Improve English Speaking Skills (Real life story in English) Learn English through stories

Damian you're always posting  pictures on Facebook and Instagram

دامیان تو همیشه در فیس‌بوک و اینستاگرام عکس می‌فرستی

why because I like to do that I like  people to see my pictures and my

چرا چون من دوست دارم این کار را انجام دهم، دوست دارم مردم عکس‌ها و ویدیوهای من را ببینند،

videos but live on social media is  fake I mean real life is different  

اما زنده در رسانه‌های اجتماعی جعلی است، یعنی زندگی واقعی متفاوت است

son I really don't understand what  you're talking about that I don't get

پسر من واقعاً نمی‌فهمم شما چه می‌کنید. من در مورد این صحبت می کنم که متوجه نمی شوم،

it then I think you need to hear this  story because this is a real life

پس فکر می کنم شما باید این داستان را بشنوید زیرا این یک داستان واقعی از زندگی است که

story Steph was looking at Instagram there  were # blessed yoga photos and # Sunday  

استف به اینستاگرام نگاه می کرد، در آنجا # عکس یوگای پربرکت و # یکشنبه

breakfast pictures she saw photos of  fresh bread and coffee with hearts  

تصاویر صبحانه بود که او عکس هایی از نان تازه و قهوه با قلب

in the milk on the other side of  the city Matt was doing the same

در شیر آن طرف شهر، مت همان کاری را انجام می‌داد که

thing his Instagram was full of # fitbody gy  selfies and # [ __ ] live holiday photos stev  

اینستاگرامش پر از # سلفی‌های تناسب اندام و # [ __ ] عکس زنده تعطیلات استیو

put some flowers next to her breakfast and  took a photo of it her eggs and coffee were  

چند گل کنار صبحانه‌اش گذاشت و از آن عکس گرفت. تخم‌مرغ‌ها و قهوه‌اش را

called now but the plate looked good  the plate was from an expensive Art  

حالا صدا زدند، اما بشقاب خوب به نظر می‌رسید، بشقاب از یک بازار هنری گران‌قیمت بود.

Market she had borrowed the flowers from her  neighbor's Garden probably only 10 people a  

او گل‌ها را از باغ همسایه‌اش قرض گرفته بود، احتمالاً فقط 10 نفر در

day walked past all Mrs Robinson's garden  flowers are for everyone to enjoy aren't  

روز از کنار همه باغ خانم رابینسون قدم می‌زدند. گل‌های همه برای لذت بردن نیستند

they she thought if she put the picture in  Instagram more people could see the flowers  

او فکر می‌کرد اگر عکس را در اینستاگرام بگذارد، افراد بیشتری می‌توانند ببینند که گل‌ها

step changed the colors on her picture to make  the orange juice more orange and the pink roses

رنگ‌های عکسش را تغییر می‌دهد تا آب پرتقال نارنجی‌تر و رزهای صورتی

brighter she was choosing an Instagram  filter when she noticed true beauty she  

روشن‌تر شود، او در حال انتخاب یک فیلتر اینستاگرام بود که متوجه زیبایی واقعی شد که

had downloaded it the day before  and then forgotten about it her  

آن را دانلود کرده بود. روز قبل و بعد فراموش کرد که

picture looked perfect with that filter  she posted the photo for her 15,000

عکسش با آن فیلتر عالی به نظر می رسید. او عکس را برای 15000 دنبال کننده اش پست کرد و

followers she hoped some of them could feel  jealous of her life then she threw the foood  

امیدوار بود که برخی از آنها نسبت به زندگی او حسادت کنند و سپس غذا را

on her plate into the bin she didn't want to  eat it now that it was cold Matt was ready  

در بشقابش به سطلی که نمی خواست می انداخت. حالا که هوا سرد شده بود، آن را بخورد، مت آماده بود

to give up he had worked out for an hour and  he had put cooking oil on his skin so that it  

که تسلیم شود، یک ساعت ورزش کرده بود و روی پوستش روغن آشپزی گذاشته بود تا

would look shiny but the photos still didn't  look good he only wanted to be fit so that he  

