Phrasal Verbs: Add “OFF” to change the meaning of these 8 verbs

Now, in this lesson, we will look at eight regular verbs, which you probably do know

اکنون در این درس به هشت فعل با قاعده می پردازیم که احتمالاً

the meaning of, and see how they change in meaning when they become phrasal verbs.

معنی آنها را می دانید و می بینیم که وقتی به افعال عبارتی تبدیل می شوند چگونه معنی آنها تغییر می کند.

In this case, they are all going to become

در این صورت، همه آنها

phrasal verbs by adding the word "of", alright?

با افزودن کلمه "of" تبدیل به افعال عبارتی می شوند، خوب؟

So, let's have a look at the regular words

بنابراین، اجازه دهید ابتدا نگاهی به کلمات معمولی بیندازیم

first, and then look at the new meanings with

و سپس به معانی جدید با

phrasal verbs.

افعال عبارتی نگاه کنیم.

So, are you ready?

بنابراین، آیا شما آماده اید؟

Let's get started.

بیایید شروع کنیم.

Okay, so we have eight phrasal verbs on the board here, and there we have the meanings,

خوب، بنابراین ما در اینجا هشت فعل عبارتی روی تخته داریم، و در آنجا معانی داریم،

but what we're going to do first, I'm just going to explain to you and review with you

اما کاری که می‌خواهیم انجام دهیم، من فقط برای شما توضیح می‌دهم و

the basic verb itself before it becomes a phrasal verb, alright?

قبل از تبدیل شدن به خود فعل اصلی را با شما مرور می‌کنم. یک فعل عبارتی، خوب؟

So, the first one is "to hold".

بنابراین، اولین مورد "برداشتن" است.

What does it mean to hold something?

نگه داشتن چیزی به چه معناست؟

It's like this, like I am holding this marker in my hand.

مثل این است که من این نشانگر را در دستم گرفته ام.

You might hold a baby, okay?

ممکن است بچه ای را در آغوش بگیری، باشه؟

So, that's "to hold" by itself.

بنابراین، این به خودی خود "نگه داشتن" است.

This is "to lay".

این "دراز کشیدن" است.

What does it mean to lay something?

چیدن چیزی یعنی چی؟

It means to put something down.

به معنای زمین گذاشتن چیزی است.

For example, oh, the groceries are very heavy,

به عنوان مثال، اوه، مواد غذایی بسیار سنگین هستند،

I need to lay them on the table, alright?

باید آنها را روی میز بگذارم، خوب؟

Or I need to lay my backpack on the table, alright?

یا باید کوله پشتی ام را روی میز بگذارم، خوب؟

To put something somewhere.

برای گذاشتن چیزی در جایی

That's the verb by itself.

این خود فعل است.

To break, well, if somebody's mad, they might

برای شکستن، خوب، اگر کسی عصبانی باشد، ممکن است

break their pencil or something might break

مداد خود را بشکند یا ممکن است چیزی

by mistake.

اشتباهی بشکند.

If something is glass and you drop it, it will break, right?

اگر چیزی شیشه ای باشد و آن را رها کنید، می شکند، درست است؟

That's the meaning of "break".

معنی «شکستن» همین است.

And "to doze", do you know that one as a regular verb?

و "چرت زدن"، آیا آن یکی را به عنوان یک فعل منظم می شناسید؟

To doze means to take a short nap, okay?

چرت زدن یعنی چرت کوتاه، باشه؟

Kind of fall asleep, you're not planning it, but it's a short nap, alright?

به نوعی به خواب می روید، شما برای آن برنامه ریزی نمی کنید، اما این یک چرت کوتاه است، خوب؟

Now, let's see what happens when we make these

حالا، بیایید ببینیم وقتی اینها را به افعال عبارتی تبدیل می کنیم چه اتفاقی می افتد

into phrasal verbs and let's look at how the

و بیایید ببینیم که چگونه

meaning changes completely, alright?

معنی کاملاً تغییر می کند ، خوب؟

So, repeat after me, just first the way it sounds.

بنابراین، بعد از من تکرار کنید، فقط اول آن طور که به نظر می رسد.

"To hold off", "to lay off", "to break off", and "to doze off", alright?

"توقف کردن"، "از کار انداختن"، "از کار افتادن"، و "چرت زدن"، خوب؟

Do you know the meaning of any of these already?

