Top 10 Confusing English Verbs for Beginners

Hi. I'm Rebecca from engVid.

سلام. من ربکا از engVid هستم.

In this lesson you will have a chance to understand 10 of the most confused verbs in English.

در این درس شما این فرصت را خواهید داشت که 10 مورد از گیج کننده ترین افعال را در زبان انگلیسی درک کنید.

Now, if you're a beginner student, then you have a chance to learn them right to begin with.

اکنون، اگر شما یک دانش آموز مبتدی هستید، پس فرصتی دارید که آنها را در ابتدا یاد بگیرید.

If you're an intermediate level student, you might still want to review these verbs just

اگر دانش‌آموز سطح متوسط ​​هستید، ممکن است بخواهید این افعال را مرور کنید

to make sure that you're really using them properly.

تا مطمئن شوید که واقعاً از آنها به درستی استفاده می‌کنید.

And if you are making mistakes, no worries, I'm going to explain them to you and also

و اگر اشتباه می کنید، نگران نباشید، من آنها را برای شما توضیح می دهم و همچنین به شما

show you how to correct them.

نشان می دهم که چگونه آنها را اصلاح کنید.

Okay? Here we go.

باشه؟ در اینجا ما می رویم.

The first set of words we have is "learn" or "teach".

اولین مجموعه کلماتی که داریم «یادگیری» یا «تدریس» است.

So, let me give you a sentence and you tell me what you think is right.

بنابراین، اجازه دهید یک جمله به شما بگویم و شما به من بگویید که چه چیزی درست است.

What should we use here?

در اینجا از چه چیزی استفاده کنیم؟

Which verb?

کدام فعل؟

"Mrs. Cole learns us English" or "Mrs. Cole teaches us English"?

«خانم کول به ما انگلیسی می آموزد» یا «خانم کول به ما انگلیسی می آموزد»؟

Which is correct?

کدام درسته؟

If you had to think for more than one second about the answer, then I'm so glad you're watching.

اگر مجبور بودید بیش از یک ثانیه در مورد پاسخ فکر کنید، پس خیلی خوشحالم که دارید تماشا می کنید.

Okay?

باشه؟

Because I'm going to give you this very important difference.

چون من این تفاوت بسیار مهم را به شما می دهم .

I hope you said: "Mrs. Cole

امیدوارم گفته باشید: خانم کول

teaches us English." Okay.

به ما انگلیسی یاد می دهد. باشه.

So, what's the difference between "learn" and "teach"?

بنابراین، تفاوت بین "یادگیری" و "آموزش" چیست؟

If you made a mistake, no problem.

اگه اشتباه کردی مشکلی نیست

I'm going to explain it to you so you get it.

برات توضیح میدم تا متوجه بشی

So, "to learn" means to get knowledge or skills.

پس «یادگیری» به معنای کسب دانش یا مهارت است.

All right?

خیلی خوب؟

And "to teach" means to give knowledge or skills.

و تعلیم دادن به معنای علم یا مهارت دادن است.

So right now what are you doing?

خب الان داری چیکار میکنی؟

Are you giving knowledge or are you getting, are you receiving knowledge?

علم می دهی یا می گیری ، علم می گیری؟

I think you are receiving, so you are learning, you are getting.

من فکر می کنم شما در حال دریافت هستید، پس در حال یادگیری هستید، دارید می گیرید.

And I am giving, so I am teaching.

و من می دهم، پس تدریس می کنم.

I'm teaching, you're learning.

من تدریس می کنم، شما یاد می گیرید.

Right? So, this is what it says here: "Teachers teach".

درست؟ بنابراین، این همان چیزی است که در اینجا می گوید: "معلم تعلیم می دهند".

Okay?

باشه؟

That's also a big clue because the word "teacher" has the word "teach" in it, so: Teachers teach

این نیز یک سرنخ بزرگ است زیرا کلمه "معلم " کلمه "تدریس" را در خود دارد، بنابراین: معلمان چیزی را آموزش می دهند

something, like I teach English.

، مانند من که من انگلیسی تدریس می کنم.

