USEFUL English phrases for daily conversation | Phrases for invitations

Hi there, this is Harry and welcome back  to advanced English lessons with Harry,  

سلام، این هری است و به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید،

where I try to help you to get a better  understanding of the English language. If  

که سعی می‌کنم به شما کمک کنم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید. اگر

you're preparing for that all-important job  interview, or if you're preparing for those  

برای آن مصاحبه شغلی بسیار مهم آماده می‌شوید ، یا برای آن

proficiency exams, you're not quite sure about  how to say something, how to write something,  

آزمون‌های مهارتی آماده می‌شوید، درباره نحوه گفتن چیزی، نحوه نوشتن چیزی، و

the grammar structure. Well, you've come  to the right place. We can help you with  

ساختار دستور زبان کاملاً مطمئن نیستید. خوب، شما به جای درست آمده‌اید. ما می‌توانیم با

all of those. Improve your vocabulary,  introduce some key expressions and phrases.

همه این موارد به شما کمک کنیم. دایره لغات خود را بهبود بخشید، عبارات و عبارات کلیدی را معرفی کنید.

And then our particular lesson today,  our advanced English lesson today,  

و سپس درس خاص امروز ما، درس انگلیسی پیشرفته امروز ما،

we're looking at ways in which you can  deal with an invitation. So great ways in  

ما به دنبال راه‌هایی هستیم که از طریق آنها می‌توانید با یک دعوت‌نامه مقابله کنید. راه‌های بسیار عالی

which you can respond to an invitation. So  we're going to look at positive responses,  

که می‌توانید به دعوت‌نامه پاسخ دهید. بنابراین، ما به پاسخ‌های مثبت،

negative responses, and of course,  some neutral responses as well.

پاسخ‌های منفی، و البته، برخی از پاسخ‌های خنثی نیز نگاه خواهیم کرد.

Okay, and if you find out that you liked this  particular lesson, then please like the video,  

بسیار خوب، و اگر متوجه شدید که این درس خاص را دوست داشتید، لطفاً ویدیو را لایک کنید،

and if you can subscribe to our channel,  because it does, it really, really helps.

و اگر می‌توانید در کانال ما مشترک شوید، زیرا واقعاً کمک می‌کند.

Okay, so let's get back to our lesson  today. It's all about invitations.  

بسیار خوب، پس بیایید به درس امروز خود برگردیم . همه چیز در مورد دعوت نامه است.

How do we accept an invitation? And how  do we refuse an invitation? Or indeed,  

چگونه یک دعوت نامه را قبول کنیم؟ و چگونه دعوت را رد کنیم؟ یا واقعاً،

if we're not quite sure? How do we sort of strike  a neutral balance before you say yes or no. We've  

اگر ما کاملاً مطمئن نیستیم؟ چگونه می‌توانیم تعادل خنثی را قبل از گفتن بله یا خیر ایجاد کنیم؟

all been in that situation before. You get two  invitations, if you're lucky. Two invitations  

همه ما قبلاً در چنین شرایطی بوده‌ایم. اگر خوش شانس باشید، دو دعوت نامه دریافت می کنید. دو دعوت

for a party. Who do you accept? And who do you  reject? Or you get an invitation somewhere,  

برای یک مهمانی. چه کسی را قبول دارید؟ و چه کسی را رد می‌کنید؟ یا جایی دعوت می‌شوید،

and you don't really want to go either because  you don't know the people so well, or you just  

و واقعاً نمی‌خواهید بروید، زیرا مردم را به خوبی نمی‌شناسید، یا فقط

can't be bothered. And so you need a way, a nice  way in which you can turn down that particular  

نمی‌توانید اذیت شوید. و بنابراین شما به راهی نیاز دارید، راهی خوب که بتوانید آن دعوت خاص را رد کنید

invitation. So these are all very helpful. Yeah.  How to accept and how to decline invitations.

