Super Mega Awesome Prepositions Quiz!

- I'm not dressed appropriately for this.

- من برای این لباس مناسب نیستم.

This isn't right.

این درست نیست

This isn't right.

این درست نیست

For today's Super Mega

برای

Awesome Prepositions Quiz.

امتحان حروف اضافه فوق العاده مگا امروز.

(happy music)

(موسیقی شاد)

Yep, that's right.

بله، درست است.

This game show on YouTube

این نمایش بازی در یوتیوب

you can take part and, if you answer everything correctly,

شما می توانید شرکت کنید و اگر به همه چیز درست پاسخ دهید، مطلقاً

you can win

نمی توانید برنده شوید

absolutely nothing!

!

Except maybe a smile.

جز شاید یک لبخند

Sorry, I can't do smiles.

ببخشید من نمیتونم لبخند بزنم

Here's how to play.

در اینجا نحوه بازی آمده است.

I'll give you an example situation

من به شما یک موقعیت مثال

and some possible prepositions.

و چند حرف اضافه ممکن می آورم.

You have to choose the best preposition

شما باید بهترین حرف اضافه را

to match that situation.

برای مطابقت با آن موقعیت انتخاب کنید.

For each correct answer you get

برای هر پاسخ صحیحی که

give yourself one point.

می گیرید یک امتیاز به خود بدهید.

Remember to count your total correct answers,

به یاد داشته باشید که مجموع پاسخ های صحیح خود را بشمارید،

you'll find out exactly how good your English is.

دقیقاً متوجه خواهید شد که انگلیسی شما چقدر خوب است.

And also after that I'll give an explanation

و همچنین بعد از آن توضیحی در

of each situation and why each preposition is used.

مورد هر موقعیت و دلیل استفاده از هر حرف اضافه خواهم داد.

Are you ready?

اماده ای؟

Let's start.

بیا شروع کنیم.

(playful music)

(موسیقی بازیگوش

You get a message on your phone,

) پیامی در گوشی خود دریافت می کنید،

"Where are you?"

"کجایی؟"

You want to reply,

شما می خواهید پاسخ دهید،

I'm, bed.

من هستم، تخت.

The covers are over you,

کاورها از سر شماست،

where are you?

کجایی؟

Which preposition should you use?

از کدام حرف اضافه باید استفاده کرد؟

I'm on bed

من روی تخت

or I'm in bed.

هستم یا در رختخواب هستم.

You decide.

تو تصمیم بگیر.

(timer ticking)

(تیک تایمر)

Time's up.

زمان تمام شد.

The correct answer is in.

پاسخ صحیح این است.

I'm in bed.

من در رختخواب هستم.

If you got that correct, give yourself one point.

اگر درست متوجه شدید، یک امتیاز به خود بدهید.

You're amazing, you're brilliant,

تو فوق العاده ای، تو باهوشی،

you're a genius.

تو نابغه ای.

If you didn't get it correct, don't worry,

اگر درست متوجه نشدید نگران

the explanation is at the end of the video.

نباشید توضیحات در انتهای ویدیو آمده است.

Next question.

سوال بعدی

When you have this situation,

وقتی این وضعیت

what can you say?

را دارید، چه می توانید بگویید؟

Oh no, my house is on fire, in fire or with fire.

اوه نه، خانه من در آتش است، در آتش یا با آتش.

You choose the best one.

شما بهترین را انتخاب کنید.

(times ticking)

(زمان تیک تاک

The correct answer is

) پاسخ صحیح این است

my house is on fire.

که خانه من در آتش است.

So when your hose is doing this,

بنابراین وقتی شلنگ شما این کار را انجام می دهد،

your house is on fire.

خانه شما در آتش می سوزد.

If you got that correct, well done.

اگر درست متوجه شدید، آفرین.

Give yourself one more point.

یک امتیاز دیگر به خود بدهید.

If not, don't worry, at least you have that gorgeous face.

اگر نه، نگران نباشید، حداقل شما آن چهره زیبا را دارید.

Oh, actually, no.

اوه، در واقع، نه.

The next two questions kinda similar.

دو سوال بعدی تقریباً مشابه هستند.

First one, I'm spending all day, blank, playing Xbox.

اولی، من تمام روز را خالی می گذرانم و ایکس باکس بازی می کنم.

Which preposition?