آیا از قبل معنی هر یک از اینها را می دانید؟

Perhaps you do.

شاید شما انجام دهید.

All of these are used in regular, everyday life, in business situations, in academic

همه اینها در زندگی معمولی، روزمره ، در موقعیت های تجاری، در

context, in all aspects of life, alright?

زمینه دانشگاهی، در تمام جنبه های زندگی استفاده می شود، درست است؟

So, it's really good to know them.

بنابراین، شناختن آنها واقعاً خوب است.

So, what we're going to do is this, I'm going

بنابراین، کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است، من

to read the first meaning and then you tell

اولین معنی را می‌خوانم و سپس شما به

me if you know what - which one that describes, alright?

من بگویید که آیا می‌دانید چیست - کدام یک را توصیف می‌کند، خوب؟

So, here we go.

بنابراین، در اینجا ما می رویم.

So, the first meaning is "to fall asleep briefly".

پس معنای اول «مختصر خوابیدن» است. به نظر

Which phrasal verb do you think means "to fall asleep briefly"?

شما کدام فعل عبارتی به معنای "به خواب رفتن مختصر" است؟

Which of these four?

کدام یک از این چهار

If you need a little time, just pause the video, no problem, figure it out, and then

اگر کمی به زمان نیاز دارید، فقط ویدیو را مکث کنید ، مشکلی نیست، آن را بفهمید، و سپس

come back and join me, or let's continue.

برگردید و به من بپیوندید، یا بیایید ادامه دهیم.

So, "to fall asleep briefly" is "to doze off".

بنابراین، "مختصر به خواب رفتن " "چرت زدن" است.

So, what's the difference between "to doze" and "to doze off"?

بنابراین، تفاوت بین "چرت زدن" و "چرت زدن" چیست؟

Well, "to doze" is what happens after you doze off, alright?

خوب، "چرت زدن" چیزی است که بعد از خوابیدن اتفاق می افتد ، خوب؟

So, let's suppose I'm watching a movie, and I really want to watch it, but I'm tired,

بنابراین، فرض کنید من در حال تماشای یک فیلم هستم، و واقعاً می خواهم آن را تماشا کنم، اما خسته هستم،

so by mistake, I kind of, or without planning, I doze off.

بنابراین به اشتباه، به نوعی یا بدون برنامه ریزی، چرت می زنم.

So, when you doze off, you're starting to fall asleep for a short time, okay?

بنابراین، وقتی چرت می زنی، برای مدت کوتاهی شروع به خوابیدن می کنی، باشه؟

That's the meaning here, "to fall asleep

این معنی در اینجا است، "به طور خلاصه به خواب رفتن

briefly", so we're going to match these two.

"، بنابراین ما می خواهیم این دو را مطابقت دهیم.

When I doze, that's what happened after I fell asleep briefly, okay?

وقتی چرت می زنم، بعد از اینکه برای مدت کوتاهی به خواب رفتم این اتفاق افتاد، باشه؟

Then I'm dozing, I'm just taking a short nap, but it wasn't planned, alright?

بعد دارم چرت میزنم، فقط یه چرت کوتاه میزنم، اما برنامه ریزی نشده بود، باشه؟

That's the meaning.

این معنی است.

Let's look at the next one, "be".

بیایید به بعدی، "بودن" نگاه کنیم.

It means "to end or stop an activity".

به معنای پایان دادن یا توقف فعالیت است.

So, what do you think that one is?

بنابراین، به نظر شما آن یکی چیست؟

What could it be?

چه چیزی می تواند باشد؟

So, this basically means "to break off".

بنابراین، این اساساً به معنای "شکستن" است.

So, you could break off a relationship, you could break off a negotiation in business

بنابراین، شما می توانید یک رابطه را قطع کنید، می توانید یک مذاکره در تجارت

or a discussion, okay?

یا یک بحث را قطع کنید، خوب؟

It means you end it, you stop it.

یعنی تمامش می کنی، متوقفش می کنی.

So, it could happen that you break off something

بنابراین، ممکن است اتفاقی بیفتد که شما چیزی را

with someone or with something or with a company

با کسی یا چیزی یا با یک شرکت

or with an organization, okay?

