THE KEY TO FLUENT ENGLISH | 10 DAILY Expressions for Pro-Level SPEAKING 🤓 💬🗣️

Hi there, this is Harry and welcome back  to advanced English lessons with Harry,  

سلام، این هری است و به درس‌های پیشرفته انگلیسی با هری خوش آمدید،

where we try to help you to get a better  understanding of the English language.  

که سعی می‌کنیم به شما کمک کنیم تا زبان انگلیسی را بهتر درک کنید.

Perhaps you're preparing for those proficiency  exams, or indeed you might be preparing for that  

شاید شما در حال آماده شدن برای آن امتحانات مهارت هستید ، یا در واقع ممکن است برای آن

all important job interview, or you might just  want to simply improve your business English,  

مصاحبه شغلی مهم آماده شوید، یا ممکن است بخواهید به سادگی زبان انگلیسی تجاری،

or your conversational English, whatever  it happens to be. We're here to help.

یا انگلیسی مکالمه خود را، هر چه که باشد، بهبود بخشید . ما برای کمک اینجا هستیم.

Okay, back to our lesson for today. What is  it about? Well, an advanced English lesson,  

خوب، به درس امروزمان برگردیم. در مورد چیست؟ خوب، یک درس انگلیسی پیشرفته،

advanced idioms. And these are advanced idioms  about trying or attempting, usually trying or  

اصطلاحات پیشرفته. و اینها اصطلاحات پیشرفته در مورد تلاش یا تلاش هستند، معمولاً تلاش یا

attempting something new. And as always, I'm going  to go down through the list and we have 10 items  

تلاش برای چیزی جدید. و مثل همیشه، من فهرست را پایین می‌آورم و 10 مورد

on the list. I'll go through them, explain  them, and then give you an example of how you  

در لیست داریم. من آنها را مرور می‌کنم، آنها را توضیح می‌دهم و سپس مثالی از نحوه

can use them. And if you have any questions,  or you need more examples, then I'll give you  

استفاده از آنها به شما می‌دهم. و اگر سؤالی دارید، یا به مثال‌های بیشتری نیاز دارید،

the address at the end of this particular  lesson. Okay, so we've got 10, as I said.

آدرس را در پایان این درس به شما می‌دهم. خوب، پس همانطور که گفتم ما 10 داریم. بیایید

Let's go through them first, to take the plunge.  Well, when you when something plunges, it goes  

ابتدا از آنها عبور کنیم، تا قدم برداریم. خوب، وقتی چیزی به زمین می‌افتد،

down very quickly, like falls, a rock will plunge  over the side of the bridge, if you drop it, okay,  

خیلی سریع پایین می‌رود، مانند سقوط، یک سنگ از کنار پل فرو می‌رود، اگر آن را بیندازید، خوب،

or a car that comes off a bridge would plunge into  the river. So we're down very, very fast. When you  

یا ماشینی که از روی پل خارج می‌شود، در رودخانه فرو می‌رود . بنابراین ما خیلی سریع سقوط می کنیم. وقتی

take the plunge, you do something very quickly,  sometimes, without thinking or that planning.  

قدم می‌زنید، کاری را خیلی سریع انجام می‌دهید، گاهی اوقات بدون فکر یا آن برنامه‌ریزی.

You go on to the boss, and you hand in your  resignation. And he asked you what you're going  

شما به سمت رئیس می روید و استعفای خود را تحویل می دهید . و او از شما پرسید که قرار است چه کاری

to do, who you're going to go and work for? Well,  actually, nobody. I'm going to travel around the  

انجام دهید، برای چه کسی می روید و کار می کنید؟ خب، در واقع، هیچ کس. من

world for the next year or two years. Who knows?  I'll see you and I see you so you take the plunge  

برای یک یا دو سال آینده به دور دنیا سفر خواهم کرد. چه کسی می داند؟ من شما را می بینم و شما را می بینم، بنابراین شما

hand in the resignation, pack your bag, and off  you go. We often use the expression to take the  

دست به استعفا بزنید، چمدان خود را ببندید و بروید. ما اغلب از عبارت استفاده می کنیم تا

plunge. When somebody seems to be afraid to get  married. He's been gone out with that girl for  

قدم برداریم. وقتی کسی به نظر می رسد از ازدواج می ترسد. او اکنون 10 سال است که با آن دختر بیرون رفته است

it now 10 years, and he hasn't taken the plunge  yet he hasn't asked her to marry him sugar often  

