ENGLISH FLUENCY SECRETS | Vocabulary That Makes You SOUND LIKE A NATIVE | Relaxing English Slang

Hi there. This is Harry, and welcome back  to advanced English lessons with Harry,  

سلام. این هری است، و به کلاس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید،

where we try to help you to get a better  understanding of the English language,  

جایی که ما سعی می‌کنیم به شما کمک کنیم  زبان انگلیسی را بهتر به دست آورید،

try to help you with your conversational  English, business English, whatever it takes,  

سعی کنیم در مکالمه انگلیسی، انگلیسی تجاری، هر آنچه که لازم باشد،

whatever you need, whether it's expressions,  phrasal verbs, idiomatic expressions, we're  

هر آنچه که نیاز دارید، به شما کمک کنیم. چه عبارات، افعال عبارتی، عبارات اصطلاحی، ما

there to help you. And if you need any help, you  know where our teachers are. You can just contact  

برای کمک به شما آماده ایم. و اگر به کمک نیاز دارید، می‌دانید معلمان ما کجا هستند. شما فقط می توانید با

me on www.englishlessonviaskype.com.  I'm always happy to hear from you.

من در www.englishlessonviaskype.com تماس بگیرید. من همیشه خوشحالم که از شما می شنوم.

So what have we got for you in this lesson? Well,  in this advanced English lesson, we are looking  

پس در این درس چه چیزی برای شما داریم؟ خوب، در این درس پیشرفته انگلیسی، ما

at idioms and expressions to do with relax and  relaxation, how to rest, rest and relaxation.  

به اصطلاحات و عبارات مربوط به آرامش و ریلکسیشن، نحوه استراحت، استراحت و آرامش نگاه می کنیم.

So advanced English expressions and idioms  connected with rest and relaxation. So we've  

بنابراین عبارات و اصطلاحات پیشرفته انگلیسی با استراحت و آرامش مرتبط است. بنابراین، ما

got 12. So plenty of ways in which you can relax  and plenty of ways in which you can express it.

12 داریم. راه‌های زیادی برای آرامش دادن و راه‌های زیادی برای بیان آن وجود دارد.

So I'll go through them and then give  you situations when you might use them.

بنابراین من آنها را مرور می‌کنم و سپس موقعیت‌هایی را به شما می‌دهم که ممکن است از آنها استفاده کنید.

So to take it easy, well, we can use  that in lots and lots of ways. You  

بنابراین، برای سهولت، می‌توانیم از آن به طرق مختلف استفاده کنیم.

might tell somebody that's what  you want to do for the weekend. I

ممکن است به کسی بگویید این کاری است که می‌خواهید برای آخر هفته انجام دهید. من

I'm not going to give up too much. I'm just going  to take it easy. I've been working hard recently,  

قرار نیست خیلی تسلیم بشم من فقط می‌خواهم آن را راحت کنم. اخیراً سخت کار کرده‌ام،

or we might give somebody some advice.  Why don't you take it easy for a couple  

یا ممکن است به کسی توصیه‌ای بدهیم. چرا برای چند روز آسان نمی گیرید

of days? Just rest. Who knows when somebody  is complaining, but they've. They've. They've  

؟ فقط استراحت کن چه کسی می‌داند زمانی که کسی شکایت می‌کند، اما آنها شکایت می‌کنند. آنها دارند. آنها

had no holiday. Everything is difficult. So  you might just say, well, just take it easy,

هیچ تعطیلی نداشته اند. همه چیز سخت است. بنابراین ممکن است بگویید، خوب، راحت باشید،

take a couple of days off. You're due them.  Why not? And just rest at home. Take it easy

چند روز مرخصی بگیرید. تو موظفشون هستی چرا که نه؟ و فقط در خانه استراحت کنید. راحت باشید

Next, to let your hair down. So this is  one of these idiomatic expressions which  

بعد، موهایتان را رها کنید. بنابراین این یکی از این عبارات اصطلاحی است که

sometimes needs a little bit of explaining.  Particularly if you've got a head of hair  