کدام حرف اضافه؟

On, for or with?

روشن، برای یا با؟

And the next question,

و سوال بعدی،

I'm spending too much money (snaps fingers) pizza.

من پول زیادی خرج می کنم (انگشت می زند) پیتزا.

Which preposition matches this one?

کدام حرف اضافه با این یکی مطابقت دارد؟

Which preposition matches this one?

کدام حرف اضافه با این یکی مطابقت دارد؟

Quickly write your answer.

سریع پاسخ خود را بنویسید.

(timer ticking)

(تیک تایمر

The correct answer for the top one is nothing.

) پاسخ صحیح برای پاسخ بالا هیچ است.

That's right, I tricked you.

درست است، من شما را فریب دادم.

If you can't trust a random teacher on YouTube,

اگر نمی توانید به یک معلم تصادفی در YouTube اعتماد کنید، به

who can you trust?

چه کسی می توانید اعتماد کنید؟

And this next one,

و این بعد،

I'm spending too much money on pizza.

من پول زیادی برای پیتزا خرج می کنم.

Each of these is worth one point.

هر کدام از اینها یک امتیاز ارزش دارد.

Add your correct answers to your total

پاسخ های صحیح خود را به مجموع خود اضافه کنید

and let's move one.

و بیایید یکی را جابجا کنیم.

In this situation your friend has fallen in love

در این شرایط دوست شما

with a pizza.

عاشق یک پیتزا شده است.

And she says, "I'm going to marry this pizza!

و او می گوید: "من می خواهم با این پیتزا ازدواج کنم!

"We're in love."

"ما عاشق هستیم."

But you think this is a little bit strange

اما شما فکر می کنید این کمی عجیب است

and you don't agree.

و قبول ندارید.

So, which preposition should match here?

You choose, you have five seconds.

پنج ثانیه وقت داشته

Go!

باش برو!

(timer ticking)

(تیک تایمر)

Your answer of course is with.

جواب شما البته

I don't agree with this.

با این است من با این

I don't agree with you.

موافق نیستم با شما موافق نیستم

Your friend bought a new shirt,

دوست شما یک پیراهن جدید خرید

and you want to give him a compliment,

و شما می خواهید از او تعریف

you want to say, that shirt looks really good on you.

کنید. می خواهم بگویم، آن پیراهن واقعاً برای شما خوب به نظر می رسد.

We have the verb that means that, it suits.

ما این فعل را داریم که به این معنی است که مناسب است.

What should go in that blank space there?

چه چیزی باید در آن فضای خالی وجود داشته باشد؟

Wow, that shirt really suits, blank, you.

وای، آن پیراهن واقعاً مناسب است، خالی، شما.

(timer ticking)

The correct answer is,

oh, I got you again!

اوه، دوباره گرفتمت

It's nothing.

! چیزی نیست.

Wow, that shirt really suits you.

وای، آن پیراهن واقعاً به تو می آید.

Kinda looks cheap though.

گرچه کمی ارزان به نظر می رسد

Next example.

. مثال بعدی. بنا

For some reason your friend wants you to look...

به دلایلی دوستت می خواهد تو را ببینی...

Where?

کجا؟

Look at my face, look in my face

به صورت من نگاه کن، به من نگاه کن صورت

or look to my face?

یا نگاه به صورت من؟

Or maybe there is no preposition at all?

یا شاید اصلا حرف اضافه ای وجود ندارد؟

Maybe I'm trying to trick you again.

شاید دوباره سعی می کنم شما را فریب دهم. ها

Ha!

I wouldn't do that.

!

این کار را نمی کردم.

I would.

نمی کردم. نمی

I wouldn't!

I would!

But I'm not right now.

کردم! در حال حاضر نه

I might be.

. ممکن است

(timer ticking)

The correct answer is at.

باشم پاسخ صحیح در است.

Look at my face.

به صورت من نگاه کن

Look at my face, do I look strange?

به صورتم نگاه کن، عجیب به نظر می رسم؟

Do I have something in my teeth?

آیا من چیزی در دندان هایم دارم؟

I hope you got this one correct

امیدوارم این یکی را درست متوجه شده باشید

because we're moving on to a more difficult question.

زیرا ما به سمت یک سوال دشوارتر می رویم.

