How to Talk About Money in English - Spoken English Lesson

Hi, I’m Kasia.

سلام من کاسیا هستم

Welcome to Oxford Online English!

به آکسفورد آنلاین انگلیسی خوش آمدید!

In this lesson, you’re going to learn how to talk about money in English.

در این درس، شما می خواهید یاد بگیرید که چگونه در مورد پول به زبان انگلیسی صحبت کنید.

You’ll learn useful English words and phrases to talk about common money topics such as your

کلمات و عبارات مفید انگلیسی را برای صحبت در مورد موضوعات رایج پول مانند

spending habits, salary, borrowing money, and more.

عادت های خرج کردن، حقوق، قرض گرفتن پول و موارد دیگر یاد خواهید گرفت.

But wait, is it okay to talk about money?

اما صبر کنید، آیا صحبت در مورد پول اشکالی ندارد؟

Maybe you heard someone say that it can be rude to talk about money in the UK or in the

شاید شنیده باشید که کسی می گوید صحبت در مورد پول در بریتانیا یا ایالات متحده می تواند بی ادبانه باشد

US.

.

Sometimes it’s not appropriate.

گاهی اوقات مناسب نیست

For example, it’s generally not acceptable to ask someone how much they earn.

به عنوان مثال، به طور کلی قابل قبول نیست که از کسی بپرسید که چقدر درآمد دارد.

However, people talk about money all the time; in this lesson you’ll see how to talk about

با این حال، مردم همیشه در مورد پول صحبت می کنند. در این درس خواهید دید که چگونه در مورد

money in a natural way in English.

پول به روشی طبیعی به زبان انگلیسی صحبت کنید.

You’re going on holiday again?!

بازم میری تعطیلات؟!

How can you afford it?

چگونه می توانید آن را بپردازید؟

I can barely pay my rent each month.

من به سختی می توانم اجاره خانه ام را هر ماه پرداخت کنم.

Well, I’ve been saving up for it.

خوب، من برای آن پس انداز کرده ام.

How do you do it?

چگونه آن را انجام دهید؟

I make a budget for each week, so I decide how much I can spend, and what I can spend

من برای هر هفته یک بودجه در نظر می‌گیرم، بنابراین تصمیم می‌گیرم چقدر می‌توانم خرج کنم و برای چه چیزی می‌توانم

money on.

هزینه کنم.

That way, I know how much I’ll save.

به این ترتیب، می دانم که چقدر پس انداز خواهم کرد.

But how does it work?

اما چگونه کار می کند؟

I’m pretty careful with my money, but I find it really difficult to save much.

من خیلی مراقب پولم هستم، اما برایم سخت است که خیلی پس انداز کنم.

It’s the little expenses that add up.

این هزینه های کوچک است که جمع می شود.

You buy a bottle of water here, a sandwich there, a takeaway pizza in the evening…

شما یک بطری آب اینجا می‌خرید، یک ساندویچ آنجا، یک پیتزای غذای آماده در شب

They don’t cost much, but over time you end up spending more than you realise.

... هزینه زیادی ندارند، اما به مرور زمان بیشتر از آنچه فکر می‌کنید خرج می‌کنید.

I guess you’re right.

حدس میزنم حق با شماست

But, how do you stick to it?

اما، چگونه به آن پایبند هستید؟

Don’t you just want to have a takeaway pizza once in a while?

آیا نمی خواهید هر چند وقت یکبار یک پیتزای آماده بخورید ؟

Ask yourself: which would you rather have?

از خود بپرسید: کدام را ترجیح می دهید؟

Most people waste a lot of money on things they don’t really want.

اکثر مردم پول زیادی را برای چیزهایی که واقعا نمی خواهند هدر می دهند.

I really love travelling, so I’m happy to cut back on some less important things so

من واقعاً عاشق سفر هستم، بنابراین خوشحالم که برخی از چیزهای کمتر مهم را کاهش می دهم تا

that I can pay for it.

