Learn 10 English PHRASAL VERBS with "UP": dress up, wash up, grow up...

Hi. This is Gill at www.engvid.com,

سلام. این Gill در www.engvid.com است،

and in today's lesson we're going to be looking at some phrasal verbs

و در درس امروز ما قصد داریم به بررسی برخی از افعال عبارتی

using the preposition "up". So, a phrasal verb, just to remind you, is

با استفاده از حرف اضافه "up" بپردازیم. بنابراین، یک فعل عبارتی، فقط برای یادآوری

the verb plus the preposition. So, in this case, the preposition in all of these examples

، فعل به اضافه حرف اضافه است. بنابراین، در این مورد، حرف اضافه در همه این

is "up", so it's being put with a main verb to turn it into a phrasal verb. Okay?

مثال‌ها «بالا» است، بنابراین با یک فعل اصلی قرار داده می‌شود تا آن را به یک فعل عبارتی تبدیل کند. باشه؟

So let's have a look at what we have here.

پس بیایید نگاهی به آنچه در اینجا داریم داشته باشیم.

So, first of all: "Children love to dress up."

بنابراین، اول از همه: "بچه ها دوست دارند لباس بپوشند."

Okay? Children like to put clothes on,

باشه؟ بچه ها دوست دارند لباس بپوشند،

maybe their mother's clothes, put makeup on, ear rings, all sorts of things to dress up.

شاید لباس های مادرشان، آرایش کنند، حلقه های گوش، همه چیز برای آرایش کردن.

So, that's the phrasal verb. "To dress up" is to put sort of special clothes on for,

بنابراین، این فعل عبارتی است. "لباس پوشیدن " به معنای پوشیدن یک نوع لباس خاص برای

you know, just for fun really. Adults dress up as well if they're going somewhere special.

، فقط برای سرگرمی است. بزرگسالان نیز اگر به جای خاصی می روند، لباس می پوشند.

"Oh, we'll have to dress up for this party",

"اوه، ما باید برای این مهمانی لباس بپوشیم"

put some jewellery on and a long full-length's

، جواهرات بپوشید و یک لباس قد بلند

dress or a tuxedo with a bowtie, all that sort of thing. Dressing up in special clothes

یا تاکسیدو با پاپیون، از این جور چیزها. پوشیدن لباس های خاص

for a special occasion. Okay? Dressing up.

برای یک موقعیت خاص. باشه؟ لباس پوشیدن

Second one: "It's time to drink up - the bar is closing." So, "to drink up" is to finish

مورد دوم: "زمان نوشیدن است - بار در حال بسته شدن است." بنابراین، "نوشیدن" به معنای تمام

your drink. Drink up, you're putting the glass up like that to finish your drink because

کردن نوشیدنی است. بنوش، لیوان را همینطور بالا می‌گذاری تا نوشیدنی ات تمام شود،

the bar is closing and you have to go, so you don't want to leave your drink there.

چون بار بسته می‌شود و باید بروی، پس نمی‌خواهی نوشیدنی‌ات را آنجا بگذاری.

You want to drink it because you paid for it, so you don't want to waste it. Okay.

شما می خواهید آن را بنوشید زیرا هزینه آن را پرداخت کرده اید، بنابراین نمی خواهید آن را هدر دهید. باشه.

"Time to drink up".

"زمان نوشیدن".

Right, now, this is a common complaint that somebody in the household:

در حال حاضر، این یک شکایت رایج است که یکی از افراد خانواده می

"He never washes up."

گوید: "او هرگز خود را شستشو نمی دهد."

And we have the noun from this: "the washing up", which is about washing the dishes

و از این اسم را داریم: « شستن» که درباره شستن ظرف ها

after a meal. "He never washes up.",

بعد از غذا است. «او هرگز شستن»،

"To wash up" means washing all the dishes after a meal.

«شستن» به معنای شستن همه ظروف بعد از غذا است.

Okay.

باشه.

Now, next one, if there's a word you don't know:

حالا، در مورد بعدی، اگر کلمه ای وجود دارد که نمی دانید:

"I don't know that word - I'll have to look it up."

"من آن کلمه را نمی دانم - باید آن را جستجو کنم."

So the phrasal verb is "to look up". But you'll notice that the pronoun

بنابراین فعل عبارتی «به بالا نگاه کردن» است. اما متوجه خواهید شد که ضمیر

"it" has to go in the middle there. You don't... You can't say: "I have to look up it."