یا یک سازمان قطع کنید، خوب؟

So, "to break off".

بنابراین، "برای شکستن".

It's not the same as physically breaking something,

این همان شکستن فیزیکی چیزی نیست،

but it is severing something, cutting something,

اما قطع کردن چیزی، بریدن چیزی است،

alright?

خوب؟

Good.

Let's look at the next one, "to delay or to postpone something".

خوب

بیایید به مورد بعدی نگاه کنیم، "به تاخیر انداختن یا به تعویق انداختن چیزی".

So, which of the ones that's left means that?

بنابراین، کدام یک از آنهایی که باقی مانده به این معنی است؟

Is it "to hold off" or "to lay off"?

آیا "تعطیل کردن" یا "اخراج کردن" است؟

So, this is like a "to delay or postpone", not

بنابراین، این مانند یک " تأخیر یا به تعویق انداختن" است، نه

just a meeting, but maybe a bigger decision

فقط یک جلسه، بلکه شاید یک تصمیم بزرگتر

like buying a house or moving to another city, okay?

مانند خرید خانه یا نقل مکان به شهر دیگر، خوب؟

So, "to delay or to postpone" is "to hold off".

پس «به تأخیر انداختن» یا «به تعویق انداختن»، «درنگ کردن» است.

Well, we were considering buying a new house,

خوب، ما در حال بررسی خرید یک خانه جدید بودیم،

but I think we're going to hold off for now.

اما فکر می کنم فعلاً متوقف خواهیم شد.

We're going to postpone it.

ما آن را به تعویق می اندازیم.

We're going to wait, okay?

ما صبر می کنیم، باشه؟

We're going to delay that, alright?

ما آن را به تعویق می اندازیم، خوب؟

That's the meaning of "to hold off".

این معنای "درنگ کردن" است.

So, the last one, which you have now figured

بنابراین، آخرین موردی که شما اکنون متوجه شده اید

out, means "to stop employing people".

، به معنای "دست از به کارگیری افراد" است.

Now, let me explain.

حالا بذار توضیح بدم

It has a very specific and important meaning,

این معنای بسیار خاص و مهمی دارد،

especially considering what's been going on

به ویژه با توجه به آنچه در

around the world.

سراسر جهان می گذرد.

So, "to stop employing people" here is "to lay off", but there are many ways in which

بنابراین، "توقف به کارگیری افراد" در اینجا " اخراج کردن" است، اما راه های زیادی وجود دارد که از طریق آنها

you could stop employing people.

می توانید از استخدام افراد خودداری کنید.

In this case, it usually refers to not one

در این مورد، معمولاً به یک

person, could be 30 people, could be 300 people,

نفر، می تواند 30 نفر، می تواند 300 نفر،

could be 3,000 people, okay, unfortunately,

می تواند 3000 نفر باشد، متأسفانه اشاره دارد،

because when we lay off people, we are stopping

زیرا وقتی افراد را بیکار می کنیم،

their employment, but not because they did something bad or they did something wrong,

کار آنها را متوقف می کنیم، اما نه به این دلیل که کاری انجام داده اند. بد هستند یا کار اشتباهی انجام می دهند،

but because the economy is bad or the company's

اما چون اقتصاد بد است یا

business is down, and they just don't have

کسب و کار شرکت خراب است، و آنها

enough money to continue going and continue employing all those people, so people are

پول کافی برای ادامه کار و به کارگیری همه آن افراد را ندارند، بنابراین افراد بیکار می شوند

laid off, okay?

، باشه

We'll be looking at the present and past forms

ما به شکل حال و گذشته

of these words, okay, the regular and irregular

این کلمات نگاه خواهیم کرد، خوب، افعال منظم و بی قاعده

verbs.

.

So, you've got those four.

بنابراین، شما آن چهار را دارید.

Let's go to four more.

بریم سراغ چهار مورد دیگه.

First, let's look at the basic meaning, okay,

ابتدا، بیایید به معنای اصلی، خوب،

of the verb itself before it becomes a phrasal

خود فعل قبل از تبدیل شدن به یک

verb.

فعل عبارتی نگاه کنیم.

"To stop", right?

"برای توقف"، درست است؟

You know that.

شما می دانید که.

It's like now I stop talking, okay, to not do something anymore.