بتوانم هزینه آن را بپردازم.

You’re right, but I don’t think I could be that frugal.

حق با شماست، اما فکر نمی کنم بتوانم آنقدر مقتصد باشم.

I’m not a big spender or anything, but I really enjoy splashing out and treating myself

من زیاد خرج نمی‌کنم یا چیز دیگری، اما واقعاً از اینکه گهگاهی از خانه بیرون بروم و با خودم رفتار کنم، لذت می‌برم

occasionally.

.

Here’s a question: can you name three things you can do with money?

در اینجا یک سوال وجود دارد: آیا می توانید سه کاری را که می توانید با پول انجام دهید نام ببرید؟

You heard a lot of useful phrases in the dialogue.

شما عبارات مفید زیادی در دیالوگ شنیدید.

Of course, you can spend money.

البته می توانید پول خرج کنید.

You can also save money or waste money.

شما همچنین می توانید در پول خود صرفه جویی کنید یا پول را هدر دهید.

You spend money on something.

شما برای چیزی پول خرج می کنید.

For example:

به عنوان مثال:

I don’t spend much on food.

من برای غذا زیاد خرج نمی کنم.

He spends a lot of money on gadgets and technology.

او پول زیادی را صرف ابزارها و فناوری می کند.

How much do you spend on rent every month?

هر ماه چقدر خرج اجاره می کنید؟

You can use waste money in the same way:

شما می توانید از پول های بیهوده به همین روش استفاده کنید:

They waste a lot of money on things they don’t need.

آنها پول زیادی را برای چیزهایی که به آنها نیاز ندارند هدر می دهند .

Someone who spends a lot is a big spender.

کسی که زیاد خرج می کند خرج بزرگی است.

The opposite?

مخالف؟

Someone who spends very little money is frugal.

کسی که پول بسیار کمی خرج می کند، مقتصد است.

These words are neutral; they don’t have positive or negative associations.

این کلمات خنثی هستند. آنها ارتباط مثبت یا منفی ندارند.

What about save money?

پس انداز پول چطور؟

You can save for something, or you can save to do something.

شما می توانید برای چیزی پس انداز کنید، یا می توانید برای انجام کاری پس انداز کنید.

Often, instead of saying save money, you can use the phrasal verb save up, which has the

اغلب، به جای گفتن صرفه جویی در پول، می توانید از فعل عبارت save up استفاده کنید که به

same meaning.

همین معنی است.

For example:

به عنوان مثال:

I’m saving up for a holiday next year.

من برای تعطیلات سال آینده پس انداز می کنم.

We’re saving up to buy a car.

ما برای خرید ماشین پس انداز می کنیم.

In order to save money, you can make a budget: you make a spending plan, and write down everything

به منظور صرفه جویی در پول، می توانید یک بودجه بسازید: یک برنامه خرج می کنید و همه چیزهایی را

you spend so that you stick to your plan.

که خرج می کنید یادداشت می کنید تا به برنامه خود پایبند باشید.

If you’re saving for something, you might need to cut back on other things, meaning

اگر برای چیزی پس انداز می کنید، ممکن است لازم باشد چیزهای دیگر را کاهش دهید، به

that you spend less than usual.

این معنی که کمتر از حد معمول خرج می کنید.

On the other hand, some people aren’t so good at saving.

از سوی دیگر، برخی از افراد در پس انداز چندان ماهر نیستند.

Some people like to splash out; they spend money on things they enjoy.

برخی از مردم دوست دارند آب پاشیده شوند. برای چیزهایی که از آنها لذت می برند پول خرج می کنند.

You can also treat yourself, by spending more money than you usually would in order to do

شما همچنین می توانید با صرف پول بیشتر از آنچه که معمولاً برای انجام

something nice for yourself.

کاری خوب برای خود انجام می دهید، خود را درمان کنید.

What about you?

تو چطور؟

Are you a big spender, or are you more frugal?