«آن» باید در وسط آن قرار گیرد. شما نمی توانید ... شما نمی توانید بگویید: "من باید آن را جستجو کنم."

You have to put the pronoun in the middle: "I have to look it up."

باید ضمیر را در وسط قرار دهید: «باید آن را بگردم».

Okay. Right, so and "looking it up", that means getting the dictionary

باشه. درست است، بنابراین و "به دنبال آن"، این به معنای دریافت فرهنگ لغت

or using a computer, looking for the word

یا استفاده از رایانه، جستجوی کلمه

to find the meaning. "Looking it up" means find the page, look down the page:

برای یافتن معنی است. "Looking it up" یعنی صفحه را پیدا کنید، صفحه را به پایین نگاه کنید:

"Ah, there it is. What does it mean? Ah, okay."

"اوه، آنجاست. یعنی چه؟ آه، باشه."

Looking up, referring to a book or referring to a

جستجو کردن، مراجعه به یک کتاب یا مراجعه به یک

website to find out the definition.

وب سایت برای یافتن تعریف.

Okay, next one: "I can't hear you - please speak up."

بسیار خوب، بعدی: "من نمی توانم شما را بشنوم - لطفا صحبت کنید."

Okay? "Speak up" means get louder,

باشه؟ «سخن» یعنی بلندتر،

say it louder. "I can't hear you. Please speak up. Turn up the volume." Okay? "Speak up".

بلندتر بگو. "من نمی توانم شما را بشنوم. لطفاً صحبت کنید . صدا را زیاد کنید." باشه؟ "صحبت کن".

Okay, next one, you're studying and you say:

خوب، بعد، شما در حال مطالعه هستید و می گویید:

"I'm having to read up on Shakespeare for the test next week."

"من باید هفته آینده در مورد شکسپیر برای آزمون بخوانم."

So, if you "read up" on a subject that means you're reading lots

بنابراین، اگر در مورد موضوعی "خوانده شوید" به این معنی است که

of information about the subject. You're finding books, you're finding websites, all sorts

اطلاعات زیادی در مورد آن موضوع می خوانید. شما در حال یافتن کتاب‌ها، وب‌سایت‌ها،

of sources to get lots of information, learning all the information, get it into your head

انواع منابع برای به دست آوردن اطلاعات زیادی هستید، همه اطلاعات را یاد می‌گیرید ، آن‌ها را

for a test, for the test next week.

برای تست، برای آزمون هفته آینده در ذهن خود بیاورید.

"Reading up" means to gather information about a subject.

"خواندن" به معنای جمع آوری اطلاعات در مورد یک موضوع است.

Okay.

باشه.

Right. Now, this next one is not a very nice thing to say to somebody, especially if they're

درست. حالا، این حرف بعدی خیلی خوب نیست که به کسی بگوییم، مخصوصاً اگر

maybe over 40:

بیش از 40 سال داشته باشند:

"When are you going to grow up?" Okay?

"کی می خواهی بزرگ شوی؟" باشه؟

It's okay... If you say it to a child, that doesn't really make sense

اشکالی ندارد... اگر آن را به یک کودک بگویید، واقعاً منطقی نیست

because a child hasn't grown up yet. But people tend

زیرا کودک هنوز بزرگ نشده است. اما مردم تمایل دارند

to say this to adults because if an adult is behaving in a very silly way like a child,

این را به بزرگسالان بگویند، زیرا اگر یک بزرگسال مانند یک کودک رفتار احمقانه ای داشته باشد،

a childish way, somebody might say to them:

به شیوه ای کودکانه، ممکن است کسی به آنها بگوید:

"When are you going to grow up?"

"کی می خواهی بزرگ شوی؟"

Meaning become mature. "Grow up" can mean to get taller,

معنی بالغ شدن. "بزرگ شدن" می تواند به معنای بلندتر شدن باشد،

but it also means to become more sensible,

اما همچنین به معنای عاقل تر شدن،

more mature, you know, be a more responsible adult person. Okay. Rather than messing about

بالغ تر شدن است، می دانید، یک فرد بالغ مسئولیت پذیرتر باشید . باشه. به جای اینکه درمورد

and being silly. All right.

و احمق باشیم. خیلی خوب.

Okay, next one: "You've really messed that up."