. بنابراین همه اینها بسیار مفید هستند. آره نحوه پذیرش و نحوه رد دعوت ها

Okay, so let's go through them, I broken them  down into a few categories. First one will focus  

خوب، پس بیایید آنها را مرور کنیم، آنها را به چند دسته تقسیم کردم. اولی

on the positive. So you want to find different  ways in which you can give a positive response.

روی موارد مثبت تمرکز خواهد کرد. بنابراین می‌خواهید راه‌های متفاوتی را بیابید تا بتوانید پاسخ مثبت بدهید.

So the first one might be, Great, I'll see  you there. So that could be just a nice,  

بنابراین اولین مورد ممکن است این باشد، عالی، من شما را آنجا خواهم دید. بنابراین این می تواند فقط یک

friendly invitation from your friend to his  birthday party. It's nothing special. It's  

دعوت خوب و دوستانه از طرف دوست شما به جشن تولدش باشد. چیز خاصی نیست این

not a 30th, or 40th, or 50th. You just get a  an invitation, either by mobile phone, by text,  

30، یا 40، یا 50 نیست. شما فقط یک دعوت نامه دریافت می کنید، یا از طریق تلفن همراه، از طریق پیامک، از طریق

by email, whatever it is, and how you're going  to say it such as Thank you. Ah, that's great,  

ایمیل، هر چه که باشد، و نحوه بیان آن مانند تشکر از شما. آه، عالی است،

I'll see you there. Meaning Yeah, that's the  date. It's in my diary. And I'll be there in  

شما را آنجا خواهم دید. به این معنی که بله، آن تاریخ است. در دفتر خاطراتم هست و من در

the pub, in the restaurant, at your home,  wherever the party is going to take place.

میخانه، رستوران، خانه شما، هر جا که قرار است مهمانی برگزار شود، آنجا خواهم بود.

Second. Oh, I'm looking forward to it.  So there's a nice positive way to give  

دومین. اوه، من مشتاقانه منتظر آن هستم. بنابراین یک راه مثبت خوب برای دادن

somebody a positive response. Yeah, I'd like  to invite you to my birthday party or we're  

پاسخ مثبت به دیگران وجود دارد. بله، می‌خواهم تو را به جشن تولدم دعوت کنم، یا با

having a bit of a gathering of the family and  friends and we'd love it if you could come. Ah,  

خانواده و دوستان جمع می‌شویم و خوشحال می‌شویم که بیای. آه،

great. I'm looking forward to it already.  Yeah, I'll be there. Put it in my diary.  

عالی من مشتاقانه منتظر آن هستم. بله، من آنجا خواهم بود. آن را در دفتر خاطراتم بگذار

I wouldn't miss it for the world. Yeah.  Okay. So yeah, I'm looking forward to it.

من آن را برای دنیا از دست نمی دهم. آره باشه. بنابراین بله، من مشتاقانه منتظر آن هستم.

Next, when you're really, really positive,  and this is all about intonation in your  

بعد، زمانی که شما واقعاً، واقعاً مثبت هستید، و همه چیز مربوط به لحن

voice, Oh, I can't wait. It will be great to catch  up with all the old friends again. So perhaps one  

صدای شماست، اوه، من نمی توانم صبر کنم. خیلی خوب خواهد بود که دوباره با همه دوستان قدیمی آشنا شوید. بنابراین شاید یکی

of your college mates is organising a reunion.  They're great fun. So the they haven't seen each  

از هم دانشگاهی های شما در حال سازماندهی یک اتحاد مجدد باشد. آنها سرگرم کننده هستند. بنابراین آنها

other for four or five years since everybody  left college. So this is the opportunity for  

چهار یا پنج سال از زمانی که همه دانشگاه را ترک کردند یکدیگر را ندیده اند. بنابراین این فرصتی است برای

everybody to come together. They're meeting  in the centre of town somewhere or somebody's  

همه تا گرد هم آیند. آنها در مرکز شهر در جایی ملاقات می کنند یا کسی

booked a room above a restaurant or a bar, but  all the guys and girls are going to be there.  

اتاقی بالای یک رستوران یا بار رزرو کرده است، اما همه دخترها و پسرها آنجا خواهند بود.