آیا شما خرج بزرگی هستید یا صرفه جویی بیشتری دارید؟

Do you find it easy to make a budget and save money, or do you like to splash out and treat

آیا ساختن بودجه و صرفه جویی در پول برای شما آسان است یا دوست دارید که از خود بیرون بیایید و

yourself?

خود را درمان کنید؟

Think about these questions and how you could answer them.

در مورد این سوالات و اینکه چگونه می توانید به آنها پاسخ دهید فکر کنید.

If you aren’t sure, remember that you can go back and review the dialogue and the explanations

اگر مطمئن نیستید، به یاد داشته باشید که می توانید به عقب برگردید و گفتگو و توضیحات را

again.

دوباره مرور کنید.

Let’s move on.

بیایید ادامه دهیم.

So, I’m thinking of moving to London.

بنابراین، من به رفتن به لندن فکر می کنم.

I got a job offer, but I’m not sure about the salary.

من یک پیشنهاد کاری دریافت کردم، اما در مورد حقوق مطمئن نیستم .

It sounds good, but I’ve heard London is expensive, so I’m not sure.

خوب به نظر می رسد، اما شنیده ام لندن گران است، بنابراین مطمئن نیستم.

I guess it depends on your lifestyle, but you definitely need more than in other places.

من حدس می‌زنم این به سبک زندگی شما بستگی دارد، اما قطعاً نسبت به جاهای دیگر به چیزهای بیشتری نیاز دارید.

My friends who live in London all make decent money, but they don’t have much left over

دوستان من که در لندن زندگی می کنند همگی پول مناسبی به دست می آورند، اما در پایان ماه چیز زیادی باقی نمی ماند

at the end of the month.

.

Mostly, they’re just getting by.

عمدتاً، آنها فقط در حال گذراندن هستند.

They offered me 25k.

آنها به من 25 هزار تومان پیشنهاد دادند.

That would be okay in most places I’ve lived, but I’m not sure I’ll be able to make

در اکثر جاهایی که من زندگی کرده‌ام این مشکلی ندارد، اما مطمئن نیستم که بتوانم

ends meet in London.

در لندن زندگی‌ام را تامین کنم.

It’ll be challenging!

چالش برانگیز خواهد بود!

That’s on the low side, for sure.

مطمئناً در سطح پایینی قرار دارد.

Put it this way: I know someone who makes around 45k, and she says she struggles in

اینطور بیان کنید: من کسی را می شناسم که حدود 45 هزار درآمد دارد و او می گوید که در لندن دست و پنجه نرم می کند

London.

.

Anywhere else, you’d be very well-off making that sort of money.

در هر جای دیگری، شما در کسب چنین پولی بسیار خوب خواهید بود .

Hmm…

هوم…

I guess I’ll look for something better.

حدس می‌زنم دنبال چیز بهتری می‌گردم.

In most English-speaking countries, people talk about annual salaries: the amount you

در اکثر کشورهای انگلیسی زبان، مردم در مورد حقوق سالانه صحبت می کنند: مبلغی

make each year.

که هر سال دریافت می کنید.

Also, it’s normal to talk about the amount before tax.

همچنین، صحبت در مورد مبلغ قبل از مالیات طبیعی است.

For example, ‘25k’ in the dialogue means 25,000 pounds per year before tax.

به عنوان مثال، "25k" در گفتگو به معنای 25000 پوند در سال قبل از مالیات است.

In case you’re wondering, the average salary in London is around 29,000 pounds per year,

اگر تعجب می کنید، متوسط ​​حقوق در لندن حدود 29000 پوند در سال است،

while the average cost of living for a family of four is around 4,000 pounds per month,

در حالی که متوسط ​​هزینه زندگی برای یک خانواده چهار نفره حدود 4000 پوند در ماه است،

assuming a comfortable but fairly basic lifestyle.

با فرض یک سبک زندگی راحت اما نسبتاً ابتدایی.