بسیار خوب، مورد بعدی: "شما واقعاً آن را به هم ریخته اید."

So, mess... "To mess up", if you mess up...

بنابراین، به هم ریخته ... "به هم ریختن "، اگر شما به هم ریخته اید ...

And again, you'll see another word comes in between, but this is the phrasal verb:

و دوباره، خواهید دید که یک کلمه دیگر در این میان آمده است، اما این فعل عبارتی است:

"to mess up". "To mess something up" is to do something badly.

"به هم ریختن". "به هم ریختن چیزی" به معنای انجام کار بد است.

Just a mess is untidy,

فقط یک آشفتگی نامرتب است،

not very good. If you mess something up, you've made a very bad job of it. You've not done

خیلی خوب نیست. اگر چیزی را خراب کنید، کار بسیار بدی انجام داده اید. اصلا خوب انجامش

it at all well. You've done it very badly. Okay.

ندادی خیلی بد کردی باشه.

Next one: "What are you cooking up now?"

بعدی: " حالا چی درست میکنی؟"

So, "to cook up", you might think this is some

بنابراین، "برای پختن"، ممکن است فکر کنید این

food that you're cooking in the kitchen, but in this sense it's more metaphorical. If you

غذایی است که در آشپزخانه می‌پزید، اما از این نظر بیشتر استعاری است. اگر

cook something up, you're planning something. And the sense of it is you're being quite

چیزی درست می کنید، در حال برنامه ریزی چیزی هستید. و حس این است که شما در

devious about it. It's something a bit, you know, not quite right.

مورد آن کاملاً فریبنده هستید. این چیزی است که کمی، می دانید، کاملا درست نیست.

"Cooking something up" means having a plan to do something a bit...

«چیزی پختن» یعنی برنامه ریزی برای انجام کاری کمی

A bit naughty perhaps.

... شاید کمی شیطنت.

"What are you cooking up now? What are you planning?" Okay.

"الان چی درست می کنی؟ چه برنامه ای داری؟" باشه.

And then finally: "You're making it all up, aren't you?" So, again,

و در نهایت: "تو داری همه چیز را درست می کنی، نه؟" بنابراین، دوباره، فعل

there's our phrasal verb: "to make up",

عبارتی ما وجود دارد : "تشکیل کردن"،

but this time we have two words in between: "it" whatever it is

اما این بار ما دو کلمه در این بین داریم: "آن" هر چه باشد

and "all". You can just say: "You're making it up, aren't you?"

و "همه". شما فقط می توانید بگویید: "تو داری درستش می کنی، نه؟"

But if you say: "You're making it all up", this really means you're inventing something.

اما اگر بگویید: "شما همه چیز را درست می کنید"، این واقعاً به این معنی است که شما چیزی را اختراع می کنید.

You're inventing a story.

شما دارید یک داستان اختراع می کنید.

It's not true. It's untrue, it's false, it's fiction. But maybe a policeman interviewing

این درست نیست. این دروغ است، دروغ است، تخیلی است. اما شاید پلیسی با

a suspect and the suspect has done a crime, but they have some... They say:

مظنونی مصاحبه می‌کند و مظنون جرمی مرتکب شده است، اما آنها جرمی دارند... آنها می‌گویند:

"Oh no, I wasn't in that shop yesterday. I didn't steal that television. I was somewhere else.

"اوه، نه، من دیروز در آن مغازه نبودم، آن تلویزیون را دزدی نکردم، من جای دیگری بودم.

I was a hundred miles away."

صد مایل دورتر بودم.»

But it's not true. They're making it up. They're making up a story which is not true.

اما این درست نیست. دارن درستش میکنن آنها داستانی درست می کنند که واقعیت ندارد.

Okay? So: "You're making it all up, aren't you?" Okay.

باشه؟ بنابراین: "تو داری همه چیز را درست می کنی، نه؟" باشه.

So, I hope that's been interesting and helpful for you.

بنابراین، امیدوارم که برای شما جالب و مفید بوده باشد.

If you'd like to take a quiz on this topic, go to the website www.engvid.com,

اگر مایلید در مورد این موضوع در یک مسابقه شرکت کنید ، به وب سایت www.engvid.com بروید

and hope to see you again very soon. Okay.

و امیدوارم به زودی دوباره شما را ببینم. باشه.

All the best. Bye.

بهترین ها. خدا حافظ.