Upgrade your English: 12 Confusing Advanced Adjectives

Hi. I'm Rebecca from engVid. In this lesson, you will learn the

سلام. من ربکا از engVid هستم. در این درس با

exact meanings of twelve advanced adjectives in English.

معانی دقیق دوازده صفت پیشرفته در زبان انگلیسی آشنا خواهید شد.

Now, even though there are twelve, these are actually six

حالا، با وجود اینکه دوازده عدد وجود دارد ، اینها در واقع شش

pairs of adjectives, and they're often confused because they

جفت صفت هستند، و اغلب گیج می شوند، زیرا

either sound the same or they look the same, and so they can

یا یکسان به نظر می رسند یا یکسان به نظر می رسند، و بنابراین

be confusing for those reasons. Okay? Now, here, we're just

به این دلایل ممکن است گیج کننده باشند. باشه؟ اکنون، در اینجا، ما

going to look at these twelve. Even though these are important,

فقط به این دوازده نگاه می کنیم. اگرچه اینها مهم هستند،

and these are advanced, and a wonderful way to upgrade your

و پیشرفته هستند، و یک راه فوق العاده برای ارتقاء

vocabulary — but if you're really interested in correcting

دایره لغات شما هستند - اما اگر واقعاً علاقه مند به تصحیح

these kind of errors in vocabulary, grammar,

این نوع اشتباهات در واژگان، دستور زبان

pronunciation, or anything else — then please do check out my

، تلفظ یا هر چیز دیگری هستید - لطفاً به من مراجعه کنید.

course: "Correct Your English Errors in Ten Minutes a Day". I

دوره: "اشتباهات انگلیسی خود را در ده دقیقه در روز تصحیح کنید".

will leave a link to that in the lesson description. And, there,

من لینک آن را در توضیحات درس خواهم گذاشت. و در آنجا،

we actually correct more than 120 different errors,

ما در واقع بیش از 120 خطای مختلف را به صورت

step-by-step, in grammar, vocabulary, pronunciation, and

گام به گام، در گرامر، واژگان، تلفظ و

all kinds of areas. Okay? So, check that after the lesson.

انواع زمینه ها تصحیح می کنیم. باشه؟ بنابراین ، آن را بعد از درس بررسی کنید.

Okay? So, now, let's get started with today's lesson. So, what

باشه؟ بنابراین، اکنون، بیایید با درس امروز شروع کنیم. بنابراین، کاری که

we'll be doing is we will be focusing on three different

ما انجام خواهیم داد این است که روی سه حوزه مختلف تمرکز خواهیم کرد

areas. First of all, yes, like I said, the meaning: Which word

. اول از همه، بله، همانطور که گفتم، معنی: کدام کلمه

should we be using for that particular sentence? Second,

را باید برای آن جمله خاص استفاده کنیم؟ دوم،

we'll be looking at different ways in which we can use each of

ما راه های مختلفی را بررسی خواهیم کرد که در آنها می توانیم از هر یک از

these words. So, that's called "collocations". So, make sure

این کلمات استفاده کنیم. بنابراین، به آن "همنشینی" می گویند. بنابراین، مطمئن

that you stay after this board for our second board, where you

شوید که بعد از این تابلو برای تابلوی دوم ما می‌مانید، جایی که

will learn exactly how to use these in many different

دقیقاً نحوه استفاده از آنها را در

situations. Okay? So, you'll really master this vocabulary;

موقعیت‌های مختلف یاد خواهید گرفت. باشه؟ بنابراین، شما واقعاً به این واژگان تسلط خواهید داشت.

you won't just tell the difference — you will know how

شما فقط تفاوت را تشخیص نمی دهید - می دانید که

to use it in many different situations, and with different

چگونه از آن در موقعیت های مختلف و با عبارات مختلف استفاده کنید

expressions. All right? And along the way, we'll also check

. خیلی خوب؟ و در طول مسیر، تلفظ را نیز بررسی خواهیم

the pronunciation. Okay? All right. So, let's get started.

کرد. باشه؟ خیلی خوب. بنابراین، بیایید شروع کنیم.

Number one: "Many people are concerned about the economic

شماره یک: "بسیاری از مردم نگران وضعیت اقتصادی هستند

situation" or "about the economical situation". All

" یا "در مورد وضعیت اقتصادی". خیلی

right? So, what is the correct word here? Now, you could do

خوب؟ بنابراین، کلمه صحیح در اینجا چیست؟ حالا، شما می توانید این کار را

this in a few ways. If you like — I'm standing to the side — and

به چند روش انجام دهید. اگر دوست دارید - من در کنار ایستاده ام - و

you could pause the video, and you could go through them all,

می توانید ویدیو را مکث کنید، و می توانید همه آنها را مرور کنید،

mark down which one you think is the correct answer, and then

علامت بزنید که کدام یک پاسخ صحیح است، و بعد از

join me after that; or you can stay with me, and we'll do it

آن به من بپیوندید. یا می توانید با من بمانید، و ما با هم این کار را انجام خواهیم

together. All right? So, let's go through the first one again:

داد. خیلی خوب؟ پس بیایید بار دیگر اولی را مرور کنیم:

"Many people are concerned about the economic" or "economical

«خیلی ها نگران وضعیت اقتصادی» یا «

situation". Which is the correct word to use in that context:

اقتصادی» هستند. کدام کلمه صحیح برای استفاده در آن زمینه است:

