SMART way to improve vocabulary | TOP Collocations for tastes and smells

Hi there, this is Harry and welcome back to Advanced English lessons with Harry where

سلام، این هری است و به درس های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید، جایی که

I try to help you to get a better understanding of the English language.

من سعی می کنم به شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید .

So in this particular lesson, we're going to take a look at collocations.

بنابراین در این درس خاص، ما قصد داریم نگاهی به collocations بیندازیم.

And the collocations that I have for you today are connected with food and drink, to do with

و هماهنگی هایی که امروز برای شما دارم با غذا و نوشیدنی مرتبط است که با

taste and smell.

طعم و بو انجام می شود.

Okay, so collocations connected with taste and smell.

بسیار خوب، پس ترکیب ها با طعم و بو مرتبط هستند.

So advanced English, looking at collocations about taste and smell.

انگلیسی بسیار پیشرفته، به دنبال ترکیبی در مورد طعم و بوی.

As always, I'm going to go through the list that I have for you one by one, then I'll

مثل همیشه، فهرستی را که برای شما دارم یکی یکی مرور می‌کنم، سپس

go back through them and give you some examples and situations when you might use those.

آنها را مرور می‌کنم و مثال‌ها و موقعیت‌هایی را به شما می‌دهم که ممکن است از آن‌ها استفاده کنید.

So in total, we've got 10.

بنابراین در مجموع، ما 10 داریم.

Okay.

بسیار خوب.

10 In total,

10 در کل،

so let's start.

پس بیایید شروع کنیم.

Subtle flavour.

طعم لطیف.

Or subtle flavours in the plural.

یا طعم های لطیف در جمع.

Distinct... distinctive aroma, distinctive aroma.

متمایز ... عطر متمایز، عطر متمایز.

To bring out the flavour.

برای بیرون آوردن طعم

Bring out the flavour.

طعم را بیرون بیاورید.

A bitter aftertaste, a bitter aftertaste.

یک مزه تلخ، یک مزه تلخ.

A bland, taste, bland taste.

یک طعم ملایم، مزه، مزه ملایم.

Peculiar taste.

طعم عجیب و غریب.

To give off a smell.

تا بو بدهند بوی

Overpowering stink.

تعفن طاقت فرسا بوی

Revolting stench.

تعفن طغیان کننده

And finally, to catch a whiff.

و در نهایت، برای گرفتن یک بو.

To catch a whiff of something usually.

برای گرفتن بوی چیزی معمولا.

Okay, let's go through them one by one.

خوب، بیایید آنها را یکی یکی مرور کنیم.

Subtle flavour or subtle flavours.

طعم لطیف یا طعم های لطیف.

Well, often when you select or find or look at a new recipe for some dish you haven't

خوب، اغلب وقتی دستور جدیدی را برای غذایی که

tried before, you are really excited about how it's going to look and most importantly,

قبلاً امتحان نکرده‌اید انتخاب می‌کنید یا پیدا می‌کنید یا به آن نگاه می‌کنید، واقعاً در مورد ظاهر آن و مهم‌تر از همه،

how it's going to taste.

طعم آن هیجان‌زده می‌شوید.

And when you look at the ingredients that are required as you read down to the recipe,

و هنگامی که به مواد مورد نیاز در حین خواندن دستور غذا نگاه می کنید،

you see some very interesting spices that you haven't used before.

ادویه های بسیار جالبی را می بینید که قبلاً از آنها استفاده نکرده اید.

All of those spices together will add subtle flavours to the taste of the food.

همه این ادویه ها با هم طعم لطیفی را به طعم غذا اضافه می کنند.

So when you finish cooking it and you can smell it, you give a little sample taste and

بنابراین وقتی پخت آن را تمام کردید و بوی آن را حس کردید، کمی طعم نمونه می دهید و

you get those subtle flavours of almond or those subtle flavours of sweetness that the

آن طعم های لطیف بادام یا آن طعم های لطیف شیرینی را که

spices have added.

ادویه ها اضافه کرده اند، دریافت می کنید.

And something perhaps that you weren't quite expecting, but you're really really pleasantly

و چیزی که شاید اصلاً انتظارش را نداشتید، اما واقعاً به طرز خوشایندی

surprised because it really gives that extra little bit of something to the meal.