، و هنوز هم از او نخواسته است که با او ازدواج کند، شکر

should marry somebody else. He missed the boat.  Yeah. So take the plunge to do something quickly,  

باید با شخص دیگری ازدواج کند. قایق را از دست داد. آره بنابراین سعی کنید کاری را به سرعت انجام دهید،

often unplanned and unexpectedly take the  plunge. To feel a rush of something. Often,  

اغلب غیرمنتظره و غیرمنتظره . احساس عجله از چیزی. اغلب،

the complete idiom here is to feel a rush of  blood to the head and means something prompts  

اصطلاح کامل در اینجا احساس هجوم خون به سر است و به معنای چیزی است که

you to do something and very quickly. I felt the  rush of blood and just decided to do it. I've  

شما را به انجام کاری و خیلی سریع ترغیب می کند. هجوم خون را احساس کردم و تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم.

been meaning to do something like this for ages.  Yeah, but running a marathon at your age. Well,  

سالهاست که قصد انجام چنین کاری را داشته ام. بله، اما دویدن ماراتن در سن شما. خوب،

why not? Start training tomorrow. I'll do a couple  of marathons next year, at least I'll try. Okay,  

چرا که نه؟ تمرین را از فردا شروع کنید. من سال آینده چند ماراتن انجام خواهم داد، حداقل تلاش خواهم کرد. بسیار خوب،

so you had a rush of blood to the head and  you made a quick decision. So tomorrow,  

پس خونی به سرت ریخته شد و سریع تصمیم گرفتی. بنابراین، فردا،

you start training for that all important first  marathon. Why not? Indeed, all you need is a bit  

تمرین را برای آن ماراتن اول مهم شروع می‌کنید . چرا که نه؟ در واقع، تنها چیزی که نیاز دارید

of training, a bit of guts, determination,  and you'll get there. So to feel a rush of  

کمی آموزش، کمی جرات، عزم و اراده است و به آنجا خواهید رسید. بنابراین برای احساس هجوم

blood to the head. So sometimes when we make  sudden decisions, they might be good decisions,  

خون به سر. بنابراین گاهی اوقات وقتی تصمیم‌های ناگهانی می‌گیریم، ممکن است تصمیم‌های خوبی باشند،

or they may indeed be bad decisions, because you  you just do them very quickly, because you had a  

یا ممکن است واقعاً تصمیم‌های بدی باشند، زیرا شما آن‌ها را خیلی سریع انجام می‌دهید، زیرا

sudden rush of blood to the head. To jump at the  chance. Well, when we jump at the chance, we would  

خون ناگهانی به سرتان می‌آید. برای پرش از شانس. خوب، وقتی از فرصت استفاده می‌کنیم،

really welcome the opportunity to do something,  why don't you ask Mark to go, he would jump at  

واقعاً از فرصت انجام کاری استقبال می‌کنیم، چرا از مارک نمی‌خواهی برود، او از

the chance to go. So the boss is sick and tired  of travelling backwards and forwards to London  

فرصت رفتن می‌پرد. بنابراین رئیس از سفر به عقب و جلو به لندن

backwards and forwards to Paris. So he's looking  for somebody to take some responsibility for that.  

عقب و جلو به پاریس خسته و خسته است. بنابراین او به دنبال کسی است که مسئولیت آن را بر عهده بگیرد.

So it's suggested that ask Mark, he would jump at  the chance he would really like the opportunity.  

بنابراین پیشنهاد می‌شود از مارک بپرسید، او به فرصتی که واقعاً این فرصت را دوست دارد می‌پرد.

So when you jump at the chance, you would really  really welcome the opportunity to do something  

بنابراین وقتی از فرصت استفاده می‌کنید، واقعاً از فرصتی برای انجام کاری

that you've been hoping to do for a long, long  time. So to jump at the chance. You'd jump at  

که مدت‌هاست امیدوار بودید انجام دهید، استقبال می‌کنید . بنابراین برای پرش از شانس. شما به

the chance to travel. You'd jump at the chance  to take on more responsibility in your company.  

فرصت سفر خواهید رسید. شما از این فرصت استفاده خواهید کرد که مسئولیت بیشتری را در شرکت خود به عهده بگیرید.