انگار الان دیگه حرف نمیزنم، باشه، دیگه کاری نکنم.

The opposite of "to start", "to stop", alright?

برعکس " شروع کردن"، "توقف کردن"، خوب است؟

That's the meaning of "stop".

معنی "ایست" همین است.

"To call by itself", oh, I'm going to call

"به خودی خود تماس بگیرم"، اوه، من می خواهم به دوستم زنگ بزنم

my friend, I need to talk to her, okay, it's

، باید با او صحبت کنم، خوب،

like to phone someone, right?

مثل این است که با کسی تماس بگیرم، درست است؟

"To drop", well, if this fell, then it would drop to the ground, right?

"در انداختن"، خوب، اگر این بیفتد، به زمین می افتاد، درست است؟

That's "to drop".

یعنی " انداختن ".

It can be something physical, it can also be a price, like, oh, the prices dropped,

این می تواند یک چیز فیزیکی باشد، همچنین می تواند یک قیمت باشد، مانند، اوه، قیمت ها کاهش یافته است،

that means they fell.

یعنی آنها کاهش یافته اند.

They were here, now the prices went down, wouldn't that be great if prices dropped?

آنها اینجا بودند، حالا قیمت ها پایین آمد، اگر قیمت ها کاهش پیدا کند عالی نمی شود؟

Okay.

باشه

And "to rush", what does it mean, "to rush"?

و « عجله» یعنی چه؟

"To rush" means to hurry, okay?

"عجله" به معنای عجله کردن است، خوب؟

Sorry, I can't talk to you right now, I'd love to talk to you, but I've got to rush.

متاسفم، من نمی توانم در حال حاضر با شما صحبت کنم، دوست دارم با شما صحبت کنم، اما باید عجله کنم.

I have to get to this meeting on time, okay?

من باید به موقع به این جلسه برسم، باشه؟

That's the meaning.

این معنی است.

Those are the regular words.

این کلمات معمولی هستند.

Now, let's look at the phrasal verbs.

حالا بیایید به افعال عبارتی نگاه کنیم.

So, first, repeat after me, "to stop off", "to call off", "to drop off", and "to rush

بنابراین، ابتدا بعد از من، «توقف کردن»، «صدا کردن»، «افتادن» و «

off".

عجله کردن» را تکرار کنید.

Alright?

باشه؟

Now, let's do the same thing, let's match them up.

حالا بیایید همین کار را انجام دهیم، بیایید آنها را مطابقت دهیم.

So, which of these phrasal verbs means "to cancel"?

بنابراین، کدام یک از این افعال عبارتی به معنای "لغو کردن" است؟

Which of these?

کدام یک از اینها؟

Do you know?

آیا می دانید؟

So, it is actually this one, "to call off".

بنابراین، در واقع این یکی است، "خاموش کردن".

Now, here, we could say, "They called off the meeting."

حالا، اینجا، می‌توانیم بگوییم، "آنها جلسه را لغو کردند."

It means they cancelled.

یعنی کنسل کردند.

It can be anything.

می تواند هر چیزی باشد.

"They called off the meeting", it could be a

"آنها جلسه را تعطیل کردند "، ممکن است یک

social event, they called off the reception,

رویداد اجتماعی باشد، پذیرایی را لغو کردند،

or they called off the wedding, or they called off the ceremony, okay?

یا عروسی را تعطیل کردند، یا مراسم را تعطیل کردند، خوب؟

They called off the conference, anything.

آنها کنفرانس را لغو کردند ، هر چیزی.

It just means to cancel an event, alright?

این فقط به معنای لغو یک رویداد است، خوب؟

Next, "to leave in a hurry".

بعد، "با عجله رفتن".

Which of these means "to leave in a hurry"?

کدام یک از اینها به معنای «عجله رفتن» است؟

There's a little clue in there because we

یک سرنخ کوچک در آنجا وجود دارد زیرا ما

have the word "hurry", but "to rush off" means

کلمه "عجله" را داریم، اما "عجله کردن" به معنای

"to leave in a hurry".

"عجله رفتن" است.

Sorry, I would love to stay, but I have to rush off right now.

متاسفم، دوست دارم بمانم، اما الان باید عجله کنم.

So, "rushing" is what you're doing in general.