شگفت‌زده می‌شوید، زیرا واقعاً کمی چیز اضافی به غذا می‌دهد.

So you find the recipe, you let your family know that tonight we're going to do something

بنابراین، دستور غذا را پیدا کردید، به خانواده خود اطلاع می‌دهید که امشب قرار است کاری

a little bit different, not quite sure how it's going to turn out because it's the first

کمی متفاوت انجام دهیم، کاملاً مطمئن نیستید که چگونه می‌شود زیرا اولین

time you've done it.

بار است که آن را انجام می‌دهید.

And when you see the smiles on their faces and Mmm... the nice sounds, you know that

و وقتی لبخندها را روی صورتشان می بینید و صداهای خوب را می بینید، می دانید که

it's been a success.

این یک موفقیت بوده است.

And so they can taste those little subtle flavours of something different.

و بنابراین آنها می توانند طعم های ظریف کوچک چیزی متفاوت را بچشند.

So the taste of apricot, or the taste of coconut, or whatever it is that you've added that will

بنابراین طعم زردآلو، یا مزه نارگیل، یا هر چیز دیگری که اضافه کرده‌اید،

give that little bit of something special that will make it memorable and a dish that

کمی چیز خاصی می‌دهد که آن را به یاد ماندنی می‌کند و غذایی که شاید

you will repeat perhaps time and time again.

بارها و بارها تکرار کنید.

Okay, so subtle flavours.

بسیار خوب، طعم های ظریف.

Distinctive aroma.

رایحه متمایز.

Well, distinctive means something very noticeable, something very special.

خوب، متمایز یعنی چیزی بسیار قابل توجه، چیزی بسیار خاص.

So when it's something's distinctive, you can recognise it immediately.

بنابراین وقتی چیزی متمایز است، می توانید بلافاصله آن را تشخیص دهید.

So if somebody has a distinctive feature perhaps on the side of their face on the head or whatever,

بنابراین، اگر کسی یک ویژگی متمایز، شاید در کنار صورتش روی سر یا هر چیز دیگری داشته باشد،

it's something that's easily recognised.

این چیزی است که به راحتی قابل تشخیص است.

So a distinctive aroma is the aroma, is the smell of something.

بنابراین یک عطر متمایز عطر است، بوی چیزی است.

So certain perfumes the perfume that my wife prefers has a distinctive aroma smell that

بنابراین عطرهای خاصی عطری که همسر من ترجیح می دهد بوی خاصی دارد که می

you can get.

توانید آن را دریافت کنید.

So if you go into the kitchen when somebody has been cooking, and no matter what it is,

بنابراین، اگر زمانی که شخصی در حال آشپزی است، به آشپزخانه بروید ، و مهم نیست که چه چیزی باشد،

you get that aroma of coconut.

آن عطر نارگیل را خواهید دید.

Or you get the aroma of cinnamon, or you get the aroma of some particular spice that she's

یا عطر دارچین را دریافت می کنید، یا عطر ادویه خاصی را دریافت می کنید که او

added you're not quite sure what the dish is.

اضافه کرده است و مطمئن نیستید که غذا چیست.

But you know, instantly when you go into the kitchen, that there's a distinctive aroma

اما می‌دانید، بلافاصله وقتی وارد آشپزخانه می‌شوید، یک عطر متمایز وجود دارد

that you can spare so, Oh, that smells really really good.

که می‌توانید از آن صرفه‌جویی کنید، اوه، بوی واقعاً خوبی دارد.

I really like the the smell of that.

من بوی آن را خیلی دوست دارم.

I hope it's my favourite dish.

امیدوارم غذای مورد علاقه من باشد.

Yeah, okay.

آره باشه

So it's something that you can smell when you go in.

بنابراین چیزی است که وقتی وارد می‌شوید می‌توانید بوی آن را حس کنید .

The aroma, for example, of fish.

مثلاً عطر ماهی.

If you're cooking some particular salmon, you'll always get that distinctive aroma of

اگر در حال پختن ماهی قزل آلا هستید، همیشه

of that fish baking in the oven when you walk into the kitchen.

وقتی وارد آشپزخانه می‌شوید، عطر متمایز آن ماهی که در فر پخته می‌شود را خواهید داشت .