گاهی نیاز به کمی توضیح دارد. مخصوصاً اگر موهایی

like mine or lack of hair like mine. So when you  let your hair down, it's a metaphorical meaning,  

مانند موهای من دارید یا مانند موهای من کم مو دارید. بنابراین وقتی موهایتان را رها می کنید، البته معنایی استعاری است،

of course, but it means to really  relax. And when you go to town, you,  

اما به معنای واقعاً آرام کردن است. و وقتی به شهر می‌روی،

you go to their the restaurant or you go to the  bar, you go to the nightclub, you sing and dance  

به رستوران آنها می‌روی یا به بار می‌روی، به کلوپ شبانه می‌روی،

the night away and you let your hair down and  you come back the next day completely shattered.

شب می‌خوانی و می‌رقصی و موهایت را رها می‌کنی و روز بعد کاملاً شکسته برمی‌گردی. .

But you've really, really had a good time  of its gesture to let your hair down. So  

اما شما واقعاً از ژست آن برای ریزش موهایتان لذت بردید. بنابراین

you often hear the expression. What are you  guys getting up to? With the exams are over.  

اغلب این عبارت را می شنوید. بچه ها مشغول چه کاری هستید؟ با تموم شدن امتحانات قرار است

We're just all going to get together, go  to the nightclub, but we're really going  

همه دور هم جمع شویم، به کلوپ شبانه برویم، اما واقعاً

to let our hair down. So don't expect to  see me any time soon to let your hair down

موهایمان را رها خواهیم کرد. پس انتظار نداشته باشید به این زودی من را ببینید تا موهایتان را پایین بیاورم و

To switch off. Well, it's like switching  the electric lights off. You know,  

خاموش کنم. خوب، مثل خاموش کردن چراغ‌های برق است. می‌دانی،

you just power down. Okay, So. Or I'm  looking forward to the holiday. We've  

فقط خاموش می‌شوی. باشه پس یا من مشتاقانه منتظر تعطیلات هستم.

got two weeks coming up. We're going off. And  assuming there's no problems of the flights,  

دو هفته آینده داریم. ما داریم میریم و با فرض اینکه پروازها مشکلی نداشته باشند،

we're just going to switch off. Lie on a beach.  

ما فقط خاموش می‌شویم. در یک ساحل دراز بکشید.

Have plenty of swims, relaxation and get  a bit of a tan, some nice local cuisine.

شنا کنید، استراحت کنید و کمی برنزه شوید، غذاهای محلی خوب بخورید.

Yep, We're going to switch off. So to  switch off means to forget about everything,  

بله، ما خاموش می شویم. بنابراین خاموش کردن یعنی فراموش کردن همه چیز،

switch off from work, switch off from the family.  Switch off from what other activities keep you  

خاموش شدن از کار، خاموش شدن از خانواده. فعالیت‌های دیگری را که شما را مشغول می‌کند کنار بگذارید

busy. All the school runs and the helping with  the homework are all those sort of issues. So the  

. تمام مدرسه‌ای که اداره می‌شود و کمک به تکالیف همه از آن دسته مسائل هستند. بنابراین،

two week summer holiday, or if you're lucky, three  weeks are really going to help you to switch off.

دو هفته تعطیلات تابستانی، یا اگر خوش شانس باشید، سه هفته واقعاً به شما کمک می کند تا خاموش شوید.

Hang out with. So this is about doing something  different. It's about resting and relaxing,  

معاشرت با. بنابراین این مربوط به انجام کاری متفاوت است. این در مورد استراحت و آرامش،

relaxation. How did you spend the  summer holidays? I was hanging out  

آرامش است. تعطیلات تابستانی را چگونه گذراندید؟

with my friends most of the time.  So what kids loved to do during  

بیشتر اوقات با دوستانم در حال معاشرت بودم. بنابراین کاری که بچه‌ها دوست داشتند در

the summer holidays. They don't  particularly want to go to school.

