinking father who's uh rescues his  

um یک ویدیوی ویروسی داریم که آن را نشان می‌دهد. یک س می گوید پدر متفکری که اوه،

son from almost a certain disaster  um and if you look at the video um  

پسرش را تقریباً از یک فاجعه خاص نجات می‌دهد و اگر به ویدیو نگاه کنید،

the the story that i saw on it says dad's quick  reflexes save sun from out of control car and uh  

داستانی که در آن دیدم می‌گوید واکنش‌های سریع پدر، خورشید را از ماشین غیرقابل کنترل نجات می‌دهد و

we can take a look at uh the video and um learn  some english actually from this video well first  

اوه  می‌توانیم نگاهی به او بیندازیم. ویدیو و اوم در واقع از این ویدیو ابتدا انگلیسی را یاد بگیرید   قبل

of all uh what are what are quick or fast reflexes  uh well you'll see that in operation in this video  

از هر چیز، رفلکس های سریع یا سریع چیست. اوه خب، خواهید دید که در این ویدیو،

reflexes means uh your reactions your physical  reactions to something and if you react quickly to  

رفلکس ها به معنای واکنش های شما، واکنش های فیزیکی شما به چیزی است و اگر واکنش نشان دهید به سرعت به

something you say you have quick or fast reflexes  um and then in the video if you hit play on the  

چیزی که می‌گویید بازتاب‌های سریع یا سریع دارید و سپس در ویدیو اگر روی

video we could start going through it uh you could  see the the father's quick reflexes in action

ویدیو پخش را فشار دهید، می‌توانیم آن را مرور کنیم، می‌توانید رفلکس‌های سریع پدر را در عمل ببینید

and uh also in the video it calls it says it's  an out of control car uh out of control means  

و همچنین در ویدیویی که آن را صدا می‌کند می‌گوید این یک ماشین غیرقابل کنترل است، اوه غیرقابل کنترل است، به این معنی است

um it let you could see the car moving now  that's out of control and there's the father's  

که به شما اجازه می‌دهد ماشین را ببینید که اکنون در حال حرکت است، که از کنترل خارج شده است، و بازتاب‌های سریع پدر وجود دارد

quick reflexes you could see be scoop up his uh  his son and pull him out of the way so the car  

که می‌توانید ببینید، پسرش را بلند کرده و او را از مسیر بیرون بکشید تا تی او ماشین

that's what out of control means uh you can see it  backing up rapidly crashing in uh that's exactly  

این چیزی است که غیرقابل کنترل است، آه شما می‌توانید آن را ببینید  در حال پشتیبان‌گیری سریع در حال تصادف در

what uh that's exactly what out of control means  and quick reflexes that's what that means as well  

اوه دقیقاً   همان چیزی است که غیرقابل کنترل است و رفلکس‌های سریع یعنی

the uh the footage that um you see there  is what's called surveillance footage  

همین   اوه فیلمی که اوم شما آنجا می‌بینید همین است  فیلم نظارتی نامیده می‌شود

surveillance footage means footage that's captured  by a camera that's just put in place there  

فیلم نظارتی به معنای فیلمی است که توسط دوربینی گرفته می‌شود که به‌تازگی در آنجا قرار داده شده است

a camera that's just uh it's just a static camera  looking at one thing um that uh footage that we  

دوربینی که فقط اوه، فقط یک دوربین ثابت است که به یک چیز نگاه می‌کند.

just saw the video we just saw is an example of  surveillance footage and that's what that phrase  

فیلم و این همان چیزی است که آن عبارت

means and another uh phrase um or word that you  can learn from this is abruptly in the story  

به معنای آن است و عبارت دیگری که می‌توانید از آن یاد بگیرید، به طور ناگهانی در داستان

it says the car abrupt abruptly starts moving  backwards and abruptly means quickly suddenly  

آمده است   می‌گوید ماشین ناگهان شروع به حرکت به سمت عقب می‌کند و ناگهان به این معنی است که به سرعت ناگهان

without any warning or without any sign that uh  that it might be happening so that's what happens  

بدون هیچ هشداری یا بدون هیچ علامتی که اوه ممکن است اتفاق بیفتد، بنابراین این اتفاقی می‌افتد

there the car abruptly starts going backwards  in a way that no one would expect and it's only  

آنجا ماشین ناگهان شروع به عقب رفتن می‌کند به گونه‌ای که هیچ‌کس انتظارش

the father's quick reflexes that allows him to  scoop up his son and move out of the car's way  

را نمی‌برد و این فقط  عقل پدر است رفلکس‌هایی که به او اجازه می‌دهد پسرش را جمع کند و از مسیر ماشین خارج شود

and another word or phrase is presence of mind  so in the story they say the father showed  

و کلمه یا عبارت دیگر حضور ذهن است، بنابراین در داستان می‌گویند پدر

good presence of mind presence of mind means  that you're aware of what's going on and you're  

حضور خوب ذهن را نشان داد حضور ذهن به این معنی است که شما از آنچه که وجود دارد آگاه هستید. ادامه می‌یابد و شما   می‌توانید

able to respond to what's going on very quickly  and very directly so great awareness or presence  

خیلی سریع و خیلی مستقیم به آنچه در حال رخ دادن است پاسخ دهید بنابراین آگاهی یا

of mind is what the father shows when he sees the  car abruptly moving backwards and reacts to it  

حضور  ذهن بسیار زیاد همان چیزی است که پدر وقتی می‌بیند ماشین به طور ناگهانی به سمت عقب حرکت می‌کند و به آن واکنش نشان می‌دهد.

okay so that's another useful phrase there  and then uh one of the comments on this story  

سپس یکی از نظرات در مورد این داستان

says uh the father and his son were at the  wrong place at the wrong time wrong place  

می‌گوید پدر و پسرش در مکان اشتباه در زمان اشتباه مکان

wrong time that's another phrase that sometimes  gets used a kind of a slang phrase in english  

اشتباه   زمان اشتباه بودند، این عبارت دیگری است که گاهی  به نوعی یک عبارت عامیانه در

there's two different ways of saying it there's  wrong place wrong time meaning uh you're in a a  

انگلیسی استفاده می‌شود   دو روش مختلف برای گفتن وجود دارد مکان اشتباه وجود دارد، زمان اشتباه، یعنی آه، شما در وضعیت

bad normally the place will be fine but because  of the situation and because of the timing of it  

بدی قرار دارید، معمولاً مکان خوب خواهد بود، اما به دلیل موقعیت و به دلیل زمان‌بندی آن،

you're at the wrong place at the wrong time  meaning something bad could happen and then  

شما در زمان اشتباه در مکان اشتباه هستید. اتفاق بدی ممکن است اتفاق بیفتد و سپس

there's another way of saying it right place right  time which is the opposite sense which means uh oh  

راه دیگری برای گفتن آن در زمان درست وجود دارد که به معنای مخالف است، یعنی اوه

it was just the perfect situation both the place  and the time worked perfectly well for whatever  

اوه   موقعیت عالی بود، هم مکان و هم زمان برای هر

it is we wanted to do but that video was a case  of being at the wrong place at the wrong time  

کاری که می‌خواستیم انجام دهیم، کاملاً خوب عمل می‌کردند، اما ویدیو موردی بود از قرار گرفتن در مکان اشتباه در زمان نامناسب

and another comment i saw in the story  said oh the father and his son had  

و نظر دیگری که در داستان دیدم گفت: آه پدر و پسرش

a close shave a close shave that's an interesting  also slang phrase in english and it means a narrow  

تراشیدن نزدیک تراشیده بودند که یک عبارت عامیانه جالب به انگلیسی است و به معنای فرار باریک است.

escape or uh came close to uh something  happening it could be something good or it  

یا نزدیک بود که اتفاقی بیفتد، ممکن است اتفاق خوبی باشد یا

could be something bad usually it's something  bad and close shave it comes from the idea of  

ممکن است چیز بدی باشد، معمولاً چیزی بد است و تراشیدن نزدیک از ایده

shaving your face a close shave means you got all  the hair off your hair your face is very smooth  

تراشیدن صورت‌تان ناشی می‌شود. خیلی صاف

because you removed everything so if you have  a close shave with something you came so close  

چون همه چیز را برداشتی، بنابراین اگر با چیزی یک اصلاح نزدیک داشته باشی آنقدر نزدیک

that you couldn't even feel the distance of a  hair so that idea of having a close shave means  

شدی   که حتی نتوانی فاصله یک  مو را احساس کنی، بنابراین ایده داشتن یک اصلاح نزدیک

to come in very close contact with something  without quite touching it so it means for  

به معنای  در تماس بسیار نزدیک با چیزی بدون اینکه کاملاً آن را لمس کنید، به این معنی

something bad almost to happen so the father and  his son had a close shave with a bad situation  

است که   اتفاق بدی تقریباً رخ می‌دهد، بنابراین پدر و پسرش با وضعیت بدی ریش خود را از نزدیک اصلاح کردند

but as it was nothing bad happened they  they just stepped out of the way so that's  

اما چون اتفاق بدی نیفتاد، آنها فقط از مسیر خارج شدند.

a case where we would say that's a close shave  close shave with uh injury or maybe even death  

این موردی است که می‌توانیم بگوییم که یک اصلاح نزدیک با تراشیدن نزدیک با جراحت یا حتی مرگ

in that video because the car was coming very  fast okay so that's our first segment let's  

در آن ویدیو است، زیرا ماشین خیلی سریع می‌آمد، بسیار خوب، بنابراین این اولین

like take a look at our second segment the second  segment today is on prince philip's funeral and  

بخش ماست. در مراسم تشییع جنازه شاهزاده فیلیپ و

this was something covered all over the world  on the bbc has a picture from the funeral  

این چیزی بود که در سرتاسر جهان پوشش داده شد در بی بی سی عکسی از مراسم تشییع جنازه وجود دارد

which we'll have up in a second but let's talk  for just a second about well who was prince philip  

که در یک ثانیه آن را خواهیم داشت، اما بیایید فقط یک ثانیه در مورد اینکه شاهزاده فیلیپ کی بود صحبت کنیم

why was this an important event so this was an  important event this week prince philip was the  

چرا این یک رویداد مهم بود بنابراین این یک رویداد مهم در این هفته بود، شاهزاده فیلیپ

husband of queen elizabeth who is i think the  longest reigning monarch in british history now  

شوهر ملکه الیزابت بود که فکر می‌کنم طولانی‌ترین پادشاه سلطنت در تاریخ بریتانیا در حال حاضر

prince philip was married to queen elizabeth  for 73 years and he died on april 9th he was  

شاهزاده فیلیپ برای ۷۳ سال با ملکه الیزابت ازدواج کرد. او در 9 آوریل درگذشت. او

99 years old and it was just two months before his  100th birthday and then this picture you could see  

99 ساله بود و تنها دو ماه قبل از تولد 100 سالگی او بود و سپس این تصویر را می توانید

the four children of prince philip and queen  elizabeth on the far left in the picture that's  

ببینید                      شاهزاده فیلیپ و هم  ملکه الیزابت در سمت چپ در تصویر که

their old oldest son prince charles who is the  heir to the the throne of england and then behind  