بنابراین، "عجله" کاری است که شما به طور کلی انجام می دهید.

Let's say that person is rushing all day, they're in a hurry, okay?

فرض کنید آن شخص تمام روز عجله دارد، او عجله دارد، باشه؟

They have a lot to do.

آنها کارهای زیادی برای انجام دادن دارند.

But "to rush off" means at this point, now, I have to leave you and I have to rush off

اما "عجله کردن" به این معنی است که در این مرحله، اکنون، باید شما را ترک کنم و باید عجله کنم

because I have to get to that meeting.

زیرا باید به آن جلسه برسم.

So, it means "to leave in a hurry", not just

پس به معنای « عجله رفتن» است، نه فقط

to be in a hurry, but to leave in a hurry.

عجله، بلکه با عجله رفتن.

Got it?

متوجه شدید؟

Okay.

باشه

Next, "to visit briefly".

بعد، "برای بازدید کوتاه". به

What do you think that one is?

نظر شما اون یکی چیه؟

So, there are only two options left here.

بنابراین، تنها دو گزینه در اینجا باقی می ماند.

Is it "to stop off" or "to drop off"?

آیا "توقف کردن" یا "ترک کردن" است؟

Okay?

باشه؟

So, "to visit briefly" means "to stop off".

پس «زیارت مختصر» به معنای توقف است.

So, for example, let's say somebody needs

به عنوان مثال، فرض کنید شخصی به چیزی نیاز دارد

something and they say to their friend, "Oh,

و به دوست خود می گویند: "اوه،

I really need some formula for my baby or some diapers for my baby, and I can't get

من واقعاً به شیر خشک برای کودکم یا چند پوشک برای کودکم نیاز دارم و

to the store right now.

در حال حاضر نمی توانم به فروشگاه بروم.

Could you please stop off on your way back from work and pick up some diapers, or pick

می توانید لطفاً در راه بازگشت از سر کار توقف کنید و پوشک بردارید یا

up some milk, or pick up whatever?"

شیر بردارید یا هر چیزی را بردارید؟"

Alright?

"Stop off" means don't go and spend a lot of

باشه؟

«توقف کن» یعنی نرو و

time there, just go there, go quickly inside,

زمان زیادی را آنجا بگذران، فقط برو آنجا، سریع برو داخل،

pick it up, and come back.

آن را بردار و برگرد.

So, you're just going to stop off there, you're going to visit a place.

بنابراین، شما فقط در آنجا توقف می کنید ، می خواهید از یک مکان دیدن کنید.

Could be like a store and pick up something,

ممکن است مانند یک فروشگاه باشد و چیزی را بردارید،

or you could stop off to meet somebody briefly

یا می توانید توقف کنید تا برای مدت کوتاهی با کسی ملاقات کنید

also.

.

It's not that you're always picking up something,

این طور نیست که شما همیشه چیزی را برمی دارید،

you're just visiting that particular place

فقط به طور خلاصه از آن مکان خاص

or that particular person briefly.

یا آن شخص خاص بازدید می کنید.

Okay?

I'll stop off.

باشه؟

من متوقف خواهم شد.

I'm really busy today, but I'm going to stop

من امروز واقعاً سرم شلوغ است، اما می خواهم

off and see how you are and meet you or meet

توقف کنم و ببینم شما چطور هستید و شما را ملاقات می کنم یا

your parents or whatever.

پدر و مادرتان را ملاقات می کنم یا هر چیز دیگری.

Okay?

باشه؟

So, that's the meaning of that.

بنابراین، این معنای آن است.

So, the one that's left is this one, "to drop off".

بنابراین، آن چیزی که باقی می‌ماند این است، «افتادن».

Okay?

So, that means to take something or someone and leave it somewhere.

باشه؟

بنابراین، این به معنای برداشتن چیزی یا کسی و رها کردن آن در جایی است.

For example, let's say you're tired today

به عنوان مثال، فرض کنید امروز خسته شده اید

and you don't feel like cooking, so you order

و حوصله آشپزی ندارید، بنابراین

food from your favorite restaurant, and they

از رستوران مورد علاقه خود غذا سفارش می دهید و آنها می

say they are going to drop off your order

گویند که

or your food after 30 minutes.

بعد از 30 دقیقه سفارش یا غذای شما را کنار می گذارند.