"economic" or "economical"? Okay? So, the correct one is

"اقتصادی" یا "اقتصادی"؟ باشه؟ پس صحیح

"economic". All right? "the economic situation". So,

"اقتصادی" است. خیلی خوب؟ " وضعیت اقتصادی". بنابراین،

"economic" has to do with the economy; with money, business,

«اقتصادی» با اقتصاد ارتباط دارد. با پول، تجارت،

trade. I'm going to explain each of the correct answers, and the

تجارت. من قصد دارم هر یک از پاسخ های صحیح و پاسخ های

other ones also. The others are also correct words; they just

دیگر را توضیح دهم. بقیه نیز کلمات صحیحی هستند; آنها

have a different meaning. Going to explain each of them in

فقط معنای متفاوتی دارند قصد داریم هر یک از آنها را با جزئیات توضیح دهیم

detail, so you understand exactly; but first, let's

تا دقیقاً متوجه شوید . اما ابتدا بیایید

understand in general. Okay? So, when we say: "the economic

به طور کلی درک کنیم. باشه؟ بنابراین، وقتی می گوییم: «وضعیت اقتصادی

situation" — "economic" relates to the economy; and "economical"

» - «اقتصادی» به اقتصاد مربوط می شود. و "اقتصادی"

relates to something else, which we will look at, which has to do

به چیز دیگری مربوط می شود، که ما به آن نگاه خواهیم کرد، که

with how you save money. All right?

به نحوه صرفه جویی در پول مربوط می شود. خیلی خوب؟

Next, let's go to number two: "Be careful. The storm is

بعد به شماره دو برویم: "مراقب باش طوفان

imminent" or "eminent". What's the right word there? Which one

نزدیک است" یا "برجسته". کلمه مناسب در آنجا چیست؟ کدام

do we want? "The storm is imminent" or "The storm is

را می خواهیم؟ "طوفان نزدیک است" یا "طوفان

eminent"? So, here, this is wrong; and this is correct.

برجسته است"؟ بنابراین، در اینجا، این اشتباه است. و این درست است

Okay? So, what does that mean? In case... perhaps you know

باشه؟ بنابراین، این به چه معناست؟ در صورت ... شاید شما

these words — okay? — perhaps you've heard them before, and

این کلمات را می دانید - باشه؟ - شاید قبلاً آنها را شنیده باشید و

you might get confused; or perhaps you've never heard of

ممکن است گیج شوید. یا شاید شما هرگز در مورد

some of these — and that's okay, too. It's an opportunity to

برخی از اینها نشنیده باشید - و این نیز اشکالی ندارد. این فرصتی است برای

learn them. So, when we say that something is "imminent", it

یادگیری آنها. بنابراین، وقتی می گوییم چیزی "قریب الوقوع" است، به این

means it's about to happen. Okay? It's usually talking about

معنی است که در شرف وقوع است. باشه؟ معمولاً در مورد

something a little bit negative or a little bit dangerous. All

چیزی کمی منفی یا کمی خطرناک صحبت می شود. خیلی

right? So, it's the storm. Okay? The storm, the hurricane, the

خوب؟ بنابراین، این طوفان است. باشه؟ طوفان، طوفان،

tornado is imminent; it's about to happen, so be careful. All

گردباد قریب الوقوع است. در شرف وقوع است، پس مراقب باشید. خیلی

right? That's the correct word here. "Eminent" has a completely

خوب؟ این کلمه درست در اینجا است. «برجسته»

different meaning. It means famous, well-known; and we'll

معنایی کاملاً متفاوت دارد. به معنی معروف، معروف است; و

look at all of that soon.

ما به زودی همه اینها را بررسی خواهیم کرد.

Number three: "Could you please connect me to the personal

شماره سه: "لطفاً می توانید مرا به بخش شخصی وصل کنید

department" or "to the personnel department"? So, what's the

" یا "به بخش پرسنل "؟ بنابراین،

correct word there: "the personal department" or "the

کلمه صحیح در آنجا چیست: " بخش شخصی" یا "

personnel department"? Okay. So, here, this is kind of in a

بخش پرسنل"؟ باشه. بنابراین، در اینجا، این به نوعی در یک

business context, right? Perhaps somebody's looking for a job,

زمینه تجاری است، درست است؟ شاید کسی به دنبال شغل باشد

and they want to speak to which department? Do you know? All

و بخواهد با کدام بخش صحبت کند؟ میدونی؟ خیلی

right? So, the correct answer is: "personnel". Okay? "the

خوب؟ بنابراین، پاسخ صحیح این است: "پرسنل". باشه؟ "

personnel department". So, "personnel" has to do with

بخش پرسنل". بنابراین، "پرسنل" با

staff, with HR, human resources, manpower, workforce. Okay?

کارکنان، با منابع انسانی، منابع انسانی، نیروی انسانی، نیروی کار ارتباط دارد. باشه؟

That's the word you're looking for. And see the pronunciation?

این کلمه ای است که شما به دنبال آن هستید. و تلفظ را ببینید؟

"Personnel". All right? We'll go over the pronunciation as well,

"پرسنل". خیلی خوب؟ بعداً به تلفظ هم

later. This: "personal" means something private, something

می‌پردازیم. این: «شخصی» یعنی چیزی خصوصی، چیزی

individual; has a completely different meaning. Okay? And,

فردی; معنای کاملا متفاوتی دارد. باشه؟ و،

again, when we see the expressions with which we can

دوباره، وقتی عباراتی را که می‌توانیم

use each of these words, you'll understand exactly how to use

از هر یک از این کلمات استفاده کنیم، می‌بینیم، دقیقاً متوجه می‌شوید که چگونه از

each one, and you'll feel... you'll be able to use them.

هر یک استفاده کنید، و احساس می‌کنید... می‌توانید از آنها استفاده کنید.

First of all, use them, in case you're not using them already;

اول از همه، از آنها استفاده کنید، در صورتی که قبلاً از آنها استفاده نمی کنید.

and second, use them correctly, in the right context. Okay?

و دوم، از آنها به درستی، در زمینه مناسب استفاده کنید. باشه؟

Number four. Are you ready? "The rain was continuous, with no

شماره چهار. اماده ای؟ " باران پیوسته بود، بدون

break for six hours" or "The rain was continual, with no

وقفه برای شش ساعت" یا " باران پیوسته بود، بدون

break for six hours". This is a really advanced word. Okay?