براق به نظر برسد، اما عکس‌ها هنوز خوب به نظر نمی‌رسند که او فقط می‌خواست. برای اینکه

could put photos on social media he looked  at his Instagram again he hoped to see some

بتواند عکس‌هایی را در شبکه‌های اجتماعی قرار دهد، دوباره به اینستاگرامش نگاه کرد، امیدوار بود

ideas some ideas he could copy then he  noticed an ad for True Beauty pictures  

ایده‌هایی را ببیند، ایده‌هایی که می‌توانست کپی کند، سپس متوجه تبلیغی برای تصاویر

as Bey beautiful as you are see the real you  with true beauty available in your app store  

زیبایی واقعی شد. در فروشگاه اپلیکیشن شما

for zero dollar because true beauty is free  that's what he needed he downloaded the app  

به قیمت صفر دلار، زیرا زیبایی واقعی رایگان است این همان چیزی است که او نیاز داشت برنامه را دانلود کرد

in minutes he had the perfect selfie in the  photos his body looked amazing he posted the  

در عرض چند دقیقه سلفی عالی در عکس‌هایی که بدنش شگفت‌انگیز به نظر می‌رسید،

photo for his 27,000 followers then he got  in the shower to wash off all the cooking

عکس را برای 27000 دنبال‌کننده‌اش پست کرد و سپس زیر دوش رفت تا بشویید. با تمام

oil he remembered reading about  all the fat under the city in the  

روغن آشپزی که به یاد داشت در مورد همه چربی زیر شهر در

sewers millions of people lived in  the city most of them washed their  

فاضلاب می خواند میلیون ها نفر در شهر زندگی می کردند که بیشتر آنها

cooking oil down the sink the oil went  to the sewers it made a disgusting mess

روغن پخت و پز خود را در سینک می شستند و روغن به فاضلاب می رفت و باعث آشفتگی نفرت انگیز شد

and some poor worker had to clean it  or did the oil go into the ocean and  

و یک کارگر فقیر باید آن را تمیز می‌کرد یا آیا روغن به اقیانوس رفت و

kill dolphins he couldn't remember  but it wasn't his problem was it it  

دلفین‌هایی را کشت که نمی‌توانست به خاطر بیاورد، اما مشکل او نبود، مشکل

was someone else problem both Steph and Matt were

شخص دیگری بود که استف و مت

surprised surprised to get so few likes  and they weren't prepared for the negative  

از دریافت این همه لایک شگفت‌زده شدند. برای

comments they received susq remind me never  to get breakfast at your place jimm guy 21 you

کامنت‌های منفی که دریافت کرده‌اند آماده نباشم و به من یادآوری نکن که هرگز در محلت صبحانه نخورم.

disgusting the rest of the comments were  even worse both social media influencers  

looked again at the pictures they had posted  step's pictures showed horrible green eggs  

with flies all over them the flowers were  dead and the coffee looked disgusting and  

گل ها مرده بودند و قهوه مشمئز کننده به نظر می رسید و

Gray in Matt's picture his body was covered in  something that looked like dirty butter it was  

خاکستری در تصویر مت بدنش پوشیده از چیزی بود که شبیه کره کثیف بود

in his hair and in his nose and worse  the fall his hands were really really

در موهایش و در بینی اش بود و بدتر از آن پاییز دستانش واقعا

dirty it looked as if he had been digging in the  

کثیف به نظر می رسید. انگار او در

garden or worse they both both tried  to delete the photos but they couldn't  

باغ حفاری می‌کرد یا بدتر از آن، هر دو سعی کردند عکس‌ها را حذف کنند، اما نتوانستند

the negative comments kept coming in a  way it was step's most popular post and

نظرات منفی به گونه‌ای منتشر شود که محبوب‌ترین پست استپ بود و

also 50 people had shared Matt's post already  just then everyone who had installed the true  

همچنین 50 نفر قبلاً پست مت را به اشتراک گذاشته بودند. که

beauty filter received a message from the person  who had created it Steph and Matt read dear