Okay?

باشه؟

They're going to drop it off means they're going to take it and leave it at - leave it

آن‌ها آن را رها می‌کنند یعنی می‌خواهند آن را بردارند و بگذارند آن را در

somewhere at your place.

جایی در جای خود بگذار.

So, you could drop off an item, okay, such

بنابراین، شما می توانید یک مورد را رها کنید، بسیار خوب،

as this, or you could also drop someone off.

مانند این، یا می توانید کسی را نیز رها کنید.

For example, your friend needs a ride, they don't have a car today, so you say, "Hey,

به عنوان مثال، دوست شما نیاز به سواری دارد، آنها امروز ماشین ندارند، بنابراین شما می گویید "هی،

I'll drop you off.

من شما را پیاده می کنم.

It's on my way home."

در راه خانه است."

So, you could drop off someone or you could drop off something.

بنابراین، شما می توانید کسی را رها کنید یا چیزی را رها کنید.

Alright?

باشه؟

Got that?

متوجه شدی؟

Those are the basic meanings.

اینها معانی اساسی هستند.

You've got it now.

We're going to be checking what they mean, and if you've really understood it by doing

الان گرفتی

ما قصد داریم معنی آنها را بررسی کنیم، و اگر شما واقعاً با انجام

a little quiz in a bit, but before that, I'm

یک آزمون کوچک آن را درک کرده اید، اما قبل از آن، یک نکته

going to explain another short grammatical

گرامری کوتاه دیگر را

point to you.

برای شما توضیح خواهم داد.

So, now, on this board, I've divided our eight phrasal verbs into two sections.

بنابراین، اکنون، در این تابلو، من هشت فعل عبارتی خود را به دو بخش تقسیم کرده‌ام.

The first five phrasal verbs are all regular

پنج فعل عبارتی اول همه افعال منظم هستند

verbs, and these three are irregular verbs.

و این سه فعل بی قاعده هستند.

So, therefore, when you use them, you need to make sure you're using the correct form,

بنابراین، هنگامی که از آنها استفاده می کنید، باید مطمئن شوید که از فرم صحیح استفاده می کنید،

whether it's in the present, in the past, or whether you're using one of the perfect

چه در زمان حال، چه در گذشته، یا اینکه آیا از یکی از

tenses.

زمان های کامل استفاده می کنید.

Alright?

باشه؟

So, as you know, regular verbs have basically two forms.

بنابراین، همانطور که می دانید، افعال منظم اساساً دو شکل دارند.

When we use them with a perfect tense, like "have been", "have done", etc., then we use

وقتی آنها را با زمان کامل استفاده می کنیم، مانند "have been"، "have done" و غیره، آنگاه از

the same form with regular verbs.

همان شکل با افعال منظم استفاده می کنیم.

So, "doze off" becomes "dozed off".

پس «دوز آف» به «دوزخ» تبدیل می شود.

"I dozed off" or "I have dozed off", it's the same verb.

چرت زدم یا چرت زدم همین فعل است.

Alright?

This second form.

باشه؟

این شکل دوم

There is really no third form, and if you

واقعاً شکل سومی وجود ندارد و اگر می

say that there is a third form, it's the same

گویید شکل سومی وجود دارد،

as this for regular verbs.

برای افعال منظم مثل این است.

Alright?

Here we go.

باشه؟

در اینجا ما می رویم.

"Rush off", "rushed off".

"عجله کردن"، "عجله کردن".

You can repeat it after me.

میتونی بعد از من تکرارش کنی

The more you say it, the more chances are

هرچه بیشتر آن را بگویید، احتمال بیشتری وجود دارد

that you're going to actually use these verbs.

که واقعاً از این افعال استفاده کنید.

Alright? Don't be afraid of them.

باشه؟ از آنها نترسید. از

Use them.

آنها استفاده کنید.

"Call off", "called off", "stop off", "stopped off", "drop off", "dropped off".

"تعطیل"، "تلفن"، "توقف"، "توقف"، "سقوط"، "افتاده".

Alright?

باشه؟ مثلاً

I dropped off my laundry at the laundromat, for example.

لباس‌هایم را در خشک‌شویی انداختم.

Alright?

باشه؟

I stopped off to pick up some bread.

توقف کردم تا نان بردارم.