When you feel really good and determined

وقتی واقعاً احساس خوبی دارید و

about improving something about your life, maybe,

در مورد بهبود بخشیدن به چیزی در زندگی خود مصمم هستید، شاید

you feel motivated.

انگیزه داشته باشید.

Which preposition?

کدام حرف اضافه؟

I'm motivated to study,

من انگیزه مطالعه

I'm motivated for study

دارم، انگیزه مطالعه

or I'm motivated in study.

دارم یا انگیزه مطالعه دارم.

You decide which one is the best one.

شما تصمیم می گیرید که کدام یک بهترین است.

(timer ticking)

(تیک تایمر

The correct answer, of course, is to!

) البته پاسخ صحیح این است که!

I'm so motivated to study.

من خیلی انگیزه دارم درس بخونم

If you wrote something different, don't worry,

اگر چیز دیگری نوشتید نگران نباشید

again, I'll explain everything at the end of this video.

، باز هم در پایان این ویدیو همه چیز را توضیح خواهم داد .

This girl wants to message her ex,

این دختر می خواهد به سابق خود پیام بدهد،

but her best friend knows,

اما بهترین دوستش می داند،

no, that's a terrible idea,

نه، این یک ایده وحشتناک است،

your ex is very bad for you, don't!

سابق شما برای شما بسیار بد است، نکن!

Don't do it.

انجامش نده

Don't even think, blank, messaging your ex.

حتی فکر نکنید که به همسر سابق خود پیام دهید.

What is that blank?

اون خالی چیه؟

Which preposition matches best?

کدام حرف اضافه بیشتر مطابقت دارد؟

You decide.

(timer ticking)

تو تصمیم بگیر.

(تیک تایمر

The most correct answer is about.

) صحیح ترین پاسخ مربوط به.

Now, there is another possibility,

حالا، احتمال دیگری وجود دارد،

if you wrote of,

اگر شما از

then yeah, sure, you can have that point,

آن نوشتید، بله، مطمئنا، می توانید آن نقطه را داشته باشید،

because you're special.

زیرا شما خاص هستید.

But if you wrote to, definitely no.

اما اگر به آن نامه نوشتید، قطعا نه.

Next question.

سوال بعدی

You're watching a movie and it's really boring.

شما در حال تماشای یک فیلم هستید و واقعاً خسته کننده است.

(timer ticking)

(تیک تایمر

The correct answer is of.

) پاسخ صحیح عبارت است از.

Ugh, I'm really bored of this movie.

اوه، من واقعا از این فیلم خسته شده ام.

Did you get that one correct?

اون یکی رو درست فهمیدی؟

If you did, you're amazing.

اگر این کار را کردید، فوق العاده هستید.

Don't worry if you didn't.

اگر این کار را نکردید نگران نباشید.

Let's move to the next question.

بریم سراغ سوال بعدی.

In this case she is going on holiday,

در این مورد او به تعطیلات می رود،

but she needs to get on the plane for that.

اما برای آن باید سوار هواپیما شود.

She's a bit scared,

او کمی ترسیده است،

so someone tries to help.

بنابراین یک نفر سعی می کند کمک کند.

But she says, "No, I'm scared, flying."

اما او می گوید: "نه، من می ترسم، پرواز می کنم."

What's the missing preposition here?

حرف اضافه در اینجا چیست؟

Is occupational therapy of, about, with or to?

آیا کاردرمانی از، در مورد، با یا به؟

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

(timer ticking)

(تیک تایمر

The correct answer is,

) پاسخ صحیح این است،

no, I'm scared of flying!

نه، من از پرواز می ترسم!

Now, there are other possibilities,

اکنون، احتمالات دیگری وجود دارد،

but we need to change something first.

اما ابتدا باید چیزی را تغییر دهیم.

So, if you wrote of, you get a point.

بنابراین، اگر شما در مورد آن نوشتید، یک امتیاز دریافت می کنید.

If you wrote something different, no point.

اگر چیز دیگری نوشتی فایده ای ندارد.

She is very annoyed.

او خیلی اذیت شده است.

Why?

چرا؟

Because her friend stole her phone.

چون دوستش گوشیش را دزدید.

That's why.

So, how should we finish the sentence?

از همین رو.

بنابراین، چگونه باید جمله را تمام کنیم؟

Ugh, I'm so annoyed, her.