تعطیلات تابستانی انجام دهند. آنها به خصوص نمی خواهند به مدرسه بروند.

But they don't want to lose touch with the Friends  of the Friends, a local or not so far away. Then  

اما آنها نمی خواهند ارتباط خود را با دوستان دوستان، محلی یا نه چندان دور از دست بدهند. سپس

they will like, if they can, to hang out with  them. And of course, in the modern world they can  

آن‌ها دوست دارند، اگر بتوانند، با آنها معاشرت کنند. و البته، در دنیای مدرن، آنها می‌توانند

hangout on the Internet, they can hang out playing  computer games. But, you know, they like to go to  

در اینترنت پاتوق کنند، می‌توانند با بازی‌های رایانه‌ای پاتوق کنند. اما، می دانید، آنها دوست دارند به

the park, kick a football, play tennis, go for  a swim, go to the movies, have a pizza together.

پارک بروند، فوتبال بازی کنند، تنیس بازی کنند، شنا کنند، به سینما بروند، با هم پیتزا بخورند.

Yeah, They like to hang out with their  friends, to be together. Sometimes not  

بله، آنها دوست دارند با دوستانشان بنشینند ، با هم باشند. گاهی

doing anything in particular, sometimes just  doing nothing. I was... we were in Charles's  

انجام ندادن کار خاصی، گاهی فقط انجام هیچ کاری. من بودم... ما در

room at home and we were just hanging out,  listening to music. He had some good music.  

اتاق چارلز در خانه بودیم و فقط در حال معاشرت بودیم، به موسیقی گوش می‌دادیم. او یک موسیقی خوب داشت.

We downloaded some and we phoned in the pizza.  We had a really good time to hang out with.

مقداری دانلود کردیم و در پیتزا تلفن زدیم. ما واقعاً اوقات خوبی را برای معاشرت سپری کردیم.

Next, to unwind. Well, when we want to unwind, it  means we might be feeling a little bit stressed.

بعد، برای استراحت. خوب، وقتی می خواهیم آرام شویم، به این معنی است که ممکن است کمی استرس داشته باشیم.

We might be feeling a little bit uptight. So when  you unwind, you literally let yourself go. You try  

ممکن است کمی احساس فشار کنیم. بنابراین وقتی آرام می‌شوید، به معنای واقعی کلمه خود را رها می‌کنید. سعی می کنید

to completely relax. Some ways of unwinding. Could  be to start the evening off with a nice massage.  

کاملاً آرام شوید. چند راه برای رها شدن ممکن است شب را با یک ماساژ خوب شروع کنید.

That's a good way to unwind. Or you might unwind  sitting in front of the TV watching a movie,

این یک راه خوب برای آرام شدن است. یا ممکن است با نشستن جلوی تلویزیون و تماشای فیلم، استراحت کنید و

having a glass of wine. That's a nice,  comfortable way to unwind with your  

یک لیوان شراب بنوشید. این یک راه خوب و راحت برای آرام کردن

feet up. So there are many, many ways  in which we can find to have rest and  

پاهایتان است. بنابراین راه‌های بسیار زیادی وجود دارد که می‌توانیم برای استراحت و

relaxation. And we generally classified  as unwinding. How did you unwind? Oh,  

آرامش پیدا کنیم. و ما عموماً به‌عنوان بازکننده طبقه‌بندی می‌کنیم. چگونه آرام گرفتی؟ اوه،

it was wonderful. I went to that new spa  just outside the town. I was there for a day.

فوق العاده بود. من به آن اسپای جدید در خارج از شهر رفتم. من یک روز آنجا بودم.

Wow. I could really unwind. Absolutely  wonderful. Started off with the massage,  

وای. واقعا تونستم راحت بشم کاملاً فوق العاده است. با ماساژ شروع شد،

then those seaweed baths. You really should  try it, Kate. It's wonderful to unwind.

سپس آن حمام جلبک دریایی. واقعاً باید امتحانش کنی، کیت. استراحت کردن فوق العاده است.