If your salary is higher than average, you can say you make good money or make decent

اگر حقوق شما بالاتر از حد متوسط ​​است، می توانید بگویید که پول خوبی به دست می آورید یا

money.

درآمد خوبی کسب می کنید.

In this case, you’ll probably be well-off: not rich, but with enough money to have a

در این مورد، احتمالاً ثروتمند خواهید بود: ثروتمند نیستید، اما با پول کافی برای داشتن یک

nice lifestyle and not worry about money.

سبک زندگی خوب و عدم نگرانی در مورد پول.

On the other hand, if you only just make enough to cover your costs, you can say you’re

از سوی دیگر، اگر فقط به اندازه کافی برای پوشش هزینه‌های خود درآمد کسب کنید، می‌توانید بگویید که در حال انجام آن هستید

just getting by.

.

This means that you have enough money to live, but not much more.

این بدان معنی است که شما پول کافی برای زندگی دارید، اما نه خیلی بیشتر.

If you say, I’m just getting by, it suggests you don’t have a lot of extra money to spend

اگر می گویید، من تازه دارم می گذرم، نشان می دهد که پول اضافی زیادی برای صرف

on eating in restaurants, going out, travelling, and so on.

غذا در رستوران، بیرون رفتن، مسافرت و غیره ندارید.

For example:

به عنوان مثال:

I don’t earn a lot, but I get by.

من درآمد زیادی ندارم، اما از پس آن بر می آیم.

--> Meaning: I make enough to pay all my bills, but I don’t have much spare money.

--> معنی: من به اندازه کافی درآمد دارم که بتوانم تمام صورت حساب هایم را پرداخت کنم، اما پول اضافی ندارم.

If someone doesn’t even make enough to cover their basic expenses, like rent, bills, food

اگر کسی حتی برای تامین هزینه های اولیه خود مانند اجاره، قبض، غذا

and transport, then they are struggling.

و حمل و نقل به اندازه کافی درآمد نداشته باشد، در این صورت با مشکل مواجه شده است.

You can also use the phrase make ends meet, which you heard in the dialogue.

همچنین می توانید از عبارت make ends meet که در دیالوگ شنیدید استفاده کنید.

Do you know what it means?

آیا می دانید به چه معناست؟

Make ends meet means to cover all of your expenses.

تامین مخارج به معنای تامین تمام هزینه های شماست.

Let’s see some examples:

بیایید چند نمونه را ببینیم:

I can barely make ends meet.

من به سختی می توانم زندگی خود را تامین کنم.

He’s struggling to make ends meet.

او برای گذراندن زندگی خود در تلاش است.

I don’t know how we’d make ends meet if we had another child.

نمی‌دانم اگر فرزند دیگری داشته باشیم، چگونه امرار معاش می‌کنیم.

If you say that someone can barely make ends meet, you mean that they don’t earn much

اگر می گویید که شخصی به سختی می تواند مخارج زندگی خود را تامین کند، به این معنی است که پول زیادی به دست نمی

money, and so it’s difficult for them to pay all their bills and cover their regular

آورد و بنابراین پرداخت تمام صورت حساب ها و تامین مخارج معمول خود برای او دشوار است

expenses.

.

What salary do you need to make to get by where you live?

برای رسیدن به محل زندگی خود چه حقوقی باید دریافت کنید؟

How much does someone need to make to be well-off?

یک نفر برای ثروتمند شدن چقدر باید درآمد داشته باشد؟

Think about these questions and how you would answer them.

در مورد این سوالات و اینکه چگونه به آنها پاسخ می دهید فکر کنید.

Let’s look at the next section.

بیایید به بخش بعدی نگاه کنیم.

Did you hear?

شنیدی؟

He might lose his house.

ممکن است خانه اش را از دست بدهد.

He told me he’s six months behind on his mortgage payments.

او به من گفت که شش ماه از پرداخت وام مسکن خود عقب مانده است .

Seriously?