So distinctive, something very very noticeable.

بسیار متمایز، چیزی بسیار بسیار قابل توجه.

The aroma, the... the smell that gets into your nose and really really pleasant to...

عطر، بویی که به بینی شما می رسد و واقعاً دلپذیر است و

associated with the food has been cooked.

با غذا همراه است، پخته شده است.

To bring out the flavour.

برای بیرون آوردن طعم

Well, when we are cooking, we always want to bring out the flavour, particularly the

خوب، وقتی در حال آشپزی هستیم، همیشه می خواهیم طعم، به ویژه

flavour of the meat.

طعم گوشت را نشان دهیم.

So when you're reading the recipe and you see the various tips that these special cooks

بنابراین وقتی در حال خواندن دستور غذا هستید و نکات مختلفی را که این آشپزهای خاص

and celebrity cooks give you, it's all about bringing out the flavour.

و آشپزهای مشهور به شما می‌دهند را مشاهده می‌کنید، همه چیز در مورد این است که طعم آن را نشان دهید.

So, of course, anybody can take a lump of meat, stick it into the oven and roast it.

بنابراین، البته، هر کسی می تواند یک تکه گوشت را بگیرد، آن را در فر بچسباند و برشته کند.

But unless you follow the recipes that the they give you, it's not so easy to bring out

اما تا زمانی که از دستور العمل هایی که آنها به شما می دهند پیروی نکنید، نشان دادن طعم ها چندان آسان نیست

the flavours.

.

At Christmas time I like to cook the turkey.

در زمان کریسمس دوست دارم بوقلمون بپزم.

It's one of my favourite jobs to do at Christmas, I always follow a recipe of Jamie Oliver,

این یکی از کارهای مورد علاقه من برای انجام در کریسمس است، من همیشه دستور العمل جیمی الیور،

a very well-known celebrity chef in the UK.

یک سرآشپز مشهور بسیار مشهور در بریتانیا را دنبال می کنم.

Now, he has wonderful recipes but he has a really really great recipe for roasting turkey.

در حال حاضر، او دستور العمل های فوق العاده ای دارد، اما او یک دستور العمل واقعا عالی برای بو دادن بوقلمون دارد.

And when you follow the simple step by step that he does, usually in the preparation,

و وقتی گام به گام ساده ای را که او انجام می دهد، معمولاً در آماده سازی، دنبال می کنید،

this is what is special about his recipe, and it brings out the flavour.

این همان چیزی است که در مورد دستور پخت او خاص است و طعم آن را نشان می دهد.

And so for the last two or three years when I followed his particular recipe, it really

و بنابراین برای دو یا سه سال گذشته که من دستور العمل خاص او را دنبال کردم، واقعاً

brings out the flavour of the turkey meat.

طعم گوشت بوقلمون را نشان می دهد.

Whereas previous years when I'd cooked it yet tasted fine, but it was either a little

در حالی که سالهای قبل که پخته بودم هنوز طعم خوبی داشت، اما یا

bit dry or cooked a little bit too long.

کمی خشک بود یا کمی طولانی پخته شده بود.

But in the last few years accent it's really brought out the flavour of the meat.

اما در چند سال اخیر لهجه آن واقعاً طعم گوشت را نشان داده است.

So that's what we mean by bringing out the flavour, doing something different.

بنابراین منظور ما از بیرون آوردن طعم، انجام کاری متفاوت، همین است.

A little bit special, a little bit of sauce, a little trick that these chefs have that

کمی خاص، کمی سس، ترفند کوچکی که این سرآشپزها دارند که به

will help you to bring out the flavour of whatever you happen to cook.

شما کمک می کند تا طعم و مزه هر چیزی را که می خواهید بپزید، نشان دهید.

A bitter aftertaste.

یک مزه تلخ.

Well, some foods unfortunately when we cook them may not turn out the way we had expected

خوب، متأسفانه برخی از غذاها زمانی که آنها را می‌پزیم ممکن است آنطور که ما انتظار داشتیم

or intended.

یا در نظر داشتیم ظاهر نشوند.

And when you bite into something, it leaves a bitter aftertaste and makes you shake or

و وقتی چیزی را گاز می‌زنید، مزه تلخی به جا می‌گذارد و شما را می‌لرزاند یا می‌لرزید

shiver.