So anytime you want to do something that you've  been planning to do, and nobody's quite asked you,  

بنابراین هر زمان که می‌خواهید کاری را انجام دهید که برای انجام آن برنامه‌ریزی کرده‌اید، و هیچ‌کس کاملاً از شما درخواست نکرده است،

you can use that to jump at the chance or I jump  at the chance to do that I jump at the chance to  

می‌توانید از آن برای پرش از شانس استفاده کنید یا من از فرصتی برای انجام آن کار می‌پرم، من از فرصتی برای

get a bit more travelling, I jump at the chance  to do another degree. Okay, so something that  

به دست آوردن کمی بیشتر استفاده کنید. در سفر، از این فرصت استفاده می‌کنم که مدرک دیگری را بگذرانم. بسیار خوب، پس کاری که دوست دارید

you would like to do, all you need is somebody  to give you a gentle push on indeed just to ask  

انجام دهید، تنها چیزی که نیاز دارید این است که کسی به شما فشار ملایمی بدهد و فقط از

you to jump at the chance to be on a roll. Well,  when we are on a roll, we've started something,  

شما بخواهد که از فرصتی که می خواهید بپرید. خوب، وقتی در حال پیشرفت هستیم، کاری را شروع کرده‌ایم،

we're getting successful at it and we continue.  Okay, so the sales guy, he's sold two cars already  

در آن موفق می‌شویم و ادامه می‌دهیم. بسیار خوب، پس فروشنده، او قبلاً این هفته دو اتومبیل فروخته است

this week, and he's really feeling excited and  another customer comes in. And guess what, within  

، و واقعاً احساس هیجان دارد و مشتری دیگری وارد می شود. و حدس بزنید که در عرض

a half an hour he's persuaded that customer to buy  the new cars, that's three this week. He's never  

نیم ساعت او آن مشتری را متقاعد کرده است اتومبیل های جدید را بخرد، این سه اتومبیل در این هفته است. او هرگز

had it so good. So he's on a roll and the boss is  really happy with them. They can see that they're  

آنقدر خوب نبوده است. بنابراین او در حال حرکت است و رئیس واقعاً از آنها راضی است. آنها می توانند ببینند که

going to reach their targets quite easily this  year. So to be on a roll is to be successful, like  

امسال به راحتی به اهداف خود می رسند . بنابراین، در یک رول بودن، موفق بودن است، مانند

a ball when it starts to roll. It's hard to stop  it, okay, so it will continue to roll and roll and  

توپی که شروع به غلتیدن می کند. خیلی سخت است که آن را متوقف کنید، بسیار خوب، بنابراین به چرخیدن و چرخیدن و چرخیدن ادامه خواهد داد

roll. So when you're on a roll, it means you're  successful things are looking good. You don't want  

. بنابراین، وقتی در حال پیشرفت هستید، به این معنی است که شما موفق هستید، همه چیز خوب به نظر می رسد. شما نمی خواهید

them to stop. Don't stop him now, he's on a roll.  This is a good way to use it. Don't stop him now,  

آنها متوقف شوند. حالا او را متوقف نکن، او در حال چرخش است. این یک راه خوب برای استفاده از آن است. اکنون او را متوقف نکنید،

he's on a roll. He's really, really doing  well. Okay? Or a comedian, a standup comedian,  

او در حال چرخش است. او واقعاً، واقعاً خوب کار می‌کند. باشه؟ یا یک کمدین، یک کمدین استندآپ،

he gets up. And his first joke is an absolute  great hit. And the second joke is even better. And  

بلند می شود. و اولین شوخی او یک موفقیت مطلق است . و شوخی دوم حتی بهتر است. و

after 10 minutes, the audience are really really  rolling around the floor laughing So he's on a  

بعد از 10 دقیقه، تماشاگران واقعاً در حال غلتیدن دور زمین هستند و می خندند، بنابراین او در حال

roll he knows is that the audience exactly where  he wants them in the palm of his hand. So to be on  

غلتیدن است و می داند که مخاطب دقیقاً همان جایی است که او می خواهد در کف دستش باشد. بنابراین برای داشتن

a roll. And remember, if you liked this lesson,  then please like the video, and if you can,  

یک رول. و به یاد داشته باشید، اگر این درس را دوست داشتید، لطفا ویدیو را لایک کنید، و اگر می توانید،

please subscribe to the channel, because it really  really helps. Give it a whirl. Well, when we give  