To take your mind off something. Well,  when you take your mind off something,  

تا ذهنت را از چیزی دور کنی. خوب، وقتی ذهنتان را از چیزی دور می‌کنید،

if you want to forget about it. So let's go away  for the weekend and take our minds off work.

اگر می‌خواهید آن را فراموش کنید. پس بیایید برای آخر هفته برویم و ذهنمان را از کار دور کنیم.

Let's go out for the evening. Try that new  restaurant and take your mind off all the  

شب بریم بیرون آن رستوران جدید را امتحان کنید و ذهن خود را از تمام

problems with the kids. All of it. The school  and the. But the points for a university to  

مشکلات مربوط به بچه ها دور کنید. همه اش. مدرسه و. اما نکاتی که برای دانشگاه باید

take your mind off something. So it might only  be for a few hours, it might be for a weekend.  

ذهن شما را از چیزی دور کند. بنابراین ممکن است فقط برای چند ساعت باشد، ممکن است برای یک آخر هفته باشد.

And if you're very, very lucky, might be for a  longer period of time over your summer holidays.

و اگر خیلی خیلی خوش شانس هستید، ممکن است برای مدت طولانی تری در تعطیلات تابستانی خود باشید.

But whatever you do and whichever way  you do it, you want to take your mind  

اما هر کاری که انجام می‌دهید و از هر راهی که انجام می‌دهید، می‌خواهید ذهنتان را از

off something means to forget about it.  Or if you can't deal with the problem,  

چیزی دور کنید، یعنی فراموش کردن آن. یا اگر نمی‌توانید با مشکل کنار بیایید،

put it at the back of your mind and then  you deal with it when you come back.  

آن را در پشت ذهن خود قرار دهید و پس از بازگشت با آن مقابله کنید. وقتی تعطیلات را تمام کردید،

The problem's still going to be there  when you've finished with the holiday.

مشکل همچنان وجود خواهد داشت .

But let's try and relax on the holiday and take  your mind off things or take our minds off things.

اما بیایید سعی کنیم در تعطیلات استراحت کنیم و ذهن شما را از چیزها دور کنیم یا ذهنمان را از چیزها دور کنیم.

If you do like it, then please like the video.  And if you can subscribe to the channel,  

اگر آن را دوست دارید، پس لطفا ویدیو را لایک کنید. و اگر بتوانید در کانال مشترک شوید،

I'd really, really appreciate  it because it really helps.

من واقعاً از آن تشکر می کنم زیرا واقعاً کمک می کند.

to slow down.

کاهش سرعت.

Well, this is a good bit of advice that we  could all take. Had to slow down. Why does  

خوب، این نصیحت خوبی است که همه ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم. مجبور به کاهش سرعت شد. چرا

everybody want to do things at 100 miles  an hour? Why, when they send you an email,  

همه می خواهند کارها را با سرعت 100 مایل در ساعت انجام دهند؟ چرا وقتی برای شما ایمیل می‌فرستند،

do they look for an answer immediately?  Why? When they send you a text on WhatsApp,  

بلافاصله به دنبال پاسخ می‌گردند؟ چرا؟ وقتی در واتس اپ برای شما پیامک می‌فرستند،

they send you a message 2 minutes  later, Did you get my text?

2 دقیقه بعد برایتان پیام می‌فرستند، آیا پیام من را دریافت کردید؟

Did you get this? Yeah. So  we just need to sit back,  

اینو گرفتی؟ آره بنابراین، فقط باید بنشینیم،

take a deep breath. Whoop. Yeah. Slow down.  The world is still there. The world is still  

نفس عمیق بکشیم. اوف آره آهسته تر. دنیا هنوز آنجاست. جهان هنوز در حال

going around. It will always go around. So  what we need to do is slow down a little bit,  

چرخش است. همیشه این اطراف خواهد رفت. بنابراین، کاری که باید انجام دهیم این است که کمی سرعت خود را کم کنیم،

take a step back and slow down. Good  way to rest. Good way for relaxing.