.

So an aftertaste is a taste that you find after you've bitten or swallowed that particular

پس مزه مزه مزه ای است که بعد از گاز گرفتن یا قورت دادن آن

food.

غذای خاص پیدا می کنید.

And perhaps you have to take a quick drink of water to get rid of it and I don't like

و شاید برای خلاص شدن از شر آن باید سریع آب بنوشید و من

that bitter aftertaste.

آن طعم تلخ را دوست ندارم. شاید

Perhaps the first bite is actually okay.

اولین لقمه واقعاً خوب باشد.

But later you get that after taste of something that's not quite so pleasant.

اما بعداً متوجه می‌شوید که پس از چشیدن چیزی که چندان خوشایند نیست.

So there are certain foods that can do that for you.

بنابراین غذاهای خاصی وجود دارند که می توانند این کار را برای شما انجام دهند.

For me, mangoes.

برای من، انبه.

I don't like mango fruit.

من میوه انبه را دوست ندارم.

When I bite into it, it smells nice, has a nice fruity smell and the initial taste but

وقتی آن را گاز می زنم، بوی خوبی می دهد، بوی میوه ای خوب و طعم اولیه دارد، اما

often for me, it leaves a bitter aftertaste and I just don't like.

اغلب برای من، طعم تلخی به جا می گذارد و من دوست ندارم.

So some people have food choices.

بنابراین برخی از افراد انتخاب های غذایی دارند.

They like some that they don't like.

آنها برخی را دوست دارند که آنها را دوست ندارند.

For me it just happens to be mango and I get that bitter aftertaste.

برای من اتفاقاً انبه است و طعم تلخ آن را می‌گیرم.

A bland taste.

یه طعم ملایم

Well, there's nothing worse than having bland food.

خوب، هیچ چیز بدتر از خوردن غذای ملایم نیست.

Bland means ordinary or tasteless.

Bland به معنای معمولی یا بی مزه است.

Okay, so you eat something you might as well be eating wet paper, a bland taste.

خوب، پس شما چیزی می خورید که ممکن است کاغذ خیس بخورید، طعم ملایمی دارد.

And when something tastes bland or looks bland, it's just nothing.

و وقتی چیزی مزه بی مزه یا بی مزه به نظر می رسد، چیزی نیست.

Yeah, you've got no excitement, no interest.

آره، هیچ هیجانی نداری، هیچ علاقه ای نداری.

And perhaps you're waiting for something special described on the menu is something really

و شاید شما منتظر چیزی هستید که در منو توضیح داده شده است، چیزی واقعا

good and tasty.

خوب و خوشمزه است.

And then when you taste it, nothing is another another bite.

و بعد وقتی آن را می‌چشید، دیگر چیزی نیست .

Still nothing.

هنوز هیچی.

So it's a bland taste something like as I said, tasting wet paper, bland.

بنابراین این یک طعم ملایم است، چیزی شبیه همان چیزی که گفتم، مزه کاغذ مرطوب، ملایم است.

Now, when we use about taste, we shouldn't say it's a sweet taste, or it's nice taste.

حالا وقتی در مورد طعم استفاده می کنیم نباید بگوییم طعم شیرین است یا طعم خوبی دارد.

We should say it has a nice taste or it has a sweet taste.

باید بگوییم طعم خوبی دارد یا طعم شیرینی دارد.

Or we could just say it tastes nice or tastes sweet.

یا فقط می توانیم بگوییم طعم خوبی دارد یا طعم شیرینی دارد.

It tastes nice or tastes sweet.

مزه خوبی دارد یا طعم شیرینی دارد.

It's not it is sweet taste or it is nice taste.

این طعم شیرین یا طعم خوبی نیست.

It has a sweet taste, or it has a nice taste.

طعم شیرینی دارد یا طعم خوبی دارد.

Okay, so just be careful how you use the English around that.

بسیار خوب، پس مراقب باشید که چگونه از انگلیسی در مورد آن استفاده می کنید.

So next we have a peculiar taste.

بنابراین در مرحله بعدی ما یک طعم عجیب و غریب داریم.

Well, when something has a peculiar taste, it could be that it's just something you don't

خوب، وقتی چیزی طعم عجیبی دارد، ممکن است چیزی باشد که شما نمی‌شناسید

recognise.