بزرگترین پسر آنهاست. شاهزاده چارلز که وارث تاج و تخت انگلستان است و بعد از

him is uh prince andrew i think and then over  to the right the woman in front on the right  

او شاهزاده اندرو است فکر می کنم و سپس سمت راست زنی که در سمت راست قرار

that's uh the prince philip and queen elizabeth's  daughter anne and then behind her is their fourth  

دارد. فرزند چهارم

child and their youngest son and i think it's his  name is prince edward so that's the royal family  

و کوچک‌ترین پسرشان و فکر می‌کنم نامش شاهزاده ادوارد است، بنابراین خانواده

there uh there for their father's funeral  prince philip was actually born in greece  

سلطنتی آنجا هستند برای تشییع جنازه پدرشان، شاهزاده فیلیپ در واقع در یونان به دنیا آمد

and he moved to uh to england when he was 18 years  old and he uh courted a young prince elizabeth and  

و در 18 سالگی به انگلستان رفت و او از یک شاهزاده جوان الیزابت خواستگاری کرد و

then married her and uh was married to her for 73  years and he was not he's not british by birth but  

سپس با او ازدواج کرد و به مدت 73 سال با او ازدواج کرد و او اصالتاً بریتانیایی نبود، اما

he did speak uh english uh very well he was  educated partly in france partly in england  

او به خوبی انگلیسی صحبت می کرد، او تا حدی در این زمینه تحصیل کرده بود. فرانسه تا حدودی در انگلیس است

and the reason why he's prince philip and not  king philip is he was just married to the queen so  

و دلیل اینکه او شاهزاده فیلیپ است و نه شاه فیلیپ این است که او به تازگی با ملکه ازدواج کرده است،

the way it works in england is you don't  get to be styled king or queen just  

بنابراین   روش کار در انگلیس این است که شما نمی‌توانید

necessarily because you're married to the  monarch and in phillips case uh he was uh  

فقط به این دلیل که با او ازدواج کرده‌اید، به عنوان پادشاه یا ملکه لقب بگیرید. پادشاه و در مورد فیلیپس اوه اوه

not of royal birth but he was elevated to uh uh  prince uh and he was called the queen's consort  

زاده سلطنتی نبود، اما او را به اوه اوه شاهزاده اوه رساندند و او را همسر ملکه نامیدند   به این

meaning her her husband basically and he was  british he became a naturalized british subject  

معنی که اساساً شوهرش بود و

i think he was in the british army for a while  and so there's a lot of things you can learn about  

او بریتانیایی بود. ارتش بریتانیا برای مدتی و بنابراین چیزهای زیادی وجود دارد که می‌توانید درباره

british culture and then maybe a little  bit about english from this event  

فرهنگ بریتانیا و سپس شاید کمی درباره انگلیسی از این رویداد

it says in the story that a moment of silence  was observed partly because the funeral had to  

یاد بگیرید   در داستان می‌گوید که یک لحظه سکوت رعایت شد تا حدی به این دلیل که مراسم تشییع جنازه

be very understated because of the coronavirus  situation a moment of silence this is a common  

باید  خیلی برگزار می‌شد. به دلیل وضعیت ویروس کرونا کم بیان شده است، یک لحظه سکوت، این یک

sort of way of recognizing a solemn event everyone  shares a moment or minute of silence together as a  

روش رایج برای تشخیص یک رویداد رسمی است که همه با هم یک لحظه یا دقیقه سکوت را به‌عنوان

way of recognizing some important event usually  the funeral or death of someone important  

روشی برای تشخیص برخی از موارد مهم به اشتراک می‌گذارند. معمولاً مراسم تشییع جنازه یا مرگ یک فرد مهم

and another phrase that you can learn in the  story it says that prince philip was laid to rest  

و عبارت دیگری را که می‌توانید در داستان یاد بگیرید، می‌گوید شاهزاده فیلیپ به خاک سپرده

uh says prince philip funeral duke of edinburgh  he was also duke of edinburgh laid to rest so  

laid to rest is a very uh it's a very fancy or  uh elevated way of saying that someone was buried  

شد. خیلی آهان، این یک روش بسیار تجملی یا عالی است برای گفتن اینکه یک نفر دفن شده است،

okay so buried is kind of uh blunt a very blunt  way of saying it and then laid to rest is a more  

بسیار خوب، پس دفن شده، نوعی اوه، یک روش بسیار صریح است برای گفتن آن و سپس دراز

pleasant way of saying it um so it's a way of  saying that a dead person was buried as you  

کشیدن، روشی دلپذیرتر برای گفتن آن، پس این راهی است. از گفتن اینکه یک مرده دفن شده است همانطور که شما

could say they were laid to rest and obviously  since this was the prince of uh the prince of uh  

می توانید بگویید که او را آرام کردند و بدیهی است چون این شاهزاده اوه شاهزاده اوه بریتانیای

great britain um and the the consort of the queen  bbc is going to say he was laid to rest they're  

بزرگ بود و همسر ملکه بی بی سی می خواهد بگوید او آرام گرفته است. آنها

not going to say he was he was buried that's a  little that would be a little kind of too blunt  

نخواهند گفت که او دفن شده است که برای این وضعیت کمی بیش از حد صریح

for this situation and um let's see okay so let's  now talk a lot uh think about our third segment  

است و اوم ببینیم خوب است پس بیایید اکنون زیاد صحبت کنیم و در مورد بخش سوم خود فکر کنید

let's move on to our third segment third segment  is about this date in history and i'm going to  

بیایید به قسمت سوم خود برویم. بخش سوم ، ab است از این تاریخ در تاریخ گذشته است و من

talk about two days so two different days and  the reason i'm talking about two different days  

درباره دو روز صحبت خواهم کرد، بنابراین دو روز متفاوت و دلیل اینکه درباره دو روز متفاوت صحبت

is because this live stream is broadcast  around the world and in some places it will be  

می‌کنم این است که این پخش زنده در سراسر جهان پخش می‌شود و در برخی جاها

april 17th and in other places it will be april  18th so let's actually talk about uh this date in  

17 آوریل خواهد بود و در جاهای دیگر 18 آوریل خواهد بود، بنابراین بیایید در مورد این تاریخ در

history april 17th and this date in history april  18th let's start with the the earlier one first  

تاریخ 17 آوریل و این تاریخ در تاریخ 18 آوریل صحبت کنیم، اجازه دهید ابتدا با تاریخ قبلی شروع کنیم

so what happened on april 17th well one event one  important event happened in 1970. on april 17 1970  

پس اتفاقی که در 17 آوریل افتاد و یک رویداد یک رویداد مهم در سال 1970 رخ داد. در 17 آوریل 1970

the apollo 13 lunar spacecraft returned safely to  earth and why was this important well right after  

فضاپیمای آپولو 13 به سلامت به زمین بازگشت و چرا این چاه مهم درست پس

its launch and it launched on i believe april 11  of that year they experienced a severe malfunction  

از پرتاب آن و پرتاب آن در 11 آوریل همان سال، آنها دچار

severe malfunction what is a malfunction that  means for some technical problem some device  

یک نقص شدید شدند. مشکل فنی یک

to go bad or or to break down and in their case  it was an oxygen tank that exploded on their  

دستگاه   خراب یا خراب می شود و در مورد آنها یک مخزن اکسیژن بود که روی فضاپیمای آنها منفجر شد به این

spacecraft meaning that these three astronauts  on board the spacecraft were left 200 000 miles  

معنی که این سه فضانورد در فضا فضاپیماها در 200000 مایل

away from earth without their expected supply of  oxygen or their expected supply of electricity  

دورتر از زمین بدون اکسیژن مورد انتظار یا منبع مورد

or without their expected supply of fuel so many  things were damaged on the spacecraft because  

انتظارشان برق یا بدون منبع سوخت مورد انتظارشان رها شدند، بنابراین بسیاری از چیزها در فضاپیما آسیب دیدند زیرا    به

of this malfunction because of this accident that  happened and this put them in a severe logistical  

دلیل این نقص به دلیل این حادثه که اتفاق افتاد و این باعث شد آنها در یک مشکل لجستیکی   شدید

problem and there's another good word is  logistics or logistical logistics means planning  

و یک کلمه خوب دیگر وجود دارد این است که لجستیک یا لجستیک لجستیک به معنای برنامه ریزی

or organization so this is actually  a term that's used a lot in business  

یا سازمان است، بنابراین این در واقع  اصطلاحی است که در کسب و کار بسیار استفاده می شود

business logistics means organizing when things  will be sent where and how they will be sent  

تدارکات تجاری به معنای سازماندهی زمانی است که چیزها به کجا و چگونه ارسال می شوند

or how something will be manufactured what are  the steps of its manufacturing all of that kind of  

یا چگونه چیزی ارسال می شود. تولید خواهد شد مراحل ساخت آن چگونه است همه این نوع

planning work is included under the term logistics  and in the case of the apollo 13 they had a  

کارهای برنامه ریزی تحت عنوان لجستیک گنجانده شده است و در مورد آپولو 13 آنها

logistical problem of how can we get them using  the fuel they have and the oxygen they have how  

مشکل لجستیکی داشتند که چگونه می توانیم آنها را با استفاده از سوخت و اکسیژن دریافت کنیم. آنها می‌دانند چگونه

can we get them back to earth safely because they  were already moving very very fast away from earth  

می‌توانیم آنها را با خیال راحت به زمین برگردانیم زیرا آنها قبلاً خیلی سریع از زمین دور می‌شدند

and uh they didn't have enough fuel to just turn  around and come back so they had to they had to do  

و اوه آنها سوخت کافی نداشتند که فقط بچرخند و برگردند، بنابراین مجبور بودند

a lot of little things that had never been done  before uh they had to do little uh uh they had  

کارهای کوچک زیادی را انجام دهند که قبلاً انجام نشده بود.

to use the repulsor rockets in different ways what  they did was they made a slingshot around the moon  

به طرق مختلف کاری که آنها انجام دادند این بود که تیرکمانکی به

they slung shot around the moon and they came back  to earth and they were able to do it safely and on  

دور ماه زدند و به زمین برگشتند و توانستند با خیال راحت این کار را انجام دهند و در

april 17th 1970 they safely landed on earth and  this event was portrayed in a hollywood movie  

17 آوریل 1970 با خیال راحت روی زمین فرود آمدند و این رویداد در به تصویر کشیده شد. یک فیلم هالیوود

called apollo 13 in which uh it shows exactly  what happened that was a dramatic recreation  

به نام آپولو 13 که در آن دقیقاً نشان می‌دهد که چه اتفاقی افتاده است که یک بازآفرینی دراماتیک

of those events okay so there we go and well  what about april 18th so that's our second  

از آن رویدادها بوده است، خوب است، بنابراین ما می‌رویم و در مورد 18 آوریل چه می‌شود، بنابراین این دومین

date in history april 18th well on april 18th  1906 an event that was important in american  

تاریخ تاریخ ما است، 18 آوریل و در 18 آوریل 1906، رویدادی که در تاریخ آمریکا مهم

history happened and that event was the great  earthquake the great san francisco earthquake  