وقفه برای شش ساعت". این یک کلمه واقعا پیشرفته است. باشه؟

There might be some English speakers who also make mistakes

ممکن است برخی از انگلیسی زبانان نیز

with that particular one. So, do you know: What's the difference?

با آن زبان خاص اشتباه کنند. بنابراین، آیا می دانید: تفاوت چیست؟

They sound almost the same, they look almost the same, but there

آنها تقریباً یکسان هستند، تقریباً یکسان به نظر می رسند، اما

is a very important difference. So, the correct answer is...

یک تفاوت بسیار مهم وجود دارد. بنابراین، پاسخ صحیح این است

have you chosen? Okay? The correct answer is: "continuous".

... آیا شما انتخاب کرده اید؟ باشه؟ پاسخ صحیح این است: "مستمر".

Okay? So, "continuous" means that something kept happening;

باشه؟ پس «مستمر» به این معناست که چیزی مدام اتفاق می افتاد;

something continued with no break. Okay? Without stopping.

چیزی بدون وقفه ادامه یافت باشه؟ بدون توقف.

And "continual" means that something kept happening,

و "مستمر" به این معنی است که چیزی ادامه می یابد،

something continued, but there were breaks in the middle. All

چیزی ادامه می یابد، اما در وسط وقفه هایی وجود دارد. خیلی

right? We'll look at more examples of that on the next

خوب؟ نمونه‌های بیشتری از آن را در تابلوی بعدی بررسی

board. Okay. Number five: "That peace deal changed everything.

خواهیم کرد. باشه. شماره پنج: "آن توافق صلح همه چیز را تغییر داد

It was historic", or "It was historical". Which is the right

. تاریخی بود" یا " تاریخی بود".

answer here? So, the correct answer is: "historic". Okay? In

پاسخ درست در اینجا کدام است؟ بنابراین، پاسخ صحیح این است: "تاریخی". باشه؟ در

this context, we want to say... because look what it said here:

این زمینه، می‌خواهیم بگوییم... زیرا ببینید در اینجا چه گفته شده است:

"That peace deal changed everything. It was historic."

"آن توافق صلح همه چیز را تغییر داد. تاریخی بود."

So, "historic" is used to talk about something that happened

بنابراین، "تاریخی" برای صحبت در مورد چیزی که در گذشته اتفاق افتاده استفاده

either in the past; it could also be in the present, or maybe

می شود. ممکن است در حال حاضر یا

even in the future — okay? — but it's something important in

حتی در آینده نیز باشد - باشه؟ - اما این یک چیز مهم در

history. Something important. Like here, we said: it changed

تاریخ است. یه چیز مهم مانند اینجا، گفتیم: همه چیز را تغییر داد

everything, so it was obviously a very important peace deal. And

، بنابراین آشکارا یک توافق صلح بسیار مهم بود. و

"historical" also has to do with history, but it just means that

«تاریخی» نیز به تاریخ ربط دارد، اما فقط به این معناست که

it was something that happened in history; in the past. Okay?

این چیزی بوده که در تاریخ اتفاق افتاده است. در گذشته. باشه؟

It was historical. But this is something important that

تاریخی بود. اما این یک اتفاق مهم

happened in history. All right? And, again, we'll look at more

در تاریخ است. خیلی خوب؟ و، دوباره،

examples so you understand very clearly the difference, and you

نمونه‌های بیشتری را بررسی می‌کنیم تا به وضوح تفاوت را درک کنید و

don't make this mistake. Okay?

این اشتباه را مرتکب نشوید. باشه؟

Next, number six: Someone says: "Don't be childish" or "Don't be

بعد شماره شش: یکی می گوید: «کودک نباش» یا «

childlike". What's the difference? In this case, it's

کودک نباش». تفاوت در چیست؟ در این مورد،

really important because these are actually opposites. Okay?

واقعاً مهم است زیرا اینها در واقع متضاد هستند. باشه؟

This is something positive. Or, sorry. It's the other way

این یک چیز مثبت است. یا متاسفم این

around. "Don't be childish" — this is negative; and this is

برعکس است. "کودک نباش" - این منفی است. و این یک

something positive. So, when we... the answer here: "Don't be

چیز مثبت است. بنابراین، وقتی ما ... پاسخ اینجاست: "بچه نباشید

childish". Okay? So, "childish" is like a child, but in a

". باشه؟ پس «کودکانه » مانند کودک است، اما در جهت

negative way. Okay? As we know — we all love children — sometimes

منفی. باشه؟ همانطور که می دانیم - همه ما بچه ها را دوست داریم - گاهی اوقات

they can be... they can have some negative qualities, right?

آنها می توانند ... ویژگی های منفی داشته باشند، درست است؟

They can be stubborn, and they say they want what they want,

آنها می توانند لجباز باشند و می گویند آنچه را که می خواهند می خواهند

and that's being "childish". Okay? And it's in the negative

و آن "کودکی" بودن است. باشه؟ و این در جنبه

side of kind of being a child; what goes with being a child.

منفی کودک بودن است. با بچه بودن چه اتفاقی می افتد

And "childlike" is actually the positive, wonderful, lovely

و "کودکی" در واقع ویژگی های مثبت، شگفت انگیز و دوست داشتنی

qualities of being a child, like being innocent, and trusting,

کودک بودن است، مانند بی گناه بودن، و اعتماد کردن

and so on. All right? So, here, this person is saying: "Don't be

و غیره. خیلی خوب؟ بنابراین، اینجا، این شخص می گوید: "بچه نباشید

childish." Okay? So, here, that was the correct answer. So,

." باشه؟ بنابراین، اینجا، این پاسخ صحیح بود. بنابراین،

first, just repeat after me. Ready? Let's repeat the words

اول، فقط بعد از من تکرار کنید. آماده؟ بیایید ابتدا کلمات را تکرار کنیم

first. "Economic", "economical". Good. "Imminent", "eminent".