فیلتر زیبایی واقعی را نصب کرده بود، پیامی از طرف شخصی که آن را ایجاد کرده بود دریافت کرد استف و مت،

user thank you for making true beauty such  an amazing success 50 million downloads in  

کاربر گرامی، تشکر از شما برای ایجاد زیبایی واقعی به چنین موفقیت شگفت انگیزی.

the first 24 hours wow it's more than I  ever hoped for honestly guys I'm so hash

بچه ها من خیلی

blessed I'm I know that each of you really truly  

خوشحالم من می دانم که هر یک از شما واقعاً به این

cares about showing yourself as you really  are are you as beautiful on the inside as  

اهمیت می دهید که خودتان را همانطور که

you are on the outside if you want your  pictures to show the real you it's time

واقعا هستید نشان دهید. وقت آن است

to be as beautiful in real life as you are on  your social media have a truly beautiful day  

که در زندگی واقعی به همان اندازه که در رسانه های اجتماعی خود زیبا هستید، روز واقعاً زیبایی داشته باشید

beautiful people love true beauty PS you can't  remove the filter or delete the pictures you  

افراد زیبا زیبایی واقعی را دوست دارند. PS شما نمی توانید فیلتر را بردارید یا تصاویری را که   با

posted using it # sorry not sorry PPS by the way  after the first time you use true beauty it will  

استفاده از آن پست کرده اید حذف کنید. اولین باری که از زیبایی واقعی استفاده می‌کنید،

change all your photos from that moment on for the  next 24 hours not many people posted photos online

تمام عکس‌های شما از آن لحظه به بعد برای 24 ساعت آینده تغییر می‌کند، افراد زیادی عکس‌های آنلاین پست نمی‌کردند،

there was only one way people could  see if the filter was still destroying  

تنها یک راه بود که مردم می‌توانستند ببینند آیا فیلتر همچنان عکس‌هایشان را از بین می‌برد،

their photos they had to post pictures  first and then see how they looked the  

باید ابتدا عکس‌ها را پست کنند. و سپس ببینید که چگونه به نظر می‌رسیدند

results were not pretty a few of  the biggest influencers offered a

نتایج زیبا نبودند چند نفر از بزرگ‌ترین تأثیرگذاران جایزه‌ای را ارائه کردند که به

reward they joined together to offer a million  pounds for the first person to remove the filter  

یکدیگر ملحق شدند تا یک میلیون پوند برای اولین فردی که فیلتر را حذف می‌کند پیشنهاد دهند

but they couldn't post a picture of themselves  holding the money because the pictures were so

اما نمی‌توانستند عکسی از خود پست کنند که پول را در دست دارند، زیرا عکس‌ها خیلی

ugly so they had to stop advertising  the reward it didn't matter anyway  

زشت بودند، بنابراین مجبور شدند تبلیغات را متوقف کنند پاداش به هر حال اهمیتی نداشت

the person who developed through Beauty  was too clever and no one could remove  

فردی که از طریق Beauty توسعه یافته بود بسیار باهوش بود و هیچکس نمی‌توانست

the filter the step stopped trying to  take pictures after five more horrible

فیلتر را حذف کند. مرحله بعد از پنج عکس وحشتناک دیگر که نمی‌توانست، تلاش برای عکس گرفتن را متوقف کرد.

pictures she couldn't remove the  true beauty filter the only thing  

حذف فیلتر زیبایی واقعی تنها کاری که

she could do to hide the ugly pictures  was to make her account private now no  

او می‌توانست انجام دهد تا عکس‌های زشت را پنهان کند این بود که حسابش را خصوصی کند حالا دیگر هیچ‌کس نمی‌تواند

one could see anything she had ever  posted in her life she felt depressed

چیزی را که او در زندگی‌اش پست کرده بود ببیند، او احساس افسردگی می‌کرد و

she didn't want to do anything if she couldn't  post photos of it she went downstairs past Mrs  