They called off the meeting.

جلسه را لغو کردند.

He rushed off because he had to rush, he had to get to the airport.

او با عجله رفت چون باید عجله می کرد، باید به فرودگاه می رسید.

And I dozed off while watching the movie.

و موقع تماشای فیلم چرت زدم.

Right?

درسته؟

You can say these things, you can use these phrases every day.

شما می توانید این چیزها را بگویید، می توانید هر روز از این عبارات استفاده کنید.

Let's look at the next three.

بیایید به سه مورد بعدی نگاه کنیم.

So, these, as I mentioned, are irregular verbs, so they have three forms.

بنابراین، اینها، همانطور که اشاره کردم، افعال بی قاعده هستند، بنابراین سه شکل دارند.

This is the basic verb, right?

این فعل اصلی است، درست است؟

Present tense, past tense, and these are with the perfect tenses.

زمان حال، زمان گذشته و اینها با زمان های کامل هستند.

So, "hold off", "held off", and in this case, "held off".

پس «حفظ»، «حفظ» و در این صورت «حفظ».

Okay?

باشه؟

They need to hold off on making a decision.

آنها باید از تصمیم گیری خودداری کنند.

They held off on applying for a loan.

آنها از درخواست وام خودداری کردند.

They have held off.

دست نگه داشته اند.

Alright?

باشه؟

Good.

خوب

And this one, "lay off", "laid off", also "laid off".

و این یکی، "اخراج"، "اخراج"، همچنین "اخراج".

Alright?

They have laid off many workers.

باشه؟

کارگران زیادی را اخراج کرده اند.

Or last year, they laid off many workers.

یا پارسال کارگران زیادی را اخراج کردند.

Or they may lay off many workers.

یا ممکن است بسیاری از کارگران را اخراج کنند.

Alright?

باشه؟

Okay?

And the last one has three different forms, "break off", "broke off", and "broken off".

باشه؟

و آخری سه شکل مختلف دارد، «برک آف»، «برک آف» و «برک کردن».

Okay?

باشه؟

They broke off contact.

آنها ارتباط خود را قطع کردند.

They have - sorry, they break off contact sometimes during negotiations, sides break

آنها - متاسفم، آنها گاهی اوقات در طول مذاکرات تماس را قطع می کنند، طرفین

off contact.

تماس را قطع می کنند.

They broke off the negotiations, or they have broken off the negotiations.

آنها مذاکرات را قطع کردند یا مذاکرات را قطع کردند.

Alright?

So, make sure when you're using them, you're aware of these various forms.

باشه؟

بنابراین، مطمئن شوید که هنگام استفاده از آنها، از این اشکال مختلف آگاه هستید.

Now, let's see.

حالا بیایید ببینیم.

Do the quiz and see where you are.

مسابقه را انجام دهید و ببینید کجا هستید.

Did you get it?

گرفتی؟

Did you understand them?

آنها را درک کردی؟

Can you identify them?

آیا می توانید آنها را شناسایی کنید؟

Let's find out.

بیایید دریابیم.

Now, let's match up the phrasal verbs with the sentences, alright?

حالا بیایید افعال عبارتی را با جملات تطبیق دهیم، خوب؟

Let's begin.

بیایید شروع کنیم.

Number one, "John just cancelled the webinar."

شماره یک، "جان فقط وبینار را لغو کرد."

Which phrasal verb of the four written above could we use to say the same thing?

کدام فعل عبارتی از چهار موردی که در بالا نوشته شده است می توانیم برای گفتن همین مطلب استفاده کنیم؟

"John just called off", okay?

"جان فقط تماس گرفت"، باشه؟

"John just called off the webinar" means the same thing as "cancelled it".

"جان فقط وبینار را لغو کرد" به معنای "لغو آن" است.

Number two, "Mary fell asleep while studying."

شماره دو، "مریم در حین مطالعه به خواب رفت."

Which of those four phrasal verbs?

کدام یک از آن چهار فعل عبارتی؟

Which of those three phrasal verbs says the same thing?

کدام یک از آن سه فعل عبارتی همان را می گوید؟

"Mary dozed off while studying."

مریم هنگام درس خواندن چرت می زد.

Alright?

باشه؟

Again, if you need a little time, pause the video, figure it out, and then join me.