.

Okay?

باشه؟

So, for example, it might be a new curry.

بنابراین، برای مثال، ممکن است یک کاری جدید باشد.

And you're not sure it's the recipe says curry, and you put in all the ingredients that they

و مطمئن نیستید که دستور غذا کاری را نوشته باشد، و تمام موادی را که از

asked you to add.

شما خواسته اند اضافه کنید.

You've mixed it the way it told you.

شما آن را همانطور که به شما گفته بود مخلوط کردید.

But it just has a peculiar taste like there's something either missing or just something

اما فقط طعم عجیبی دارد، مثل اینکه چیزی کم است یا چیزی

about it that's not quite right.

در آن وجود دارد که کاملاً درست نیست.

So you continue with it.

بنابراین شما به آن ادامه دهید.

It's not that it's bad.

این که بد نیست.

It's... and it's not that it's, it's got a foul taste.

این است... و اینطور نیست، طعم بدی دارد.

It's just a peculiar taste.

این فقط یک طعم عجیب و غریب است.

And it's just something you cannot put your finger on.

و این فقط چیزی است که نمی توانید انگشت خود را روی آن بگذارید.

Okay, so you might ask your partner to taste it and see what he thinks or she thinks, and

خوب، پس ممکن است از شریکتان بخواهید آن را بچشد و ببیند او چه فکر می کند یا او فکر می کند، و

they taste it and go, Yeah, why don't you try adding a pinch of salt?

آنها آن را می چشند و می روند، آره، چرا سعی نمی کنید کمی نمک اضافه کنید؟

Or why don't you add a pinch of some other spice that will just change the flavour of

یا چرا مقداری ادویه دیگر اضافه نمی کنید که فقط طعم

it and perhaps that will work.

آن را تغییر دهد و شاید کارساز باشد.

So you get a peculiar taste not something you can immediately recognise or identify.

بنابراین طعم عجیبی می گیرید نه چیزی که بلافاصله بتوانید تشخیص دهید یا تشخیص دهید.

All you can say.

تمام چیزی که می توانید بگویید.

It's just a peculiar taste.

این فقط یک طعم عجیب و غریب است.

Not so sure I'd cook that again.

مطمئن نیستم دوباره آن را بپزم.

Or if I do, perhaps I might just change one or two of the spices cause they're not really

یا اگر این کار را بکنم، شاید فقط یکی دو تا از ادویه ها را عوض کنم چون

my cup of tea now.

الان واقعا فنجان چای من نیستند.

So a peculiar taste.

بنابراین یک طعم عجیب و غریب.

When something gives off a smell, it usually means something negative.

وقتی چیزی بویی می دهد، معمولاً به معنای چیزی منفی است.

Okay?

باشه؟

So for example, if you come home from that holiday and you walk into the kitchen, you

برای مثال، اگر از آن تعطیلات به خانه می‌آیید و وارد آشپزخانه می‌شوید، در

open the fridge and there's something giving off a smell, it usually means that you've

یخچال را باز می‌کنید و چیزی بویی می‌دهد، معمولاً به این معنی است که

left something in the fridge a little bit too long.

چیزی را کمی بیش از حد در یخچال گذاشته‌اید.

Milk has gone stale.

شیر کهنه شده است.

Cheese has gone mouldy something there that just isn't right.

پنیر چیزی کپک زده است که درست نیست.

So you hunt around in the fridge smelliness and smell.

بنابراین شما در یخچال بوی بد و بو را شکار می کنید.

Oh, yeah, that's it.

اوه، بله، همین است.

Yeah, so gives us a smell so you're able to identify what it is.

بله، به ما بو می دهد تا بتوانید تشخیص دهید که چیست.

And it gets binned immediately.

و بلافاصله بنه می شود.

So when something gives off a smell, it usually refers to something bad, okay?

بنابراین وقتی چیزی بویی می دهد، معمولاً به چیزی بد اشاره می کند، خوب؟

That doesn't necessarily have to be food.

این لزوما نباید غذا باشد.

But in relating... in relation to food, it's usually something that hits your your nose,

اما در رابطه... در رابطه با غذا، معمولاً

as soon as you come into the house or into the kitchen.