. "اقتصادی"، "اقتصادی". خوب "قریب الوقوع"، "برجسته".

Okay? Don't worry; we're gonna review the vocabulary and the

باشه؟ نگران نباشید؛ واژگان و

meanings, too, but let's just get used to the pronunciation.

معانی را نیز مرور می کنیم، اما بیایید فقط به تلفظ عادت کنیم.

"Personal", "personnel". Good. "Continuous", "continual". Good.

"شخصی"، "پرسنلی". خوب "مستمر"، "مستمر". خوب

Say it aloud. If you're alone somewhere, if you're in a place

با صدای بلند بگو اگر جایی تنها هستید، اگر در

where you can speak aloud — always say it aloud; not just in

جایی هستید که می توانید با صدای بلند صحبت کنید - همیشه آن را با صدای بلند بگویید. نه فقط در

your mind, especially for pronunciation. "Historic",

ذهن شما، به خصوص برای تلفظ. "تاریخی"،

"historical". Good. And "childish", "childlike". Okay?

"تاریخی". خوب و «کودکی»، «کودکی». باشه؟

So, perhaps you've understood that well, but let's make sure

بنابراین، شاید شما آن را به خوبی درک کرده باشید، اما بیایید مطمئن شویم

you understand them very well, and see the collocations and

که آنها را به خوبی درک کرده‌اید و ترکیب‌ها و

expressions in which we can use these advanced adjectives.

عباراتی را که می‌توانیم در آنها از این صفت‌های پیشرفته استفاده کنیم، ببینیم .

Now, let's look at how we can use these words in expressions

حال، بیایید ببینیم چگونه می‌توانیم از این کلمات در عبارات

or collocations. All right? Let's get started. The first

یا ترکیب‌بندی‌ها استفاده کنیم. خیلی خوب؟ بیایید شروع کنیم.

one: "economic". So, first of all, what does "economic" refer

اولی: «اقتصادی». بنابراین، اول از همه، "اقتصادی" به چه چیزی اشاره

to? It refers to money, or trade, or industry. All right?

دارد؟ به پول یا تجارت یا صنعت اشاره دارد. خیلی خوب؟

We're talking about the economy. So, here, we could say:

ما در مورد اقتصاد صحبت می کنیم. بنابراین، در اینجا می‌توان گفت:

"economic problems", "economic issues", "the economic

«مشکلات اقتصادی»، « مسائل اقتصادی»، «وضعیت اقتصادی

situation", "there's an economic crisis". You might also hear

»، «بحران اقتصادی وجود دارد ». شما همچنین ممکن است بشنوید که

people referring to "an economic slowdown" — that's when the

مردم به " کاهش رشد اقتصادی" اشاره می کنند - این زمانی است که

economy slows down. Okay? Or "an economic collapse" — when it

اقتصاد کند می شود. باشه؟ یا "یک فروپاشی اقتصادی" - وقتی

totally falls. Okay? When something "collapses", it falls;

کاملاً سقوط کند. باشه؟ وقتی چیزی "فرو می ریزد" می افتد.

it's usually... in this case, a very negative thing to happen.

معمولاً... در این مورد، یک اتفاق بسیار منفی رخ می دهد.

Okay? You want economy to be strong; you don't want it to

باشه؟ شما می خواهید اقتصاد قوی باشد. شما نمی خواهید

fall or collapse. Okay? So, we could use it in that expression.

سقوط کند یا سقوط کند. باشه؟ بنابراین، ما می توانیم آن را در آن عبارت استفاده کنیم.

They also talk about "economic growth". "Growth" is the noun

آنها همچنین از "رشد اقتصادی" صحبت می کنند . «رشد»

for "to grow"; or "economic development", which is the noun

اسم «رشد» است; یا « توسعه اقتصادی» که

of "develop". All right? So, these are some ways in which you

اسم «توسعه» است. خیلی خوب؟ بنابراین، اینها راه هایی هستند که می

can use that term. Now, let's look at the other one:

توانید از آن اصطلاح استفاده کنید. حالا بیایید به دیگری نگاه کنیم:

"economical". So, "economical" means that it's cheaper to buy

«اقتصادی». بنابراین، "اقتصادی" به این معنی است که خرید آن ارزانتر

that one; it has better... you get better value for your money.

است. بهتر است... شما برای پول خود ارزش بیشتری دریافت می کنید.

You can save money, time, resources. When you can do that,

شما می توانید در پول، زمان، منابع صرفه جویی کنید . وقتی می توانید این کار را انجام دهید

we use the word "economical". All right? So, for example, you

، از کلمه "اقتصادی" استفاده می کنیم. خیلی خوب؟ بنابراین، برای مثال، شما

could have an economic... it's "an economical option". Okay?

می توانید یک اقتصادی داشته باشید ... این یک گزینه اقتصادی است. باشه؟

It's a more economical option to buy, for example, the larger

برای مثال، خرید

size cereal than the smaller box of cereal. Okay? Because,

غلات با اندازه بزرگتر از جعبه غلات کوچکتر، گزینه مقرون به صرفه تری است . باشه؟ زیرا

usually, it's a little bit cheaper overall. Right? Or it

معمولاً به طور کلی کمی ارزان تر است. درست؟ یا

might be a more economical option to buy a used book,

ممکن است گاهی اوقات خرید یک کتاب دست دوم

rather than a new book sometimes. All right? So that's

به جای یک کتاب جدید، گزینه مقرون به صرفه تری باشد. خیلی خوب؟ بنابراین

the idea of "economical". You could also find that it's an

این ایده "اقتصادی" است. همچنین می توانید دریابید که این یک

"economical solution" to buy a certain kind of car where you

"راه حل اقتصادی" است که نوع خاصی از خودرو را بخرید که

better... get better gas mileage. Or it might be a... an

بهتر است ... مسافت پیموده شده بنزین بهتری داشته باشید . یا ممکن است

"economical solution" for some people to buy a house outside

برای برخی افراد یک "راه حل اقتصادی" باشد که خانه ای در خارج

the city where it's a little bit cheaper, and you get better

از شهر بخرند، جایی که کمی ارزان تر است و شما

value for your money, than to buy a house in the city. All

ارزش پول خود را بهتر از خرید خانه در شهر می کنید. خیلی

right? So, that's the difference between "economic" — to do with

خوب؟ بنابراین، این تفاوت بین "اقتصادی" - مربوط

the industry, and money, and the economy — and "economical",

به صنعت، پول و اقتصاد - و "اقتصادی" است، به

which means you get a better deal for something, for your

این معنی که شما برای چیزی، برای پول خود، معامله بهتری دریافت می کنید

money. All right?

