Past Perfect conversation (Someone had stolen my money!) English Conversation Practice

all right now that I have taken a  shower and gotten dressed I'm leaving

خوب الان که دوش گرفتم و لباس پوشیدم دارم میرم

I didn't have breakfast but it doesn't  matter I will do that at work I suppose

صبحانه نخوردم اما مهم نیست که در محل کار این کار را انجام خواهم داد

or maybe I can buy something on my way  to work well I need some cash for that

یا شاید بتوانم در راه چیزی بخرم که خوب کار کنم. مقداری پول نقد برای آن

where is my money I had left some  money here on the table where is it

پول من کجاست من مقداری پول اینجا گذاشته بودم روی میز کجاست فکر

I don't think someone has taken it  Bruno Sarah have you seen my money

نمی‌کنم کسی آن را گرفته باشد برونو سارا پول من را دیده‌ای

Bruno have you seen some money I had left  on this table yesterday I need it now

برونو آیا مقداری پولی را که دیروز روی این میز گذاشته بودم دیده‌ای. الان بهش نیاز دارم که

that I don't know what you're  talking about I hadn't seen anything

نمی دونم راجع به چی حرف می زنی من چیزی ندیده بودم یعنی

what do you mean you hadn't seen anything  you know I don't like you lied to me Bruno

چیزی ندیده بودی می دونی دوست ندارم به من دروغ گفتی برونو

I'm not lying that I promise I didn't see any  money I had gone out when you did it probably

من دروغ نمی گویم که من قول می‌دهم پولی ندیدم وقتی این کار را کردی بیرون رفته بودم، احتمالاً

no you had been here when I left the money  I remember you had been watching to be

نه، وقتی پول را گذاشتم اینجا بودی، یادم می‌آید که نگاه می‌کردی

you're confusing that you had arrived from  work very late or that's what Sarah told me

گیج می‌کنی که خیلی دیر از سر کار آمده‌ای یا همین سارا به من گفت

yeah that's right because I had scheduled  an important meeting or yesterday

بله درست است زیرا من برای یک جلسه مهم برنامه ریزی کرده بودم یا دیروز

wait a minute how come you weren't  here yesterday night where were you

یک لحظه صبر کن چطور دیروز اینجا نبودی شب کجا بودی

I went to the movies with my friends  I had already told you about that

با دوستانم به سینما رفتم قبلاً به تو گفته بودم که

no you hadn't told me anything  Bruno are you lying to me again why

نه چیزی به من نگفته بودی برونو دوباره به من دروغ می گویی چرا

I'm not lying that I had already asked for  permission to go to the movies with my friends

دروغ نمی گویم که قبلاً اجازه رفتن به آن را خواسته بودم فیلم‌ها با دوستانم

don't you remember last Sunday we had  played soccer and then I told you that

یادت نمی‌آید یکشنبه گذشته فوتبال بازی کرده بودیم و بعد به تو گفتم که

no I don't remember anything but it's  not right for you to stay out so late  

نه، من چیزی به خاطر ندارم، اما درست نیست که تا دیر وقت بیرون بمانی،

it was just few hours also Roberto's  mother had picked us up from the movies

همین چند ساعت بود که مادر روبرتو انتخاب کرده بود ما از فیلم ها بلند شدیم

oh come on dad don't get mad at me  I didn't do anything wrong seriously

اوه بیا بابا از دست من عصبانی نشو.

the fact that you can't remember  something it doesn't mean I didn't do that

من کار اشتباهی جدی انجام ندادم.

plus I hadn't seen such an awesome  movie we should go watch it again that

این فیلم فوق‌العاده است که باید بریم دوباره آن را تماشا کنیم که

no no no don't change the subject we were  talking about the money I had left here

نه نه نه موضوع را عوض نکن درباره پولی که اینجا گذاشته بودم صحبت می‌کردیم

and again I'm telling you I don't know  anything about any money I don't know

و دوباره به شما می‌گویم که درباره هیچ پولی چیزی نمی‌دانم. می دانم که

I had arrived from work late yesterday  and then I put my things on this table

دیروز دیر از سر کار آمده بودم و بعد وسایلم را روی این میز گذاشتم که

I had left like 200 on this table I hadn't  taken it because I was going to need it today