به محض ورود به خانه یا آشپزخانه، به بینی شما ضربه می زند.

Could...

ممکن است...

It could be a piece of overripe fruit that you've left in the fruit basket, a banana

این می تواند یک تکه میوه نارس باشد که در سبد میوه جا گذاشته اید، یک موز

or something that's just gone a little bit too long.

یا چیزی که کمی طولانی شده است .

So you get that deadly sweet smell of the the rotten fruit.

بنابراین شما بوی شیرین کشنده میوه فاسد را دریافت می کنید.

So you just have to be really, really careful, it gives off a smell.

بنابراین شما فقط باید واقعاً مراقب باشید، بویی می دهد.

Or if you walk into a greenhouse where there's lots and lots of vegetables, and the sun is

یا اگر وارد گلخانه‌ای می‌شوید که در آن سبزی‌های زیادی وجود دارد، و آفتاب

very hot, there's a certain smell that you'll get in the greenhouse when you walk your walk

بسیار گرم است، بوی خاصی وجود دارد که وقتی وارد آن می‌شوید در گلخانه به مشامتان می‌رسد

in, so it gives off a smell.

، بنابراین بویی می‌دهد.

An overpowering stink.

بوی تعفن شدید

Well, a stink, again, is a bad smell.

خب، باز هم بوی بد بوی بدی است.

Like a stink of the smell of the shoes.

مثل بوی بد کفش.

Or the training gear that your kids have used.

یا وسایل آموزشی که بچه های شما از آن استفاده کرده اند.

And they've left in their gym bag for the last week and forgot to put it in the washing

و آنها هفته گذشته در کیف باشگاه خود جا گذاشته اند و فراموش کرده اند آن را در ماشین لباسشویی بگذارند

machine.

.

That will certainly stink.

که قطعا بوی تعفن خواهد داد.

Yeah, that would be a very overpowering stick.

بله، این یک چوب بسیار قدرتمند خواهد بود.

But if some food has been left in the fridge longer than it should be.

اما اگر مقداری غذا بیش از آنچه باید در یخچال بماند.

Or somebody dropped something underneath the sofa behind the sofa.

یا کسی چیزی زیر مبل پشت مبل انداخت.

And after a while it begins to smell, particularly when the summer days are long and hot.

و پس از مدتی بوی آن بویژه زمانی که روزهای تابستان طولانی و گرم است شروع به بوییدن می کند.

So there's an overpowering stinking, you have to open all the windows and get some fresh

بنابراین یک بوی بد وجود دارد، شما باید تمام پنجره ها را باز کنید و

air in very very quickly.

خیلی سریع هوای تازه وارد کنید.

Or indeed if you burn the meat in the cooker.

یا در واقع اگر گوشت را در اجاق گاز بسوزانید.

Perhaps you put meat in the cooker, and then you had to run out to get something and you

شاید شما گوشت را در اجاق گاز ریخته اید، و سپس مجبور شده اید برای به دست آوردن چیزی بیرون بیایید و

just forget about it.

فقط آن را فراموش کرده اید.

You meet somebody and then you say, Oh my God, my God, I've left the the food in the

یکی را ملاقات می کنی و بعد می گویی، خدای من، خدای من، من غذا را در تنور گذاشته ام

oven and you run home and there's your incinerated or your burnt piece of meat and there's an

و تو به خانه فرار می کنی و آنجا تکه گوشت سوزانده یا سوخته ات است و

overpowering stink of burnt meat.

بوی بد گوشت سوخته ای به مشام می رسد.

It's black.

سیاه است.

Yeah.

آره

So it's not something that you can really serve up to the family and you have to throw

بنابراین این چیزی نیست که بتوانید واقعاً به خانواده ارائه دهید و باید

it out and start all over again.

آن را کنار بگذارید و همه چیز را از نو شروع کنید.

So an overpowering stink overpower means something that almost knocks you out because it's so

بنابراین یک غلبه بر بوی بد به معنای چیزی است که تقریباً شما را از کار می اندازد زیرا بسیار

so strong, so overpowering, really strong stink, very bad, heavy smell, okay.

قوی است، بسیار قوی است، بوی بسیار قوی، بسیار بد، بوی سنگین، خوب.