Teachers teach math, English, history, etc.

معلمان ریاضی، انگلیسی، تاریخ و غیره را

Or teachers teach someone, they teach students, usually.

تدریس می کنند. یا معلمان به کسی آموزش می دهند، معمولاً به دانش آموزان آموزش می دهند.

Okay?

باشه؟

And students learn something, like students learn English, or math, or history.

و دانش‌آموزان چیزی یاد می‌گیرند، مانند دانش‌آموزان انگلیسی، یا ریاضی، یا تاریخ.

And students learn from someone, usually a teacher.

و دانش آموزان از کسی که معمولا یک معلم است یاد می گیرند.

All right?

So what are you doing right now?

خیلی خوب؟

خب تو الان داری چه کار می کنی؟

You're learning.

شما در حال یادگیری هستید.

What am I doing right now?

من الان دارم چیکار می کنم؟

I'm teaching.

دارم تدریس میکنم

Good.

خوب

Let's look at the next one.

بیایید به مورد بعدی نگاه کنیم.

The next one: "bring" or "take".

مورد بعدی: «بیاور» یا «برداشتن».

Let's look at this example.

بیایید به این مثال نگاه کنیم.

"Please bring this book to Mrs. Smith on the second floor"

«لطفا این کتاب را برای خانم اسمیت در طبقه دوم بیاورید»

or do we say:

یا می گوییم:

"Please take this book to Mrs. Smith on the second floor"?

«لطفا این کتاب را برای خانم اسمیت در طبقه دوم ببرید»؟

Take a second to think about it.

یک ثانیه به آن فکر کنید.

What did you say?

چی گفتی؟

"Bring this book to Mrs. Smith" or "Take this book to Mrs. Smith"?

«این کتاب را برای خانم اسمیت بیاور» یا «این کتاب را برای خانم اسمیت ببر»؟

Well, the correct answer is:

خوب، پاسخ صحیح این است:

"Take this book to Mrs. Smith on the second floor."

"این کتاب را برای خانم اسمیت در طبقه دوم ببرید."

Why?

چرا؟

Well, let's look.

خوب، بیایید نگاه کنیم.

"To bring something" means to move it towards the person who's speaking, to the speaker.

«بیاوردن چیزی» به معنای حرکت دادن آن به سمت گوینده، به سوی گوینده است.

Okay?

باشه؟

And "to take something" means to move something away from the speaker.

و «گرفتن چیزی» به معنای دور کردن چیزی از متکلم است.

All right?

خیلی خوب؟

So I could say to you: Bring it to me or take it away from me.

بنابراین می توانم به شما بگویم: آن را برای من بیاور یا از من بگیر.

Got it?

فهمیدم؟

And even if somebody else is telling you that on the phone.

و حتی اگر شخص دیگری در تلفن به شما بگوید.

Okay?

باشه؟

So it doesn't matter where that person is.

بنابراین مهم نیست که آن شخص کجا باشد.

What matters is: Who is the speaker?

مهم این است: گوینده کیست؟

Who is saying that sentence?

کی این جمله رو میگه؟

So, for example, you could say to the waiter if you're in a restaurant:

بنابراین، برای مثال، اگر در رستوران هستید، می توانید به گارسون بگویید:

"Please bring me some water."

"لطفا برای من آب بیاور."

Right?

درست؟

Towards you.

نسبت به شما.

Or you could say to the waiter or waitress: "Please take my plate away."

یا می توانید به گارسون یا پیشخدمت بگویید: "لطفا بشقاب مرا بردارید."

So now you're taking the plate away from you.

پس حالا بشقاب را از دستت می گیری.

All right?

خیلی خوب؟

Got that?

گرفتش؟

Let's look at another set of words.

بیایید به مجموعه دیگری از کلمات نگاه کنیم.

Now, "borrow" or "lend".

حالا «قرض» یا «قرض کن».

Let's look at an example.

بیایید به یک مثال نگاه کنیم.

"My father borrowed me his car last night"

«پدرم دیشب ماشینش را به من قرض داد»

or do we say:

یا می گوییم:

"My father lent me his car last night"?