یک قدم به عقب برداریم و سرعت خود را کم کنیم. راه خوب برای استراحت. راه خوبی برای آرامش

That leads on to take a breather. Okay.  So this is literally to take a breather.  

که منجر به نفس کشیدن می شود. باشه. بنابراین این به معنای واقعی کلمه برای یک نفس کشیدن است.

Is deep breaths a breather? Okay. But if  you've been working very hard or perhaps  

آیا نفس عمیق نفس کشیدن است؟ باشه. اما اگر خیلی سخت کار می‌کردید یا شاید

in a some sports activity, let's say  you've been running on the treadmill  

در یک فعالیت ورزشی، فرض کنید روی تردمیل

in the gym and then you just stop after 20  minutes, say, I think I'll take a breather,  

در باشگاه می‌دویدید و بعد از 20 دقیقه توقف می‌کنید، مثلاً فکر می‌کنم کمی نفس بکشم، به این

meaning I'll take a short break, or  you could be redecorating the room.

معنی که من یک استراحت کوتاه می‌کنم، یا می‌توانید اتاق را دوباره تزئین کنید.

And after 2 hours, you've been peeling  wallpaper off the walls. The room is  

و بعد از 2 ساعت، کاغذ دیواری را از روی دیوار جدا کردید. اتاق

very hot and stuffy. Is it? I'm just going  to step outside and take a breather for 10  

بسیار گرم و خفه است. آیا این است؟ من فقط می‌روم بیرون و ۱۰

minutes. I'll be back in no time at  all. So to take a breather means to  

دقیقه نفس می‌کشم. من به هیچ وجه به زودی برمی گردم . بنابراین نفس کشیدن به معنای

walk away from or stop what you're  doing for a short period of time.

دور شدن یا توقف کاری است که انجام می‌دهید برای مدت کوتاهی.

That could be a very important marketing  meeting in your office. And after about 2 hours,  

این می تواند یک جلسه بازاریابی بسیار مهم در دفتر شما باشد. و بعد از حدود 2 ساعت،

the boss says, okay, look, I think it's time we  took a breather. Let's break for lunch. We'll come  

رئیس می‌گوید، خوب، نگاه کنید، فکر می‌کنم وقت آن است که کمی نفس بکشیم. برای ناهار استراحت کنیم. ما به

back here. It's 215 and we can pick up where we  left off. So to take a breather to rest and relax,  

اینجا باز خواهیم گشت. ساعت 215 است و می‌توانیم از جایی که متوقف شدیم ادامه دهیم. بنابراین برای استراحت و استراحت،

you go out and you have that coffee, You  sit down and do a little bit of thinking.

بیرون می روید و آن قهوه را می خورید، می نشینید و کمی فکر می کنید.

Footloose and fancy free, an ideal

بدون پا و فانتزی، یک

idiomatic expression, footloose and  fancy free. So what does it mean? Well,  

عبارت اصطلاحی ایده‌آل، بدون پا و فانتزی. خوب این به چه معنی است؟ خب،

Footloose means you really know  direction to go. Fancy free means,  

Footloose یعنی شما واقعاً مسیر رفتن را می‌دانید. فانتزی رایگان یعنی،

but you've no ties. You have no obligations.  So you can do what you really want.

اما شما کراوات ندارید. هیچ تعهدی ندارید بنابراین شما می توانید آنچه را که واقعاً می خواهید انجام دهید.

A good time to use. This is when the kids have  gone off for the summer to their granny's or  

زمان خوبی برای استفاده این زمانی است که بچه‌ها برای تابستان به خانه مادربزرگشان رفته‌اند یا

they're gone for a couple of days or nights. And  you can say to your partner, Well, I'm footloose,  

برای چند روز یا چند شب رفته‌اند. و می‌توانید به شریک زندگی‌تان بگویید، «خب، من بی‌پا هستم»،

or we are footloose and fancy free. So what we're  going to do. Let's let our hair down and go to

یا ما بی‌تفاوت و رها هستیم. بنابراین کاری که ما قرار است انجام دهیم. بیا موهایمان را رها کنیم و برویم

city or whatever you planned to do.