And then we have a revolting stench.

و سپس ما بوی تعفن شورشی داریم.

Again, referring to bad smell.

باز هم اشاره به بوی بد است.

So revolting, something that's revolting is very, very bad.

بنابراین شورش، چیزی که شورش می کند، بسیار بسیار بد است. بوی

Stench is a really strong, deep smell like blue cheese.

بد بوی بسیار قوی و عمیقی شبیه پنیر آبی است.

I love it.

عاشقشم.

I absolutely love it.

من کاملا آن را دوست دارم.

My wife doesn't like it so much.

همسرم آنقدرها دوست ندارد.

But it's amazing when you have it in its package or box looks absolutely beautiful.

اما زمانی که آن را در بسته بندی یا جعبه اش داشته باشید بسیار زیبا به نظر می رسد شگفت انگیز است.

When you open the box and slice into it.

وقتی جعبه را باز کردید و داخل آن برش دادید.

Few hours later, it's a really really strong smell or a stench of blue cheese and you know

چند ساعت بعد، بوی واقعاً قوی یا بوی پنیر آبی می‌دهد و شما

exactly what's in the fridge.

دقیقاً می‌دانید که چه چیزی در یخچال است.

You don't have to be told by anybody but there's definitely blue cheese somewhere because you

لازم نیست کسی به شما بگوید، اما مطمئناً در جایی پنیر آبی وجود دارد زیرا

can smell it.

می توانید آن را بو کنید.

As soon as you walk into the house or walk into the apartment and you get...

به محض اینکه وارد خانه می‌شوید یا وارد آپارتمان می‌شوید و ... می‌دانید

You know... for my wife, it's a revolting stench.

... برای همسرم بوی بدی می‌آید.

She doesn't like it.

او آن را دوست ندارد.

I like it.

خوشم می آید.

Love the taste, but the smell can be a little bit strong.

طعم را دوست دارم، اما بوی آن می تواند کمی قوی باشد.

Okay, so a stench of blue cheese.

خوب، پس بوی تعفن پنیر آبی.

And then finally, to catch a whiff of something.

و در نهایت، برای گرفتن بوی چیزی.

Well, it's not something overpowering, it's not something bad.

خوب، این چیزی غلبه کننده نیست، چیز بدی نیست.

A whiff is an informal way to talk about a smell.

بو کردن روشی غیررسمی برای صحبت در مورد بو است.

So to catch a whiff of something is just

بنابراین برای گرفتن بوی چیزی فقط

Oh, somebody's having a barbecue.

اوه، کسی در حال کباب کردن است.

I got a whiff of sausages cooking.

من دم از پختن سوسیس می زنم.

I wonder where that's coming from.

من تعجب می کنم که این از کجا می آید.

Or you get a whiff of pizza.

یا بوی پیتزا می خورید.

So one of the kids has come home and they've sneaked up the stairs with the box of pizza

بنابراین یکی از بچه ها به خانه آمده است و آنها با جعبه پیتزا به صورت مخفیانه از پله ها بالا رفته اند

and so you follow the smell into the bedroom and there they are tucking into their fever

و بنابراین شما بو را به اتاق خواب دنبال می کنید و آنها در آنجا در پپرونی مورد علاقه خود در تب خود فرو می کنند

favourite pepperoni and so you get or catch a quick whiff of food so it flows through

و بنابراین شما می توانید یا به سرعت بوی آن را بگیرید. غذا از طریق

the the apartment it flows through the house very very quickly.

آپارتمان جریان می یابد و خیلی سریع در خانه جریان می یابد .

So you can catch a whiff of coffee.

بنابراین می توانید یک بوی قهوه بخورید.

As you walk past the coffee shop.

همانطور که از کنار کافی شاپ رد می شوید.

You don't have to be told where you are, just sniff the air and you can smell the aroma

لازم نیست به شما بگویند کجا هستید، فقط هوا را استشمام کنید تا عطر

of coffee perculating on... in the coffee machine.

قهوه را که در دستگاه قهوه جوش می پیچد، استشمام کنید .

So when you walk past a... any sort of coffee chain, you'll... you'll get that particular

بنابراین وقتی از کنار یک ... هر نوع قهوه زنجیره ای رد می شوید، آن بوی خاص را خواهید داشت

smell.