«پدرم دیشب ماشینش را به من قرض داد»؟

Which one is right?

کدام یک درست است؟

The sentence is in the past tense, so instead of "lend", we see "lent", but which is it?

جمله در زمان گذشته است، پس به جای «قرض دادن»، «قرض» را می بینیم، اما کدام است؟

"My father", what should it be?

"پدر من" چه باید باشد؟

"Lent me", "My father lent me his car."

«به من قرض داد»، «پدرم ماشینش را به من قرض داد».

Let's understand why.

بیایید بفهمیم چرا.

Okay?

In case you didn't get it right.

باشه؟

اگر درست متوجه نشدید

And if you did get it right, let's be 100% sure why you got it right.

و اگر آن را درست انجام دادید، بیایید 100٪ مطمئن باشیم که چرا آن را درست انجام داده اید.

Okay, so "to borrow something" means to take something temporarily, and with...

بسیار خوب، پس «قرض گرفتن چیزی» به معنای گرفتن چیزی است که به طور موقت و با ...

And you expect to...

و شما انتظار دارید که ... از

You are expected to give it back.

شما انتظار می رود که آن را پس دهید.

You plan to give it back.

شما قصد دارید آن را پس بدهید.

You're not taking it forever.

شما آن را برای همیشه نمی گیرید.

You're just taking it temporarily.

فقط به طور موقت آن را مصرف می کنید.

All right? For a little while.

خیلی خوب؟ برای مدت کمی.

And "to lend" means to give something temporarily, and you also expect to get it back.

و «قرض دادن» به معنای موقت دادن چیزی است و توقع پس گرفتن آن را نیز داشته باشی.

For example, a person who lends is called a "lender".

مثلاً به شخصی که قرض می دهد «قرض دهنده» می گویند.

The person who borrows is called a "borrower".

به کسی که قرض می گیرد «قرض گیرنده» می گویند.

And "lend" we often...

و اغلب ما "قرض می دهیم"...

Most people are...

بیشتر مردم...

Have heard of money lenders, right?

آیا در مورد وام دهندگان پول شنیده اید ، درست است؟

People who lend money are called money lenders because they give you money temporarily, but

به افرادی که پول قرض می دهند، وام دهنده می گویند، زیرا به طور موقت به شما پول می دهند، اما

they expect to get it back.

انتظار دارند آن را پس بگیرند.

Okay.

باشه.

Now, so based on that let's look at how we can use these words.

اکنون، بنابراین بر اساس آن، بیایید ببینیم چگونه می توانیم از این کلمات استفاده کنیم.

So we could say...

بنابراین می‌توانیم بگوییم...

I could say to a friend: "Could I borrow your pen please?", "Could I borrow?"

می‌توانم به یک دوست بگویم: "آیا می‌توانم خودکار شما را قرض بگیرم؟"، "آیا می‌توانم قرض کنم؟"

That means: Could I take it and use it temporarily?

یعنی: آیا می توانم آن را بگیرم و به طور موقت از آن استفاده کنم؟

Or another way I could ask the same question is: "Could you lend me your pen please?"

یا راه دیگری که می توانم همین سوال را بپرسم این است: "لطفاً می توانید قلم خود را به من قرض دهید؟"

So now I'm asking pretty much the same question, but in a different way using a different verb:

بنابراین اکنون تقریباً همان سؤال را می‌پرسم، اما به روشی متفاوت با استفاده از یک فعل متفاوت:

"Could you lend me your pen?" All right?

"می‌توانی قلمت را به من امانت بدهی ؟" خیلی خوب؟

And, of course, we can borrow or lend all kinds of things, such as money, or cellphones,

و البته، ما می‌توانیم انواع چیزها، مانند پول، تلفن همراه،

or books, or a coat, or something else.

یا کتاب، یا کت یا چیزهای دیگر را قرض کنیم یا قرض دهیم.

Okay?

باشه؟

Hope you got that right.

امیدوارم درست متوجه شده باشید

Let's look at the next pair.