So different people have been asked to contact  the people they knew best. So you get the call  

بنابراین از افراد مختلف خواسته شده است که با افرادی که بیشتر می‌شناسند تماس بگیرند. بنابراین شما تماس

or the text or the email and your response  is, Wow, I can't wait. I was really looking  

یا پیامک یا ایمیل را دریافت می‌کنید و پاسخ شما این است، وای، نمی‌توانم صبر کنم. من واقعاً مشتاقانه

forward to that. It's been ages since I  caught up with everybody. I cannot wait.

منتظر آن بودم. سال‌هاست که با همه آشنا نشده‌ام. نمی توانم صبر کنم.

Now, if you're really happy and you want something  very informal, we can use this word "chuffed."  

اکنون، اگر واقعاً خوشحال هستید و چیزی بسیار غیررسمی می‌خواهید، می‌توانیم از این کلمه «شفلت» استفاده کنیم.

See how it's spelt on the screen there and the  pronunciation ch-, chuffed. When I'm chuffed,  

ببینید چگونه املای آن روی صفحه وجود دارد و تلفظ ch-، chuffed. وقتی خفه می شوم، به این

it means I'm really happy and perhaps a little bit  surprised that you invited me. Oh, perhaps you got  

معنی است که واقعاً خوشحالم و شاید کمی متعجبم که مرا دعوت کردی. اوه، شاید شما

an invitation from your friend to be the godfather  or godmother of the new baby. So when you say I'm  

دعوت نامه ای از دوستتان دریافت کرده اید که پدرخوانده یا مادرخوانده نوزاد جدید باشید. بنابراین وقتی می گویید من

chuffed means you're really really excited. In  fact, you're honoured to have been selected.  

خنده ام به این معنی است که واقعاً هیجان زده هستید. در واقع، باعث افتخار شماست که انتخاب شده اید.

Wow. They picked me, they selected me to be the  godmother or the godfather. Or the best man. Or  

وای. آنها من را انتخاب کردند، آنها مرا به عنوان مادرخوانده یا پدرخوانده انتخاب کردند. یا بهترین مرد یا

a bridesmaid. Wow, I'm chuffed. I'm really, really  chuffed. And, yeah, that's really really makes me  

ساقدوش عروس. وای من دلم گرفته من واقعاً، واقعاً خفه شدم. و، بله، این واقعاً به من

feel good. Chuffed. So it's very, very informal,  but it's a nice way to accept that invitation.

احساس خوبی می‌دهد. چف شده. بنابراین بسیار بسیار غیررسمی است، اما روش خوبی برای پذیرفتن این دعوت است.

Or something a little bit more formal.  Yeah. And so you know, it's not so excitable  

یا چیزی کمی رسمی تر. آره و بنابراین می دانید، آنجا چندان هیجان انگیز نیست

there. So you might just say something like, Oh,  it's great to be included. So you get invited to  

. بنابراین می‌توانید چیزی شبیه به اوه، بسیار عالی است بگویید. بنابراین شما به

the reunion or you get invited to the birthday  party, the Christmas party, whatever the the party  

جلسه مجدد دعوت می شوید یا به جشن تولد ، جشن کریسمس، هر جشنی   که

happens to be, yeah... And you want to be there,  but you're not overly excited about it, but it's  

اتفاق می افتد، بله... و شما می خواهید آنجا باشید، اما در مورد آن خیلی هیجان زده نیستید، اما

nice to be asked. So yeah, great to be included.  I'll be there. It's great to be included.

خوب است که از شما خواسته شود. بنابراین بله، عالی است که گنجانده شود. من آنجا خواهم بود. بسیار عالی است که گنجانده شود.

And then again, another slightly  informal way to reply positively. Yeah,  

و دوباره، روش کمی غیر رسمی دیگر برای پاسخ مثبت. بله،

count me in. So it could be just a simple  game of football with the guys. It could  

من را به حساب بیاورید. بنابراین این می تواند فقط یک بازی ساده فوتبال با بچه ها باشد. ممکن است

be to go on a pub crawl. It could be good to  go on a hike. It could be to do many, many,  

خزیدن در میخانه باشد. رفتن به پیاده‌روی می‌تواند خوب باشد. این می تواند انجام خیلی، خیلی،

many things. And your reply is, Yeah, count me  in. Meaning, yeah, I'll be there. Count me in.