. خیلی خوب؟

Now, the next two: "imminent" and "eminent". So, we said that

حال، دو بعدی: «قریب» و «برجسته». بنابراین، ما گفتیم که

"imminent" means that something is going to happen very soon,

"قریب الوقوع" به این معنی است که چیزی قرار است خیلی زود اتفاق بیفتد

and usually it's something quite negative. All right? Or

و معمولاً چیزی کاملاً منفی است. خیلی خوب؟ یا

dangerous even. So, we talk about things, like "an imminent

حتی خطرناک بنابراین، ما در مورد چیزهایی مانند "یک طوفان قریب الوقوع

hurricane", or "imminent danger". "Somebody's in imminent

" یا " خطر قریب الوقوع" صحبت می کنیم. "کسی در

danger. You need to get out of there. The house might

خطر قریب الوقوع است. شما باید از آنجا خارج شوید . خانه ممکن است

collapse", something like that. Okay? Or "an imminent attack" —

فرو بریزد"، چیزی شبیه به آن. باشه؟ یا "یک حمله قریب الوقوع" -

somebody... people are going to attack. So, again: "Be careful.

کسی... مردم قصد حمله دارند. پس باز هم: «مراقب باش

The attack is imminent" or "an imminent attack". Or "an

حمله قریب الوقوع است» یا « حمله قریب الوقوع». یا "یک

imminent disaster", when there are lots and lots of things that

فاجعه قریب الوقوع"، زمانی که چیزهای زیادی وجود دارد که

have gone wrong. For example, after a very bad hurricane,

اشتباه پیش رفته است. به عنوان مثال، پس از یک طوفان بسیار بد،

certain areas that are very badly destroyed could be

مناطق خاصی که به شدت تخریب شده اند را می توان

referred to as "a disaster". Okay? So, "imminent" means that

"یک فاجعه" نامید. باشه؟ بنابراین، "قریب الوقوع" به این معنی است که

it's about to happen very soon. The next one: "eminent" —

خیلی زود اتفاق می افتد. مورد بعدی: "برجسته" -

completely different; no connection at all — it means

کاملاً متفاوت. هیچ ارتباطی وجود ندارد - به این معنی است

that... it's used to refer to usually people who are famous,

که ... معمولاً برای اشاره به افرادی استفاده می شود که مشهور هستند،

admired; respected very, very much. So, really, you could use

تحسین می شوند. بسیار بسیار محترم بنابراین، واقعاً، می توانید از

it for any kind of professional or person. For example, "an

آن برای هر نوع حرفه ای یا شخصی استفاده کنید. مثلاً «

eminent scientist", or "an eminent historian", "an eminent

دانشمند برجسته» یا « مورخ برجسته»، «هنرمند برجسته

artist", or "writer", or "poet". Okay? Anybody, really, in any

» یا «نویسنده» یا «شاعر». باشه؟ واقعاً هر کس در

kind of profession, who is well-known, and well-respected,

هر حرفه ای که

and admired is called "eminent". All right? Good.

شهرت داشته باشد و مورد احترام و تحسین باشد «برجسته» نامیده می شود. خیلی خوب؟ خوب

Let's go to the next two: "personal" and "personnel". So,

برویم سراغ دو مورد بعدی: «شخصی» و «پرسنلی». پس

"personal", it has to do with... with me. It's private. It's to

«شخصی» به... با من ربط دارد. این خصوصیه. این

do with the individual. Okay? Anything that has to do with one

مربوط به فرد است. باشه؟ هر چیزی که مربوط به یک

individual, that person privately, is "personal". And

فرد باشد، آن شخص به طور خصوصی، "شخصی" است.

the other one is "personnel" — we'll get to that. So, we could

و دیگری "پرسنل" است - ما به آن خواهیم رسید. بنابراین، می‌توان

refer to: "That's my personal information", or "my personal

به موارد زیر اشاره کرد: «این اطلاعات شخصی من است » یا «اطلاعات شخصی من

data", or "data". Okay? Or: "That's my personal opinion;

» یا «داده‌ها». باشه؟ یا: "این نظر شخصی من است؛

it's what I think." Or: "That's his personal opinion." Doesn't

این همان چیزی است که من فکر می کنم." یا: "این نظر شخصی اوست."

have to be only about me; it just has to be about one person.

لازم نیست فقط در مورد من باشد. فقط باید در مورد یک نفر باشد.