لطفاً در کانال مشترک شوید، زیرا واقعاً به شما کمک می کند. یک چرخش بده. خوب، وقتی به

something a whirl, it means we're going to give  it a chance. We don't know what to expect. We've  

چیزی می دهیم، به این معنی است که به آن فرصت می دهیم. نمی دانیم چه انتظاری داریم. ما

never done it before. But guess what? Let's  ah... let's just give it a whirl. Let's give it  

قبلاً هرگز آن را انجام نداده‌ایم. اما حدس بزنید چی؟ بیایید آه ... بیایید فقط یک چرخش بدهیم. بیایید آن را انجام دهیم

a go. Okay, perhaps you want to take up ballroom  dancing, and your friends say, ballroom dancing.  

. خوب، شاید شما می خواهید به رقص تالار رقص مشغول شوید، و دوستانتان می گویند، رقص سالن رقص.

But you've got two left feet? Yeah. But you know,  you need to try something new every now and again.  

اما شما دو پای چپ دارید؟ آره اما می دانید، باید هرازگاهی چیز جدیدی را امتحان کنید.

I think it would be great fun. Anyway, I gonna  give it a whirl. If it works, it works. Great. If  

فکر می کنم سرگرم کننده عالی خواهد بود. به هر حال، من یک چرخشی به آن می‌دهم. اگر کار کند، کار می کند. عالی. اگر

it doesn't, so what? At least I've tried, okay.  So when you give something a whirl, you have no  

اینطور نیست، پس چی؟ حداقل من سعی کردم، باشه. بنابراین، وقتی چیزی را سریع می‌کنید، نمی‌دانید

idea what to expect. You have no idea whether  you'll be successful, or it will be a failure,  

چه انتظاری دارید. شما نمی‌دانید که موفق خواهید شد یا شکست،

but you know what, you're going to try it. And  yet you're going to give it a whirl. So like  

اما می‌دانید، باید آن را امتحان کنید. و با این حال، می خواهید به آن چرخشی بدهید. پس مانند

learning English, who knows, give it a whirl. If  you want to do some exams, IELTS or something,  

یادگیری انگلیسی، کسی که می‌داند، به آن کمک کنید. اگر می‌خواهید چند امتحان، آیلتس یا چیزی دیگر را انجام دهید،

why not, give it a whirl. Give something your best  shot. Now, again, you might not be successful,  

چرا که نه، آن را امتحان کنید. به بهترین شکل ممکن چیزی را ارائه دهید . حالا، دوباره، ممکن است موفق نشوید،

but you know, you're going to try your absolute  best. So your best shot is your best kick,  

اما می‌دانید، تمام تلاش خود را می‌کنید. بنابراین بهترین ضربه شما بهترین ضربه شماست،

the goal, your best shot would be your best throw  of a dart, you know. So these are the literal  

گل، بهترین ضربه شما بهترین پرتاب دارت است، می دانید. بنابراین اینها

meanings of it. But when you say that you're going  to give something your best shot, you're going to  

معانی تحت اللفظی آن هستند. اما وقتی می‌گویید که می‌خواهید بهترین عملکردتان را به چیزی بدهید،

try your damnedest or you're going to try as well  as you can to make it successful. Okay, so you've  

لعنتی‌ترین تلاشتان را انجام می‌دهید یا تا جایی که می‌توانید تلاش می‌کنید تا آن را موفق کنید. بسیار خب، پس شما

got a really important exam coming up, in fact, at  your final exam, and your parents said, you Well,  

امتحان بسیار مهمی دارید، در امتحان نهایی خود، و والدینتان گفتند، شما خوب،

look, you've done your study, you've done all the  work, you've submitted all the essays that you had  

ببینید، شما مطالعه خود را انجام داده اید، همه  کارها را انجام داده اید ، شما انجام داده اید. تمام مقالاتی را که

to do. So just go into the exam, give it your  best shot, and whatever happens happens, okay,  

باید انجام می‌دادید ارسال کرد. پس فقط وارد امتحان شوید، بهترین فرصت خود را به آن بدهید ، و هر اتفاقی بیفتد، خوب،

so at least you've tried, you've studied you're  prepared, so there should be no reason to feel  

پس حداقل تلاش کرده اید، مطالعه کرده اید که آماده هستید، بنابراین دلیلی برای احساس

apprehensive, just go and give it your best shot  shot, do as well as you can. Okay, to give it your  