اوه، من خیلی اذیت شدم، او.

(timer ticking)

(تیک تایمر)

This one, there is more than one correct answer.

این یکی، بیش از یک پاسخ صحیح وجود دارد.

So, if you wrote,

پس اگه نوشتی

I'm so annoyed at her

من خیلی

or I'm so annoyed with her,

ازش ناراحتم یا خیلی ازش دلخورم

both are correct.

هر دو درسته.

If you wrote either of them, you get a point.

اگر یکی از آنها را بنویسید، یک امتیاز می گیرید.

But if you wrote to or about, nope,

اما اگر به یا در مورد آن نامه نوشتید،

no point for you.

خیر، فایده ای برای شما ندارد.

By the way, how are you doing with your points?

به هر حال، وضعیت شما با امتیازات چگونه است؟

Have you got everything correct so far?

آیا تا به حال همه چیز را درست انجام داده اید؟

If you have, you're amazing.

اگر دارید، شگفت انگیز هستید.

Like you're legit amazing.

مثل اینکه شما واقعاً شگفت انگیز هستید.

But if you haven't, next question.

اما اگر ندارید، سوال بعدی.

This guy is feeling very good.

این پسر احساس بسیار خوبی دارد.

Why?

چرا؟

Because his English has improved a lot,

از آنجایی که انگلیسی او بسیار پیشرفت کرده است،

so he'll say this,

بنابراین او این را می گوید:

"There has been a huge improvement, um, my English."

"پیشرفت بسیار زیادی وجود دارد ، اوم، انگلیسی من."

Which preposition?

کدام حرف اضافه؟

In, for or about?

در، برای یا در مورد؟

(whispers) Or is there no preposition at all?

(زمزمه می کند) یا اصلا حرف اضافه وجود ندارد؟

I don't know, it's a secret.

نمی دانم، این یک راز است.

(timer ticking)

(تیک تایمر)

Of course, the correct answer is in.

البته، پاسخ صحیح است.

There's an improvement in something.

در چیزی بهبود یافته است.

Okay, are you ready for the final question?

خوب، آیا برای سوال نهایی آماده هستید؟

Let's do it.

بیایید آن را انجام دهیم.

Your friend doesn't feel confident

دوست شما

about an exam, for example.

به عنوان مثال در مورد یک امتحان احساس اطمینان نمی کند.

And she says this,

و او این را می گوید:

"I can't do it!

"من نمی توانم این کار را انجام دهم!

I'm rubbish."

من یک آشغال هستم."

But you're a good friend,

اما تو دوست

so you want to tell her,

خوبی هستی پس میخوای بهش بگی

don't worry, you'll be great.

نگران نباش عالی میشی.

Why?

چرا؟

I have confidence, I have faith.

من اعتماد به نفس دارم، ایمان دارم.

I have confidence or I have faith, you.

من اعتماد دارم یا ایمان دارم، تو.

With, in, on or about,

با، در، روی یا درباره، به

which preposition do you think works best in the sentence?

نظر شما کدام حرف اضافه در جمله بهتر عمل می کند؟

(timer ticking)

(تیک تایمر)

When you have confidence or faith

وقتی اطمینان یا ایمان دارید

that someone can do great things,

که کسی می تواند کارهای بزرگ انجام دهد

we use the preposition in.

، از حرف اضافه استفاده می کنیم.

Don't worry, you're gonna be great.

نگران نباشید، شما عالی خواهید شد.

I have faith in you.

من به تو ایمان دارم.

I have confidence in you.

من به شما اعتماد دارم.

So that was the final question.

بنابراین این سوال نهایی بود.

How many did you get correct?

چند تا رو درست گرفتی؟

What is your total?

مجموع شما چقدر است؟

Count your correct answers now.

اکنون پاسخ های صحیح خود را بشمارید.

(gentle chimes)

(صدای زنگ های آرام)

If you scored between zero and five,

اگر بین صفر تا پنج امتیاز کسب کرده

you're basically an English baby.

اید، اساسا یک بچه انگلیسی هستید.

You definitely need more practice.

قطعا به تمرین بیشتری نیاز دارید.

But don't worry, I have faith in you.

اما نگران نباش، من به تو ایمان دارم.

If you scored between six and 10,

اگر بین شش تا 10 گل زدید،

you're cool.

خیلی خوب هستید.