So, "That's his personal opinion". "That's her personal

بنابراین، "این نظر شخصی اوست ". "این دیدگاه شخصی اوست

view". Her view; her opinion, again, on... on a situation, or

." دیدگاه او؛ نظر او، دوباره، در مورد ... در مورد یک موقعیت، یا

something like that. Or: "He's moving to another city for

چیزی شبیه به آن. یا: "او به دلایل شخصی به شهر دیگری نقل مکان می

personal reasons." Okay? For his own reasons, or: "She collected

کند." باشه؟ به دلایل خودش یا: "او

her personal belongings." They often use this term: "personal

وسایل شخصی اش را جمع کرد." آنها اغلب از این اصطلاح استفاده می کنند: "

belongings". They... sometimes they make this announcement on a

اموال شخصی". آنها... گاهی در

plane, before you get off: "Ladies and gentlemen, make sure

هواپیما، قبل از پیاده شدن، این را اعلام می کنند: «خانم ها و آقایان،

you take all your personal belongings with you before you

حتماً قبل از

get off the plane." So, "belongings" is just a fancy

پیاده شدن از هواپیما، همه وسایل شخصی خود را با خود ببرید. بنابراین، "تعلقات" فقط یک

word that means all your things. Okay? That's all. Everything;

کلمه فانتزی است که به معنای همه چیزهای شماست. باشه؟ همین. همه چيز؛

all the things that belong to you. All right? Those are your

همه چیزهایی که متعلق به شماست خیلی خوب؟ اینها

"belongings". So, that was "personal". Next, we come to

"اموال" شماست. بنابراین، این "شخصی" بود. بعد، به

"personnel". So, "personnel" refers to the people who work in

«پرسنل» می رسیم. بنابراین منظور از پرسنل افرادی است که در

a company, or an organization, or an association, or anything

یک شرکت یا سازمان یا انجمن یا هر چیز

like that. Okay? So, we sometimes call it "the personnel

دیگری کار می کنند. باشه؟ بنابراین، ما گاهی اوقات آن را "بخش پرسنل" می نامیم

department". Very often, that "personnel department" is

. اغلب اوقات، آن "بخش پرسنل" در

actually referred to as "HR/human resources". Right? Or

واقع به عنوان "HR / منابع انسانی" نامیده می شود. درست؟ یا

and it's... "personnel" has to do with the staff, the

و آن... «پرسنل» با کارکنان،

workforce, the employees who are there, the workers who are

نیروی کار، کارمندانی که آنجا هستند، کارگرانی که آنجا هستند، ارتباط

there. Okay? And you could say: "the personnel department". You

دارد. باشه؟ و می توانید بگویید: "بخش پرسنل".

could say: "a pers-..." use this to refer to the "personnel

می توانید بگویید: "a pers-..." از این برای اشاره به "

director", or the "personnel manager". Right? "Could I please

مدیر پرسنل" یا " مدیر پرسنل" استفاده کنید. درست؟ "میشه لطفا

speak to the personnel director?" The person in charge

با مدیر پرسنل صحبت کنم؟"

of staff, and stir-... in charge of hiring, training, things like

مسئول کارمندان، و... مسئول استخدام، آموزش، مواردی از

that — that's the "personnel department". Okay? So, these are

این دست - این « بخش پرسنل» است. باشه؟ بنابراین، اینها

our first six adjectives. All right?

شش صفت اول ما هستند. خیلی خوب؟

So, now, we have: "continuous" and "continual". So,

بنابراین، اکنون داریم: «مستمر» و «مستمر». بنابراین،

"continuous", as we mentioned earlier, is when something keeps

«مستمر»، همانطور که قبلاً اشاره کردیم، زمانی است که چیزی مدام

happening or repeats, but there are no breaks; it's

اتفاق می‌افتد یا تکرار می‌شود، اما هیچ وقفه‌ای وجود ندارد.

"continuous". Okay? This one is "continual". So, it keeps

"مستمر" است. باشه؟ این یکی "مستمر" است. بنابراین، این اتفاق می

happening, but there are breaks. All right? So, if I were to draw

افتد، اما وقفه هایی وجود دارد. خیلی خوب؟ پس اگر بخواهم

it for you, I would say: "continuous" is like this, and

برای شما ترسیم کنم، می گویم: «مستمر» این گونه است

the "continual" one will be like this. Okay? So, it keeps

و «مستمر» این گونه خواهد بود . باشه؟ بنابراین، این اتفاق می

happening, but here with breaks; and here without any breaks. So,

افتد، اما اینجا با وقفه. و اینجا بدون هیچ وقفه ای بنابراین

we could refer, for example, to "continuous work". All right?

می توان به عنوان مثال به «کار مستمر» اشاره کرد. خیلی خوب؟

Somebody "worked continuously" for six hours, with no break, or

شخصی به مدت شش ساعت بدون استراحت یا

eight hours. All right? Or there was "continuous noise" — that

هشت ساعت "به طور مداوم" کار کرد. خیلی خوب؟ یا "صدای مداوم" وجود داشت - این

means the noise kept happening. All right? There was no stopping

بدان معنی است که سر و صدا ادامه می یابد. خیلی خوب؟ هیچ توقفی

in the mid-... in the middle. Or you could also have "continual

در وسط... در وسط وجود نداشت. یا می توانید "کار مستمر" را نیز داشته باشید

work", which is with breaks. Okay? Or "continual noise",

که با استراحت است. باشه؟ یا «صدای مداوم»

where there was a lot of noise, but there were some breaks in

که در آن سروصدا زیاد بود، اما در این بین وقفه هایی وجود داشت

between. For example, if somebody was building a

. برای مثال، اگر کسی در

bookshelf upstairs — your neighbour — so maybe they're not

طبقه بالا یک قفسه کتاب می‌سازد - همسایه شما - ممکن است

going to keep hammering every minute, but from time to time it

هر دقیقه به چکش زدن ادامه ندهند ، اما هر از گاهی این

would happen. Okay? That is "continual". Or "continual

اتفاق می‌افتد. باشه؟ این "مستمر" است. یا "

complaints" — okay? — from customers; they don't happen all

شکایات مستمر" - خوب است؟ - از مشتریان؛ آنها همیشه اتفاق نمی‌افتند

the time, but they happen every now and then. Okay? Or

، اما هرازگاهی اتفاق می‌افتند . باشه؟ یا

"continual traffic". If you look outside, you see "continual

«ترافیک مستمر». اگر به بیرون نگاه کنید ، "ترافیک مداوم" را می بینید

traffic" — there is traffic, then it stops, then there's

- ترافیک وجود دارد، سپس متوقف می شود، سپس

traffic again. Okay? That is "continual". In fact, a nice way

دوباره ترافیک وجود دارد. باشه؟ این "مستمر" است. در واقع، یک راه خوب برای

to remember the difference between these two words is to

به خاطر سپردن تفاوت بین این دو کلمه این است که

think of... for "continuous", think of like the flow of a

به... برای "مستمر" فکر کنید، مانند جریان یک

river. Okay? The flow of a river; a river keeps flowing.