شهر یا هر کاری که قصد انجامش را داشتی.

But you don't have to worry about the kids  because they're away. You don't have to be  

اما لازم نیست نگران بچه‌ها باشید، زیرا آنها دور هستند. لازم نیست

back at midnight because they are away. You  don't have to be thinking about getting up  

نیمه شب برگردید زیرا آنها دور هستند. لازم نیست برای

at eight or 9:00 in the morning to prepare  breakfast because they're away. So you are  

آماده کردن صبحانه به این فکر کنید که ساعت هشت یا 9 صبح از خواب بیدار شوید زیرا آنها دور هستند. بنابراین شما

really footloose and fancy free, meaning no  ties, no obligations. You are your own boss.

واقعاً بی بند و بار هستید، یعنی بدون کراوات، بدون تعهد. تو رئیس خودت هستی.

You can do what you will with your time. You  can do nothing or you can do lots of things,  

شما می توانید با وقت خود آنچه را که می خواهید انجام دهید. شما نمی توانید کاری انجام دهید یا می توانید بسیاری از کارها را انجام دهید،

but you don't have to seek permission. You don't  

اما لازم نیست به دنبال اجازه باشید. شما

have to be rushing home because somebody  else needs you. Footloose and fancy free

مجبور نیستید به سرعت به خانه بروید زیرا شخص دیگری به شما نیاز دارد. بدون پا و فانتزی

To have a blast. Well, when we have a blast, it's  we have a really good time. How was the party? we  

برای داشتن یک انفجار. خوب، زمانی که ما یک انفجار داریم، این است که زمان بسیار خوبی را سپری می کنیم. مهمونی چطور بود؟ ما

had an absolute blast. You know. It was really  great to see all the old guys there. We haven't  

یک انفجار مطلق داشتیم. میدونی. دیدن همه پیرمردهای آنجا واقعاً عالی بود. ما با

been together for. God. I've forgotten how long it  is since we last met. But it's a long, long time.

هم نبودیم. خداوند. فراموش کرده ام که از آخرین ملاقاتمان چقدر گذشته است. اما زمان زیادی است.

And, you know, most of them haven't  changed at all. A few with a few

و، می دانید، اکثر آنها اصلاً تغییر نکرده اند. تعدادی با چند

less hair, some with a bit extra weight.  But, you know, the same old guys. So we  

موی کمتر، برخی با کمی وزن اضافی. اما، می دانید، همان بچه های قدیمی. بنابراین ما

had an absolute blast. Not nobody got really  badly drunk. Few guys a little bit tipsy,  

یک انفجار مطلق داشتیم. هیچ کس واقعاً به شدت مست نشده است. تعداد کمی از بچه‌ها کمی بداخلاق هستند،

but they really, really enjoyed themselves.  We had a blast. So to have a blast is a good  

اما واقعاً از خودشان لذت می‌برند. خیلی خوش گذشت. بنابراین، خوش‌حالی

way to have rest and recuperation or rest and  relaxation because you get out of yourself, you  

راه خوبی برای استراحت و ریکاوری یا استراحت و آرامش است، زیرا از خود خارج می‌شوید،

get away from the humdrum of the normal life and  you start talking to or interacting with people.

از هیاهوی زندگی عادی دور می‌شوید و شروع به صحبت یا تعامل با مردم می‌کنید.

In this situation that you haven't  seen for some time. So to have a blast.

در این موقعیت که مدتی است ندیده اید . بنابراین برای داشتن یک انفجار.

If you have something that isn't  working correctly, for example,  

اگر چیزی دارید که به درستی کار نمی‌کند، مثلاً،

your mobile phone or something that  requires power, you have to re charge  

تلفن همراه یا چیزی که به برق نیاز دارد، باید باتری‌ها را دوباره شارژ کنید

the batteries say so you plug it in like  your electric razor or the mobile phone,  

تا مانند تیغ برقی یا تلفن همراه، آن را وصل کنید.

you plug it in and you recharge the battery so you  can use it for the next two, three or four days.