اگر می‌توانست نمی‌خواست کاری انجام دهد. عکس‌های آن را پست نکن او از پله‌ها از کنار

Robinson's Garden the flowers were more  beautiful than ever she noticed the smell  

باغ خانم رابینسون رفت، گل‌ها زیباتر از همیشه بودند. او متوجه بوی آن شد.

for the first time lovely she stopped and and  smelled a large purple rose hello said Mrs  

Robinson Steph was surprised because she didn't  know Mrs Robinson was there oh sorry said Mrs  

بدانید خانم رابینسون آنجا بود، متاسفم گفت خانم

Robinson I was just putting water on the plants  at this time of the year there's always so much  

رابینسون من فقط روی گیاهان آب می‌زدم در این زمان از سال همیشه کارهای زیادی

to do Steph looked around she hadn't realized it  was hard to make a garden look nice in fact she  

برای انجام دادن وجود دارد استف به اطراف نگاه کرد او متوجه نشده بود که زیبا کردن یک باغ سخت است.

had never really spoken to Mrs Robinson she  had a new thought do you want some help she

هرگز واقعاً با خانم رابینسون صحبت نکرده بود، او فکر جدیدی به ذهنش خطور کرد که آیا می‌خواهید کمکی بخواهید

asked after all she didn't  have anything else to do oh  

بعد از همه چیز دیگر کاری برای انجام دادن نداشت، اوه

thank you dear that would be lovely Mrs  Robinson looked delighted stev actually  

متشکرم عزیزم، این خیلی دوست داشتنی بود، خانم رابینسون بسیار خوشحال به نظر می‌رسید. استیو در واقع

felt happy for the first time since  the whole true beauty nightmare had

برای اولین بار احساس خوشحالی کرد. از آنجایی که تمام کابوس زیبایی واقعی

started a couple couple of hours later  to be honest Steph didn't think the  

چند ساعت بعد شروع شده بود، صادقانه بگویم استف فکر نمی‌کرد

garden looked very different but Mrs  Robinson said she had been a great  

باغ خیلی متفاوت به نظر می‌رسید، اما خانم رابینسون می‌گفت که او کمک بزرگی بوده است و از

help step had enjoyed herself a lot Mrs  Robinson had been an actress in the past

خودش لذت زیادی برده است. گذشته

and she had some amazing stories to tell take a  picture of us dear said Mrs Robinson as a step  

و او داستان های شگفت انگیزی برای گفتن داشت از ما عکس بگیرید عزیزم گفت خانم رابینسون به عنوان یک قدم

was living one of those selfies everyone loves  Steph almost said no what could she do with photos

داشت یکی از آن سلفی هایی را زندگی می کرد که همه دوست دارند  استف تقریباً گفت نه اکنون با عکس ها چه می تواند بکند

now but Mrs Robinson would be happy  with an ordinary picture step supposed  

اما خانم رابینسون با یک عکس معمولی خوشحال می شود. قدم تصویر فرض می‌شود

she could take one she took a quick  picture of the two of them they were  

او می‌تواند یکی از آنها را بگیرد، سریع  از آن دو نفر که

standing together in front of the Roses  smiling and looking a little bit shiny and

با هم جلوی گل رز ایستاده بودند خندان و کمی براق و

hot later that evening she looked at  the picture on her phone she changed  

داغ به نظر می‌رسیدند، بعد از ظهر همان روز به عکس روی تلفنش نگاه کرد و رنگ‌ها را تغییر داد.

the colors a little bit but the Roses  looked beautiful anyway with or without  

کمی اما گل رز به هر حال با یا بدون هیچ تغییری زیبا به نظر می رسید

any changes and nothing could improve  the smiles on her and Mrs Robinson's

و هیچ چیز نمی توانست لبخند روی صورت او و خانم رابینسون را بهبود بخشد.

face that's a really beautiful picture she  thought it's a shame true beauty will destroy  

این عکس واقعاً زیبایی است که او فکر می کرد حیف است اگر از کنارش بگذرم زیبایی واقعی آن را از بین خواهد برد،

it if I pass it but then she had a thought she  went back and read through Beauty's message