به طور جدی؟

I knew he was in debt, but I had no idea it was that bad.

می دانستم که او بدهکار است، اما نمی دانستم که آنقدر بد است.

He has other loans too, apparently.

ظاهراً وام های دیگری نیز دارد.

The car, the furniture: everything was bought on credit.

ماشین، اثاثیه: همه چیز به صورت اعتباری خریداری شده است.

He has three or four credit cards, all maxed out.

او سه یا چهار کارت اعتباری دارد که تمام آنها تمام شده است.

He owes a lot of money.

او پول زیادی بدهکار است.

What’s he going to do?

او قرار است چه کار کند؟

Well, he can’t even keep up with the interest, let alone the actual repayments.

خب، او حتی نمی‌تواند با سود همراه باشد، چه رسد به بازپرداخت واقعی.

He’ll have to declare bankruptcy, but he’ll lose everything.

او باید اعلام ورشکستگی کند، اما همه چیز را از دست خواهد داد.

That’s awful.

این افتضاح است

Of course, he should have been more responsible, but how could they lend him so much money?

البته او باید مسئولیت بیشتری می داشت، اما چطور می توانستند این همه پول به او قرض دهند؟

They must have known he wouldn’t be able to pay it back.

آنها باید می دانستند که او نمی تواند آن را پس بدهد.

I don’t know.

من نمی دانم.

It’s a bad situation.

وضعیت بدی است

When you borrow money from the bank, you take out a loan.

وقتی از بانک وام می گیرید، وام می گیرید .

If you’re borrowing money to buy a house or an apartment, there’s a special word

اگر برای خرید خانه یا آپارتمان پول قرض می‌کنید ، یک کلمه خاص

for it: mortgage.

برای آن وجود دارد: وام مسکن.

The spelling is strange, so practice the pronunciation: mortgage.

املای آن عجیب است، پس تلفظ را تمرین کنید: رهن.

You need to repay a loan.

باید وام را بازپرداخت کنید.

Generally, you do this by making payments every month.

به طور کلی، شما این کار را با پرداخت هر ماه انجام می دهید.

Some of the payment is interest: an extra percentage which you pay to the bank.

برخی از پرداخت ها بهره است: درصد اضافی که شما به بانک می پردازید.

When you finish paying back a loan, you pay it off.

وقتی بازپرداخت وام را تمام کردید، آن را پرداخت می کنید.

If you have a lot of loans, then you’re in debt.

اگر وام های زیادی دارید، پس بدهکار هستید.

This means you owe money.

این یعنی شما بدهکار هستید.

In the dialogue, you heard the phrase he owes a lot of money.

در دیالوگ این جمله را شنیدید که پول زیادی بدهکار است.

Let’s look at some more examples with this language:

بیایید به چند مثال دیگر با این زبان نگاه کنیم:

It’ll take us another ten years to pay off our mortgage.

ده سال دیگر طول می کشد تا وام مسکن خود را پرداخت کنیم.

The interest on our car loan is ridiculously high.

سود وام ماشین ما به طرز مضحکی زیاد است.

I never borrow money; I don’t like being in debt.

من هرگز پول قرض نمی کنم. دوست ندارم بدهکار باشم

In the dialogue, we were talking about someone who had bought a lot of things on credit.

در دیالوگ، ما در مورد شخصی صحبت می کردیم که خیلی چیزها را به صورت اعتباری خریده بود.

If you buy something on credit, you take out a loan just to buy this one thing.

اگر چیزی را به صورت اعتباری خریداری می کنید، فقط برای خرید این یک چیز وام می گیرید.

We also mentioned that he has maxed out credit cards.

ما همچنین اشاره کردیم که او کارت های اعتباری را به حداکثر رسانده است .

You max out a credit card when you borrow the maximum amount you can on it.

وقتی حداکثر مقداری را که می توانید از کارت اعتباری وام می گیرید، حداکثر می کنید.