باتری را دوباره شارژ می‌کنید تا بتوانید برای دو، سه یا چهار روز آینده از آن استفاده کنید.

Okay. So just like your mobile phone, just like  your electric razor, you from time to time will  

باشه. بنابراین، درست مانند تلفن همراهتان، درست مانند تیغ برقی‌تان، هر از گاهی

need to read, charge your battery. So we use  this expression when we feel it's time we had  

باید بخوانید، باتری خود را شارژ کنید. بنابراین زمانی از این عبارت استفاده می‌کنیم که احساس می‌کنیم وقت آن است که

a rest and some relaxation. Well, I'm going  to spend the next three or four days just  

استراحت و کمی آرامش داشته باشیم. خب، من سه یا چهار روز آینده را صرف

recharging my batteries or I did nothing  at the weekend but recharge my batteries.

شارژ کردن باتری‌هایم خواهم کرد یا در آخر هفته کاری انجام ندادم جز اینکه باتری‌هایم را شارژ کنم.

I got up late and Saturday morning I went  for a haircut, a massage. I even skipped  

دیر بیدار شدم و شنبه صبح رفتم برای کوتاه کردن مو، ماساژ. من حتی

the gym. I just said, Right, this is it. I'm  just going to put my feet up for the day,  

ورزشگاه را حذف کردم. من فقط گفتم، درست است، همین است. من فقط می‌خواهم پاهایم را برای آن روز بالا بیاورم،

recharge my batteries and see where  it leads me. And I have to say,  

باتری‌هایم را شارژ کنم و ببینم این کار مرا به کجا می‌برد. و باید بگویم،

I had a really, really good time. By Sunday  afternoon I was getting a bit itchy feet,  

من واقعاً خیلی خوب بودم. یکشنبه بعدازظهر کمی پاهایم خارش می‌گرفت،

so I went to the gym on Sunday afternoon and did  a little bit of a workout, but nothing strenuous.

بنابراین یکشنبه بعدازظهر به باشگاه رفتم و کمی تمرین انجام دادم، اما هیچ چیز سختی نبود.

So it was still part of my recharging the battery  

بنابراین هنوز بخشی از فاز شارژ مجدد باتری من بود

phase that I was going through.  So to recharge your batteries,  

که طی می کردم. بنابراین برای شارژ مجدد باتری‌هایتان،   حال

make yourself feel better, get yourself  energised or re-energised for the next week,

خود را بهتر کنید، برای هفته آینده به خودتان انرژی بدهید یا دوباره انرژی بگیرید،

And finally, to indulge yourself in  something. Really good way to rest  

و در نهایت، خودتان را در کاری افراط کنید. واقعاً راه خوبی برای استراحت

and relax. I'm going to indulge myself in a bit of

و آرامش است. من می خواهم خودم را در یک مقدار

chocolate. Okay. So I'm going  to sit down in front of the TV,

شکلات افراط کنم. باشه. بنابراین، می‌روم جلوی تلویزیون می‌نشینم،

Find that movie that I wanted to watch. I've  

آن فیلمی را که می‌خواستم ببینم، پیدا کنم. من

got some chocolate and I'm going to  indulge myself. I know I shouldn't,  

مقداری شکلات دارم و می‌خواهم از خودم لذت ببرم. من می دانم که نباید انجام دهم،

but it's dark chocolate, so probably not  so bad. Anyway, so to indulge yourself

اما این شکلات تلخ است، بنابراین احتمالاً آنقدرها هم بد نیست. به هر حال، برای اینکه خودتان را اغوا کنید

Or you could say to your partner, Why don't we  go away for the weekend? Go to that hotel out  

یا می توانید به شریک زندگی خود بگویید، چرا برای آخر هفته نمی رویم؟ به آن هتل بروید

in the country near the forest and indulge  the sounds. I hear they've got a great spa.  