But you're not cool enough.

اما تو به اندازه کافی باحال نیستی.

You're like Shia LaBeouf.

شما شبیه شیا لابوف هستید.

You're like, yeah, but still meh.

تو مثل این هستی، آره، اما هنوز هم مه.

If you scored between 11 and 14, you're amazing.

اگر بین 11 تا 14 گل زدید، فوق العاده هستید.

Superhero-like even.

حتی ابرقهرمانی.

You should replace your English teacher.

شما باید معلم انگلیسی خود را جایگزین کنید.

And if you got a perfect 15,

و اگر 15 عالی

you're basically royalty in English.

بگیرید، اساساً در انگلیسی حق امتیاز هستید.

You are now the king or the queen of England,

شما اکنون پادشاه یا ملکه انگلیس

and your passport is in the post,

هستید و پاسپورت شما در پست است و

coming to you right now.

همین الان نزد شما می آید.

(clapping)

(کف زدن)

You deserve it.

شما سزاوار آن هستید.

You earned that passport.

تو اون پاسپورت رو گرفتی

Well done, well done.

آفرین، آفرین.

Welcome to being British.

به بریتانیایی بودن خوش آمدید.

Okay, you probably have questions,

خوب، احتمالاً سؤالاتی دارید،

don't worry, I've got answers.

نگران نباشید، من پاسخ‌هایی دارم.

Let's look in detail at each question.

بیایید با جزئیات به هر سوال نگاه کنیم.

Okay, that first situation.

خوب، آن موقعیت اول.

The correct answer is I'm in bed.

پاسخ صحیح این است که من در رختخواب هستم.

A very common mistake I always see is I'm on bed.

یک اشتباه بسیار رایج که همیشه می بینم این است که در رختخواب هستم.

Maybe you wrote that recently.

شاید شما اخیراً این را نوشته اید.

You can use on, but that's like,

می توانید از روی آن استفاده کنید، اما به این صورت است که

here's your bed and you're sitting,

اینجا تخت شماست و شما نشسته اید،

or standing, or jumping on your bed.

یا ایستاده اید، یا روی تخت خود می پرید.

And that's when you use on.

و این زمانی است که از روی استفاده می کنید.

But if you are here, like this,

اما اگر اینجا هستید، اینطوری،

you're in bed.

در رختخواب هستید.

For this situation, yeah, I know,

برای این وضعیت، بله، می دانم،

prepositions are very weird.

حروف اضافه خیلی عجیب هستند.

This one it just happens to be on.

این یکی اتفاقاً روشن است.

My house is on fire.

خانه ام در آتش است.

We don't say my house is in fire,

نه می گوییم خانه ام در آتش است،

we don't say my house is with fire.

نه می گوییم خانه ام آتش گرفته است.

Just because English is weird, I'm sorry.

فقط به این دلیل که انگلیسی عجیب است، متاسفم.

Okay, so why this and why this?

خوب، پس چرا این و چرا این؟

I know, it's really annoying.

می دانم، واقعاً آزاردهنده است.

Okay, when you use the verb spend,

بسیار خوب، وقتی از فعل صرف،

spend time, spend money

زمان، صرف هزینه

on a thing.

برای یک چیز استفاده می کنید.

But look at this one, what the hell?

اما به این یکی نگاه کن، چه جهنمی؟

There's no preposition there.

هیچ حرف اضافه ای وجود ندارد.

Why is that?

چرا اینطور است؟

It's actually very, very simple.

در واقع بسیار بسیار ساده است.

So, we have a verb, if you spend time, if you spend money,

بنابراین، ما یک فعل داریم، اگر وقت می گذارید، اگر پول خرج می کنید،

with the verb you don't use a preposition,

با فعل از حرف اضافه استفاده نمی کنید

you just use that verb with the ing form,

، فقط از آن فعل با شکل ing استفاده می کنید،

so just keep that in mind for next time.

پس فقط برای دفعه بعد این را در نظر داشته باشید.

Also, really common mistake I hear with this,

همچنین، اشتباه بسیار رایجی که با این می‌شنوم، این

is I'm spending all day or I'm spending time to play.

است که تمام روز را صرف می‌کنم یا برای بازی کردن وقت می‌گذرانم.

No!

نه!

Remember you have a verb, just the ing form.