بود   اتفاق افتاد و آن رویداد زلزله بزرگ بود زلزله بزرگ سان فرانسیسکو

1906 san francisco an earthquake which  measured around 8.0 on the richter scale  

1906 سان فرانسیسکو زلزله‌ای که حدود 8.0 در مقیاس ریشتر اندازه‌گیری شد

and if you don't know what the richter scale  is that is a scale a system for measuring the  

و اگر نمی‌دانید چه مقدار است. مقیاس er که مقیاسی است برای اندازه‌گیری

intensity of earthquakes and other seismic events  other events involving the shaking of the earth or  

شدت زمین‌لرزه‌ها و سایر رویدادهای لرزه‌ای، رویدادهای دیگر شامل لرزش زمین یا

movement of the earth and 8.0 is quite high  so at 8.0 earthquake that was quite severe  

حرکت زمین و 8.0 بسیار زیاد است، بنابراین در زلزله 8.0 که کاملاً شدید بود

and as a result of that earthquake 3 000 people  died and not only that many buildings in san  

و در نتیجه آن زلزله 3000 نفر جان خود را از دست دادند و نه تنها ساختمان های زیادی در سان

francisco were destroyed i think at the end of uh  at the end it was 30 000 buildings were destroyed  

فرانسیسکو ویران شدند، فکر می کنم در پایان اوه ، در پایان 30000 ساختمان در

by the earthquake and not just the earthquake  but fires were created so as a result of the  

اثر زلزله ویران شدند و نه فقط زلزله، بلکه آتش سوزی نیز در نتیجه آن ایجاد شد. از

destruction fires broke out and the fires  were so severe that uh that some buildings  

آتش سوزی های تخریبی شروع شد و آتش سوزی ها آنقدر شدید بود که آه، بعضی از

had to be blown up uh to create a firewall  to prevent the fire from moving any further  

ساختمان ها   باید منفجر می شدند تا دیوار آتش ایجاد شود تا از ادامه حریق جلوگیری شود

so and a lot of people were trapped by  the by the fires and they had to bring in  

بنابراین بسیاری از مردم توسط  آتش سوزی به دام افتادند. باید

the u.s army and firefighters from all over  the country to help battle the the blaze  

ارتش و آتش نشانان ایالات متحده را از سراسر کشور برای کمک به مبارزه با آتش وارد می کرد

and 20 000 people had to be rescued from the fires  so the u.s navy had to send its ships in to rescue  

و 20000 نفر باید از آتش سوزی نجات می یافتند، بنابراین نیروی دریایی ایالات متحده مجبور شد کشتی های خود را برای نجات بفرستد.

20 000 people uh who were trapped by fires so  this great san francisco earthquake happened um  

20 000 نفر در آتش گرفتار شدند، بنابراین این زلزله بزرگ سانفرانسیسکو اتفاق افتاد

and that just killed 3 000 uh 3 000 people  and destroyed 30 000 buildings including  

و فقط 3000 و 3000 نفر را کشت و 30000 ساختمان از جمله

most of the homes in san francisco and most of  the uh central business district of the city  

اکثر خانه ها در سانفرانسیسکو و بیشتر منطقه تجاری مرکزی اوه را ویران کرد. شهر

so if you go to san francisco today there  are very few buildings that are older than  

بنابراین اگر امروز به سانفرانسیسکو بروید ساختمان های بسیار کمی وجود دارند که قدیمی تر از

1906 because of the great san francisco earthquake  that event that happened on this date in 1906.  

1906 باشند به دلیل زلزله بزرگ سان فرانسیسکو آن رویدادی که در این تاریخ در سال 1906 اتفاق افتاد.

now i have one more uh segment  today and that is a uh that's the  

اکنون من یک بخش دیگر از اوهوم امروز دارم و آن یک آه این است. بخش

q a segment so here's our segment where we  respond to questions and comments from viewers  

q یک بخش است، بنابراین این بخش ماست که در آن به سؤالات و نظرات بینندگانی

like you now first we have a  comment or question that was left on  

مانند شما پاسخ می دهیم، اکنون ابتدا یک نظر یا سؤالی داریم که در

i think it was on the facebook page or may have  been our uh youtube channel i'm not sure exactly  

فکر می کنم در صفحه فیس بوک بود یا ممکن است کانال یوتیوب ما باشد. مطمئناً دقیقاً

which but someone asked about the difference  between saying that something is predominantly  

که اما شخصی در مورد تفاوت بین گفتن اینکه چیزی

uh true or something is usually true what's the  difference between predominantly and usually and  

عمدتاً درست است یا چیزی معمولاً درست است سؤال کرده است، تفاوت بین غالب و معمولاً

that's an interesting question so so here is uh  one way to think about the difference between  

چیست و   سوال جالبی است، بنابراین در اینجا یک راه برای فکر کردن در مورد تفاوت بین

those two words there is some overlap between the  two words so there's some some some sense in which  

این دو کلمه وجود دارد، یک مقدار همپوشانی بین دو کلمه وجود دارد، بنابراین برخی از معناهایی که در

the words are distinct but some sense in  which there is some overlap in meaning  

آن  کلمات متمایز هستند، اما در یک معنا که در معنا همپوشانی دارند، وجود دارد.

and so there are some situations where  you could use either word but usually  

و بنابراین شرایطی وجود دارد که در آن شما می‌توانید از هر یک از کلمات استفاده کنید، اما معمولاً

usually is a word that is almost entirely about  frequency meaning how how often you do something  

معمولاً کلمه‌ای است که تقریباً به طور کامل مربوط به فرکانس است به این معنی که چند وقت یک‌بار کاری را انجام می‌دهید

how frequently you do something so for example  you could say uh i usually wake up at nine o'clock  

چند بار کاری را انجام می‌دهید، به عنوان مثال می‌توانید بگویید آه، من معمولاً ساعت نه بیدار می‌شوم. "ساعت

i usually wake up at nine o'clock  you would not say i predominantly  

من معمولاً در ساعت نه بیدار می‌شوم شما نمی‌گویید من عمدتاً

wake up at nine o'clock you could but that would  be very unusual because this is a question about  

ساعت نه بیدار می‌شوم   می‌توانستید ساعت نه بیدار شوید، اما این بسیار غیرعادی خواهد بود زیرا این سؤال در مورد

frequency uh predominantly um is about is about  it's equivalent in meaning to mainly or for the  

فرکانس است و غالباً um در مورد آن است که معنای آن معادل است عمدتاً یا اکثراً،

most part so you would use predominantly in  a situation where i could say something like  

بنابراین شما عمدتاً در موقعیتی استفاده می‌کنید که می‌توانم چیزی شبیه به

uh the people in my town are predominantly  koreans meaning they're mainly koreans mostly  

بگویم مردم شهر من عمدتاً کره‌ای هستند به این معنی که آنها عمدتاً کره‌ای هستند. و

they are koreans so you could say predominantly  that's that's a more uh advanced uh level word  

اکثراً   آنها کره ای هستند، بنابراین می توانید غالباً بگویید این یک کلمه سطح پیشرفته تر است

uh than let's say mainly or mostly but it has a  similar meaning to those i wouldn't say usually  

اوه نسبت به اینکه بگوییم عمدتاً یا بیشتر، اما معنایی مشابه با کسانی دارد که من معمولاً نمی گویم

in that case it would be because that's that's  about what's mostly the case or mainly the case  

در این صورت به این دلیل است که این کلمه در مورد آن است. بیشتر مورد یا عمدتاً مورد است

that's not about frequency so that's  the difference between those two words  

که در مورد فرکانس نیست، بنابراین  تفاوت بین آن دو کلمه است

usually it's about frequency i usually wake up at  nine i usually go to bed at 10 and predominantly  

معمولاً در مورد فرکانس است معمولاً ساعت نه از خواب بیدار می‌شوم، معمولاً ساعت 10 به رختخواب می‌روم و

is a is equivalent uh in meaning to mainly  or mostly all right so do we have any other  

عمدتاً   a از نظر معنایی معادل عمدتاً یا بیشتر است بسیار خب، آیا

examples and so we're waiting for some other  examples i'll talk a little bit more about  

نمونه‌های دیگری داریم و بنابراین منتظر مثال‌های دیگر هستیم، من کمی بیشتر در مورد آن صحبت خواهم کرد،

um well there is overlap between those two words  so sometimes they can mean uh they can be used  

خوب، بین این دو کلمه همپوشانی وجود دارد، بنابراین گاهی اوقات می‌توانند به این معنی باشند که می‌توان از آنها استفاده

uh the same ah so we've got a high welcome from  ibad khan uh welcome to you as well how are you  

کرد. آه پس ما از طرف عباد خان استقبال زیادی کردیم اوه به شما خوش آمدید. حال شما چطور است.

doing where are you from and then uh i'm not gonna  try to i'm not going to try to pronounce that but  

uh neymar from peru says hi he's from peru  welcome so uh so it's good to hear people  

پرو می گوید سلام او اهل پرو است خوش آمدید، پس خوب است که مردم را بشنویم

matt lindell says hi guys hi to you as well matt  hope you're doing well uh glad to meet you too  

مت لیندل می‌گوید سلام بچه‌ها سلام به شما هم مت امیدوارم حال شما خوب باشد، خوشحالم که شما را هم ملاقات

all right so it's good to get some viewer  feedback here uh always nice to respond to people  

کردم، خیلی خوب است، بنابراین خوب است که نظرات بینندگان را در اینجا دریافت کنید، همیشه خوشحالم که به مردم پاسخ

let's see hi what does portrayed mean portrayed  uh is a way of of meaning shown someone is shown  

دهید   بیایید ببینیم نشان داده شده به چه معناست به تصویر کشیده شده است اوه یک معنی نشان داده شده است که به کسی نشان داده می‌شود

in some way they are portrayed in such a  way so you could say for example um or you  

به نحوی آنها به گونه‌ای به تصویر کشیده می‌شوند، بنابراین می‌توانید بگویید مثلاً ام یا شما

could even it could also mean played played in  the sense of acted by so in the movie lincoln  

حتی می‌توانید به این معنی باشد که در آن بازی شده است حس بازی در فیلم لینکلن

the american president abraham  lincoln is portrayed by the actor  

، رئیس جمهور آمریکا، آبراهام لینکلن، توسط بازیگر

daniel day lewis he portrays abraham lincoln  that means he plays or shows abraham lincoln  

دانیل دی لوئیس به تصویر کشیده شده است.

so he portrays him and you could  also say in a very famous portrait of  

george washington that's in the uh white house  um the president the first president of the u.s  

جورج واشینگتون که در کاخ سفید است. اوم رئیس جمهور اولین رئیس جمهور ایالات متحده

george washington is portrayed standing uh in  front of the capitol portrayed he's shown okay so  

است.

that's an example of how you would use portrayed  or shown and you could see that the word portrayed  

از ترسیم شده یا نشان داده شده استفاده کنید و می توانید ببینید که کلمه به تصویر کشیده شده

has some similarities with the word portrait and  a portrait is a picture right a portrait is a it  