Finally, if you can’t pay back your debts, you’ll have to declare bankruptcy.

در نهایت، اگر نمی توانید بدهی های خود را بازپرداخت کنید، باید اعلام ورشکستگی کنید.

Your debts are cancelled, but you also lose anything you have which is worth money.

بدهی های شما باطل می شود، اما شما همچنین هر چیزی را که ارزش پول دارد از دست می دهید.

So, think about some questions: have you ever taken out a loan or bought something on credit?

بنابراین، به چند سوال فکر کنید: آیا تا به حال وام گرفته اید یا چیزی به صورت اعتباری خریداری کرده اید؟

In your country, if someone is in a lot of debt, can they declare bankruptcy?

در کشور شما، اگر کسی بدهی زیادی داشته باشد ، آیا می تواند اعلام ورشکستگی کند؟

What happens to the money they owe?

تکلیف پولی که بدهی دارند چه می شود؟

Again, think about how you would answer these questions, and review the dialogue and the

مجدداً به این فکر کنید که چگونه به این سؤالات پاسخ می دهید و در

explanations if you need to.

صورت نیاز گفتگو و توضیحات را مرور کنید.

Ready to move on?

برای ادامه کار آماده اید؟

Let’s talk about one more thing.

بیایید در مورد یک چیز دیگر صحبت کنیم.

Can I tell you something?

میشه یه چیزی بهت بگم؟

What?

چی؟

I’m so excited!

من خیلی هیجان زده ام!

I’m going to be rich!

من پولدار می شوم!

Really?

واقعا؟

How’s that?

چطور است؟

I found this article online.

من این مقاله را آنلاین پیدا کردم.

It told me about all of these shares which are definitely going to go up very soon.

در مورد همه این سهام به من گفت که قطعاً به زودی بالا می روند.

I bought as many as I could.

تا جایی که می توانستم خریدم.

Now I just have to sit back and wait for the money to come rolling in.

حالا من فقط باید بنشینم و منتظر بمانم تا پول بیاید.

Are you sure about this?

آیا در این مورد مطمئن هستید؟

How much did you put in?

چقدر گذاشتی؟

All the savings I had.

تمام پس انداز هایی که داشتم.

And…

و...

Are you sure that’s a good idea?

آیا مطمئن هستید که این ایده خوبی است؟

Why not?

چرا که نه؟

These shares will take off, and I’ll double or triple my money.

این سهام بلند می شوند و من پولم را دو یا سه برابر می کنم.

It’s easy.

آسان است.

What if they go down?

اگه پایین برن چی؟

You could lose everything!

شما می توانید همه چیز را از دست بدهید!

It’s not likely.

محتمل نیست

These companies are solid.

این شرکت ها قوی هستند.

It’s a one-way bet!

این یک شرط بندی یک طرفه است!

So, which companies did you invest in?

بنابراین، در کدام شرکت ها سرمایه گذاری کردید؟

Well, one was… er… .and then… er…

خوب، یکی بود... اه... و بعد... اوه...

I can’t actually remember the names, but it’s very exciting stuff.

در واقع نمی توانم نام ها را به خاطر بسپارم، اما چیزهای بسیار هیجان انگیزی است.

Biotech, you know?

بیوتکنولوژی، می دانید؟

Oh, really?

اوه، واقعا؟

Well, good luck.

خب موفق باشی

You can buy me dinner when you’ve made your first million.

وقتی اولین میلیون خود را به دست آوردید، می توانید برای من شام بخرید .

Deal!

معامله!

What can you do with your savings?

با پس انداز خود چه کاری می توانید انجام دهید؟

You can keep them in the bank in a savings account, but you won’t earn much interest.

می توانید آنها را در بانک در یک حساب پس انداز نگهداری کنید، اما سود زیادی دریافت نمی کنید.

Alternatively, you can invest in something, like shares, bonds, or funds.

از طرف دیگر، می توانید در چیزی مانند سهام، اوراق قرضه یا وجوه سرمایه گذاری کنید.