بسیاری کارها باشد. و پاسخ شما این است، بله، من را حساب کنید . یعنی، بله، من آنجا خواهم بود.

And again, a little bit more informal as  well. Yeah, I'm up for that. And when I'm  

و باز هم کمی غیر رسمی تر . بله، من برای آن آماده هستم. و وقتی من

up for something, means you want to do it. You're  going to be there. You won't be the first there.  

برای کاری آماده هستم، به این معنی است که شما می خواهید آن را انجام دهید. شما آنجا خواهید بود. تو اونجا اولین نفر نخواهی بود

Maybe you will. But you're really up. I'm up  for that meaning. Yeah, I want to take part.

شاید شما. اما تو واقعاً بیدار شدی من برای این معنا آماده هستم. آره میخوام شرکت کنم

Okay. So nice, positive ways in which you can  respond to invitations. I'll give them to you  

باشه. روش‌های بسیار خوب و مثبتی که می‌توانید به دعوت‌ها پاسخ دهید. یک بار دیگر آنها را به شما می دهم

one more time. Great. I'll see you there. Great.  I'll see you there. I'm looking forward to it. I'm  

. عالی. اونجا میبینمت عالی. اونجا میبینمت من مشتاقانه منتظر آن هستم. من مشتاقانه

looking forward to it. I can't wait. I can't  wait. I'm chuffed and chuffed. Great to be  

منتظر آن هستم. من نمی توانم صبر کنم. من نمی توانم صبر کنم. من خفه و خفه شده ام. گنجانده شدن عالی است

included. Great to be included. Count me in. And  then finally, I'm up for that. I'm up for that.

. عالی گنجانده شود. من را حساب کنید. و سپس در نهایت، من برای آن آماده هستم. من برای آن آماده هستم.

Okay. Now, when you want to say no. And we've all  been in that situation, we get the invitation and  

باشه. حالا وقتی می خواهید نه بگویید. و همه ما در چنین موقعیتی بوده‌ایم، دعوتنامه را دریافت می‌کنیم و

you open it. Oh, hmm... I wish they hadn't asked  me, I don't really want to go. I don't really like  

شما آن را باز می‌کنید. اوه، هوم... کاش از من نمی پرسیدند ، من واقعاً نمی خواهم بروم. من واقعاً

those people or I'm not so friendly with them. Or  I haven't seen them for ages, I'll feel a little  

آن افراد را دوست ندارم یا با آنها خیلی دوست نیستم. یا مدت‌هاست که آنها را ندیده‌ام، کمی احساس

bit awkward. So I need an excuse. So how am I  going to tell them I don't want to go without  

ناجوری می‌کنم. پس به بهانه نیاز دارم. پس چگونه می‌خواهم به آنها بگویم که نمی‌خواهم بدون اینکه

hurting anybody's feeling? And that's usually  how we feel. We want to say no, we want to turn  

احساس کسی را جریحه دار کنم، بروم؟ و معمولاً این احساسی است که ما داریم. می‌خواهیم نه بگوییم، می‌خواهیم

down the invitation, refuse the invitation. But we  want to do it in a way that nobody will be overly  

دعوت را رد کنیم، دعوت را رد کنیم. اما ما می‌خواهیم این کار را به‌گونه‌ای انجام دهیم که هیچ‌کس بیش از حد

upset and say, Oh, that guy. He never comes to  anything. Okay, so let's try a few of these.

ناراحت نشود و بگوید، اوه، آن پسر. او هرگز سراغ چیزی نمی آید . خوب، پس بیایید چند مورد از اینها را امتحان کنیم.