رودخانه فکر کنید. باشه؟ جریان یک رودخانه؛ یک رودخانه همچنان در جریان است

Right? It doesn't usually stop. However, traffic — the flow of

درست؟ معمولا متوقف نمی شود. با این حال، ترافیک - جریان

traffic is "continual"; the traffic comes up to a point, it

ترافیک "مستمر" است. ترافیک تا یک نقطه می آید،

stops, it continues again. "Traffic" simply means all the

متوقف می شود، دوباره ادامه می یابد. "ترافیک" به سادگی به معنای تمام

cars and trucks on the road. Okay? So, the flow of a river is

خودروها و کامیون های موجود در جاده است. باشه؟ پس جریان یک رودخانه

"continuous"; the flow of traffic is "continual". All

«مستمر» است; جریان ترافیک "مستمر" است. خیلی

right. Good.

خوب. خوب

Now, let's look at these important words: "historic" and

حال به این واژه های مهم «تاریخی» و

"historical". Okay? A lot of people confuse these, so let's

«تاریخی» نگاه می کنیم. باشه؟ بسیاری از مردم اینها را اشتباه می گیرند، پس بیایید

understand, again. "Historic" is talking about something

دوباره درک کنیم. «تاریخی» در مورد چیزی

important in history, and "historical" is just talking

مهم در تاریخ صحبت می کند و «تاریخی» فقط صحبت

about something that happened in history; not necessarily

از چیزی است که در تاریخ اتفاق افتاده است. لزوماً اصلاً

important at all, it's just part of the past. This can actually

مهم نیست، فقط بخشی از گذشته است. این در واقع می

be part of the past, or the present, or even the future.

تواند بخشی از گذشته، یا حال یا حتی آینده باشد.

Okay? "It's going to be historic", we could say. "It's

باشه؟ می‌توانیم بگوییم: «تاریخی خواهد بود». "این

going to be important". Or "It is important". It's historic

مهم خواهد بود". یا " مهم است".

now, or it was historic. So, we could talk about a "historic

اکنون یا تاریخی است. بنابراین، ما می توانیم در مورد یک "روز تاریخی" صحبت کنیم

day", when something happened; a "historic occasion" or "event"

، زمانی که اتفاقی افتاده است. یک "موقعیت تاریخی" یا "رویداد"

when something happened, a "historic agreement", or a

زمانی که چیزی اتفاق افتاده است، "توافق تاریخی" یا

"historic opportunity or chance to do something". All right? And

"فرصت یا فرصت تاریخی برای انجام کاری". خیلی خوب؟ و

on this side, you can... since we're just talking about

از این طرف، می‌توانید... زیرا ما فقط در مورد

something that's connected with the past, but not necessarily

چیزی صحبت می‌کنیم که با گذشته مرتبط است، اما لزوماً

important: It's "historical data", "historical documents".

مهم نیست: « داده‌های تاریخی»، «اسناد تاریخی» است.

"Historical novels". Many people write... like to write or read

"رمان های تاریخی". بسیاری از مردم می نویسند... دوست دارند

historical novels that are based on something... a time in the

رمان های تاریخی بنویسند یا بخوانند که بر اساس چیزی... زمانی در

past. Okay? Or you could look at "historical photos". Okay? Maybe

گذشته باشد. باشه؟ یا می توانید به «عکس های تاریخی» نگاه کنید. باشه؟ شاید

they're photos from the past; they're not necessarily

آنها عکس های گذشته باشند. آنها لزوماً به

specifically important or significant, but they're from

طور خاص مهم یا مهم نیستند، اما

the past, so they're "historical". Or when we talk

مربوط به گذشته هستند، بنابراین "تاریخی" هستند. یا وقتی در

about stock prices — the prices of stocks that might go up or

مورد قیمت سهام صحبت می کنیم - قیمت سهام هایی که ممکن است بالا یا

down — we talk about the "historical stock prices". What

پایین بروند - در مورد "قیمت های تاریخی سهام" صحبت می کنیم. چه

happened in the past to a particular stock or share in a

اتفاقی در گذشته برای یک سهام یا سهم خاص در یک

company? Or even exchange rates. Right? The value of the dollar.

شرکت افتاده است؟ یا حتی نرخ ارز. درست؟ ارزش دلار.

What is the historical data behind the exchange rates? All

داده های تاریخی پشت نرخ ارز چیست؟ خیلی

right? So, that's how you might see "historical" being used or

خوب؟ بنابراین، این نحوه استفاده از «تاریخی» یا

how you can use it.

نحوه استفاده از آن است.

The last two: "childish" and "childlike". All right? So,

دو مورد آخر: «کودکی» و «کودکی». خیلی خوب؟ بنابراین

again, we said "childish" is the... refers to the negative

، مجدداً گفتیم «کودکی» به ویژگی‌های منفی است

qualities that a child may have, and "childlike" refers to the

که ممکن است یک کودک داشته باشد، و «کودکانه» به

positive qualities that a child... that a person could

ویژگی‌های مثبتی که یک کودک می‌تواند

have. Now, often, when we use "childlike", we are actually

داشته باشد... اشاره دارد. اکنون، اغلب، وقتی از «کودکانه» استفاده می کنیم، در واقع