You can say shares or stocks; both have the same meaning.

می توانید بگویید سهام یا سهام. هر دو معنی یکسانی دارند

You say stock market, but in other cases, share is more common.

شما می گویید بورس اما در موارد دیگر سهم بیشتر است.

You can invest in or put money into something.

می توانید روی چیزی سرمایه گذاری کنید یا در آن پول بگذارید.

More informally, you can also get into something.

غیررسمی تر، شما همچنین می توانید وارد چیزی شوید.

For example:

به عنوان مثال:

Do you think I should get into crypto?

آیا به نظر شما باید وارد رمزنگاری شوم؟

He put half of his savings into government bonds.

نیمی از پس انداز خود را در اوراق قرضه دولتی گذاشت.

You should only invest in shares if you know what you’re buying.

فقط در صورتی باید روی سهام سرمایه گذاری کنید که بدانید چه چیزی می خرید.

When you buy an asset, like a share or a bond, its price can go up or down.

وقتی یک دارایی را می‌خرید، مانند یک سهم یا اوراق قرضه، قیمت آن می‌تواند بالا یا پایین شود.

If it goes up very far or fast, you can say it takes off.

اگر خیلی زیاد یا سریع بالا می رود، می توانید بگویید که بلند می شود.

If it goes down very fast, it crashes.

اگر خیلی سریع پایین بیاید، خراب می شود.

For example:

به عنوان مثال:

I bought Apple shares in 1989.

من سهام اپل را در سال 1989 خریدم.

I knew they’d take off one day!

می دانستم که آنها یک روز از بازار خارج می شوند!

They lost a lot of money when the stock market crashed in 2008.

وقتی بازار سهام در سال 2008 سقوط کرد، پول زیادی از دست دادند.

If you do well, you might double or triple your money.

اگر خوب عمل کنید، ممکن است پول خود را دو یا سه برابر کنید.

Triple means you increase something three times; for example, if you turn 100 dollars

سه برابر یعنی چیزی را سه برابر می کنید. به عنوان مثال، اگر 100 دلار

into 300 dollars.

را به 300 دلار تبدیل کنید.

If you don’t do well, you could lose everything or get wiped out.

اگر خوب عمل نکنید، ممکن است همه چیز را از دست بدهید یا از بین برید.

If you get wiped out, you lose all of the money you invested.

اگر شما را از بین ببرند، تمام پولی را که سرمایه گذاری کرده اید از دست می دهید.

Let’s look at some example sentences:

بیایید به چند جمله مثال نگاه کنیم:

If you make 7 per cent a year, you can double your money in ten years.

اگر سالی 7 درصد درآمد داشته باشید، می توانید پول خود را در ده سال دو برابر کنید.

He put his life savings into Enron shares, then got completely wiped out.

او پس انداز زندگی خود را در سهام انرون گذاشت، سپس کاملاً از بین رفت.

If you had savings to invest, what would you invest in?

اگر پس‌اندازی برای سرمایه‌گذاری داشتید، روی چه چیزی سرمایه‌گذاری می‌کردید؟

Think about how you would answer.

به این فکر کنید که چگونه پاسخ می دهید.

Finally, we have one more question for you: some people say that money can’t buy happiness.

در نهایت یک سوال دیگر از شما داریم: برخی افراد می گویند که با پول نمی توان شادی را خرید.

Do you agree with this idea?

آیا شما با این ایده موافقید؟

Let us know your thoughts in the comments.

به ما اجازه بدهید از تفکرات شما در نقطه نظرات آگاه شویم.

Don’t forget to check out our website for more great free English lessons: Oxford Online

فراموش نکنید که برای درس‌های رایگان عالی‌تر انگلیسی به وب‌سایت ما سر بزنید: Oxford Online

English dot com.

English dot com.

Thanks for watching!

ممنون از ملاحظه تان!

See you next time!

بعدا می بینمت!