دوباره، اگر به زمان کمی نیاز دارید، ویدیو را مکث کنید ، آن را بفهمید و سپس به من بپیوندید.

Let's do number three.

بیایید شماره سه را انجام دهیم.

"Sorry, I need to leave in a hurry."

"ببخشید، من باید با عجله بروم."

How do we say that with the phrasal verb?

چگونه با فعل عبارتی می گوییم؟

"Sorry, I need to rush off."

"ببخشید، من باید عجله کنم."

Yes, I heard you.

بله شنیدم

Good, you've got it.

خوب، شما آن را دریافت کردید.

And so, the last one is number four, "We decided to delay moving to New York."

و بنابراین، آخرین مورد شماره چهار است، "ما تصمیم گرفتیم حرکت به نیویورک را به تاخیر بیندازیم."

So, the answer would be, "We decided to hold off on moving to New York."

بنابراین، پاسخ این خواهد بود: "ما تصمیم گرفتیم از رفتن به نیویورک خودداری کنیم."

To hold off, meaning to delay.

به تعویق انداختن، یعنی درنگ کردن.

Good.

خوب

Let's go to the next four.

بریم سراغ چهار مورد بعدی.

Number five, "The union ended talks with the management."

شماره پنج، «اتحادیه به مذاکرات با مدیریت خاتمه داد».

Which one of these phrasal verbs could you use to say the same thing?

کدام یک از این افعال عبارتی را می توانید برای گفتن همان چیزی استفاده کنید؟

The union...

اتحادیه ...

Which one?

کدام یک؟

Broke off.

قطع شد

Okay?

We have to change the tense because of the sentence.

باشه؟

به خاطر جمله باید زمان را عوض کنیم.

The union broke off talks with the management.

اتحادیه مذاکرات با مدیریت را قطع کرد.

Good.

خوب

Number six, "They'll deliver the order by 8 o'clock."

شماره شش، " سفارش را تا ساعت 8 تحویل می دهند."

They will drop off, right?

آنها پیاده خواهند شد، درست است؟

They'll drop off the order by 8 o'clock.

آنها تا ساعت 8 سفارش را تحویل می دهند.

Good.

خوب

Number seven, "I'll go briefly to the mall later."

شماره هفت، " بعداً به طور خلاصه به مرکز خرید خواهم رفت."

I'll stop off at the mall later.

بعداً در مرکز خرید توقف خواهم کرد.

And therefore, the last one is, "Unfortunately,

و بنابراین، آخرین مورد این است: "متاسفانه

200 workers lost their jobs because business

200 کارگر شغل خود را از دست دادند زیرا تجارت

has been so bad."

بسیار بد بوده است." تکلیف

What happened to the 200 workers?

200 کارگر چه شد؟

Unfortunately, 200 workers were laid off because business has been so bad.

متأسفانه 200 کارگر اخراج شدند زیرا تجارت بسیار بد بوده است.

Alright?

باشه؟

So, good for you.

بنابراین، برای شما خوب است.

Did you get them?

آنها را گرفتید؟

One thing you could do is, you know, use them yourself.

یکی از کارهایی که می توانید انجام دهید این است که خودتان از آنها استفاده کنید.

So, start...

بنابراین، شروع کنید...

Don't necessarily have to start using all of them, but choose one or two.

لزوماً نباید شروع به استفاده از همه آنها کنید، بلکه یکی یا دو مورد را انتخاب کنید.

Start using them already in your real life.

استفاده از آنها را در زندگی واقعی خود شروع کنید.

And if you like learning phrasal verbs, which

و اگر دوست دارید افعال عبارتی را یاد بگیرید، که

are so important, please check out my other

بسیار مهم هستند، لطفاً ویدیوی دیگر من

video on phrasal verbs, which I will give you

در مورد افعال عبارتی را که

a link to in the lesson description below.

لینک آن را در توضیحات درس زیر در اختیار شما قرار می دهم، ببینید.

Alright?

Thanks very much for watching.

باشه؟

خیلی ممنون که تماشا کردید

I can see you're a serious student, and I wish you all the best with your English.

من می بینم که شما یک دانش آموز جدی هستید و برای شما بهترین ها را با زبان انگلیسی خود آرزو می کنم.

Bye for now.

فعلا خداحافظ