I'd love to go, but... Okay, so you  get the invitation for the reunion,  

من دوست دارم بروم، اما... باشه، پس دعوتنامه برای اتحاد دوباره دریافت می‌کنی،

I'd love to go but I have to go away on a  business trip. I'm really busy these days,  

دوست دارم بروم، اما باید برای یک سفر کاری بروم. این روزها واقعاً سرم شلوغ است،

perhaps next time. So you let them down gently.  You refuse, but you've got a reason for refusing  

شاید دفعه بعد. بنابراین آنها را به آرامی ناامید می کنید. شما امتناع می‌کنید، اما دلیلی برای رد کردن دارید

because there's a business trip, or there's  a family reunion, or a family get-together,  

زیرا یک سفر کاری وجود دارد، یا یک گردهمایی خانوادگی، یا یک گردهمایی خانوادگی،

or some special anniversary. I'd love to go,  but I promised my wife that I take away for  

یا سالگرد خاصی وجود دارد. من خیلی دوست دارم بروم، اما به همسرم قول دادم که برای

a weekend. And we haven't been away for such a  long time. So again, a good reason and a good  

یک آخر هفته ببرم. و ما برای چنین مدت طولانی دور نبودیم. پس باز هم، یک دلیل خوب و یک

excuse for turning down the invitation.  And nobody is going to get upset we hope.

بهانه خوب برای رد کردن دعوت. و ما امیدواریم که هیچ کس ناراحت نشود.

Another one. I'm sorry, I can't make it. I'd love  to go, but, you know, it just doesn't suit. I'm  

یکی دیگه. متاسفم، نمی توانم. من دوست دارم بروم، اما، می‌دانی، این کار مناسب نیست. من

really really busy. We're getting ready for new  baby arriving or I've just changed my job or,  

واقعاً سرم شلوغ است. داریم برای آمدن نوزاد جدید آماده می‌شویم یا من تازه شغلم را عوض کرده‌ام یا،  می‌دانی

you know, I'm training the football...  local football team. So these things take  

، دارم فوتبال... تیم فوتبال محلی را آموزش می‌دهم. بنابراین این چیزها

a bit of time. So I'm sorry, I can't make  it. But thanks for the invitation anyway.

کمی زمان می برد. بنابراین متاسفم، نمی‌توانم آن را انجام دهم . اما به هر حال از دعوتت ممنونم.

Another one, I hate to say no, but... So  this just gets people to expect to know  

یکی دیگر، من از نه گفتن متنفرم، اما... بنابراین این باعث می‌شود مردم انتظار داشته باشند که بدانند

I hate to say no, but I'm afraid I have  to on this occasion, because it clashes  

من از نه گفتن متنفرم، اما می‌ترسم در این مناسبت مجبور شوم، زیرا

with another event. And the word "clash"  means two events are at the same time,  

با رویداد دیگری در تضاد است. و کلمه "برخورد" به معنای دو رویداد همزمان،

or more or less the same time. And it's just  not going to be possible for you to get back  

یا کم و بیش در یک زمان است. و بازگشت از یکی برای شرکت در دیگری برای شما امکان پذیر نخواهد بود

from one to attend the other. So I hate to say  no, but I'm afraid I have to on this occasion,  

. بنابراین از نه گفتن متنفرم ، اما می‌ترسم در این مناسبت،

perhaps the next time or keep me in mind for  the next time. Okay, so I hate to say no, but...

شاید دفعه بعد، مجبور شوم یا برای دفعه بعد مرا به خاطر بسپارم . خوب، پس من از نه گفتن متنفرم، اما... یا می‌توانیم

Or we can say I'd hate to miss this reunion, but  I'm afraid I'm going to have to. I'd hate to miss.  

بگوییم که دوست ندارم این دیدار را از دست بدهم، اما می‌ترسم مجبور شوم . از دست دادن متنفرم

It has been such a long time since the guys got  together. Remember, all the good times we had. And  

خیلی وقت بود که بچه ها دور هم جمع شدند. یادت باشه تمام لحظات خوبی که داشتیم و

we always promised that we get together again. But  you know the way life is? Everything gets on top.  