200 عدد روی این میز گذاشته بودم که نخورده بودم. چون امروز به آن نیاز داشتم، به این

I had thought about buying my breakfast with  that money today and now there is nothing

فکر کرده بودم که امروز با آن پول صبحانه‌ام را بخرم و حالا چیزی نیست

and why do you blame me I had told  you I wasn't here yesterday I promise

و چرا مرا سرزنش می‌کنی که به شما گفته بودم دیروز اینجا نبودم، قول می‌دهم بله باشه،

yeah okay you weren't here  yesterday then who took my money

شما نبودید. اینجا دیروز پس کی پولم را گرفت

I don't know you can ask Sarah she  was here yesterday and she must know

نمی‌دانم می‌توانی از سارا بپرسی که دیروز اینجا بود و باید بداند

call her right now I need to talk to her  and you are not leaving till we solved it

همین الان به او زنگ بزن، باید با او صحبت کنم و تو نمی‌روی تا زمانی که آن را حل کنیم،

then what's going on I'm  doing my homework right now

پس من چه خبر در حال انجام تکالیف در

I don't care now I want you to tell  me why did you take my money why

حال حاضر برای من مهم نیست، می خواهم به من بگویید چرا پولم را گرفتید چرا

I don't know what you're talking  about what money what did I take

نمی دانم چه می گویید که چه پولی گرفتم

do not lie to me I had put some money on  this table two hundred dollars exactly

به من دروغ نگویید من مقداری گذاشته بودم پول روی این میز دقیقاً دویست دلار بود

and then when I was about to leave I had  wanted to take that money but nothing

و بعد وقتی می‌خواستم بروم می‌خواستم آن پول را بگیرم اما

your brother says you were here yesterday  so you must know where my money is

برادرت چیزی نمی‌گوید که دیروز اینجا بودی، پس باید بدانی پول من

what money of course I didn't take  anything are you calling me a stealer

کجاست، البته من چیزی نگرفتم. آیا مرا دزد می گویی

and I hadn't been here either before you arrived  don't you remember I was with my best friend  

و من قبل از آمدن تو هم اینجا نرفته بودم. با بهترین دوستم

with Patricia why had you gone to her  house you didn't ask for permission

با پاتریشیا، چرا به خانه اش رفته بودی، اجازه نخواستی، من به

I had visited her because she was sick I  had asked you to go to her house before

او سر زدم، چون مریض بود، از تو خواسته بودم به خانه اش بروی قبل از اینکه

seriously do you remember what's  happening to you Dad are you okay

به طور جدی یادت می آید چه بلایی سرت می آید بابا؟ خوب

no I don't remember had you  told me about that before

نه، یادم نیست قبلاً در مورد آن به من گفته بودید،

of course I had told you I had gone to her  house and then I came back home at about 10 pm  

البته من به شما گفته بودم که به خانه او رفته بودم و بعد از آن ساعت حدود 10 شب به خانه برگشتم.

I don't remember anything hadn't you've  been here when I arrived seriously

وقتی جدی رسیدم

because your brother says you were here  yesterday and that he went to the movies

چون برادرت می گوید تو دیروز اینجا بودی و او به سینما رفته است،

that's true he had gone out with his  friends yesterday so he wasn't here

درست است که دیروز با دوستانش بیرون رفته بود بنابراین اینجا نبود

or at least he hadn't been here before  you arrived and I hadn't been here either

یا حداقل قبل از آمدن تو اینجا نبوده بود و من من هم اینجا نبودم

but I had gone back home before him and  that's why he thinks I was here yesterday

اما قبل از او به خانه برگشته بودم و به همین دلیل او فکر می کند من دیروز اینجا بودم،

but you were here yesterday when I left  that money on the table I need it now

اما تو دیروز اینجا بودی که من آن پول را روی میز گذاشتم، اکنون به آن نیاز دارم

that I really don't know what you're talking  about I didn't take any money or whatever you say

که واقعاً نمی دانم شما چیست؟ صحبت کردن در مورد اینکه من هیچ پولی نگرفتم یا هر چیزی که شما بگویید

then where did I leave my 200 Sarah  did they just disappear or what

پس من 200 S خود را کجا گذاشتم آره  آیا آنها ناپدید شدند یا چیزی که

somebody took it I had arrived from work  yesterday and then I had put all my things here