دارای شباهت هایی با کلمه پرتره است و یک پرتره یک عکس است درست

could be a drawing of somebody or a painting  of someone um so that's another way of saying  

uh shone alissa marie's totally blind i hope not  and uh but says hello and hello to you as well  

اوه درخشید آلیسا ماری کاملاً نابینا است امیدوارم نه و اوه اما به شما هم سلام و سلام می‌گوید

good to hear from you primarily primarily  what about primarily primarily mostly  

خوشحالم که در درجه اول از شما می‌شنوم.

primarily is also has a sense of oh lolly lolly  i've heard of lolly lolly welcome from france  

از فرانسه

bonjour and suleiman says thanks so  much thanks so much to you as well  

Bonjour و سلیمان می‌گوید خیلی ممنون  خیلی ممنون از شما هم

very good to hear from you hi from  bittorrents good to hear from you  

خیلی خوشحالم که از شما می‌شنوم سلام از bittorrents خوشحالم که از شما می‌شنوم

uh oh ibad khan is in pakistan okay welcome  welcome from pakistan andronico says hello from  

اوه اوه اوه عباد خان در پاکستان است خوب خوش آمدید  خوش آمدید از پاکستان خوش آمدید andronico می‌گوید سلام از

chile welcome to you from chile and it welcomes  from uh morocco okay so we're getting all over the  

شیلی به شما خوش آمدید از شیلی و از اوه مراکش استقبال می‌کند، خب، بنابراین ما در سراسر

world uh viewers from all over the place pakistan  chile morocco peru france this is great alexander  

دنیا بینندگانی از سراسر جهان داریم پاکستان شیلی مراکش پرو فرانسه این عالی است الکساندر

lipanenko says hello okay this is great it's good  to hear from all of you uh what is the phrase the  

لیپاننک o می گوید سلام، بسیار خوب است، خوب است  از همه شما بشنوم، اوه،

fact of the matter well the fact of the matter  this is kind of a um this is kind of a cliche term  

um but uh actually there's two related terms  there's matter of fact if something is a matter of  

چه عبارتی وجود دارد. اصطلاحات مرتبط اگر چیزی یک امر واقعی باشد، یک امر

fact uh it is um it is uh true right it is a uh it  is a matter of fact but if something is the fact  

واقعی وجود دارد، اوه، اوم، اوه درست است، درست است، اوه ، یک موضوع واقعی است، اما اگر چیزی

of the matter um that's another way of saying um  it's i guess the truth of the case um it is the um  

واقعیت   موضوع باشد، روش دیگری برای گفتن اوم ، من هستم حدس بزنید حقیقت قضیه اوم همین است..

it is the uh the the facts the facts of  the matter um yeah the truth is probably  

اوه حقایق است حقایق موضوع اوم بله، حقیقت

the best way of defining it um you can see how  the truth is a much shorter way of saying that  

احتمالا بهترین راه برای تعریف آن است، امم شما می توانید ببینید که چگونه حقیقت روش بسیار کوتاه تری برای بیان آن است.

but the fact of the matter is uh is  just a phrase that people use as well  

اما واقعیت این است که اوه فقط یک عبارت است که مردم نیز از آن استفاده می‌کنند

and so if i wanted to say something like uh uh  well the fact of the matter is um uh that uh this  

و بنابراین اگر من می‌خواستم چیزی شبیه به اوهوم بگویم خوب، واقعیت این است که اوه این

person is guilty so i could say that in a in a  trial and it sounds a little bit more dramatic to  

فرد گناهکار است، بنابراین می‌توانم آن را در در یک

say it that way the fact of the matter is this man  is guilty uh we saw we got a welcome from ukraine  

محاکمه این مرد گناهکار است اوه ما دیدیم که از اوکراین استقبال

that's really good too good to hear from people  from uh from all over the world that's fantastic  

کردیم   این خیلی خوب است که از مردم از سرتاسر دنیا

ghana okay great okay jack says hello from uh from  ghana and another person from uh from pakistan do  

شنیده شود.

i know this country yes i've met uh in uh in one  of my jobs overseas um i had a friend who was a  

من این کشور را می شناسم بله، در یکی از مشاغل خود در خارج از کشور آشنا شده ام، دوستی داشتم که

he was a volunteer worker from pakistan so i've  met some people from pakistan in my travels

او یک کارگر داوطلب از پاکستان بود، بنابراین در سفرهایم با افرادی از پاکستان آشنا شدم که

good to hear from you let's see any other good  questions or or comments i'll try to answer  

خوشحالم از شما شنیدم. بیایید هر سؤال یا نظر خوب دیگری را ببینیم ، سعی می‌کنم به

answer any good reasonable questions or comments  from people where are you from that's always good  

سؤالات یا نظرات منطقی خوب پاسخ دهم  از افرادی که اهل کجا هستید که همیشه خوب است

i'm from the united states as you know or maybe  you don't know if this is the first time watching  

من از ایالات متحده هستم همانطور که می‌دانید یا شاید  نمی‌دانید آیا این اولین باری است که تماشا

maybe you don't know that yet uh oh you can  you might have questions about something that i  

می‌کنید   شاید نمی‌دانید که هنوز اوه، اوه، می‌توانید  ممکن است سؤالاتی در مورد چیزی داشته باشید که

talked about in one of the segments you can ask  me that as well some of them i might have to look  

در یکی از بخش‌ها در مورد آن صحبت کردم، می‌توانید از من بپرسید که همچنین ممکن است برخی از آنها را جستجو کنم،

up but uh others i'll uh i might be able to answer  on the fly on the fly that's another uh phrase and  

اما اوه دیگران را من اوه شاید بتوانم پاسخ دهم wer on the fly on the fly این یک عبارت دیگر است و   به

it means to do something um on the spur of the  moment on to do something in the moment while  

این معنی است که کاری را سریع انجام دهید تا کاری را در لحظه انجام دهید در حالی

it's happening without any planning or preparation  you do it on the fly you would say meaning you're  

که  آن کار بدون هیچ برنامه ریزی یا آمادگی انجام می شود. "

already moving you're already on the go you're  already going yeah on the fly that's a phrase  

در حال حرکت هستید، شما در حال حرکت هستید، در حال حاضر می روید بله در حال پرواز، این عبارتی است

that i use quite a bit because that's often  how i do things when i'm teaching figure out or  

که من کم از آن استفاده می کنم، زیرا اغلب به این صورت است که وقتی در حال آموزش کارها هستم یا انجام می دهم آیا

work out are they interchangeable um yes they are  interchangeable they're pretty similar in meaning  

آنها قابل تعویض هستند. بله، آنها قابل تعویض هستند، از نظر معنی بسیار شبیه به هم هستند

i i would use them almost uh interchangeably is  there a difference well is uh figure out is um

من از آنها تقریباً به جای یکدیگر استفاده خواهم کرد، آیا تفاوت وجود دارد، خوب متوجه شوید

figure out the the if there's a difference uh  figure out suggests that you realized something  

که آیا تفاوتی وجود دارد، اوه تشخیص دهید نشان می دهد که شما چیزی را متوجه شده اید

ah i figured it out uh maybe it just came to  you or maybe uh you rested for a little bit  

آه من آن را فهمیدم اوه، شاید فقط به سراغ شما آمد یا شاید کمی استراحت کردید

and then and then your mind sort of did it work  something out or work it out does suggest that  

و سپس و سپس ذهنتان به نوعی نتیجه داد یا آن را حل کرد، نشان می‌دهد که

you did some effort so if you work something  out or work out something that that does that  

تلاشی انجام داده‌اید، بنابراین اگر کاری را انجام دهید یا برخی از آن‌ها را انجام دهید. کاری که این کار را انجام می‌دهد

usually implies maybe a little more effort  so that's probably the biggest difference  

معمولاً به تلاش کمی بیشتر دلالت دارد، بنابراین این احتمالاً بزرگترین تفاوت است،

so if uh you could use them but there again  there's overlap between them there's some  

بنابراین اگر می‌توانستید از آنها استفاده کنید، اما دوباره

overlap between them there's cases where you could  use either one and people would understand what  

بین آنها همپوشانی وجود دارد، مواردی وجود دارد که می‌توانید از یکی از آنها استفاده کنید و مردم متوجه می‌شوند که

you meant uh but i'm gonna work out the problem  that means i might have to think about it a bit  

منظورت این بود که اوه، اما من مشکل را حل می‌کنم، به این معنی که شاید باید کمی درباره آن فکر کنم.

i'll figure out the problem means the answer  might just come to me or it could also mean i  

might have to work it out we got a greetings  from jacob in india welcome to you too sir uh  

ما از jacob در هند سلامی دریافت کردیم به شما هم خوش آمدید آقا اوه

difference between bribe and corruption okay so  corruption is a state corruption is a situation  

تفاوت بین رشوه و فساد بسیار خوب است بنابراین فساد یک دولت است فساد یک وضعیت است

so um a bribe is a specific act so and it's  specifically the act of i'm going to give money  

بنابراین اوم رشوه یک عمل خاص است و به طور خاص عملی است که می خواهم ارائه کنم. پول

to an official let's say it's a government  official but it doesn't it's not necessarily  

به یک مقام، فرض کنید یک مقام دولتی است، اما اینطور نیست، لزوماً

always a government official it could be business  but let's say let's let's use a government i  

همیشه یک مقام دولتی نیست، ممکن است تجارت باشد اما فرض کنید بیایید از یک دولت استفاده کنیم

if i get i tell this government official my  company uh will provide 10 million dollars for  

اگر فهمیدم این را بگویم مقام دولتی، شرکت من، 10 میلیون دلار برای

your re-election campaign if you make this law  that can benefit us that's a bribe and if the  

کمپین انتخاباتی مجدد شما ارائه می‌کند، اگر این قانون را وضع کنید، که می‌تواند به نفع ما باشد، این رشوه است و اگر این رشوه است

pr and if the if the official accepts that bribe  he's engaged in corruption that's the difference  

و اگر مقام رسمی آن رشوه را بپذیرد ، درگیر فساد است، این تفاوت است.

okay so the bribe is my offer there's a  quid pro quo i give this and you give that  

رشوه پیشنهاد من است، من این را می‌دهم و شما می‌دهید

that's the bribe corruption is when it's accepted  corruption is when the bribe has been taken um  

که رشوه وقتی پذیرفته می‌شود فساد زمانی است که رشوه گرفته می‌شود

and when there's a when there's a condition  in which bribes are often accepted we can say  

و زمانی که شرایطی وجود دارد که اغلب رشوه‌ها را می‌پذیریم، می‌توانیم بگویید

that a lot of corruption exists in a certain  situation right so a place where corruption  

که در یک موقعیت خاص فساد زیادی وجود دارد، بنابراین مکانی که در آن فساد

exists is a place where bribes almost certainly  exist and sometimes corruption becomes so extent  

وجود دارد، مکانی است که تقریباً به طور قطع رشوه وجود دارد و گاهی اوقات فساد به قدری می‌شود

that the bribes aren't even direct it just  sort of happens unspoken without people even  

که رشوه‌ها حتی مستقیم هم نیستند، به نوعی ناگفته‌ها بدون اینکه مردم حتی بگویند اتفاق می‌افتد.