به یاد داشته باشید که شما یک فعل دارید، فقط شکل ing.

No preposition, no to, verb ing.

بدون حرف اضافه، نه به، فعل.

That's it.

خودشه.

Okay.

باشه.

The agree or disagree thing.

چیز موافق یا مخالف

I don't agree with this.

من با این موافق نیستم

I don't agree with you.

من با شما موافق نیستم

But you could add about marrying a pizza, the subject.

اما می توانید موضوع ازدواج با پیتزا را اضافه کنید.

When we talk about agreement,

وقتی در مورد توافق صحبت می کنیم،

as meaning I approve of this,

به این معنی که من این را تایید می کنم،

or I don't approve, in this case,

یا تایید نمی کنم، در این مورد،

just use with.

فقط با استفاده کنید.

I don't agree with you marrying a pizza.

من با ازدواج شما با پیتزا موافق نیستم.

It's just strange.

فقط عجیب است.

Or I don't agree with the president's stupid ideas.

یا من با ایده های احمقانه رئیس جمهور موافق نیستم.

I don't approve of them.

من آنها را تایید نمی کنم.

But, of course, agree could mean you have

اما، البته، موافقت می‌تواند به این معنا باشد که شما در

the same opinion about something.

مورد چیزی همین نظر را دارید.

If your opinions agree then it's a different preposition,

اگر نظرات شما موافق است، پس حرف اضافه متفاوت است،

then it's on.

پس روشن است.

We agree on a lot of things,

ما در خیلی چیزها موافقیم،

but I don't agree with you marrying a pizza.

اما من با ازدواج شما با پیتزا موافق نیستم.

Or you could agree on a deal, a plan, a proposition.

یا می توانید روی یک معامله، یک طرح، یک پیشنهاد به توافق برسید.

For example, we agreed on meeting at 8 o'clock.

مثلا قرار گذاشتیم ساعت 8 ملاقات کنیم.

Or, we can't agree on anything.

یا، ما نمی توانیم در مورد چیزی به توافق برسیم.

Let's break up.

بیا از هم جداشیم.

This one.

این یکی.

A very common mistake I hear is

یک اشتباه بسیار رایج که شنیدم این است

it's suits to you.

که برای شما مناسب است.

No.

نه.

That's a really common mistake,

این یک اشتباه بسیار رایج است،

don't make it in the future.

در آینده مرتکب آن نشوید.

There should be no preposition with the verb suits.

با فعل suits نباید حرف اضافه وجود داشته باشد .

That shirt suits you.

اون پیراهن بهت میاد

Those shoes, they're awesome.

این کفش ها، عالی هستند.

Where did you get those shoes, they really suit you.

اون کفشا رو از کجا اوردی واقعا بهت میاد

Okay, so the look at my face thing,

خوب، پس نگاه به صورت من،

a very common mistake.

یک اشتباه بسیار رایج است.

For example, if Spanish is your first language,

به عنوان مثال، اگر اسپانیایی زبان اول شما باشد

the translation you wouldn't put a preposition, right?

، ترجمه را اضافه نمی‌کنید، درست است؟

Like, look my face.

مثلا به صورتم نگاه کن

That's a very common mistake that I hear often

این یک اشتباه بسیار رایج است که من اغلب

from students with Latin languages as their first language.

از دانش‌آموزانی که زبان لاتین را به عنوان زبان اصلی خود می‌شنوم می‌شنوم.

So, just be careful with the verb look,

بنابراین، فقط مراقب فعل نگاه کنید،

you look at something, someone, someone's face, whatever.

به چیزی نگاه می کنید، به کسی، چهره کسی، هر چیزی که باشد.

Yes, there is an exception here, with in.

بله، در اینجا یک استثنا وجود دارد، با in.

For example, maybe it feels like something went

مثلاً ممکن است احساس کنید چیزی

in your eye and it really hurts.

در چشم شما رفته و واقعاً درد دارد.

Can you look in my eye?

میشه تو چشمام نگاه کنی؟

Do I have anything in my eye?

آیا من چیزی در چشمانم دارم؟

In that case, yeah, look in my eye.

در آن صورت، آره، به چشمان من نگاه کن.

Or, if you want to be romantic,

یا اگر می خواهید رمانتیک

you could say, look in my eyes.

باشید، می توانید بگویید، به چشمان من نگاه کنید.