ترس وجود ندارد، فقط بروید و بهترین عکس را به او بدهید ، تا جایی که می توانید خوب انجام دهید. بسیار خوب، برای ارائه

best shot. To square the circle, this is quite  strange. To square the circle means to finish  

بهترین عکس. مربع کردن دایره، این کاملاً عجیب است. مربع کردن دایره به معنای به پایان رساندن

something off, usually something difficult, you  can't make a circle out of a square, and you can't  

چیزی است، معمولاً چیزی دشوار است، نمی‌توانید از یک مربع دایره بسازید، و نمی‌توانید

make a square out of a circle. But when you want  to square the circle, you want to try and complete  

از یک دایره مربع بسازید. اما وقتی می‌خواهید دایره را مربع کنید، می‌خواهید تلاش کنید و

whatever you were working because really, you  don't like loose ends yet you don't like something  

هر کاری را که کار می‌کردید تکمیل کنید، زیرا واقعاً، شما از کارهای

unfinished. So somebody has to square the circle.  So perhaps there's some detailed or difficult  

ناتمام خوشتان نمی‌آید. بنابراین کسی باید دایره را مربع کند. بنابراین شاید مذاکرات مفصل یا دشواری در

negotiations going on. And you're getting close  to the end and say, okay, look, I'll just stick  

جریان است. و شما به پایان نزدیک می‌شوید و می‌گویید، خوب، ببینید، من فقط

with this for another half an hour or hour, I  want to square the circle. I want to complete it  

نیم ساعت یا ساعت دیگر به این موضوع می‌مانم، می‌خواهم دایره را مربع کنم. می‌خواهم آن را تکمیل کنم

and see it's over. It's finished. It's finalised,  and let's move on to the next thing. Okay, so to  

و ببینم تمام شده است. تمام شد. نهایی شده است، و بیایید به مورد بعدی برویم. بسیار خوب، بنابراین برای

square the circle, try your hand at something.  Well, when we try our hand at something,  

مربع دایره، دست خود را در چیزی امتحان کنید. خوب، وقتی دستمان را در کاری امتحان می‌کنیم،

it means to try and do something that we haven't  done before. In my case, it could be ice skating,

به معنای تلاش و انجام کاری است که قبلاً انجام نداده‌ایم. در مورد من، ممکن است اسکیت روی یخ باشد،

I'm hopeless. Every time I stand on the ice  skates, I fall over and I end up with a soul  

من ناامید هستم. هر بار که روی اسکیت های یخ می ایستم ، می افتم و در نهایت با یک بمب روحی مواجه می شوم

bomb. Okay, so to try your hand at something means  to try and do something that you're perhaps not so  

. بسیار خوب، پس تلاش کردن در کاری به معنای تلاش برای انجام کاری است که شاید آنقدر

gifted at. You know, we don't get a lot of snow  and ice in this country. So there's not a lot of  

استعداد ندارید. می دانید، ما در این کشور برف و یخ زیادی نداریم. بنابراین

opportunity to ice skate. But I did try my hand  at it. It didn't work out. And it didn't try it  

فرصت زیادی برای اسکیت روی یخ وجود ندارد. اما من تلاشم را در آن امتحان کردم. درست نشد. و دوباره آن را امتحان نکرد

again. When I was about 50 I tried my hand at  skiing, I went on a skiing holiday. And yeah,  

. وقتی حدود 50 ساله بودم، دستم را در اسکی امتحان کردم، به تعطیلات اسکی رفتم. و بله،

it wasn't the best I'm not going to win any  downhill Alpine medals but I was able to do it.  

این بهترین نبود که نمی‌خواهم مدال‌های آلپاین را کسب کنم، اما توانستم این کار را انجام دهم.

So I tried my hand at something. So to attempt  to do something that you haven't done before,  

بنابراین دستم را در چیزی امتحان کردم. بنابراین تلاش برای انجام کاری که قبلاً انجام نداده‌اید،

to adapt attempt to something that you might  feel you could do, but you might fail but at  

تلاش برای انطباق با کاری که ممکن است احساس کنید می‌توانید انجام دهید، اما ممکن است شکست بخورید، اما

least you try. So to try your hand at something.  Kids should try their hand at lots of different  

حداقل تلاش می‌کنید. بنابراین برای اینکه دست خود را در چیزی امتحان کنید. بچه‌ها باید در بسیاری از ورزش‌های مختلف تلاش کنند

sports until they find something that they  really enjoy doing that suits them Okay,  