همیشه قول داده بودیم که دوباره دور هم جمع شویم. اما می‌دانید زندگی چگونه است؟ همه چیز در اوج قرار می گیرد.

Family work, whatever it might be. So I'd hate  to miss it, but I'm afraid I'm going to have to.

کار خانوادگی، هر چه که باشد. بنابراین من از از دست دادن آن متنفرم، اما می ترسم مجبور شوم.

So nice ways, nice polite ways, which is really  important as how you can say no. So I'd love to  

روش‌های بسیار خوب، روش‌های مؤدبانه خوب، که واقعاً مهم است که چگونه می‌توانید نه بگویید. بنابراین من دوست دارم

go but... I'm sorry, I can't make it because...  I hate to say no, but I'm afraid I'm going to  

بروم اما ... متأسفم، نمی توانم آن را انجام دهم زیرا ...  از نه گفتن متنفرم، اما می ترسم

have to in this occasion. I'd hate to miss it,  but, you know, what can I do? Okay, so these are  

در این موقعیت  مجبور شوم. دوست ندارم از دستش بدهم، اما، می‌دانی، چه می‌توانم بکنم؟ بسیار خوب، پس اینها

different ways in which you can say no. Now, of  course you can just simply say, No thanks. Yeah,  

روش‌های مختلفی هستند که می‌توانید نه بگویید. اکنون، البته می‌توانید به سادگی بگویید، نه، متشکرم. بله،

or I don't want to. Or it's not for me, I'm not  a party guy. You know, so you can use those sorts  

یا نمی‌خواهم. یا برای من نیست، من اهل مهمانی نیستم. می دانید، بنابراین می توانید از این

of excuses. But people get a little browned  off, annoyed when somebody constantly says no,  

بهانه ها استفاده کنید. اما مردم کمی مات می‌شوند ، وقتی کسی مدام می‌گوید نه،

no thanks because they feel you've lost interest.  So you just have to be sometimes a little careful  

نه متشکرم، اذیت می‌شوند، زیرا احساس می‌کنند علاقه‌تان را از دست داده‌اید. بنابراین، گاهی اوقات باید کمی مراقب

with people's feelings and use expressions  that won't offend or won't upset anybody.

احساسات مردم باشید و از عباراتی استفاده کنید که باعث توهین یا ناراحتی کسی نشود.

Okay, now, the neutral responses. This is where  you're neither saying yes or no, but you're just  

خوب، در حال حاضر، پاسخ های خنثی. اینجاست که نه بله یا نه می‌گویید، بلکه فقط   به

sort of getting people ready for the fact that  there might be or you might have to refuse because  

نوعی مردم را برای این واقعیت آماده می‌کنید که ممکن است وجود داشته باشد یا ممکن است مجبور شوید آن را رد کنید، زیرا

there is a clash of dates or something. So if we  want to be neutral, we can use expressions like,  

یک برخورد بین قرارها یا چیزی وجود دارد. بنابراین، اگر بخواهیم خنثی باشیم، می‌توانیم از عباراتی مانند «

I'll do my best, but I can't promise, okay.  Or I'll do my best, but I can't make promises,  

من تمام تلاشم را می‌کنم» استفاده کنیم، اما نمی‌توانم قول بدهم، باشه. یا تمام تلاشم را می‌کنم، اما نمی‌توانم قول‌هایی بدهم،

or I don't want to make promises that I cannot  keep. So when we say, I'll do my best that means,  

یا نمی‌خواهم قول‌هایی بدهم که نمی‌توانم به آن‌ها عمل کنم. بنابراین وقتی می‌گوییم، تمام تلاشم را می‌کنم، به این معنی است که،

yeah, look, I'll try a see, can I clear my  diary and see if I can move things around a bit,  

آره، ببین، سعی می‌کنم ببینم، می‌توانم دفتر خاطراتم را پاک کنم و ببینم آیا می‌توانم چیزها را کمی جابه‌جا کنم،

whatever you have to do. So I'll do my best  to be there, but I can't make any promises,  

هر کاری که باید انجام دهی. بنابراین تمام تلاشم را می‌کنم تا آنجا باشم، اما نمی‌توانم قولی بدهم،

or I can't promise that I will.  And perhaps you will let them know,  

یا نمی‌توانم قول بدهم که خواهم بود. و شاید به آنها اطلاع دهید،

a few days before or week before, either  yes, you're going to go or perhaps no,  

چند روز قبل یا هفته قبل، یا بله، قرار است بروید یا شاید نه،

not this particular time. Okay. So I will  do my best, but I can't make any promises.