saying it right because sometimes you don't have  to say things to let people know what you want  

درست است زیرا گاهی اوقات مجبور نیستید چیزهایی بگویید تا به مردم بفهمانید چه می خواهید.

what about for that matter like i  don't smoke or drink for that matter  

r

in that in that case you're saying i don't smoke  and for that matter meaning in addition also  

در آن صورت شما می‌گویید من سیگار نمی‌کشم و به این معناست که علاوه بر این،

i also don't drink okay so that's the sense  of the for that matter in this case so i  

من هم خوب مشروب نمی‌خورم، بنابراین این مفهوم در این مورد است، بنابراین

don't smoke and i'd also don't drink for that  matter uh so you could uh it's a way of uh  

من سیگار نمی‌کشم و من همچنین برای این مورد مشروب نمی‌نوشم، بنابراین می‌توانید آه این راهی است

indicating that you don't do something else or uh  would it always be used in a negative sense i'm  

که نشان می‌دهد کار دیگری انجام نمی‌دهید یا آه ، همیشه به معنای منفی استفاده می‌شود،

not sure about that i'd have to think about that  one uh to be completely sure remember i'm doing  

من مطمئن نیستم که باید در مورد آن فکر کنم آهان تا کاملاً مطمئن شوید به یاد داشته باشید   دارم این کار را در حال انجام

this on the fly so uh so i some some of them  i might have to think about a little bit more  

می‌دهم، بنابراین برخی از آنها را شاید لازم باشد کمی بیشتر فکر

to give a most precise answer but just looking  at it off the top of my head i would say  

کنم  تا دقیق‌ترین پاسخ را بدهم، اما فقط به آن نگاه کنم بالای سرم می‌گویم

uh the differences or the the meaning of that is  uh is that it's in addition from south africa i'm  

اوه تفاوت‌ها یا معنی آن این است اوه این است که علاوه بر این، از آفریقای جنوبی من

honored by being recognized you sir we need you  so much well i'm i'm honored by your watching  

افتخار می‌کنم که شما را به رسمیت بشناسند، آقا، ما به شما خیلی نیاز داریم. شما ویدیوهای ما را تماشا می‌کنید

our videos i really appreciate that thank you very  much uh thank you for watching uh we've got some  

من واقعاً از اینکه از شما بسیار سپاسگزارم سپاسگزارم از اینکه تماشا کردید اوه ما تعدادی

co-workers here from south africa so it's good  to hear it's good to hear from you uh down there  

همکار از آفریقای جنوبی اینجا داریم پس خوب است  شنیدن خوب است شنیدن از شما خوب است آه آن پایین

uh please can you uh i missed that one i went  by too quickly uh can you explain modal verbs  

اوه لطفاً می‌توانید اوه من آن یکی را از دست دادم که خیلی سریع گذشتم، آیا می‌توانید افعال معین   را

for us well that's a big question uh i might  have to we might have to do a video on that  

برای ما توضیح دهید، این سؤال بزرگی است آه ممکن است مجبور به انجام آن شویم. ساختن یک ویدیو در مورد آن

uh to go into more detail modal verbs is a very  big topic um that uh that can take some time to  

اوه برای رفتن به جزئیات بیشتر در مورد افعال معین، موضوع بسیار بزرگی است. اوه، ممکن است مدتی طول بکشد تا

really get into what are modal verbs uh that that  that that's not something i can answer in just a  

واقعاً به افعال معینی بپردازیم، اوه ، این چیزی نیست که بتوانم در عرض

few minutes on a live stream we'd have to go into  detail on that but modal verbs just the quick  

چند دقیقه به آن پاسخ دهم. در یک پخش زنده، باید به جزئیات آن بپردازیم، اما افعال معین فقط

version of that is verbs like might could and  would verbs that are expressing a situation other  

نسخه سریع آن افعالی است مانند ممکن است و افعالی که موقعیتی غیر

than something is the case right i ran you know  running happened you know i was running uh i'm i  

از چیزی را بیان می‌کنند درست است. می دانم که می دویدم اوه من

am running now i will run these are just facts you  know things that happened or didn't but if i said  

هستم   دارم اجرا می کنم، اینها فقط حقایق هستند، شما چیزهایی را می دانید که اتفاق افتاده یا نبوده اند، اما اگر

i might run okay now we're getting into a modal  situation we're getting into a situation where  

گفتم   ممکن است خوب اجرا کنم، اکنون در حال وارد شدن به یک وضعیت معمولی هستیم که در حال ورود به آن هستیم موقعیتی که

it's not just a fact anymore because it might  happen if i ran okay so now that's a hypothetical  

دیگر فقط یک واقعیت نیست زیرا ممکن است این اتفاق می‌افتد اگر من خوب اجرا کردم، بنابراین اکنون این یک فرضیه است

we're getting into a more of a modal situation so  that's that's the quickest way of explaining uh  

ما در حال وارد شدن به موقعیتی بیشتر از حالت مودال هستیم، بنابراین این سریع‌ترین راه برای توضیح دادن است آه

what a modal verb is it's a verb that's expressing  an idea other than um just what's going on  

hey and if you want to know more about modal verbs  you can check out our video on this exact topic so  

سلام، و اگر می‌خواهید درباره افعال معین بیشتر بدانید، می‌توانید ویدیوی ما را در مورد این موضوع دقیقاً بررسی کنید، بنابراین

sarah has a verb as a verb sarah has a video on  modal verbs should ought and must those are three  

sarah یک فعل دارد همانطور که یک فعل sarah دارای یک ویدیو در مورد افعال معین باید باید باشد و باید این سه

common modal verbs should you watch it yes you  should you ought to watch it you must watch it  

فعل معمولی هستند اگر آن را تماشا کنید. بله، اگر باید آن را تماشا کنید، باید آن را تماشا کنید.

okay and can can be a secondhand  experience watching live news and travel  

خوب و می‌تواند تجربه‌ای دست دوم از تماشای اخبار زنده و ویدیوهای مسافرتی

vlogs you can have yeah second-hand experiences  by doing that right a second-hand experience  

so first-hand means direct you did it  second-hand means from uh from another person  

باشد. آیا دست دوم به معنای از طرف دیگری است

so something it's first-hand it's direct something  that's second hand it's indirect it's from another  

بنابراین چیزی دست اول است مستقیم چیزی است که دست دوم است غیرمستقیم از

person uh so if i um here's another case of using  second hand i have first hand information uh that  

شخص دیگری است پس اگر می‌خواهم در اینجا مورد دیگری از استفاده از دست دوم وجود دارد من دست اول دارم اطلاعاتی

that bob is quitting bob told me so that's  first-hand information he told me that's  

که باب در حال ترک است، باب به من گفت، بنابراین این اطلاعات دست اولی است که او به من گفت که

direct first-hand information i have second-hand  information that bob is quitting bob told fred  

اطلاعات دست اول مستقیم است. من اطلاعات دست دومی دارم که باب در حال ترک است.

who told me that's secondhand i heard it from fred  who heard it from bob so there's your difference  

آن را از باب شنیده‌ام، بنابراین تفاوت شما

between first hand and secondhand and obviously  firsthand is a little more reliable a little  

بین دست اول و دست دوم وجود دارد و بدیهی است که دست اول کمی قابل اعتمادتر است، کمی

more solid but if the second hand sor if the first  hand if the second hand source is reliable is good  

محکم‌تر است، اما اگر دست دوم اگر منبع دست دوم قابل اعتماد باشد، خوب است،

then it it's good so if fred it doesn't  doesn't lie if fred doesn't spread rumors  

پس خوب است، پس اگر فرد، دروغ نمی گوید اگر فرد شایعه پراکنی نمی کند،

if fred is a friend of bob's that's good  information too and so if you're watching  

اگر فرد دوست باب است، این اطلاعات نیز خوب است و بنابراین اگر در حال تماشای

travel vlogs and it's a good channel that's a good  second-hand source you can get good information

ویدیوهای مسافرتی هستید و کانال خوبی است که منبع دست دوم خوبی است، می توانید اطلاعات خوبی دریافت کنید،

so we got some more uh people saying hello  very good i'd say that sort out and figure  

بنابراین ما چند نفر دیگر به دست آوردیم که می‌گویند سلام  خیلی خوب است، می‌توانم بگویم که مرتب کردن و

out are interchangeable they are they are very  interchangeable um yeah sort out i think sort  

فهمیدن  قابل تعویض هستند، آنها بسیار  قابل تعویض هستند.

out seems more like um it seems more british  english than me uh uh we do say that in the u.s  

انگلیسی‌تر از من انگلیسی‌تر است اوه اوه ما این را در ایالات متحده می‌گوییم،

but uh but uh i i know my british friends are more  likely to say things like you need to sort it out  

اما اوه، اما می‌دانم که دوستان بریتانیایی من احتمال بیشتری دارد که چیزهایی بگویند مانند شما باید آن را حل

sorry for that bad accent but don't say  things you need to sort it out or it's sorted  

کنید. برای حل کردن آن یا مرتب شده است

and then we don't say that quite as  much but yes sword out could be uh  

و سپس نمی گوییم که به اندازه   اما بله، شمشیر

could be interchangeable with figure out i  would agree with that haggling and bargain  

می تواند قابل تعویض باشد با این که بفهمم من با آن چانه زدن و چانه زدن موافق هستم

um what's the difference between haggling  and bargain okay so haggling is the process  

اوم تفاوت بین چانه زدن  و چانه زدن چیست خوب است پس چانه زدن این روند است

um now let's let's say bargaining haggling  and bargaining those two are pretty similar  

اوم اکنون بیایید بگوییم چانه زنی و چانه زدن آن دو تقریباً شبیه به هم هستند

so if they're um um if uh if i'm let's say i  want to buy let's say i'm in the the the grand  

بنابراین اگر آنها بسیار شبیه به هم هستند، فرض کنید می خواهم بخرم، فرض کنید من در بازار بزرگ

bazaar in istanbul and i want to buy a rug and the  guy says well the rug is a hundred turkish lira  

استانبول هستم و من می‌خواهم یک فرش بخرم و آن مرد می‌گوید خوب فرش صد لیر ترکیه است

and i say well that's too much uh how about  i'll give you 50 turkish lira and he says  

و من می‌گویم خوب این خیلی زیاد است، آهان، من 50 لیر ترکیه به شما می‌دهم و او

i can't sell it for less than 90. and i say well  i can go 55. now we're haggling we could even say  

می‌گوید نمی‌توانم آن را کمتر از 90 بفروشم. و من می گویم خوب من می توانم بروم 55. اکنون ما در حال چانه زدن هستیم و حتی می

we're bargaining okay because i'm trying to get  a lower price and he's trying to get the highest  

توانیم بگوییم   ما معامله می کنیم مشکلی نیست زیرا من سعی می‌کنم قیمت پایین‌تری داشته باشم و او سعی می‌کند بالاترین قیمت ممکن را به دست آورد،

possible price so we're trying to come to some  arrangement on what i will pay for this rug and  