That's no, why did I think that was romantic?

نه، چرا فکر کردم عاشقانه است؟

That's not romantic.

این رمانتیک نیست

Wait, is it?

صبر کن؟

No, okay, maybe if you wanted to hypnotize someone,

نه، باشه، شاید اگر می خواستی کسی را هیپنوتیزم کنی،

then you would say, look in my eyes.

می گفتی به چشمان من نگاه کن.

Okay, to be motivated to do something,

بسیار خوب، برای اینکه برای انجام کاری انگیزه داشته باشید،

if you have a verb, you use to.

اگر فعل دارید، از آن استفاده می کنید.

I'm motivated to study.

انگیزه مطالعه دارم

I'm motivated to do something.

من برای انجام کاری انگیزه دارم.

But let's imagine, that today you have a big day

اما بیایید تصور کنیم که امروز روز بزرگی

and you feel motivated.

دارید و انگیزه دارید.

If it's a noun, use for.

اگر اسم است، برای استفاده کنید.

I feel really motivated for today.

من واقعا برای امروز انگیزه دارم.

I feel really motivated for this.

من واقعا برای این کار انگیزه دارم.

Think of and think about.

فکر کن و فکر کن

Now, in general they are very, very similar

در حال حاضر، به طور کلی، آنها بسیار بسیار شبیه

and sometimes they're used for the same contexts.

هستند و گاهی اوقات برای زمینه های مشابه استفاده می شوند.

However, there is a difference in feeling and meaning.

با این حال، در احساس و معنا تفاوت وجود دارد.

Think of, that's just an awareness of something.

فکر کن، این فقط آگاهی از چیزی است.

For example, think of a number.

به عنوان مثال به یک عدد فکر کنید.

So a number just appears.

بنابراین یک عدد فقط ظاهر می شود.

This number thought isn't there for a long time,

این عدد فکری برای مدت طولانی وجود ندارد،

so that's think of.

پس باید به آن فکر کنید.

Think about, that implies some longer thought,

فکر کنید، این به معنای کمی تفکر طولانی تر،

some consideration.

کمی توجه است.

Like, I've been thinking about you all day.

مثل اینکه تمام روز به تو فکر می کردم.

I've been thinking about our relationship

من به رابطه

and I hate you.

مان فکر کرده ام و از تو متنفرم.

Or in this case, think about,

یا در این مورد، فکر کنید،

we use that for threats.

ما از آن برای تهدید استفاده می کنیم.

Don't even think about messaging your ex.

حتی به پیام دادن به سابق خود فکر نکنید.

Could we say of?

آیا می توانیم بگوییم؟

Nah, yes.

نه، بله

But think about works better in threats.

اما در مورد تهدیدات بهتر عمل می کند.

To be bored of something.

از چیزی دلزده شدن.

Now, originally, we said,

حالا در اصل گفتیم

I'm really bored by this movie.

واقعا حوصله این فیلم سر رفته.

Or I'm really bored with this movie.

یا من واقعا حوصله این فیلم را ندارم.

But it has become way more common recently to say of.

اما اخیراً صحبت از آن بسیار رایج شده است.

So much so that if you said,

به حدی که اگر گفتی

I'm really bored by this movie.

واقعا حوصله این فیلم سر رفته.

I'm really bored with this movie.

واقعا حوصله ام سر رفته از این فیلم

That sounds a little bit strange.

کمی عجیب به نظر می رسد.

So, use of.

بنابراین، استفاده از.

Now, sometimes we might hear something like,

حالا، گاهی ممکن است چیزی بشنویم،

I'm bored with this conversation, I'm leaving.

از این مکالمه حوصله ام سر رفته ، دارم می روم.

You might hear that

شما ممکن است آن را بشنوید

and it this context, to say I'm bored with it,

و در این زمینه باشد، اگر بگویید من از آن خسته شده ام

has that dismissive feeling, right?

، آیا این احساس نادیده انگاشته شده است، درست است؟

So, huh, I'm bored with it.

بنابراین، خ، من از آن خسته شده ام.

It's like you're leaving something.

انگار چیزی را ترک می کنی

I'm bored with this,

حوصله ام سر رفته،

I'm leaving it, goodbye to this thing.

دارم میذارمش، خداحافظ این چیزا.

But in general, use of.