نه در این زمان خاص. باشه. بنابراین تمام تلاشم را انجام خواهم داد، اما نمی توانم قولی بدهم.

Or you might just ask somebody. When is that  again? So you want some clarification because  

یا ممکن است فقط از کسی بپرسید. کی دوباره؟ بنابراین می‌خواهید کمی توضیح دهید زیرا

you're really, really trying to find out can you  actually make it. Or you're really trying hoping  

شما واقعاً، واقعاً در تلاش هستید تا بفهمید آیا واقعاً می‌توانید آن را انجام دهید. یا واقعاً در تلاش هستید

that the date will clash with another date,  so you will have a genuine excuse for saying  

که تاریخ با تاریخ دیگری تداخل پیدا کند، بنابراین بهانه ای واقعی برای نه گفتن خواهید داشت

no. So when is it again? What date is it again?  So you're asking particular dates just for some  

. پس کی دوباره؟ دوباره چه تاریخی است؟ بنابراین، شما تاریخ‌های خاصی را می‌خواهید فقط برای

clarification that gives you time to think gives  you time to organise an excuse if you need one,  

توضیحی که به شما فرصت می‌دهد فکر کنید، به شما فرصت می‌دهد تا در صورت نیاز، بهانه‌ای ترتیب دهید

perhaps. And those words... polite, When  is it again? What date is it again, okay.

. و آن کلمات... مودب، کی دوباره؟ دوباره چه تاریخی است، باشه.

Or if somebody your friends are organising  a get-together football game, that hiking  

یا اگر کسی از دوستانتان یک بازی فوتبال دور هم ترتیب می‌دهد، آن پیاده‌روی

that weekend trip away, whatever it might  be, or even if it's just a simple dinner  

آن سفر آخر هفته، هر چه که باشد، یا حتی اگر فقط یک شام ساده

for six or eight guys who used to work  together used to play football together,  

برای شش یا هشت نفر باشد که قبلاً با هم کار می‌کردند، با هم فوتبال بازی می‌کردند.

whatever it is. You might ask the question, does  it have to be that particular day because I'm not  

هر چه هست ممکن است این سوال را بپرسید، آیا باید آن روز خاص باشد زیرا من

really free around then it could have be the next  week or couple of days later or a couple of days  

واقعاً آزاد نیستم، پس ممکن است هفته آینده یا چند روز بعد یا چند روز

earlier? So you're trying to find to see, is  there a possibility that they can reorganise  

زودتر باشد؟ بنابراین شما در تلاش هستید تا ببینید، آیا احتمال دارد که آنها بتوانند آن را دوباره سازماندهی کنند

it because yeah, probably you'd enjoy it if you  went there. So you're just looking for excuses,  

زیرا بله، احتمالاً اگر به آنجا بروید از آن لذت خواهید برد . بنابراین شما فقط به دنبال بهانه‌ها،

or reasons and options where you can possibly  change the date. So you could say something like,  

یا دلایل و گزینه‌هایی هستید که احتمالاً می‌توانید تاریخ را تغییر دهید. بنابراین می‌توانید چیزی شبیه این بگویید،

does it have to be that day, because  I'm not free then and I'm going to be  

آیا باید آن روز باشد، زیرا من در آن زمان آزاد نیستم و

away for a few days. But if it was the  next week, yep, you can count me in.

برای چند روز دور خواهم بود. اما اگر هفته بعد بود، بله، می‌توانید من را در آن حساب کنید.