بیایید به جفت بعدی نگاه کنیم.

So now: "win" or "beat".

بنابراین اکنون: "برد" یا "ضربه".

All right, let's look at the example.

بسیار خوب، بیایید به مثال نگاه کنیم.

"I beat him at tennis" or "I won him at tennis"?

"من او را در تنیس شکست دادم" یا "من او را در تنیس بردم"؟

Which is correct?

کدام درسته؟

Do you know?

میدونی؟

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

It should be:

باید اینطور باشد:

"I beat him at tennis."

"من او را در تنیس شکست دادم."

Because when you beat someone, you beat a person, another person or another team.

زیرا وقتی کسی را شکست می دهید، یک نفر، شخص دیگر یا تیم دیگری را شکست می دهید.

When you win, you win a game, or a prize, or an award.

وقتی برنده می شوید، یک بازی ، یا جایزه یا جایزه را برنده می شوید.

Okay?

باشه؟

See that difference?

این تفاوت را می بینید؟

You're winning the game, but you're beating the other side, you're defeating the other

شما برنده بازی هستید، اما طرف مقابل را شکست می دهید،

team or opponent, the other player. All right?

تیم یا حریف، بازیکن دیگر را شکست می دهید. خیلی خوب؟

Just to understand a little bit better because I know it can be a little bit confusing, let's

فقط برای درک بهتر، زیرا می دانم که می تواند کمی گیج کننده باشد، اجازه دهید به

look at this example.

این مثال نگاه کنیم.

So, Team A finished the game and had 25 points.

بنابراین تیم الف بازی را به پایان رساند و 25 امتیازی شد.

Team B at the end of the game had only 10 points.

تیم B در پایان بازی تنها 10 امتیاز داشت.

So let me ask you: Who won this game?

پس اجازه دهید از شما بپرسم: چه کسی برنده این بازی شد؟

Team A won the game.

تیم الف بازی را برد.

Who lost the game?

چه کسی بازی را باخت؟

Team B lost the game because they had fewer points.

تیم ب بازی را باخت چون امتیاز کمتری داشت.

And what's another way in which we can express this result?

و راه دیگری برای بیان این نتیجه چیست؟

We can say that Team A beat Team B. So they won the game, but they beat the other side

می توان گفت که تیم A تیم B را شکست داد. بنابراین آنها بازی را بردند، اما آنها طرف مقابل

or the other team. Got it?

یا تیم دیگر را شکست دادند. فهمیدم؟

Good for you.

خوش به حالت.

Let's look at the last pair of words.

بیایید به آخرین جفت کلمات نگاه کنیم.

So last: "do" or "make".

بنابراین آخرین: "انجام" یا "ساختن".

This is always a little bit confusing, but let's try.

این همیشه کمی گیج کننده است، اما بیایید سعی کنیم.

Okay?

باشه؟

Number one: "I did a mistake" or "I made a mistake", what do you think?

شماره یک: "من اشتباه کردم" یا " اشتباه کردم"، نظر شما چیست؟

Well, it should be:

خوب، باید اینطور باشد:

"I made a mistake."

"اشتباه کردم."

Okay?

باشه؟

The next one: "We did a course" or "We made a course"?

بعدی: «دوره ای کردیم» یا «دوره ای کردیم»؟

Which one?

کدام یک؟

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

"We did a course."

ما یک دوره آموزشی برگزار کردیم.

Okay.

باشه.

And the last one we have here:

و آخرین موردی که در اینجا داریم:

"They did their homework" or "They made their homework"?

"آنها تکالیفشان را انجام دادند" یا "تکلیف خود را انجام دادند"؟

It's a really common mistake.

این یک اشتباه واقعا رایج است.

Don't worry if you're not sure.

اگر مطمئن نیستید نگران نباشید.

Which is it?

کدام است؟

"They

did their homework."

آنها تکالیف خود را انجام دادند.»

So, how do you know whether to use "do" or "make"?