بنابراین ما سعی می‌کنیم به توافقی برسیم که من برای این فرش چه هزینه‌ای بپردازم و

you could use haggling or bargaining kind of  interchangeably haggling has more of a sense  

شما می‌توانید از چانه‌زنی یا چانه‌زنی استفاده کنید. بیشتر

of the struggle of it uh to me there's more of an  emotional sense of there's a battle going on and  

احساس   مبارزه با آن را دارد، اوه، برای من، بیشتر احساس احساس احساسی وجود دارد که جنگی در جریان است و

then bargaining is more of a neutral sense of it's  just a negotiation and then haggling is more of  

سپس چانه زنی بیشتر یک حس خنثی است که فقط یک مذاکره است و سپس چانه زنی بیشتر

a sense of an emotional uh as well as an economic  interchange where i'm really trying to get a deal  

یک حس احساسی است. اوه و همچنین یک مبادله اقتصادی که در آن من واقعاً سعی می‌کنم به یک معامله بپردازم

he's really trying to uh to get a deal as well  so i would say haggling has more of an emotional  

او واقعاً تلاش می‌کند تا به یک معامله نیز دست یابد. بنابراین می‌توانم بگویم که

connotation than bargain bargaining does and just  the word bargain not using it as a uh not using  

چانه‌زنی بیشتر از چانه‌زنی دارای مفهوم عاطفی است و فقط از کلمه چانه‌زنی استفاده نمی‌شود. استفاده نکردن از

it as a verb but using it as a noun a bargain is  a deal a bargain is a a good deal a good price  

آن به‌عنوان فعل، اما استفاده از آن به‌عنوان اسم، معامله‌ای است، معامله، معامله خوبی است، قیمت خوبی است.

so if somebody says hey i bought that rug and i  only paid 50 turkish lira for it so we might say  

ممکن است بگوید

that's a good bargain that's a bargain okay so  there's your difference you wouldn't say that's  

این خوب است چانه زدن این یک معامله خوب است، بنابراین تفاوت شما وجود دارد که

a haggle that wouldn't that wouldn't really make  sense but you could say that's a bargain that  

نمی گویید این یک چانه زنی است که واقعاً معنی ندارد، اما می توانید بگویید این معامله ای است که

would make sense um that's a haggle haggle as a  noun really refers to the combat the discussion  

منطقی است. مبارزه با بحث

to try to get the best deal so some people  like haggling some people don't like haggling  

تلاش برای به دست آوردن بهترین معامله، به طوری که برخی از افراد دوست دارند چانه زنی کنند، بعضی ها از چانه زدن خوششان نمی آید

i'm not a big fan of haggling i'm not very good  at it but i am a fan of a bargain i like to get a  

من طرفدار زیاد چانه زدن نیستم، در آن خیلی خوب نیستم  اما طرفدار معامله هستم که دوست دارم برای به دست آوردن یک

good bargain all right we got a thanks good thanks  to you as well for listening uh hi from madagascar  

معامله خوب خوب، یک تشکر خوب از شما نیز دریافت کردیم که به ماداگاسکار گوش دادید، سلام،

that's great madagascar as an interesting country  a very interesting history uh i've actually read  

ماداگاسکار عالی است به عنوان یک کشور جالب  تاریخ بسیار جالبی است، من در واقع

a book on uh a queen of madagascar ravallona i  think ravalanova i think i might be pronouncing  

کتابی در مورد اوه یک ملکه ماداگاسکار راوالونا خوانده ام فکر کن راوالانوا فکر می کنم ممکن است

it wrong but she was from the 19th century so very  interesting uh ruler of madagascar a long time ago  

اشتباه تلفظ کنم، اما او از قرن نوزدهم بسیار جالب است، اوه فرمانروای ماداگاسکار مدت ها پیش

so i know a little bit about the country let's  see do we have any other questions or comments  

بنابراین من کمی در مورد کشور می دانم بیایید ببینیم آیا سؤال یا نظر دیگری داریم

these are really good and it's very good to  get this kind of feedback from from you guys  

اینها واقعاً هستند برو خیلی خوب است که  این نوع بازخورد را از شما بچه ها دریافت کنید

let's see from pakistan which wish to learn  more about english well the good news is  

بیایید از پاکستان ببینیم که می خواهند درباره انگلیسی بیشتر بیاموزند، خبر خوب این

the english danny channel is a great place to go  we have more videos that you can watch to learn  

است   کانال انگلیسی دنی مکانی عالی برای رفتن است ما ویدیوهای بیشتری داریم که می توانید آنها را تماشا کنید

more about english and i hope to have more  live streams like this coming up every week  

درباره انگلیسی بیشتر بیاموزید و امیدوارم هر هفته پخش‌های زنده بیشتری مانند این

where you can do that is it except acceptable  to spend say i spent a great time rather than  

داشته باشم   که می‌توانید این کار را انجام دهید، به جز قابل قبول است که بگذرانید زمان زیادی را صرف کردم به جای

i had a great time i came across this on common  grammatical mistakes in an exam well uh i would  

من زمان خوبی داشتم. در یک امتحان خوب،

not say that i would not say i spent a great  time i would definitely say i had a great time  

نمی‌گویم که نمی‌گویم زمان خوبی را گذراندم ، قطعاً می‌گویم

um i would just say i spent time i spent some  time doing it that's fine you could say i spent  

زمان خوبی را گذراندم.

time doing it but you wouldn't say i spent a  great time and part of the reason for it is um  

این کار را انجام می دهم، اما نمی گویید زمان زیادی را گذرانده ام و بخشی از دلیل آن این است که اوهوم،

because uh time is one of those words it's kind of  like if you know the difference between count and  

زیرا زمان یکی از آن کلمات است، مانند این است که تفاوت بین

non-count nouns and i believe we have an english  danny channel video on that which explains some  

اسم های شمارش و غیر شمارش را بدانید و من معتقدم که ما یک کانال انگلیسی دانی داشته باشید ویدیویی که برخی

of the difference there um saying a great time  seems a little weird because time is one of those  

از تفاوت‌ها را توضیح می‌دهد، گفتن «زمان عالی» کمی عجیب به نظر می‌رسد، زیرا زمان یکی از

kind of a non-count noun where it sounds a little  awkward to a native speaker to say i spent a great  

آن اسم‌های غیر شمارش است که در آن به زبان مادری کمی ناخوشایند به نظر می‌رسد که بگوید زمان خوبی را

time but you can say i spent time just generally  but had a great time is what you would say there i  

صرف کردم اما شما می توانید بگویید که من به طور کلی زمان گذراندم، اما زمان خوبی را گذراندم، همان چیزی است که شما می گویید در

had a great time that's that makes sense um what  is negotiation well negotiation is a discussion  

آنجا خوش گذشت، این منطقی است که مذاکره چیست، خوب مذاکره یک بحث

between two people uh to try to come to some kind  of arrangement some kind of agreement the most  

بین دو نفر است برای تلاش برای رسیدن به نوعی توافق نوعی توافق رایج ترین

uh the most common kind of negotiation that  i often think of is a business negotiation uh  

اوه رایج ترین نوع مذاکره ای که  اغلب به آن فکر می کنم یک مذاکره تجاری است

but another kind of negotiation is just sales uh  so you go to a shop if i go to a shop and i say  

اوه   اما نوع دیگری از مذاکره فقط فروش است، بنابراین اگر من به مغازه بروم و

i'd like to buy um that rug um and the the the  seller says you can have it for a hundred lira  

بگویم  دوست دارم آن فرش را بخرم و فروشنده می گوید می توانی آن را با صد

and i say i'll pay 50. we're in a negotiate that's  we're in we're haggling or you could say we're in  

لیر داشته باشی و من می گویم 50 می پردازم.

a negotiation we're negotiating so we're in a  negotiation that's the noun we're negotiating  

ما در حال مذاکره هستیم، بنابراین در حال مذاکره هستیم که اسمی است که در حال مذاکره

that's the verb negotiate means to discuss  something with someone to try to come to  

هستیم   این فعل مذاکره است به معنای بحث درباره چیزی با کسی تلاش برای رسیدن به

an agreement can we use while with the past  perfect um i think so can you think of an example  

توافق   می‌توانیم استفاده کنیم در حالی که با گذشته کامل است ام من فکر می‌کنم، پس می‌توانی مثالی

sentence uh that you're trying to uh trying to  use there um and i'll try to see if that works in  

بیاوری   جمله اوه که سعی می‌کنی سعی می کنم از آن استفاده کنم و سعی می کنم ببینم آیا این کار در

the specific case that you're thinking of um  so um there you there may be something specific  

مورد خاصی که به اوم فکر می کنی جواب می دهد یا نه، پس ممکن است چیز خاصی وجود داشته باشد

that you're thinking of um so i'll try to  address that uh if i can so past perfect um

که به اوم فکر می کنی، بنابراین سعی می کنم بفرمایید که اوه، اگر من می توانم خیلی خوب از اوم،

usually you can um okay so um so past  perfect you're gonna talk about something uh  

معمولاً شما می توانید اوم، خیلی خوب، خیلی خوب گذشته ، می خواهید در مورد چیزی صحبت کنید آه

something that uh had been done um

کاری که اوه انجام شده

um yeah i think so here's an example you could  say while i was doing this uh live stream  

بود. این پخش زنده

uh a new video had just been posted to the english  danny channel i don't know that that's true but i  

اوه یک ویدیوی جدید به تازگی در کانال انگلیسی دانی پست شده بود، نمی‌دانم این درست است، اما

think i could say that uh so you can use it well  you can use while while something was happening  

فکر می‌کنم می‌توانم آن را بگویم، تا بتوانید به خوبی از آن استفاده کنید شما می‌توانید زمانی که اتفاقی در حال رخ دادن بود استفاده کنید

happening something else had  already happened so even while

اتفاق دیگری می‌افتد پیش از این اتفاق افتاده بود حتی زمانی که

he was speaking the other person had already  finished his test yeah so you're you're saying  

او حرف دیگری می زد فرد قبلاً تست خود را تمام کرده بود بله، بنابراین شما دارید می‌گویید

that something had been completed while  something was going on so yeah that you can  

چیزی تکمیل شده است در حالی که چیزی در حال انجام است، بنابراین بله که می‌توانید

do that yeah i think you could do that so let's  see anything else please do it's really helpful  

آن کار را انجام دهید بله، فکر می‌کنم شما می‌توانید آن را انجام دهید، بنابراین بیایید هر چیز دیگری ببینیم، لطفاً انجام دهید، واقعاً مفید است

what's the opposite of hungry full the opposite  of hungry would be full or the opposite of hungary  

برعکس گرسنه سیری مخالف گرسنگی سیر می شد یا برعکس مجارستان

if i wanted to be if i wanted if i wanted to  make a joke i could say is austria because uh  

اگر می خواستم باشم اگر می خواستم اگر می خواستم شوخی کنم می توانم بگویم اتریش است زیرا اوه

hungary uh h-u-n-g-a-r-y is a country in  europe and it used to be joined with austria  