کسی آن را برداشت من دیروز از سر کار آمده بودم و بعد همه چیزهایم را اینجا گذاشته بودم، همه

I remember everything clearly I had opened  the door come to the living room and then

چیز را به وضوح به یاد دارم که در را باز کرده بودم آمدم به اتاق نشیمن و سپس

I had taken my wallet my case and some  bills out of my pocket then I left them here

کیفم را برداشتم کیفم و مقداری اسکناس‌ها را از جیبم بیرون آوردم، سپس آنها را اینجا گذاشتم،

then I went to my bedroom to take a shower  and I fell asleep because I was really tired

سپس برای دوش گرفتن به اتاق خوابم رفتم و چون واقعا خسته بودم، خوابم برد، بنابراین

so I woke up this morning very early to  go to work and now I don't find my money

امروز صبح خیلی زود از خواب بیدار شدم تا به سر کار بروم و حالا پولم را پیدا نمی‌کنم.

you really don't remember anything  right oh that this is worse than  

تو واقعا هیچی یادت نمیاد درسته آه که این بدتر از اینه که

what why are you looking at  me like that what's going on

چرا اینطوری به من نگاه میکنی آه

oh I know you had taken my money  and now you're sorry for that right

میدونم پولم رو گرفته بودی و حالا بابت این حقت معذرت خواهی کرد

all right I forgive you but I need  you to give me the money right now

خیلی خب من تو را میبخشم اما من باید همین الان پول را به من بدهی

I can't arrive late to work Sarah you know I  have to work hard because of you Bruno and Mom

من نمی توانم دیر بیایم سر کار سارا می دانی که به خاطر تو برونو و مامان باید سخت کار کنم

so now give me the money Sarah and  next time don't take anything you

پس حالا پول را به من بده سارا و دفعه بعد چیزی نگیر

that stop it you don't work  you haven't worked since

که جلوی آن را بگیرد تو کار نمی کنی کار نکرده ای چون

what do you mean I don't work of course I have  to work Sarah your mother will get angry if I

منظورت چیست من کار نمی کنم البته من h اگر من

the doctor had said this could happen someday  that you could lose your memory due to  

دکتر گفته باشم ممکن است روزی این اتفاق بیفتد، سارا مادرت عصبانی می‌شود که ممکن است حافظه‌ات را از دست بدهی به خاطر

what I don't understand why what's  going on Sarah what happened to your mom

چیزی که نمی‌فهمم چرا چه اتفاقی می‌افتد سارا چه اتفاقی برای مادرت افتاد

she went to the gym with her friends as  usual she will come back in some minutes

که با او به باشگاه رفت. دوستان طبق معمول او بعد از چند دقیقه برمی‌گردد

and we will have breakfast together  as we always do what's happening

و با هم صبحانه می‌خوریم، همانطور که همیشه اتفاق می‌افتد را انجام می‌دهیم

Dad Mom is not here anymore  she please don't make me say it

بابا مامان دیگر اینجا نیست، لطفاً مجبورم نکن بگویم

what will she arrive late oh  your mom always does those things

چه دیر می‌رسد آه، مادرت همیشه این کارها را انجام می‌دهد

yes that she will come late come  here I'll take you to your bed

بله که او دیر می آید بیا اینجا من تو را به رختخوابت می برم

you need to rest also you need to  take your medication for depression

شما باید استراحت کنید همچنین باید داروهای افسردگی خود را مصرف کنید

what what are you talking  about I need my money right now

چه می گویید من الان به پولم نیاز دارم

yes Dad relax come on let's go to your room

بله بابا راحت باش بیا بریم اتاقت

I hope you liked this conversation if you  could improve your English a little more  

امیدوارم این مکالمه را دوست داشته باشید اگر بتوانید انگلیسی خود را کمی بیشتر تقویت کنید

please subscribe to the channel and share  this video with a friend and if you want  

لطفا در کانال مشترک شوید و این ویدیو را با یکی از دوستانتان به اشتراک بگذارید و اگر می‌خواهید از

to support this channel you can join  us or click on the super thanks button  

این کانال حمایت کنید می‌توانید به ما بپیوندید یا روی دکمه تشکر فوق العاده کلیک کنید.

thank you very much for your support take care

ch برای حمایت شما مراقب باشید