بنابراین، چگونه می‌دانید که از «انجام» یا «ساختن» استفاده کنید؟

Well, it's like this: I've been teaching English for a long time and I can tell you that there

خب، مثل این است: من مدت‌هاست که انگلیسی تدریس می‌کنم و می‌توانم به شما بگویم که

are lots and lots of rules to help you choose "do" or "make".

قوانین بسیار زیادی وجود دارد که به شما کمک می‌کند «انجام» یا «ساختن» را انتخاب کنید.

But in my experience the best way to learn these is to learn the expressions by heart.

اما در تجربه من بهترین راه برای یادگیری اینها این است که عبارات را از روی قلب یاد بگیریم.

Become familiar with the expressions.

با عبارات آشنا شوید .

Okay?

باشه؟

Use them a lot, write them, read them.

از آنها زیاد استفاده کنید، بنویسید، بخوانید.

Okay?

باشه؟

And that way they'll come automatically.

و به این ترتیب آنها به طور خودکار خواهند آمد.

Because when you need to use this...

چون وقتی نیاز به استفاده از این دارید...

This...

این...

One of these words, you can't...

یکی از این کلمات، نمی توانید...

You don't have time to think through all of the different rules.

شما وقت ندارید که به همه قوانین مختلف فکر کنید.

You just have to know that you make a mistake, you do a course, and you do your homework.

فقط باید بدانید که اشتباه می کنید، یک دوره می گذرانید و تکالیف خود را انجام می دهید.

Okay?

It just has to come.

باشه؟

فقط باید بیاید.

And you will have to work at it.

و باید روی آن کار کنید.

Okay?

باشه؟

And to help you with that what I've done is I've created a resource on our website

و برای کمک به شما در این زمینه کاری که من انجام داده ام این است که منبعی را در وب سایت خود ایجاد کرده ام که در

where there are over a hundred expressions with "do" and "make" so that you can practice and

آن بیش از صد عبارت با "do" و "make" وجود دارد تا بتوانید تمرین کنید و

really get to know them.

واقعاً آنها را بشناسید.

All right?

خیلی خوب؟

So for that, here are some things you can do.

بنابراین برای آن، در اینجا چند کار وجود دارد که می توانید انجام دهید.

First of all, subscribe to my channel, my YouTube channel.

اول از همه، عضو کانال من شوید ، کانال یوتیوب من.

I have lots of lessons like this which can help you improve your English much faster.

من درس های زیادی از این دست دارم که می تواند به شما کمک کند زبان انگلیسی خود را خیلی سریعتر تقویت کنید.

Okay?

باشه؟

Second: Go to our website, www.engvid.com, there you can download a free resource with

دوم: به وب‌سایت ما، www.engvid.com بروید، در آنجا می‌توانید یک منبع رایگان

a list of these expressions of "make" and "do", lots of other resources, too.

با فهرستی از این عبارات «ساختن» و «انجام» و بسیاری از منابع دیگر را دانلود کنید.

Okay?

باشه؟

You can also do a test or a little bit of a quiz on what we learned in this lesson.

شما همچنین می توانید یک تست یا یک مسابقه کوچک در مورد آنچه در این درس آموختیم انجام دهید.

All right?

خیلی خوب؟

And also, you can look around at lots and lots of hundreds of other lessons which can

و همچنین، می‌توانید به صدها درس دیگر نگاه کنید که می‌توانند

help you improve your English one step at a time.

به شما کمک کنند زبان انگلیسی خود را یک مرحله در یک زمان بهبود ببخشید.

I'm so proud of you.

من به تو افتخار می کنم.

It's not easy to learn English, I know that.

یادگیری زبان انگلیسی آسان نیست، من این را می دانم.

But every little change you make makes a big difference-okay?-in

اما هر تغییر کوچکی که ایجاد می کنید، تفاوت بزرگی در

your ability and your confidence in speaking English.

توانایی و اعتماد به نفس شما در صحبت کردن به زبان انگلیسی ایجاد می کند.

All right?

خیلی خوب؟

Thanks very much for watching and good luck with your English.

از تماشای شما بسیار سپاسگزارم و در انگلیسی خود موفق باشید.

Bye for now.

فعلا خداحافظ.