مجارستان اوه h-u-n-g-a-r-y کشوری در اروپا است و آن را قبلاً با اتریش

as a an empire called the empire of  austria-hungary so but hungary i think  

به عنوان امپراتوری به نام امپراتوری اتریش-مجارستان ملحق می شد، اما مجارستان فکر

you mean in the sense of i need to eat so i think  the opposite of hungry is full opposite hungry is  

می کنم   منظور شما به معنای نیاز به غذا خوردن است، بنابراین فکر می کنم  عکس گرسنه کامل است در مقابل گرسنه است

full what's the difference between trade and  business um so trade uh um trade is more of a  

پر است چه تفاوتی بین تجارت وجود دارد و business um بنابراین تجارت اوه اوم تجارت بیشتر یک

give and take between people um and then business  is just a general word for anything being done um  

دادن و گرفتن بین مردم است، و سپس تجارت  فقط یک کلمه کلی برای هر کاری است که انجام می شود، اوم

so let me see actually trade has other  meanings though um so uh trade so trade um  

پس اجازه دهید ببینم در واقع تجارت معانی دیگری دارد، اگرچه اوم، پس اوه، تجارت پس تجارت کنید. اوم

when you're trading you're buying and selling um  uh but well here i'll give you an example so um uh  

وقتی دارید معامله می‌کنید، دارید خرید و فروش می‌کنید، اما خب، من در اینجا به شما یک مثال می‌زنم، بنابراین

when when ford makes a car right they're not  engaged in trade but they are engaged in business  

وقتی فورد ماشینی را درست می‌سازد، آنها درگیر تجارت نیستند، اما درگیر

right they're just making the car right they're  engaged in business they're building a product  

تجارت هستند. فقط ماشین را درست می‌کنند، درگیر تجارت هستند، محصولی می‌سازند

and then later they'll sell that product yes and  they will get involved in trade and when they need  

و بعداً آن محصول را می‌فروشند، بله و  درگیر تجارت می‌شوند و وقتی به

the parts to make the car they're going to engage  in trade because they're going to buy those the  

قطعات برای ساخت ماشینی که می‌خواهند نیاز داشته باشند، وارد می‌شوند. وارد تجارت شوید زیرا

parts they need from people that supply them  you know like they're going to need rubber for  

آنها قطعات مورد نیاز خود را از افرادی که آنها را تامین می کنند خریداری می کنند.

the tires they're going to need metal for the the  body they're going to need glass for the windows  

شیشه برای پنجره‌ها

and the the front windshield so they'll engage  in trade in order to carry on their business  

و شیشه جلوی جلو، بنابراین آنها برای ادامه کسب‌وکارشان  درگیر تجارت می‌شوند

so yeah business uh trade is a part of business  is a way of thinking about it so business  

بنابراین بله، تجارت بخشی از تجارت است روشی برای تفکر در مورد آن است، بنابراین

will include trade but include other things  there's other activities like just purchasing uh  

تجارت   تجارت را شامل می‌شود، اما شامل موارد دیگری نیز می‌شود. فعالیت‌های دیگر مانند خرید فقط انجام

it'll also involve negotiations it'll also  involve advertising like so if there's an  

می‌شود شامل مذاکرات نیز می‌شود ، اگر یک شرکت تبلیغاتی وجود داشته باشد،

advertising company so an advertising company are  they really engaged in trade no they're not buying  

یک شرکت تبلیغاتی واقعاً درگیر تجارت است، نه آنها نمی‌خرند

and selling what they're doing is they're making  an advertisement okay but then they may engage in  

و کاری را که انجام می‌دهند را می‌فروشند، یک تبلیغ درست می‌کنند، اما در این صورت ممکن است

a little trade when they sell their advertisement  uh or offer it to a a tv channel say for example  

وقتی تبلیغ خود را می‌فروشند یا به یک کانال تلویزیونی پیشنهاد می‌کنند، وارد

but the making of the ad or the making of  advertising that's that's a part of business  

اما ساخت آگهی یا ساخت تبلیغات بخشی از تجارت است

right so that's really the difference there um  what are my qualifications my qualifications  

درست است، بنابراین واقعاً تفاوت در آنجاست. مدارک تحصیلی

i have a uh i have a master's and a  phd in english language and literature  

من   من دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکترای زبان و ادبیات

uh from a university in the united states so those  are my qualifications and then i've been teaching  

انگلیسی   از دانشگاهی در ایالات متحده هستم، بنابراین اینها مدارک من هستند و سپس تدریس کرده‌ام

i also have some experienced qualifications i've  taught at american universities for about seven or  

همچنین مدارک با تجربه‌ای دارم که در آمریکا تدریس کرده‌ام. دانشگاه‌ها حدود هفت یا

eight years and i've taught overseas at overseas  universities for this is now my eighth year uh  

هشت سال است و من در خارج از کشور در دانشگاه‌های خارج از کشور تدریس کرده‌ام، زیرا این سال هشتم است که من در

teaching overseas so about 15 years university  teaching experience teaching everything from uh uh  

خارج از کشور تدریس می‌کنم، بنابراین حدود 15 سال در دانشگاه هستم. y تجربه تدریس تدریس همه چیز، از

literature courses to negotiation courses  business business english uh and just english  

دوره‌های ادبیات تا دوره‌های مذاکره، انگلیسی تجاری تجاری، اوه و فقط انگلیسی

grammar and english speaking and conversation uh  so i've taught a lot of um taught a lot of people  

گرامر و انگلیسی صحبت کردن و مکالمه اوه بنابراین من خیلی‌ها آموزش داده‌ام.

including native speakers and not any native  speakers about the english language uh please  

زبان انگلیسی آه لطفا

a deal a bargain the same thing a deal and  a bargain yeah again this is a case where  

یک معامله یک معامله همان معامله و یک معامله بله دوباره این موردی است که   در

there's going to be a lot of overlap there  that's a deal that's a bargain a lot of times  

آنجا همپوشانی های زیادی وجود خواهد داشت این معامله ای است که یک معامله است که بسیاری از اوقات

you're going to want to say that those are  just about the same so would you say that  

شما می خواهید بگویید که آن‌ها تقریباً یکسان هستند، پس آیا می‌گویید که

something is a deal or is a bargain  well the thing is you could also say  

چیزی یک معامله یا معامله است خب این است که شما نیز می‌توانید بگویید

i'm more likely to say that something is a  good or a bad deal you could say something's  

من به احتمال زیاد می‌گویم که چیزی معامله خوب یا بد است، شما می‌توانید چیزی را بگویید

a good bargain or a bad bargain but it's more  common to say something like i got a good deal

چانه زنی خوب یا معامله بد، اما رایج تر است که بگوییم چیزی شبیه معامله خوب

to mean a bargain so a bargain already implies  that it was probably good whereas a deal is more  

به معنای یک معامله است، بنابراین معامله از قبل نشان می دهد که احتمالاً خوب بوده است، در حالی که معامله خنثی تر است،

neutral so you would say good deal to specify  no it was a really good deal now deal can mean  

بنابراین شما می گویید خوب است. معامله برای مشخص کردن نه واقعاً یک معامله خوب بود اکنون معامله می تواند به معنای

good but sometimes you might specify specifically  by saying no no it was a good deal or it was a bad  

خوب باشد، اما گاهی اوقات ممکن است به طور خاص با نه گفتن نه، این یک معامله خوب بود یا

deal i made a deal but it was a bad deal  i didn't i didn't i didn't win out of it  

یک معامله بد معامله را تعیین کنید. من نگرفتم من برنده نشدم

so uh um yeah that's i think there's  there's a there's the difference there  

پس اوه اوم بله همین است، فکر می‌کنم وجود دارد  یک تفاوت وجود دارد

even though again there's a lot of overlap  with those two words deal and bargain  

حتی اگر باز هم همپوشانی‌های زیادی با این دو کلمه معامله و معامله وجود دارد

let's see how am i i'm good how  are you i hope you're doing well  

بیایید ببینیم حالم چطور است، من خوبم حالت خوب است، امیدوارم حال شما خوب باشد

let's see uh how to speak english like a native  well uh i think one of the k it's difficult to do  

بیایید ببینیم چگونه انگلیسی را مانند یک بومی صحبت کنیم خوب اوه من فکر می کنم یکی از کارهایی که انجام دادن آن دشوار است

but uh the key is a lot of listening and a lot  of practice uh so you should listen uh to people  

اما نکته کلیدی این است که زیاد گوش کنید و تمرین زیاد داشته باشید، پس باید به افرادی

speaking in english um and uh and practice  it when you can you know one way that you can  

که به زبان انگلیسی صحبت می‌کنند گوش دهید و وقتی می‌توانید آن را تمرین کنید، یک راه را می‌دانید که

you can do it as well uh is uh you can also  practice sing singing things and learning some  

می‌توانید آن را انجام دهید، اوه اوه، می‌توانید آواز خواندن چیزهایی را تمرین کنید و برخی از

english songs and singing them because that  can also help you a bit too i've noticed that  

آهنگ‌های انگلیسی را یاد بگیرید و آنها را بخوانید زیرا این کار می‌تواند همچنین کمی به شما کمک می‌کند. من متوجه شده‌ام

that sometimes that's more fun to learn the  lyrics of a song and then you also learn the  

که گاهی اوقات این کار سرگرم‌کننده‌تر است اشعار یک آهنگ را یاد بگیرید و سپس

sort of the meaning and the feeling of the  words because there's an emotion in the song  

نوع معنی و احساس کلمات را نیز یاد می گیرید زیرا در آهنگ احساسی وجود دارد،

so that might be something that can help you  out if you're finding if you're having trouble  

بنابراین اگر متوجه شدید که مشکل دارید می تواند به شما کمک کند.

is get a song that you like in english and learn  how to sing it uh that might help you am i using  

این است که آهنگی را که دوست دارید به زبان انگلیسی دریافت کنید و یاد بگیرید که چگونه آن را بخوانید، این به شما کمک می کند که آیا من از

per se correctly now per se is a latin phrase it  comes from the latin language which we borrowed  

خود به درستی استفاده می کنم اکنون به خودی خود یک عبارت لاتین است و از زبان لاتینی گرفته شده است که ما آن

into english we're not dating per se uh yeah so  uh yes that is correct uh it's just that we hang  

را به انگلیسی قرض گرفته ایم. اوه بله پس اوه بله درست است آه فقط این است که ما با

out uh and get to know each other more so yes you  are using that correctly that is the meaning of  

هم می گذریم و بیشتر با هم آشنا می شویم، بنابراین بله شما به درستی از آن استفاده می کنید این معنای

it uh but you could probably tell that uh and it  looks like per c right but it's usually pronounced  

آن است، اما احتمالاً می توانید بگویید اوه و به نظر می رسد درست است اما معمولاً تلفظ می‌شود

uh per se per se means by itself or in itself so  we're not dating we're not uh dating per se you  

uh فی نفسه به این معنی است که به خودی خود یا به خودی خود معنی می‌شود، بنابراین ما با هم قرار نمی‌گذاریم، فی نفسه قرار نمی‌گذاریم

know we're not we're not dating by itself you know  if you in the literal meaning of that word we're  