talking about people who are not children; we're talking about

در مورد افرادی صحبت می کنیم که کودک نیستند. ما در مورد افراد مسن صحبت می کنیم

older people. Okay? Adults, teenagers; not really children,

. باشه؟ بزرگسالان، نوجوانان؛ واقعاً بچه

but we're saying that these people who are no longer

نیستند، اما ما می گوییم که این افرادی که دیگر

children have a positive quality of a child, for example; or

بچه نیستند ، مثلاً ویژگی مثبت کودکی دارند. یا

these people who are grown up have some negative qualities of

این افراد که بزرگ شده اند برخی از خصوصیات

a child. So, we could talk about "childish behaviour", "childish

منفی کودک را دارند. بنابراین، می‌توانیم درباره «رفتار کودکانه»، «

actions", or "childish"... "having a childish attitude

اقدامات کودکانه» یا «کودکانانه»... «داشتن نگرش کودکانه

towards something". "Childish", again, the negative qualities —

نسبت به چیزی» صحبت کنیم. "کودکی"، دوباره، ویژگی های منفی -

might be being immature, being selfish, wanting something

ممکن است نابالغ بودن ، خودخواه بودن، خواستن چیزی

immediately, having no patience, things like that. Okay? And

فوری، نداشتن صبر، و چیزهایی از این قبیل باشد. باشه؟ و

"childlike" are the... "childlike" refers to the

"کودکانه" عبارتند از... "کودکی" به

positive qualities that a child has, and therefore that adults

ویژگی های مثبتی که یک کودک دارد، و بنابراین بزرگسالان

can have; a kind of curiosity, wanting to know about: "Why is

می توانند داشته باشند، اشاره دارد. نوعی کنجکاوی، می‌خواهد بداند: "چرا اینجوری است

this like this? And why is this like that?" Okay? Children have

؟ و چرا اینطوری است؟" باشه؟ کودکان این ویژگی

that quality, and some adults continue to have those qualities

را دارند و برخی از بزرگسالان همچنان که بزرگ می شوند این ویژگی ها

as they grow up. Or a "childlike love" for something. I remember

را دارند. یا " عشق کودکانه" به چیزی. یادمه

that my grandmother used to love ice cream. Okay? So, she had a

که مادربزرگم عاشق بستنی بود. باشه؟ بنابراین، او

"childlike love" for ice cream, and anytime there was any ice

"عشق کودکانه" به بستنی داشت، و هر زمان که

cream, she wanted it. Okay? Or a "childlike joy or delight" in

بستنی بود، او آن را می خواست. باشه؟ یا "شادی یا لذت کودکانه" در

something. Or you could also have a "childlike trust or

چیزی. یا همچنین می‌توانید «اعتماد یا

faith" in people, in certain situations, and so on. Okay?

ایمان کودکانه» به افراد، در موقعیت‌های خاص و غیره داشته باشید. باشه؟

So, those are the last six that we have. So, the ways that you

بنابراین، این شش مورد آخری است که ما داریم. بنابراین، راه هایی که می

can use them is to think of some examples of your own, write some

توانید از آنها استفاده کنید این است که به نمونه هایی از خودتان فکر کنید،

sentences of your own, think of your own life or people that you

جملاتی از خودتان بنویسید، به زندگی خود یا افرادی که می شناسید فکر کنید

know. Are there people you know who are "childish" or

. آیا کسانی هستند که می شناسید «کودکانه» یا

"childlike"? Is there a...? What...? Think of a "historic

«کودکانه» باشند؟ آیا وجود دارد...؟ چی...؟ به یک "

occasion" that you know about; think about something that's

موقعیت تاریخی" فکر کنید که از آن اطلاع دارید. به چیزی فکر کنید که

"continuous" or "continual". Or some of the other words we

"مستمر" یا "مستمر" است. یا برخی از کلمات دیگری که ما

looked at: "economic", "economical" — extremely

به آنها نگاه کردیم: "اقتصادی"، "اقتصادی" - بسیار

important, especially in the professional world, and

مهم است، به ویژه در دنیای حرفه ای، و

especially if you're an economist, but even if you're

به ویژه اگر شما یک اقتصاددان هستید، اما حتی اگر

just talking about what's going on in the world. Right? You

فقط در مورد آنچه در جهان می گذرد صحبت کنید. جهان درست؟ شما

really want to know the difference between these

واقعاً می خواهید تفاوت بین این

commonly-confused adjectives. All right? But take them into

صفت های معمولاً اشتباه گرفته شده را بدانید. خیلی خوب؟ اما آنها را در

your vocabulary, include them, because they are higher-level,

دایره لغات خود قرار دهید، آنها را بگنجانید، زیرا آنها لغات واژگان سطح بالاتر و

advanced vocabulary words, so it's good to know them and to be

پیشرفته ای هستند، بنابراین خوب است آنها را بشناسید و

able to use them in your speaking and in your writing.

بتوانید از آنها در صحبت کردن و نوشتن خود استفاده کنید.

And as I said, these are just twelve that we did today, but if

و همانطور که گفتم، این دوازده موردی است که امروز انجام دادیم، اما اگر

you want to correct your English further, please do check the

می خواهید انگلیسی خود را بیشتر تصحیح کنید ، لطفاً

link to my course. All right? The "Correct Your English Errors

لینک دوره من را بررسی کنید. خیلی خوب؟ "اشتباهات انگلیسی خود را

in Ten Minutes a Day", and there we'll talk... we'll tackle

در ده دقیقه در روز تصحیح کنید" و در آنجا صحبت خواهیم کرد... به

grammar problems, we'll correct vocabulary issues, collocations,

مشکلات گرامری می پردازیم، مسائل واژگانی، ترکیب ها،

pronunciation, lots of different areas. Okay? So, check that in

تلفظ ها، بسیاری از زمینه های مختلف را تصحیح می کنیم . باشه؟ بنابراین

the link, if you're interested. All right? Thanks very much for

، اگر علاقه مند هستید، آن را در پیوند بررسی کنید. خیلی خوب؟ از تماشای شما بسیار متشکرم

watching, and all the best with your English. Bye for now.

، و بهترین ها را با انگلیسی شما. فعلا خداحافظ.