. واقعاً واقعاً

So really really pleasant, not overpowering, but you catch the whiff of coffee and you

لذت بخش است، نه زیاد، اما شما بوی قهوه را می خورید و می

go, Yeah, I think I'll and grab one.

روی، آره، فکر می کنم من می خواهم و یکی را می گیرم.

I'll go and get my Americano.

من برم آمریکانو بیارم.

Okay, so all of these are just collocations and dealing with the tastes okay, so relating

بسیار خوب، پس همه اینها فقط ترکیب هستند و با مزه ها سروکار دارند، بنابراین

to taste and also to smell.

به طعم و همچنین بویایی مربوط می شوند.

And a lot of the words and collocations have used in relation to smell or bad smell.

و بسیاری از کلمات و ترکیبات در رابطه با بو یا بوی بد استفاده شده است.

So they're usually the ones we notice first, you know, we get a stench or a wave for something

بنابراین آنها معمولاً همانهایی هستند که ما ابتدا متوجه آنها می شویم، می دانید، بوی تعفن یا موجی برای چیزی که

stinks, something quite strong, so it's not so good.

بوی بد می دهد، چیزی کاملاً قوی است، بنابراین آنقدرها خوب نیست.

But they can be good smells as well.

اما می توانند بوی خوبی نیز داشته باشند.

But when we're talking about good smells, then we use those words like aroma.

اما وقتی در مورد بوی خوب صحبت می کنیم، از کلماتی مانند عطر استفاده می کنیم.

Yeah, okay, the perfume, the aroma, so they all relate to good smells, whereas stink and

بله، خوب، عطر، عطر، پس همه آنها به بوهای خوب مربوط می شوند، در حالی که بوی بد و

stench are usually relating to bad smells.

تعفن معمولاً به بوی بد مربوط می شوند.

Okay, so let me give them to you one more time.

باشه پس بذار یه بار دیگه بهت بدم

Subtle flavour of subtle flavours.

طعم لطیف طعم های لطیف.

A distinctive aroma.

رایحه ای متمایز.

Bring out the flavour of something.

عطر و طعم چیزی را بیرون بیاورید.

A bitter aftertaste.

یک مزه تلخ.

When you chew into something that doesn't really taste so good.

وقتی چیزی را می جوید که واقعاً طعم خوبی ندارد.

A bitter aftertaste.

یک مزه تلخ.

A bland taste.

یه طعم ملایم

Really tastes of nothing, bland taste.

واقعا مزه هیچی نیست، طعم ملایمی داره.

Peculiar taste, something you really can't identify.

طعم عجیب و غریب، چیزی که واقعا نمی توانید تشخیص دهید.

To give off a smell.

تا بو بدهند

And usually, when it gives off a smell, it's a bad smell.

و معمولاً وقتی بو می دهد، بوی بدی می دهد.

An overpowering stink.

بوی تعفن شدید

A revolting stench.

بوی تعفن طغیان کننده

And then finally, to catch a whiff and to catch a whiff of something.

و در نهایت، برای گرفتن یک بو و گرفتن بوی چیزی.

Okay, so again, try to use those particularly when you're in the kitchen and you're cooking

بسیار خوب، پس دوباره، سعی کنید از آن ها استفاده کنید، به خصوص زمانی که در آشپزخانه هستید و در حال پختن

something you're opening certain packets, see what you get a flavour of, see what you

چیزی هستید که بسته های خاصی را باز می کنید، ببینید چه طعمی دارید، ببینید چه

get an aroma of, see what is an after... bitter aftertaste or something that gives a particular

عطری به دست می آورید، ببینید چه چیزی است. پس از... مزه تلخ یا چیزی که

or peculiar taste or a very, very strong stench or stink.

طعم خاص یا عجیبی می دهد یا بوی بسیار بسیار قوی یا بو می دهد.

Practice them, come back to me with any problems, I'll try to help you.

آنها را تمرین کنید، با هر مشکلی به من بازگردید، من سعی خواهم کرد به شما کمک کنم.

And as always, thanks for listening.

و مثل همیشه، ممنون که گوش دادید.

Thanks for watching.

ممنون از ملاحظه تان.

Join me again soon.

به زودی دوباره به من بپیوندید.