در کشور نزدیک جنگل و از صداها لذت ببرید . شنیده ام که آنها یک آبگرم عالی دارند.

They've even got a golf course. You  might fancy playing a bit of golf,  

آنها حتی یک زمین گلف نیز دارند. ممکن است دوست داشته باشید کمی گلف بازی کنید،

but let's just indulge a sell for a  few days, make ourselves feel pampered,  

اما بیایید برای چند روز به فروش برسیم، به خودمان احساس نوازش کنیم،

make ourselves feel special, or really,  really good so we can completely switch off.

به خودمان احساس خاص کنیم، یا واقعاً، خیلی خوب باشیم تا بتوانیم کاملاً خاموش شویم.

So all of these expressions, they're  all related to you taking it easy,  

بنابراین همه این عبارات، همه به این مربوط می‌شوند که شما آن را راحت می‌کنید،

you taking some rest, you having some relaxation.

کمی استراحت می‌کنید، کمی آرام می‌گیرید.

And we all need them in this day and age.

و همه ما در این روزگار به آنها نیاز داریم.

So let's go through them again. As I said,  

پس بیایید دوباره آنها را مرور کنیم. همانطور که گفتم،

there are 12. Take it easy. Let your hair  down. Switch off. Hang out with. Hang out  

12 مورد وجود دارد. آرام باشید. موهایتان را رها کنید. خاموش کن. معاشرت با.

with your friends. Unwind. Okay. And make  sure with that pronunciation. Unwind, unwind.

با دوستان خود معاشرت کنید. باز کردن از پیچ. باشه. و با آن تلفظ مطمئن شوید. رها کردن، رها کردن.

To take your mind off something. To take  your mind off something. To forget about it.

تا ذهنت را از چیزی دور کنی. برای اینکه ذهنتان را از چیزی دور کنید. تا فراموشش کنم

To slow down. Take it easy.

کاهش سرعت. سخت نگیر.

Slow down.

آهسته تر.

Take a breather. Step out,  don't play the game all night.

یه نفس بکش بیرون بروید، تمام شب بازی را انجام ندهید.

Footloose and fancy free,  Footloose and fancy Free.

بدون پا و فانتزی، رایگان بی‌پایان و فانتزی.

To have a blast. To recharge  your batteries. And then finally,  

برای داشتن یک انفجار. برای شارژ مجدد باتری‌هایتان. و در نهایت،

to indulge yourself in something.  Indulge yourself in something nice.

خودتان را در کاری افراط کنید. خودتان را در یک چیز خوب غرق کنید.

All about relaxing and resting. So these  are advanced English idioms and expressions  

همه چیز در مورد آرامش و استراحت. بنابراین اینها اصطلاحات و عبارات پیشرفته انگلیسی هستند

relating to rest and relaxation  so you won't remember them all.

مربوط به استراحت و آرامش بنابراین شما همه آنها را به خاطر نمی آورید.

You never will. You have to practice. Some  of them see a few that you like. Use them  

شما هرگز نخواهید کرد. باید تمرین کنی برخی از آنها تعدادی را می بینند که شما دوست دارید. از آنها استفاده کنید

and come back and then use a few of the other  ones. Don't try to remember them all at the  

و برگردید و سپس از چند مورد دیگر استفاده کنید . سعی نکنید همه آنها را همزمان به خاطر بسپارید

same time. And if you need some additional help,  you'll get me on wwww.englishlessonviaskype.com.

. و اگر به کمک بیشتری نیاز دارید، من را در wwww.englishlessonviaskype.com دریافت خواهید کرد.

Very happy to hear from me. Very  happy when you can join us. This  

بسیار خوشحالم که از من می شنوم. وقتی می توانید به ما بپیوندید بسیار خوشحالم. این

is Harry saying goodbye to next  time join me for the next lesson.

هری است که با دفعه بعدی خداحافظی می کند و برای درس بعدی به من ملحق می شود.