اما پس از آن او عکسی داشت. فکر کرد برگشت و دوباره پیام بیوتی را خواند

again and then she posted her picture when  the picture went online it looked exactly  

و سپس عکسش را پست کرد وقتی عکس آنلاین شد دقیقاً

the same she made her account public again  then she added some text to the photo me and  

همان طور بود که حسابش را دوباره عمومی کرد سپس متنی به عکس من و

my neighbor in her garden # true beauty true  beauty is on Insight one of step's followers  

همسایه‌ام در باغش اضافه کرد # زیبایی واقعی زیبایی واقعی در Insight یکی از فالوورهای استپ است

Matt saw her photo at first he was just pleased  to see a nice photo for a change he hadn't been  

مت در ابتدا عکس او را دید او فقط خوشحال بود از دیدن یک عکس زیبا برای تغییری که

to the gym for two days he supposed he was  kind of depressed maybe he felt bad because

دو روز بود به باشگاه نرفته بود و تصور می‌کرد که یک جورهایی افسرده است، شاید احساس بدی داشت چون

he hadn't exercised or maybe it was because  all of the horrible ugly photos he' seen then  

او ورزش نکرده بود یا شاید به این دلیل بود که تمام عکس‌های زشت وحشتناکی که در آن زمان دیده بود   وقتی

he had an idea as he read at steps post  maybe it wouldn't work but it was worth  

در مراحل پست می‌خواند، ایده‌ای داشت شاید کار نمی‌کرد، اما ارزش

trying he picked up all the paper plastic  and glass in his house he put it into the  

امتحان کردن را داشت که تمام پلاستیک کاغذی و شیشه را برداشت. در خانه‌اش آن را در

three different piles then he looked  again at at step's picture he went and  

سه انبوه مختلف گذاشت، سپس دوباره به عکس قدم نگاه کرد و

knocked on his neighbor's door he asked  her if he could take her rubbish to the

در خانه همسایه‌اش را زد و از او پرسید که آیا می‌تواند زباله‌های او را به

bins the young mother who answered the door was  surprised at his offer of help but she said yes  

سطل‌ها ببرد، مادر جوانی که در را پاسخ داد، از او متعجب شد. پیشنهاد کمک کرد اما او گفت بله

while Matt was at the recycling bins he took  a photo of himself next to the Green Glass

وقتی مت در سطل‌های بازیافت بود، از خود در کنار سطل شیشه‌ای سبز عکس گرفت و

bin he posted the smiling selfie  with the hashtag true beauty he  

سلفی خندان را با هشتگ زیبایی واقعی پست کرد.

saw that hash true beauty was  the fifth most popular hashtag  

دید که هش زیبایی واقعی پنجمین هشتگ پرطرفدار است

his picture like many of the others was  nothing special it was just a smiling

عکس او. مثل خیلی از بقیه چیز خاصی نبود، فقط یک مرد خندان بود،

guy a guy who was doing something ordinary  after helping his neighbor it was a truly  

یک پسر که بعد از کمک به همسایه اش، یک کار معمولی انجام می داد، واقعاً

beautiful photo now do you understand what  I'm talking about it's about true beauty

عکس زیبایی بود، حالا می فهمی درباره چه چیزی صحبت می کنم، درباره زیبایی واقعی است،

son yes that I get you but you gave me  some great ideas to post new pictures

بله متوجه شدم. تو اما تو به من ایده های خوبی دادی تا عکس های جدید بفرستم

oh God and what about you did you  understand the meaning of this

خدایا و چه شد که معنی این

story I hope you liked this story if you could  improve your English a little more please  

داستان را فهمیدی امیدوارم این داستان را دوست داشته باشی اگر بتوانی انگلیسی خود را کمی بیشتر تقویت کنی لطفاً

subscribe to the channel and share this video with  a friend thank you very much for your support take

کانال را سابسکرایب کرده و این ویدیو را به اشتراک بگذارید با یک دوست از حمایت شما بسیار سپاسگزارم

care