تا زمانی که چیزی را بیابند که واقعاً از انجام آن لذت می‌برند و برایشان مناسب است، بسیار خوب،

so to try your hand and we often use the  expression ah He's great, you know, he'll  

بنابراین برای امتحان کردن دست شما و ما اغلب از عبارت آه او عالی است استفاده می‌کنیم، می‌دانید، او

try his hand at anything, okay? So if you want  tiles, put him in the bathroom, he's your man,  

دستش را در هر کاری امتحان می‌کند. ، باشه؟ بنابراین اگر کاشی می‌خواهید، او را در حمام بگذارید، او مرد شماست،

if you want some plumbing done, he's your man.  Even if you want some electrical wires installed,  

اگر می‌خواهید لوله‌کشی انجام شود، او مرد شماست. حتی اگر می‌خواهید چند سیم برق نصب کنید،

he's your man he will try his hand at anything  is a real DIY enthusiast. So to try your hand  

او مرد شماست و دستش را در هر کاری امتحان می‌کند یک مشتاق واقعی DIY است. بنابراین سعی کنید

at anything, or something to do, or to try your  utmost, well, this is a little bit formal, okay.  

در هر کاری، یا کاری انجام دهید، یا نهایت تلاش خود را بکنید، خوب، این کمی رسمی است، اشکالی ندارد.

To do your utmost is like doing your best your  very, very best. I'll do my utmost to close the  

انجام تمام تلاشتان مانند این است که تمام تلاش خود را انجام دهید ، بسیار بسیار بهترین. من تمام تلاشم را برای بستن معامله انجام خواهم داد

deal. I know what it needs. But you know, these  guys are going to be tough negotiators. So I'll  

. من می دانم به چه چیزی نیاز دارد. اما می دانید، این افراد مذاکره کنندگان سرسختی خواهند بود. بنابراین من

do my utmost you can rely on me to try, we might  not be successful, but we'll do our best we'll try  

تمام تلاش خود را می‌کنم، شما می‌توانید برای تلاش به من تکیه کنید، ممکن است موفق نباشیم، اما تمام تلاش خود را می‌کنیم و

our utmost. We asked our kids to try their best at  an exam, do your utmost to listen to the teacher,  

نهایت تلاش خود را خواهیم کرد. ما از بچه‌هایمان خواستیم که در امتحان تمام تلاش خود را بکنند، تمام تلاش خود را برای گوش دادن به معلم انجام دهند،

do your utmost to carry out the instructions, do  your utmost to follow and copy, and then you'll  

حداکثر تلاش خود را برای اجرای دستورالعمل‌ها انجام دهند، حداکثر تلاش خود را برای دنبال کردن و کپی کردن انجام دهند، و سپس خواهید

understand how to do it the next time to do your  utmost. And then finally just go for it. Yeah,  

فهمید که چگونه این کار را در مرحله بعد انجام دهید. وقت آن است که تمام تلاش خود را انجام دهید . و در نهایت فقط به دنبال آن بروید. بله،

we have this expression all the time. What are you  going to do are just going to go for it, you know,  

ما همیشه این عبارت را داریم. می‌خواهی چه کاری انجام دهی، می‌دانی،

just this is this is the one chance i i have I'm  going to go in there and they're going to ask him,  

فقط این تنها فرصتی است که من دارم، می‌روم آنجا و آنها از او می‌پرسند،

Why am I not gonna get promoted? Am I gonna  get promoted this time? If not, well, you know,  

چرا نمی‌توانم آن را بگیرم. ارتقاء یافت؟ آیا این بار ارتقاء خواهم گرفت؟ اگر نه، خوب، می‌دانید،

there are other jobs out there. So just go for  it. Okay. Or I really, really liked this girl  

مشاغل دیگری هم وجود دارد. پس فقط دنبال آن بروید. باشه. یا من واقعاً، واقعاً این دختر را دوست داشتم

and think she likes me. So I'm going to ask  her out on a date. What do you think? Wow,  

و فکر می کنم او از من خوشش می آید. بنابراین من از او می‌خواهم برای قرار ملاقات بگذاریم. شما چی فکر میکنید؟ وای،

why not go for it? What you're going to  say the worst you can say is no. Yeah,  

چرا دنبالش نمی روی؟ بدترین چیزی که می‌خواهید بگویید، نه است. بله،

so who knows you might be successful. So just  go for it. So when you want to do something,  