معنی تحت اللفظی آن کلمه ما فقط در حال معاشرت هستیم این

just hanging out that's all we're doing so you  could use it that way yep so yeah that's a that's  

تنها کاری است که ما انجام می دهیم پس شما می‌توانم آن را به این صورت استفاده کنم، بله، بله، این

a a phrase that we borrowed from from latin what  is the name given to the time difference between  

عبارتی است که ما از لاتین وام گرفته‌ایم ، نامی که به اختلاف زمانی

the nationals well i'm not sure exactly what you  mean by that um the time difference between um  

بین ملی پوشان داده شده است، من مطمئن نیستم دقیقاً منظور شما از آن um تفاوت زمانی بین um

who for example um because there's different  meanings for different time differences  

چه کسی است. برای مثال اوم، زیرا معانی مختلفی برای تفاوت‌های زمانی مختلف وجود دارد

we have time zones so for example in the united  states there's the eastern so if you live in new  

ما مناطق زمانی داریم، به عنوان مثال در ایالات متحده، منطقه شرقی وجود دارد، بنابراین اگر در

york or washington dc you're in the eastern time  zone and then if you live in california you're in  

نیویورک یا واشنگتن دی سی زندگی می‌کنید، در منطقه زمانی  شرقی هستید و سپس اگر در کالیفرنیا زندگی می‌کنید. شما در

the western time zone and that would be a name  given to that difference but you could also say  

منطقه زمانی غربی هستید و این نامی است که به آن تفاوت داده می‌شود، اما می‌توانید بگویید

there's the international date line  and people on one side of it are  

که خط تاریخ بین‌المللی وجود دارد و افراد در یک طرف آن

on one day like for example april 17th and people  on the other side of veteran the next day say  

در یک روز مانند 17 آوریل و افراد در طرف دیگر هستند. از جانباز روز بعد بگویید

april 18th how can i remove spelling mistakes  okay so what uh the way to get better at spelling  

18 آوریل چگونه می‌توانم اشتباهات املایی را حذف کنم خیلی خوب، بنابراین راهی برای بهتر شدن در

is to read a lot uh i tell even native speakers  this because native speakers often make mistakes  

املا   خواندن زیاد است، من حتی به زبان مادری هم می‌گویم  این را می‌گویم زیرا گویشوران بومی اغلب م.

learning how to spell in english is very difficult  uh the the spelling of english is very strange  

یادگیری املای انگلیسی بسیار دشوار است اوه املای انگلیسی بسیار

because the reason why it's strange is because  the sounds of words changes quicker than spelling  

عجیب است   زیرا دلیل عجیب بودن آن این است که صدای کلمات سریعتر از تغییر املا

changes and so a lot of spelling of words reflects  the way that words were pronounced 400 years ago  

تغییر می کند و بنابراین املای بسیاری از کلمات منعکس کننده روشی است که کلمات بودند. 400 سال پیش

so the pronunciation has changed but  the spelling has remained the same  

تلفظ شده است   بنابراین تلفظ تغییر کرده است اما  املا ثابت مانده

and i i can't explain all the reasons for that  but but that's why that is and so some words are  

و من نمی توانم همه دلایل آن را توضیح دهم اما به همین دلیل است و بنابراین درک برخی از کلمات

difficult for native speakers to to understand  the way to get better at spelling spelling is to  

برای زبان مادری دشوار است  راه بهتر شدن در املای املا این است

read a lot the more you read your mind will start  to recognize wait a minute that just looks wrong  

که هرچه بیشتر بخوانید، ذهن شما شروع به تشخیص یک دقیقه صبر کنید که اشتباه به نظر می رسد

and so you will just instinctively recognize  that's not the right spelling because you will  

و بنابراین به طور غریزی تشخیص می دهید که املای درستی نیست زیرا

have seen the word spelled correctly many times  so read a lot and read uh read high-level things  

بارها املای صحیح کلمه را دیده اید پس بخوانید زیاد بخوانید و چیزهای سطح بالا

so don't read just like a newspaper here or an  internet article there but read published books  

بخوانید   بنابراین مانند یک روزنامه در اینجا یا یک مقاله اینترنتی در آنجا مطالعه نکنید، بلکه کتابهای منتشر شده را بخوانید

meaning that an editor has corrected the spelling  very well and read like literature or philosophy  

به این معنی که itor املا را خیلی خوب تصحیح کرده است و مانند ادبیات یا فلسفه

or something you enjoy history something that you  like because if you like it you're more likely to  

یا چیزی که شما از تاریخ لذت می برید، چیزی را خوانده است که دوست دارید زیرا اگر آن را دوست داشته باشید احتمالاً

do it and read a bunch of things and the more you  are exposed to english words the better you will  

آن را انجام می دهید و یک سری چیزها را می خوانید و بیشتر در معرض کلمات انگلیسی قرار می گیرید. هرچه

get at spelling in the covet context water jab  a jab is a shot so an injection a jab so they  

بهتر   در هجی کردن در متن طمع آب هجی کنید ضربه زدن یک ضربه است بنابراین تزریق یک ضربه به این

a jab means to stab something and so just like  they're stabbing you in the arm with the needle  

معنی است که به چیزی ضربه می زنند و دقیقاً مانند که با سوزنی  که دارند به بازوی شما ضربه می زنند.

they're injecting you you could say it's a jab and  that that used to be uh predominantly they would  

شما می توانید بگویید که این یک جب است و قبلاً غالباً آنها می

say that in british english but we've adopted  it now in the u.s i hear even americans and  

گویند که به انگلیسی بریتانیایی اما ما اکنون آن را در ایالات متحده پذیرفته ایم.

canadians referring to jabs now so um the covet  is such an international situation that this  

وضعیتی که این

word has gotten spread around more so yeah  can flat out mean downright yes it can  

کلمه بیشتر در اطراف پخش شده است، بنابراین بله می‌تواند به معنای کاملاً واضح باشد بله می‌تواند

yes it can uh that is flat out wrong that is  downright wrong um uh you could say that um  

بله می‌تواند آه، کاملاً اشتباه است که  کاملاً اشتباه است.

it can and there can be overlap between  the two you are flat out correct

شما کاملاً درست می گویید در

per day per and uh and by per day uh by day  day by day um yeah so what is the difference um  

هر روز در هر و اوه و هر روز آه به روز روز به روز اوم بله، بنابراین چه تفاوتی

between those um i have to think about that one um  for a second so per diem is another use of per so

بین آن ها وجود دارد، من باید در مورد آن یک ام برای یک ثانیه فکر کنم، بنابراین روزانه استفاده دیگری از هر است.

well one difference is that

خوب یک تفاوت این است که

bi has other meanings that per doesn't so per  is four each for each so per day for each day  

bi معانی دیگری دارد که هر نه بنابراین برای هر کدام چهار عدد برای هر روز بنابراین برای هر روز

but buy also has the means of by means  of using something so i came here by car  

اما خرید نیز دارای ابزار استفاده از چیزی است بنابراین من با ماشین به اینجا آمدم

you couldn't say i came here per car that  wouldn't make sense because per doesn't  

شما نتوانستید بگویید من به ازای هر ماشین به اینجا آمدم که معنی ندارد زیرا per

mean by means of it only means four each so  uh so you could say here uh you could say  

به معنای آن فقط چهار عدد است، بنابراین شما می توانید اینجا بگویید آه شما می توانید بگویید

but you could in the cases where buy does mean  for each you could use per or buy interchangeably  

اما می توانید در مواردی که خرید به معنای هر یک از شما باشد. می‌توانم به جای هم استفاده کنم یا بخرم

so i do this day by day i do this per day  take one per day that makes sense you can  

بنابراین من این کار را روز به روز انجام می‌دهم، هر روز این کار را انجام می‌دهم یک عدد در روز مصرف می‌کنم که منطقی است می‌توانید

say that again and tell me about it um are these  synonymous in feeling yeah they just about are  

دوباره آن را بگویید و در مورد آن به من بگویید.

it just has a feeling of just a general agreement  a general sort of yes i i i agree with that  

احساس فقط یک توافق کلی  یک نوع کلی بله، من با آن موافقم

uh feeling yes they they basically are  i mean you can get into some technical  

اوه احساس بله آنها اساساً هستند  منظورم این است که شما می‌توانید وارد برخی تفاوت‌های فنی شوید،

differences but uh yeah tell me about it yeah has  the same sort of feeling like look at that again  

اما اوه بله، در مورد آن به من بگویید بله، همان احساسی را دارد که می‌خواهید دوباره

tell me about it uh let's let's let's look at what  a difference might be tell me about it might be  

به آن نگاه کنید   در مورد آن به من بگویید آه، بیایید بیایید ببینیم چه تفاوتی ممکن است به من بگوید ممکن

more for a negative thing right ah boss is  terrible oh yeah tell me about it he is terrible  

است برای یک چیز منفی بیشتر باشد درست آه رئیس وحشتناک است اوه بله در مورد آن به من بگویید که او وحشتناک است.

you could say that again you you could you could  use that um but uh but usually you don't want them  

to say that again because the boss might hear  you you don't want him to hear and so tell me  

رئیس ممکن است صدای شما را بشنود که نمی‌خواهید او بشنود و بنابراین درباره آن به من بگویید

about it it's a little bit better for agreeing  with a negative sentiment whereas you can say  

که برای موافقت با احساسات منفی کمی بهتر است در حالی که می‌توانید بگویید

that again you could do that but it's a little  better to use for positive statements only disgust  

که دوباره می‌توانید این کار را انجام دهید، اما بهتر است از آن برای اظهارات مثبت استفاده کنید. فقط انزجار

disgust i do pronounce it that way disgust he um  and that does sound like disgust disgust disgust i  

انزجار من آن را به این صورت تلفظ می‌کنم انزجار اوم و به نظر می‌رسد انزجار انزجار است من

feel nothing but disgust we discussed it yesterday  do you hear a difference i'm not sure that there's  

چیزی جز انزجار احساس نمی‌کنم که دیروز در مورد آن بحث کردیم آیا شما تفاوتی می‌شنوید من مطمئن نیستم که در اینجا

a big difference there the way i pronounce those  words um maybe a little bit but yeah he turned  

تفاوت بزرگی وجود دارد شاید کمی آن کلمات را تلفظ می‌کنم، اما بله،

away from the uh from from the the site with  disgust we discussed discussed it there's more  

او با انزجار از سایتی که در

of a d i guess in the discuss discussed uh version  all right these are really good questions we've  

مورد آن صحبت کردیم دور شد.

gone for a long time here so i'm going to wrap  up our live stream in a few minutes here thank  

برای مدت طولانی اینجاست، بنابراین من می‌خواهم پخش زنده‌مان را چند دقیقه دیگر در اینجا به پایان برسانم. از

you everyone for watching i really appreciate  everybody tuning in today this has been great  

همه شما برای تماشا کردن تشکر می‌کنم، واقعاً از همه کسانی که امروز در آن کوک می‌کنند، عالی بوده است

and i hope it's been helpful for you and we'll  see you next week all right see you next time

و امیدوارم برای شما مفید بوده باشد و خواهیم دید شما هفته بعد خیلی خوب دفعه بعد می بینمت