And then finally, if one of these sorts of hold  or type of situations, I'll see what I can do,  

و در نهایت، اگر یکی از این نوع نگه‌داشتن‌ها یا موقعیت‌ها، می‌بینم چه کاری می‌توانم انجام دهم،

leave it with me. So yeah, I've got  the invitation, got the invite. Here,  

آن را با من بگذارید. بنابراین بله، من دعوتنامه را دریافت کردم، دعوتنامه را دریافت کردم. اینجا،

I've got the details, I really would like  to go. So leave it with me. And I'll come  

من جزئیات را دارم، واقعاً دوست دارم بروم. پس بذارش با من و من

back to you in a couple of days and let you  know whether I can or can't. Now that might  

چند روز دیگر پیش شما خواهم آمد و به شما اطلاع خواهم داد که آیا می‌توانم یا نمی‌توانم. اکنون ممکن است این

be your perfect opportunity to go home and  ask your partner. Do you mind if I go away  

فرصت عالی شما باشد تا به خانه بروید و از شریک زندگی خود بپرسید. آیا مشکلی ندارید که

for this weekend? Do you mind if I go to this  dinner? Do you mind ever go here because he or  

برای این آخر هفته بروم؟ برایتان مهم نیست که به این شام بروم؟ آیا مشکلی ندارید که به اینجا بروید زیرا

she may not like the fact that you're going to go  without them. So you need just to test the water  

ممکن است او این واقعیت را دوست نداشته باشد که شما بدون آنها بروید. بنابراین فقط باید آب را آزمایش کنید

and see what the attitude at home will be. So a  good way to sort of make a neutral response is,  

و ببینید نگرش در خانه چگونه خواهد بود. بنابراین یک راه خوب برای نوعی پاسخ خنثی این است،

I'll see what I can do. Again, not making  any promises, but I'll see what I can do.

من می‌بینم چه کاری می‌توانم انجام دهم. باز هم هیچ قولی نمی دهم، اما می بینم چه کاری می توانم انجام دهم.

Okay, so there's some neutral ways in  which you can respond or reply to that  

بسیار خوب، پس راه‌های خنثی  وجود دارد که می‌توانید به آن دعوت مهم پاسخ دهید یا به آن پاسخ دهید

all-important invitation. I'll do my  best, but I can't make any promises.  

. تمام تلاشم را می‌کنم، اما نمی‌توانم قولی بدهم. کی

When is it again? Does it have to be that day?  I'll see what I can do, I'll see what I can do.

دوباره؟ آیا باید آن روز باشد؟ ببینم چیکار میتونم بکنم، ببینم چیکار میتونم بکنم.

Okay, so good ways for you to respond positively,  negatively or in a neutral fashion. When you get  

بسیار خوب، راه‌های خوبی برای پاسخ دادن مثبت، منفی یا خنثی است. وقتی

those invitations for the wedding, for  the birthday, for the football match,  

آن دعوت‌نامه‌ها را برای عروسی، برای تولد، برای مسابقه فوتبال،

for the office or school reunion, whatever  it might be, the ways in which you can reply,  

برای گردهمایی دفتر یا مدرسه دریافت کردید، هر چه می‌تواند باشد، راه‌هایی که می‌توانید پاسخ دهید،

okay. And as I always tell you, the best way to  use them is to practice them. If you need any  

باشه. و همانطور که همیشه به شما می‌گویم، بهترین راه برای استفاده از آنها تمرین کردن آنهاست. اگر به

more details, any more help, than just contact  me at www.englishlessonviaskype.com I'll give  

جزییات بیشتر، راهنمایی بیشتر از تماس با من در www.englishlessonviaskype.com نیاز دارید،

you some more examples, more situations when you  can use them. Okay, Harry saying goodbye. Thanks  

نمونه‌های بیشتری را به شما می‌دهم، موقعیت‌های بیشتری که می‌توانید از آنها استفاده کنید. باشه هری خداحافظی میکنه ممنون

for watching. Thanks for listening. As always,  don't forget to join me for the next lesson.

از ملاحظه تان. متشکرم که گوش دادید. مثل همیشه، فراموش نکنید که برای درس بعدی به من بپیوندید.