پس چه کسی می داند که ممکن است موفق باشید. پس فقط دنبال آن بروید. بنابراین وقتی می‌خواهید کاری را انجام دهید،

you want to grab it with both hands? Then just go  for it. You've got the idea. You've got the wind  

می‌خواهید آن را با دو دست بگیرید؟ سپس فقط به دنبال آن بروید. شما این ایده را دارید.

in your sails as they say, so you can just  go for it. And who knows nothing ventured,  

همانطور که می گویند شما باد را در بادبان های خود دارید، بنابراین فقط می توانید آن را دنبال کنید. و کسی که هیچ چیز جرأت ورزی نمی داند،

nothing gained. Yeah, okay, you just have to go  for it. Okay, so there are all advanced idioms  

هیچ چیز به دست نیاورده است. بله، باشه، فقط باید دنبالش بروید. بسیار خوب، پس همه اصطلاحات پیشرفته

about trying or attempting to take the plunge,  take the plunge. Feel a rush of something, usually  

در مورد تلاش یا تلاش برای غوطه ور شدن وجود دارد . هجوم خون به سر چیزی را احساس کنید، معمولاً

a rush of blood to the head is how we explain it  to feel a rush of blood to the head, jump at the  

هجوم خون به سر به این صورت است که ما آن را توضیح می‌دهیم احساس هجوم خون به سر، از

chance to be on a roll to be on a roll to give it  a whirl and look out for the spelling of that to  

فرصتی برای بودن روی یک غلت برای قرار گرفتن روی یک غلتک برای چرخیدن و نگاه کردن به آن برای املای آن به

give it a whirl. To give something your best shot,  give it your best shot. To square the circle,  

چرخشی به آن بدهید. برای اینکه بهترین عکس را به چیزی بدهید، بهترین عکس را به آن بدهید. مربع کردن دایره،

quite strange to square the circle. Try your hand  at something to try your hand at something to do  

مربع کردن دایره بسیار عجیب است. تلاش خود را در کاری انجام دهید تا تلاش خود را در کاری انجام دهید

or to try your utmost a little bit more formal to  try your utmost. And then finally go for it to go  

یا نهایت تلاش خود را کمی رسمی تر انجام دهید تا نهایت تلاش خود را انجام دهید. و سپس در نهایت به دنبال آن بروید تا به

for it. A lot of the time is about doing something  that you've never done before. And that's the  

دنبال آن بروید. بسیاری از اوقات در مورد انجام کاری است که قبلاً هرگز انجام نداده اید. و این

whole idea of trying or attempting because  you're attempting new things, dangerous things,  

کل ایده تلاش یا تلاش است، زیرا شما در حال تلاش برای چیزهای جدید، چیزهای خطرناک،

risky things. Who knows what they are, but if you  don't try, you won't win. Yeah, like everything  

کارهای خطرناک هستید. چه کسی می داند آنها چه هستند، اما اگر تلاش نکنید، برنده نخواهید شد. بله، مثل هر چیز

else. If you don't buy a ticket, you can't  win the lotto. Okay, so trying and attempting.  

دیگری. اگر بلیت نخرید، نمی‌توانید برنده لوتو شوید. خوب، پس تلاش کنید و تلاش کنید.

So why don't you try and attempt some of these  particular idioms see, do they work for you see,  

پس چرا سعی نمی‌کنید برخی از این اصطلاحات خاص را ببینید، آیا برای شما کار می‌کنند،

do you understand them. And as I said earlier, if  you want some extra examples, and you can contact  

آیا آنها را درک می‌کنید. و همانطور که قبلاً گفتم، اگر نمونه‌های اضافی می‌خواهید، و می‌توانید با

me and www.englishlessonviaskype.com You know,  I'm always happy to hear from you. Always happy  

من و www.englishlessonviaskype.com تماس بگیرید . همیشه خوشحالم

to help you out. So if you need anything else,  you just have to ask. Okay, well, this is Harry  

برای کمک به شما. بنابراین اگر به چیز دیگری نیاز دارید، فقط باید بپرسید. خوب، خوب، این هری است که در حال

saying goodbye. Thanks for listening, and thanks  for watching, and join me for the next lesson.

خداحافظی است. از اینکه گوش دادید، و سپاس از تماشا کردن، و برای درس بعدی به من بپیوندید.