اما به طور کلی استفاده از.

Okay, to be scared of something.

باشه از چیزی بترسی

You want to talk about your fear in general.

شما می خواهید در مورد ترس خود به طور کلی صحبت کنید.

Use I'm scared of verb with ing,

از فعل I'm scared of با ing استفاده کنید،

in this case, flying.

در این مورد flying.

Can I say I'm scared to fly?

آیا می توانم بگویم از پرواز می ترسم؟

Yes, you could,

بله، می توانستید،

but when you say I'm scared to do something,

اما وقتی می گویید من از انجام کاری می ترسم،

that verb is in the infinitive,

آن فعل در مصدر است،

I'm scared to do, I'm scared to go, I'm scared to.

می ترسم انجام دهم، می ترسم بروم، می ترسم.

I'm scared to lose you, don't leave me!

میترسم از دستت بدم ترکم نکن!

That implies that you're going to do it

این بدان معناست که شما این کار را انجام خواهید داد

and you're scared.

و می ترسید.

So, I mean in this context, yes,

بنابراین، منظورم این است که در این زمینه، بله،

that could be a possibility,

این امکان وجود دارد،

but if you wrote to here,

اما اگر به اینجا نامه نوشتید،

you didn't get a point because I wrote flying, not fly,

امتیازی دریافت نکردید زیرا من نوشتم پرواز، نه پرواز،

so it has to be of.

پس باید از آن باشد.

Okay, to be annoyed at someone,

خوب، از کسی دلخور شدن،

to be annoyed with someone.

از کسی دلخور شدن.

In general, just use those two.

به طور کلی، فقط از این دو استفاده کنید.

But remember the reason that I gave,

اما دلیلی که من آوردم را به خاطر داشته باشید،

she's annoyed because her friend stole her phone.

او اذیت شده است زیرا دوستش گوشی او را دزدیده است.

In this case it's better to use about.

در این مورد بهتر است از about استفاده کنید.

What are you annoyed about?

از چی ناراحتی؟

I'm so annoyed about her stealing my phone.

من خیلی ناراحتم که او گوشی من را دزدیده است.

Just remember though, you want that verb in the ing form.

فقط به یاد داشته باشید که شما آن فعل را به شکل ing می خواهید.

I'm really annoyed about her stealing my phone.

من واقعا از اینکه او گوشی من را دزدیده است ناراحت هستم.

And actually, you could use at here.

و در واقع، شما می توانید در اینجا استفاده کنید.

I'm so annoyed at her staling my phone.

من از بیات شدن گوشی من خیلی اذیت شدم.

What the hell?

چه جهنمی؟

Okay when we talk about improvements,

خوب، وقتی در مورد پیشرفت صحبت می کنیم،

yep, use the preposition in.

بله، از حرف اضافه استفاده کنید.

This is a huge improvement in my English.

این پیشرفت بزرگی در زبان انگلیسی من است.

Less commonly, but still definitely okay to use,

کمتر متداول است، اما هنوز استفاده از آن مشکلی ندارد،

you could say,

می توانید بگویید،

there's has been a huge improvement with my English.

پیشرفت زیادی در زبان انگلیسی من وجود دارد.

That's completely fine too.

این هم کاملاً خوب است.

But I didn't give you that option, so.

اما من این گزینه را به شما ندادم، بنابراین.

And finally, having faith or confidence in someone.

و در نهایت، داشتن ایمان یا اعتماد به کسی.

Sometimes I've heard few different options in this.

گاهی اوقات چند گزینه مختلف در این مورد شنیده ام.

I have faith with you.

من به تو ایمان دارم

I have faith about you.

من به تو ایمان دارم

I have faith on you.

من به تو ایمان دارم

No, just in.

نه، فقط به

Just because English is weird.

این دلیل که انگلیسی عجیب است.

Sorry.

متاسف.

So, thanks for playing.

بنابراین، برای بازی متشکرم.

Remember to challenge your friends

به یاد داشته باشید که دوستان خود

or anyone who studies English.

یا هر کسی که انگلیسی می خواند را به چالش بکشید.

And I'll see you next time

و دفعه بعد شما را

in the Super Mega

در

Awesome Prepositions Quiz.

مسابقه حروف اضافه فوق العاده مگا می بینم.

(lively music)

(موسیقی زنده)